![متن کامل نامه تاریخی امام خمینی به گورباچف و پاسخ گورباچف متن کامل نامه تاریخی امام خمینی به گورباچف و پاسخ گورباچف](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/6e299b65-9265-4c02-948d-fb75b1cc0d11.jpg)
![متن کامل نامه تاریخی امام خمینی به گورباچف و پاسخ گورباچف متن کامل نامه تاریخی امام خمینی به گورباچف و پاسخ گورباچف](/_WebsiteData/Article/ArticleImages/730/DNCHE27.jpg)
متن کامل نامه تاریخی امام خمینی به گورباچف و پاسخ گورباچف
چکیده:
روز یازدهم دی ماه 1367 هجری شمسی، حضرت امام خمینی بنیانگذار پیام مهم و تاریخی خود را خطاب به گورباچف صدر هیأت رئیسه شوروی سابق صادر کردند. نامه تاریخی امام (ره) در شرایطی خطاب به رهبر شوروی سابق نگاشته شده بود که تحلیلگران سیاسی نظاره گر تجید نظر طلبی و آغاز تحولات دنیای کمونیسم بوده ولی قادر به اظهار نظر در این باره نبودند. رهبرکبیر انقلاب اسلامی نه تنها اظهار نظر صریح درباره تحولات جهان کمونیست کرد بلکه فرمود: از این پس کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد...در اولین روز سال 1989 میلادی ـ 11 دی 1367 ـ نامه معروف و تاریخی امامخمینی خطاب به میخائیل گورباچف آخرین رئیسجمهور شوروی در زمینه مرگ كمونیسم و ضرورت پرهیز روسیه از اتكاء به غرب انتشار یافت.
این نامه در شرائطی منتشر شد كه اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یك مجموعه برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، دیوار برلین به عنوان نماد جدائی شرق و غرب، فرو نریخته بود و حاكمیت كمونیسم بر قانون اساسی شوروی و بر مقدرات مردم در جمهوری های این كشور، هنوز برقرار بود. با این حال امام خمینی در نامه عبرتآموز خویش به گورباچف از صدای شكسته شدن استخوانهای ماركسیسم سخن به میان آورد و وی را از روی آوردن به غرب برای حل مشكلات اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی برحذر داشت.
متن نامه امامخمینی به این شرح است:(1)
بسماللهالرحمنالرحیم
جناب آقای گورباچف! صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی
با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی، از آنجا كه پس از روی كار آمدن شما چنین احساس میشود كه جنابعالی در تحلیل حوادث سیاسی جهان، خصوصاً در رابطه با مسائل شوروی، در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفتهاید، و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاكم بر جهان گردد، لازم دیدم نكاتی را یادآور شوم. هر چند ممكن است حیطه تفكر و تصمیمات جدید شما تنها روشی برای حل معضلات حزبی و در كنار آن حل پارهای از مشكلات مردمتان باشد، ولی به همین اندازه هم شهامت تجدیدنظر در مورد مكتبی كه سالیان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی نموده بود قابل ستایش است. و اگر به فراتر از این مقدار فكر میكنید، اولین مسألهای كه مطمئناً باعث موفقیت شما خواهد شد این است كه در سیاست اسلاف خود دایر بر «خدازدایی» و «دینزدایی» از جامعه، كه تحقیقاً بزرگترین و بالاترین ضربه را بر پیكر مردم كشور شوروی وارد كرده است، تجدیدنظر نمایید؛ و بدانید كه برخورد واقعی با قضایای جهان جز از این طریق میسر نیست. البته ممكن است از شیوههای ناصحیح و عملكرد غلط قدرتمندان پیشین كمونیسم در زمینه اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید، ولی حقیقت جای دیگری است. شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گرههای كور اقتصادی سوسیالیسم و كمونیسم را با پناه بردن به كانون سرمایهداری غرب حل كنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نكردهاید، كه دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران كنند؛ چرا كه امروز اگر ماركسیسم در روشهای اقتصادی و اجتماعی به بنبست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل، البته به شكل دیگر، و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است.
جناب آقای گورباچف
باید به حقیقت رو آورد. مشكل اصلی كشور شما مسئله مالكیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشكلی كه غرب را هم به ابتذال و بنبست كشیده و یا خواهند كشید. مشكل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است.
جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است كه از این پس كمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو كرد؛ چرا كه ماركسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا كه مكتبی است مادی، و با مادیت نمیتوان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، كه اساسیترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به در آورد.
حضرت آقای گورباچف، ممكن است شما اثباتاً در بعضی جهات به ماركسیسم پشت نكرده باشید و از این پس هم در مصاحبهها اعتقاد كامل خودتان را به آن ابراز كنید؛ ولی خود میدانید كه ثبوتاً اینگونه نیست. رهبر چین اولین ضربه را به كمونیسم زد؛ و شما دومین و علیالظاهر آخرین ضربه را بر پیكر آن نواختید. امروز دیگر چیزی به نام كمونیسم در جهان نداریم. ولی از شما جداً میخواهم كه در شكستن دیوارهای خیالات ماركسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید. امیدوارم افتخار واقعی این مطلب را پیدا كنید كه آخرین لایههای پوسیده هفتاد سال كژی جهان كمونیسم را از چهره تاریخ و كشور خود بزدایید. امروز دیگر دولتهای همسو با شما كه دلشان برای وطن و مردمشان میتپد هرگز حاضر نخواهند شد بیش از این منابع زیرزمینی و رو زمینی كشورشان را برای اثبات موفقیت كمونیسم، كه صدای شكستن استخوانهایش هم به گوش فرزندانشان رسیده است، مصرف كنند.
آقای گورباچف وقتی از گلدستههای مساجد بعضی از جمهوریهای شما پس از هفتاد سال بانگ «اللهاكبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمی مرتبت ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ به گوش رسید، تمامی طرفداران اسلام ناب محمدی (ص) را از شوق به گریه انداخت. لذا لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار دیگر به دو جهانبینی مادی و الهی بیندیشید. مادیون معیار شناخت در جهانبینی خویش را «حس» دانسته و چیزی را كه ماده ندارد موجود نمیدانند. قهراً جهان غیب، مانند وجود خداوند تعالی و وحی و نبوت و قیامت، را یكسره افسانه میدانند. در حالی كه معیار شناخت در جهانبینی الهی اعم از «حس و عقل» میباشد، و چیزی كه معقول باشد داخل در قلمرو علم میباشد گرچه محسوس نباشد. لذا هستی اعم از غیب و شهادت است، و چیزی كه ماده ندارد، میتواند موجود باشد. و همانطور كه موجود مادی به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسی نیز به شناخت عقلی متكی است.
قرآن مجید اساس تفكر مادی را نقد میكند، و به آنان كه بر این پندارند كه خدا نیست و گرنه دیده میشد. لن نومنلك حتی نریالله جهره(2) میفرماید: لاتدركه الابصار و هو یدرك الابصار و هو اللطیفالخبیر.(3)
از قرآن عزیز و كریم و استدلالات آن در موارد وحی و نبوت و قیامت بگذریم، كه از نظر شما اول بحث است، اصولاً میل نداشتم شما را در پیچ و تاب مسائل فلاسفه، بخصوص فلاسفة اسلامی، بیندازم. فقط به یكی ـ دو مثال ساده و فطری و وجدانی كه سیاسیون هم میتوانند از آن بهرهای ببرند بسنده میكنم. این از بدیهیات است كه ماده و جسم هر چه باشد از خود بیخبر است. یك مجسمه سنگی یا مجسمه مادی انسان هر طرف آن از طرف دیگرش محجوب است. در صورتی كه به عیان میبینیم كه انسان و حیوان از همه اطراف خود آگاه است. میداند كجاست؛ در محیطش چه میگذرد؛ در جهان چه غوغایی است. پس، در حیوان و انسان چیز دیگری است كه فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمیمیرد و باقی است. انسان در فطرت خود هر كمالی را به طور مطلق میخواهد. و شما خوب میدانید كه انسان میخواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هیچ قدرتی كه ناقص است دل نبسته است. اگر عالم را در اختیار داشته باشد و گفته شود جهان دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن علوم را هم بیاموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق باید باشد تا آدمی دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است كه همه به آن متوجهیم، گرچه خود ندانیم. انسان میخواهد به «حق مطلق» برسد تا فانی در خدا شود. اصولاً اشتیاق به زندگی ابدی در نهاد هر انسانی نشانه وجود جهان جاوید و مصون از مرگ است. اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینهها تحقیق كنید، میتوانید دستور دهید كه صاحبان اینگونه علوم علاوه بر كتب فلاسفه غرب در این زمینه، به نوشتههای فارابی(4) و بوعلیسینا(5) ـ رحمتالله علیهما ـ در حكمت مشاء مراجعه كنند، تا روشن شود كه قانون علیت و معلولیت كه هرگونه شناختی بر آن استوار است، معقول است نه محسوس؛ و ادراك معانی كلی و نیز قوانین كلی كه هرگونه استدلال بر آن تكیه دارد، معقول است نه محسوس، و نیز به كتابهای سهروردی(6) ـ رحمتالله علیه ـ در حكمت اشراق مراجعه نموده، و برای جنابعالی شرح كنند كه جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صرف كه منزه از حس میباشد نیازمند است؛ و ادراك شهودی ذات انسان از حقیقت خویش مبرا از پدیده حسی است. از اساتید بزرگ بخواهید تا به حكمت متعالیه صدرالمتألهین(7) ـ رضوانالله تعالی علیه و حشرهالله معالنبیین والصالحین ـ مراجعه نمایند، تا معلوم گردد كه: حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده؛ و هرگونه اندیشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد.
دیگر شما را خسته نمیكنم و از كتب عرفا و بخصوص محیالدین ابنعربی(8) نام نمیبرم؛ كه اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را كه در اینگونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توكل به خدا از عمق لطیف باریكتر از موی منازل معرفت آگاه گردند، كه بدون این سفر آگاهی از آن امكان ندارد.
جناب آقای گورباچف
اكنون بعد از ذكر این مسائل و مقدمات، از شما میخواهم درباره اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص كنید. و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما، كه به جهت ارزشهای والا و جهان شمول اسلام است كه میتواند وسیله راحتی و نجات همه ملتها باشد و گره مشكلات اساسی بشریت را باز نماید. نگرش جدی به اسلام ممكن است شما را برای همیشه از مسئله افغانستان و مسائلی از این قبیل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان كشور خود دانسته و همیشه خود را در سرنوشت آنان شریك میدانیم. با آزادی نسبی مراسم مذهبی در بعضی از جمهوریهای شوروی، نشان دادید كه دیگر اینگونه فكر نمیكنید كه مذهب مخدر جامعه است.(9)
راستی مذهبی كه ایران را در مقابل ابرقدرتها چون كوه استوار كرده است مخدر جامعه است؟ آیا مذهبی كه طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از قیود مادی و معنوی است مخدر جامعه است؟ آری، مذهبی كه وسیله شود تا سرمایههای مادی و معنوی كشورهای اسلامی و غیراسلامی، در اختیار ابرقدرتها و قدرتها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد كشد كه دین از سیاست جدا است مخدر جامعه است. ولی این دیگر مذهب واقعی نیست؛ بلكه مذهبی است كه مردم ما آن را «مذهب امریكایی» مینامند.
