آمریکا در چنگال یهودیان صهیونیست

آمریکا همانند یک مرکب بی‌صاحبی بوده است که یهودیان صهیونیست - با استفاده از حیله‌ها، مکرها و ترفندهای مختلف - به آن دست یافته‌اند و آن را در اختیار گرفته‌اند و بر آن سوار شده‌اند و به هر سو و جهتی که می‌خواهند، با آن می‌تازند و
يکشنبه، 16 آبان 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
آمریکا در چنگال یهودیان صهیونیست
 آمریکا در چنگال یهودیان صهیونیست

 

نویسنده: سید هاشم میرلوحی

 

آمریکا همانند یک مرکب بی‌صاحبی بوده است که یهودیان صهیونیست - با استفاده از حیله‌ها، مکرها و ترفندهای مختلف - به آن دست یافته‌اند و آن را در اختیار گرفته‌اند و بر آن سوار شده‌اند و به هر سو و جهتی که می‌خواهند، با آن می‌تازند و از تمام ظرفیت‌ها و توانایی‌های آن در زمینه‌های گوناگون - سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، اجتماعی، صنعتی و غیره - به نفع خود و در راستای اهداف شوم خود، استفاده کرده و می‌کنند و بیش از 90 درصد از سکنه‌ی آن را - که یهود نمی‌باشند و برده و مزدور یهودیان نیز نیستند - در اسارت خود دارند. مطمئناً اگر در آمریکا، عنان قضایا در دست یهودیان صهیونیست و عوامل مزدور آنها نبود، اوضاع و سیاست‌های آمریکا این چنین نبود و کاملاً متفاوت می‌بود و نه تنها وضعیت آمریکا، بلکه وضعیت دنیا این چنین که در حال حاضر شاهد آن هستیم، نبود. در بعضی از کشورهای اروپایی (نظیر انگلیس، فرانسه) و غیره نیز، وضعیت این چنین است و همانند آمریکا در اسارت یهودیان صهیونیست می‌باشند.
بعضی از آمریکایی‌ها، در مورد آمریکا می‌گویند که این کشور، یک کشور پلیسی است که از مردم غیریهودی هسیدیک (1) به عنوان نماینده و گوینده استفاده می‌شود (2) و یهودیان لوباویچر (3)، وزرای (4) آن می‌باشند، زیرا شعار یهودیان این‌گونه است که: «یهودیان و غیریهودیان هسیدیک، برای نجات آمریکا متحدند (5)». علامت اختصاری آنها نیز جی اچ جی - آمریکا (JHG-USA) می‌باشد.
آمریکا در چنگال یهودیان صهیونیست است و در راستای اهداف اسرائیل حرکت می‌کند. اگر در آمریکا، دولتی دوران خدمتش به اسرائیل و یهودیان صهیونیست پایان می‌یابد و دولت بعدی بر سر کار می‌آید، خط مشی سیاسی دولت جدید - در ارتباط با خدمت به اسرائیل و یهودیان صهیونیست و مقابله با جمهوری اسلامی و نابود کردن اسلام ناب - هیچ تغییری نمی‌کند. اگر فردی مورد تأیید اسرائیل نباشد، یهودیان صهیونیست اصلاً و به هیچ‌وجه، به او اجازه نمی‌دهند که او بر سر کار آید. اگر دوران خدمت جورج بوش پسر به اسرائیل و یهودیان صهیونیست پایان یافت، این‌گونه نیست که آنها باراک اوباما را بر سر کار آورند تا خط مشی متفاوتی با جورج بوش پسر داشته باشد.
آمریکایی‌هایی هستند که می‌توانند آمریکا را از این بدبختی و فلاکتی که در آن به سر می‌برند، تا اندازه‌ی قابل توجهی نجات دهند، ولی یهودیان صهیونیست اصلاً اجازه نمی‌دهند تا مردم، آنها را بشناسند و پیام آنها نیز از طریق رسانه‌های گروهی آمریکا - که اکثراً در دست یهودیان صهیونیست می‌باشد - به مردم آمریکا منتقل نمی‌شود و در نتیجه افرادی بر سر کار می‌آیند که برده‌ی حلقه به گوش تمام عیار یهودیان صهیونیست می‌باشند.
آمریکا یک کشور استکباری - صهیونیستی - تروریستی است که حکومت کشورهای دیگر را به راحتی تغییر می‌دهد و مزدوران خود را در آن کشورها می‌گمارد. در طول چندین دهه‌ی گذشته، مردم دنیا با بسیاری از آن حکومت‌ها که به سهولت توسط آمریکا سرنگون شده‌اند و مزدوران آمریکا بر سر کار آمده‌اند، آشنایی دارند. کودتای 28 مرداد سال 1332 شمسی در ایران، نمونه‌ای از آن بود که آمریکا با کمک انگلیس، دولت مصدق را سرنگون کرد و محمد رضای ملعون را که فرار کرده بود، بر سر کار آورد و 25 سال دیگر از تاج و تخت وی پاسداری نمود تا از طریق وی بهتر بتواند خون ملت ایران را بمکد. کودتای گرجستان که به عنوان کودتای مخملی از آن یاد می‌شود، توسط آمریکا در زمان ریاست جمهوری شواردناتزه صورت گرفت که آمریکا به راحتی مزدور خود ساکشویلی را بر سر کار آورد. حال شما تصور کنید که اگر آمریکا - با داشتن سازمان‌های تروریستی نظیر سیا - قادر است تا حکومت کشورهای دیگر را به راحتی تغییر دهد، آیا این توانایی را ندارد تا مهره‌های دلخواهش را در داخل آمریکا به عنوان رئیس جمهور و غیره در پست‌های مختلف بگمارد؟! این کار برای آمریکا به مراتب آسان‌تر است. البته شاید مواردی را بتوان ذکر نمود که تغییر حکومت آن کشورها - برای سازمان تروریستی سیا - آسان‌تر از داخل آمریکا باشد. به هر جهت، این امر برای سیستم استکباری - صهیونیستی - تروریستی آمریکا که پایبند به ارزش‌های اخلاقی نیست و دستش تا مرفق به خون ملت‌های مظلوم دنیا آغشته می‌باشد، بسیار ساده است. برای اینکه شما بیشتر با ماهیت آمریکا آشنا شوید، مثالی می‌آورم.
اگر روزی تغییراتی اساسی در فرهنگ مردم آمریکا صورت گیرد و آنها از خواب غفلت بیدار شوند و این‌گونه مطرح سازند که ما دیگر افراد فاسد، فاجر، شیطان و جنایتکاری همچون جورج بوش و غیره را نمی‌خواهیم، دائماً نیز هر روز تظاهراتی را در سرتاسر آمریکا برپا کنند و خواستار آن باشند که ما یک فرد صادق و پاکی همچون امام خمینی (رحمةالله) را می‌خواهیم. اگر آمریکا نتواند تمام مردم را قلع و قمع و یا شستشوی مغزی بدهد تا از تصمیم خود صرفنظر کنند، سریعاً فردی را - با شکل و شمایل امام، با یک عمامه مشکی - درست می‌کنند که همان شعارهای امام را نیز سردهد و او را بر سر کار می‌آورند تا مردم را آرام نمایند. بعد از مدتی که مردم آرام شدند، با آرامی و ظرافتی خاص که در آن متبحر است، از طریق همان فرد، وضعیت را در همان مسیری که هدف حکومت استکباری - صهیونیستی - تروریستی آمریکا می‌باشد، قرار می‌دهند. آن وقت، بعد از مدتها مردم متوجه خواهند شد که آن فرد، امام (رحمةالله) نبوده است و در اصل یکی دیگر از مهره‌های سیستم استکباری - صهیونیستی - تروریستی آمریکا بوده است و از طریق او کلاه گشادی را بر سر مردم گذاشته‌اند.
به قول بعضی از آمریکایی‌ها، این صحت دارد که مردم آمریکا حق انتخاب دارند، ولی حق انتخاب در رنگ ماشین خود! و نه حق انتخاب فردی که واقعاً مردم خواستارند تا وی به عنوان رئیس جمهور آمریکا بر سر کار آید! هر چقدر مردم آمریکا دوست دارند، تظاهرات بگذارند و شعار بدهند. اینقدر تظاهرات برگزار بکنند و شعار بدهند، تا خسته شوند! در وضعیت حکومت استکباری - صهیونیستی - تروریستی آمریکا تغییری حاصل نخواهد شد!
سیاست بوش و اوباما (در ارتباط با خدمت به یهودیان صهیونیست و اسرائیل و مقابله با جهموری اسلامی ایران و نابود کردن اسلام ناب) یکی است. آنها دو روی یک سکه می‌باشند. اگر اوباما در طول دوران انتخاباتی خود شعار تغییر (6) را می‌داده است، آن تغییر، سیاستی متفاوت با بوش در رابطه با امور داخلی آمریکا است (به عنوان مثال، مسائل اقتصادی، موضوعاتی نظیر پایین آوردن میزان مالیات بر درآمد افراد کم درآمد، مهار کردن تورم، برطرف کردن رکود اقتصادی، ایجاد اشتغال، کمک به طبقه‌ی کم درآمد جامعه و یا مسائلی دیگر از قبیل سقط جنین (7)، مهار کردن اسلحه (8) و غیره).
افرادی که از دو حزب دمکرات و جمهوری خواه آمریکا خود را برای پست ریاست جمهوری آمریکا کاندید می‌کنند، سعی دارند تا گوی سبقت را از یکدیگر بربایند. اگر یکی از آنان قول‌ها و وعده‌هایی را به یهودیان صهیونیست و اسرائیل می‌دهد، دیگری سعی می‌کند تا قول‌ها و وعده‌هایی افزون بر رقیب انتخاباتی خود بدهد. به دیگر سخن، این‌گونه ابراز می‌دارد که خدمات او به اسرائیل و یهودیان صهیونیست و مقابله با جمهوری اسلامی ایران و نابود کردن اسلام ناب، بیشتر، بهتر و قاطع‌تر از رقیب خود است و او غلام حلقه بگوش تمام عیارتری می‌باشد. بعضی از آنها کلاه یهودیان (9) را بر سر می‌گذارند و به کنار دیوار براق در فلسطین اشغالی می‌روند و یا در اماکن دیگری که بردگی آنها را ثابت کند، ظاهر می‌شوند.
اگر یکی از سیاستمداران آمریکا، بعد از سالها خدمت به یهودیان و اسرائیل، مطلبی را اظهار دارد که یهود صهیونیست آنرا دوست ندارند، یهودیان صهیونیست بلایی را بر سر او می‌آورند که هرگز فراموش نکند و برای دیگران نیز درس عبرت باشد. در کتاب آمریکا بدون نقاب به یکی از سیاست‌مداران آمریکایی به نام پال فینلی (10) اشاره شد. او از حزب جمهوری‌خواه بوده است که از سال 1961 تا 1982 میلادی - یعنی برای 11 دوره - یکی از نمایندگان مجلس نمایندگان آمریکا از جکسن ویل ایالت ایلنوی (11) آمریکا بوده است (12). فینلی از طرفداران اسرائیل بوده است و هر زمان که صحبت از کمک مالی به اسرائیل می‌شد، او از کسانی بود که اظهار می‌داشت سریعاً باید کمک کرد و به این موضوع رأی مثبت می‌داد، تا اینکه سفری به فلسطین اشغالی داشت. بعد از بازگشت از فلسطین اشغالی، این‌گونه مطرح ساخت که ما باید بدانیم که این کمک‌های مالی به اسرائیل در کجا هزینه می‌شود. همین و بس! بعد از این اظهارنظر، یهودیان بلایی را بر سر وی آوردند تا هیچ زمان فراموش نکند. یهودیان حملات گسترده‌ای را علیه وی آغاز کردند و فرد دیگری را به نام دیک دوربین (13) به مجلس نمایندگان آمریکا اعزام نمودند. پال فینلی گروه فشار (لابی) یهودیان صهیونیست در واشنگتن را که اِیْپَک (14) نام دارد، یک گوریل 700 پوندی در واشنگتن دی سی می‌خواند (15). بدین معنی که لابی صهیونیست‌ها، یک حیوان درنده‌ی بی‌مخی است که هر آنچه را در پیش روی خود ببیند، نابود می‌کند.
پال فینلی می‌گوید که لابی اسرائیل در آمریکا (اِیْپک)، نمایندگانی را که از اسرائیل انتقاد می‌کنند، شکست می‌دهند (16). او این‌گونه اظهار می‌دارد که وقتی گروه فشار یهودیان تصمیم به حمله می‌گیرند، تقریباً یک گروه 1000 نفری دستور حمله به دست آن فرد را دریافت می‌دارند و به طرق مختلف، از جمله رسانه‌های گروهی آمریکا (که اکثراً در دست یهودیان صهیونیست می‌باشند) و ارسال نامه، پست تصویری، پست الکترونیکی، و غیره، حملات به سمت آن فرد را آغاز می‌نمایند و به هر طریق، سعی می‌کنند تا آن فرد را نابود سازند (17). اگر 1000 نفر به طرق مختلف به فردی حمله نمایند، آن وقت آن فرد چه وضعیتی را پیدا خواهد کرد؟ شدت این حملات و تبلیغات علیه آن فرد تا حدی است که سیاست‌مداران آمریکا دیگر نیز جرأت نمی‌کنند که به آن فرد نزدیک شوند. به نمونه‌هایی از آن که در ارتباط با آقای پال فینلی اتفاق افتاده است، توجه فرمایید:
رونالد ریگان یکی از رؤسای جمهور آمریکا - از حزب جمهوری‌خواه (یعنی از هم حزبی‌های آقای پال فینلی) - بود. زمانی که ریگان رئیس جمهور آمریکا بود، آقای پال فینلی سعی نمود تا در یک مراسمی با ریگان ملاقات و صحبت نماید. اطرافیان ریگان به او توضیح دادند و وی را از وضعیت فینلی مطلع ساختند و به او گفتند که اگر پال فینلی با تو ملاقات کند، آن وقت این موضوع برای تو سنگین تمام خواهد شد و به ضرر تو می‌باشد. بر این اساس، ریگان حاضر نشد تا با آقای فینلی دیداری داشته باشد.
باب هوپ (18) یک کمدین آمریکایی است که سالهاست از طریق شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی آمریکا برای مردم آمریکا لطیفه می‌گوید. آقای فینلی می‌گوید در یک مراسمی سعی کرد تا با باب هوپ صحبت کند. اطرافیان باب هوپ آقای فینلی را شناختند و هوپ را از وضعیت آقای فینلی مطلع ساختند و بر آن اساس، باب هوپ نیز حاضر نشد تا با آقای فینلی صحبت نماید.
آقای فینلی دوستی داشته است که سفیر آمریکا در یکی از کشورهای اروپایی بوده است و برای مدتها با آقای فینلی در تماس بوده است. بعد از اینکه یهودیان صهیونیست اقداماتی را علیه آقای فینلی صورت دادند، وی با آن دوستش تماس گرفت تا توضیحاتی را در ارتباط با آن مطلب که در مورد اسرائیل گفته بود، به او بدهد. همچنین در مورد حملات و تبلیغات یهودیان علیه وی را به دوستش بگوید. دوستش در جواب اظهار می‌دارد که از آن قضایا آگاه است و مطالبی را که او می‌گوید، درک می‌کند. او در پایان از آقای فینلی می‌خواهد که دیگر با وی تماس نگیرد (زیرا او نیز وحشت داشته است که آن بلایی را که یهودیان بر سر آقای فینلی آورده‌اند، بر سر او نیز بیاورند).
آقای فینلی می‌گوید: «سیاست خارجی آمریکا در مورد خاورمیانه، در اسرائیل نوشته می‌شود و نه در آمریکا (19).» این جمله‌ی آقای فینلی، عین حقیقت است! او در ارتباط با حمله و تجاوز به عراق در سال 2003 میلادی می‌گوید: «این حمله اساساً برای منفعت رساندن به اسرائیل و به دستور گروه‌های ذینفع آمریکایی طرفدار اسرائیل انجام شد (20).» این جمله‌ی آقای فینلی عین واقعیت است! آمریکا یعنی اسرائیل! این مطالب را یک فرد جمهوری خواه آمریکایی بیان می‌کند که 22 سال نماینده مجلس نمایندگان آمریکا بوده است! به راستی کدامین فرد پیرامون آمریکا بهتر می‌داند؟ آقای پال فینلی یا کسانی که آتش بیار معرکه‌ی آمریکا هستند و اصلاً نمی‌دانند آمریکا چیست و کجاست و دائم سر تعظیم در مقابل آمریکا فرود می‌آورند؟! البته این‌گونه افراد در همه جا وجود دارند، حتی در جمهوری اسلامی ایران!
آقای پال فینلی در زمینه‌ی نفوذ یهودیان صهیونیست در آمریکا و خط مشی سیاسی آمریکا در ارتباط با خاورمیانه و مقابله آمریکا با اسلام که تماماً در راستای سیاست‌های اسرائیل است، کتب و مقالات مختلفی نوشته است. کتاب «دیگر سکوت هرگز»؛ مقابله با تصاویر دروغین آمریکا از اسلام (21) و نیز کتاب «آنها با جرأت صحبت می‌کنند»؛ مردم و سازمان‌ها با لابی اسرائیل مقابله می‌کنند (22) و همچنین کتاب «نیرنگ‌های حساب شده و عمدی»؛ روبرو شدن با حقایقی پیرامون رابطه‌ی آمریکا و اسرائیل (23) و مقالاتی تحت عناوین «آزاد ساختن آمریکا از (چنگال) اسرائیل (24)» و نیز «مرکز قرار دادن اسرائیل در سیاست خارجی (آمریکا) (25)» از آن جمله‌اند.
پال فینلی می‌گوید که من تنها فردی نبوده‌ام که به خاطر اظهار نظرم، مورد حمله‌ی لابی اسرائیل در آمریکا قرار گرفته باشم. او پنج نفر دیگر از کنگره‌ی آمریکا را نام می‌برد که آنها نیز حقایقی را در ارتباط با اسرائیل ابراز داشته‌اند و مورد حمله و تبلیغات یهودیان قرار گرفته‌اند و دیگر نتوانسته‌اند به کنگره راه یابند و به جای آنها کسانی که شدیداً توسط نیروهای اسرائیل حمایت مالی می‌شدند، به کنگره آمریکا راه یافته‌اند. اسامی آنها از این قرار است:
1. نماینده مجلس سنا، سناتور ادلای استیونسن (26)
2. نماینده مجلس سنا، سناتور چارلز پِرسی (27)
3. نماینده مجلس نمایندگان، پیت مَک کلاسکی (28)
4. نماینده مجلس نمایندگان، سینتیا مَک کِنی (29)
5. نماینده مجلس نمایندگان، ایرل اف هیلیرد (30)
سناتور چارلز پِرسی یک جمهوری‌خواه است که از سال 1967 تا 1985 میلادی نماینده‌ی مجلس سنای آمریکا از ایالت ایلنوی بوده است. او اظهار داشته بود که برای مسکن و مأوای فلسطینی‌ها هم باید یک فکری کرد. یهودیان ادعا کردند که پِرسی ضد اسرائیل می‌باشد و حملات خود را علیه پِرسی آغاز کردند. دختر پِرسی به نام ولری پِرسی (31) کشته شد و قتل وی بدون پیدا کردن قاتل، بی‌پاسخ باقی ماند. بعد، یهودیان صهیونیست - افرادی مانند رم اِمنیوئل (32) و دیوید اَکسِل راد (33) (افرادی که باراک اوباما را بر سر کار آوردند) - به فردی به نام دیک دوربین (34) کمک کردند تا وی (به جای چارلز پِرسی) به مجلس سنای آمریکا راه یابد.
