جنبش دانشجويي در انقلاب اسلامي
نويسنده: منيژه صدري
با تأسيس دانشگاه تهران، نخستين فرياد اعتراض ها در حوزه دانشجويي برخاست. شايد اين از ويژگي هاي ذاتي علم باشد كه پرسشگري و اعتراض را در دامان خود مي پروراند. آنان را از تقليد كوركورانه مي رهاند و استبداد و استعمار را به چالش مي طلبد. مقاله حاضر كه توسط يكي از كاربران براي ما ارسال شده است روايتي است از تبلور علم در حوزه دانشگاه و جنبش دانشجويي با هم مي خوانيم:
تاريخ مبارزات دانشجويان از زمان تأسيس اولين دانشگاه يعني دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ آغاز شد. به دنبال تأسيس دانشگاه به جريان اصلي در روند حركتهاي دانشجويي در دانشگاه به تدريج بوجود آمد كه عبارتند از: ۱- جريان ماركسيستي ۲- جريان ملي ۳- حركت اسلامي.
جنبش دانشجويي با اين سه جريان، حضور فعال و آگاه خود را در صحنه تحولات سياسي كشور نشان داد. توجه به حركت ها و اعتراض هاي دانشجويان از همان آغاز تا پيروزي انقلاب اسلامي از عمق آگاهي سياسي آنان حكايت دارد.
دانشجويان در فاصله سالهاي ۳۲-۱۳۲۰ واكنشهاي مختلفي نسبت به رويدادهاي كشور نشان دادند از جمله: زماني كه دكتر مصدق مجلس چهاردهم را در اعتراض به سهيلي نخست وزير وقت و تدين وزير كشور به جرم دخالت در انتخابات ترك كرد، «دانشجويان به منزل وي رفته و او را با احترام به مجلس آوردند. اين اقدام از سوي حكومت خوشايند نبود، به همين دليل بر روي دانشجويان آتش گشوده شد و در اين واقعه رضا خواجه نوري شهيد شد.» در جريان ملي شدن صنعت نفت ايران دانشجويان به بسيج معلمان، دانش آموزان و كارگران پرداختند. بعد از كودتاي ۲۸ مرداد، در ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲، دانشجويان در اعتراض به سفر نيكسون معاون رئيس جمهور وقت آمريكا دست به تظاهرات زدند ومردم را به مقاومت فراخواندند و در اين اثنا پليس در صحن دانشگاه به روي دانشجويان آتش گشود و سه دانشجو به نام هاي شريعت رضوي، مصطفي بزرگ نيا و احمد قندچي به شهادت رسيدند. اين امر موجب بروز واكنش مردم شد كه اين روز را به نام روز دانشجو نامگذاري كردند.
با مسلط شدن حكومت نظامي بعد از كودتاي ۲۸ مرداد توسط فرمانداري نظامي تهران دانشجويان دست به مبارزه نيمه مخفي زدند.
در سال ۱۳۳۶ به هنگام حمله اسرائيل به كانال سوئز دانشجويان مخالفت خود را با سياستهاي تهاجمي آمريكا و دولتهاي حامي اسرائيل در صحنه مسائل سياسي بين المللي با اعتصاب و تظاهرات نشان دادند.
با تأسيس ساواك در روزهاي پاياني سال ۱۳۳۵ كنترل دانشجويان زيرنظر اين سازمان با شدت بيشتري صورت گرفت. ولي با وجود كنترل شديد دستگاه امنيتي، دانشجويان در مسائل مختلف سياسي به صورتهاي گوناگون مخالفت خود را نشان مي دادند. ضرورت اصلاح و دگرگوني امري نبود كه با فشار مأموران ساواك حذف شود، بلكه شكل خود را تغيير داد و تا سال ۱۳۵۷ به سه طريق به شرح زير ظاهر شد: الف - در قالب اعتراضهاي صنفي كه گاه منجر به اعتصاب و تظاهرات مي شد. ب- تكاپوي متناسب با تحولات سياسي ج- مبارزه مسلحانه.
دانشجويان دانشسراي عالي تهران و دانشگاه پلي تكنيك نيز ضمن تجمع و دادن شعارهايي عليه شاه مردم را به شركت در تظاهرات ترغيب كردند. پانزده خرداد موضوعي بود كه دانشجويان در سالهاي بعد به مناسبت بزرگداشت اين روز به تظاهرات، تجمعات، اعتصاب و ... اقدام مي كردند.
آنان در سال ۱۳۴۶ به هنگام مرگ مشكوك غلامرضا تختي، در سال ۱۳۴۸، در مخالفت به افزايش قيمت بليت اتوبوس حضور خود را در صحنه به نمايش گذاشتند.
از اواخر دهه ۱۳۴۰ فعاليت دانشجويان بيشتر سياسي بود و فعاليتهاي صنفي نيز رنگ سياسي به خود گرفت. درخواست هاي دانشجويان از امكانات آموزشي و رفاهي به مسائل سياسي تغيير كرد و شعارهاي ساده جاي خود را به شعارهاي آزادي زندانيان سياسي، مرگ بر شاه، اتحاد، مبارزه ...» بر روي ديوار دانشكده هاي ادبيات حقوق... داد.
يكي از وقايع مهمي كه در تاريخ مبارزات دانشجويي تأثير بسزايي گذاشت واقعه ۵ و ۶ اسفند ۱۳۵۱ دانشگاه تبريز بود كه در خواست صنفي دانشجويان با دخالت پليس تبديل به اعتصاب شد و بسياري از دانشجويان زخمي شدند و دهها تن روانه زندان شدند. مهمترين عامل اين حركت مخالفت با رياست دانشكده فني قيد شده است.
سال تحصيلي ۵۷-۵۶ براي دانشجويان با بحث در مورد مرگ دكتر شريعتي آغاز شد و به همين دليل دانشگاهها محل برگزاري حادترين افشاگريها از طريق برپايي نمايشگاهها، سخنراني ها، كنفرانس ها و آموزشهاي سياسي بود.
دانشجويان ضمن برگزاري مراسم شعرخواني، سخنراني توسط كانون نويسندگان ايران همسو با رخدادهاي سياسي روز به مبارزه خود ادامه دادند. مانند صدور بيانيه و تحصن به مناسبت سالگرد وقايع مختلف، گسترش مجالس يادبود، ختم براي درگذشت نابهنگام دكتر شريعتي، حاج آقا مصطفي خميني، عكس العمل به انتشار مقاله توهين آميز نسبت به امام(ره) در روزنامه اطلاعات به امضاي رشيدي مطلق، قيام ۱۹ دي قم و ۲۹ بهمن تبريز.
در بين دانشگاههاي ايران، دانشگاه تبريز و جنبش دانشجويي آن از اهميت خاصي برخوردار است. نقش دانشگاه تبريز جداي از نقش تبريز و آذربايجان در تاريخ معاصر ايران نيست. دانشجويان مذهبي دانشگاه تبريز پيش از ساير دانشگاهها موفق شدند هويت اسلامي خود را منسجم كنند و مبارزات سياسي خود را از دانشجويان چپي جدا كنند. اين دانشجويان در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در دو حركت مهم حضور يافتند: ابتدا در قيام تاريخي ۲۹ بهمن مردم تبريز كه در اعتراض به سركوب خونين مردم قم در ۱۹ دي ۱۳۵۶ صورت گرفت و ديگر واقعه ۱۸ ارديبهشت دانشگاه تبريز كه به لحاظ اهميت از واقعه ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ مهم تر است. پس از اين واقعه دانشگاه تبريز تا پيروزي انقلاب فعاليت آموزشي نداشت. اهميت ديگر جنبش دانشجويي تبريز در كادرسازي نيروهايي است كه مديريت مسائل بعد از انقلاب را بر عهده گرفتند بويژه دفاع مقدس.
منبع: سایت باشگاه اندیشه
تاريخ مبارزات دانشجويان از زمان تأسيس اولين دانشگاه يعني دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ آغاز شد. به دنبال تأسيس دانشگاه به جريان اصلي در روند حركتهاي دانشجويي در دانشگاه به تدريج بوجود آمد كه عبارتند از: ۱- جريان ماركسيستي ۲- جريان ملي ۳- حركت اسلامي.
جنبش دانشجويي با اين سه جريان، حضور فعال و آگاه خود را در صحنه تحولات سياسي كشور نشان داد. توجه به حركت ها و اعتراض هاي دانشجويان از همان آغاز تا پيروزي انقلاب اسلامي از عمق آگاهي سياسي آنان حكايت دارد.
دانشجويان در فاصله سالهاي ۳۲-۱۳۲۰ واكنشهاي مختلفي نسبت به رويدادهاي كشور نشان دادند از جمله: زماني كه دكتر مصدق مجلس چهاردهم را در اعتراض به سهيلي نخست وزير وقت و تدين وزير كشور به جرم دخالت در انتخابات ترك كرد، «دانشجويان به منزل وي رفته و او را با احترام به مجلس آوردند. اين اقدام از سوي حكومت خوشايند نبود، به همين دليل بر روي دانشجويان آتش گشوده شد و در اين واقعه رضا خواجه نوري شهيد شد.» در جريان ملي شدن صنعت نفت ايران دانشجويان به بسيج معلمان، دانش آموزان و كارگران پرداختند. بعد از كودتاي ۲۸ مرداد، در ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲، دانشجويان در اعتراض به سفر نيكسون معاون رئيس جمهور وقت آمريكا دست به تظاهرات زدند ومردم را به مقاومت فراخواندند و در اين اثنا پليس در صحن دانشگاه به روي دانشجويان آتش گشود و سه دانشجو به نام هاي شريعت رضوي، مصطفي بزرگ نيا و احمد قندچي به شهادت رسيدند. اين امر موجب بروز واكنش مردم شد كه اين روز را به نام روز دانشجو نامگذاري كردند.
با مسلط شدن حكومت نظامي بعد از كودتاي ۲۸ مرداد توسط فرمانداري نظامي تهران دانشجويان دست به مبارزه نيمه مخفي زدند.
در سال ۱۳۳۶ به هنگام حمله اسرائيل به كانال سوئز دانشجويان مخالفت خود را با سياستهاي تهاجمي آمريكا و دولتهاي حامي اسرائيل در صحنه مسائل سياسي بين المللي با اعتصاب و تظاهرات نشان دادند.
با تأسيس ساواك در روزهاي پاياني سال ۱۳۳۵ كنترل دانشجويان زيرنظر اين سازمان با شدت بيشتري صورت گرفت. ولي با وجود كنترل شديد دستگاه امنيتي، دانشجويان در مسائل مختلف سياسي به صورتهاي گوناگون مخالفت خود را نشان مي دادند. ضرورت اصلاح و دگرگوني امري نبود كه با فشار مأموران ساواك حذف شود، بلكه شكل خود را تغيير داد و تا سال ۱۳۵۷ به سه طريق به شرح زير ظاهر شد: الف - در قالب اعتراضهاي صنفي كه گاه منجر به اعتصاب و تظاهرات مي شد. ب- تكاپوي متناسب با تحولات سياسي ج- مبارزه مسلحانه.
الف) اعتراضهاي صنفي:
ب) تكاپوي متناسب با تحولات سياسي
دانشگاه و قيام ۱۵ خرداد
دانشجويان دانشسراي عالي تهران و دانشگاه پلي تكنيك نيز ضمن تجمع و دادن شعارهايي عليه شاه مردم را به شركت در تظاهرات ترغيب كردند. پانزده خرداد موضوعي بود كه دانشجويان در سالهاي بعد به مناسبت بزرگداشت اين روز به تظاهرات، تجمعات، اعتصاب و ... اقدام مي كردند.
آنان در سال ۱۳۴۶ به هنگام مرگ مشكوك غلامرضا تختي، در سال ۱۳۴۸، در مخالفت به افزايش قيمت بليت اتوبوس حضور خود را در صحنه به نمايش گذاشتند.
از اواخر دهه ۱۳۴۰ فعاليت دانشجويان بيشتر سياسي بود و فعاليتهاي صنفي نيز رنگ سياسي به خود گرفت. درخواست هاي دانشجويان از امكانات آموزشي و رفاهي به مسائل سياسي تغيير كرد و شعارهاي ساده جاي خود را به شعارهاي آزادي زندانيان سياسي، مرگ بر شاه، اتحاد، مبارزه ...» بر روي ديوار دانشكده هاي ادبيات حقوق... داد.
ج) مبارزه مسلحانه
يكي از وقايع مهمي كه در تاريخ مبارزات دانشجويي تأثير بسزايي گذاشت واقعه ۵ و ۶ اسفند ۱۳۵۱ دانشگاه تبريز بود كه در خواست صنفي دانشجويان با دخالت پليس تبديل به اعتصاب شد و بسياري از دانشجويان زخمي شدند و دهها تن روانه زندان شدند. مهمترين عامل اين حركت مخالفت با رياست دانشكده فني قيد شده است.
گسترش فضاي باز سياسي و حركتهاي دانشجويي
سال تحصيلي ۵۷-۵۶ براي دانشجويان با بحث در مورد مرگ دكتر شريعتي آغاز شد و به همين دليل دانشگاهها محل برگزاري حادترين افشاگريها از طريق برپايي نمايشگاهها، سخنراني ها، كنفرانس ها و آموزشهاي سياسي بود.
دانشجويان ضمن برگزاري مراسم شعرخواني، سخنراني توسط كانون نويسندگان ايران همسو با رخدادهاي سياسي روز به مبارزه خود ادامه دادند. مانند صدور بيانيه و تحصن به مناسبت سالگرد وقايع مختلف، گسترش مجالس يادبود، ختم براي درگذشت نابهنگام دكتر شريعتي، حاج آقا مصطفي خميني، عكس العمل به انتشار مقاله توهين آميز نسبت به امام(ره) در روزنامه اطلاعات به امضاي رشيدي مطلق، قيام ۱۹ دي قم و ۲۹ بهمن تبريز.
در بين دانشگاههاي ايران، دانشگاه تبريز و جنبش دانشجويي آن از اهميت خاصي برخوردار است. نقش دانشگاه تبريز جداي از نقش تبريز و آذربايجان در تاريخ معاصر ايران نيست. دانشجويان مذهبي دانشگاه تبريز پيش از ساير دانشگاهها موفق شدند هويت اسلامي خود را منسجم كنند و مبارزات سياسي خود را از دانشجويان چپي جدا كنند. اين دانشجويان در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در دو حركت مهم حضور يافتند: ابتدا در قيام تاريخي ۲۹ بهمن مردم تبريز كه در اعتراض به سركوب خونين مردم قم در ۱۹ دي ۱۳۵۶ صورت گرفت و ديگر واقعه ۱۸ ارديبهشت دانشگاه تبريز كه به لحاظ اهميت از واقعه ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ مهم تر است. پس از اين واقعه دانشگاه تبريز تا پيروزي انقلاب فعاليت آموزشي نداشت. اهميت ديگر جنبش دانشجويي تبريز در كادرسازي نيروهايي است كه مديريت مسائل بعد از انقلاب را بر عهده گرفتند بويژه دفاع مقدس.
منبع: سایت باشگاه اندیشه