فلانی خیلی دیپلومات شده!

سیدحسن تقی‌زاده از جمله رجال سیاسی تاریخ ایران است که فراز و فرودهای زیادی در زندگی شخصی و سیاسی او وجود دارد. تقی‌زاده بر جدایی دین از سیاست تأکید می‌کرد تا حدی که گروهی از علمای نجف از جمله آیت‌الله عبدالله مازندرانی و
شنبه، 25 دی 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
فلانی خیلی دیپلومات شده!
 فلانی خیلی دیپلومات شده!

 


 

سیدحسن تقی‌زاده از جمله رجال سیاسی تاریخ ایران است که فراز و فرودهای زیادی در زندگی شخصی و سیاسی او وجود دارد. تقی‌زاده بر جدایی دین از سیاست تأکید می‌کرد تا حدی که گروهی از علمای نجف از جمله آیت‌الله عبدالله مازندرانی و آخوند خراسانی فتوا به «فساد مسلک سیاسی» وی دادند. تقی‌زاده در سال 1325ه. ق عضو «لژ بیداری ایران» شد. وی پس از مدتی به بالاترین مقام فراماسونری؛ یعنی استاد اعظم می‌رسد. شاید برای شناخت تقی‌زاده هیچ‌چیز بهتر از سرمقاله‌ی خود او در شروع دوره‌ی جدید مجله‌ی کاوه در تاریخ 22ژانویه1920 نباشد. او می‌نویسد: «امروز چیزی که به حدّ اعلا برای ایران لازم است و همه‌ی وطن‌دوستان ایران با تمام قوی باید در آن راه بکوشند و آن را بر هر چیز مقدم دارند سه چیز است که هرچه درباره شدت لزوم آنها مبالغه شود کمتر از حقیقت گفته شده: نخست قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کلّ اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا... این است عقیده‌ی نگارنده‌ی این سطور در خط خدمت به ایران: ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگی مآب شود و بس». سایت راسخون تصمیم دارد در راستای وظیفه‌ی اطلاع‌رسانی خود، تعداد محدودی از نوشته‌های وی را در موضوعات مختلف که دارای نکات قابل توجهی است و می‌تواند مورد استفاده‌ی محققان قرار بگیرد، منتشر کند. مقاله‌ی ذیل یکی از مقالات این مجموعه است.

به نظر ما یكی از صفات مذمومه كه بدبختانه اخیراً در مملكت ما رایج شده و باید طرفداران اصلاح اخلاق اجتماعی و ترقی ملی بر ضدّ آن بجنگند آن چیزی است كه پیش از مشروطیّت ایران به اسم «شیطان»، «ناقلا»، «حُقّه»، «پشت هم انداز» و «بدذات» بودن نامیده می‌شد و مخصوص یك طبقه از درباریان و بعضی آخوندهای بسیار پرحیله بود و بعد از تأسیس مشروطیّت و رواج بازار سیاست آن را «دیپلومات» بودن اسم دادند. بدبختانه در صورتی كه سابقاً این صفت معمولاً میان مردم از لحاظ اخلاقی مذموم بود و كسی كه به او این نسبت را می‌دادند حاشا كرده و قسم می‌خورد كه وی آن قدرها هم شیطان نیست. حالا بالعكس عموماً صفت دیپلومات بودن را موجب افتخار دانسته و بدون خجالت بسیار خوشحال می‌شوند كه به آنها همچو نسبتی داده شود. علاوه بر این فقره صفت مزبور بسیار عمومی هم شده و حتی كسبه‌ی «سیاست‌چی» بازار هم شب‌ها در منزل مشق روش بیسمارك وزیر معروف آلمان را می‌كنند.
معنی لفظ «دیپلومات» در زبان‌های فرنگی عبارت است از نماینده‌ی یك مملكتی در مملكت دیگر و به عبارت اخری وزیر مختار. ولی در ایران عبارت است از شخصی كه دارای اطوار و حركات مخصوصی باشد كه گویا لازمه‌ی سیاست مداری است مانند: كم حرف زدن، عقیده اظهار نكردن در هیچ چیز، فهمیدن عقیده‌ی طرف و مماشات با او، تقیّه، پیچیده حرف زدن، مجرّد شدن از حسیّات طبیعی، سعی در گول زدن مردم، خندیدن به روی مردم، دادن جواب‌های مبهم و سؤالات پی در پی از مخاطب و ندا دادن مجال سؤال به او و هكذا.
شكی نیست كه شیوع این خلق و عادت میان ملتی، یكی از اسباب انقراض و انحطاط اخلاقی آن ملت بوده و اخلاق عمومی را به كلی فاسد می‌كند و نیز شكّی نیست كه در عهد اخیر این خلق عجیب در ایران رواج زیادی پیدا كرده است. جهت این حالت عجیب و غیرطبیعی ظاهراً آن است كه بعد از مشروطیت بازار سیاست در میان عامّه بالطّبیعه رایج شده و مردم از سیاست ملل خارجه بسیار گفتند و شنیدند و خواندند و چون اخلاق كه از عوارض اجتماعی است به تحسین و تقبیح عمومی و مذاكرات دائر و رایج در مجالس پرورش می‌یابد لهذا وقتی كه یك صفتی مرغوب شد و همه جا مردم از آن صحبت كردند همه كس حتی اطفال هم به مشق تقلید صاحبان آن صفت می‌پردازند و به اصطلاح فرنگی مآبان آن صفت «مود» می‌شود.
سابقاً واعظی و روضه‌خوانی و سردستگی دسته‌ی محله و سرجنبانی در میان «بچه»های محله و داشتن سفره‌ی مفصّل و نوكر زیاد خیلی تعریف داشت. بعد از رواج سیاست همه جا مردم صحبت از دسایس قونسول روس در اصفهان، «حقّه زدن» قونسول انگلیس در شیراز، ناقلانئی سیر (حالا لورد) ادواردگری وزیر امور خارجه‌ی سابق انگلیس و حرامزادگی سازانوف وزیر روس كرده و از اسباب چینی‌های آنان گفتند و شنیدند ولی با تعریف زیاد و حیرت و تحسین، بالاخره این تصور عقیده‌ی رایجه شد كه بزرگان دنیا همه «حقّه» بودند و به همدیگر «نارو» می‌زدند، مِتِرنیخ (1) دم بریده‌ی غریبی بود، پالمرستون (2) كهنه كار و تالِران (3) بسیار پشت هم‌انداز بود. وكلای مجالس ملی ملل متمدنه هم همه رند و پرفنّ‌اند و همین است كه كار آن ممالك پیش می‌رود، همه‌ی رجال دولت آنها هم گرگ باران دیده‌اند و ذوبطون.
این عقیده‌ی غریب در حقّ مللی كه همیشه تعریف آنها را شنیده و آثار ترقیّ آنها را به رأی العین دیده‌ایم لابدّ موجب تقلید می‌شود و هر كسی سعی می‌كند كه از دیگری «دیپلومات»‌ تر و «حقّه» تر باشد و عقیده‌ی خود را زودتر دست ندهد و كمتر حرف بزند و از مخاطب بیشتر مطلب دربیاورد. این تشویق و تمجید باعث تولید و پرورش و رواج صفت دروغگویی و اسباب‌چینی و دسیسه‌كاری گردیده و مردم را به مشق قابلیت و از همدیگر جلو افتادن در كار كشیدن زیر پای مردم و آب زیر كاه شدن و به همدیگر «حقه زدن» و «دوز و كلك چیدن» وامی‌دارد و چون این خُلق به تشویق مدح عمومی و تأثیر طعن بر اشخاص راستگو و صافی ضمیر به عبارات «مرد احمق صادق» و «آدم صاف و ساده» در میان یك قومی رایج شد آن ملت رو به انقراض میرود و زندگی در میان آن جمع اقامت در جهنم می‌شود، به حدی كه تا یكی از افراد جوان و بی‌غلّ و غش و پاكدل آن قوم قدم به خارج سرحدّ خود گذاشت و دید نقطه‌ای هم در دنیا هست كه مردم آنجا روی هم رفته آنچه را كه می‌گویند مقصودشان نیز همان معنی ظاهری آن است و منظور دیگری ندارند و آدم هم با آنها هرچه حرف بزند تأویل و یا غور در آن نمی‌كنند و حرف زدن و معاشرت در بین آنها مثل شطرنج بازی كار پرزحمت و محتاج به فكر زیاد و مطالعه‌ی دو سه دوره‌ی بعد نیست خود را در بهشت حسّ كرده و دیگر میل به برگشتن به زندگانی مخادعه نمی‌كند.
یك وقتی سابقاً در علم مراودات بین‌الملل تعلیم می‌دادند كه زبان آلتی است كه خدا به انسان عطا كرده برای آنكه آنچه در دل دارد بپوشاند و خلاف آن را به مخاطب القا كند. ولی حالا مدتی است كه این دستور عوض شده و تعلیم جدید آن است كه زبان آلتی است برای كشف مافی الضّمیر و اگر كسی نخواهد آنچه در دل او است مكشوف شود فقط راهش این است كه آن را نگوید. لكن همه‌ی این تعلیم‌ها هم باز برای وزرای مسئول دول و نمایندگان رسمی آنها است كه باید در حرف زدن این همه محتاط باشند نه برای افراد و عامه‌ی ملت و جوانان محصّل در مدارس. ولی بدبختانه دیده می‌شود كه تعلیم قدیم اروپا به اهل سیاست بین‌الملل حالا تازه به ما رسیده و انتشار می‌گیرد.

پی‌نوشت‌ها:

1.Metternich
2.Palmerston
3.Talleyrand

منبع مقاله:
تقی‌زاده، سیدحسن، (1393)، مقالات تقی‌زاده (جلد شانزدهم)، سرمقاله‌های كاوه (1916-1922میلادی)، تهران، انتشارات توس، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
رستوران و کافه نزدیک هتل لیلیوم کیش
رستوران و کافه نزدیک هتل لیلیوم کیش
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
play_arrow
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
play_arrow
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
play_arrow
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
play_arrow
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستاده‌ام
play_arrow
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستاده‌ام
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
play_arrow
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
play_arrow
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
رهبر انقلاب: مهم‌ترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود
play_arrow
رهبر انقلاب: مهم‌ترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود
سرود جمعی با اجرای نوشه‌ور در حسینیه امام خمینی(ره)
play_arrow
سرود جمعی با اجرای نوشه‌ور در حسینیه امام خمینی(ره)
مدیحه سرایی احمد واعظی در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
مدیحه سرایی احمد واعظی در محضر رهبر انقلاب
مداحی اتابک عبداللهی به زبان آذری در حسینیه امام خمینی
play_arrow
مداحی اتابک عبداللهی به زبان آذری در حسینیه امام خمینی
مداحی مهدی ترکاشوند به زبان لری در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
مداحی مهدی ترکاشوند به زبان لری در محضر رهبر انقلاب
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار
play_arrow
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار