مترجم: زهرا هدایت منش
منبع:راسخون
منبع:راسخون
از زمانی که امکان ادامه تحصیل در فیزیک، و در واقع فیزیک تجربی، حاصل شد، بیش از گذشته روشن شد که اصولاً درک بسیار نادرستی از فیزیک تجربی در جامعه علمی ما وجود دارد و در بسیاری از موارد فیزیک تجربی و فیزیک کاربردی با یک دیگر اشتباه و گاهی یکسان گرفته میشوند و این اشکال به طور کلی در مورد مفهوم پژوهش وجود دارد.
پژوهش در علوم، بر اساس معیارهای پذیرفته شده در جهان به طور کلی بر دو گونه است: بنیادی یا کاربردی. به عنوان نمونه در فیزیک، پژوهش بنیادی، بدون توجه به این که کاربردی وجود دارد یا نه، به مطالعه چگونگی و علت رخداد پدیدههای فیزیکی میپردازد. بسته به این که موضوع تحت پژوهش در چه مرحلهای است این پژوهش میتواند نظری باشد یا تجربی. آیا در تجربه پدیدهای مشاهده شده یا ویژگیهای جدید یا وابستگی به کمیتهای فیزیکی دیگر آشکار شده است؟ که در این صورت فیزیک دان نظری با یاری دادههای تجربی و تحلیلی که فیزیک دان تجربی همکار او در اختیار میگذارد، سعی در توضیح و ساخت مدل ریاضی برای توجیه نتایج میکند. شاید هم مدلی ریاضی برای یک پدیده، سیستم، یا فرایند فیزیکی پیشنهاد شده که برای تأیید درستی آنها فیزیک دان تجربی با سعی در به دست آوردن یک درک درست فیزیکی از نظریه مذکور اقدام به طراحی و انجام آزمایش میکند که بتواند با کمک نتایج به دست آمده و تحلیل آنها رابطه لازم را بین کمیتهای قابل اندازه گیری و پارامترهای فیزیکی مدل ریاضی مورد نظر برقرار کند تا با تطبیق تجربه و نظریه مدل را به تأیید برساند. بنا بر این کسی که در زمینه فیزیک بنیادی به پژوهش میپردازد میتواند فیزیک دان نظری یا فیزیک دان تجربی باشد.
فیزیک دان کاربردی در واقع به حل این مسأله میپردازد که چگونه میتوان از این اطلاعات به وجود آمده از پژوهشهای بنیادی بهره برداری کرد.گاهی این کا بردها دو باره مستقیماً در تحقیقات بنیادی به خدمت گرفته میشوند و مثلاً منجر به بهبود روشهای اندازه گیری میشوند. در واقع فیزیک دان کار بردی تلاش میکند که بین اطلاعات فیزیکی موجود ذر باره پدیدهها، فرایندها و سیستمهای فیزیکی از یک سو، و پارامترها و ویژگیهای فیزیکی که جنبه کار بردی و اندازه گیری شدن دارند و منجر به باز دهی تکنیکی میشوند از سوی دیگر، ارتباط بر قرار کند. اما نکته این است که این فیزیک دان کار بردی نیز میتواند نظری یا تجربی باشد. در تحقیقات تجربی نیز به ساخت مدل ریاضی و انجام محاسبات و تأیید تجربی و تحلیل نتایج احتیاج است.
متأسفانه در رسانههای گروهی و گاهی در مجلات علمی دانشگاهی ما وقتی سخت از پژوهش به میان میآید اغلب دیده و شنیده میشود که در این میان تحقیقات تجربی به طور کلی مفهوم خود را از دست دادهاند و یا تحقیقات کار بردی که ممکن است تجربی یا نظری باشند به اشتباه یکی گرفته میشوند. حتی درک درستی از تحقیقات نظری هم وجود ندارد و فکر میکنند اگر تحقیقاتی نظری است پس یعنی کار بردی ندارد و اگر کار تجربی است پس یعنی حتماً باید کار برد داشته باشد. با تأسف باید گفت که در جامعه علمی ما بسیارند کسانی که از نظر ایشان فیزیک دان نظری یعنی کسی که در دانشگاه1 و 2 و ... درس بدهد و فیزیک دان تجربی کسی است که آزمایشگاه فیزیک پایه 1 و 2 و ... را اداره کند که فوق لیسانس هم از سرش زیاد است!
پژوهش کار بردی هم که از عهده دانشگاهیان خارج است و به عهده مهندسان در مؤسساتی است که البته از پشتیبانی و پشتوانه علمی کافی و اطلاعاتی لازم بر خوردارنیستند و مثل همیشه در نهایت این گونه به اصطلاح تحقیقات هم به مونتاژی ناموفق منجر میشوند.