![سیماى معصومان علیهم السلام در اندیشه امام خمینى (ره) سیماى معصومان علیهم السلام در اندیشه امام خمینى (ره)](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/af740430-8cd7-4a64-a227-6c8e73e03ab2.jpg)
![سیماى معصومان علیهم السلام در اندیشه امام خمینى (ره) سیماى معصومان علیهم السلام در اندیشه امام خمینى رحمت الله علیه](/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1111111111/dmrma64.jpg)
نویسنده:ع. امین
امام راحل به اهلبیت(ع) عشق مىورزید و این کار را افتخارىبزرگ مىشمرد. نظرهاى آن بزرگوار در باره هریک از معصومانعلیهمالسلام شنیدنى و جالب توجه مىنماید. بنابراین، بىهیچ توضیحى،به مرور این بخش از سخنان امام مىپردازیم:
او کسى است که در مقابل حکومتهاى جبار ایستاد و خطبهخواند.
امام روز ولادت فاطمه زهرا(س) را روز بزرگى مىشمارد و او رازنى برابر با همه مردان مىداند. زنى که انسان نمونه شمردهمىشود و تمام هویت انسان در او جلوهگر است. زنى که افتخارخاندان وحى است و چون خورشیدى بر تارک اسلام مىدرخشد. امام ازاحترام بىحد رسول خدا(ص) به این مولود شریف یاد مىکند و آن رانشانه جایگاه ویژه زن در جامعه مىداند که اگر برتر از مردنباشد، کمتر نیست.
از نظر امام، حضرت فاطمه(س) عنصر تابناکى است که زیربناىفضیلتهاى انسانى و ارزشهاى والاى خلیفهالله در جهان است. او ازمعجزههاى تاریخ و افتخارهاى عالم وجود است. امام معتقد استتاویل «لیله مبارکه» در آیه (اناانزلناه فىلیله مبارکه)
فاطمه(س) است. رهبر راحل انقلاب تسبیحات حضرت زهرا(س) را ازتعقیبات شریفه و از افضل تعقیبات مىداند و بر این باور است کهاگر چیزى بهتر از آن بود، رسول خدا(ص) آن را به فاطمه(س) عطامىفرمود.
امام خمینى(ره) امیرمومنان را ظل الله (سایه خدا) مىداند،سایهاى که هیچ حرکتى از خودش ندارد و هرچه هست از خداست.
بنیانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امیر(ع) را معلم همه بشر و مردىکه معجزه بود و کسى نمىتواند مثل او باشد مىداند. شخصیتىبىنظیر که امور متضاد را در خودش جمع کرده است; همراه با قوهبازو، اهل زهد است. جنگجو و در همان حال اهل عبادت است. شمشیرمىکشد و اشخاص منحرف را درو مىکند، ولى با عاطفه است. روزهاروزهدار و شبها مشغول به عبادت است و شبى هزار رکعت نمازمىخواند. غذایش از نان و سرکه یا حداکثر زیت و نمک است، ولىدر عین حال آن قدر قدرت بدنى دارد که در خیبر را مىکند وچندین ذراع دور مىاندازد; کارى که چهل نفر نمىتوانستند بکنند.
در وقتى که همه با آن مردک (معاویه) بیعت کرده بودند و سلطانشحساب مىکردند، امام حسن(ع) قیام کرد. و وقتى گروهى نگذاشتندقیام ادامه یابد، با شرایطى صلح کرد که معاویه را مفتضح نمود;همان قدر که سیدالشهدا یزید را مفتضح کرد. امام معقتد استگرفتارى امام حسن(ع) از دوستان و اصحابش بیشتر از دیگران بود.
آنها به نقشههاى امام توجه نداشتند و افکارشان ناقص بود وامام را اذیت و با دشمنش معاهده کردند.
سیدالشهدا(ع) تمام اصحاب و جوانان و مال و منال و هرچه راداشت، در راه خدا و براى تقویت اسلام و خالفتبا ظلم وامپراتورى قدرتمندتر از امپراتوریهاى امروزى داد، و اسلامو مذهب را بیمه کرد.
امام حسین(ع)، در نظر بنیانگذار جمهورى اسلامى، شخصیت عظیمىاست که از عصاره وحى الهى تغذیه کرد و در خاندان سید رسل محمدمصطفى و سید اولیا على مرتضى تربیتشد و در دامن صدیقه طاهرهبزرگ گردید و با فداکارى بىنظیر و نهضت الهى خود، واقعه بزرگىبه وجود آورد که کاخ ستمکاران را فرو ریخت و مکتب اسلام رانجات بخشید.
امام خمینى(ره) قیام امام حسین(ع) را نهى از منکر و استنکارظالمان مىداند و معتقد است: سیدالشهدا همه عمر و زندگىاش رابراى رفع منکر و جلوگیرى از حکومت ظلم و مفاسدى که ایجادمىکنند، صرف کرد.
توجه مىکند و مىگوید:
این ادعیه و مناجاتها، قیام به وظیفه بندگى در مقام عبودیتاست. ... سیدالساجدین و زین العابدین شبیهترین مردم به حضرتعلى(ع) در فقه و ظواهر بود و رنگش از بیدارى شبانه، زرد شده وچشمانش از گریه سوخته بود. پیشانى مبارکش از سجده بسیار مجروحشده و ساقها و قدمهایش از نماز ورم کرده بود. ولى باز معتقدبود به اندازه على(ع) عبادت نکرده است.
در باره عبادت و تلاوت قرآن حضرت سجاد(ع) مىگوید:
بعضى از شنیدن آن (تلاوت قران حضرت سجاد(ع» غش مىکردند.
وقتى حضرت على بن الحسین به نماز مىایستاد، رنگش متغیر مىشد;و وقتى سجده مىکرد، سرش را بلند نمىکرد تا آن که عرق از اومىریخت; و به هنگام نماز مثل، ساقه درختى بود که حرکت نمىکرد.
امام، حضرت سجاد(ع) را از بزرگترین نعمتهایى مىداند که ذاتمقدس حق بربندگانش منت نهاده، تا طریق عبودیت را به آنانبفهماند. امام از همگان مىخواهد در حالات آن حضرت و مناجات آنبزرگوار با حضرت حق و دعاهاى لطیف آن سرور، که کیفیت آدابعبودیت را به بندگان خدا تعلیم مىدهد، بیندیشند. در باورامام، مناجات آن بزرگواران براى تعلیم بندگان نبوده; و اینکلامى بىمغز و باطل است که از جهل به مقام ربوبیت و معارفاهلبیت صادر شده; بلکه خوف و خشیت آنها بیشتر بوده و عظمت وجلال حق در قلب آنها بیشتر تجلى نموده است.
امام(ره)، ادعیه حضرت سجاد(ع) را سازنده مىداند و معتقد است:
اگر مردمان بفمهند این ادعیه چه کرده و چطور مىتواند تجهیزکند، نمىگفتند ادعیه براى چیست.
امام منبر حضرت سجاد(ع) را در حضور یزید افشاگرانه و روشنگرمىداند.
«صدقه را پس از وقوع در دستسائل، مىبویید و مىبوسید واستشمام رایحه طیبه محبوب از آن مىکرد. و خدا مىداند براى آنذات مقدس و عاشق مجذوب چه راحت نفس و سکونتخاطرى پیدا مىشد;و چطور آن اشتعالات قلبیه و احتراقات شوقیه باطنیه (را) اینعشقبازى خاموش مىکرد.»
امام مىگوید: آن حضرت در محلى که داشتند کار مىکردند، به رغماین که مسوولیت معنویشان و کار تبلیغى و تعلیمىشان زیاد بود،به ایشان عرض کردند: این کار را به ما واگذار کن. حضرت فرمود:
میل دارم خودم کار کنم، حرارت آفتاب را در بدنم حس کنم. و اینارزش است که شخص اول عالم اسلام و داراى آن مقامات، کار کند وبیاموزد ارزش کار چقدر است.
امام خمینى باقرالعلوم(ع) را بالاترین شخصیت تاریخ مىداند;شخصیتى که جز خدا و رسول(ص) و امامانعلیهم السلام کسى نمىتواندمقامش را درک کند.
حاصل شده، براى دیگران ممکن نیست. او مىگوید: آن حضرت براىشکرگزارى صدقه مىداد و شکرگزارى را محبوبترین کارها مىدانست.
آن حضرت در وضعى که زیر فشار حکام ستمکار بود و در حال تقیهبه سر مىبرد و قدرت اجرایى نداشت و بسیارى از اوقات تحتمراقبت و محاصره بود، براى مسلمانان تکلیف معین مىکرد. و حاکمو قاضى نصب مىفرمود; زیرا مردانى که داراى سطح فکر وسیعباشند، هیچگاه ماءیوس نگردیده و به وضع فعلى خود که درزندان و اسارت به سر مىبرند و معلوم نیست آزاد شوند.
نمىاندیشند. آنها براى پیشبرد هدف خویش در هر وضع که باشندنقشه مىکشند، تا بعدا اگر توانستند آن را اجرا کنند یا دیگرانکه بعد از دویست، سیصدسال مىآیند، دنبال این طرح بروند. امامصادق(ع) با این عمل خویش به فکر آینده امت و بشر و همه عالمبود و مىخواستبشر را اصلاح و قانون عادلانه را اجرا کند. امامخمینى(ره) طرحهاى امام صادق(ع) را درجهت آگاهى ملت اسلام وروشن ساختن وضع حکومت اسلامى مىداند.
امام راحل(ره) مىفرماید: موسى بن جعفر در حبس هم مقابله مىکردو مخالف با رژیم طاغوتى بود.
مسلما هفتسال و احتمالا چهارده سال امام در حبس بود; زیرا اینراهى است که همه اولیاى خدا پیمودند.
امام خمینى(ره) تزویر ماءمون و گفتن «یابن عم» و «یابنرسول الله» به امام رضا(ع) را به خاطر بازداشتن آن حضرت ازقیام و حفظ سلطنتخود مىداند و معتقد است: اگر امام(ع) دربارى مىشد، کمال عزت و احترام را به او مىگذاشتند و دستش راهم مىبوسیدند.
او مىگوید: حضرت رضا به رغم ابتلائات و مصیبتهاى معنوى کهداشتند، اختلافى در امت ایجاد نکردند و با آرامش راه خود را بهپیش بردند و آرامش ملت را حفظ کردند. در نگاه امام راحل،آستان قدس رضوى محل تجلى نور و مکان توجه ملائکهالله است. آنبزرگوار همواره مشتاق بود به پاى بوسى امام هشتم(ع) مشرف شود.
او مرکز ایران را حرم حضرت رضا(ع) مىدانست و امیدوار بود همهخدمتگزار آستان قدس رضوى باشند. امام خدمتگزارى به آن آستانرا باعثخوشبختى و همه را محتاج توجه خاص حضرت رضا(ع)به شمارمىآورد. او مىفرمود:
همه در آن مرکز باید آستان بوسى کنیم و باید اظهار تاسف کنیمدستمان از آن جا کوتاه است.
همه حضرات ائمه (ع) از دیدگاه امام خمینى قدس سره داراى جایگاهى رفیع بودهاند. حضرت امام خمینى به تناسب مباحث مطروحه درباره آن حضرات و یا از چشمه جوشان معرفت آن مطالبى بیان فرمودهاند.
در این نوشتار قطرهاى از دریاى معارف امام خمینى در ارتباط به حضرات امام جواد، امام هادى و امام عسگرى (ع) ذکر مىشود.
بدان که مالکیتحق تعالى مثل مالکیتبندگان نیست. مملوکات خود را; و مثل مالکیتسلاطین نیست مملکتخود را چه که اینها اضافاتى است اعتباریه و اضافه حق به خلق از این قبیل نیست گر چه در نزد علماى فقه این طور مالکیتبراى حق تعالى طولا ثابت است و آن نیز منافات با آن چه در این نظر ملحوظ و مذکور است ندارد ...
و اما مالکیتحق تعالى که به اضافه اشراقیه و احاطه قیومیه است مالکیت ذاته حقه است که به هیچ وجه شائبه تباین ازلى در ذات و صفاتش با موجودى از موجودات نیست ... چنانچه اشاره به این معنى ممکن استباشد،... و قول حضرت امام على النقى (ع):«و اعلم انه اذا کان فى السماء الدنیا فهو کما هو على العرش و الاشیاء کلها له سواء علما و قدرة و ملکا و احاطة»
از جمله آن آداب «نشاط و بهجت» است در این فصل امام خمینى قدس سره حدیثى را از امام حسن عسگرى (ع) نقل مىفرماید که چنین است:
«اذا نشطت القلوب فاودعوها و اذا نفرت فودعوها»
و این دستور جامعى است که فرمودهاند در هنگام نشاط و بهجت قلوب ودیعه به آنها بسپارید. و در وقت نفار و گریز آنها را راحتبگذارید پس در کسب معارف و علوم نیز این آدب را باید منظور داشت و قلوب را با کراهت و تنفر وادار به کسب نکرد.
هریک از انبیا که آمدند، براى اجراى عدالت آمدند و مقصود آنهااجراى عدالت در همه عالم بود، ولى موفق نشدند. حتى رسولالله(ص) که براى اصلاح و تربیتبشر و اجراى عدالت آمده بود،موفق نشد و کسى که موفق خواهد شد عدالت را در تمام دنیا اجراکند، چه عدالت در زمین براى رفاه مردم و چه عدالت در تماممراتب انسانیت، حضرت مهدى موعود است که ذخیره الهى است.
«او ابر مردى است که جهان را از شرستمگران و دغلبازان تطهیرمىنماید; و زمین را پس از آن که ظلم و جور آن را فراگرفته، پراز عدل و داد مىنماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفانجهان را وارثان ارض مىنماید. و چه مسعود و مبارک است روزى کهجهان از دغلبازىها و فتنهانگیزىها پاک شود و حکومت عدل الهىبر سراسر گیتى گسترش یابد و منافقان و حیلهگران از صحنه خارجشوند و پرچم عدالت و رحمتحق تعالى بر بسیط زمین افراشته گرددو تنها قانون عدل اسلامى بر بشریتحاکم شود و کاخهاى ستم وکنگرههاى بیداد فروریزد و آنچه غایتبعثت انبیا علیهمصلواهالله و حامیان اولیاعلیهم السلام بوده، تحقق یابد وبرکات حق تعالى بر زمین نازل شود و قلمهاى ننگین و زبانهاىنفاق افکن شکسته و بریده شود و سلطان حق تعالى بر عالم پرتوافکن گردد و شیاطین و شیطان صفتان به انزوا گرایند وسازمانهاى دروغین حقوق بشر از دنیا برچیده شوند; و امید استکه خداوند متعال آن روز فرخنده را به ظهور این مولود فرخندههرچه زودتر فرا رساند و خورشید هدایت و امامت را طالعفرماید.» امام خمینى(ره) صاحب اصلى انقلاب اسلامى را حضرتمهدى(عج) مىداند. تقویت ایمان ملت ایران را یکى از علائم ظهوربقیهالله - ارواحناله الفداء بر مىشمرد. نیمه شعبان رابزرگترین عید مسلمانان و بلکه بشر مىخواند و مىفرماید: بایدخود را براى آمدن آن حضرت آماده کنیم.
