الغدير و فقه التاريخ(1)

آنچه در كار كتاب«الغدير» مهم است، فقه التاريخ است.مورخان ما كمتر به فقه تاريخ پرداخته‏اند و بيشتر كار آنان منحصر به جمع و تدوين بوده است نه نقد و تطبيق.ليكن در«الغدير»، به مباحث تطبيقى بي شمارى مى‏رسيم كه، براى روشن كردن تاريخ اسلام و نشاندادن مقدار اعتبار ديگر مآخذ و هم مقياسهايى كلى براى شناخت اين مسائل،سندى علمى و قاطع است .در واقع صاحب«الغدير»، به علت مطالعات بيكران خويش در مآخذى كه به چندين هزار مى‏رسد، به اعمال ضوابط تطبيقى دست
چهارشنبه، 23 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
الغدير و فقه التاريخ(1)
الغدير و فقه التاريخ(1)
الغدير و فقه التاريخ(1)

نويسنده:محمد رضا حكيمى
آنچه در كار كتاب«الغدير» مهم است، فقه التاريخ است.مورخان ما كمتر به فقه تاريخ پرداخته‏اند و بيشتر كار آنان منحصر به جمع و تدوين بوده است نه نقد و تطبيق.ليكن در«الغدير»، به مباحث تطبيقى بي شمارى مى‏رسيم كه، براى روشن كردن تاريخ اسلام و نشاندادن مقدار اعتبار ديگر مآخذ و هم مقياسهايى كلى براى شناخت اين مسائل،سندى علمى و قاطع است .در واقع صاحب«الغدير»، به علت مطالعات بيكران خويش در مآخذى كه به چندين هزار مى‏رسد، به اعمال ضوابط تطبيقى دست زد.ضوابطى كه براى متتبعى چون او اصالت دارد،و براى مراجعان به كتاب او نيز حجيت آنها،از روى مستندات فراوانى كه به دست مى‏دهد،بزودى استنباط مى‏شود .
و در واقع، همان‏گونه كه ابن خلدون، به فلسفه تاريخ رسيد و آن را ملاك قرار داد و« فيلسوف تاريخ» ناميده شد، و محققان گفتند:
ابن خلدون، در مقدمه‏اى كه براى تاريخ خود نوشته به درك و تصور و ابداع فلسفه‏اى براى تاريخ نايل آمده است كه بى‏شك،در نوع خود،از بزرگترين اعمال به شمار مى‏رود، فلسفه‏اى كه با هر عقلى و هر زمان و مكان تطبيق مى‏كند (1) . صاحب«الغدير» نيز به فقه تاريخ پرداخت و بر پايه شناخت مبانى و اصول علم تاريخ،و به تعبير ابن خلدون«تشخيص راه و روشهاى تاريخ»(تحقيق مذاهبه)، به فحص و عرضه دست زد، و به عنوان« فقيه تاريخ» (2) خوانده شد.و اگر ابن خلدون در قلعه ابن سلامه گوشه گرفت و به تأليف«مقدمه»پرداخت،صاحب«الغدير» نيز،چهل سال از عمر خويش را منزويانه گذراند.و در اين مدت هر چه سفر كرد و هر جا رفت، همواره در پى كار خويش بود و همراه مآخذ و يادداشتهاى خود.اين است كه محقق،در مطالعه«الغدير»، به روحى علمى و با روش و تازه و مستند و تحول‏زاى مى‏رسد و از اينجا به باز شناخت تاريخ اسلام دست مى‏يابد.مسلم كسى كه«الغدير»را بخواند،از اسلام و تاريخ آن(و علوم حديث و تفسير و...)صورتى به دست مى‏آورد كه تا كنون نداشته و در مآخذ ديگر بدان نرسيده بوده است.البته مسئله زمان نيز دخالت عمده‏اى دارد.زيرا براى صاحب«الغدير»كه در نيمه دوم قرن چهاردهم به نوشتن كتابى درباره اسلام دست زد، مآخذ قرون و اعصار گذشته را در كنار هم قرار دادن و با اشراف بر همه، به تطبيق آنها پرداختن تا حد زيادى،به علت نشر اين مآخذ يا معرفى آنها در فهرستها،امكان داشت. نهايت،كوشش ستودنى صاحب الغدير،در رفتن به دنبال اين مآخذ بود و آرام نگرفتن تا رسيدن به آنها.
البته روح بزرگ اين قهرمان بررسى و اطلاع، هنوز قانع نبود و آرزو داشت جهان را سير كند و كتابخانه‏هاى همه گيتى را براى«احياى عظيم»خويش از نظر بگذارند و كلمه‏اى از آنچه براى تأييد حق لازم است از خامه او نيفتد.از اين بابت،همواره در تلاش بود و از اينكه مبادا روزى عمرش تمام شود و كارش ناتمام بماند نگران.او هم از عظمت كار آگاه بود و هم از وسعت دامنه فرهنگ و منابع و ذخاير اسلامى.از اين رو، با اينكه در داشتن مآخذ بيكران،يكى از كم‏مانندترين محققان بودـو از جمله،همين امر نظر پژوهشيان را بسيار جلب مى‏كردـباز چون تشنه‏اى سيراب ناشدنى دنبال نسخه‏ها و مدارك مى‏گشت.چون او مى‏دانست كه:
هزاران نسخه خطى عربى در علوم و ادبيات و فلسفه همچنان در كتابخانه هاى دنياى اسلام نهان مانده است.تنها در اسلامبول سى كتابخانه در مسجدها هست كه از نسخه‏هاى خطى آن اندكى منتشر شده است.در قاهره و دمشق و موصل و بغداد و دهلى مجموعه‏هاى فراوان هست كه فهرستى براى آن تنظيم نشده است.در اسكوريال،نزديك مادريد،يك كتابخانه مفصل هست كه هنوز نسخه‏هاى خطى آن را در علوم و ادبيات و دين و فلسفه اسلام شمار نكرده‏اند.اطلاعاتى كه درباره ثمرات فكر اسلامى در اين سه قرن داريم،اندكى از باقيمانده آثار آنهاست و اين نيز مختصرى از محصول قريحه آنها بوده است.و آنچه در اين صفحات آورديم،از درياى مواريث اسلام فقط قطره‏اى بود.اگر علما اين ميراث فراموش شده را كشف كنند،به احتمال قوى،قرن دهم شرق اسلامى را در تاريخ عقل انسانى به صف قرون طلايى خواهيم برد (3) .
و امينى اين ميراث فراموش شده را كشف كرده بود و مى‏شناخت،بويژه در بخشهاى مربوط به تخصص او،و حتى كتابخانه‏هاى بسيار ديگرى را،در زمره ميراث اسلام،مى‏شناخت كه در سخن اين مورخ نيامده است.بارى اينها بود،و ايمان عميق او به كار خود كه او را به اندازه گروهى نيرو مى‏داد.او در استفاده از وقت و حذف زوايد معاشرت و فضول رفت و آمدها نمونه بود.در واقع زندگى او سرمشقى بود براى هر مرد علم و دانش.بدين گونه مى‏توان 40 سال عمر تحقيقى او را مطابق 80 سال عمر يك محقق عادى دانست.او با اين پشتكار و ايمان به كار،موفق به اين همه شناخت و اطلاع شد.و چون چنين شد،حق داشت كه چون قاضيى آگاه و عادل در صدر محكمه بنشيند و در دادگاه«الغدير»به محاكمات معروف خود بپردازد.
آرى او شاگرد مكتب على«ع»بود و على خود گفته است:
من از زندگى فقط همين را دوست دارم كه حقى را ثابت كنم يا باطلى را نفى.

ايجاد ذهنيت مرتبط

و از راه همين چگونگى ـ يعنى اقامه حق و نفى باطل،از طريق نشان دادن حقيقتهاى بسيارى در حديث و تاريخ و تفسير و فقه و معارف و فلسفه سياسى اسلامـبود كه گروها گروه از دانشمندان و محققان به كار او به چشم احترام نگريستند.از آغاز انتشار«الغدير»،به آفاق گسترده آن روى آوردند،به طورى كه مى‏توان گفت،در عين اينكه او يكه بود و تنها،«هزاران مرد همراهيش مى‏كردند تا در راه انديشه شكوهمندش پيكار كند».و هر جا كتاب بدانجا مى‏رسيد،يا سخنى از آن به ميان مى‏آمد،اين مسائل مطرح مى‏شد و مورد فحص قرار مى‏گرفت.
در اينجا حقيقت بسيار نظرگير اين است كه صاحب«الغدير»،به ايجاد اين ذهنيت مرتبط و ايجاد رابطه ذهنى در سطح جهان اسلام موفق گشت.ما هنگامى كه به شعاع كتاب الغدير در افكار مردم گوناگون و محققان و ناقدان مختلف در سرتاسر سرزمينهاى اسلامى و جز آن مى‏نگريم،و وقتى با نامهاى متفاوت پژوهشيان آباديهاى مختلف جهان آشنا مى‏شويم كه به تقدير از كتاب وى پرداخته‏اند،به حقيقت مذكور مى‏رسيم.و اين خود،بجز جنبه دينى،مسئله‏اى است جالب و عميق در سطح ارزيابى تلاش در راه روابط انسانى.و اينهمه ما را از اين ذهنيت مرتبط و حسن تأثير كتاب و حسن نيت مؤلف و والايى اين كار آگاه مى‏سازد.

نقد در«الغدير»

خوب است،بس كوتاه و مختصر،به چگونگى نقدهاى«الغدير»اشاره كنيم.
وقتى كه علامه و اومانيستى ـ چون صاحب«الغدير»ـپس از طى دوران تحصيلات عالى و اجتهاد،چهل سال از همه كس و همه چيز مى‏گسلد و در زواياى كتابخانه‏ها عمر مى‏گذراند و به حاصل مواريث علمى اسلام و مسلمين دست مى‏يابد،و در فن خويش،كمتر مأخذىـخطى يا چاپى،از مكه تا رامپورـاز نظر او دور مى‏ماند،تا جايى كه خود به صورتى در اين چهارده قرن زندگى مى‏كند،و به تحريفها و انحرافهايى كه قلمها و ذهنها كرده و يافته‏اند پى مى‏برد،و از آنجا كه راويىـبراى پوشاندن حقيقت و كمك به دستگاه قدرتـبه جعل حديث مى‏پردازد،تا جايى كه طبرى آن مجعول را نقل مى‏كند،تا جايى كه به هنگام چاپ كتب خطى علماى سلف،برخى از فضايل آل على و دلايل تشيع يا مثالب ديگران را از كتاب حذف مى‏كنند،تا آنجا كه دكترى در شرح ديوان شاعر شيعى مشهور،كلمه«غدير خم»را«غدا برحم»ضبط مى‏كند (4) ،و صدها امثال اين...وقتى كسى بر همه اين جريانات واقف مى‏شود و رسالت علم،او را به بازسازى و تصحيح مأمور مى‏دارد،و ايمان به محمد و تاريخ دين محمد،او را نمى‏هلد كه چشم از اين همه بپوشد،چنين كسى حق دارد كه چونان مدافعى راستين و سنگربانى متعهد و مفسر آفتابى نستوه،اين مسائل را بر ملا كند و ملل اسلام و علماى اقوام را بر اين امور وقوف بخشد. و چون،به تأليفات ساير محققان معاصر رجوع مى‏كنيم و تحقيقات آنان را مى‏خوانيم،مى‏نگريم كه هر جا آنان نيز با آراء كسانى كه مورد انتقاد«الغدير»قرار گرفته‏اند،برخورد كرده‏اند و درباره آن آراء نظر داده‏اند.نظرهايى اظهار داشته‏اند از قبيل نظر صاحب«الغدير».و اين ما را از صحت نظر علامه امينى و صلاحيت او در قضاوت،و عدالت او در نقد و اعتلاى سطح نقدهاى وى بيشتر آگاه مى‏سازد.
براى نمونه مقايسه شود:
نقد الغدير(ج 1)بر ابن حزم اندلسى،با نقد عباس محمود العقاد بر وىـ(فاطمة الزهراء و الفاطميون/81)
نقد الغدير(ج 1)بر ابن حزم اندلسى،با نقد دكتر طه حسين بر وىـ(الكاتب المصرى،ج 2،شماره 5،سال 1946).
نقد الغدير(ج 1 و 8)بر كار تاريخ نويسان اهل سنت،با نقد دكتر عمر فاروق بر همين مورخانـ (العباسيون الاوائل،ج 1/219).
نقد الغدير(ج 2)بر دكتر محمد حسين هيكل،با نقد شيخ محمد رضا المظفر بر وىـ(السقيفة/47) .
نقد الغدير(ج 2)بر احمد زكى صفوت،با نقد شيخ هادى كاشف الغطا بر وىـ(مدارك نهج البلاغة و دفع الشبهات عنه/48 به بعد).
نقد الغدير(ج 2 و 8)بر طبرى،با نقد سيد عبد الرزاق موسوى مقرم بر وىـ(الشهيد مسلم بن عقيل/97ـ98). نقد الغدير(ج 3)بر مؤلفان ملل و نحل،با نقد شيخ محمود شلتوت بر همين مؤلفانـ (الامام الصادق و المذاهب الاربعة،جزء 6/391ـ392)
نقد الغدير(ج 3)بر ابو الفتح شهرستانى،مؤلف«ملل و نحل»،با نقد سيد عبد الحسين شرف الدين بر وىـ(المراجعات/336).
نقد الغدير(ج 3)بر شهرستانى نامبرده،با نقد شرف الدين بر وى(مؤلفو الشيعة فى صدر الاسلام/66ـ68 و 82ـ84).
نقد الغدير(ج 3)بر شهرستانى،با نقد دكتر على سامى النشار بر وىـ(نشأةـالفكر الفلسفى فى الاسلام،ج 1/61ـ62،چاپ دوم).
نقد الغدير(ج 3)بر شهرستانى،با نقد دكتر ابراهيم مدكور بر وىـ(فى الفلسفة الاسلامية،منهج و تطبيقه/204،چاپ دوم).
نقد الغدير(ج 3)بر شهرستانى،با نقد حنا الفاخورى و خليل الجر بر وىـ(تاريخ الفلسفة العربية،ج 2/23).
نقد الغدير(ج 3)بر محمود شكرى الآلوسى،با نقد شرف الدين بر وىـ(الفصول المهمة فى تأليف الامة/55،چاپ چهارم).
نقد الغدير(ج 3)بر شيخ محمد خضرى،از استادان دكتر طه حسين،با نقد طه حسين بر وىـ(مذكرات طه حسين/66).
نظر الغدير(ج 3/335)درباره دكتر طه حسين،با نظرات دكتر عبد الهادى مسعود مصرى درباره وىـ(مع رجال الفكر فى القاهره/177ـ180).
نقد الغدير(ج 3)بر احمد امين مصرى،با نقد كاشف الغطا بر وىـ(اصل الشيعة و اصولها/8 به بعد).
نقد الغدير(ج 3)بر احمد امين،با نقد زكى مبارك بر وىـ(مجله«الرسالة»ـقاهره،زير عنوان«جناية احمد امين على الادب العربى»).
نقد الغدير(ج 3)بر احمد امين،با نقد شيخ عبد الله سبيتى بر وىـ(تحت راية الحق).
نقد الغدير(ج 3)بر احمد امين،با نقد دكتر حامد حفنى داود مصرى بر وىـ(مع رجال الفكر فى القاهره/107).
نقد الغدير(ج 3)بر احمد امين،با نقد استاد اسد حيدر النجفى بر وىـ(الامام الصادق و المذاهب الاربعه،مجلد 3/375).
نقد الغدير(ج 3)بر احمد امين،با نقد دكتر مصطفى السباعى بر وىـ(السنة/214،الامام الصادق و المذاهب الاربعه،مجلد 3/376).
نقد الغدير(ج 3)بر مؤلفان ملل و نحل از اهل سنت،با نقد دكتر عمر فاروق بر همين مؤلفانـ (العباسيون الاوائل،ج 1/224).
نقد الغدير(ج 3)بر اميل درمنگام و دونالدسن،با نقد جرج جرداق بر لامنسـ(الامام على صوت العدالة الانسانية،ج 5/1232 به بعد). نقد الغدير(ج 4)بر ذهبى و ابن خلكان،با نقد امتياز عليخان عرشى بر آنانـ(استناد نهج البلاغه/5 به بعد).
نقد الغدير(ج 9)بر دكتر طه حسين،با نقد كاشف الغطا بر وىـ(اصل الشيعة و اصولها/36).
نقد الغدير(ج 11)بر غزالى،با نقدهاى شيخ مجتبى قزوينى بر وىـ(بيان الفرقان،ج 4).

همچنان نستوه

محقق يا نويسنده،بايد در انگاره كار خويش،دچار سستى و فتور نگردد.
چه بسيار ديده مى‏شود كه نويسنده كتابى،يا مقاله و بحثى،در آغاز پرمايه و با نشاط و بر پايه استقصا و تحقيق دست به كار مى‏شود،اما همينكه كارـدر مثلـبه نيمه مى‏رسد،لحظه به لحظه افت مى‏كند و سستى مى‏گيرد و نشانه‏هاى خستگى،كم توانى،دنباله رها كنى و سرسرى گيرى در آن پديدار مى‏شود تا سرانجام كه بروشنى كار از اوج خود فرو مى‏افتد.
اينگونه كار كرد بر خلاف سنت علم و آيين تحقيق و دقت در عمل و رضايت وجدان علمى است،و هم تقصير و كوتاهى است نسبت به حق جامعه،در استفاده و مراجعه به اثر.
محقق بايد،شكيبا باشد،صبر پيشه كند،تاب آورد،توان بنماياند و بر سر هر ريزه از عملـچه در آغاز آن و چه در انجامـبايستد و خيرگى كند و چيرگى نشان دهد،تا هيچ بخشى و فصلى و هيچ استنتاجى و سنجشى،سرسرى گرفته نشود، و آبكى از آب در نيايد.اين راهى است كه محققان بزرگـآنان كه با علم صميمى شده‏اند و با معرفت اخت،و آنچه آنان را به كار كشانده است عشق به شناختن بوده است و شناساندن،و عشق به مردم و احترام به حق مردمـهمواره سپرده‏اند .
مؤلف«الغدير»،از نمونه‏هاى كامل اين روش صحيح و علمى است.در كار سترگ او،سراسر،هر بحثى را چنان مى‏يابيم كه گويى نخستين بخشى كه از اين كتاب نوشته شده است همين است،از بس كه هر فصل و هر مبحث،از هر نظر،غنى است:بسيارى مآخذ،استقصاى آراء،شوربيان،غناى واژگانى،استوارى منطق،رزانت استدلال،قدرت تفهيم و تلألؤ الهام.
ناقدان به اين نكته نيز نيك توجه يافته‏اند و هر كدام به گونه‏اى آن را خاطرـنشان ساخته‏اند .در بخشهاى ديگر اين كتاب،به نمونه‏هايى از گفته‏هاى ناقدان در اين باره برمى‏خوريد.

الهام

و از همين جاست و همين چگونگى ـ بجز ايمان و خلوص نيت مؤلف كه«الغدير»خواننده خويش را به سادگى رها نمى‏كند،و همين سان نمى‏هلد،بلكه سطر به سطر،و صفحه به صفحه،مضامين و مقاصد خويش را به خواننده القا مى‏كند،و چونان خود الهام،روح او را از حقيقتها مى‏آكند و منور و روشن مى‏سازد.و اين الهام بخشى از ويژگيهاى كتابهايى است چند،از جمله«الغدير».يكى از ناقدان (5) در اين باره چنين مى‏گويد:
صاحب«الغدير»،از آن كسان است كه خداوند ملكه وحى كردن به دلهاى پاك را به آنان عطا كرده است،و آنان را قادر ساخته است تا به طبقات درس خوانده و با فرهنگ،حقايقى را الهام و افهام كنند،حقايقى كه تيرگى دل را مى‏زدايد و زنگار وسواس و شك را از جانها مى‏سترد .اينان اين حقايق ثابت را با صراحت و بى‏پروا اظهار مى‏دارند،اما بى‏پروايى و صراحتى دوست داشتنى...

آميختگى«الغدير»با«قرآن كريم».

در اينجا بايد به واقعيتى ديگر نيز اشاره كنيم.و آن،آميختگى شگرف«الغدير»است با آيات قرآن.قرآن كريم بر سراسر كتاب حكومت مى‏كند.همواره با آيات قرآن،به صورتهاى گوناگون :افتتاح،اختتام،استدلال،تأييد،تضمين و اقتباس،روبرو مى‏شويم،چه لطيف و چه زيبا،چه الهام بخش و چه نورانى براى اين موضوع،بهتر از هر چيز،مراجعه و نگريستن به خود كتاب است.و گاه چه جذاب و شكوهمند مى‏شود كه مؤلف،سخنانى را كه مى‏خواهد به عنوان سر سخن و ديباچه (افتتاح)با خواننده بگويد،با آيات قرآن مى‏گويد و از زبان قرآن،از جمله سرآغاز جلد 6 و جلد 7 و جلد 8 و جلد 9 و جلد 10.و گاه در پايان(اختتام)و در مقام تذكار و استنتاج چنين مى‏كند،چه سحرانگيز و فروغ‏زاى و مهتاب‏گون.و از اين نمونه در«الغدير»بسيار است كه در پايان بسيارى از مباحث،آيات قرآن كريم،با مناسبت و لطفى ويژه،آمده است.
و اين چگونگى حال مى‏رساند كه مؤلف آنقدر با كتاب خدا مأنوس بوده است و آيات قرآن را مى‏خوانده است و از برداشته است،كه گويى خود«حافظ قرآن»بوده است.و همين است كه عبد الفتاح عبد المقصود مصرى،استاد دانشگاه اسكندريه،مى‏گويد:
انه ليستهدى التنزيل (6) .
ـ او بحق،از«قرآن»هدايت مى‏طلبد.

پی‏نوشتها:

(1) «مقدمه ابن خلدون»،ترجمه محمد پروين گنابادى،ج 1/ 36
2) يا به تعبيرى:«فقيه المورخين و مورخ الفقهاء»ـ«الغدير»،ج 9
3) «تاريخ تمدن»ـويل دورانت،كتاب چهارم،عصر ايمان،بخش دوم(تمدن اسلامى)/176ـ177،از ترجمه فارسى.
4) دكتر ملحم ابراهيم الاسود،در تعليقات«ديوان ابو تمام»ـ«الغدير»،ج 1/12،و ج 2/331ـ 333
5) سيد حسين موسوى هندى،از عالمان عراق،مؤلف كتاب ارجمند«الاسلام مبدأ و عقيدة».
6) «الغدير»،ج 6

منبع: حماسه غدير




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا