نگاهى به نظارت و كنترل در آموزه‏هاى نهج‏البلاغه

نظارت و كنترل در امر مديريت و اِعمال آن در هر سازمان و تشكيلات و نيز در سطح گسترده‏تر، در هر حكومتى اجتناب‏ناپذير است. اگر در تشكيلاتى نظارت و كنترل صورت نپذيرد، دچار هرج و مرج مى‏شود و به اهداف از پيش...
پنجشنبه، 17 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهى به نظارت و كنترل در آموزه‏هاى نهج‏البلاغه
نگاهى به نظارت و كنترل در آموزه‏هاى نهج‏البلاغه
نگاهى به نظارت و كنترل در آموزه‏هاى نهج‏البلاغه

نويسنده: ابوالحسن مولائى

چكيده

نظارت و كنترل در امر مديريت و اِعمال آن در هر سازمان و تشكيلات و نيز در سطح گسترده‏تر، در هر حكومتى اجتناب‏ناپذير است. اگر در تشكيلاتى نظارت و كنترل صورت نپذيرد، دچار هرج و مرج مى‏شود و به اهداف از پيش تعيين شده خويش دست نخواهد يافت. مقاله حاضر با رويكردى دينى و با استفاده از سيره و گفتار حضرت على(ع) و نوع نگرش آن بزرگوار به امر خطير نظارت، و هدف از آن مى‏پردازد.
كليد واژه‏ها: ناظر، نظارت، كنترل، عدالت، نظارت در نهج‏البلاغه.

مقدمه

با قاطعيت و جرئت مى‏توان ادعا كرد كه هيچ سازمانى به درصد بالاى هدف ترسيم شده خود دست نخواهد يافت مگر آنكه كنترل يك مدير قادر را به همراه داشته باشد تا نسبت به تحقق و انجام عمليات آگاهى پيدا نموده و قدرت پى‏گيرى و سنجش و اصلاح امور مربوط را پيدا كند.
نظارت و كنترل، ابزار كار مديران از رده‏هاى عالى تا رده‏هاى سرپرستى است و لزوم اين امر را در مراتب مختلف سازمان به سادگى مى‏توان لمس كرد. همچنين بدون وجود يك سيستم كنترل و نظارت، هر سازمان در دسترسى به اهدافش با مشكل رو به رو خواهد شد.
مهم‏ترين مسأله‏اى كه لزوم كنترل و نظارت را در سازمان ايجاب مى‏كند، وجود درصدى خطا در امور سازمان است كه در راه رسيدن به هدف وجود دارد و براى جلوگيرى از اين خطا و رفع اشكالات احتمالى، لزوم كنترل و نظارت ضرورى به نظر مى‏رسد.
مسأله نظارت و كنترل در امور حكومتى نيز از ضروريات است و حاكمان براى رسيدگى دقيق به امور كاركنان و مديران در رده‏هاى مختلف، ناچار به نظارت و كنترل دقيق و مستمر مى‏باشند و اگر اين نظارت در رده‏هاى مختلف سازمان‏ها و دستگاههاى حكومتى صورت نپذيرد، چه بسا زيان‏هاى جبران ناپذيرى به بار خواهد آورد و نتيجه آن بى عدالتى، رشوه خوارى و حيف و ميل بيت‏المال و ايجاد مفاسد اقتصادى خواهد بود.
در مقاله‏اى كه پيش رو داريد، نظارت و كنترل در حكومت حضرت على(ع) و ديدگاههاى آن حضرت درباره نظارت بر امور زيردستان و كاركنان و مديران و استانداران و تعامل آنان با مردم مورد توجه قرار گرفته است.
اميد آنكه مديران نظام اسلامى با پيروى از فرامين آن حضرت، بتوانند آن نظارتى را كه شايسته يك مدير مسلمان است مورد توجه قرار داده و دستورات آن حضرت را سرمشق خويش قرار دهند.

واژه ناظر

ناظر در لغت به معناى نظر كننده، بيننده، ديده‏بان و كسى است كه براى نظارت و رسيدگى به كار معين مى‏شود.
نظارت در اصطلاح تعاريف متعددى دارد كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود:
نظارت عبارت است از: «فعاليتى كه كارها و برنامه‏ها را در مقايسه با هدف‏هاى سازمان همسو مى‏كند.»
ـ كنترل، فعاليتى است كه ضمن آن، عمليات پيش بينى شده با عمليات انجام شده مقايسه مى‏شوند و در صورت وجود اختلاف و انحراف بين آنچه بايد باشد و آنچه هست به رفع و اصلاح آنها اقدام مى‏شود. بدين ترتيب كنترل فعاليتى است كه بايدها را با هست‏ها، مطلوبها را با موجودها، و پيش‏بينى‏ها را با عملكردها مقايسه كرده و تصوير واضحى از اختلاف يا تشابه بين اين دو گروه از عوامل در اختيار مدير و مسئول مربوطه قرار مى‏دهند.
در تعريف ديگرى، جريان و فرآيند كنترل نيز ارائه شده است:
كنترل عبارت است از فعاليتى منظم كه ضمن آن نتايج مورد انتظار در قالب استانداردهاى انجام عمليات معين مى‏شوند، سيستم دريافت اطلاعات طراحى مى‏گردد، عمليات پيش بينى شده و انجام شده با هم مقايسه مى‏گردند، اختلافات و انحرافات مشاهده شده، ارزيابى و ميزان اهميت آنها مشخص مى‏شوند و سرانجام اصلاحات لازم براى تحقق هدفها و تأمين مأموريتهاى سازمان انجام مى‏گيرد.

اهميت نظارت

نظارت، از اصلى‏ترين وظايف حاكم اسلامى در عرصه‏هاى مختلف حكومت براى ارزيابى از عملكرد و برنامه‏هاى دستگاههاى زيرمجموعه و بازيابى نقاط قوت وضعف آنان مى‏باشد. نظارت عامل بازدارنده از انحراف و عقب‏ماندگى كارگزاران و اعتدال و تنظيم اصولى و صحيح آنان است. براى پيشبرد اهداف حكومت، نظارت حقوقى متقابلى بين حاكميت و ملت لازم است كه در راستاى اجراى صحيح قوانين و استيفاى حقوق دولت و ملت صورت مى‏گيرد، در واقع رابطه اصولى و معقول زمامداران با مردم و بالعكس در اعتلاى دين، عمران و آبادانى كشور و اصلاح امور، نقش سازنده‏اى دارد.
در حكومت علوى، نظارت متقابل مردم و حاكمان يك اصل بنيادى در نظام اجتماعى شمرده شده و حكومت پويا و ملت آگاه را بر اين امر مهم فرا خوانده‏اند. سيره نظرى و مبنايى حضرت اشاره به اين معنا دارد و همان‏طور كه سيره عملى ايشان در مدت زمامدارى در موقعيت‏هاى زيادى آن را نشان داده است و نتايج آن، اصلاح امور، پاكسازى نظام، تنبيه متخلفان، دلگرمى مردم، اميدوارى ملت، و همبستگى و پيوند ملت و امام مى‏باشد، و اين امر ميسر نمى‏شود مگر با حضور ملت در صحنه و آگاهى آنان از عملكرد و برنامه‏هاى حكومت.
بنابراين، اگر نظارت وكنترل به طور اصولى و دقيق انجام شود اثرات مثبت آن در جامعه و زندگى افراد آن به ظهور خواهد رسيد و ديگر كسى جرئت نخواهد كرد برخلاف نظام و قانون عمل نموده و با اين كار ناشايست خويش، نظام و يا سازمان را در رسيدن به هدف ترسيم شده با مشكل رو به رو نمايد.
حضرت على(ع) براى جلوگيرى از هر گونه ظلم و ستم و كم‏كارى و نيز جريان امور در مجراى صحيح خويش ساز و كارهايى را در امر مهم نظارت به كار بسته‏اند تا ضمن جلوگيرى از هر گونه ايجاد اشكال در مجارى امور، سرمشقى نيز براى آيندگان باشد. اميد است با تأسى به آن امام معصوم(ع) شاهد رشد و ترقى و اجراى عدالت در جامعه خويش باشيم.

انواع نظارت

1. نظارت قبل از عمل: اين گونه نظارت قبل از اجرا، در وضع قوانين و مقررات انجام مى‏پذيرد تا قانون از سلامت لازم برخوردار و زمينه اجرايى آن فراهم شود.
2. نظارت در حين عمل: نظارتى است كه در زمان اجراى برنامه و مأموريت، برابر شرح وظايف انجام پذيرد تا قانون و مأموريت محوله به نحو مطلوب انجام پذيرد.
3. نظارت بعد از عمل: اين نظارت بعداز دو مرحله فوق انجام مى‏گيرد تا ارزيابى صحيح از قانون و پروژه براى به دست آوردن نتايج مطلوب از آن صورت پذيرد.
4. نظارت فوق‏العاده: نظارت و بازرسى است كه حسب مورد در امورى كه نيازمند نظارت و بازرسى است از طريق زمامدار يا مسئول يا دستگاه نظارت انجام مى‏پذيرد.

