سقط جنین ، قانوني براي نبودن

گزارشي از وضعيت سقط جنين در ايران به مناسبت اعلام موارد مجاز از سوي سازمان پزشكي قانوني كشور اين يكي از همه جوان‌تر بود، حدوداً 20 ساله. صورتش به كودكي مي‌مانست كه در لالايي مادرانه به خوابي خوش فرو رفته باشد؛ خوابي ابدي بي‌هيچ رويايي. بدنش سرد بود و متورم. رنگ پوستش به سياهي مي‌زد. چرا مرده؟ تيغ را روي شكم زن جوان گذاشت و شكاف داد. پوست و عضله را كنار زد و به جنين درون رحم رسيد. كوچك بود و ناتوان، همانند ماهي بينوايي كه از آب بيرون افتاده باشد.
سه‌شنبه، 1 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سقط جنین ، قانوني براي نبودن
سقط جنین ، قانوني براي نبودن
سقط جنین ، قانوني براي نبودن

گزارشي از وضعيت سقط جنين در ايران به مناسبت اعلام موارد مجاز از سوي سازمان پزشكي قانوني كشور
اين يكي از همه جوان‌تر بود، حدوداً 20 ساله. صورتش به كودكي مي‌مانست كه در لالايي مادرانه به خوابي خوش فرو رفته باشد؛ خوابي ابدي بي‌هيچ رويايي. بدنش سرد بود و متورم. رنگ پوستش به سياهي مي‌زد. چرا مرده؟
تيغ را روي شكم زن جوان گذاشت و شكاف داد. پوست و عضله را كنار زد و به جنين درون رحم رسيد. كوچك بود و ناتوان، همانند ماهي بينوايي كه از آب بيرون افتاده باشد.
كارش را تمام كرد. درون شكم پر بود از تكه‌هاي سياه و درشت خون دلمه‌شده. به ديواره رحم، نسوج جنيني چسبيده بود. گويي مي‌خواست بقاياي حيات را بمكد. بر روي پرونده نوشت: «رحم پاره شده، آثار جراحت و دستكاري بر ديواره‌هاي واژن و گردن رحم مشهود است.»
رشد آمار سقط‌هاي غيرقانوني در كشور يكي از مشكلات جدي جامعه ماست، عوامل متعددي مانند سود اقتصادي قابل توجه حاصل از قاچاق داروهاي سقط سبب شده سلامتي بسياري از زنان جوانِ بي‌اطلاع از عوارض احتمالي به خطر افتد. رواج استفاده از چنين حربه‌هايي براي انجام سقط غيرقانوني نشان‌دهنده نياز به بررسي اصولي و قانوني مسئله سقط در كشور است. سازمان پزشكي قانوني كشور در دي‌ماه 1380، به منظور ضابطه‌مند كردن و افزايش دقت در صدور مجوز سقط جنين در مراكز پزشكي قانوني، سقط جنين را در 51 مورد مجاز اعلام كرده است. اما آيا مقابله با معضلِ روبه رشد سقط‌هاي غيرقانوني به ارائه راهكارهاي واقع‌بينانه‌تري نياز ندارد؟
طبق آمارهاي جهاني، ساليانه 175 ميليون بارداري در سراسر دنيا ثبت مي‌شود كه در حدود 75 ميليون مورد آن ناخواسته است. 45 ميليون مورد از اين بارداري‌هاي ناخواسته به سقط جنين مي‌انجامد. در حدود نيمي از موارد بارداري‌هاي ناخواسته در امريكا روي مي‌دهد كه تقريباً نيمي از آنها يعني 13 ميليون مورد در هر سال به سقط مي‌انجامد. براساس آخرين تحقيقات انجام‌شده در اين كشور، 35 درصد زنان تا پيش از رسيدن به 45 سالگي دست‌كم يك بار سقط را تجربه مي‌كنند.
شيوع سقط در ميان زنان 15 تا 19 سال، 19 درصد؛ 20 تا 24 سال، 33 درصد؛ و تا 30 سال و بالاتر، 25 درصد است. بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت كه ميزان سقط در ميان نوجوانان و جوانان در بالاترين رقم قرار دارد.
همچنين بيشترين ميزان سقط يعني حدود 88 درصد در سه‌ماهه اول بارداري رخ مي‌دهد. در حقيقت بيش از نيمي از موارد سقط در 8 هفته اول بارداري تجربه مي‌شود. ميزان سقط جنين، از بعد از 21 هفتگي، به كمتر از 2 درصد مي‌رسد.
ارتباط آماري قابل توجهي نيز ميان سطح تحصيلات زنان و شيوع سقط در آنان به‌دست آمده است. براساس يافته‌هاي سال 2000 ميلادي، 88 درصد از زناني كه سقط را تجربه مي‌كنند تحصيلات متوسطه دارند.

زناني كه سقط را انتخاب مي‌كنند

در بسياري از كشورها، زنان براي سقط با هيچ‌گونه منع قانوني مواجه نيستند.
نمي‌توان سقط جنين را شيوه‌اي براي كنترل جمعيت و تنظيم خانواده دانست كه از سوي زنان اعمال مي‌شود. نيمي از زناني كه سابقه سقط داشته‌اند هنگام وقوع بارداري از وسايل جلوگيري از بارداري استفاده كرده‌اند. برخي از زوج‌ها متناوباً از اين وسايل استفاده كرده‌اند و برخي گه‌گاه آن را فراموش كرده‌اند. به هر شكل، تقريباً هيچ‌يك از روش‌هاي جلوگيري از بارداري صددرصد و قطعي از باردار شدن جلوگيري نمي‌كنند و هميشه احتمال شكست در جلوگيري وجود دارد. اگر سقط تنها به‌عنوان شيوه‌اي براي تنظيم خانواده به‌ كار مي‌رفت، زنان در سال حداقل دو يا سه مرتبه بارداري را تجربه مي‌كردند كه اين رقم به 30 مورد بارداري در طول عمر هر زن مي‌رسد.
تصميم‌گيري براي اقدام به سقط هرگز آسان نيست. فقر و برخوردار نبودن از حمايت‌هاي خانوادگي از مهم‌ترين عوامل اين تصميم‌گيري هستند. امروزه در حدود 66 درصد از زوج‌هاي غربي سن مناسب براي بچه‌دار شدن را زماني مي‌دانند كه از نظر عاطفي و مالي آمادگي پرورش و تربيت يك فرزند جديد را داشته باشد. گروهي ديگر از زنان به‌ سبب مشكلات و بيماري‌هاي شديد جسمي و احتمال تولد فرزند ناهنجار اقدام به چنين تصميم‌گيري مي‌كنند. همچنين، سالانه در حدود 13 هزار زن به‌دنبال تجاوز و سوءاستفاده‌هاي جنسي جنين خود را سقط مي‌كنند.
گاه زنان به‌اجبار شخص يا اشخاصي اقدام به سقط جنين مي‌كنند. برخي از زنان مدعي هستند كه فشارهاي همسر يا والدينشان يكي از دلايل اصلي براي اين انتخاب است، اما تنها يك درصد اين را مهم‌ترين عامل مي‌دانند.
زنان به‌سادگي سقط خود را فراموش نمي‌كنند. تحقيقات نشان داده است زناني كه به‌دليل بيماري شديد خود ناچار به سقط جنين شده‌اند تا مدت‌هاي مديدي احساس گناه كرده‌اند. همچون ساير موارد فقدان يكي از اعضاي خانواده، سقط ممكن است به يك اختلال رواني نظير افسردگي منجر شود.

روش‌هاي سقط جنين

سقط به ‌معناي ختم حاملگي است، قبل از اينكه جنين قدرت زنده ماندن در محيط خارج از رحم را داشته باشد. سقط به دو دسته عمده تقسيم مي‌شود: سقط خودبه‌خودي (spontaneous abortion) و سقط القا‌شده (induced abortion). سقط القا‌شده خود شامل دو گروه است: سقط تراپوتيك (درماني) كه عبارت ‌است از ختم حاملگي به منظور حفظ سلامت مادر، و سقط الكتيو (انتخابي) كه قطع حاملگي بنا به خواست مادر است.

1. سقط دارويي با استفاده از آنتي‌پروژسترون‌ها

در سقط دارويي، دو گروه دارويي براي پايان دادن به بارداري استفاده مي‌شود. گروه اول اتصال محصولات بارداري به رحم را تضعيف مي‌كند، و گروه دوم چند روز بعد از مصرف داروهاي گروه اول خورده مي‌شود يا درون واژن گذاشته مي‌شود. اين داروها با ايجاد انقباضات شديد رحمي باعث خونريزي و ختم بارداري مي‌شوند. خونريزي ايجاد‌شده به‌دنبال سقط دارويي معمولاً 9 تا 16 روز ادامه دارد. گاه علائمي نظير تهوع، استفراغ، اسهال، تب و لرز و خستگي شديد طي اين مدت در بيمار ظاهر مي‌شود كه خودبه‌خود از بين مي‌رود. پس از سپري شدن اين زمان، معاينه و بررسي‌هاي كامل لازم است تا اطمينان حاصل شود كه سقط كامل صورت گرفته است. در تعداد بسيار كمي از زنان، روش سقط دارويي به سقط نمي‌انجامد و نياز به انجام اقدامات ديگري است. در موارد نادري نيز به علت خونريزي بسيار شديد خون تزريق مي‌شود.

2. سقط جراحي

در 12 هفته اول بارداري، سقط جراحي معمولاً به شيوه‌اي با عنوان ساكشن‌كورتاژ يا آسپيراسيون مكشي (vacuum aspiration) انجام مي‌شود. در اين روش، گردن رحم به‌آرامي باز مي‌شود و محصولات بارداري با يك لوله كوچك مخصوص مكش خارج مي‌شوند. در طول اين عمل، كه 5 تا 15 دقيقه طول مي‌كشد، و پس از آن، فرد دچار انقباضات شديد و خونريزي مشابه يك قاعدگي طبيعي خواهد شد. براي بي‌درد كردن فرد در هنگام سقط جراحي، از انواع داروهاي بي‌حسي يا بيهوشي استفاده مي‌كنند.
اما اگر سن بارداري بيش از 14 هفته باشد، سقط به شيوه‌اي با نام D & E (Dilation & Evacuation) انجام مي‌شود. در اين روش، براي باز شدن دهانه رحم به زمان بيشتري نياز است و از وسيله ديگري نيز همراه با دستگاه مكش استفاده مي‌شود.
در روش آسپيراسيون مكشي، رحم سريعاً خالي مي‌شود و خونريزي اندك است. احتمال پارگي رحم در اين روش يك درصد و خطر عفونت كمتر از يك درصد است. در روش دوم، خونريزي شديدتر است و احتمال آسيب رسيدن به رحم و ايجاد چسبندگي‌ بيشتر است.

3. تزريق داخل آمنيوني

اين روش براي سقط در سه‌ماهه دوم بارداري به‌‌كار مي‌رود. با سرنگ مخصوص، مايع آمنيون را، كه جنين درون آن شناور است، خارج و 200 سي‌سي محلول سرم نمكي به داخل كيسه محتوي جنين تزريق مي‌كنند. پس از گذشت 48 ساعت از تزريق، در پي زايمان، بچه از رحم خارج مي‌شود. براي اين منظور، گاه از اوره و گاه از پروستاگلندين‌ها استفاده مي‌شود. شايع‌ترين عارضه سقط به اين روش باقي ماندن جفت است. احتمال خونريزي و عفونت رحمي نيز در اين روش زياد است.

4. خارج كردن رحم و جنين از داخل شكم زن (هيستركتومي)

در اين روش احتمال بارداري مجدد و نياز به سقط به‌طوركلي از ميان مي‌رود.

سقط ‌هاي ديرهنگام

هرچه سن بارداري در زن بيشتر باشد، احتمال بروز خطر و عوارض به‌دنبال سقط افزايش مي‌يابد. بنابراين درصورتي‌كه پزشك شما سقط را براي ختم بارداري توصيه مي‌كند، بايد از تأخيرهاي غيرضروري اجتناب كنيد. به‌طوركلي، 88 درصد از تمام موارد سقط در امريكا طي 12 هفته اول بعد از آخرين تجربه قاعدگي رخ مي‌دهد.
برخي از زنان تا زماني كه بارداري به‌نحو محسوسي پيشرفت نكرده است از وقوع آن مطلع نمي‌شوند. از جمله دلايل مطرح آگاه نشدن آنها از بارداري خود عبارت است از:
1. اين زنان دوره‌هاي نامنظم قاعدگي را تجربه مي‌كنند. گاه ابتلا به برخي بيماري‌ها، فعاليت‌هاي شديد ورزشي و مصرف داروها قاعدگي‌هاي نامنظم ايجاد مي‌كند.
2. برخي از اين زنان علت تأخير در قاعدگي خود را شروع يائسگي قلمداد مي‌كنند.
3. زناني كه به‌طور طبيعي قاعدگي‌هاي خفيفي را تجربه مي‌كنند، لكه‌بيني اوايل بارداري را با قاعدگي خود به اشتباه مي‌گيرند.
4. گروهي از زنان به ‌علت استفاده از داروهاي خاص يا شيردهي، باروري خود را نامحتمل مي‌دانند.
5. گاه بارداري در هفته‌هاي اول توسط كادر پزشكي تشخيص داده نمي‌شود.

عوارض سقط

همان‌طور كه پيش‌تر ذكر شد، سقط در سه‌ماهه اول كمترين عوارض را دارد. اما به‌طوركلي عوارض سقط بسته به ‌نوع روش انتخاب‌شده متفاوت است. شايع‌ترين عارضه داروهايي كه از خانواده پروستاگلندين‌ها هستند اسهال است. تهوع، استفراغ، دل‌پيچه (كرامپ‌هاي شكمي) و تب از ديگر عوارض مصرف اين داروهاست. در برخي از زناني كه از روش سقط دارويي استفاده مي‌كنند سقط كامل صورت نمي‌گيرد و نياز به استفاده از روش‌هاي ديگر نظير كورتاژ است. عفونت، خونريزي‌هاي شديد، سقط ناقص، پارگي و آسيب رحم يا دهانه آن، و ادامه بارداري از جمله عوارض سقط جراحي است. كودكان حاصل از اين قبيل بارداري‌ها معمولاً به ناهنجاري‌هاي مادرزادي و عقب‌ماندگي ذهني مبتلا خواهند شد.

قانوني براي سقط جنين

در نيمه دوم قرن بيستم، سقط جنين در اكثر كشورهاي دنيا مطرود و غيرقانوني اعلام شده بود. در نخستين سال‌هاي دهه 1960، آزادسازي سقط جنين در بسياري از كشورهاي اروپايي مورد توجه قرار گرفت و در 1985 رسماً پذيرفته شد. يك سال بعد، كشورهاي آلباني، بلغارستان، لهستان و روماني قوانين سقط جنين را مجاز دانستند. در سال 2000، يك كميسيون پارلماني در ايرلند مصوبه منع سقط جنين را به مجلس آن كشور ارائه كرد كه تصويب شد. كشور پرتغال، در 1999، آزادسازي سقط جنين را كاملاً رد كرد، كشور ارمنستان هم اين اقدام را غيرقانوني دانست. در چهارمين كنفرانس جهاني سازمان ملل متحد، در 1995، قطعنامه منع سقط جنين بار ديگر تصويب شد. طبق اين قانون، مشاهده هر يك از موارد سقط جنين در كشورهاي عضو با برخورد جدي مواجه مي‌شود. پنج كشور اروپايي شرايط خاصي را براي اعمال سقط در اين كشورها ذكر كرده‌اند كه از آن جمله است شرايط بد اقتصاد خانواده و ناتواني در تأمين هزينه‌هاي يك عضو جديد، سن كم يا زياد زن براي بارداري، وضعيت تجرد زن و تعداد زياد فرزندان. كشورهاي فنلاند، سوئيس، پرتغال و اسپانيا از مجريان اين قانون محسوب مي‌شوند. اما كشورهاي لهستان، عراق، لبنان، يمن و سوريه سقط جنين را جز در مورد تهديد سلامتي مادر مجاز نمي‌دانند. در ميان كشورهاي آسيايي، تركيه سقط را در تمامي موارد مجاز مي‌داند.

سقط جنين در ايران

اين بچه را نمي‌خواست. ساعت ده شب بود كه به من زنگ زد، درحالي‌كه گريه مي‌كرد اين را گفت. شوهرش هم آمادگي تولد يك بچه ناخواسته را ندارد. آنها اصلاً بچه نمي‌خواهند!
صدايش مي‌لرزيد. من غافلگير شده بودم. گوشي تلفن در دستم مي‌لرزيد. چه بلايي سر خودش آورده؟
از چند نفر شنيده بود كه آمپول‌هاي سقط در ناصرخسرو خريد و فروش مي‌شوند: «آمپول‌ها رو با پيك فرستادن دم در خونه. همون قيمت ناصرخسرو. فقط پول پيك رو اضافه‌تر گرفتن. تلفن موبايلشو همه دارن. ده دقيقه‌اي برام فرستاد. دكترم گفت بزن و وقتي به خونريزي افتادي سراغم بيا. اولش شك داشتم. يكي بهم گفته بود كه دردش از درد زايمان هم بيشتره. خواستم بهت زنگ بزنم و بپرسم. ولي راستش روم نشد. پنجميش هم همين الان زدم. از شدت خونريزي از كنار در توالت نمي‌تونم كنار برم. نمي‌دونم چي‌كار كنم. خيلي مي‌ترسم. اگه به‌ جاي بچه خودم بميرم چي؟» همان شب زنگ زد به دكتر. مطب تعطيل بود. دكتر آمد و در اتاق معاينه كورتاژ شد: «با بي‌حسي موضعي شروع كرد به كورتاژ. لحظه اول از شدت درد از حال رفتم. دكتر گفت دوقلو بوده. يكيش با آمپول افتاده و قل دوم كه چسبيده بوده، با كورتاژ درآورده.»
اين روزها ناصرخسرو معدن آمپول‌هايي است كه زنان و مردان درمانده با يك تماس تلفني و نه با هدر دادن وقت و سرگرداني در منطقه پرجمعيت شهر، به آنها دسترسي پيدا مي‌كنند. آمپول‌هايي كه گاه زنان را از وضعيتي ناخواسته مي‌رهاند و گاه به كام مرگ مي‌كشد.
يك هفته بعد به عيادتش مي‌روم. در اتاق كوچك خانه بوي محلول ضدعفوني پيچيده است. لابه‌لاي ملحفه‌هاي سفيد نشسته و طوري نگاهم مي‌كند كه انگار براي تبريك به مناسبت بيرون آمدن از آزمون دشواري به ديدنش آمده‌ام. رنگش پريده و زير چشمانش كبود است. در مورد آمپول‌هاي سقط مي‌پرسم: «دو نوع آمپول‌هاي سقط داريم: هندي و امريكايي. آمپول‌هاي هندي زياد مؤثر نيستند، ولي ارزون‌ترند. آمپول هندي رو دونه‌اي 12 هزار تومان مي‌فروشن. اگه آمپول هندي بزني، تعداد بيشتري لازم مي‌شه. آمپول‌هاي امريكايي بهترن. دونه‌اي 25 هزار تومن مي‌فروشندشون. اما خيلي سخت گير ميان. شياف هم هست. دونه‌اي 50 هزار تومن. يك دونه‌اش كافيه. ردخور ندارد. فقط بايد دكتر برات جا بگذارد. من آمپول هندي زدم. واسه همين بود كه بچه‌ام نيفتاد. دفعه بعد...»
انگار در مورد لباسي حرف مي‌زند كه رنگش را نپسنديده بود. به فكر فرو رفتم. من در كنار مادراني زندگي مي‌كنم كه كودك درونشان را نمي‌خواهند و تلاش مي‌كنند كه او بميرد.
براساس آمارهاي اعلام‌شده در مجامع علمي ايران، سالانه 80 هزار مورد سقط جنين در كشور انجام مي‌شود. سن متوسط داوطلبان سقط جنين 23 سال است.
قوانين سقط جنين در ايران به‌كرات دستخوش تغييرات اساسي شده‌اند. در1340، قانوني وضع شد كه سقط جنين را قدغن مي‌كرد و تنها در برخي موارد كه جان مادر به‌خطر مي‌افتاد به زنان اجازه سقط مي‌داد. در 1356، قانوني كاملاً متضاد سقط جنين را در هر شرايطي آزاد اعلام كرد. مراجع مذهبي به‌شدت از اين قانون اعتراض كردند و قانون هرگز اجرا نشد. پس از انقلاب اسلامي، سقط جنين در همه موارد ممنوع شد. به‌تدريج اصلاحاتي بر روي قانون سقط جنين در ايران صورت گرفت و، با صلاحديد پزشكان متخصص، هرگاه جان مادري به‌خطر مي‌افتاد، اجازه سقط جنين به وي داده مي‌شد.
قانون مجازات اسلامي در ماده 622 عنوان مي‌كند: «هركس عالماًَ و عامداً به‌واسطه ضرب يا اذيت و آزار زن حامله، موجب سقط جنين وي شود، علاوه بر پرداخت ديه يا قصاص حسب مورد به حبس از يك سال تا سه سال محكوم خواهد شد.»
همچنين در قانون 623 تصريح شده است: «هركس به‌واسطه دادن ادويه يا وسايل ديگري موجب سقط جنين زن گردد به شش ماه تا يك سال حبس محكوم مي‌شود و اگر عالماً و عامداً زن حامله‌اي را دلالت به استعمال ادويه يا وسايل ديگري نمايد كه جنين وي سقط گردد به حبس از سه تا شش ماه محكوم خواهد شد، مگر اينكه ثابت شود اين اقدام براي حفظ حيات مادر مي‌باشد و در هر مورد حكم به پرداخت ديه مطابق مقررات مربوطه داده خواهد شد.» اما طبق ماده 624، «اگر طبيب يا ماما يا داروفروش و اشخاصي كه به‌عنوان طبابت يا مامايي يا جراحي يا داروفروشي اقدام مي‌كنند وسايل سقط جنين فراهم سازند و يا مباشرت به اسقاط جنين نمايند به حبس از دو تا پنج سال محكوم خواهند شد و حكم به پرداخت ديه مطابق مقررات مربوط صورت خواهد پذيرفت.» همچنين براساس ماده 489، «هرگاه زني جنين خود را سقط كند ديه آن را در هر مرحله‌اي كه باشد بايد بپردازد و خود از آن ديه سهمي نمي‌برد.» ماده 492 مي‌گويد: «ديه سقط جنين در موارد عمد و شبه‌عمد برعهده جاني است و در موارد خطاي محض بر عاقله اوست. خواه روح پيدا كرده باشد و خواه نكرده باشد.»
تلاش براي قانونمند كردن موارد سقط جنين در ايران منجر به ارائه طرحي با عنوان «سقط‌درماني» به مجلس شوراي اسلامي شد. طبق اين طرح، در زن باردار، با تشخيص قطعي سه پزشك متخصص و تأييد پزشكي قانوني مبني بر بيماري جنين كه پس از ولادت موجب جرح والدين يا طفل مي‌شود، قبل از حلول روح او با رضايت قطعي زن و شوهر و گواهي محاكم صالحه، عمل «سقط‌درماني» صورت مي‌گيرد.
در دي‌ماه 1382، به منظور ساماندهي موضوع سقط جنين و رفع پاره‌اي از مشكلات موجود، ضابطه‌مند كردن و افزايش دقت در صدور مجوز سقط جنين در مراكز پزشكي قانوني، صيانت از مباني شرعي، حفظ حقوق افراد، و با در نظر گرفتن كليه ديدگاه‌هاي فقهي، حقوقي و پزشكي، موارد مجاز سقط جنين در كميته سقط جنين سازمان پزشكي قانوني تعيين و به تصويب رئيس قوه قضاييه رسيد. بر اين اساس، درخواست صدور مجوز «سقط‌درماني» تنها در ادارات كل پزشكي قانوني مراكز استان‌ها با دستور مقام قضايي يا درخواست زوجين با معرفي‌نامه پزشك معالج قبل از ولوج روح (چهارماهگي) پذيرفته مي‌شود. معرفي‌نامه پزشك بايد شامل عكس بيمار، مشخصات شناسنامه‌اي جهت احراز هويت، تشخيص بيماري و روش تشخيص آن باشد و به پيوست آن تصوير شناسنامه جهت احراز هويت زوجين و نيز نتايج آزمايش‌هاي پاراكلينيك ارائه شود. همچنين در موارد جنيني «سقط‌درماني» انجام حداقل دو نوبت سونوگرافي و در موارد مادري «سقط‌درماني» حداقل يك نوبت سونوگرافي براي تعيين سن بارداري به همراه حداقل دو مشاوره تخصصي در تأييد تشخيص بيماري الزامي است. موارد ذكرشده شامل بيماري‌هايي است كه در آن ادامه بارداري خطر مرگ مادر را به همراه داشته باشد، همچنين ناهنجاري و بيماري‌هاي جنيني كه به مرگ جنين داخل رحمي (مرده‌زايي) يا مرگ نوزاد بلافاصله پس از تولد منجر مي‌شود و قابل پيشگيري نيست.

موارد جنيني سقط‌ درماني

(بيماري‌هاي جنيني كه در صورت اثبات ابتلا اجازه سقط صادر مي‌شود)
1. استئوژنزيس ايمپرفكتا مادرزادي (Osteogenesis imperfecta) ـ اين بيماري بر روي تمام استخوان‌هاي بدن اثر مي‌كند. در نتيجه استخوان‌سازي ناقص، تمام استخوان‌ها در شرايط عادي شكننده مي‌شوند و با وارد آمدن كوچك‌ترين ضربه‌اي به‌سهولت مي‌شكنند.
2. ديسپلازي استخواني‌ـ غضروفي كشنده يا استيپل اپي فيزيال (Osteochondrodysplasia) ـ نوعي اختلال در رشد غضروف و استخوان‌ها كه بسيار شديد و كشنده است.
3. بيماري استئوپتروزيس انفانتيل (فرم بدخيم) (Osteopetrosis infantile) ـ شكل بدخيم نوعي بيماري ارثي كه در آن تراكم استخواني غيرطبيعي است و استخوان‌ها به سهولت مي‌شكنند.
4. آژنزي دوطرفه كليه (Bilateral Renal Agenesis) ـ فقدان يا غيرمؤثر بودن هر دو كليه.
5. كليه پلي كيستيك نوع مغلوب (Polycystic Kidney) ـ در اين بيماري، در بافت هر دو كليه كيست‌هاي متعددي وجود دارد، به‌نحوي كه كليه‌ها در انجام عملكرد طبيعي خود ناتوان هستند.
6. ديسپلازي مولتي سيستيك كليه‌ها (Multicystic Dysplasia Kidneys) ـ در اين بيماري، هر دو كليه رشد و تكامل كافي را ندارند و در بافت آنها كيست‌هاي متعددي مشاهده مي‌شود.
7. سندروم پوتر (Potter’s Syndrome) ـ سندروم نادري كه مبتلايان به آن فرم ظاهري خاصي دارند. چشم‌هاي فاصله‌دار، صورت صاف، چانه كشيده و بزرگ، گوش‌هاي قرار گرفته در سطوح پايين‌تر، اختلالات اسكلتي، و فقدان يا تحليل كليه‌ها از مشخصه‌هاي اين عارضه است.
8. سندروم نفروتيك مادرزادي به‌شرط ايجاد هيدروپس (Congenital Nephrotic Syndrome and Hydrops) ـ اختلال مادرزادي در ساختمان كليوي همراه با درجاتي از خيز (ادم)، كمبود پروتئين‌هاي موجود در خون و افزايش چربي‌ها در خون. در اين عارضه، ميزان قابل توجهي مايع در بافت‌ها يا حفرات بدن تجمع مي‌يابد.
9. اختلال كروموزومي كه موجب ضايعات پيش‌رونده و به‌ويژه گرفتاري مغز و كليه شود مانند سندروم واكترل (Vacterl Syndrome)‌ـ ناهنجاري مادرزادي كه موجب پديد آمدن ستون مهره‌ها، مقعد، قلب، ناي، مري، كليه و اندام‌هاي غيرطبيعي مي‌شود. عامل اصلي ابتلا به اين عارضه استفاده از قرص‌هاي جلوگيري از بارداري حاوي استروژن و پروژسترون در حين بارداري مي‌باشد.
10. هيدرونفروز شديد دوطرفه كليه‌ها (Severe Bilateral Hydronephrosis) ـ اتساع مجاري ادراري داخل كليوي به‌دنبال انسداد يا تنگي سيستم ادراري كه سبب از كار افتادن كليه‌ها مي‌شود.
11. آلفا تالاسمي (به شكل هيدروپس فتاليس) (Alpha Thalassemia and Fetal Hydrops) ـ در اثر افزايش ميزان ساخت زنجيره آلفا در هموگلوبين تشكيل‌دهنده گلبول‌هاي قرمز خوني به‌وجود مي‌آيد. اين بيماري خوني موجب تجمع مايع در بافت‌هاي جنين مي‌شود.
12. اختلالات ترومبوتيك (Thrombotic Disorders) مثل كمبود پروتئين C (هموزيگوت) و فاكتور 5 ليدن (هموزيگوت) اختلالات انعقادي خون.
13. تريزومي 3 ـ افزايش غيرطبيعي (سه‌تا شدن) تعداد كروموزوم‌هاي شماره 3 سلول‌هاي بدن جنين.
14. تريزومي 8 ـ افزايش غيرطبيعي (سه‌تا شدن) تعداد كروموزوم‌هاي شماره 8 سلول‌هاي بدن جنين كه از جمله عوارض آن عقب‌ماندگي ذهني است.
15. تريزومي 13 ـ افزايش غيرطبيعي (سه‌تا شدن) تعداد كروموزوم‌هاي شماره 13 سلول‌هاي بدن جنين كه با اختلال در سيستم اعصاب مركزي، عقب‌ماندگي ذهني، لب‌شكري و كام‌شكري، و اختلالات پوستي و قلبي و تناسلي همراه است.
16. تريزومي 16 ـ افزايش غيرطبيعي (سه‌تا شدن) تعداد كروموزوم‌هاي شماره 16 سلول‌هاي بدن جنين.
17. تريزومي 18 ـ افزايش غيرطبيعي (سه‌تا شدن) تعداد كروموزوم‌هاي شماره 18 سلول‌هاي بدن جنين كه با عقب‌ماندگي ذهني، ناهنجاري جمجمه، افتادگي پلك، كري، كوتاهي انگشتان و مشكلات قلبي همراه است.
18. آنانسفالي (Anencephaly) ـ نداشتن قسمت فوقاني استخوان سر كه ممكن است با نقص يا فقدان سيستم عصبي جنين (مغز) همراه باشد.
19. هيدروپس فتاليس با هر مكانيسم (Fetal Hydrops with any Etiology) ـ تجمع مايع در بافت‌هاي بدن جنين به هر علت.
20. سندروم فرياد گربه (Cat’s Cry Syndrome) ـ سندروم وراثتي كه به‌ علت كوتاه شدن بازوي يكي از كروموزوم‌هاي شماره 5 به‌وجود مي‌آيد. نوزادان مبتلا با صدايي شبيه به صداي گربه گريه مي‌كنند و در بيشتر موارد از لحاظ ذهني عقب‌مانده هستند. سر اين نوزادان كوچك‌تر از حالت عادي است.
21. هولوپروزنسفالي (Holoprosencephaly) ـ نقص در پوشانده شدن قسمت قدامي مغز كه با عقب‌افتادگي ذهني، كري، و اختلالات ساختماني كاسه چشم و فك همراه است.
22. سيرنگوميليا (Syringomyelia) ـ يك سندروم كه به‌تدريج حفره‌سازي در طناب نخاعي رخ مي‌دهد. ضعف و تحليل عضلاني، از بين رفتن حس لامسه و حرارت از مشخصات اين عارضه هستند.
23. كرانيوشي‌سيس (Cranioschisis) ـ شكاف مادرزادي در جمجمه.
24. مننگوانسفالوسل، مننگوهيدروانسفالوسل (Meningoencephalocele and Meningohydroencephalocele) ـ بيرون‌زدگي پرده مننژ و ماده مغزي از خلال شكاف جمجمه.
25. ديسپلازي تاناتوفوريك يا كوتولگي كشنده نوزادي (Thanatophoric Dysplasia) ـ رشد ناكامل و غيرطبيعي كشنده جنين.
26. سيكلوپيا همراه با هولوپروزنسفالي (Cyclopia with Holoprosencephaly) ـ نوعي نقص تكاملي كه با وجود تنها يك حفره چشم يا فقدان بيني همراه است.
27. ايكتيوزيس مادرزادي (Ichthyosis congenital Neonatorum) ـ هر شكل شديد اختلال پوستي كه با خشكي، سفتي و خشونت و ضخيم شدن پوست مشخص مي‌شود.
28. شيزنسفالي (Schizencephaly)ـ داشتن شكاف‌هاي اضافي و غيرطبيعي درون ماده مغزي.
29. اگزانسفالي (Exencephaly)ـ يك ناهنجاري رشدي كه با جمجمه ناكامل و بيرون‌زدگي مغز مشخص مي‌شود.

موارد مادري سقط‌درماني

(بيماري‌هاي مادر كه در صورت اثبات ابتلا اجازه سقط صادر مي‌شود)
1. هر بيماريِ دريچه‌اي قلب كه به نارسايي قلبي كلاس 3 و 4 رسيده باشد و برگشت‌پذير به كلاس 2 باشد.
2. هر نوع مشكل حاد قلبي غير از بيماري‌هاي عروق كرونر قلبي كه به كلاس 3 و 4 رسيده باشد از قبيل ميوكارديت (التهاب عضله قلب) و پريكارديت (التهاب كيسه در برگيرنده قلب).
3. سابقه بيماري كارديوميوپاتي ديلاته در بارداري‌هاي قلبي ـ گشاد شدن قلب.
4. سندروم مارفان درصورتي ‌كه قطر آئورت صعودي بيش از پنج سانتي‌متر باشد ـ سندروم وراثتي كه با علائمي نظير كوتاه شدن انگشتان و اختلالات قلبي‌ـ عروقي همراه است.
5. سندروم ايزن منگر ـ نقص در ديواره داخلي حفرات قلب.
6. كبد چرب حاملگي ـ نوعي اختلال كبدي.
7. واريس مري درجه 3 ـ گشادشدگي وريدهاي ديواره مري.
8. سابقه خونريزي از واريس مري به‌دنبال افزايش فشار خون پورت (Portal Hypertention) .
9. هپاتيت اتوايمون غيرقابل كنترل ـ نوعي التهاب و اختلال عملكرد كبدي.
10. نارسايي كليه.
11. پُرفشاري خون مقاوم به درمان با داروهاي مجاز در دوران بارداري.
12. هر بيماري ريوي اعم از آمفيزم، فيبروز، كيفواسكوليوز و برونشكتازي منتشر به‌شرط ايجاد افزايش فشار خون ريوي (Pulmonary Hypertention) حتي از نوع خفيف.
13. توانايي انعقادي افزايش‌يافته (Hepercoagulability) كه تجويز هپارين منجر به تشديد بيماري ديگري شود كه جان مادر را تهديد مي‌كند.
14. ابتلا به ويروس HIV كه وارد مرحله بيماري ايدز شده باشد.
15. لوپوس فعال غيرقابل كنترل با درگيري يك ارگان ماژور ـ لوپوس يك بيماري خود‌ايمني است كه گاه با درگيري اعضاي اصلي بدن همراه مي‌شود.
16. واسكوليت‌ها، زماني كه ارگان‌هاي ماژور درگير باشند ـ واسكوليت نوعي اختلال ساختماني و عملكردي عروق است.
17. تمامي توده‌هاي فضاگير CNS (سيستم اعصاب مركزي) با توجه به ‌نوع و محل آن كه شروع درمان در جنين و آغاز نكردن درمان در مادر باعث خطر جاني شود.
18. پمفيگوس ولگاريس، پسوريازيس شديد و ژنراليزه و ملانوم نوع پيشرفته كه باعث خطر جدي جاني براي مادر شود ـ پمفيگوس ولگاريس، نوعي بيماري تاولي پوستي كه به‌دنبال اختلال در عملكرد سيستم ايمني رخ مي‌دهد. بيماران مبتلا حال عمومي بدي دارند و به اختلالات شديد آب و الكتروليتي و عفونت‌هاي باكتريال ثانويه مبتلا مي‌شوند. پسوريازيس نيز نوعي بيماري پوستي است كه به‌طور ژنتيكي منتقل مي‌شود و در آن تغييرات بارزي در لايه‌هاي مختلف پوست رخ مي‌دهد. ملانوم نوعي سرطان پوست است.
19. موارد اپي‌لپسي كه به‌رغم درمان چنددارويي مقاوم به درمان باشند ـ منظور صرع مقاوم به درمان است.
20. موارد .M.S (Multiple Sclerosis) كه باعث ناتواني بيمار (disability) شده باشد‌ ـ M.S. نوعي بيماري سيستم عصبي كه با دوره‌هاي عود و فروكش همراه است. احتمال عود بيماري در سه‌ماهه اول پس از بارداري بيشتر است. ضعف يا سفتي عضلاني، اختلالات حسي، اختلال بينايي و بي‌اختياري ادرار از علائم ناتوان‌كننده اين بيماري است.
21. مياستني گراو در مراحل پيشرفته، به‌شرط اينكه خطر جدي جاني براي مادر داشته باشد ـ اختلال در بلع و جويدن، اختلالات تنفسي و ضعف اندام، خستگي زودرس از جمله علائم اين بيماري است. اين بيماري ممكن است با بارداري شدت يابد.
22. انواعي از بيماري‌هاي موتورـ نورون (Motor Neuron) مثل ALS كه با حاملگي شدت‌ يابد و براي مادر خطر جدي جاني داشته باشد ـ اين دسته از بيماري‌ها با علائمي نظير دشواري در بلع، جويدن، سرفه كردن، تنفس و صحبت كردن همراه است. همچنين بيماران از ضعف عضلات اندام‌ها شكايت دارند.

