شيوه هاي مبارزه با گناه (قسمت اول)
گناه زدايي يا شيوه هاي مبارزه با گناه براين اصل استوار است که آدمي مي تواند خود را اصلاح کند و هرچند زير بارگناهان باشد، مي تواند از اين مهلکه نجات يابد. در غير اين صورت فلسفه بعثت انبياء و ولايت حضرات معصومين عليهم السلام، مخدوش مي شود. آري هرچند خلاصي از زير بار گناهان خصوصا اگر به صورت ملکه درآمده باشد، بسيار مشکل است، ولي شدني است، البته با خون جگر خوردن و سختي و رنج کشيدن:
گويند سنگ لعل شود از مقام صبر
آري شود وليکن به خون جگر شود
براي گسترش مفهوم تقوا بايد دردو حوزه ي فرد و جامعه اقدام نمود. بي شک هرچه جامعه عاري از مظاهر فساد و گناه باشد، به عبارتي جامعه پاک و سالم باشد، زندگي براي آنان که مي خواهند خود را تزکيه کنند، هموارتر است و به همين ميزان زندگي روزانه در محيط آلوده به گناهان، سخت تر است، ولي شدني است. در عين حال افرادي که در اين محيط ها، تقوا دارند تقوايشان عميق تر و درجات ايمانشان بيشتر است . البته هم فاسقان گمراه در جامعه اي کاملا ديني داريم و هم مؤمنان بسيار حقيقي در جامعه اي کاملا فاسد.
در اين بخش آن دسته اموري را که فرد به تنهايي مي تواند انجام دهد تا از گناهان دور شود، بررسي مي کنيم و با يادآوري اين نکته که نااميدي ازرحمت خداوند از بزرگترين گناهان است و همچنين ذکر حديثي از حضرت امير عليه السلام بحث را ادامه مي دهيم.
«ولاتيأسن لشر هذه الامه من روح الله»؛(1) لقوله تعالي «انه لاييأس من روح الله الا القوم الکافرون»(2) حتي براي بدترين فرد اين امت از رحمت خدا نوميد مشو؛ زيرا که خداوند متعال فرموده است: «از رحمت خداوند نوميد نشود مگر گروه کافران».
پيامبر گرامي اسلام مي فرمايند: «لکل داء دواء و دواء الذنوب الاستغفار»(4) براي هر دردي درماني است و داروي گناهان استغفار است. و نيز مي فرمايند: «التائب من الذنب کمن لاذنب له»(5) توبه کار از گناه، مثل کسي است که گناهي نکرده باشد.
البته تائب بايد درهنگام توبه کردن اين نکته را درنظر داشته باشد که «بداني در هنگام گناه کردن، از پرده عصمت الهي بيرون آمدي. پس در آن لحظه مؤمن نبودي؛ بلکه ايمانت از دست رفته بود.»(6)
وجوب توبه فوري است زيرا هم خطر گناه رادفع مي کند و هم حيات اخروي انسان را از تهديد گناهان حفظ مي کند و اين هر دو واجب فوري است؛ ضمن آن که بناي توبه بر شناخت ضرر گناهان است و اين شناخت جزو ايمان است و ايمان نيز واجب فوري است و نبايد آن را تأخير انداخت، چون زمان مرگ در دست ما نيست.
در فضيلت توبه همين بس که خداوند مي فرمايد: «ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين».(7) و همچنين امام باقر عليه السلام مي فرمايند: «ان الله اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده في ليله ظلماء فوجدها»(8) ؛ سرور و خوشحالي خداوند به سبب توبه ي بنده اش از خوشحالي کسي که توشه گمشده سفر خود را در شب تاريک پيدا مي کند، بيشتر است.
2. جبران و تدارک: بستگي به نوع گناه، جبران آن متفاوت است. اگر ترک طاعات و عبادات واجب چون نماز و روزه و ... بوده بايد در حد توان خود قضاي آنها را به جاي آورد. اگر گناه از نوع شخصي بوده و حق الناس در آن دخيل نيست مثل شرب خمرو دروغ، بايد تصميم بگيرد که هرگز آنها را تکرار نکند. در روايت است که مردي به رسول اکرم صلي الله عليه و اله و سلم عرض کرد: من با زني سرو کار داشتم و از او هر لذتي بردم جز مباشرت، حکم خدا در اين باره چيست؟ فرمود: آيا با ما نماز خوانده اي عرض کرد: آري خوانده ام. فرمود نيکيها ، بديها را محو مي کند.(9)
اما اگر گناه مربوط به بندگان بوده، اعم از حق مالي، جاني، آبرو، حق حريم ـ که از آنها به حق الناس ياد مي شودـ بايد متناسب هريک از آنها حقوق مردم را جبران کند و در همه ي اقسام حق الناس تا صاحب حق راضي نشود، خداوند متعال راضي نخواهد شد.
3. پيوستگي : پيوستگي، هم در توبه سريع پس از گناه و هم در پيوسته بر حالت توبه باقي ماندن و عدم مراجعت به آن گناه، از شرايط توبه است.
توکه گويي که فردا، اين بدان
که هر روزي که مي آيد زمان
آن درخت بد جوان تر مي شود
وين کننده پير مضطر مي شود
عمر ضايع، سعي باطل، راه دور
نفس کاهل، دل سيه، جان ناصبور
هين مگو فردا که فرداها گذشت
تا بکلي نگذرد ايام کشت
1. صاحبان نفس مطمئنه: پس از توبه کردن بر توبه خود تا آخر عمرثابت مي مانند.
2. صاحبان نفس لوامه: از گناهان کبيره توبه مي کنند و اصول طاعت و عبادت را به جا مي آورند اما خالي از گناهان به صورت سهو و غفلت نيستند.
3. صاحبان نفس مسوله: توبه مي کنند و مدتي بر توبه خود ثابت اند اما باز شيطان بر آنها غلبه مي کند و مرتکب گناه مي شوند ولي باز با اين وجود مواظبت بر طاعات دارند. اميد نجات بر اين دسته هست.
4. صاحبان نفس اماره: اندکي پس از توبه و ثابت بودن بر آن به لجه گناهان فرو مي روند و از ياد توبه و ندامت مطلقا خارج مي شوند. ايشان شرشان بر خيرشان غالب است و از درجه توبه کنندگان ساقط اند.
اين بحث را با کلامي نوراني از امام راحل قدس سره، برگزيده از کتاب ارزنده چهل حديث به پايان مي بريم: «بهار توبه، ايام جواني است که بار گناهان و کدورت قلبي ناقص تر و شرايط توبه سهل تر و آسان تر است. پس اي عزيز! از مکايد شيطان بترس و در حذر باش و با خداي خود مکر و حيله مکن که پنجاه سال يا بيشتر شهوتراني مي کنيم و دم مرگ با کلمه استغفار جبران گذشته مي کنم، اينها خيال خام است.»
گويند سنگ لعل شود از مقام صبر
آري شود وليکن به خون جگر شود
براي گسترش مفهوم تقوا بايد دردو حوزه ي فرد و جامعه اقدام نمود. بي شک هرچه جامعه عاري از مظاهر فساد و گناه باشد، به عبارتي جامعه پاک و سالم باشد، زندگي براي آنان که مي خواهند خود را تزکيه کنند، هموارتر است و به همين ميزان زندگي روزانه در محيط آلوده به گناهان، سخت تر است، ولي شدني است. در عين حال افرادي که در اين محيط ها، تقوا دارند تقوايشان عميق تر و درجات ايمانشان بيشتر است . البته هم فاسقان گمراه در جامعه اي کاملا ديني داريم و هم مؤمنان بسيار حقيقي در جامعه اي کاملا فاسد.
در اين بخش آن دسته اموري را که فرد به تنهايي مي تواند انجام دهد تا از گناهان دور شود، بررسي مي کنيم و با يادآوري اين نکته که نااميدي ازرحمت خداوند از بزرگترين گناهان است و همچنين ذکر حديثي از حضرت امير عليه السلام بحث را ادامه مي دهيم.
«ولاتيأسن لشر هذه الامه من روح الله»؛(1) لقوله تعالي «انه لاييأس من روح الله الا القوم الکافرون»(2) حتي براي بدترين فرد اين امت از رحمت خدا نوميد مشو؛ زيرا که خداوند متعال فرموده است: «از رحمت خداوند نوميد نشود مگر گروه کافران».
توبه
پيامبر گرامي اسلام مي فرمايند: «لکل داء دواء و دواء الذنوب الاستغفار»(4) براي هر دردي درماني است و داروي گناهان استغفار است. و نيز مي فرمايند: «التائب من الذنب کمن لاذنب له»(5) توبه کار از گناه، مثل کسي است که گناهي نکرده باشد.