عناصر نظام نظارتى

1. نظارت كننده: عامل، فرد، دستگاه يا سازمانى است كه با ارسال پيامهاى ارتباطى، رفتار نظارت شونده را تحت تأثير قرار مى‏دهد و بازده آن را در جهت هدفهاى خود تغيير مى‏دهد.
2. نظارت شونده: فرد، دستگاه يا سازمانى است كه با دريافت پيامهاى ارتباطى رفتارش در جهت اهداف مورد نظر تغيير مى‏يابد.
3. عوامل ارتباطى: كليه افراد يا عواملى كه بين آن دو ارتباط برقرار مى‏نمايند.

شيوه‏هاى نظارت

1. مشاهده: يعنى كسب اطلاعات؛ گرچه مشاهده به معناى ديدن و شهود كردن است، اما تنها به ديدن با چشم منحصر نمى‏شود. ممكن است از راه به دست آوردن اخبار و اطلاعات موثق از منابع مورد اطمينان صورت گيرد.
2. حسابرسى: مقايسه عملكرد و آنچه بايد انجام مى‏شد.
مسئولان و زمامداران مسئوليت دارند عملكرد دستگاه‏هاى دولتى را، بنابر برنامه اعلان شده و مأموريت واگذار شده بررسى كنند و كوتاهى و كمبودها و پيشرفتها را ريشه‏يابى نمايند و مغايرت در برنامه‏ها و عملكردها را ارزيابى كنند و مردم همه مطالبات خود را برابر آن، از مسئولان بخواهند.
3. اصلاح: سومين اصل، اصلاح در برنامه ريزى و اصلاح عملكردهاست.
پس از طى دو مرحله قبل، مسئولان و متوليان بايد نقصها و معايب در برنامه ريزى را شناسايى و اصلاحيه‏اى بر آن انجام دهند و برنامه‏هايى را كه فاقد صلاحيت اجرا بوده و يا با موانع قانونى روبه رو بوده‏اند بازنگرى نموده و اصلاحات لازم را انجام دهند.
اصلاح بعدى، اصلاح در عملكردهاست؛ اگر برنامه‏اى فاقد موانع قانونى و داراى صلاحيت اجرايى بوده، و مديران و مسئولان در عملكردها به برنامه عمل نكرده باشند، نسبت به اصلاح مديران اقدام لازم را به عمل آورند و پيشنهادهاى اصلاحى هم در برنامه‏ها و هم در عملكردها بايد توسط ناظران يا بازرسان به مسئولان ارائه گردد.

امانتدارى نتيجه نظارت آگاهانه

نظارت در هر سازمان از امور ضرورى است. حضرت على(ع) به اين وظيفه در عهدنامه مالك اشتر چنين سفارش مى‏فرمايد:
بازرسانى از انسانهاى صداقت پيشه و وفادار را بر آنان بگمار، چون پى‏گيرى تو در پنهانى نسبت به امورشان مايه سوق دادن آنها به امانتدارى و مهربانى با مردم مى‏گردد.
بنابراين، نظارت از نظر حضرت امير(ع) توجه و يارى كردن براى رسيدن به امانتدارى است؛ چنان كه بايد توسط انسانهاى صادق و وفادار صورت گيرد تا ارزيابى آنها عادلانه باشد و هوا و هوسشان در امور تأثيرگذار نباشد.
پس نظارت عامل مساعدى براى پيشرفت و واداشتن افراد به حركت و اخلاص در كار است.

نظارت، زمينه ساز برقرارى عدالت

از لوازم برقرارى عدالت اجتماعى، نظارت بر امور كاركنان و زيردستان است. اگر عمل نظارت به موقع و در تمام ابعادش؛ يعنى آينده نگر و گذشته نگر و حال نگر صورت پذيرد، و اين عمل استمرار داشته باشد و شاخصهاى درستى در اعمال آن به كار گرفته شود، مى‏تواند درصد بالايى از عدالت اجتماعى را تأمين نمايد؛ همان عدالتى كه برپايى حق و دفع باطل را به دنبال دارد و هدف حضرت على(ع) از حكومت، همان بود:
قال عبداللّه‏ بن عباس ـ رضى اللّه‏ عنه ـ دخلت على امير المؤمنين(ع) بذى قار و هو يخصف نعله، فقال لى ما قيمة هذا النعل؟ فقلت لاقيمة لها! فقال(ع) واللّه‏ لهى احبّ الىّ من امرتكم، الا ان اقم حقا أو أدفع باطلاً.
عبداللّه‏ بن عباس مى‏گويد: در ذى قار ـ بر اميرمؤمنان وارد شدم هنگامى كه مشغول وصله كردن كفش خود بود! به من فرمود: «قيمت اين كفش چقدر است؟ گفتم بهايى ندارد!» فرمود: «به خدا سوگند همين كفش بى ارزش برايم از حكومت بر شما محبوب‏تر است؛ مگر اينكه با اين حكومت، حقى رابه پا دارم و يا باطلى را دفع نمايم.»
آرى هيچ حكومتى قادر به برپايى عدالت نخواهد بود، مگر اينكه در آن، ملت حق حكومت را به جا آورند و حكومت هم حق ملت را ادا نمايد. يك چنين حكومتى جز با رهبرى صحيح و هدايت حساب شده افراد به سوى كمال و عدالت‏طلبى مقدور نخواهد بود. نظارت درست رهبران و مجريان حكومت بر كار زيردستان نيز در اين امر مهم بسيار ضرورى است و در حكومت آن حضرت نيز مورد تأكيد بوده است. به همين جهت ايشان براى اجراى اين امر خطير به فرمانداران و استانداران توصيه به عدل و داد و رفتار شايسته با مردم مى‏نمود.
لازم به يادآورى است؛ آنچه از فحواى كلام حضرت به صراحت فهميده مى‏شود، تحقق عدالت در حكومت آن حضرت مى‏باشد، ولى بدون شك يكى از لوازم اصلى اجراى عدالت، اعمال نظارت و كنترل است، كه اگر به كار گرفته نشود، عدالت فردى و اجتماعى نيز محقق نخواهد شد.

اعمال نظارت در اعطاى مسئوليت

آن حضرت در گزينش افراد و ايجاد انگيزش در آنان و تشويق به كار، امر نظارت را پيشنهاد مى‏كند و بر آن تأكيد دارد:
سپس در كارهاى كارمندانت بنگر! و آنها را با آزمايش و امتحان به كار وادار! و از روى ميل و استبداد آنها را به كارواندار، زيرا استبداد و تسليم تمايل شدن، كانونى از شعبه‏هاى جور و خيانت است. و از ميان آنها افرادى كه با تجربه‏تر و پاكتر و پيشگام‏تر در اسلام اند برگزين؛ زيرا اخلاق آنها برتر و خانواده آنها پاكتر و همچنين كم طمع‏تر و در سنجش عواقب كارها بيناترند.
با دقت در جمله اول به خوبى روشن مى‏شود كه نظارت بر امور كاركنان در پيشبرد كارها، مورد تأكيد و دقت آن حضرت بوده است.
بر خلاف اعتقاد عده‏اى از نويسندگان بى‏اطلاع از متون اسلامى، كه مديريت را ره‏آورد غرب دانسته و آنها را در اين زمينه پيشگام مى‏انگارند، بايد گفت كه ما مسلمانان از گنجينه‏هاى گرانسنگى برخورداريم ولازم است آنها را در چارچوب‏هاى مدون و قانون‏مند در آوريم و از اين دستورات و فرامين ارزشمند در سازماندهى مديريت بهره بردارى نماييم. آن حضرت در ادامه مى‏فرمايد: آنها را با آزمايش و امتحان به كار وادار و از روى ميل خود و استبداد آنها را به كار مگمار؛ كه اين در واقع همان خود كنترلى است.
به تعبير يكى از نويسندگان:
در اسلام زمينه‏هاى اعتقادى به گونه‏اى است كه بهترين بستر رشد براى خود كنترل ساختن افراد معتقد فراهم است و اعتقادات فرد مسلمان، بهترين كنترل كننده درونى براى او به شمار مى‏آيد. مسلمان معتقد با اعتقاد به معاد و روز جزا، مسلّماً دست به انجام عملى نخواهد زد كه انجام آن منع شده است. او خود را در مقابل خداى خود مسئول مى‏پندارد، نه در مقابل رئيس خود و سازمان خود و كنترلهاى اين جهانى. او به كنترلهاى عاقبت كار و آن جهانى مى‏انديشد و بر اين پايه و اساس است كه خود كنترل مى‏گردد. فرد مسلمان معتقد، خدا را همواره حاضر و ناظر بر امور مى‏داند. بنابراين چه كنترل باشد و چه نباشد، او احساس مى‏كند كه بايد بر نفس خود مسلط باشد و از جاده صحت و درستى منحرف نگردد.
امير مؤمنان(ع) در ادامه مى‏فرمايد:
افرادى كه با تجربه‏تر و پاك‏تر و پيشگام‏تر در اسلام‏اند برگزين؛ زيرا اخلاق آنها بهتر و خانواده آنها پاك‏تر و همچنين كم‏طمع‏تر و در سنجش عواقب كار بيناترند.
بسيار واضح است كه در امر گزينش افراد هرچه دقت بيشترى صورت پذيرد، و انسانهايى انتخاب شوند كه از اعتقادات قوى‏ترى برخوردارند و از خانواده‏اى پاك و متشرع هستند، تعهد آنان نسبت به كار بيشتر خواهد بود و هزينه نظارت به حداقل رسيده و بازدهى آنان بيشتر است. اين دستورالعمل مى‏تواند راهكارى براى انتخاب افراد باشد تا امر نظارت آسان‏تر شده و دسترسى به هدف سازمان در زمان تعيين شده ميسور گردد.
مطلب ديگر اينكه در باور دينى ما مسلمانان، بر نظارت فرشتگان بر اعمال ما تأكيد شده است و در قرآن كريم آمده است كه فرشتگانى بر اعمال ما نظارت دارند و مى‏دانند آنچه را ما انجام مى‏دهيم. با توجه به اين باور اصيل دينى، اگر انسانهايى انتخاب شوند كه بنيان اعتقادى استوارترى دارند، امر نظارت آسان و هزينه آن كاهش خواهد يافت. و قطعاً تأكيد مولاى متقيان در امر گزينش انسانهاى پاك، نشأت گرفته از اين دستور خداوند متعال است، زيرا اين گونه كاركنان براساس باور خويش و حاضر و ناظر ديدن خداى سبحان در همه امور، به نظارتى درونى مجهزند و كار نظارت بيرونى را آسان‏تر مى‏كنند.

راهكار پيشگيرانه در امر نظارت

امير مؤمنان(ع) ضمن سفارش به مالك مى‏فرمايد:
سپس حقوق كافى به آنها بده زيرا اين كار آنها را در اصلاح خويش تقويت مى‏كند و از خيانت در اموالى كه زيردست آنهاست بى نياز مى‏نمايد.
نظارت زمانى كارگر خواهد افتاد كه نيازهاى مشروع كاركنان از طرف سازمان تأمين شود. اگر مديرى تنها به اهداف سازمان فكر كند و به اصطلاح سازمان‏گرا باشد، و به انسانگرايى و حقوق و نيازهاى مشروع آنان توجه ننمايد، بى‏شك، نظارتِ تنها كارگر نخواهد افتاد و تنها زمانى كه كاركنان مورد نظارت مستقيم قرار داشته باشند، تظاهر به كار خواهند كرد و در وقتى كه نظارت كارفرما يا ناظر را دور از خود ببينند از زير كار و وظيفه اصلى شانه خالى خواهند كرد، و شايد نظر حضرت در دادن حقوق كافى به كاركنان ناظر به اين مسأله باشد، كه امر نظارت را آسان نموده و از خيانت آنان جلوگيرى مى‏كند.
بنابراين، مديران در سازمانها وظيفه دارند كه افزون بر اعمال نظارت كه لازمه هر سازمانى است، به حقوق مادى و معنوى كارمندان و نيازهاى واقعى آنان نيز توجه داشته باشند، تا نظارت معناى واقعى و اثر حقيقى خويش را داشته باشد.

به‏كارگيرى ناظران راستگو و وفادار

حضرت على(ع) بعد از اينكه به كارگزاران دستور مى‏دهد كه به كاركنان حقوق كافى بدهند تا دست به خيانت نزنند، مى‏فرمايد:
وَابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ اَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوفاءِ عَلَيهم.
سپس با فرستادن مأموران مخفى و راستگو و با وفا كارهاى آنان را زير نظر بگير!
با توجه به سخنان دُرَر بار امام(ع) نخست بايد كارگزاران وظايف خويش را دانسته باشند و بدانند كه كاركنان كسانى نيستند كه كارفرمايان و مديران صرفاً براى رسيدن به هدف سازمان از آنان بهره‏كشى نمايند، بلكه لازم است با آنها به عنوان يك انسان كه حقوقهاى مشخصى دارد برخورد نموده و در تأمين نيازهاى آنان كوشا باشند و سپس از آنان انتظار داشته باشند تا به وظايف محوله عمل نموده و به دقت و كامل آن را انجام دهند. بنابراين از ديدگاه دينى، نظارت زمانى معنا پيدا مى‏كند كه كارگزاران حقوق كاركنان را رعايت نمايند. آنگاه نوبت به ناظران صادق مى‏رسد كه به وظايف خويش عمل نمايند، البته هر كسى نمى‏تواند عمل نظارت و كنترل را انجام دهد، بلكه كسانى مى‏توانند از عهده اين وظايف برآيند كه بنا به فرموده امام على(ع)، راستگو، وفادار به نظام و متعهد باشند. اين بدان معنا است كه استخدام ناظران منوط به خصوصيات بالاست؛ زيرا قرار دادن ناظران غير متعهد مشكلات نظارت را دو چندان خواهد نمود و گزارش آنان از اتقان و استحكام كافى برخوردار نخواهد بود و چه بسا اغراض شخصى و تسويه حسابها به جاى نظارت لحاظ گرديده و سازمان را به جاى رسيدن به اهداف با شكست رو به رو كند.

عدم تبعيض در نظارت

حضرت امير(ع) به مالك سفارش مى‏كند تا در امر نظارت تبعيض بين اعوان و انصار خويش با ديگران قايل نشود و مساوات و عدالت را براى همه جارى سازد. اين د قت حضرت بيانگر اين مسأله است كه انسان‏ها معمولاً در برخورد با نزديكان دچار مسامحه و سستى مى‏شوند و حضرت براى پيشگيرى از اين امر مى‏فرمايد:
اعوان و انصار خويش را سخت زير نظر بگير، اگر يكى از آنها دست به خيانت زد و مأموران سرى تو متفقاً چنين گزارشى دادند، به همين مقدار از شهادت قناعت كن و او را زير تازيانه كيفر بگير! و به مقدار خيانتى كه انجام داده او را كيفر نما! سپس وى را در مقام خوارى و مذلت بنشان! و نشانه خيانت را بر او بند! و گردن‏بند ننگ و تهمت را به گردنش بيفكن (و او را به جامعه چنان معرفى كن كه عبرت ديگران گردد.)
آينه تمام نماى عدالت و عدل مجسم، در امر نظارت بر اعمال اعوان و انصار، و حراست و پاسدارى از اجراى فرامين و احكام حكومتى كه صادر مى‏فرمودند، اين گونه به مالك فرمان مى‏دهد كه با قاطعيت تمام بر رفتار زير دستان خود مراقبت كن، مبادا آنان با سوء استفاده از نزديك بودن به تو بر مردم و رعيت ظلم نمايند و مرتكب خيانت گردند. اگر آنان دست به خيانت زدند، و ناظران و بازرسان سرّى تو در امر خيانت آنان اتفاق نظر داشتند؛ بدون مسامحه و اغماض به مقدار خيانتى كه انجام داده‏اند، آنان را مجازات كن. شايان توجه است، كه حضرت مى‏فرمايد به مقدار خيانتى كه انجام داده‏اند مجازاتشان كن، نه بيشتر از آن، كه اين خود بيانگر اجراى عدالت در تمام زمينه‏ها مى‏باشد. پس روشن است كه براى اجراى عدالت اجتماعى و برپايى حكومتى براساس عدل و داد، به‏كارگيرى ناظران حتى بر اعمال ياران و دوستان نزديك نيز بدون اغماض و گذشت بايد انجام شود و گريزى از آن نيست.

ابلاغ وظايف، تسهيل در امر نظارت

يكى از امورى كه لازم است هر سازمانى بدان توجه نمايد، تقسيم كار بين كاركنان سازمان است. اين امر فوايد بسيارى در راه رسيدن به اهداف سازمانى در پى خواهد داشت، اگر تقسيم كار نباشد، كسى در پى اهمال كارى‏هاى خويش پاسخگو نخواهد بود. در اين گونه سازمانها و يا حكومتها، وجود نظارت و كنترل نيز فايده چندانى به دنبال نخواهد داشت. وجود تقسيم كار و شفاف بودن وظايف افراد و حيطه كارى آنان در پيشبرد اهداف سازمان بسيار مفيد خواهد بود، و امر نظارت را نيز تسهيل خواهد كرد. حضرت امير(ع)، براى روشن شدن اين مطلب به مالك فرمان مى‏دهد:
وَاجْعَل لكل اِنسان من خدمك عملاً تأخذه به، فانه اَحْرى اَن لا يتواكلوا فى خدمتك.
براى هر يك از خدمتكاران خود كارى ويژه تعيين كن تا بتوانى بازخواستش كنى كه اين، زمينه بى‏مسئوليتى و وانهادن كارها را به اميد يكديگر، بيش از پيش نفى مى‏كند.

نظارت بر كار اميران و كارگزاران

در بحث نظارت دينى و كنترل رفتار و اعمال اميران، هيچ مسامحه‏اى در كار نيست، نظارت تنها بر امور سطوح پايين سازمان و يا كاركنان نظام صورت نمى‏پذيرد، بلكه بايد در رده‏هاى پايين تا بالاى سازمان اين امر خطير بدون هيچ‏گونه ملاحظه‏اى انجام شود و اگر خلاف و ظلمى يا سستى در اجراى امور مشاهده گرديد، با صراحت و قاطعيت تمام، رسيدگى شده و احكام لازم صادر شود.
آن حضرت بر كارهاى اميران و كارمندان خويش نظارت مى‏كرد و دخل و خرج آنها را محاسبه مى‏فرمود و هنگامى كه به خيانتِ شخصى از آنان پى مى‏برد، بى‏درنگ وى را عزل مى‏كرد و اموالى را كه اختلاس كرده بود از وى مى‏گرفت. وقتى متوجه شد كه يكى از كارگزاران آن حضرت مقدارى از اموال مسلمانان را براى استفاده شخصى برداشته، به وى چنين نوشت:
پس از حمد خدا و درود بر پيامبر(ص) به من خبر رسيده كه تو كار زشتى انجام داده‏اى! اگر واقعاً انجام داده‏اى، خدا را به خشم آورده و اِمامت را نافرمانى، و امانت را خيانت كرده‏اى، به من خبر رسيده كه تو زمين را برهنه كرده‏اى (محصول درختها و زراعت را براى خود برده و به رعيّت نداده‏اى) به طورى كه هر چه زير دو پايت بود گرفته و هر چه در دو دستت بوده خورده‏اى (اموال بيت‏المال را براى خود اندوخته‏اى) اكنون حساب دخل و خرج خود را براى من بفرست و بدان كه محاسبه و حسابرسى خداوند از محاسبه مردم بزرگ‏تر و دقيق‏تر است.

نظارت بر بازار و جلوگيرى از احتكار

آن حضرت به كارگزاران خويش فرمود: با تمام جديت و دقت اوضاع بازار را زير نظر داشته باشيد تا اجناس احتكار نشوند و با بالا رفتن قيمت از طريق احتكار، به مردم ظلم نشود و آنان از لحاظ تأمين معاش با مشكل رو به رو نشوند. و لذا دستور مى‏دهد، چنانچه كسى كالايى را احتكار كرد، آن را مصادره كرده و به قيمتى كه به هيچ يك از دو طرف (خريدار و فروشنده) ضرر نرسد، به فروش برسانيد. آن حضرت در اين باره مى‏فرمايد:
با همه سفارشها كه درباره ايشان [بازرگانان] شد، بدان كه در بسيارى از آنان، سخت‏گيرى بى‏اندازه و بخل‏ورزى نكوهيده، احتكار كالا براى گرانفروشى و اجحاف در قيمت كالا وجود دارد و اين‏گونه كارها سبب زيان رساندن به همگان و زشت نمودن حكمرانان است. بنابراين از احتكار جلوگيرى كن كه رسول خدا(ص) از آن منع فرموده است.
داد و ستد بايد آسان و با ترازوهاى دقيق و به قيمتهايى باشد كه به فروشنده و خريدار اجحاف نشود و اگر كسى پس از نهى، احتكار كند، او را به كيفر سختى برسان، ولى بيش از اندازه كيفرش نكن.
على‏رغم تأكيد و سفارش بسيار حضرت بر امر نظارت و كنترل، لكن هيچ‏گاه از محور عدالت‏ورزى خارج نشده و ديگران را هم سفارش به عدل و داد مى‏كرد.

نظارت در اجراى عدالت

همان‏گونه كه قبلاً نيز اشاره شد، يكى از وظايف اصلى رؤساى حكومت اسلامى نظارت بر عملكرد كاركنان و صاحب‏منصبان حكومت است، تا از مسير عدالت خارج نشوند و ضمن انجام دقيق وظايف خويش، ظلمى بر كسى روا ندارند. براى بروز و ظهور اين مهم، على(ع) بر نظارت و كنترل تأكيد مى‏ورزيدند، و اينك به داستانى از نظارت جدى آن حضرت بر اعمال كارگزاران و نيروهاى تحت امر توجه مى‏كنيم:
سوده، دختر عماره هَمْدانى، بعد از شهادت على(ع)، نزد معاويه رفت. معاويه به سبب اينكه سوده در جنگ صفّين، مردم را عليه او شورانده بود، او را مورد سرزنش قرار داد و سپس از او پرسيد، حاجت تو چيست؟ سوده گفت: به درستى كه خداوند از وضع ما و آنچه از حق ما بر تو واجب كرده است از تو سؤال مى‏كند. همواره از طرف تو افرادى مى‏آيند و با اتكاى به سلطنت تو ما را به سان گندم درو مى‏كنند، مانند پايمال كردن گياه، به ما سختى و مرگ را مى‏چشانند. بُسر بن ارطات به سوى ما آمد، مردان ما را كُشت و اموال ما را گرفت. اگر مسأله اطاعت نبود، به خاطر عزت خود، در مقابل او مى‏ايستاديم. پس اگر او را از حكومت بر ما عزل كنى، شكرگزار تو خواهيم بود و اگر او را عزل نكنى، به تو كفر مى‏ورزيم. معاويه از شهامت او به خشم آمد و گفت: اى سوده! با قوم خود مرا تهديد مى‏كنى؟ همانا تصميم گرفته‏ام تو را بر شتر بزرگى بسته، به سوى او (بُسْر) بازگردانم تا حكمش را درباره تو جارى سازد. سوده پس از كمى سكوت با شعر گفت: درود خدا بر روحى كه قبر آن را دربرگرفت؛ پس عدل در آن مدفون گرديد. همانا هم‏پيمان حق بود، به گونه‏اى كه به جاى آن بدلى نجست؛ پس با حق و ايمان، همراه و مقرون گرديد.
معاويه پرسيد: اين اشعار درباره چه كسى است؟ سوده گفت: به خدا قسم! اين اشعار درباره امير المؤمنين على بن ابيطالب(ع) است. به خدا سوگند! همانا نزد او رفتم و در مورد مردى كه او را بر صدقات (ماليات زكات) ولايت داده بود شكايت بردم. آن حضرت در آن موقع به نماز ايستاده بود، چون مرا ديد، از نمازش منصرف شد و با مهربانى و مدارا رو به من كرد و گفت: آيا حاجتى دارى؟ گفتم: آرى. و گزارشى از كارگزارش را به وى دادم. حضرت گريه كرد و فرمود:
بار الها! تو بر من و آنان گواهى و اين كه من آنها را به ستم بر بندگانت فرمان نداده‏ام. و سپس قطعه پوستى بيرون آورد و بر آن نوشت:
به نام خداوند بخشنده و مهربان، همانا دليل روشنى از جانب پروردگارتان آمد. پس تمام كنيد پيمانه و ترازو را و كم نكنيد از مردمان چيزهاى ايشان را (به بهاى اندك از آنها نخريد.) و در زمين فساد نكنيد بعد از اصلاح آن. اين بهتر است براى شما اگر از مؤمنان باشيد. هر گاه نامه مرا خواندى، آنچه در دست تو مى‏باشد از جهت كارگزارى ما (ماليات و زكات) حفظ كن تا به سوى تو بيايد كسى كه آن را از تو بگيرد. والسلام.
سپس نوشته را به من داد، بدون اين كه به خدا قسم آن را سر به مُهر كند. پس من نامه را به صاحبش رساندم و او در حالى كه عزل شده بود، از ميان ما رفت.
از داستان فوق به روشنى پيداست كه آن حضرت به خوبى و با دقت در امر نظارت اهتمام مى‏ورزيد و در اين راه از هيچ كوششى فروگذار نمى‏نمود. آن حضرت از اين بيم داشت كه نكند بر اثر لحظه‏اى بى‏توجهى و عدم نظارت بر امور كاركنان، احكام الهى زمين مانده و حقوقى از رعيت و زيردستان ضايع شود، از اين رو، آن حضرت هيچ‏گاه از نظارت در امور غافل نمى‏شد و حتى ناظرانى را براى رسيدگى به امور و گزارش آن به آن حضرت، به كار مى‏گمارد، ناظرانى راستگو، متعهد و باوفا.

نتيجه:

با توجه به آموزه‏هاى نهج‏البلاغه به اين نتيجه مى‏رسيم كه نظارت و كنترل در هر سازمان و يا حكومتى بايد مورد توجه جدى قرار گيرد؛ زيرا بدون نظارت دقيق، دستيابى به اهداف واقعى سازمان، حكومت و عدالت غير ممكن است.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط