نویسنده: محمدكریم الكواز
مترجم: حسین سیدی
مترجم: حسین سیدی
قرآن كریم با معجزات دوران گذشته تفاوت دارد؛ چون كتابی است كه محتوای آن با عقل قابل درك است. ولی طبیعت معجزات گذشته حسّی بوده است. البته این به سنت تكامل حیات بشری بازمیگردد. خداوند خبر داده است كه برخی در روزگار نزول، آن را درك نكردهاند و میخواستند كه قرآن هم بر سنتِ معجزاتِ گذشته باشد اما ارادهی خداوند بر آن تعلق گرفت كه معجزهی آخرین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) كتاب باشد كه با رشد عقلی بشر سازگاری داشته باشد. خدا در قرآن فرموده است: «و گویند چرا بر او معجزاتی از سوی پروردگارشان نازل نمیشود. بگو معجزات فقط در اختیار خداوند است و من فقط هشداردهندهای آشكارم. آیا برای ایشان كافی نیست كه ما بر تو كتاب آسمانی را فرو فرستادیم كه بر آنان خوانده میشود؟ بیگمان در این امر رحمت و پندآموزی برای اهل ایمان است.» (1) خداوند به صراحت فرموده است كه كتاب یكی از نشانههای او و دلیل و نشانه بر پیامبری و جانشین معجزات پیشین است. (2)
اما عموم عربها ویژگی خاص قرآن را دریافتهاند كه معجزهی آن همان واژگانی است كه مدلول آن را میشناسند و با مفهوم آن داد و ستد دارند؛ و اعجاز راز پنهان آن واژگان است كه خردها به آن هدایت میشوند و بصیرتها بر آن آگاه میگردند. دانشمندان به مسألهی اعجاز عنایت ویژهای نمودند و كوشیدند تا جنبههای آن را آشكار سازند، چون موجب استواری ایمان و رد طعنههای دشمنان در اصل معجزه میگردد. (3) لذا باقلانی بررسی اعجاز قرآن را بر دیگر دانشها برتری داده است. میگوید: «آنان كه در باب معانی قرآن كتابهای مفید مینویسند و در فواید آن سخن میگویند، جایز است كه در بیان وجه اعجاز آن بسط كلام دهند. این امر به مراتب از نگارش در امور دیگر شایستهتر است. چرا كه قرآن نكات اعرابی بدیع و مبهم نحوی دارد كه نیاز به آن ضروریتر و پرداختن به آن واجب است.» (4)
مراد وی بزرگانی چون فرّاء (درگذشتهی 207هـ) و ابوعبیده (درگذشتهی 210هـ) و اخفش (درگذشتهی 215هـ) و زجاج (درگذشتهی 311هـ) و ابوجعفر نحّاس (درگذشتهی 330هـ) و آنان كه در معانی و اعراب قرآن كتاب نوشتهاند و یا متكلمانی چون جاحظ (درگذشتهی 255هـ) است كه دربارهی او میگوید: «جاحظ در نظم قرآن كتابی نوشته است كه افزون بر سخنان متكلمان قبل از خود نگفته است و از امور مبهم پرده برنداشته است.» (5)
اگر جامعهی عربی-اسلامی در عرصهی تمدن پیشرفت نموده و افقهای زندگی گسترش یافته و علوم و معارف، علاوه بر رفع نیازهای مردم، علمی تخصصی شده است ولی دانش معجزه شناسی اساساً بر تلاش زبان شناسان نخستین و متكلمانی تكیه دارد كه مسألهی اعجاز را در حوزهی دفاع از اسلام وارد نمودهاند. (6) این، نیاز مسلمانان را در كشف طبیعت معجزهی بینظیرشان برآورده ساخته است. در این جا كافی است به نیازی مبرم اشاره كنیم كه ابوعبیده، جاحظ، ابن قتیبه، رمّانی، خطابی و باقلانی را به تألیف در این مسأله واداشته است.
مشاركت دانشمندان با تخصصهای متعددشان در حوزهی اعجاز ادامه یافت تا این كه مفهوم اعجاز به دانشی با هویت خاص در میان علوم قرآنی بدل شد. این بحث همچنان با توجه به تحولات روزگار و تفاوت طبیعت و سرشتشان نو میگردد. دوران جدید با مسألهی اعجاز به شكل جدید روبرو شد. اعجاز امروزه در برابر مسلمانان روشنگر با فرهنگی بیگانه از زبان قرآن قرار گرفته است كه آنان را از درك فطری اعجاز دور نموده است. (7)
پینوشتها
1. عنكبوت: 50 و 51.
2. معترك الأقران، ج1، ص1.
3. اعجاز القرآن، باقلانی، صص 3و4.
4. همان، ص5.
5. همان، ص7.
6. التفكیر البلاغی، ص36.
7. الظاهره القرآنیه، صص65-66.
الكواز، محمدكریم، (1386)، سبك شناسی اعجاز بلاغی قرآن، ترجمهی حسین سیدی، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول