ابومحمد حسن بن علی بن ابیطالب (علیهالسلام) ملقب به مجتبی در روز پنجشنبه پانزدهم ماه مبارک رمضان در مدینه منوره از حضرت زهرا (علیهاالسلام) متولد شد. مدت عمر آن حضرت 47 سال بود که هفت سال آن با جدش رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، سی سال با پدر بزرگوارش و ده سال نیز دوران امامت آن حضرت بود. مدت خلافت امام حسن (علیهالسلام) حدود هفت ماه بود. سرانجام آن حضرت در روز چهارشنبه، بیست و هفتم صفر سال پنجاه هجری بر اثر مسمومیت به شهادت رسید و در بقیع دفن شد. (1)
عصر امامت آن حضرت را میتوان به دو دورهی متمایز از هم تقسیم کرد. دوره خلافت و دوره پس از صلح با معاویه تا شهادت.
1. دوره خلافت:
این عصر، بسیار کوتاه مدت بود و حدود شش ماه (از 21 رمضان سال چهل هجری تا ربیع الاول 41) بیشتر به طول نینجامید. (2) در واقع این دوره، امتداد زمان خلافت امام علی (علیهالسلام) است؛ از این رو که در نحوه اداره جامعه اسلامی، تغییر عمدهای حاصل نشد و همان کارگزاران پیشین آن حضرت بر سر کار بودند و امام حسن والیان پدر بزرگوارش امیرمؤمنان (علیهالسلام) را ابقا کرد. (3) برخی از کارگزاران امام بر ایرانیان تا پس از تثبیت قدرت معاویه، بر سر کار بودند؛ اما معاویه برکنارشان کرد. اینان بودند که از مردم برای امام حسن (علیهالسلام) بیعت گرفتند، چنان که مردم فارس را استاندارش، زیاد بن عبیدالله ثقفی با آن حضرت بیعت داد. بصره و مدائن و سرتاسر عراق نیز با کوفه در بیعت حسن بن علی هماهنگ شدند. حجاز و یمن نیز به دست فرمانده بزرگ امام علی (علیهالسلام) جاریة بن قدامه بیعت کردند. علاوه بر اینها، هر کس از زبدگان و برگزیدگان مهاجرین و انصار که در این آفاق میزیست، بیعت امام حسن (علیهالسلام) را پذیرفت. (4)مهمترین دلمشغولی امام در این دوره، دفع توطئه معاویه بود. جریان تجهیز نیرو برای مقابله با شامیان و جریان صلح آن حضرت با معاویه، دیگر مسائل را تحت تأثیر قرار داده بود؛ از این رو در منابع از مناسبات آن حضرت با ایرانیان در زمان خلافتش گزارش چندانی ارائه نشده است، جز اینکه برخی آوردهاند: حمراء (ایرانیان) در جریان فراخوانی نیرو برای مقابله با معاویه، از آن حضرت حمایت کردند. (5)
از دیگر نکاتی که میتوان آن را به ایران و امام حسن (علیهالسلام) مرتبط دانست، خراج دو شهر فسا و دارابجرد در استان فارس کنونی ایران است. مطابق برخی گزارشهای تاریخی، یکی از شروط صلح امام حسن (علیهالسلام) با معاویه، گنجاندن خراج فسا و دارابجرد در صلحنامه بود. (6) این در حالی است که مطابق برخی منابع، این شرط را همانند برخی شروط دیگر صلحانه، نماینده امام، عبیدالله بن نوفل افزوده و آن را معاویه پذیرفت. (7) به نقل بلاذری، معاویه برای قبولاندن صلح به امام، در صلحنامهی تنظیمی مطرح ساخت که حاضر است سالانه علاوه بر یک میلیون درهم، خراج فسا و دارابجرد را نیز در اختیار امام حسن (علیهالسلام) قرار دهد. (8) بعدها مورخان مغرض یا ناآگاه آن را یکی از مواد صلح نقل کردهاند. (9) زهری از وابستگان دربار هشام بن عبدالملک اموی، از مصادر اصلی تحریف مواد صلح است که اساس آن را فقط شرایط مالی و گرفتن خراج اهواز و دارابجرد ذکر کرده است. شاهد دیگر بر بطلان پیشنهاد خراج دارابجرد (10) این است که پس از صلح، سلیمان بن صرد خزاعی در اعتراض به امام حسن (علیهالسلام) گفت: چرا سهمی برای خود در عطا قرار نداده است. (11)
2. از صلح با معاویه تا شهادت: آگاهی از ارتباط امام با ایرانیان در این زمان، مستلزم آگاهی از وضعیت شیعه (12) از سال 41 تا 49 هجری است. با سیطره معاویه بر جهان اسلام، او حکومتی پادشاهی براساس امپراتوری روم و ایران و به دور از سنتهای اسلامی و مبتنی بر آداب و رسوم جاهلی به وجود آورد. معاویه با ظاهری دینمدارانه، دین را به صورت ابزاری برای سلطه و سرکوب اجتماعی و استثمار و ایجاد وحشت نظامی به کار برد. (13)
در این دوره شیعیان در رنج و بلای شدیدی گرفتار آمدند؛ زیرا معاویه در بخشنامهای به حکام خود نوشته بود: هرکس از دوستان علی و اهل بیت وی بود، نام او را از دفاتر کارمندان دولتی حذف و حقوق و مزایای آنان را قطع کنید، خانهاش را خراب و آنان را مورد عقوبت و خواری قرار دهید و ذلیل و ناتوان سازید. (14) در پی چنین سیاستی، برخی شیعیان از کوفه تبعید شدند و گروهی از شامیان جایگزین آنان گردیدند.
در این دوره هر چند احساسات و عواطف شیعیان از مرحله مبارزات پنهان - که از آن به آتش زیر خاکستر تعبیر میشود - فراتر میرفت، از نگاه امام، نهضت تشیع هنوز برای فعالیت آشکار آماده نبود؛ چرا که معاویه از عواطف قوی شیعیان در بخشهایی از حجاز و عراق، به ویژه مردم کوفه کاملاً آگاه بود؛ از این رو دست به اقداماتی پیشگیرانه زد؛ مثلاً برخلاف صلحنامه و برای جلوگیری از هرگونه قیامی از روشهای گوناگونی استفاده کرد که جابهجایی جمعیت و تبعید هواداران اهل بیت (علیهمالسلام) از جمله آنها بود. (15) شدت عمل معاویه در برخورد با شیعیان و هواداران امام در این دوره موجب شد تا آن حضرت، به گونهای غیر علنی هدایت شیعیان را از مدینه برعهده گیرد.
امام در مدتی که در مدینه بود، گاهی با شیعیان و هوادارانش که از کوفه برای انجام حج میآمدند، دیدار میکرد. طبیعی است که آنان حضرت را امام خود میدانستند و در کار دینداری خود از آن حضرت بهره میبردند. (16)
در گزارشی آمده است: برخی بزرگان هوادار اهل بیت (علیهمالسلام) در کوفه جلسات مخفی داشتند (17) و با مدینه در ارتباط بودند. در این دوره از ارتباط ایرانیان با امام حسن (علیهالسلام) اخباری در دست نیست، جز آنکه برخی از ایرانیان واکنشهایی بر ضد امویان و در حمایت از اهل بیت (علیهمالسلام) انجام دادند.
پینوشتها
1. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 1، ص 461. ابوالفرج اصفهانی؛ مقاتل الطالبیین؛ ص 462-482. یدالله مقدسی؛ بازپژوهشی تاریخ ولادت و شهادت معصومان (علیهمالسلام)؛ ص 246-287.
2. اب عبدربه این مدت را هفت ماه و هفت و روز دانسته است (ابن عبدربه؛ العقد الفرید؛ ج 5، ص 110).
3. محمد بن محمد مفید؛ الارشاد؛ ج 2، ص 9. سید محسن امین عاملی؛ اعیان الشیعه؛ ج 1، ص 567. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 44، ص 54. باقر شریف قرشی؛ حیاة الامام الحسن بن علی؛ ج 2، ص 38.
4. آل یاسین؛ صلح امام حسن؛ ص 85.
5. همان، ص 73.
6. ابن اعثم کوفی؛ الفتوح؛ ج 4، ص 290. علی بن محمد بن اثیر؛ الکامل فی التاریخ؛ ج 3، ص 405. عبدالرحمن بن خلدون؛ العبر؛ ج 2، ص 648.
7. ابن اعثم کوفی؛ الفتوح؛ ج 4، ص 290-292.
8. احمد بن یحیی بلاذری؛ انساب الاشراف؛ ج 3، ص 41-42.
9. ر.ک: ابن اعثم کوفی؛ الفتوح؛ ج 4، ص 158. رسول جعفریان؛ حیات فکری سیاسی امامان شیعه؛ ص 99-100. عزیزالله عطاردی؛ مسند الامام المجتبی؛ ص 278. ویلفرد مادلونگ؛ جانشینی محمد؛ ص 448.
10. انون در ورودی شهر دارای تابلویی با عنوان «به شهر امام حسن (علیهالسلام) خوش آمدید» نصب شده است!
11. احمد بن یحیی بلاذری؛ انساب الاشراف؛ ج 3، ص 46. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 44، ص 29. رسول جعفریان؛ حیات فکری سیاسی امامان شیعه؛ ص 163.
12. همان، ص 167.
13. ویلفرد مادلونگ؛ جانشینی محمد؛ ص 447.
14. ابن ابیالحدید؛ شرح نهجالبلاغه؛ ج 3، ص 15-16. محمد بن احمد مقدسی؛ البدأ و التاریخ؛ ج 6، ص 5. اصغر منتظر القائم؛ تاریخ امامت؛ ص 106.
15. ابن ابیالحدید؛ شرح نهجالبلاغه؛ ج 16، ص 14.
16. رسول جعفریان؛ حیات فکری سیاسی امامان شیعه؛ ص 167.
17. محمد بن جریر طبری؛ تاریخ الأمم و الملوک؛ ج 4، ص 144.
سامانی، سیدمحمود؛ (1393)، مناسبات اهل بیت (علیهمالسلام)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول