نویسنده: دکترمحمدرضا اصلانی (همدان)
Wit
معادل دیگر: نکتهسنجی، ذکابذله نکتهی کوتاه، ظریف، غافلگیرانه و زیرکانهای است که از نظر عقلی خوشایند و خندهآور باشد. بذلهگو اسم فاعل این کلمه است. شادی حاصل از بذله، مصداق این کلام ایمانوئل کانت است که «استحالهی ناگهانی و انتظاری اجباری به هیچ». جان درایدن در تعریف بذله گفته است: «بذله چیزی جز این نیست: تناسب میان افکار و کلمات، افکار و کلماتی که به ظرافت با موضوع سازگار شده است.» تامس هابزهم در این مورد عنوان کرده است که: «از بذله عموماً هممعنی خیال (fancy) و هم قدرت تشخیص (judgement) افاده میشود و معنی ظاهری آن دقت و سرعت انتقاد ذهن است.» او همچنین گفته است: «بذله در اصل مشتمل بر دو چیز است: سرعت خیال و توجه خللناپذیر به هدفی معین.» زیگموند فروید بذله را به دلیل خندههای بدون سوء قصد، مطایبهی بیضرر میداند.
شگفتی حاصل از بذله، نتیجهی ارتباط و تمایز پنهان واژگان و مفاهیمی است که مخاطب را در اختیار مأیوس میکند تا آن را به شیوهای دیگر انجام دهد. برای مثال فیلیپ گویی دالا در توصیف تاریخنویسان گفته است: «تاریخ خودش را تکرار میکند و تاریخنویسان یکدیگر را.» کمدین آمریکایی، آب مارتین گفته است: «تنها راه مطمئن دو برابر شدن پولت آن است که اسکناسها را تا بزنی و در جیب پشت شلوارت بگذاری.»
معادل لاتین بذله، ingenium به معنی ویژگیهای شخصی منحصر به فرد یا نبوغ به عنوان قریحهای فطری است. به همین دلیل علمای علم بلاغت، ingenuity را در معنای زیرکی یا قوهی ابتکار و مهارت به کار میبردند. ingengo معادل ایتالیایی، ingenio و agudezo معادلهای اسپانیایی، esprit و ingenuite معادلهای فرانسوی و witz و geist معادلهای آلمانی بذله است.
معادل انگلیسی این واژه wit در انگلیسی قدیم witan بود که معنی دانستن میداد. ارسطو wit را در معنای توانایی در ایجاد قیاسهای مناسب و گستاخی مؤدبانه به کار برده است.
اصطلاح wit اوایل معانی متنوعی داشت، بر قابلیت ذهنی، عقلی، خلاقیت یا نبوع دلالت میکرد و عالمان علم بلاغت آن را به معنی زیرکی یا قوهی ابتکار و مهارت به کار بردند. در دورهی رنسانس بر معنی قوهی ابتکار و خلق مطالب غریب و منحصر به فرد این کلمه تأکید بیشتر میشد. در مباحث سبکشناختی منتقدان قرن هفدهم میلادی، wit به قدرت کشف صناعات لفظی درخشان و دور از ذهن، به خصوص استعاره، آیرونی، پارادوکس، جناس و مواردی مانند آن تعبیر شد. در همین سده به دنبال پیدایش شعرهای متافیزیکی در انگلستان، تنوع معنایی wit به اوج خود رسید.
فرانسیس بومانت در شعری که در دههی اول قرن هفدهم خطاب به بن جانسن سرود، آن را در پنج معنای مختلف سرزندگی، هوش، زیرکی، خرد و شعر به کار برد. الکساندرپوپ در قرن هجدهم در جستاری در باب نقد، wit را چهل و شش بار و حداقل در شش معنی مختلف به کاربرد. در آن دوران ایهام حاصل از تعدد معانی این واژه به قدری زیاد بود که خشم برخی از منتقدان را برانگیخت. در قرن نوزدهم میلادی تخیل را به قوهی آفرینشگری و ابداع منسوب کردند و wit را به لودگی.
پیشترها ارزش ادبی بذله به قدری کم بود که متیوآرنولد، چاسروپوپ را به دلیل بذلهگوییهایشان از فهرست بزرگترین شاعران حذف کرد. دلیل او این بود که با این بذلهگوییها، ایشان دیگر وقار لازم را ندارند. اما بعدها تی. اس. الیوت شاعران بذلهگویی مانند جان دان و آنرومارول را ترجیح داد. الیوت توانایی این گونه شاعران را در ترکیب بذله و جد میدانست. اکثر منتقدان مدرن، نظر الیوت را پسندیدند و بذله را مثل لطیفه، بیان هوشمندانه، زیرکی عقلانی و زبردستی در گفتار دانستند.
در قرن شانزدهم و هفدهم، منظور از wit، مهارت خلق ادبی و به خصوص مهارت کشف شکلی برجسته، مهیج و پارادوکسیکال بود. از همان زمان wit اغلب برای شعرهای متافیزیک به کار رفت. در قرن هجدهم تلاشهای زیادی انجام گرفت تا بین بذله دروغین و بذله راستین تمایز گذاشته شود. بذله دروغین به بذله سبک گرایان متافیزیک مانند کولی اطلاق میشد که فقط در پی ذخیرهسازیهای سطحی در شعر بودند. در بذله راستین شاعر حقایقی را که اعتباری همیشگی داشت و به دلیل متداول بودن مورد قبول همگان بود، به عبارت صحیح در میآورد. پوپ در جستاری در باب نقد در معنی بذلهی راستین میگوید: «چیزی که اغلب اندیشه میشود و هرگز به خوبی بیان نمیشود.»
در بیان بذلهگوییهای مارسال پروست آوردهاند که یک بار در ساعات پایان شب، او ادامهی حضور خود در میهمانی شاهزده خانم کلرمون تونر را در گروی آن دانست که کسی به خانهاش رفته و داروهایش را بیاورد. میزبان گفت پیشخدمتی را برای این کار خواهد فرستاد. پروست با تفضیل نشانی دقیق خانههای همسایه و خانهی خود را داد و عاقبت گفت: «خانه را آسان پیدا خواهید کرد. تنها پنجرهی روشن در بلوار هوسمان نشانهی آن است.» پروست همه چیز را گفت مگر شمارهی خانهرا.
امروزه کاربرد بذله در همان معنای قرن هفدهمی است. یعنی بذله به گونهای از کلام اطلاق میشود که موجز است و باعث ایجاد شگفتی خندهآور در مخاطب میشود. این شگفتی معمولاً نتیجهی کشف رابطه یا تمایز غیرقابل پیشبینی میان واژهها یا مفاهیم است، به طوری که انتظار مخاطب را به هم میزند و به شیوهای دیگر او را متقاعد میکند.
در حیطهی طنز به تفاوت بذله و مطایبه باید دقت داشت: بذله شکل گفتاری دارد اما مطایبه خیر. سعدی در گلستان میگوید: «شبهای درازنخفتی و بذله و لطیفهها گفتی.» حافظ در این بیت آورده است: «نکته دانی بذلهگو چون حافظ شیرین سخن - بخشش آموزی جهان افروز چون حاجی قوام.» قاآنی همچنین گفته است: «گرم مهرو بزمچهرو زود صلح و دیر جنگ - تازهروی و عشوهجوی و بذلهگوی و نکتهیاب.»
منبع مقاله :
مهدوی زادگان، داود؛ (1394)، فقه سیاسی در اسلام رهیافت فقهی در تأسیس دولت اسلامی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول