آیا بسملة جزو سوره‌ها است؟

درباره‌ی آیه‌ی «بسم الله الرحمن الرحیم» كه به آن آیه‌ی تسمیه و یا بسمله نیز گفته می‌شود و در اسلام مقام خاصّی دارد، از پیامبراكرم مروی است: هر كار مهمی كه با بسم الله آغاز نشود ناقص است.
جمعه، 30 مهر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
آیا بسملة جزو سوره‌ها است؟
 آیا بسملة جزو سوره‌ها است؟

 

نویسنده: محمود رامیار




 

درباره‌ی آیه‌ی «بسم الله الرحمن الرحیم» كه به آن آیه‌ی تسمیه و یا بسمله نیز گفته می‌شود و در اسلام مقام خاصّی دارد، از پیامبراكرم مروی است: هر كار مهمی كه با بسم الله آغاز نشود ناقص است. (1) هنگام وضو گرفتن (2)، سوار شتر شدن (3)، پراندن باز شكاری (4)، پیش از غذا و پس از آن (5)، خلاصه بهر كاری (6) باید بنام خدا آغاز كرد.
در آغاز هر سوره‌ای از قرآن، جز در سوره‌ی توبه، بسمله قرار گرفته و در متن سوره‌ها هم دو جا آمده است: یكی در آنجا كه نوح (علیه السلام) كشتی را به دریا انداخته می‌گوید: «در آن سوار شوید بنام خداوند» (7) و دیگر جا كه كامل ذكر گردیده و آن در نامه‌ای است كه سلیمان به ملكه سبا نوشت و بدین آیه آغاز سخن كرد. (8)
سخن در مورد سوره براءة (توبه) گذشت و دیدیم كه چگونه در آن بسمله ذكر نگردیده است ولی در اینجا باید این را اضافه كنیم كه چون گفته شده بسم الله آیه‌ی رحمت و امان است و در آغاز سوره‌‌ی براءة امانی برای كفار نبوده و به همین دلیل بسم الله در آغاز آن قرار نگرفته، بعضی چنین استنباط كرده‌اند كه عرب به هنگام صلح آن را در آغاز نامه‌ها می‌نوشته و چون عهد را می‌شكستند آن را نمی‌نوشتند (9) و باز به همین مناسبت كسانی دو سوره‌ی توبه و انفال را كه در میان خود بسمله ندارند یكی گرفته و شماره‌ی سوره های قرآنی را 113 دانسته‌اند. (10) همچنین گفته‌اند كه طاوس و عمربن عبدالعزیز دو سوره‌ی الضحی و الم نشرح را بدون بسمله در یك ركعت نماز می‌خواندند. (11)
در اینكه آیا بسمله در هر سوره‌ی قرآنی آیتی مستقل و كامل است اختلافی پیش آمده و این اختلاف مدت درازی مورد كنكاش و گفتگوی دانشمندان اسلامی قرار گرفته و بخصوص تا قرن هفتم و هشتم هجری این مباحثات سخت گرم بوده است.
شیعیان و قراء و فقهاء كوفه و مكه آن را در هر سوره‌ای آیتی مستقل و كامل دانسته‌اند (12) ولی شافعی و دیگران آن را تنها در سوره‌ی فاتحه آیتی مستقل و كامل شمرده‌اند. و در سایر سوره‌ها جزء آیه‌ی اول هر سوره گرفته‌اند. (13) كسانی هم حتی در فاتحه بسمله را آیتی مستقل و كامل نگرفته و آن را جزئی از آیه‌ی بعدی دانسته‌اند. (14) آنها كه بسمله را در سوره‌ی فاتحه آیه‌ی كامل نمی‌شمارند بر كلمه‌ی «علیهم» اولی توقف كرده و آن را پایان آیه می‌دانند. اما كسانی كه بسم الله را آیه‌ای جداگانه به حساب می‌آورند توقف بر «علیهم» اولی را روا نشمرده و تا آخر سوره را یك آیه می‌شمارند كه به هر حال سوره‌ی فاتحه هفت آیه خواهد داشت. (15)
در اینجا این سخن پیش می‌آید كه آیا تواتر قاطع در بسمله بوده یا نه؟ زیرا خلافی در این نیست كه هر آنچه در قرآن هست در اصل و در اجزائش باید كه متواتراً از نبی اكرم به ما رسیده باشد والا منقول آحادی كه متواتر نباشد جزء قرآن شمرده نمی‌شود. برخی تواتر را فقط به حسب اصل شرط می‌دانند و دیگر در محل و موضع و ترتیبش آن را شرط نمی‌دانند. ولی دیگران آن را رد كرده‌اند. (16) عده‌ای در تأیید نظر خود گفته‌اند كه از آغاز اسلام در تمام مصاحف بسمله با خط و مركب آیات قرآنی نوشته می‌شد و حال آنكه اگر آن را آیتی از سوره‌های قرانی نمی‌دانستند با همان خط و مركب نمی‌نوشتند. چنانكه اسامی سوره‌ها و نقطه و اِعراب كلمات و حتی آمّین را با مركب دیگری می‌نوشتند. (17) در مقابل پاره‌ای از عامه گفته‌اند كه پیامبراكرم سوره‌ی حمد را در نماز بدون بسمله می‌خواند. (18)
كارِ این اختلاف نظر حتی به بلند و آهسته خواندن آن نیز كشیده است. در روایاتی آمده كه قرّاء مدینه، بصره، دمشق وقت قرائت، بسمله را به صدای آهسته می‌خواندند زیرا آن را آیتی مستقل و جداگانه نمی‌شمردند و بیشتر از نظر تیمّن و تبرّك به زبان می‌آوردند. ولی قرّاء كوفه و مكه آن را آیه‌ای جدا حساب كرده و به صدای بلند می‌خواندند (19) و نیز روایات زیادی از امیرالمؤمنین علی و امام محمد باقر و امام جعفر صادق (علیهما السلام) نقل شده كه در همه‌ی آنها بسمله را آیتی جدا در هر سوره‌ای محسوب داشته‌اند. در اخبار عامه و خاصّه هر دو آمده كه ابن عباس گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پایان سوره را نمی‌شناخت تا «بسم الله الرحمن الرحیم» بر او نازل می‌شد. (20) بنابراین روایت، «بسمله» در آغاز هر سوره‌ای باید نازل شده باشد و هر یك آیتی جدا و مستقل شناخته شود. اما چنانكه اشاره شد امروز بیشتر بسمله را تنها در فاتحةالكتاب آیتی مستقل و در سوره‌های دیگر جزئی از آیات اول سوره‌ها می‌دانند. در اینكه تركیب چنین جمله‌ای بدینگونه از مصطلحات اسلامی است و پیش از آن در میان عرب جاهلی سابقه نداشته جای گفتگو نیست. درباره‌ی اینكه پیش از نزول‌ِ این آیه آغاز كارها و نامه‌ها چگونه بوده و با چه كلماتی بوده نیز سخنانی گفته شده است. رایج‌تر از همه سخنی است كه در سیره‌ی حلبی بدینگونه آمده است:
مردم جاهلی در آغاز می‌نوشتند: «باسمك اللهم» و پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در اول كار بدین جمله آغاز می‌كرد و در چهار نامه هم آن را نوشته تا اینكه «بسم الله مجریها» (21) نازل شد. پس در آغاز نامه‌ها می‌نوشتند: «بسم الله» سپس آیه‌ی: «قل ادعوا الله او ادعوا الرحمن» (22) فرود آمد پس می‌نوشتند: «بسم الله الرحمن» و چون در داستان سلیمان این آیه نازل شد: «انّه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم» (23) از آن به بعد چنین می‌نوشتند. (24) همچنین گفته‌اند كه پیش از نزول سوره‌ی طس پیامبراكرم به اهل نجران نوشت: بسم الله ابراهیم (25) و یا بسم الله من محمد رسول (26) و حتی گفته‌اند نخستین كسی كه «باسمك اللهم» را نوشت امیّة بن الصلت بود. (27)
درباره‌ی بكار بردن «باسمك اللهم» در زمان پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) معروفترین همه‌ی آنها در وقعه‌ی صلح حدیبیه است. در سال ششم هجرت كه پیامبر اسلام خواست با مردم مكه صلح كند پیمان نامه‌ای تنظیم شد كه در آن علی (علیه السلام) به فرمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز كرد ولی سهیل بن عمرو فرستاده‌ی قریش این سرآغاز پیمان را قبول نكرد و گفت: من این را نمی‌شناسم (نمی دانم) و لكن بنویس (باسمك اللهم). رسول خدا نیز آن را قبول كرد و پیمان نامه نوشته شد. (28) ظاهراً چنین روایتی تأیید نظر خاورشناسان است كه استعمال كلمه‌ی جلاله در اسلام پیش آمد و مردم عرب قبل از اسلام آن را نمی‌شناختند. ولی گفته شده است كه اعتراض سهیل بر اسم جلاله نبود بلكه اعتراض بر همه‌ی جمله و تركیب چنین جمله‌ای بود و بدون گفتگو تركیب این جمله از مصطلحات اسلامی است و پیش از اسلام به هیچ وجه مرسوم نبود. سهیل همان مرسوم پیش از اسلام را پیشنهاد می‌كرد. كلمه‌ی «اللهم» نیز دلالت صریحی بر اقرار به وجود خداوند بود كه مورد قبول پیامبراكرم هم قرار گرفت. ولی اگر سهیل همه‌ی آن جمله را می‌پذیرفت اقرار و اعترافی بر اسلام شمرده می‌شد و نماینده‌ی قریش نمی‌خواست زیر بار آن برود و بكار بردن دو كلمه‌ی رحمن و رحیم بدین نحو روشی اسلامی است كه مورد قبول بت پرستان نبوده است. (29)
بلاشر می‌گوید: در اینكه فرمول «بسم الله الرحمن الرحیم» در نخستین وحیها نبوده شكی نیست و استعمال مداوم آن در آغاز سوره‌ها بعدها موجب شد در آنجاهایی هم كه نبوده گذاشته شود. (30)
حقیقت این است كه بحث در این باره چنانكه درخور است بستگی به بحث كاملی درباره‌ی الفاظ اللهم، الله، رحمن، رحیم و ریشه‌های اعتقادی قدیم عرب دارد كه طرح آن در اینجا ما را به كلی از مقال اصلی دور می‌سازد و به همین جهت آن را به جای مناسب دیگر موكول می‌سازیم (31) و فعلاً به همین مختصر اكتفا می ورزیم.

پی‌نوشت‌ها

1. جامع الصغیر سیوطی2: 92، مسائل فقهیه عاملی: 25، منهاج النجاة 1: 232.
2. سنن ترمذی: كتاب1 باب20، سنن نسائی: كتاب 1 باب61، ابن ماجه: كتاب 1 باب41، الدارمی: كتاب 1 باب 25، مسند احمد 2: 418 و 5: 381 و 6: 382، مسند طیالسی: حدیث 243 و 625.
3. الدارمی: كتاب 19 باب41، مسند احمد 3: 494 و 4: 221.
4. موطا مالك كتاب 25 حدیث 8.
5. صحیح بخاری: كتاب 70 باب 2 و3، صحیح مسلم: كتاب 36 حدیث 102 و 103 و 108، موطا مالك: كتاب 49 حدیث 32، طبقات ابن سعد8: 362.
6. مسند احمد2: 359.
7. سوره‌ی 11 هود: آیه‌ی 41.
8. سوره‌ی 27 نمل: آیه‌ی 30.
9. دمیاطی: اتحاف فضلاء البشر: 121.
10. الاتقان1: 65 نوع 19.
11. سیره‌ی حلبیه 1: 283.
12. ابوالفتوح رازی1: 26، بیضاوی1: 3 و4، فتح القدیر1: 7، اتحاف فضلاء البشر: 119، احادیث در این باره را سید شرف الدین عاملی در «مسائل فقهیه: 16-27» گرد آورده و نیز مراجعه كنید: صحیح مسلم 2: 9، سنن بیهقی2: 37، 40، 43-50، 61، حرّ عاملی: الوسائل كتاب الصلاة، كنزالعمال2: 289 و 4: 95-96، ترتیب مسند الامام الشافعی1: 78، 80.
13. بیضاوی1: 2، ابوالفتوح رازی1: 26، اتحاف فضلاء البشر: 119.
14. فتح القدیر1: 7، ابوالفتوح رازی1: 26، مجمع البیان1: 18.
15. مجمع البیان1: 18.
16. سیوطی: الاتقان1: 77-80 نوع22 به بعد تنبیهان، سیره‌ی حلبیه1: 283، مناهل العرفان1: 426.
17. سیره‌ی حلبیه 1: 283، منهاج النجاة1: 242.
18. سیره‌ی حلبیه 1: 284.
19. تفسیر ابوالفتوح رازی1: 29، فتح القدیر1: 7، مسند احمد3: 179، 223، 264، 275، 286 و 5: 54، 55، موطأ مالك: كتاب3 حدیث 30، صحیح مسلم: كتاب 4 حدیث 50-52، رژی بلاشر: 143 و 144.
20. بحار19: 59، مسائل فقهیه عاملی: 18، مستدرك حاكم: 231، 232، سنن بیهقی2: 42 و 43، كنزالعمال 4: 30، اسباب النزول واحدی: 109، الاتقان1: 78 نوع 22، سیره‌ی حلبیه1: 284.
21. سوره‌ی 11 هود، آیه‌ی 41.
22. سوره‌ی 17 اسراء، آیه‌ی 110.
23. سوره‌ی 27 طس: آیه‌ی 30.
24. سیره‌ی حلبیه1: 284 و 3: 23، این نظر در بسیاری از كتب اسلامی نقل شده از جمله: طبقات ابن سعد 1: 263، كنزالعمال5: 244، مسعودی: التنبیه و الاشراف: 225، ابن عبدریه: العقد الفرید 3: 4، محدث قمی: سفینة البحار در كلمه‌ی سماء از كتاب المقتصر، جهشیاری: كتاب الوزراء: 10.
25. سیوطی: الدرالمنثور2: 38 و جلد 9 بحار در آیه‌ی مباهله از دلائل النبوة بیهقی.
26. تاریخ یعقوبی2: 65.
27. سیره‌ی حلبیه1: 284.
28. تاریخ طبری3: 79 عمره‌ی حدیبیه، ابن هشام2: 317، سیره‌ی حلبیه3: 23، دحلان2: 212، یعقوبی2: 41، ارشاد مفید و بحار از طبرسی و زهری و غیره.
29. دكتر جوادعلی: تاریخ العرب قبل الاسلام 5: 426.
30. بلاشر: مقدمه‌ی قرآن: 143.
31. كتاب دوران پیامبر كه در دست نگارش است.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ سیزدهم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.