بازداشت گروهي از رجال كشور پس از كودتاي سوم اسفند 1299
نويسنده: مظفر شاهدی
در آستانه كودتا سيدضياءالدين طباطبايي فهرستي از اسامي دهها تن از رجال كشور را در اختيار رضاخان ميرپنج قرار داد تا بلافاصله پس از انجام كودتا دستگير و زنداني شوند. بدين ترتيب مدت كوتاهي پس از كودتا و از واپسين ساعات شامگاه چهارم حوت (اسفند) 1299 دستگيري گروهي از اعيان و اشراف، متنفذين، آزاديخواهان و برخي علماي مخالف آغاز شد و در طي حدود شش روز قريب به هفتاد تن از رجال دستگير و زنداني شدند. در ميان دستگيرشدگان اسامي افراد زير به چشم ميخورد : سيدحسن مدرس، ميرزا احمدخان قوامالسلطنه (قوامالسلطنه مدتي بعد دستگير شد)، فرمانفرما، نصرتالدوله، عينالدوله، سعدالدوله، سهامالدوله، حشمتالدوله، قوامالدوله، مجدالدوله، ممتازالدوله، محتشمالسلطنه، نصيرالسلطنه، مشارالسلطنه، وثوقالسلطنه، ممتازالملك، لسانالملك، يمينالملك، سردار رشيد، سردار معتضد، سرهنگ گيگو، اميرنظام، كلهر، ميرزا يانس، محمدقلي سهرابزاده، اسعد سهرابزاده، سيد محمد اسلامبولچي، محمدولي خان سپهسالار، سالار لشكر، شيخ محمدحسين يزدي، شيخ محمدحسين استرآبادي، آقاضياء و سيد محمد تدين.
گفته ميشد فهرست بازداشتشدگان پيشاپيش در هماهنگي با سفارت بريتانيا در تهران تهيه شده است. بسياري از بازداشتشدگان را وعده دادند كه در قبال پرداخت مبالغي هنگفت آزادي خود را باز خواهند يافت. با اين احوال قريب به اتفاق محبوسين از پرداخت پول خودداري كردند. گروهي ديگر از بازداشتشدگان را براي جلوگيري و پيشگيري از مخالفت آنان با كابينه كودتا دستگير كرده بودند. چنانكه طي يك ماهه نخست عمر دولت كودتا در اعتراض به واقعه مذكور دهها تن ديگر نيز به خاطر مخالفت با اوضاع پيشامد كرده راهي زندان شدند. علي دشتي، فرخي يزدي، لسانالسلطنه مؤدب همايون، ميرزا قوام، ميرزا هاشم آشتياني، سيدغلامحسين خان، دكتر مشعوف، حاج محمدحسين معينالرعايا، رهنما مدير روزنامه رهنما، فدايي، عباسخان رأفت، ياور اكبر ميرزاباشي، ملكالشعرا بهار و سردار معظم خراساني از ديگر دستگيرشدگان آن روزگار بودند.
در فاصله كمتر از دو ماهي كه از عمر كودتا ميگذشت تمام زندانها و بازداشتگاههاي تهران مملو از زندانيان شد تا جايي كه مجبور شدند عدهاي از محبوسين را به شهرها و مناطق ديگري تبعيد كنند. چنانكه سيدحسن مدرس به قزوين تبعيد و در آن شهر زنداني شد كه تا پايان دوران كودتاي سياه در آنجا محبوس بود.
علاوه بر مخالفان و فعالان سياسي گروهي از زندانيان اين روزگار شامل صاحبان ثروت و متموليني بودند كه حكومت اميدوار بود با اخذ مبالغي هنگفت آزاديشان را به آنان بازگرداند. حاج حسين آقا امينالضرب و اميرنظام همداني از شاخص ترين اين گروه از زندانيان بودند كه نفر اخير با پرداخت 25 هزار تومان پس از يك هفته زندان را ترك كرد.
و نيز گفتهاند كه سيدضياء از آن منظر « اعيان و اشراف و شاهزادگان و آزاديخواهان و متنفذين را زنداني كرد [كه چون خود] داراي شخصيت برجستهاي نبود و مردم او را يك نفر روزنامهنويس و آخوندزاده تصور ميكردند. لذا پيش خود [به درستي] فكر كرده بود كه رجال و متنفذين به اين سادگي تسليم اراده او نخواهند شد و نخواهند گذارد كه سرنوشت و مقدرات كشوري به دست او تعيين گردد...»
از مهمترين كساني كه در اين دوره دستگير شدند ميرزااحمدخان قوامالسلطنه و اكبرميرزا صارمالدوله بودند كه در آن هنگام به ترتيب واليگري خراسان و غرب (كرمانشاه) را برعهده داشتند و حكومت جهت دستگيري هر نفر آنها به زور متوسل شد.
در همان زمان شايع شد كه سيدضياء قصد دارد گروهي از زندانيان متنفذ و صاحب قدرت را اعدام كند. اما اين خبر كه گويا براي مرعوب ساختن زندانيان و احتمالاً اخذ وجوهي از آنان بر سر زبانها افتاده بود به دنبال اعتراض احمدشاه به سرعت فروكش كرد و رضاخان طبق دستور شاه كه گفته بود « فوراً از اين اعمال قبيح جلوگيري نماييد و نگذاريد كه چنين اتفاقي رخ بدهد» خبر مذكور نيز به سرعت رنگ باخت.
بدين ترتيب تا پايان دوره كابينه سياه محبوسين كماكان در بازداشت بودند. پس از پايان اين دوران سه ماهه ميرزا احمدخان قوامالسلطنه كه خود از محبوسين بود يك روز پس از انتصاب به مقام رياستالوزرايي تمام زندانيان را آزاد كرد : « آزادشدگان با حالت تأثرآوري كه هر بينندهاي را محزون مينمود به مجلس [شوراي ملي] وارد شده در حالتي كه برخي از آنها موهاي سرشان بلند و لباسهايشان مندرس و برخي ديگر پير و ناتوان و بيچاره و كسل، عصازنان در صحن دوم [مجلس] مجتمع گشته بودند. به علاوه عدهاي از كسان محبوسين و آزاديخواهان و مليون نيز حضور به هم رسانيدند...».
گفته ميشد فهرست بازداشتشدگان پيشاپيش در هماهنگي با سفارت بريتانيا در تهران تهيه شده است. بسياري از بازداشتشدگان را وعده دادند كه در قبال پرداخت مبالغي هنگفت آزادي خود را باز خواهند يافت. با اين احوال قريب به اتفاق محبوسين از پرداخت پول خودداري كردند. گروهي ديگر از بازداشتشدگان را براي جلوگيري و پيشگيري از مخالفت آنان با كابينه كودتا دستگير كرده بودند. چنانكه طي يك ماهه نخست عمر دولت كودتا در اعتراض به واقعه مذكور دهها تن ديگر نيز به خاطر مخالفت با اوضاع پيشامد كرده راهي زندان شدند. علي دشتي، فرخي يزدي، لسانالسلطنه مؤدب همايون، ميرزا قوام، ميرزا هاشم آشتياني، سيدغلامحسين خان، دكتر مشعوف، حاج محمدحسين معينالرعايا، رهنما مدير روزنامه رهنما، فدايي، عباسخان رأفت، ياور اكبر ميرزاباشي، ملكالشعرا بهار و سردار معظم خراساني از ديگر دستگيرشدگان آن روزگار بودند.
در فاصله كمتر از دو ماهي كه از عمر كودتا ميگذشت تمام زندانها و بازداشتگاههاي تهران مملو از زندانيان شد تا جايي كه مجبور شدند عدهاي از محبوسين را به شهرها و مناطق ديگري تبعيد كنند. چنانكه سيدحسن مدرس به قزوين تبعيد و در آن شهر زنداني شد كه تا پايان دوران كودتاي سياه در آنجا محبوس بود.
علاوه بر مخالفان و فعالان سياسي گروهي از زندانيان اين روزگار شامل صاحبان ثروت و متموليني بودند كه حكومت اميدوار بود با اخذ مبالغي هنگفت آزاديشان را به آنان بازگرداند. حاج حسين آقا امينالضرب و اميرنظام همداني از شاخص ترين اين گروه از زندانيان بودند كه نفر اخير با پرداخت 25 هزار تومان پس از يك هفته زندان را ترك كرد.
و نيز گفتهاند كه سيدضياء از آن منظر « اعيان و اشراف و شاهزادگان و آزاديخواهان و متنفذين را زنداني كرد [كه چون خود] داراي شخصيت برجستهاي نبود و مردم او را يك نفر روزنامهنويس و آخوندزاده تصور ميكردند. لذا پيش خود [به درستي] فكر كرده بود كه رجال و متنفذين به اين سادگي تسليم اراده او نخواهند شد و نخواهند گذارد كه سرنوشت و مقدرات كشوري به دست او تعيين گردد...»
از مهمترين كساني كه در اين دوره دستگير شدند ميرزااحمدخان قوامالسلطنه و اكبرميرزا صارمالدوله بودند كه در آن هنگام به ترتيب واليگري خراسان و غرب (كرمانشاه) را برعهده داشتند و حكومت جهت دستگيري هر نفر آنها به زور متوسل شد.
در همان زمان شايع شد كه سيدضياء قصد دارد گروهي از زندانيان متنفذ و صاحب قدرت را اعدام كند. اما اين خبر كه گويا براي مرعوب ساختن زندانيان و احتمالاً اخذ وجوهي از آنان بر سر زبانها افتاده بود به دنبال اعتراض احمدشاه به سرعت فروكش كرد و رضاخان طبق دستور شاه كه گفته بود « فوراً از اين اعمال قبيح جلوگيري نماييد و نگذاريد كه چنين اتفاقي رخ بدهد» خبر مذكور نيز به سرعت رنگ باخت.
بدين ترتيب تا پايان دوره كابينه سياه محبوسين كماكان در بازداشت بودند. پس از پايان اين دوران سه ماهه ميرزا احمدخان قوامالسلطنه كه خود از محبوسين بود يك روز پس از انتصاب به مقام رياستالوزرايي تمام زندانيان را آزاد كرد : « آزادشدگان با حالت تأثرآوري كه هر بينندهاي را محزون مينمود به مجلس [شوراي ملي] وارد شده در حالتي كه برخي از آنها موهاي سرشان بلند و لباسهايشان مندرس و برخي ديگر پير و ناتوان و بيچاره و كسل، عصازنان در صحن دوم [مجلس] مجتمع گشته بودند. به علاوه عدهاي از كسان محبوسين و آزاديخواهان و مليون نيز حضور به هم رسانيدند...».