در خاتمه صریحاً اعلام میكنم كه جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام به راحتی میتواند خلأ اعتقادی نظام شما را پر نماید. و در هر صورت، كشور ما همچون گذشته به حسن همجواری روابط متقابل معتقد است و آن را محترم میشمارد.
والسلام علیمناتبع الهدی.
11/10/67
روحالله الموسویالخمینی
پاسخ گورباچف به پیام امامخمینی:
پیام امامخمینی در 13 دی 1367 توسط هیأت منتخب ایشان مركب از آیتالله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و خانم مرضیه حدیدهچی دباغ، در مسكو به گورباچف تحویل گردید.(10) گورباچف نیز هشت هفته بعد پاسخ رسمی خود را توسط «ادوارد شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت شوروی، در تهران تسلیم امامخمینی كرد. گورباچف در این پاسخ، برای نامه امام ارج فراوان قائل شده بود ولی از متن جوابیه وی پیدا بود كه ابعاد معنوی پیام امام را درك نكرده است. زیرا صرفاً تلاش كرده بود تا از یكسو اقدامات خود در جهت ترویج آزادیهای سیاسی در شوروی را تشریح كند و از سوی دیگر دستاوردهای اقتصادی كمونیسم را از 1917 به بعد توصیف نماید.
«ادوارد شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت شوروی روز هفتم اسفند 1367 پاسخ گورباچف را در حسینیه جماران به اطلاع امامخمینی رساند. در این دیدار كه آقایان علیاكبر ولایتی وزیر امورخارجه، محمدجواد لاریجانی، و علیرضا نوبری حیرانی سفیر وقت ایران در مسكو حضور داشتند، وزیر خارجه شوروی ابتدا پیام كتبی میخائیل گورباچف را به امامخمینی تسلیم كرد و سپس اظهار داشت:(11)
از حضرت امام بسیار متشكرم از این فرصتی كه برای ملاقات با شما به دست آوردم. مأموریت دارم پیام جوابیة میخائیل سرگئی گورباچف را تسلیم حضرت امام كنم. سعی خواهم كرد به طور خیلی مختصر محتوای این پیام را برای شما عنوان نمایم. ابتدا میخواستم عرض كنم كه خود واقعیات تبادل پیامها بین رهبران كشور ما یك پدیده منحصر به فرد در روابط فیمابین است. اعتقاد ما بر این است كه شرایطی پیش آمده است تا روابط فیمابین دو كشور ما وارد یك مرحله كیفی جدیدی شود برای همكاریها در تمامی زمینهها.
آقای گورباچف در پیام خود اشاره میكنند كه پیام جنابعالی خطاب به دبیركل كمیته مركزی حزب كمونیست اتحاد شوروی از مفاهیم فراوان سرشار است. تمامی اعضای هیأت رهبری شوروی متن پیام جنابعالی را مطالعه كردند. شكی نیست كه ما در موارد عمدهای اتفاق نظرداریم اما مواردی هست كه ما اختلاف نظر داریم، اما این مهم نیست.
پیام شما ملاحظات عمیق راجع به سرنوشت بشریت دارد. آقای گورباچف عقیده دارند كه ما در مهمترین مورد اتفاق نظر داریم یعنی انسانها باید یاور یكدیگر باشند تا بشریت فناپذیری به خود بگیرد. چنانچه انسانها متحد نشوند خطر فاجعه برای بشریت وجود دارد، چون امكانات بالقوه برای به وجود آوردن چنین فاجعه توسط خود انسانها ایجاد شده است.
آقای گورباچف معتقد است كه مبارزه در راه نیل به یك دنیای عاری از سلاح هستهای و آزاد از زور وظیفه تمامی ملتهاست. و اما راجع به سیاست خارجی اتحاد شوروی، هدف ما تعمیم رجحان ارزشهای مشترك برای تمامی ملتها و برتری این ارزشها بر تمامی منافع دیگر چه طبقهای و چه ملی است.
آقای گورباچف به شما مینویسد كه حرفهای امام راجع به حسن نیت رهبری ایران جهت داشتن روابط حسنه و حسن همجواری با اتحاد شوروی با واكنش خوب از طرف رهبران شوروی مواجه شده است. ما دارای یك مرز بسیار طولانی هستیم همچنین دارای سنن دیرینة مناسبات و روابط فرهنگی بین دو ملت هستیم. ما اساس خوبی داریم برای استمرار مناسبات بر پایه جدید. یعنی بر پایه اصول احترام متقابل، تساوی حقوق و عدم مداخله در امور داخلی یكدیگر.
آقای گورباچف مینویسد كه در سیاست بینالمللی، ما پیرو یك اصل اساسی هستیم یعنی اصل احترام به آزادی انتخاب برای هر انسان و هر ملت. نتیجتاً كشور ما و تمامی ملت ما از انقلاب بزرگ شما حسن استقبال كرده است. استبداد شاهنشاهی در ایران مردم خود را استثمار كرده و از روش های واقعاً بربریت استفاده میكرده و شرافت و آبروی ملت خود را پایمال كرده برای جلب رضایت نیروهای خارجی. انقلاب شما انتخاب ملت شما بوده است و ما از این همیشه پشتیبانی كرده و میكنیم.
ْآقای گورباچف در پیام خود مینویسند كه ملت ما نیز انتخاب خود را به عمل آورده و این در سال 1917 بود. در رهگذر ما، هم مشكلات بزرگی بود و هم موفقیتهای چشمگیری بوده. هم اشتباهات وخیمی بوده است و هم نقض حقوق بشر بوده كه ما با این اشتباهات خود را اصلاح میكنیم و آن را محكوم میكنیم. علیرغم تمامی مشكلات، ما از دستاوردهای خود توانستیم دفاع كنیم چون انتخاب مردم راست بوده است. میخواستم به استحضارتان برسانم كه مسئلة آزادی انتخاب در دستور روز زندگی بینالمللی كنونی نیز هست. ما برای خود سئوالی داریم چرا كه باید راه برای ادامة رهگذر پیدا كنیم: آیا این راه ما راه كهنه و دگماتیك است یا راه جدید و انقلابی؟ انتخاب ما به نفع راه دوم است، ما در كشورمان انقلاب داریم؟ اما یك انقلاب مسالمتآمیز بدون سنگرها و بدون توسل به زور، ما میخواستیم كه حضرت امام بدانند كه در كشور ما روند تجدید و بازسازی ادامه دارد. بازسازی اقتصادی و سیاسی، تجدید ارزیابیهای ما و طرز تفكر ما و تجدید نظریاتی كه ما قبلاً داشتیم.
آقای گورباچف اشاره میكند كه تحولات عظیمی در جهان، اخیراً پدید آمده و فكر میكنیم میشود گفت كه ما در آستانة یك نظام جدید اقتصادی و سیاسی قرار داریم. توافقهای بسیار مهم به امضا رسیده است یك كلاس از سلاحهای هستهای از بین میرود.
دورنمای خوبی برای از بین بردن سلاح شیمیایی باز شده است و همینطور دورنمای خوبی برای جلوگیری از تقابل نظامی دولتها، اما این هدیة امپریالیستها نیست، این ارادة ملتهاست و ارادة زمان است. چارة دیگری وجود ندارد، مسابقة تسلیحاتی و آوردن آن به فضا منجر به فاجعة بشریت خواهد بود. در مناطق مختلف دنیا مناقشات خونین دارند به پایان میرسند.
ما از خاتمه جنگ ایران و عراق با صراحت حسن استقبال میكنیم، برای همكاری با شما جهت استحكام صلح در خاورمیانه و نزدیك و تمامی جهان آمادگی داریم. حضور وسیع نظامی در خلیجفارس مورد نگرانی ما است. منظورم حضور نظامی كشورهای خارج از منطقه است. این پدیده بسیار خطرناك است و باید آن را به اتمام رساند.
ما میخواهیم با موفقیت در امر حل و فصل عادلانة مناقشه افغانستان نیز با شما همكاری خوبی داشته باشیم، بگذاریم كه مردم افغانستان سرنوشت خود را خودشان بدون دخالت از خارج تعیین نمایند.
شواردنادزه افزود: یك نكتة دیگر از پیام آقای گورباچف اینكه: ایشان اظهار آمادگی میكنند برای گسترش همكاریهای اقتصادی و همكاری در زمینههایی كه ما قبلاً همكاریهای خوبی داشته بودیم. ما برای برقراری و ادامة تماسها بین انسانها، نمایندگان محافل اجتماعی و روحانیون نیز آمادگی داریم. آنها از این دعوت جنابعالی استفاده خواهند كرد.
در پایان، فرستادة ویژة رهبر شوروی گفت: این بود محتوای اصلی پیام آقای گوباچف. ایشان بهترین آرزوها و سلام خود را به جنابعالی میرسانند و خواهان طول عمر جنابعالی به نفع و سعادت ایران هستند.
در خاتمه امام خمینی فرمودند:
«انشاء الله سلامت باشند، ولی به ایشان بگویید كه من میخواستم جلوی شما یك فضای بزرگتر باز كنم. من میخواستم دریچهای به دنیای بزرگ، یعنی دنیای بعد از مرگ كه دنیای جاوید است را برای آقای گورباچف باز نمایم و محور اصلی پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند.»
[حضرت امام از خروج نیروهای شوروی از افغانستان استقبال كردند، و بر حسن همجواری و توسعه مناسبات قوی در ابعاد مختلف در مقابله با شیطنتهای غرب و خروج نیروهای بیگانه از خلیجفارس تأكید و آرزو كردند تا مردم شوروی و ایران همیشه در صلح و آرامش زندگی كنند.]
تأملی در پیام امام خمینی:
نامه تاریخی حضرت امام كه از اسناد مهم سیاسی قرن محسوب میشود، بویژه به دلیل اثبات مفاد آن از جمله فروپاشی كمونیسم، خسارات شوروی به خاطر اتكاء به غرب، و متوقف شدن روند واگذاری منابع اقتصادی متحدین شوروی به این كشور بسیار درخور اهمیت است.امام خمینی در این پیام تلاش كردند تا به گورباچف چند نكته را تفهیم كنند:
1. برخلاف تصور ماركس و لنین، اسلام و ارزشهای دینی، پدیدههایی ماندگار و روحبخش ملتها هستند.
2. كمونیسم و مكاتب مادی وهم و خیالند و ناپایدار و فروپاشیدنی هستند.
3. غرب تكیهگاه قابل اعتمادی برای حل مشكلات روسیه نیست.
با این همه، گورباچف هشدار امام خمینی را جدی نگرفت و در نتیجه عواقب ناشی از این بیتوجهی همانگونه كه در پیام امام خمینی پیشبینی شده بود، تحقق یافت یعنی از یكسو به گورباچف ثابت شد كه پناه بردن به كانون سرمایهداری غرب دردی از روسیه را دوا نمیكند(12) و از جانب دیگر «دیگران» به میدان آمدند و به بهانه جبران اشتباهات وی، او را به حاشیه راندند. (13)
در سالگرد رحلت امام خمینی در 1378 گورباچف طی مصاحبهای با خبرنگار واحد مركزی خبر در مسكو از اینكه به هشدارهای آن روز بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بیاعتنائی كرده بود، اظهار تأسف نمود. وی در این مصاحبه اظهار داشت.(14)
«مخاطب پیام آیتالله خمینی از نظر من، همه اعصار در طول تاریخ بود». وی افزود «زمانی كه من این پیام را دریافت كردم احساس كردم كه شخصی كه این پیام را نوشته بود متفكر و دلسوز برای سرنوشت جهان است. من از مطالعه این پیام استنباط كردم كه او كسی است كه برای جهان نگران است و مایل است من انقلاب اسلامی را بیشتر بشناسم و درك كنم»
گورباچف سپس با تشریح نابسامانی های اقتصادی و سیاسی روسیه، تصریح كرد «اگر ما پیشگویی های آیتالله خمینی را در آن پیام جدی میگرفتیم امروز قطعاً شاهد چنین وضعیتی نبودیم.»
گورباچف در مصاحبه خود با خبرنگار واحد مركزی خبری به روابط روسیه با غرب اشاره كرده و تصریح نمود كه «اقتصاد روسیه از همان ابتدا در حال ریزش و سقوط بود و ما در واقع نمیتوانستیم همگام با غرب عمل كنیم... ما از جنگ سرد صرفنظر كرده و شروع به برقراری روابط با كشورها نمودیم. اما غربیها در این نبرد، پیروز شدند....»
خطای گورباچف این بود كه روند حركتی را كه در شوروی بهعنوان «اصلاحات» شناخته شده بود، با خواست و اراده غرب همراه و هماهنگ كرد. در نتیجه هر روز استقلال و اقتدار كشورش را در برابر غرب بهطور ناخواسته تضعیف نمود و در عوض پایگاهها و نقاط اتكاء فعالیت غرب از داخل شوروی را تقویت نمود. گروههایی كه هیچ اعتقادی به تمامیت ارضی و حاكمیت ملی شوروی نداشتند مثل قارچ روئیدند و با متینگها و گردهماییهای تحریككننده و آشوبطلبانه در لیتوانی، استوانی، اوكراین، تاتارستان، گرجستان و نقاط دیگر بر طبل قومیتخواهی و ملیگرایی و خودمختاری طلبی كوبیدند و هر روز بیش از روز قبل، امنیت ملی شوروی را از درون و با حمایت بیرونی مورد تهدید قرار دادند.
پی نوشت:
1ـ به نقل از صحیفه امام، ج 21، ص 220
2ـ بخشی از آیة 55 سورة بقره: قوم حضرت موسی به ایشان گفت: «ما به تو ایمان نمیآوریم مگر اینكه خدا را آشكارا ببینیم.»
3ـ سورة انعام آیة 103: «او[خدا] را هیچ چشمی درك نمیكند و او بینندگان را درك میكند، و او نامرئی و آگاه است.»
4ـ ابونصر فارابی (فوت 339 هـ ق) از بزرگترین فیلسوفان ایرانی است. او زبان عربی و فلسفه را در بغداد فرار گرفت و كتابهای ارسطو را مطالعه كرد. پس از آن به حلب و دمشق رفت و به تألیف پرداخت. فارابی به سبب شرحی كه برآثار ارسطو نوشته است به «المعلم الثانی» مشهور شده است و مقام او را بعد از ارسطو قرار دادهاند. فارابی در همة علوم عهد خود استاد و صاحب تألیف است.
5ـ شیخالرئیس ابوعلی سینا (فوت 428 هـ ق) پزشك و فیلسوف و نویسندة ایرانی كه مقام وزارت داشت از بزرگترین حكیمان و عالمان جهان به شمار میآید. سینا آثار متعددی دارد و در حدود 240 كتاب و رساله از او نام میبرند كه بسیاری از آنها به زبانهای مختلف ترجمه شده است. از معروفترین آثار او، كتاب شفا، قانون، اشارات، نجات و دانشنامة علایی است. ابوعلیسینا در علوم حكمت و فلسفه و طب و ریاضی استادی داشت.
6ـ شیخ شهابالدین سهروردی (مقتول به سال 587 هـ ق) از بزرگترین فیلسوفان ایران است. در شهر«سهرورد» متولد شد و نزد شیخ مجدالدین جبلی استاد فخر رازی حكمت و فقه آموخت و در فنون فلسفه استاد گشت. چون در بعضی موارد نظر سهروردی با عقاید قدما اختلاف داشت و اصطلاحات دین زرتشت را به كار میبرد، او را به الحاد متهم كردند و همین امر باعث شد كه علمای حلب، صلاحالدین ایوبی، فرمانروای مصر و شام را به قتل او وادار سازند. شهابالدین سهروردی فیلسوفی عارف و صاحب 49 كتاب و رساله است.
7ـ صدرالدین محمدبنابراهیم شیرازی معروف به ملاصدرا (فوت 1050 هـ ق) از فیلسوفان و حكیمان قرن یازدهم در شیراز متولد شد و پس از مرگ پدر به اصفهان سفر كرد و نزد میرداماد و شیخ بهایی به تحصیل پرداخت. پس از آن چند بار به زیارت مكه رفت. ملاصدرا افكار فلسفی دقیق داشت و تألیفاتش در حكمت، مرجع و مأخذ اهل علم بوده است. مهمترین آثار او به زبان عربی است. ملاصدرا را میتوان از افتخارهای عصر صفویه به شمار آورد.
8ـ محیالدین بن عربی یكی از بزرگترین حكما و فلاسفة اسلامی است كه آثار او بهعنوان مأخذ و منبع، مورد استفادة فلاسفه و حكمای بعد از او قرار گرفته است.
9ـ لنین، پایهگذار كمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی، دین را افیون جامعه میدانست كه بعداً این نظریه حتی از سوی خود كمونیستها نیز باطل اعلام گردید.
10ـ آیتالله جوادی آملی پس از بازگشت از این سفر شرح مبسوطی بر پیام امام خمینی به گورباچف نوشت كه با عنوان «آوای توحید» از سوی مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی به چاپ رسید.
11ـ به نقل از صحیفه امام، ج 21، ص 298
12ـ از یك سال قبل از انتشار پیام امام خمینی كه گورباچف دكترین خود موسوم به گلاسنوست ـ توسعه سیاسی ـ و پرسترویكا ـ توسعه اقتصادی ـ را انتشار داد تا 30 آذر 1370 كه اتحاد جماهیر شوروی عملاً فرو پاشید، صفحات مطبوعات جهان مملو از گلایهها و انتقادات گورباچف و دیگر مقامات دولتی مسكو از دولتهای غربی به خاطر خلف وعده آنان در اعطای كمك به شوروی بوده است. در طی این مدت تخریب دیوار برلین ـ آبان 1368ـ اعلام رسمی پایان جنگ سرد از سوی سخنگوی كرملین ـ آذر 1368ـ اعلام لغو حاكمیت كمونیسم بر قانون اساسی شوروی ـ بهمن 1368 ـ هضم شدن آلمان شرقی در آلمان غربی در قالب وحدت دو كشور ـ مهر 1369 ـ پیروزی یلتسین در انتخابات روسیه و حمایت غرب از وی ـ تیر 1370 ـ كودتای هدفمند علیه گورباچف و شاخصتر شدن یلتسین در جامعه شوروی ـ مرداد 1370 ـ و سرانجام تأسیس جامعه كشورهای مشتركالمنافع بهعنوان جانشین شوروی كه به منزله پایان رهبری گورباچف بود ـ آذر 1370 ـ مهمترین رویدادهای مقطع مورد نظر در شوروی محسوب میشد. این رویدادها عموماً از تضعیف تدریجی شوروی و حذف مرحله به مرحله گورباچف حكایت میكرد.
13ـ یلتسین در آذر 1370 «جامعه كشورهای مستقل مشتركالمنافع» را جایگزین اتحاد جماهیر شوروی كرد و به عمر این اتحاد و رهبری گورباچف خاتمه داد و گورباچف بعدها به این نقشه برنامهریزی شده كه از حمایت غرب برخوردار بود اعتراف كرد.
14ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 11/3/1378