پژوهشی در زمینه آیة‏الاکمال(2)

اکنون بحث در این است که این روز با اهمیت، چه روزی بوده است. جهاتی که اهمیت‏این روز را می‏رساند، عبارت است از: 1- کلمه «الیوم‏» در ابتدای کلام قرار گرفته و این اهمیت آن را می‏رساند. 2- این روز، روز ناامیدی کافران است.
يکشنبه، 24 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پژوهشی در زمینه آیة‏الاکمال(2)
پژوهشی در زمینه آیة‏الاکمال(2)
پژوهشی در زمینه آیة‏الاکمال(2)

نويسنده:سید احمد فقیهی

منظور از «الیوم‏» در آیه کریمه

اکنون بحث در این است که این روز با اهمیت، چه روزی بوده است. جهاتی که اهمیت‏این روز را می‏رساند، عبارت است از:
1- کلمه «الیوم‏» در ابتدای کلام قرار گرفته و این اهمیت آن را می‏رساند.
2- این روز، روز ناامیدی کافران است.
3- روزی است که ترس مسلمانان از ناحیه کافران برداشته شد.
4- روز اکمال دین و اتمام نعمت است.
5- روزی است که خداوند دین اسلام را برای مسلمانان پسندید.

معنای کلمه «الیوم‏»

در خصوص لفظ «الیوم‏» - همراه با الف و لام - چند مطلب بیان شده‏است:
1- معنای لغوی یوم - یعنی، روز - در نظر نیست، بلکه معنای کنایی آن مورد نظر می‏باشد; یعنی دوران که مدت زمانی بیش‏تر از یک روز می‏باشد; مثلا، می‏گویند: «دیروز جوان بودم، ولی امروز پیر شده‏ام.» در این‏جا، مراد از دیروز و امروز یک روز معین نیست، بلکه دورانی در نظر گرفته شده است.
2- اگر الف و لام را عهد بدانیم و معنای لغوی یوم را درنظر بگیریم، در نتیجه، یکی از این دو معنا از آن مستفاد است:
الف - آن روز;
ب - امروز.

نقد و بررسی

در مورد معنای اول، هرچند ممکن است کلمه «الیوم‏» در این معنا به کار گرفته شود، ولی این یک معنای مجازی و کنایی برای کلمه به حساب می‏آید و در به کارگیری معانی مجازی و کنایی، حتما باید در کلام شاهد و قرینه‏ای باشد، وگرنه همان معنای حقیقی کلمه به ذهن می‏رسد. در آیه کریمه قرینه و شاهدی که دلیل بر اراده معنای مجازی باشد، وجود ندارد.
اما در مورد معنای دوم، اگر «آن روز» منظور باشد یعنی، یکی از روزهای گذشته تاریخ اسلام و زندگانی پیامبر گرامی‏صلی الله علیه وآله از روز بعثت و ظهور اسلام تا رحلت آن بزرگوار منظور است. روزهای مهمی که احتمال داده شده کلمه «الیوم‏» به یکی از آنها اشاره داشته باشد از این قرار است:
1- روز ظهور اسلام و بعثت;
2- روز هجرت از مکه به مدینه;
3- روز تشکیل حکومت;
4- روز فتح مکه;
5- روز نزول و قرائت آیه برائت;
و اگر معنای «الیوم‏»، «امروز» باشد یعنی، روز نزول آیه. در مورد این روز دو احتمال بیش‏تر وجود ندارد:
1- روز عرفه در حجة‏الوداع که بیش‏تر عامه نقل کرده‏اند.
2- روز غدیر خم (روز هیجدهم ماه ذی‏الحجه) در حجة‏الوداع که علمای شیعه بر این قول اتفاق دارند.
برای تعیین این روز از میان احتمالات دو راه در پیش داریم:
1- بررسی شواهد تاریخی و روایات و شان نزول‏هایی که ذیل آیه شریفه نقل شده که این بررسی در فصل روایات انجام خواهد شد.
2- بررسی شواهد و قراینی که از متن خود آیه کریمه این روز را معین می‏کند.

بررسی شواهد آیه

در بررسی شواهد و قراین موجود در آیه، خصوصیاتی مورد توجه قرار می‏گیرد که آیه شریفه برای این روز ذکر کرده است تا معلوم شود که این خصوصیات با چه روزی قابل تطبیق می‏باشد. خصوصیاتی که آیه کریمه برای این روز بیان کرده عبارت است از:
1- سد روزنه امید کافران: از ظاهر آیه چنین استفاده می‏شود که کافران نسبت‏به دین اسلام و از میان برداشتن آن امید و طمعی داشتند که خداوند می‏فرماید: در این روز، طمع و امید کافران به یاس و ناامیدی مبدل شد. بنابراین، باید دید آنچه که مایه طمع و امید کافران بوده چه چیزی بوده که با تغییر آن، این امید به ناامیدی مبدل گردیده است.
2- بیان حکم: پس‏از بیان طمع و امید کافران در دین اسلام، باید روشن شود که در این روز، چه حکمی از طرف خداوند نازل شد که موجب ناامیدی و یاس کافران گردید.
3- برداشته شدن زمینه ترس: ابتدا باید روشن شود که علت ترس مسلمانان از کافران چه بوده که خداوند می‏فرماید: با حکمی که امروز نازل شد و اتفاقی که به وقوع پیوست، زمینه ترس شما از کافران برداشته شد و در نتیجه دیگر از آن‏ها نترسید، ولی با این‏همه، از من بترسید. که خود ترس از خداوند نکته مهمی در بر دارد.
4- اکمال دین: با توجه به این نکته که احکام دین اسلام در زمانی نزدیک به بیست‏سال به تدریج، نازل و برای مردم بیان می‏شد و هر روز حکم جدیدی بیان می‏گردید و این جریان تا روزهای آخر عمر پیامبر گرامی اسلام‏صلی الله علیه وآله ادامه داشت و حتی پس از نزول این آیه، آیات و احکامی نازل شد، حال باید معلوم شود که در این روز چه حکمی از احکام دین نازل شده که خداوند می‏فرماید: من امروز دین شما را برایتان کامل کردم.
5- اتمام نعمت: با توجه به این‏که تمام مردم در همه لحظات غرق در نعمت‏های الهی هستند، در این روز، خداوند چه نعمتی به مردم و مسلمانان عنایت کرده که می‏فرماید: امروز نعمت‏خودم را بر شما تمام کردم و نیز در این خصوص، اصل معنا و واقعیت نعمت چیست؟
6- رضایت‏الهی: درنهایت، چه حکمی به احکام دین در این روز اضافه شد که موجب رضایت‏خداوند نسبت‏به دین اسلام گردید و آیا تا آن روز دین مرضی خداوند نبود؟
اکنون به بررسی موارد یادشده می‏پردازیم تا درپرتو آن، مصداق آن روز مهم و باعظمت روشن شود.

روزنه امید کافران

کافران و مشرکان از ابتدای ظهور اسلام به نوعی، امیدوار بودند که شریعت اسلام استوار و پابرجا نگردد و مصمم بودند که از همان ابتدا، این حرکت را در نطفه خفه کنند، ولی با پیشرفت این حرکت و استقرار دین اسلام در قلوب مؤمنان، کافران احساس خطر زیادتری کردند و به مقابله جدی پرداختند. ابتدا تلاش می‏کردند در اراده شخص پیامبر گرامی‏صلی الله علیه وآله سستی ایجاد کنند، ولی تلاش آنها بی‏اثر ماند. راه دیگری را در پیش گرفتند و آن اذیت و آزار مسلمانان بود; سعی می‏کردند با اذیت و شکنجه مسلمانان مانع از پیشرفت دین اسلام شوند.
ولی هر چه کافران به این حیله‏ها و دسیسه‏ها روی آوردند، نتوانستند مانع این حرکت‏شوند و سرانجام، دین اسلام به صورت یک حکومت و دین رسمی در مدینه منوره استقرار کامل یافت و پس از جنگ‏های فراوان، روزنه‏های امید کافران - یکی پس از دیگری - بسته شد و امیدها به ناامیدی گرایید. اما با این‏همه، هنوز تمامی امید کافران از دست رفته نبود، آنها امیدوار بودند که روزی پشتیبان اصلی این حرکت و سرپرست و رهبر این دین از میان برود. با توجه به این‏که آن حضرت فرزند پسری هم نداشتند، پیش‏بینی می‏کردند که این حرکت و دین الهی بدون سرپرست و نگهبان باقی بماند و این همان روزی بود که کافران انتظار آن را می‏کشیدند و به عنوان روزنه امید، به آن دل بسته بودند. آنان گمان می‏کردند حکومت اسلامی مانند دیگر حکومت‏ها و سلطنت‏ها با از دنیا رفتن رهبر آن، رو به زوال و سستی می‏رود و این فرصت مناسبی برای کافران خواهد بود.آیاتی از قرآن - ازجمله سوره مبارکه کوثر - به همین امید کافران اشاره می‏کند.

ناامیدی کافران

خداوند در ابتدای آیه می‏فرماید: «امروز کافران ناامید شدند.» حال سؤال این است که علت ناامیدی کافران در این روز چه بود؟
عده‏ای علت‏یاس کافران را بیان احکامی می‏دانند که در قسمت‏های نخستین آیه بیان شده است. اما جای این سؤال وجود دارد که آیا بیان تعداد محدودی از محرمات که در قسمت‏های قبلی آیه ذکر شده، چنان اهمیتی دارد که می‏تواند موجب یاس و ناامیدی کافران از دین اسلام گردد؟ به‏خصوص این‏که بیان این موارد خصوصیتی برای این روز به شمار نمی‏آید; زیرا بیان همین امور در آیاتی که قبلا نازل شده بود، آمده است; مانند: آیات‏173 بقره، 145 انعام و 115 نحل که همگی پیش از آیات سوره مائده نازل شده است. آیا کافران با نزول احکامی مانند نماز، روزه، حج، جهاد و امثال آن، که اهمیت‏بیش‏تری دارند، از دین اسلام ناامید نشدند، ولی با بیان حرمت استفاده از گوشت مردار و مانند آن از دین اسلام ناامید شدند؟
گروهی از مفسران اجتماع مسلمانان در روز عرفه در حجة‏الوداع سال دهم هجری و کامل شدن مراسم حج و پاک شدن خانه خدا از مشرکان را علت ناامیدی کافران می‏دانند. اما در پاسخ به این عده باید گفت: ابتدا باید روشن شود که منظور از کافران کدام گروه از آنها می‏باشد. اگر مراد ناامیدی کافران قریش باشد، آن‏ها روز فتح مکه در سال هشتم هجری ناامید شدند و این جریان دو سال پیش از حجة‏الوداع می‏باشد و با روز عرفه ارتباطی ندارد. و اگر کافران و مشرکان عرب منظور باشد، آن‏ها نیز روز نزول آیه برائت، در سال نهم هجری، از دین اسلام ناامید شدند و این جریان نیز یک‏سال پیش از حجة‏الوداع بوده و با روز عرفه ارتباطی ندارد. در نهایت، اگر مراد تمامی کافران و مشرکان باشد - که شامل یهود، نصاری، مجوس و غیر آن‏ها بشود - ظاهر اطلاق «الذین کفروا» همین شمول را می‏رساند، با توجه به این‏که در آن زمان، هنوز قدرت و شوکت اسلام به خارج از جزیرة‏العرب نرسیده بود. در نتیجه، می‏توان گفت: تمامی کافران هنوز از غلبه و سیطره بر مسلمانان یا محو دین ناامید نبودند.
پس چنین نتیجه می‏گیریم که روز عرفه جریان فوق‏العاده‏ای روی نداده که علت‏یاس و ناامیدی تمامی کافران شود و اگر تاریخ اسلام را تا روز عرفه مرور کنیم، می‏بینیم یکی از روزهایی که ممکن است روز ناامیدی کافران باشد، روز فتح مکه یا نزول آیه برائت است. اما اتفاق مهمی که در ماه‏های آخر عمر پربرکت پیامبر گرامی اسلام‏صلی الله علیه وآله و در جریان حجة‏الوداع سال دهم هجری روی داد و روزنه امید و نقطه مرکزی آمال و آرزوهای کافران و مشرکان عالم را نسبت‏به دین مقدس اسلام هدف گرفت و امیدها و آرزوهای چندین ساله آن‏ها را به یاس و ناامیدی کشانید، ماجرای روز هیجدهم ماه ذی‏الحجه در غدیر خم - یعنی، نصب امیرالمؤمنین علی‏بن ابی‏طالب‏علیه‏السلام به جانشینی و خلافت پیامبر گرامی‏صلی الله علیه وآله به امر الهی - بود که این حکم و روی‏داد تاریخی همان بود که روزنه آمال کافران را از میان برد. روزی را که انتظار می‏کشیدند آن حضرت از دنیا برود و دین اسلام و مسلمانان بدون سرپرست‏بمانند، برایشان پیش‏نیاورد; زیرا در این روز، سرپرستی و ولایت نوعی ائمه اطهارعلیهم‏السلام به مردم عالم اعلان گردید و به کافران جهان اعلام شد که فکر روز رحلت پیامبر گرامی‏صلی الله علیه وآله و دل بستن به آن روز را از سر خود بیرون کنند.

برداشته شدن زمینه ترس

به‏دنبال این، خداوند می‏فرماید: «پس دیگر از کافران نترسید.» با این حکم، موضوع ترس شما از کافران از میان برداشته شد، ولی در عین حال، از من بترسید.
در باره این قسمت از آیه، به چند نکته اشاره می‏کنیم:
1- فاء در «فلاتخشوهم‏» تفریع و نتیجه‏گیری از کلام قبل است; یعنی، به‏واسطه این حکم، امروز کافران ناامید شدند و در نتیجه، زمینه و موضوع ترس شما از آن‏ها نیز برداشته شد. پس دیگر از آن‏ها نترسید، بلکه از من بترسید. (1) هم‏چنین از فاء تفریع معلوم می‏شود که مسلمانان تا آن روز از کافران دلهره و ترس داشتند.
2- امر به نترسیدن از کافران و ترس از خداوند در این آیه، امری ارشادی و بیان واقعیت‏خارجی است، در مقابل امر مولوی که وظیفه و تکلیف به وجود می‏آورد; زیرا نترسیدن از کافران و ترس از خداوند همیشه لازم و واجب است، ولی در این مورد، اتفاقی روی داده که در خارج و واقعیت، زمینه ترس از کافران برداشته شده و موردی برای ترس نمانده است، مگر ترس از خداوند. (2)
3- نکته دیگری که در این قسمت‏باید بررسی شود، علت ترس مسلمانان از کافران است که چرامسلمانان ازکافران‏می‏ترسیدند، همان‏گونه که اشاره شد، از فاء تفریع چنین نتیجه‏گیری می‏شود که تا آن‏روز، زمینه ترس مسلمانان از کافران موجود بوده است.
در ابتدا، توجه به‏این نکته اهمیت دارد که نقش سرنوشت‏ساز شخص‏نبی‏اکرم‏صلی الله علیه وآله،رهبری ایشان و ابهت و آثار معنوی آن وجود پربرکت و هول و هراسی که خداوند از وجود ایشان در دل دشمنان نهاده بود، آثار غیر قابل انکاری در قدرت و قوت اسلام و مسلمانان گذارده بود و این نکته‏ای بود که هم مسلمانان به آن توجه داشتند و هم کافران.
در نتیجه، آنچه علت دلهره و ترس مسلمانان‏بودازدست‏دادن چنین رهبری مقتدر با آن همه آثار وجودی بود; زیرا در قرآن آمده‏است که «انک میت و انهم میتون.» و ترس مسلمانان از چنین روزی بود که نمی‏دانستند چه خواهد شد و کافران نیز انتظار همین روز را می‏کشیدند و به آن امید بسته بودند.
4- از بحث‏های پیشین، این مطلب روشن شد که چرا و چگونه زمینه ترس مسلمانان از کافران برداشته شد. اما باید در نظر داشت که این کار عظیم روز هیجدهم ماه ذی‏الحجه سال دهم هجری، در حجة‏الوداع، در غدیر خم انجام گرفت که پیامبرصلی الله علیه وآله فرمودند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه.»
در این روز، امیرالمؤمنین، علی‏ابن ابی‏طالب‏علیه‏السلام، توسط پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمدبن عبدالله‏صلی الله علیه وآله، و به امر الهی، به خلافت و ولایت‏برمسلمانان نصب شدند و این نور امیدی در دل مؤمنان تابانید، زمینه ترس را برداشت و امید کافران را ناامید کرد.
5- این ماجرا مربوط به غدیر بود که‏زمینه ترس را برداشت و امید کافران را ناامید کرد، ولی به‏دنبال آن، خداوند می‏فرماید: «واخشون.» با وجود آن‏که زمینه ترس از کافران برداشته شده، اما زمینه ترس دیگری هنوز باقی است: از کافران نهراسید، از جانب آنها خطری نیست، ولی از من بترسید و راه اتفاق در پیش گیرید، از ولی امر تعیین شده اطاعت و حمایت کنید، از منافقان بترسید که نگذارند این مقام ولایت در محل خود قرار گیرد. نکته بسیار دقیق و ظریفی در این کلام نهفته است.

اکمال دین

در این روز - عرفه یا غدیر - چه حکمی از احکام الهی یا فرایض دینی بر مسلمانان ابلاغ شد و چه روی داد مهم تاریخی به‏وقوع پیوست که خداوند این روز را روز اکمال دین می‏نامد؟ تعدادی از مفسران عامه با توجه به قسمت‏های قبلی آیه گفته‏اند: علت اکمال دین در این روز بیان احکامی است که در ابتدای آیه ذکر شده; زیرا با نزول این آیه، بیان احکام کامل شد و حکمی دیگر باقی نماند که بعدا نازل شود و در این روز، باب تشریع احکام مسدود گردید و این اکمال دین است. (3)
در پاسخ به این نظریه، اولا، قبلا بیان شد که این قسمت از آیه در وسط آیه‏3 مائده از نظر معنا ارتباطی با قبل و بعد ندارد و کلامی مستقل یا معترضه می‏باشد.
ثانیا، در این نظریه گفته شد که روز عرفه یا روز نزول این آیه باب تشریع احکام مسدود گردید، در صورتی‏که بیش‏تر اهل تحقیق بر این عقیده‏اند که نزول احکام تا روزهای آخر عمر پیامبرصلی الله علیه وآله ادامه داشته است. طبری می‏گوید: در این‏که احکام در این روز کامل شده باشد اختلاف است، بلکه روزهای آخر عمر آن حضرت بیش‏تر وحی نازل می‏شد و آخرین آیاتی که نازل شد آیه کلاله و ربا می‏باشد که صحیح بخاری از عمر نقل می‏کند. (4)
با توجه به نزول تدریجی احکام و نزول مسائل مهمی مانند نماز، روزه، حج و جهاد، آیا ممکن است تحریم اموری مثل مردار و خون و گوشت‏خوک موجب اکمال دین گردد و علت‏یاس کافران باشد، در صورتی‏که تحریم این موارد در آیاتی که نزولا مقدم بر این آیه بوده‏اند، بیان شده بوده است؟!

پی‏نوشت‏ها:

1- « و هو متفرع عن الیاس‏» محمودبن عبدالله آلوسی، همان، ج‏6، ص 60
2-« فالنهی ارشادی، لامولوی‏» سیدمحمد حسین طباطبائی، همان، ج 5، ص‏177
3-«اکملت لکم ما تحتاجون الیه فی تکلیفکم من تعلیم الحلال والحرام‏»(محمود زمخشری، همان، ج 1، ص 605); «عن ابن عباس والسدی: اکملت لکم حدودی و فرائضی و حلالی و حرامی‏» (محمودبن عبدالله آلوسی، همان، ج‏6، ص 61)
4 «-فاما الفرائض و الاحکام فانه قد اختلف فیها هل کانت اکملت ذلک الیوم لا ... ولا یدفع ذو علم ان الوحی لم ینقطع عن رسول‏الله صلی الله علیه وآله الی ان قبض بل کان الوحی قبل وفاته اکثر ما کان تتابعا... (فضل‏بن حسن طبرسی، همان، ج‏6، ص 52)

منبع: فصلنامه معرفت




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.