این مطالب، اظهارات آمریکایی‌ها در ارتباط با یک حقیقت و واقعیت است و آن این که:
«آمریکا در چنگال یهودیان صهیونیست قرار دارد»
حال می‌خواهیم بدانیم که سردمداران اسرائیل در ارتباط با این موضوع چه نظری دارند و چه می‌گویند.
آریل شارون، نخست وزیر ملعون و معدوم اسرائیل، خطاب به شیمون پرز می‌گوید: من می‌خواهم یک چیزی را خیلی شفاف به تو بگویم. تو نگران فشار آمریکا بر روی اسرائیل نباش. آمریکا در کنترل ما می‌باشد و آمریکایی‌ها هم این موضوع را می‌دانند (35). (36)
این موضوع، عین حقیقت و واقعیت است! البته این وضعیت، چیز جدیدی هم نیست. شش سال قبل از انقلاب در ایران، سناتور جی ویلیام فولبرایت (37) در تاریخ 15 اپریل سال 1973 میلادی، در برنامه‌ی فیس د نیشن (38) شبکه‌ی تلویزیونی سی بی اس آمریکا اظهار داشت: «اسرائیل، مجلس سنای آمریکا را کنترل می‌کند (مجلس سنای آمریکا در کنترل اسرائیل است)... مجلس سنا بسیار مطیع [اسرائیل] است. اکثر نمایندگان مجلس سنای آمریکا - یک چیزی در حدود 80 درصد [از نمایندگان مجلس سنای آمریکا] - کاملاً از اسرائیل حمایت می‌کنند، به طوری که هر آنچه را که اسرائیل بخواهد، به دست می‌آورد. (39)»
در هر صورت، این‌گونه نیست که هر فردی در آمریکا هر آنچه را که می‌خواهد، علیه اسرائیل و یهودیان صهیونیست ابراز دارد و مورد حمله‌ی آنان قرار نگیرد. یکایک اعضاء کنگره‌ی آمریکا که غیر یهود می‌باشند، این نکته را می‌دانند که انتقاد از اسرائیل و یهودیان صهیونیست، به منزله‌ی خودکشی سیاسی است. اگر هم فردی پیدا شود که از اسرائیل و یهودیان صهیونیست انتقاد کند، او را زیر بمباران‌های تهمت - نظیر نئونازی (40)، منکر هولوکاست (41)، ضد یهود (42) و غیره - خفه و در نهایت نابود خواهند نمود. بر این اساس، کمتر کسی پیدا می‌شود که حقایقی را در ارتباط با اسرائیل بیان دارد. لابی صهیونیست‌ها در واشنگتن نیز قدرت خود را پنهان نمی‌دارد، بلکه به آن مباهات می‌کند.
نگارنده به یاد دارد که در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر و همچنین بعد از آن، در زمان رونالد ریگان و جورج بوش (پدر) و بیل کلینتون، یک خبرنگار زن آمریکایی به نام هلن تامس در کنفرانس‌های مطبوعاتی رؤسای جمهور آمریکا حضور می‌یافت و در ردیفهای جلو می‌نشست و بعضی از رؤسای جمهور آمریکا، وی را به نام کوچکش (هِلِن) می‌خواندند و از او می‌خواستند که سؤال خود را مطرح سازد. در هر صورت، این فرد، برای مدتها، یکی از خبرنگاران فعّال آمریکا محسوب می‌شد تا اینکه چندی پیش، فردی از این خبرنگار در ارتباط با موضوع فلسطین سؤال نمود و اینکه قضیه‌ی فلسطین را چه باید کرد. وی در جواب گفت: آن یهودیانی که از کشورهای مختلف به فلسطین رفته‌اند، باید به کشورهای خود بازگردند. یک چنین اظهارنظری باعث شد که وی را اخراج کردند و بدین ترتیب، این خبرنگار با سابقه آمریکایی، به خاطر یک اظهارنظر و ابراز نمودن نظر و عقیده‌ی خود، شغلش را از دست داد. این قضیه فقط نمونه‌ای از موارد بسیار زیاد است.
بد نیست مثال دیگری - در ارتباط با حملات یهودیان به مسئولین آمریکایی برای اظهار عقاید خود - بیاورم.
جیمی کارتر خدمات شایانی را به اسرائیل و یهودیان در دوران ریاست جمهوری‌اش و بعد از آن داشته است و سرسپردگی خود را به اسرائیل و یهودیان صهیونیست در موارد گوناگون به اثبات رساند. با تلاش‌های او بود که قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل (بین انورسادات و مناخیم بگین) در کمپ دیوید صورت گرفت. وی در سال 2006 میلادی کتابی تحت عنوان «فلسطین: صلح، نه آپارتاید (43)» نوشت. یهودیان حملات گسترده‌ای را علیه وی آغاز کردند. سایمن وایزنتال یهود صهیونیستی است که موزه‌ی هولوکاست لوس آنجلس به نام او می‌باشد. زمانی که کارتر رئیس جمهور بود، مدال طلای کنگره‌ی آمریکا (44) را به این یهود صهیونیست داد. موزه هولوکاست لوس آنجلس، یکی از مراکز یهودیان در آمریکا می‌باشد که حملات گسترده‌ای را علیه کارتر صورت داده است. نکته‌ی قابل توجه اینکه، یهودیان این مرکز، برای جمع‌آوری پول از مردم، مطالب کذبی را همانند گذشته بیان داشته‌اند و بدین علت، کارتر نامه‌ای را برای خاخام ماروین هایر - رئیس این موزه - ارسال داشته است. تصویری از نامه کارتر و ترجمه‌ی فارسی آن نامه در ذیل آمده است.
آمریکا در چنگال یهودیان صهیونیست
تصویر نامه‌ی جیمی کارتر به خاخام ماروین هایر
این نامه در سربرگ مرکز ریاست جمهوری کارتر نوشته شده است.
26 ژانویه‌ی 2007
به: خاخام ماروین هایر
من فکر نمی‌کنم که سایمن وایزنتال به خاطر جمع‌آوری پول، به دروغ‌پردازی و افترا متوسل می‌شد.
صمیمانه جیمی کارتر
متأسفانه جیمی کارتر و امثال او، هنوز به این حقیقت پی نبرده‌اند که دروغ‌پردازی و تهمت و افترا، خصلت مادرزادی یهودیان صهیونیست می‌باشد و اگر فردی، حقیقتی را در مورد یهودیان صهیونیست و اسرائیل بیان نماید، مورد حمله‌ی گسترده‌ی آنان قرار خواهد گرفت. زمانی که همین مرکز هولوکاست یهودیان، تصویر امام خمینی (رحمةالله) را در کنار تصویر هیتلر نصب کرده بود و امام (رحمةالله) را با هیتلر مقایسه می‌نمود و آنها را دارای یک شخصیت و هدف می‌خواند، کارتر سکوت کرد و شاید تأیید نمود. زمانی که یهودیان آمریکا، مارلون براندو را به علت بیان حقیقتی، مورد حمله قرار دادند، جیمی کارتر کاملاً سکوت نمود، ولی حال که مطالب کذبی را در ارتباط با خودش بیان می‌کنند، به آن معترض می‌شود و به دروغ‌پردازی‌های آنها گلایه می‌کند.
نکته قابل توجه اینکه یهودیان صهیونیست به طرق مختلف به حضرت عیسی (علیه‌السلام) و حضرت مریم (سلام الله علیها) فحاشی می‌کنند ولی آن توهین‌ها هیچ مانعی ندارد، زیرا آزادی بیان است و آنها هر آنچه را که می‌خواهند، می‌توانند بیان کنند.
این افراد آمریکایی، از جمله اعضاء کنگره‌ی آمریکا که به علت اظهارنظر خود در مورد اسرائیل و یهودیان صهیونیست، مورد تهاجم یهودیان صهیونیست قرار می‌گیرند، مسلمان نیستند که بگویند مسئله‌ای نیست، اگر ما را هم بکشند، در راه خدا شهید شده‌ایم و شهادت در راه خدا آرزوی دیرینه‌ی ما است. و یا به دیگر سخن، این‌گونه فکر کنند و اظهار دارند که: ما برای آرمان‌ها و باورهای دینی و عقیدتی خود مبارزه می‌کنیم. کماکان از حق دفاع خواهیم نمود و تغییر موضع نخواهیم داد و سکوت هم نخواهیم کرد و در این راه، هرگونه سختی را به جان می‌خریم و اگر توسط یهودیان صهیونیست نیز کشته شویم، شهید می‌باشیم و شهادت در راه خدا آرزوی ما است.
در هر صورت، این‌گونه نیست! آنها مسیحیانی می‌باشند که حاضر نیستند تا منافع دنیوی خود را از دست بدهند. آنها کسانی هستند که برای یک زندگی مرفّه و لذّات دنیوی (که در حقیقت همان رؤیاهای آمریکایی (45) است که از کودکی آن شعار را شنیده‌اند و در گوششان طنین انداخته است) تلاش می‌کنند و حاضر نیستند تا نه تنها جان خود را فدای عقاید دینی خود نمایند، بلکه به دنبال درد سر هم نمی‌گردند و در مجموع، مایل نیستند تا مواضع دردسرساز را انتخاب نمایند. درصد قابل توجهی از آنان می‌دانند و درک می‌کنند که حق چیست و کدام است. در ارتباط با موضوع فلسطین نیز می‌دانند که در طول 63 سال گذشته چه جنایاتی را رژیم اشغالگر قدس مرتکب شده است، ولی چون می‌دانند و دیده‌اند که در صورت بیان نظر خود و یا طرفداری از حق مورد حملات یهودیان قرار خواهند گرفت. لذا به هر آنچه که مورد درخواست یهودیان صهیونیست و اسرائیل است، تن می‌دهند.

یهودیان پنهانی (کریپتو جو) (46):

بسیاری از آمریکایی‌ها، آن دسته از سیاست‌مداران آمریکایی را که در ظاهر مسیحی هستند، ولی در حقیقت یک یهود می‌باشند، یهودی مخفی (کریپتو جو) می‌خوانند. بدین معنی که آنها یهودی بودن خود را پنهان می‌سازند. جان کری (47) و هیلاری کلینتون (48) و جورج بوش از آن جمله هستند. نام اصلی هیلاری کلینتون، هیلاری رادم کلینتون (49) است و اجداد او و اجداد جان کری و جورج بوش یهود بوده‌اند. البته این موضوع بارها اتفاق افتاده است که این‌گونه افراد، مطلبی را در این رابطه که یهود می‌باشند، بیان نکرده‌اند، ولی بعداً که این موضوع توسط آمریکایی‌ها اثبات شده است، آنها اقرار نموده‌اند که یک یهود هستند. به عنوان مثال، مادلین آلبرایت - که نام اصلی خانوادگی او کوربِل (50) است که پدرش یک یهود صهیونیست بوده است (51) - تا قبل از اینکه وی به عنوان وزیر امور خارجه‌ی آمریکا در کابینه‌ی کلینتون معرفی شود، وی اظهار نمی‌داشت که او یک یهود است. بعد از مدتی، مادلین کوربل (آلبرایت) گفت: من تازه پی برده‌ام (فهمیده‌ام) که یک یهود می‌باشم.
اینکه یهودیان نام خود را تغییر می‌دهند و از اسامی دیگری (همانند اسامی آن جامعه) استفاده می‌کنند، علل گوناگون دارد، از جمله اینکه:
1- راحت‌تر بتوانند در آن جامعه (و بعضاً در حکومت آن کشور و پست‌های کلیدی آن) نفوذ و رخنه کنند، زیرا اگر افراد آن جامعه تشخیص دهند که آنها یهود می‌باشند، آن وقت بیشتر مراقب خواهند بود و از نفوذ آنها (در موارد گوناگون) جلوگیری خواهند کرد.
2- راحت‌تر بتوانند آن جامعه و سیستم حکومتی آن کشور را متزلزل و در نهایت واژگون سازند.
3- راحت‌تر بتوانند دارایی و ثروت آن جامعه و کشور را از کف آنها خارج کنند.
4- راحت‌تر بتوانند مردم آن کشور را به استثمار بکشند و از آنها بهره‌کشی کنند و در پایان، آنها را کاملاً به اسارت خود در آورند.
5- راحت‌تر بتوانند در آن جامعه و در آن کشور، وحشت ایجاد کنند و آن‌ها را مرعوب سازند.
6- راحت‌تر بتوانند به هدف اصلی خود، که تباه ساختن و ویران نمودن دنیا و آخرت آن جامعه است، دست یابند.

جورج واکر بوش (پسر) (52):

در صفحه‌ی شانزدهم نشریه‌ی یهودیان، به نام «تقویم یهودی برای سربازان و ملوانان» (سال 1943-1944 میلادی، شماره 5704) که توسط انجمن ملی رفاهی یهودیان (به آدرس شماره 220 خیابان پنجم شهر نیویورک، ایالت نیویورک) به چاپ رسیده است، اسامی تعدادی از افسران یهود آمریکایی را که در جنگ انقلابی علیه انگلیس جنگیده‌اند، ذکر کرده است. در سطرهای پنجم و ششم این صفحه، نام سرگرد جورج بوش (53)، سرگرد لوئیس بوش (54) و سرگرد سالمن (سلیمان) بوش (55) که از اجداد و وابستگان جورج بوش می‌باشند، دیده می‌شود (56).
البته در این صفحه، از داد و ستد مالی عامل روچیلد (57) به نام حییم سالمن (سلیمان) (58) با دولت آمریکا نیز یاد شده است. در هر صورت، بسیاری از سردمداران آمریکا یهود می‌باشند، ولی آنرا پنهان نموده‌اند تا به راحتی بتوانند جولان دهند.
نه تنها افرادی در کابینه‌ی جورج بوش و همچنین کاخ سفید - مانند سخنگوی کاخ سفید به نام اری فلیشر، که یک خاخام (59) می‌باشد - یهود بودند، بلکه جورج بوش از یهودیان خواسته بود تا غذاهای کوشِر (60) (غذاهایی که براساس آیین و دستورات یهودیان تهیه شده است) را برای آنها مهیا نمایند و بدین جهت، خاخام‌هایی به کاخ سفید می‌رفتند تا غذای کوشر را برای افرادی که در کاخ سفید کار می‌کنند، تهیه نمایند.
جورج بوش نه تنها الن گرین اسپن یهود صهیونیست (61) را به عنوان رئیس بانک مرکزی دولت فدرال آمریکا (62) در پست خود نگاه داشت، بلکه یک خاخام یهود صهیونیست تروریست را به نام داو زخاییم (63) به عنوان معاون وزیر جنگ آمریکا (پنتاگون) (64) گمارد (البته در مورد فعالیت‌های این فرد یهود صهیونیست تروریست، که به قول آمریکایی‌ها، طراح سناریوی 11 سپتامبر بوده است، مطالب بسیار می‌توان گفت ولی در این مقطع، خارج از بحث ما می‌باشد). همچنین یک ایدئولوگ یهودیان صهیونیست را به نام مایکل چرتاف (65) که فرزند یک خاخام یهود صهیونیست می‌باشد، به عنوان رئیس سازمان تروریستی امنیت وطن (66) انتخاب نمود. آمریکایی‌ها در ارتباط با سازمان تروریستی امنیت وطن می‌گویند که اگر این سازمان، به فردی مشکوک شود، نه تنها آن فرد را دستگیر و به هر جایی که دوست دارند، خواهند برد و هر بلایی که دوست دارند، بر سر آن فرد خواهند آورد، بلکه بستگان نزدیک آن فرد حتی اجازه ندارند سؤال کنند که او را به کجا برده‌اند؟! در هر صورت، جورج بوش، یک یهود صهیونیست را به عنوان رئیس این سازمان انتخاب کرد و گمارد.
اگر شما می‌بینید که جورج بوش در متن سخنرانی خود، ایران را محور شرارت (67) می‌خواند، علت این بوده است که دیوید فروم (68) یهود صهیونیست، متن سخنرانی‌های او را می‌نوشت.
همچنین اگر شما می‌بینید که وزارت جنگ آمریکا (پنتاگون) طرح حمله به کشورهای مختلف را می‌ریزد و به آنها حمله می‌کند، علت این بوده است که یهودیان صهیونیستی مانند پال دوندس ولفوویز (69) (معاون وزارت جنگ آمریکا) و ریچارد پرل (70) (دستیار وزیر جنگ آمریکا در امور سیاست امنیت بین‌الملل) و داگلس فیث (71) (معاون وزیر جنگ در امور سیاست و خط مشی) و داو زخاییم در وزارت جنگ آمریکا بودند و در راستای اهداف یهودیان صهیونیست و اسرائیل حرکت می‌کردند که در ارتباط با سوابق هر کدام از آنها مطالب بسیاری را می‌توان گفت.
در هر صورت، یهودیان صهیونیستی که نام برده شد، نمونه‌ای از آنها هستند که در کابینه جورج بوش (مانند جاش بولتن - معاون رئیس هیئت دولت (72)) و در کاخ سفید (مانند کن ملمن - رئیس امور سیاسی کاخ سفید (73)) و همچنین به عنوان سفیر آمریکا در کشورهای مختلف (از جمله هلند، دانمارک، مجارستان، سنگاپور، ایتالیا، اسلواکی، اوروگوئه و غیره) فعالیت داشتند. ناگفته نماند که همین قضایا در زیر مجموعه‌ی دیک چینی، معاون جورج بوش بود. به عنوان مثال،‌ ای لوئیس لیبی - رئیس مدیران زیر مجموعه‌ی دیک چِیْنی (74) یکی از آنها است.

باراک اوباما (عمو تام):

هنری فورد - مؤسس شرکت ماشین‌سازی فورد - بیش از 85 سال قبل، در کتاب یهود بین‌الملل خود می‌نویسد: «تعیین رئیس جمهور آمریکا، فقط به دستور یهودیان امکان‌پذیر می‌باشد، ولی مردم آمریکا تصور می‌کنند که آنها رئیس جمهور کشور خود را تعیین می‌کنند.» در حال حاضر، وضعیت آمریکا بسیار اسفبارتر از 85 سال قبل است.
این مطلب را بارها تکرار کرده‌ایم که اگر دولتی در آمریکا کنار می‌رود و دولت دیگری (از هر حزبی) بر سر کار می‌آید، خط مشی سیاسی آمریکا در ارتباط با خدمت به اسرائیل و یهودیان و مقابله با جمهوری اسلامی و نابود کردن اسلام ناب، تغییر نمی‌کند. متأسفانه بعضی افراد تصور می‌کردند که با کنار رفتن جورج بوش و روی کار آمدن باراک اوباما، خط مشی سیاسی آمریکا در ارتباط با ایران و نابود کردن اسلام ناب تغییر خواهد کرد. در مورد باراک اوباما باید به نکات بسیاری اشاره نمود که در این مقطع به اختصار به بعضی از این نکات اشاره می‌نماییم. در ارتباط با خط مشی اوباما و ماهیت او، شما کافی است به عناوین خبری روزنامه‌های اسرائیلی رجوع کنید و از طرفی دیگر ببینید که چه کسانی وی را بر سر کار آوردند و از او حمایت کردند و چه کسانی در کابینه‌ی او و در کاخ سفید مشغول به کار شدند.
استیو اسمیت (75) یکی از بستگان ادوارد کندی (76) است. او برای چندین دهه یکی از افراد قدرتمند در حزب دمکرات بود. او می‌گفت، زمانی که هری ترومن (77) برای فعالیت‌های انتخاباتی خود در سال 1948 میلادی خیلی به پول نیاز داشت، یک گروه چهار نفره‌ی یهود، 2 میلیون دلار جمع‌اوری کردند و به هری ترومن دادند. این قضیه، هری ترومن را مدیون یهودیان ساخت. بعد از اینکه هری ترومن رئیس جمهور امریکا شد، از یهودیان صهیونیستی که از او حمایت مالی کردند، قدردانی و تشکر نمود. از آن تاریخ به بعد، حزب دمکرات توسط یهودیان صهیونیست ثروتمند، حمایت مالی شده است. به عنوان مثال، در سال 2002، حییم سبان (78) یهود صهیونیست، مبلغ 12/3 میلیون دلار به حزب دمکرات کمک مالی نمود. مجله‌ی مادِر جونز (79) در سال 2001 میلادی، لیست 400 نفر از 2000 نفر اصلی را که به حزب دمکرات کمک مالی نموده‌اند، منتشر ساخته است که اکثر آنها یهودی می‌باشند.
هم اکنون حقوق رئیس جمهور آمریکا، در سال 400 هزار دلار می‌باشد که این مبلغ با پافشاری‌های بیل کلینتون اضافه شد، در حالی که قبل از آن تقریباً 180 هزار دلار در سال بود. در هر صورت، فردی که رئیس جمهور آمریکا می‌شود، در طول 4 سال، مبلغ یک میلیون و شش صد هزار دلار دریافت می‌کند. هر کدام از دو نامزد نهایی پست ریاست جمهوری آمریکا - یعنی مَکْ کِیْن و اوباما - بیش از 2 میلیارد دلار برای فعالیت‌های انتخاباتی خود هزینه کردند. اوباما فردی نبود که دو میلیارد دلار داشته باشد تا برای فعالیت‌های انتخاباتی خود هزینه کند. این مبلغ را یهودیان برای وی هزینه کردند. در مورد مَکْ کِیْن نیز به همین صورت بود. در هر صورت، مبلغی که برای فعالیت‌های انتخاباتی اوباما هزینه شد، تقریباً 1998 میلیون دلار بیش از مبلغی است که اوباما در طول 4 سال ریاست جمهوری‌اش دریافت می‌کند. اگر یهودیان چنین مبلغی را برای وی هزینه کرده‌اند، به این علت است که وی قرار بود در راستای سیاست‌های اسرائیل و یهودیان صهیونیست حرکت کند و آنها را برای رسیدن به اهدافشان کمک نماید، که چنین هم کرد!
مشاوران سیاسی و در حقیقت، افراد دسیسه‌گری که برای اوباما کار کردند، توسط یک یهود صهیونیست اسرائیلی به نام رم اِمنیوئل اداره می‌شدند. اِمنیوئل یکی از اعضاء کنگره آمریکا از ایالت ایلنوی (80) می‌باشد که به عنوان مؤید و حامی اسرائیل شناخته شده است. رابطه‌ی اِمنیوئل با دنیای مالی یهودیان به سال 1980 میلادی باز می‌گردد - زمانی که یهودیان صهیونیست وی را به عنوان سرپرست مالی یهود صهیونیستی به نام دیوید رابینسون (81) - رقیب پال فینلی - انتخاب کردند و در آن زمان، میلیون‌ها دلار را به سمت وی سرازیر نمودند تا برای دیوید رابینسون هزینه کند که پال فینلی را از کنگره‌ی آمریکا خارج سازند و آخر هم در این امر موفق شدند. بانیان مالی اِمنیوئل، یهودیان صهیونیست و نیز کارشناس امور مالی وال استریت، یهود صهیونیستی به نام بروس وسراستاین (82) بوده‌اند. البته پست اخیر وسراستاین، مدیریت بانکداری لازارد (83) می‌باشد. شایان ذکر است که انتخاب رم اِمنیوئل اسرائیلی به عنوان رئیس هیئت دولت اوباما، باعث شد تا بانکداران یهود و لابی اسرائیل، یک رابطه‌ی تنگاتنگی را با دولت اوباما داشته باشند. دنیس راس یهود صهیونیست (84) که در زمان بیل کلینتون به عنوان شخص ویژه در مذاکرات آمریکا در امور خاورمیانه بود، از دوستان یهود اِمنیوئل می‌باشد. در ماه جولای سال 2008 که اوباما و اِمنیوئل به اسرائیل رفتند، دنیس راس نیز در رکاب آنها بود. ناگفته نماند که در این سفر، اوباما از شهر سدروت (85) (شهر کوچکی که در کنار نوار غزه واقع شده است) دیدن کرد و یهودیان اسرائیل اظهار داشتند که حماس، این شهر را با موشک‌های خود هدف قرار داده است و اوباما نیز با آنها اظهار همدردی نمود و مطالبی را در ارتباط با امنیت اسرائیل و غیره بیان نمود.
نکته‌ی دیگر اینکه تقریباً از سال 1992 میلادی، یهودیان صهیونیست تروریست، افرادی مانند رم اِمنیوئل (86)، در کنار اوباما بودند و یهودیان صهیونیست و اسرائیل را در جریان مواضع اوباما و شخصیت او قرار دادند تا در موقع مناسب، از وجود او استفاده کنند. ما در کتاب آمریکا بدون نقاب در مورد رم اِمنیوئل که در زمان بیل کلینتون مسئول نفتا (87) بود، و همچنین عموی وی مطالبی را نوشتیم. رم امنیوئل یک فرد یهود صهیونیست اسرائیلی است که در ایام تابستان به اسرائیل می‌رود و مدتی را در اسرائیل به سر می‌برد. او نیز همانند دیگر یهودیان آمریکا و اروپا و غیره، نام و نام فامیل خود را تغییر داده است. او و خانواده و بستگان نزدیک وی از گروه تروریستی ایرگون (88) و لی‌های (89) (لهی) می‌باشند. قبل از اینکه خانواده‌ی آنها به آمریکا و شهر شیکاگو نقل مکان کنند، پدر رم امنیوئل - بنجامین ایرباخ - یکی از افراد فعال گروه تروریستی لی‌های (لهی) بود که مأموریت ترور افراد و بمب‌گذاری در اماکن را به عهده داشت. در سال 1933 میلادی، عموی وی در یک درگیری با فلسطینی‌ها - که اسرائیلی‌ها آن را جنگ استقلال (90) می‌خوانند - کشته شد. آمریکایی‌ها می‌گویند که بعد از آن تاریخ، پدر رم امنیوئل به نام بنجامین ایرباخ، تصمیم گرفت تا نام خانوادگی‌اش را تغییر دهد. نام اصلی رم امنیوئل، راهامیم ایرباخ (91) می‌باشد. او همنام یک فرد تروریست به نام راهامیم کوهن (92) از گروه تروریستی استرن (93) می‌باشد که ظاهراً به افتخار و یاد آن تروریست، این نام را بر راهامیم امنیوئل نهاده‌اند. در هر صورت، او فردی است که درباره افراد مختلفی که علیه اسرائیل مطلبی گفته‌اند، اقداماتی را صورت داده است. راهامیم امنیوئل ریاست هیئت دولت (94) را به عهده داشت. زمانی که اوباما رم امنیوئل را برای این پست برگزید، روزنامه‌ی هآرتص (95) اسرائیل در تاریخ ششم نوامبر سال 2008 میلادی نوشت: «اولین اسرائیلی در کابینه‌ی اوباما برای اداره‌ی دولت!» (96) بعد از انتخاب رم امنیوئل به عنوان ریاست دولت اوباما، پدر وی در یک مصاحبه با روزنامه‌ی عبری زبان اسرائیلی به نام معاریو (97) گفت که انتخاب پسرش، به نفع اسرائیل خواهد بود. پدرش با افتخار به روزنامه‌ی معاریو گفت: رم به زبان عبری صحبت می‌کند و اکثر تابستانها در تل آویو به سر می‌برد. روزنامه‌ی جروزالم پست نیز از قول پدر امنیوئل نوشت: «واضح است که او بر رئیس جمهور آمریکا تأثیر خواهد گذاشت که وی طرفدار اسرائیل باشد. چرا این گونه نباشد؟ مگر او (رم امنیوئل) عرب است؟ او که نمی‌خواهد در کاخ سفید، زمین را جارو کند.»
در دوران فعالیت انتخاباتی اوباما، یهود صهیونیست دیگری به نام دیوید اکسلراد، استراتژیست برنامه‌های انتخاباتی او بود و متن سخنرانی‌های اوباما را نیز دیوید اکسلراد می‌نوشت. از سال 1984 میلادی، این فرد به همراه رم امنیوئل، اعضای یک تیم برای قلع و قمع افرادی که علیه اسرائیل و یا یهودیان مطلبی را بیان می‌کردند، بودند. به عنوان مثال، این دو نفر، با مبالغ هنگفتی که یهودیان صهیونیست در اختیار آنها گذاشتند، تلاش کردند تا سناتور چارلز پرسی را - به خاطر اینکه گفته بود برای مسکن و مأوای فلسطینی‌ها نیز باید فکری کرد - از مجلس سنای آمریکا خارج ساختند و به جای او، یهود صهیونیستی به نام پال سایمن (98) را به مجلس سنا اعزام نمودند.
نکته‌ی دیگری که باید به آن پرداخته شود، راجع به بتی لو سالْتزْمَن و پدرش فیلیپ موریس کِلاتْزْنیک است. بتی لو سالْتزْمَن (99) یهود صهیونیست، دختر یهود صهیونیستی به نام فیلیپ موریس کلاتزنیک (100) (از حامیان سرسخت اسرائیل در شیکاگو و رئیس سازمان یهودی - صهیونیستی بنای بریث (101) در سال‌های 1953 تا 1959 میلادی، رئیس کنگره‌ی جهانی یهودیان (102) و بنیانگذار، رئیس و معاون سازمانهای دیگر یهودی صهیونیستی بود (103). او در سال 1999 میلادی مُرد. بتی لو سالْتزْمَن از حامیان مالی اکسلراد و امنیوئل بوده است و از سال 1992 میلادی، اوباما را حمایت مالی می‌نموده است. در اوایل سال 2007 روزنامه نیویورک تایمز نوشت که پانزده سال قبل، بتی لو سالتزمَن (که به عنوان یک پیش کسوت برای اکسلراد و امنیوئل به شمار می‌رفته است) به دیوید اکسل راد پیشنهاد کرد که با اوباما ملاقات کند. از آن زمان (که اوباما تقریباً 30 سال سن داشته است)، دیوید اکسل راد با اوباما کار می‌کرده است [تا وی را برای یک چنین روزی آماده سازند که برای اهداف یهودیان صهیونیست و اسرائیل - در کاخ سفید - قدم بردارد]. در آن زمان، بتی لو سالْتزْمَن به اکسلراد و دیگران می‌گوید: اوباما اولین رئیس جمهور سیاه ما خواهد شد (104). البته آمریکایی‌ها این‌گونه بیان می‌دارند که فیلیپ موریس کلاتزنیک از طریق دخترش - یعنی بتی لو سالتزمن - اوباما را پرورش داده است.
یهودیان آمریکا تبلیغات گسترده‌ای را برای باراک اوباما نمودند. یکی از این تبلیغات، معنای نام «باراک» بود که به زبان عبری به معنای صاعقه و آذرخش می‌باشد و از مردم آمریکا می‌خواستند که به اوباما رأی دهند. حال در این مقطع به عناوین بعضی از روزنامه‌های اسرائیل در مورد اوباما توجه کنید.
1- وای نت - اخبار اسرائیل، دنیای یهود - در تاریخ اول ژانویه‌ی 2008 نوشت: گروه‌های یهودی، حمله به اوباما را محکوم می‌کنند (105). (106)
2- روزنامه‌ی هآرتص در تاریخ 17 فوریه‌ی سال 2008 نوشت: سناتور اوباما می‌گوید: آمریکا باید از حق اسرائیل برای دفاع از خود، حمایت کند (107). (108)
3- روزنامه‌ی هآرتص در تاریخ 27 فوریه‌ی سال 2008 نوشت: اوباما می‌گوید: من یک دوست پر و پا قرص و با وفای اسرائیل می‌باشم. امنیت اسرائیل بسیار مقدس است (109). (110)
4- روزنامه‌ی هآرتص در تاریخ 28 فوریه‌ی سال 2008 نوشت: اوباما به رهبران یهودی گفت: من هرگز یک مسلمان نبوده‌ام (111). (112)
5- روزنامه‌ی هآرتص در تاریخ نوزدهم سپتامبر 2008 نوشت: اوباما سال نو یهودیان (راش هاشانا) را به 900 خاخام اسرائیلی تبریک گفت (سال خوبی را برای آنها آرزو نمود) (113). (114)
6- روزنامه‌ی هآرتص در تاریخ بیست و چهارم ژوئیه (جولای) 2008 نوشت: اوباما قول داد تا سیاست ایران را با اسرائیل هماهنگ سازد (115). (116)
7- وای نت - اخبار اسرائیل، دنیای یهود - در تاریخ اول ژانویه‌ی 2008 نوشت: اوباما بازگشت فلسطینی‌ها (به فلسطین) را نپذیرفت (117). (118)
8- روزنامه‌ی هآرتص در تاریخ شانزدهم آوریل (اپریل) 2008 نوشت: اوباما دیدار کارتر با حماس را مورد انتقاد قرارداد (119). (120)
9- روزنامه‌ی هآرتص در مارس (مارچ) 2007 نوشت: اوباما از اسرائیل حمایت می‌کند! تمام! (همین و بس!) (121). (122)
10- روزنامه‌ی هآرتص در تاریخ بیست و ششم سپتامبر 2008 نوشت: در یک نظرخواهی، مشخص شد که یهودیان آمریکا اوباما را به مَکْ کِیْن ترجیح می‌دهند (123). (124)

چرا باراک اوباما را بر سر کار آوردند؟ مگر بردگان سفیدپوست دیگری در آمریکا یافت نمی‌شدند؟

دلایل بسیاری برای روی کار آوردن اوباما وجود دارد، از جمله اینکه:
1- بسیاری از آمریکایی‌ها - مخصوصاً سیاه‌پوستان آمریکایی - او را عمو تام (125) می‌خوانند. بدین معنی که او یک سیاه‌پوست مطیع و رام، برای سفیدپوستان محسوب می‌شود و قرار هم نیست که او خوش رقصی کند و دست از اطاعت یهودیان صهیونیست و اسرائیل بردارد.
2- برای وضعیت بد اقتصادی آمریکا و غیره، به سیاه‌پوستان این پیام را می‌دهند که نگاه کنید، یک فردی که از رنگ خود شما می‌باشد، بر سر کار آمده است، لذا سکوت و تحمل کنید و با وضعیتی که ما می‌گوییم، هماهنگ شوید. در شهرهای بزرگ آمریکا، مثلاً وقتی شما به بعضی از بانک‌ها رجوع می‌کنید، در شعباتی که در محله‌ی چینی‌ها می‌باشد، می‌بینید که چینی‌ها در آن بانک‌ها مشغول به کار هستند و به امور ارباب رجوع‌ها رسیدگی می‌کنند. وقتی به محل کره‌ای‌ها می‌روید، می‌بینید که کره‌ای‌ها در آن بانک مشغول به کار می‌باشند. وقتی به محل سیاه‌پوستان و یا اسپانیایی تبارها می‌روید، همین وضعیت را مشاهده می‌کنید. یک مشتری بانک که وارد بانک می‌شود و همنوعان خود را می‌بیند، می‌گوید خوب، این بانک خود ماست. در صورتی که این چنین نیست. رؤسای سفیدپوست بانک، در پشت صحنه قرار گرفته‌اند و به دقت، قضایا را زیرنظر دارند. در مورد اوباما نیز این چنین است. اوباما به عنوان یک فرد سیاه‌پوست، رئیس جمهور آمریکا بود، زیرا فکر می‌کردند که امور داخلی و خارجی آمریکا از طریق این عمو تام بهتر حل خواهد شد؛ همان‌گونه که در کشورهای اسلامی وی را یک مسلمان و فردی از خود می‌خواندند و تصور ‌می‌کردند که با آمدن اوباما، مناقشه‌ی آنها با آمریکا حل خواهد شد و لذا با اعتماد به این فرد (چون او را از خود می‌دانستند) تسلیم خواسته‌های او شدند با این تصور که او به همنوعان شرقی خود خیانت نمی‌کند. ولی آنها غافل بودند که شکارچی، در پشت صحنه - مسلح و آماده‌ی هجوم و غارت ود نابود کردن - آنها می‌باشد، منتها برای اینکه قربانیان خود را فریب دهد، اردک‌هایی از جنس و نوع آنها به نمایش گذاشته است، تا از طریق او، آنها را در دام خود گرفتار سازد.
3- زمینه برای روی کار آمدن یهودیان فراهم می‌شود، زیرا آنها نیز از قشر اقلیت آمریکا محسوب می‌شوند. اگر در دوره‌های بعد، یک یهود آمریکایی خود را برای پست ریاست جمهوری آمریکا نامزد کند و فردی معترض شود، آنها در جواب خواهند گفت که باراک اوباما نیز از اقلیت‌ها بود، شما چطور وی را تحمل کردید و معترض نشدید، لذا باید ما را نیز به عنوان رئیس جمهور آمریکا بپذیرید. در هر صورت، زمینه برای پذیرش مستقیم یهودیان - به عنوان رئیس جمهور آمریکا - فراهم می‌آید.
بسیاری از آمریکایی‌ها اوباما را به علت سرسپردگی وی به اسرائیل و یهودیان صهیونیست، یهود صهیونیست پنهانی می‌خوانند.

پی‌نوشت‌ها

1. Hasidic Gentiles
2. Chassidism
چسدیسم در زبان عبری @ (chassidus) به معنای تقوا و پارسایی (piety) است. نهضت چسدیک که آنرا هسیدیک (Hasidic) نیز می‌خوانند، تقریباً 300 سال قبل توسط یک خاخام به نام اسرائیل بعل شم توو (Rabbi Israel Baal Shem Tov 1698-1760) آغاز شد و امروزه صدها گروه چسدیک در دنیا وجود دارند و تعداد آنها در مجموع تقریباً نیم میلیون نفر می‌باشد. چسد (chassid) یک یهود را می‌نامند که در یک خانواده‌ی چسدیک متولد شده باشد. آنها می‌گویند که اسرائیل بعل شم توو در طول عمرش به بهشت رفت و در آنجا از مسیح (Moshiach) (یکی از اسامی که یهودیان برای مسیح استفاده می‌کنند) سؤال کرد که او چه زمانی به زمین می‌آید و بعد از این سؤال و شنیدن جواب، دوباره اسرائیل بعل شم توو به زمین بازگشت. اسرائیل بعل شم توو و طرفدارانش معتقدند که از طریق خواندن و رقصیدن، به حالات معنوی دست خواهند یافت. هر گروه از چسدیک‌ها، یک رهبه (Rebbe) (پیشوای روحانی) دارند و او را یک فرد معصوم (Tzadik) می‌خوانند و این مقام، همانند یک سلسله سلطنتی (royal dynasty) در بین آنها موروثی است و به فرزندان و یا اقوام مورد نظرشان منتقل می‌شود. منظور از غیر یهودیان هسیدیک، افراد به ظاهر غیر یهود هستند که به نهضت هسیدیک اعتقاد دارند و نظیر جری فال وِل، پت رابرتسون و جیمی سواَگِرْت از بردگان یهودیان صهیونیست می‌باشند.
3. Lubavitchers
4. Commissars
5. "Jews and Hasidic Gentiles-united to save America (JHG-USA)"
6. Change
7. Abortion
8. Gun Control
9. Skull Cap
10. Paul Findley
11. Jacksonville Illinois
12. دوره‌ی نمایندگی مجلس نمایندگان آمریکا دو سال و نمایندگی مجلس سنا شش سال می‌باشد.
13. Dick Durbin
14. AIPAC
15. He refers to AIPAC as "the 700-pound gorilla in Washington."
16. Israeli lobby defeats legislators who criticize Israel.
17. در کتاب آمریکا بدون نقاب در بخش پیکار و عملیات یهودیان در آمریکا (در قسمت یهودیان صهیونیست) به گروه‌های تروریستی یهودیان نظیر جی دی ال (Jewish defense League/J.D.L) که در آمریکا فعالیت دارند و افراد مخالف را مورد ضرب و شتم و در مواردی ترور می‌نمایند، اشاره شده است.
18. Bob Hope
19. "US Policy on the Middle East is made in Israel, not in Washington."
20. The 2003 invasion of Iraq was launched primarily to benefit Israel, at the behest of pro-Israeli U.S. interest groups.
21. Silent No More: Confronting America’s False Images of Islam, Amana Publications, 2001.
22. They Dare to Speak Out: People and Institutions Confront Israel’s Lobby, Law¬rence Hill Books, 1985, 1989, and 2003 editions.
23. Deliberate Deceptions: Facing the Facts about the U.S.-Israeli Relationship, Lawrence Hill Books, 1983.
24. Liberating America from Israel, Arab News, Sept. 12, 2002.
25. Our Israel-Centric Foreign Policy, Huffington Post, June9, 2005.
26. Sen. Adlai Stevenson
27. Sen. Charles Percy
28. Rep. Pete Me Closkey
29. Rep. Cynthia McKinney
30. Rep. Earl F. Hilliard
31. Valerie Percy
32. Rahm Emmanuel/Rahamim Auerbach
در کتاب آمریکا بدون نقاب - در بخش نفوذ سیاسی یهودیان (در آمریکا)، قسمت اعضای دیگر صهیونیست دفتر کاخ سفید و کابینه‌ی کلینتون - راجع به این یهود صهیونیست که مسئول امور نفتا در کابینه‌ی کلینتون بود و نام اصلی وی راهامیم ایرباخ می‌باشد و پدرش از گروه تروریستی ایرگان است و عمویش در سال 1933 میلادی در یک درگیری در فلسطین اشغالی که با فلسطینی‌ها داشته است، کشته شد، اشاره شده است.
33. David Axelrod
وی یک یهود صهیونیست است که سخنرانی‌های باراک اوباما را در طول فعالیت‌های انتخاباتی او می‌نوشته است.
34. Dick Durbin
35. Ariel Sharon to Shimon Peres: "I want to tell you something very clear. Don"t worry about American pressure on Israel. We, the Jewish people control Amrrica, and the Americans know it."
36. Washington Report on Middle East Affairs- Oct. 10,2001.
37. J William Fulbright
38. Face the Nation
39. "Israel controls the U.S. Senate. The Senate is subservient, much:... The great majority of the senate of the U.S. - somewhere around 80% - is completely in support of Israel; anything Israel wants; Israel gets.
40. Neo-Nazi
41. Holocaust denier
42. Anti-Semite
43. Palestine: Peace Not Apartheid
44. U.S. Congressional Gold Medal
45. (American Dreams)
46. (crypto-Jew)
47. John Kerry
48. Hillary Clinton
49. Hillary Rodham Clinton
50. Korbel
51. در کتاب آمریکا بدون نقاب - در بخش ادعای کذب 10 میلیارد دلاری نیز به این موضوع و دزدی پدرش به نام جوزف کوربل (Josef Korbel) اشاره شده است.
52. George Walker Bush Jr.
53. Major George Bush
54. Major Louis Bush
55. Major Solomon Bush
56. Jewish Calendar for Soldiers and Sailors, 1943-1944, Issue No. 5704, P. 16, published by National Jewish Welfare Board, Member Agency of U;S.O., 220 5th Ave. NY, NY.
57. Rothschild
58. Haym Salomon
59. Ari Fleischer - a Jewish rabbi
60. Kosher
61. Alan Greenspan
62. Chairman of the Feseral Reserve
63. Dov Zackheim
64. Undersecretary of Defense (Comptroller)
65. Michael Chertoff
66. Homeland Security
67. Axis of evil
68. David Frum
69. Paul Dundes Wolfowitz, Deputy Secretary of Defense
70. Richard Perle, Assistant Secretry of Defense for International Security Policy
71. Douglas Fueth, Undersecretary of Defense for Policy
72. Josh Bolten, Deputy Chief of staff
73. Ken Melman, White House Political Director
74. (I. Lewis Libby, Chief of Staff to the Vice President)
75. Steve Smith
76. Brother in law
77. Harry Truman
78. Haim Saban, "Saban center for Middle East Policy" at the "Brooking Institute."
79. Mother Jones
80. Illinois
81. David Robinson, Democrat
82. Bruce Wasserstein, Wall Street financier
83. Head of Lazard Banking
84. Dennis Ross, former Special Middle East Negotiator
85. Sderot
86. Rahm Emanuel
87. Nafta
88. Irgun
89. Lehi
90. War of independence
91. Rahamim Auerbach
92. Rahamim Cohen
93. Stern
94. Chief of staff
95. Ha"aretz, the Israeli newspaper
96. Obama"s first pick was "Israeli Rahm Emanuel" to run the next administration.
البته رسانه‌های آمریکا که در دست یهودیان صهیونیست می‌باشند، از بیان چنین خبری امتناع ورزیدند، زیرا نمی‌خواستند تا ماهیت کابینه‌ی اوباما و کسانی که در اطراف او می‌باشند، برملا شود.
97. Ma"ariv, a Hebrew language Israeli newspaper
98. Paul Simon
99. Betty Lou Saltzman
100. Philip Morris Klutznick
101. B"nai B"rith International
102. president of the World Jewish Congress
103. Founder of the Conference of Presidents of Major Jewish Organizations, presi¬dent of the Memorial Foundation for Jewish Culture, and vice president of the Con¬ference on Jewish Material Claims Against Germany
104. Saltzman told Axelrod and others, "He will be our first black president.""
105. Jewish groups condemn attacks on Obama.
106. Ynetoews.com - Israel News, Jewish World, 01.16.2008.
107. Sen. Obama: U.S. must support Israel"s right to self defense.
108. Israeli newspaper Ha"aretz, 17/02/2007.
109. Obama: I"m a "stalwart friend" of Israel; its security is "sacrosanct".
110. Israeli newspaper Ha"aretz, 27/02/2008..
111. Obama tells Jewish leaders: I have never been a Muslim.
112. Israeli newspaper Ha"aretz, 27/02/2008..
113. Obama wishes happy Rosh Hashanah to 900 rabbis.
114. Israeli newspaper Ha"aretz, 19/9/2008.
115. Obama pledges to coordinate Iran policy with Israel.
116. Israeli newspaper Ha"aretz, 24/07/2008.
117. Obama rejects Palestinian right of return.
118. Ynetnews.com - Israel News, 28/1/2008.
119. Obama slams Carter for meeting Hamas.
120. Israeli newspaper Ha"aretz, 16/04/2008.
121. Obama supports Israel. Period.
122. Israeli newspaper Ha"aretz, March 2007..
123. Survey: American Jews favor Obama over McCain.
124. Israeli newspaper Ha"aretz,26/09/2008.
125. عمو سام (uncle sam) (یک پیرمرد ریش بزی که بر سرش کلاه منقش به پرچم آمریکا است) نشان دهنده‌ی دولت آمریکا می‌باشد که کنگره‌ی آمریکا در سال 1961 میلادی آن را به عنوان سمبل ملی آمریکا انتخاب نمود. عمو تام (uncle Tom) یک فرد سیاه‌پوستی است که مطیع سفیدپوستان می‌باشد (a meek black) و در دوران برده‌داری، به عنوان سر برده از او برای آرام نمودن بردگان سیاه‌پوست استفاده می‌شده است. بسیاری از سیاه‌پوستان آمریکایی را که مطیع سفیدپوستان می‌باشند، عمو تام می‌نامند. در دهه‌های 70 و 80 میلادی، تام بردلی - یک فرد سیاه‌پوست - که رئیس پلیس شهر لوس آنجلس بود و بعداً شهردار لوس آنجلس شد و برای سالها در این سمت باقی بود، نمونه‌ای از عمو تام‌های آمریکا است که وی را به این تام می‌خواندند.

منبع مقاله :
میرلوحی، سید هاشم؛ (1390)، یوسرائیل و صهیوناکراسی، قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، دفتر نشر معارف، چاپ سوم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.