آن بزرگوار ولادت پیامبر(ص) را ولادت خیرات و برکات و کوبیدنظلم و خاموش شدن بتکدهها و آتشکدهها مىشمارد. و گسترش توحید وعدل در عالم را به واسطه پیامبر(ص) مىداند.
امام در باره منزلت اجتماعى پیامبر(ص) مىفرماید: ایشان ازمیان مستضعفان برخاست و از طبقه سه، و از توده بود.
ایشان شبانى کرده بود، ولى به سبب لیاقت ذاتى که داشت، خداونداو را انتخاب کرد.
در نگاه امام راحل(ره)، پیامبر(ص) عابدى مقید به نماز،خیرخواه مردم، فروتن و خوش اخلاق و زاهد بود:
به قدرى ریاضت کشید و قیام براى حق کرد که قدمهایش ورم کرد واز سوى خدا آیه (ماانزلنا علیک القرآن لتشقى) نازل گشت.
جبرئیل کلید خزائن ارض را براى ایشان آورد، ولى آن حضرت تواضعکرد و فقر را فخر خود دانست.
از بعضى زنهاى رسول خدا نقل شده است: رسول الله(ص) با ما صحبتمىکرد و ما با او صحبت مىکردیم چون وقت نماز مىشد، گویى او مارا نمىشناخت و ما او را نمىشناختیم; زیرا به خدا اشتغال پیدامىکرد.
ایشان وقتى کفار را ملاحظه مىکرد مسلمان نمىشوند، غصه مىخورد.
مىخواست همه به عالم نور برسند و مبعوث شده بود براى این کههیاهوهایى را که در دنیا براى رسیدن به قدرت هست، از بین ببردو خدا خواهى در مردم ایجاد کند.
پیغمبر اکرم خدمتگزار مردم بود. با آن که مقامش آن گونه بود،ولى خدمتگزار بود و خدمت مىکرد. پیغمبر اکرم، که شخص اول وبنیانگذار اسلام و هدایت مردم بود، آیا هیچ وقتسلطهجو بود؟ باهمین اشخاصى که رفقایش بودند، همه باهم دور هم مىنشستند. سیاهو سفید مطرح نبود.
از طریق عامه منقول است که پیغمبرخدا(ص) وقتى غضب مىفرمود اگرایستاده بود، مىنشست; و اگر نشسته بود، به پشت مىخوابید، غضبشساکن مىشد. در صورتى که محارم الهى هتک مىشد، یارى مىجست وفقط براى خدا غضب مىنمود.
امام شیوه امامانعلیهم السلام و اولیاى خدا و انبیا را حسنمعاشرت و رفتار انسانى و الهى مىداند و مىفرماید: آنها خود راخدمتگزار مردم مىدیدند و کارهایى را که باید انجام دهند، باحسن رفتار انجام مىدادند.
حضرت زهرا(س)
امام، حضرت زهرا را زنى مىداند که عالم به وى افتخار مىکند.او کسى است که در مقابل حکومتهاى جبار ایستاد و خطبهخواند.
امام روز ولادت فاطمه زهرا(س) را روز بزرگى مىشمارد و او رازنى برابر با همه مردان مىداند. زنى که انسان نمونه شمردهمىشود و تمام هویت انسان در او جلوهگر است. زنى که افتخارخاندان وحى است و چون خورشیدى بر تارک اسلام مىدرخشد. امام ازاحترام بىحد رسول خدا(ص) به این مولود شریف یاد مىکند و آن رانشانه جایگاه ویژه زن در جامعه مىداند که اگر برتر از مردنباشد، کمتر نیست.
از نظر امام، حضرت فاطمه(س) عنصر تابناکى است که زیربناىفضیلتهاى انسانى و ارزشهاى والاى خلیفهالله در جهان است. او ازمعجزههاى تاریخ و افتخارهاى عالم وجود است. امام معتقد استتاویل «لیله مبارکه» در آیه (اناانزلناه فىلیله مبارکه)
فاطمه(س) است. رهبر راحل انقلاب تسبیحات حضرت زهرا(س) را ازتعقیبات شریفه و از افضل تعقیبات مىداند و بر این باور است کهاگر چیزى بهتر از آن بود، رسول خدا(ص) آن را به فاطمه(س) عطامىفرمود.
حضرت على(ع)
حضرت امام در باره منزلت امام على(ع) مىفرماید: «ملائکهبالشان را زیر پاى امیرالمومنین(ع) پهن مىکنند، چون مردى استکه به درداسلام مىخورد; اسلام را بزرگ مىکند; اسلام به واسطه اودر دنیا منتشر مىشود و شهرت جهانى پیدا مىکند; با زمامدارى آنحضرت جامعهاى خوشنام و آزاد و پرحرکت و پرفضیلتبه وجودمىآید. البته ملائکه براى حضرتش خضوع مىکنند و همه براى اوخضوع و خشوع مىکنند. حتى دشمن در برابر عظمتش تعظیم مىکند.»امام خمینى(ره) امیرمومنان را ظل الله (سایه خدا) مىداند،سایهاى که هیچ حرکتى از خودش ندارد و هرچه هست از خداست.
بنیانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امیر(ع) را معلم همه بشر و مردىکه معجزه بود و کسى نمىتواند مثل او باشد مىداند. شخصیتىبىنظیر که امور متضاد را در خودش جمع کرده است; همراه با قوهبازو، اهل زهد است. جنگجو و در همان حال اهل عبادت است. شمشیرمىکشد و اشخاص منحرف را درو مىکند، ولى با عاطفه است. روزهاروزهدار و شبها مشغول به عبادت است و شبى هزار رکعت نمازمىخواند. غذایش از نان و سرکه یا حداکثر زیت و نمک است، ولىدر عین حال آن قدر قدرت بدنى دارد که در خیبر را مىکند وچندین ذراع دور مىاندازد; کارى که چهل نفر نمىتوانستند بکنند.
امام حسن(ع)
امام خمینى(ره) در باره قیام امام حسن(ع) علیه معاویه مىگوید:در وقتى که همه با آن مردک (معاویه) بیعت کرده بودند و سلطانشحساب مىکردند، امام حسن(ع) قیام کرد. و وقتى گروهى نگذاشتندقیام ادامه یابد، با شرایطى صلح کرد که معاویه را مفتضح نمود;همان قدر که سیدالشهدا یزید را مفتضح کرد. امام معقتد استگرفتارى امام حسن(ع) از دوستان و اصحابش بیشتر از دیگران بود.
آنها به نقشههاى امام توجه نداشتند و افکارشان ناقص بود وامام را اذیت و با دشمنش معاهده کردند.
امام حسین(ع)
امام خمینى(ره) در باره قیام سیدالشهدا(ع) و اصحاب و بستگانشمعتقد است: چون قیام لله بود، اساس سلطنتیزید خبیث راشکستند. اساس سلطنتى که مىخواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتىدر آورد، نابود کردند.سیدالشهدا(ع) تمام اصحاب و جوانان و مال و منال و هرچه راداشت، در راه خدا و براى تقویت اسلام و خالفتبا ظلم وامپراتورى قدرتمندتر از امپراتوریهاى امروزى داد، و اسلامو مذهب را بیمه کرد.
امام حسین(ع)، در نظر بنیانگذار جمهورى اسلامى، شخصیت عظیمىاست که از عصاره وحى الهى تغذیه کرد و در خاندان سید رسل محمدمصطفى و سید اولیا على مرتضى تربیتشد و در دامن صدیقه طاهرهبزرگ گردید و با فداکارى بىنظیر و نهضت الهى خود، واقعه بزرگىبه وجود آورد که کاخ ستمکاران را فرو ریخت و مکتب اسلام رانجات بخشید.
امام خمینى(ره) قیام امام حسین(ع) را نهى از منکر و استنکارظالمان مىداند و معتقد است: سیدالشهدا همه عمر و زندگىاش رابراى رفع منکر و جلوگیرى از حکومت ظلم و مفاسدى که ایجادمىکنند، صرف کرد.
امام سجاد(ع)
امام خمینى(ره) به گریهها و مناجات و نالههاى علىبن الحسین(ع)توجه مىکند و مىگوید:
این ادعیه و مناجاتها، قیام به وظیفه بندگى در مقام عبودیتاست. ... سیدالساجدین و زین العابدین شبیهترین مردم به حضرتعلى(ع) در فقه و ظواهر بود و رنگش از بیدارى شبانه، زرد شده وچشمانش از گریه سوخته بود. پیشانى مبارکش از سجده بسیار مجروحشده و ساقها و قدمهایش از نماز ورم کرده بود. ولى باز معتقدبود به اندازه على(ع) عبادت نکرده است.
در باره عبادت و تلاوت قرآن حضرت سجاد(ع) مىگوید:
بعضى از شنیدن آن (تلاوت قران حضرت سجاد(ع» غش مىکردند.
وقتى حضرت على بن الحسین به نماز مىایستاد، رنگش متغیر مىشد;و وقتى سجده مىکرد، سرش را بلند نمىکرد تا آن که عرق از اومىریخت; و به هنگام نماز مثل، ساقه درختى بود که حرکت نمىکرد.
امام، حضرت سجاد(ع) را از بزرگترین نعمتهایى مىداند که ذاتمقدس حق بربندگانش منت نهاده، تا طریق عبودیت را به آنانبفهماند. امام از همگان مىخواهد در حالات آن حضرت و مناجات آنبزرگوار با حضرت حق و دعاهاى لطیف آن سرور، که کیفیت آدابعبودیت را به بندگان خدا تعلیم مىدهد، بیندیشند. در باورامام، مناجات آن بزرگواران براى تعلیم بندگان نبوده; و اینکلامى بىمغز و باطل است که از جهل به مقام ربوبیت و معارفاهلبیت صادر شده; بلکه خوف و خشیت آنها بیشتر بوده و عظمت وجلال حق در قلب آنها بیشتر تجلى نموده است.
امام(ره)، ادعیه حضرت سجاد(ع) را سازنده مىداند و معتقد است:
اگر مردمان بفمهند این ادعیه چه کرده و چطور مىتواند تجهیزکند، نمىگفتند ادعیه براى چیست.
امام منبر حضرت سجاد(ع) را در حضور یزید افشاگرانه و روشنگرمىداند.
امام باقر(ع)
امام(ره)، حضرت باقر(ع) را عالم آل محمد(ص) و عاشق جمال حقمىخواند و مىفرماید:«صدقه را پس از وقوع در دستسائل، مىبویید و مىبوسید واستشمام رایحه طیبه محبوب از آن مىکرد. و خدا مىداند براى آنذات مقدس و عاشق مجذوب چه راحت نفس و سکونتخاطرى پیدا مىشد;و چطور آن اشتعالات قلبیه و احتراقات شوقیه باطنیه (را) اینعشقبازى خاموش مىکرد.»
امام مىگوید: آن حضرت در محلى که داشتند کار مىکردند، به رغماین که مسوولیت معنویشان و کار تبلیغى و تعلیمىشان زیاد بود،به ایشان عرض کردند: این کار را به ما واگذار کن. حضرت فرمود:
میل دارم خودم کار کنم، حرارت آفتاب را در بدنم حس کنم. و اینارزش است که شخص اول عالم اسلام و داراى آن مقامات، کار کند وبیاموزد ارزش کار چقدر است.
امام خمینى باقرالعلوم(ع) را بالاترین شخصیت تاریخ مىداند;شخصیتى که جز خدا و رسول(ص) و امامانعلیهم السلام کسى نمىتواندمقامش را درک کند.
امام صادق(ع)
امام خمینى(ره) معتقد است: آنچه از عبادت براى حضرت صادق(ع)حاصل شده، براى دیگران ممکن نیست. او مىگوید: آن حضرت براىشکرگزارى صدقه مىداد و شکرگزارى را محبوبترین کارها مىدانست.
آن حضرت در وضعى که زیر فشار حکام ستمکار بود و در حال تقیهبه سر مىبرد و قدرت اجرایى نداشت و بسیارى از اوقات تحتمراقبت و محاصره بود، براى مسلمانان تکلیف معین مىکرد. و حاکمو قاضى نصب مىفرمود; زیرا مردانى که داراى سطح فکر وسیعباشند، هیچگاه ماءیوس نگردیده و به وضع فعلى خود که درزندان و اسارت به سر مىبرند و معلوم نیست آزاد شوند.
نمىاندیشند. آنها براى پیشبرد هدف خویش در هر وضع که باشندنقشه مىکشند، تا بعدا اگر توانستند آن را اجرا کنند یا دیگرانکه بعد از دویست، سیصدسال مىآیند، دنبال این طرح بروند. امامصادق(ع) با این عمل خویش به فکر آینده امت و بشر و همه عالمبود و مىخواستبشر را اصلاح و قانون عادلانه را اجرا کند. امامخمینى(ره) طرحهاى امام صادق(ع) را درجهت آگاهى ملت اسلام وروشن ساختن وضع حکومت اسلامى مىداند.
امام کاظم(ع)
امام خمینى(ره) دستگیرى و حبس حضرت موسى بن جعفر(ع) به دستهارونالرشید را به خاطر قدرت طلبى خلفاى عباسى مىداند. (الملکعقیم) و معتقد است: خلفا مىدانستند اولاد على(ع) داعیه خلافت وتشکیل حکومت اسلامى را دارند و خلافت و حکومت را وظیفه خودمىدانند; زیرا وقتى از آنها خواسته شد حدود «فدک» را تعیینکنند، حدود کشور اسلامى را تعیین کردند، یعنى این حدود حق آنهابود و مىبایستبر آن حکومت داشته باشند. حکام جائر مىدانستنداگر امام موسىبن جعفر(ع) آزاد باشد، زندگى را بر آنها حرامخواهد کرد و ممکن است زمینهاى فراهم شود که حضرت قیام کند وسلطنت را براندازد.امام راحل(ره) مىفرماید: موسى بن جعفر در حبس هم مقابله مىکردو مخالف با رژیم طاغوتى بود.
مسلما هفتسال و احتمالا چهارده سال امام در حبس بود; زیرا اینراهى است که همه اولیاى خدا پیمودند.
امام رضا(ع)
امام خمینى(ره) توصیه امام رضا(ع) به فرزندش حضرت جواد(ع) راذکر مىکند که به وى فرمود: همراه خود اموالى بردار و هرکس ازتوچیزى خواست، انفاق کند.امام خمینى(ره) تزویر ماءمون و گفتن «یابن عم» و «یابنرسول الله» به امام رضا(ع) را به خاطر بازداشتن آن حضرت ازقیام و حفظ سلطنتخود مىداند و معتقد است: اگر امام(ع) دربارى مىشد، کمال عزت و احترام را به او مىگذاشتند و دستش راهم مىبوسیدند.
او مىگوید: حضرت رضا به رغم ابتلائات و مصیبتهاى معنوى کهداشتند، اختلافى در امت ایجاد نکردند و با آرامش راه خود را بهپیش بردند و آرامش ملت را حفظ کردند. در نگاه امام راحل،آستان قدس رضوى محل تجلى نور و مکان توجه ملائکهالله است. آنبزرگوار همواره مشتاق بود به پاى بوسى امام هشتم(ع) مشرف شود.
او مرکز ایران را حرم حضرت رضا(ع) مىدانست و امیدوار بود همهخدمتگزار آستان قدس رضوى باشند. امام خدمتگزارى به آن آستانرا باعثخوشبختى و همه را محتاج توجه خاص حضرت رضا(ع)به شمارمىآورد. او مىفرمود:
همه در آن مرکز باید آستان بوسى کنیم و باید اظهار تاسف کنیمدستمان از آن جا کوتاه است.
همه حضرات ائمه (ع) از دیدگاه امام خمینى قدس سره داراى جایگاهى رفیع بودهاند. حضرت امام خمینى به تناسب مباحث مطروحه درباره آن حضرات و یا از چشمه جوشان معرفت آن مطالبى بیان فرمودهاند.
در این نوشتار قطرهاى از دریاى معارف امام خمینى در ارتباط به حضرات امام جواد، امام هادى و امام عسگرى (ع) ذکر مىشود.
سفارش امام رضا (ع) به امام جواد (ع)
در حدیث است که حضرت رضا (ع)به حضرت جواد (ع)مرقوم فرمود:«شنیدم غلامان تو وقتى سوار مىشوى تو را خارج مىکنند از در کوچک آنها بخل مىکنند و مىخواهند تو به کسى چیزى ندهى. به حق من بر تو که بیرون رفتن و داخل شدنت نباشد مگر از در بزرگ. و وقتى سوار شدى همراه خود طلا و نقره بردار و هیچ کس از تو سؤالى نکند مگر آنکه به او عطا نمایى. و از عموهاى تو هر کس از تو سؤالى کرد، کمتر از پنجاه دینار به او مده و اگر بیشتر خواستى بدهى اختیار با توست و من اراده کردم به این امر اینکه خداوند مقام تو را رفیع فرماید پس انفاق کن و ترس مکن که خداوند بر تو سخت گیرى فرماید.»مالکیتخداوند از نگاه امام (ره)
حضرت امام در توضیحى پیرامون مالکیتخداوند مىفرماید:بدان که مالکیتحق تعالى مثل مالکیتبندگان نیست. مملوکات خود را; و مثل مالکیتسلاطین نیست مملکتخود را چه که اینها اضافاتى است اعتباریه و اضافه حق به خلق از این قبیل نیست گر چه در نزد علماى فقه این طور مالکیتبراى حق تعالى طولا ثابت است و آن نیز منافات با آن چه در این نظر ملحوظ و مذکور است ندارد ...
و اما مالکیتحق تعالى که به اضافه اشراقیه و احاطه قیومیه است مالکیت ذاته حقه است که به هیچ وجه شائبه تباین ازلى در ذات و صفاتش با موجودى از موجودات نیست ... چنانچه اشاره به این معنى ممکن استباشد،... و قول حضرت امام على النقى (ع):«و اعلم انه اذا کان فى السماء الدنیا فهو کما هو على العرش و الاشیاء کلها له سواء علما و قدرة و ملکا و احاطة»
نشاط در نماز
حضرت امام خمینى در کتاب «آداب نماز» آدابى را که براى تمام حالات نماز بلکه در تمام عبادات و مناسک ضرورى است مىشمارد.از جمله آن آداب «نشاط و بهجت» است در این فصل امام خمینى قدس سره حدیثى را از امام حسن عسگرى (ع) نقل مىفرماید که چنین است:
«اذا نشطت القلوب فاودعوها و اذا نفرت فودعوها»
و این دستور جامعى است که فرمودهاند در هنگام نشاط و بهجت قلوب ودیعه به آنها بسپارید. و در وقت نفار و گریز آنها را راحتبگذارید پس در کسب معارف و علوم نیز این آدب را باید منظور داشت و قلوب را با کراهت و تنفر وادار به کسب نکرد.
امام زمان(ع)
امام خمینى(ره) امام زمان را بزرگ مجاهد عالم بشریت مىداند ومعتقد است: براى اجراى عدالت، کسى جز مهدى موعود نبوده است...هریک از انبیا که آمدند، براى اجراى عدالت آمدند و مقصود آنهااجراى عدالت در همه عالم بود، ولى موفق نشدند. حتى رسولالله(ص) که براى اصلاح و تربیتبشر و اجراى عدالت آمده بود،موفق نشد و کسى که موفق خواهد شد عدالت را در تمام دنیا اجراکند، چه عدالت در زمین براى رفاه مردم و چه عدالت در تماممراتب انسانیت، حضرت مهدى موعود است که ذخیره الهى است.
«او ابر مردى است که جهان را از شرستمگران و دغلبازان تطهیرمىنماید; و زمین را پس از آن که ظلم و جور آن را فراگرفته، پراز عدل و داد مىنماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفانجهان را وارثان ارض مىنماید. و چه مسعود و مبارک است روزى کهجهان از دغلبازىها و فتنهانگیزىها پاک شود و حکومت عدل الهىبر سراسر گیتى گسترش یابد و منافقان و حیلهگران از صحنه خارجشوند و پرچم عدالت و رحمتحق تعالى بر بسیط زمین افراشته گرددو تنها قانون عدل اسلامى بر بشریتحاکم شود و کاخهاى ستم وکنگرههاى بیداد فروریزد و آنچه غایتبعثت انبیا علیهمصلواهالله و حامیان اولیاعلیهم السلام بوده، تحقق یابد وبرکات حق تعالى بر زمین نازل شود و قلمهاى ننگین و زبانهاىنفاق افکن شکسته و بریده شود و سلطان حق تعالى بر عالم پرتوافکن گردد و شیاطین و شیطان صفتان به انزوا گرایند وسازمانهاى دروغین حقوق بشر از دنیا برچیده شوند; و امید استکه خداوند متعال آن روز فرخنده را به ظهور این مولود فرخندههرچه زودتر فرا رساند و خورشید هدایت و امامت را طالعفرماید.» امام خمینى(ره) صاحب اصلى انقلاب اسلامى را حضرتمهدى(عج) مىداند. تقویت ایمان ملت ایران را یکى از علائم ظهوربقیهالله - ارواحناله الفداء بر مىشمرد. نیمه شعبان رابزرگترین عید مسلمانان و بلکه بشر مىخواند و مىفرماید: بایدخود را براى آمدن آن حضرت آماده کنیم.
پیامبر اکرم(ص)
در پایان این مقاله و در بخش ویژه به ذکر گفتار و نوشتار امامخمینى(ره) در باره پیامبر اکرم(ص) مىپردازیم:آن بزرگوار ولادت پیامبر(ص) را ولادت خیرات و برکات و کوبیدنظلم و خاموش شدن بتکدهها و آتشکدهها مىشمارد. و گسترش توحید وعدل در عالم را به واسطه پیامبر(ص) مىداند.
امام در باره منزلت اجتماعى پیامبر(ص) مىفرماید: ایشان ازمیان مستضعفان برخاست و از طبقه سه، و از توده بود.
ایشان شبانى کرده بود، ولى به سبب لیاقت ذاتى که داشت، خداونداو را انتخاب کرد.
در نگاه امام راحل(ره)، پیامبر(ص) عابدى مقید به نماز،خیرخواه مردم، فروتن و خوش اخلاق و زاهد بود:
به قدرى ریاضت کشید و قیام براى حق کرد که قدمهایش ورم کرد واز سوى خدا آیه (ماانزلنا علیک القرآن لتشقى) نازل گشت.
جبرئیل کلید خزائن ارض را براى ایشان آورد، ولى آن حضرت تواضعکرد و فقر را فخر خود دانست.
از بعضى زنهاى رسول خدا نقل شده است: رسول الله(ص) با ما صحبتمىکرد و ما با او صحبت مىکردیم چون وقت نماز مىشد، گویى او مارا نمىشناخت و ما او را نمىشناختیم; زیرا به خدا اشتغال پیدامىکرد.
ایشان وقتى کفار را ملاحظه مىکرد مسلمان نمىشوند، غصه مىخورد.
مىخواست همه به عالم نور برسند و مبعوث شده بود براى این کههیاهوهایى را که در دنیا براى رسیدن به قدرت هست، از بین ببردو خدا خواهى در مردم ایجاد کند.
پیغمبر اکرم خدمتگزار مردم بود. با آن که مقامش آن گونه بود،ولى خدمتگزار بود و خدمت مىکرد. پیغمبر اکرم، که شخص اول وبنیانگذار اسلام و هدایت مردم بود، آیا هیچ وقتسلطهجو بود؟ باهمین اشخاصى که رفقایش بودند، همه باهم دور هم مىنشستند. سیاهو سفید مطرح نبود.
از طریق عامه منقول است که پیغمبرخدا(ص) وقتى غضب مىفرمود اگرایستاده بود، مىنشست; و اگر نشسته بود، به پشت مىخوابید، غضبشساکن مىشد. در صورتى که محارم الهى هتک مىشد، یارى مىجست وفقط براى خدا غضب مىنمود.
امام شیوه امامانعلیهم السلام و اولیاى خدا و انبیا را حسنمعاشرت و رفتار انسانى و الهى مىداند و مىفرماید: آنها خود راخدمتگزار مردم مىدیدند و کارهایى را که باید انجام دهند، باحسن رفتار انجام مىدادند.