البته تائب بايد درهنگام توبه کردن اين نکته را درنظر داشته باشد که «بداني در هنگام گناه کردن، از پرده عصمت الهي بيرون آمدي. پس در آن لحظه مؤمن نبودي؛ بلکه ايمانت از دست رفته بود.»(6)
وجوب توبه فوري است زيرا هم خطر گناه رادفع مي کند و هم حيات اخروي انسان را از تهديد گناهان حفظ مي کند و اين هر دو واجب فوري است؛ ضمن آن که بناي توبه بر شناخت ضرر گناهان است و اين شناخت جزو ايمان است و ايمان نيز واجب فوري است و نبايد آن را تأخير انداخت، چون زمان مرگ در دست ما نيست.
در فضيلت توبه همين بس که خداوند مي فرمايد: «ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين».(7) و همچنين امام باقر عليه السلام مي فرمايند: «ان الله اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده في ليله ظلماء فوجدها»(8) ؛ سرور و خوشحالي خداوند به سبب توبه ي بنده اش از خوشحالي کسي که توشه گمشده سفر خود را در شب تاريک پيدا مي کند، بيشتر است.
الف. شرايط توبه
2. جبران و تدارک: بستگي به نوع گناه، جبران آن متفاوت است. اگر ترک طاعات و عبادات واجب چون نماز و روزه و ... بوده بايد در حد توان خود قضاي آنها را به جاي آورد. اگر گناه از نوع شخصي بوده و حق الناس در آن دخيل نيست مثل شرب خمرو دروغ، بايد تصميم بگيرد که هرگز آنها را تکرار نکند. در روايت است که مردي به رسول اکرم صلي الله عليه و اله و سلم عرض کرد: من با زني سرو کار داشتم و از او هر لذتي بردم جز مباشرت، حکم خدا در اين باره چيست؟ فرمود: آيا با ما نماز خوانده اي عرض کرد: آري خوانده ام. فرمود نيکيها ، بديها را محو مي کند.(9)
اما اگر گناه مربوط به بندگان بوده، اعم از حق مالي، جاني، آبرو، حق حريم ـ که از آنها به حق الناس ياد مي شودـ بايد متناسب هريک از آنها حقوق مردم را جبران کند و در همه ي اقسام حق الناس تا صاحب حق راضي نشود، خداوند متعال راضي نخواهد شد.
3. پيوستگي : پيوستگي، هم در توبه سريع پس از گناه و هم در پيوسته بر حالت توبه باقي ماندن و عدم مراجعت به آن گناه، از شرايط توبه است.
توکه گويي که فردا، اين بدان
که هر روزي که مي آيد زمان
آن درخت بد جوان تر مي شود
وين کننده پير مضطر مي شود
عمر ضايع، سعي باطل، راه دور
نفس کاهل، دل سيه، جان ناصبور
هين مگو فردا که فرداها گذشت
تا بکلي نگذرد ايام کشت
ب. توبه کنندگان
1. صاحبان نفس مطمئنه: پس از توبه کردن بر توبه خود تا آخر عمرثابت مي مانند.
2. صاحبان نفس لوامه: از گناهان کبيره توبه مي کنند و اصول طاعت و عبادت را به جا مي آورند اما خالي از گناهان به صورت سهو و غفلت نيستند.
3. صاحبان نفس مسوله: توبه مي کنند و مدتي بر توبه خود ثابت اند اما باز شيطان بر آنها غلبه مي کند و مرتکب گناه مي شوند ولي باز با اين وجود مواظبت بر طاعات دارند. اميد نجات بر اين دسته هست.
4. صاحبان نفس اماره: اندکي پس از توبه و ثابت بودن بر آن به لجه گناهان فرو مي روند و از ياد توبه و ندامت مطلقا خارج مي شوند. ايشان شرشان بر خيرشان غالب است و از درجه توبه کنندگان ساقط اند.
اين بحث را با کلامي نوراني از امام راحل قدس سره، برگزيده از کتاب ارزنده چهل حديث به پايان مي بريم: «بهار توبه، ايام جواني است که بار گناهان و کدورت قلبي ناقص تر و شرايط توبه سهل تر و آسان تر است. پس اي عزيز! از مکايد شيطان بترس و در حذر باش و با خداي خود مکر و حيله مکن که پنجاه سال يا بيشتر شهوتراني مي کنيم و دم مرگ با کلمه استغفار جبران گذشته مي کنم، اينها خيال خام است.»
پي نوشت:
1- نهج البلاغه، حکمت 377.
2- يوسف، 87.
3- بحارالانوار، ج 74، ص 159.
4-اصول کافي، ج 2، ص 439.
5- همان، ص 435، ح 10، باب التوبه.
6- منازل السائرين، ص 37.
7- بقره، 222.
8- اصول کافي، ج 2، ص 435.
9- درسنامه علمي اخلاق، مرکز مديريت حوزه هاي علميه خواهران.