سقط جنين از نگاه متخصصان كشور

دكتر ژاله فاضل، جراح و متخصص بيماري‌هاي زنان و زايمان و استاديار دانشگاه، اعلام 51 مورد مجاز سقط جنين از سوي سازمان پزشكي قانوني را راه‌حلي براي كاستن از موارد غيرقانوني سقط جنين مي‌داند. وي مي‌افزايد: «با توجه به جمعيت بالاي جوانان در كشور و معضل بي‌بندوباري جنسي، بررسي مسئله سقط جنين و تعيين موارد قانوني اجتناب‌ناپذير بود.»
دكتر فاضل مي‌گويد: «پيش از اين هم در صورت به‌خطر افتادن جان مادر به‌دنبال ادامه بارداري، اجازه سقط جنين قانوني داده مي‌شد. يك كميسيون شش‌نفره در پزشكي قانوني درخواست متخصص بيماري‌هاي زنان و ادله وي دال بر بارداري پرخطر يا نقص جنين را بررسي مي‌كرد. در مدت كوتاهي نظر موافق يا مخالف اعلام مي‌شد.»
دكتر رويا رضوي جراح و متخصص بيماري‌هاي زنان و زايمان ديگري است كه اقدام سازمان پزشكي قانوني در اعلام موارد مجاز سقط جنين را بسيار مفيد مي‌داند. وي مي‌گويد: «با توجه به ارائه رايگان و بسيار آسان وسايل جلوگيري از بارداري در مراكز بهداشتي سراسر كشور، جايي براي سقط‌هاي غيرقانوني وجود ندارد. زوج‌‌هاي جوان پيش از ازدواج اجباراً آموزش مي‌بينند و روش‌هاي جلوگيري از بارداري را ياد مي‌گيرند. زوج‌هاي داراي فرزند هم مي‌توانند در صورت تمايل از روش‌هاي دائمي جلوگيري از بارداري نظير بستن لولـه‌ها در زنان و وازكتومي در مردان استفاده كنند. بنابراين زنان آگاه ما با چنين مشكلي روبه‌رو نخواهند شد.»
تعداد سقط جنين‌هاي غيربهداشتي در سطح جهان 20 ميليون در سال تخمين‌ زده مي‌شود كه بر اثر آنها 76 هزار زن ساليانه جان خود را از دست مي‌دهند. آمارهاي موجود در مورد سقط جنين‌هاي غيرقانوني در ايران بسيار ضدونقيض است، زيرا با وجود ممنوعيت سقط جنين در ايران، مگر در موارد خاص، تعداد زيادي از زنان كشور ناخواسته باردار مي‌شوند و براي رهايي از آن به‌ناچار به سقط غيرقانوني رو مي‌آورند. دكتر فاضل مي‌گويد: «در حدود يك نفر از هر ده زن باردار مراجعه‌كننده به مراكز درماني بارداري ناخواسته داشته است. گروهي از اين زنان باردار به‌دنبال راهي براي سقط جنين خود هستند. آنها به راه‌هايي نظير دستكاري‌هاي دهانه رحم يا تزريق دارو روي مي‌آورند.»
دكتر رضوي دستكاري‌هاي دستگاه تناسلي را به قصد سقط جنين بسيار پرخطر مي‌داند و مي‌گويد: «اين قبيل دستكاري‌ها را اغلب خود فرد يا افراد غيرمتخصص انجام مي‌دهند. احتمال پارگي رحم در اين موارد زياد است. به‌دليل ترس از شناخته ‌شدن، عوامل چنين جرياني زن باردار را با تأخير به مراكز درماني مي‌رسانند. گاه قربانيان اين دستكاري‌ها به‌دنبال خونريزي شديد جان خود را از دست مي‌دهند.» اما امروز كمتر زني براي انجام سقط غيرقانوني به زيرزمين متروك خانه‌اي در محله‌اي خاص مراجعه مي‌كند. آمپول‌هاي سقط جنين در ميدان‌هاي اصلي شهر، در مطب بعضي از پزشكان و در تعدادي از داروخانه‌ها به‌راحتي دادوستد مي‌شود.
دكتر سيدجمال سعيد واقفي، دبير انجمن داروسازان ايران، از ذكر نام اين داروها خودداري مي‌كند و مي‌گويد: «اين داروها جنبه درماني خاصي دارند و تنها متخصصان زنان مجاز به تجويز آنها هستند. متأسفانه برخي افراد از اين داروها سوءاستفاده مي‌كنند. قاچاق اين داروها به منظور تزريق در منزل يا درمانگاه‌ها موجب بروز مشكلات متعددي شده است. انجمن داروسازان ايران به‌شدت با مصرف غيرقانوني داروهاي سقط‌زا مبارزه مي‌كند. اين داروها فقط در اختيار مراكز درماني شناخته‌شده و داروخانه‌هاي شبانه‌روزي است و پزشك متخصص بايد با در نظر گرفتن كليه جوانب شرعي و قانوني آنها را تجويز كند. متأسفانه انگيزه اصلي دلالان اين داروها كسب سود مالي است.»
دكتر رضوي مي‌گويد: «كاربرد اصلي داروهاي تزريقي القا‌كننده سقط در درمان سقط‌هاي فراموش‌شده است. اين داروها براي خارج كردن باقيمانده محصولات مرده بارداري از رحم در مراكز بيمارستاني استفاده مي‌شوند. در صورت مصرف غيرقانوني داروهاي القا‌كننده سقط، احتمال ايست قلبي و نيز باقي ‌ماندن تكه‌هايي از جنين مرده در داخل رحم مادر وجود دارد.»
بسياري از آمپول‌هاي سقط كه به شكل قاچاق خريد و فروش مي‌شوند مخصوص حيوانات هستند و گاهي هم تاريخ مصرف آنها گذشته، بنابراين عفونت‌هاي شديد رحمي و گاه نازايي دائمي ايجاد مي‌كنند. از ديگر خطرات سقط‌هاي غيرقانوني در زنان ابتلا به بيماري‌هايي نظير ايدز و هپاتيت B است. به‌دليل آلودگي و غيربهداشتي بودن وسايلي كه سوءاستفاده‌كنندگان براي القاي سقط به كار مي‌برند، همواره خطر ابتلا به اين قبيل بيماري‌ها وجود دارد.
بي‌شك، قانونمند كردن سقط جنين در كشور مهم‌ترين اقدام در جهت كاهش موارد غيرقانوني و كوتاه كردن دست سوءاستفاده‌كنندگان است. اما به اعتقاد برخي از متخصصان، موارد مجاز سقط جنين كه پزشكي قانوني اعلام كرده است صددرصد بيماري‌هاي ناتوان‌كننده را شامل نمي‌شود. مثلاً كودك مبتلا به سندروم داون با عقب‌ماندگي ذهني متولد شده است و هرگز زندگي عادي را تجربه نخواهد كرد. در مورد اين بيماري، كه در مقايسه با ساير نقايص ژنتيكي بسيار شايع است، مجوز سقط جنين صادر نمي‌شود. همچنين، بارداري‌هاي ناخواسته و غيرقانوني از معضلات اجتماعي جامعه امروز ماست كه بايد مسئولان به آن توجه كنند.
منبع:سایت زنان




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.