چكیده
دوران جوانی مهمترین ایام زندگی انسان است و سعادت یا شقاوت او در این دوره، رقم خواهد خورد.این مقاله در چهار موضوع فشرده و بسیار مختصر ارائه گردیده است. بخش اول با عنوان جوان و جوانی، سعی در شناختن شخصیت جوانان دارد و اهمیت دوران جوانی را از دیدگاه قرآن مورد بحث قرار داده است و در آخر این بخش به شرح و توصیف نگاه آسمانی امام رحمةالله علیه دربارهی جوانان پرداخته شده است.
بخش دوم با عنوان قرآن و جوانان به توصیف قرآن دربارهی جوانان اشاره دارد و این كه از منظر امام رحمةالله علیه یك جوان، چه وظایفی دربارهی قرآن باید داشته باشد.
بخش سوم با عنوان جوان و روحانیت، به شرح ارتباط جوانان با روحانیت و بالعكس رابطهی روحانیت با جوانان از منظر امام پرداخته شده است.
بخش چهارم با عنوان جوان و دشمن شناسی بیان شده اشت.
مقدمه
جوانی فصل شورانگیز و مظهر نشاط و سازندگی است. روح لطیف و قلب ظریف جوان جلوهی زیبایی آفرینش و صحیفهی مصفای هستی است.جوانان همواره كانون توجه مصلحان و آماج تهاجم مفسدان بودهاند؛ زیرا دوران جوانی همان گونه كه منشأ شورانگیزترین تجلیات عاطفی، روحی و بالندگی است، در معرض فتنه انگیزترین آسیبهای فردی، اخلاقی و اجتماعی نیز هست.
در این دوران، از نیروی تعقل و تدبیر كمتر استفاده شده و آثار و بركات جوانی در هالهای از غرایز و امیال، پوشیده میماند، بدین خاطر، این دورهی ارزشمند برای غافلان، نوعی جنون دانسته شده و در عین حال تحفهای الهی معرفی شده كه تنها كسانی كه آن را از دست دادهاند، پی به ارزش آن بردهاند.
نگاه آسمانی امام عزیز رحمةالله علیه چونان بینش رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم است كه برتری جوانان سپید سیرت و دانایی را، كه در ایام توانمندیهای جسمی و روحی در بهار عمر، هوشمندانه رفتار میكنند، بر كسانی كه پس از پیر شدن به عبادت میپردازند، مانند برتری پیامبران الهی نسبت به دیگران دانسته، و ارتباط خالصانهی آنان را با پروردگار مهربان، زمینه ساز بهروزی، سعادت و كامیابی جاودان آنان میشمارد.
بخش اول: جوانان و جوانی
شناخت شخصیت، از كودكی در انسان آغاز میشود و كودك به تعریف از شایستگیهای جسمی، رفتاری، اجتماعی و درسی خود میپردازد.با شروع نوجوانی انسان به مرحلهای از رشد میرسد كه در آن احساس هویت به دست میآید. هویت به معنای یك احساس پایدار از یگانگی خود است. (1)
در ابتدا نوجوان متوجه شناخت خصوصیات فردی خود شده و سؤالهایی همچون من كیستم، برای او مطرح میگردد. لذا متوجه كسب ارزشهای فردی شخصیتی میشود تا هویت خود را ثابت كند، كه در این زمان بیشتر خود را تحت مجموعهی همسالان قرار داده و تأیید این گروه برای او مهم است و كم كم خصوصیات شخصیتری را انتخاب میكند. (2)
پس از این مرحله، بعد اجتماعی زندگی جوان فعالتر شده و او سعی مینماید كه خود را مورد پذیرش جامعه قرار دهد و به كسب ارزشهای شخصیتی مربوط به تعاملات اجتماعی بپردازد و هرچه توانایی ایفای نقش اجتماعی او بهتر باشد، احساس رشد شخصیتی بیشتری میكند.
اهمیت دوران جوانی از دیدگاه قرآن
از منظر قرآن، مجموع فراز و نشیبهای دوران زندگی بشر در سه مرحله، خلاصه میشود: كودكی، جوانی، پیری.خدا همان كسی است كه شما را آفرید در حالی كه ضعیف بودید، سپس بعد از این ضعف و ناتوانی، قوت بخشید و باز بعد از قوت، ضعف و پیری قرار داد. او هر چه بخواهد میآفریند و اوست عالم و قادر. (3)
ارزش دوران جوانی از دیدگاه قرآن بدین گونه مطرح شده كه جوانی، منزل قوت و نیرومندی زندگی دنیا است.
بشر در پیمودن راه زندگی و طی پستیها و بلندیهای آن، مانند كوهنوردی است كه یك روز دامنه را میپیماید تا خود را به مرتفعترین قلهی كوه برساند و روز دیگر از دامنهی نشیب عبور میكند تا به آخرین نقطهی نزولی برسد. موقع پیمودن دامنهی فراز، هر روزی كه بر وی میگذرد، چشم اندازش وسیعتر میگردد و نقاط تماشایی بیشتری را میبیند و وقتی كه به قلهی كوه قدم میگذارد، به همه جا مسلط میشود و عالیترین مناظر را مشاهده میكند.
ایام جوانی رسیدن به مرتعترین و عالیترین منازل زندگی است. در دیدگاه جوانان، مناظر زیبا و چشم اندازهای مطبوع و دل پسند، بسیار است، روح جوان لبریز از آمال و آرزو و سرشار از امید است. امام علی علیه السلام میفرماید:
دو چیز است كه فضیلت و برتری آنها را نداند، مگر كسی كه آن دو را از دست داده باشد: جوانی و تندرستی. (4)
جوان و جوانی در آینهی معرفت
«هشیاری»، «آگاهی» و «بیداری»، ارزشهایی آسمانی هستند كه در معارف ناب دینی و سخنان پاك پیشوایان دین، همگان، به ویژه جوانان، بدان خوانده شدهاند. كیمیاگون بودن جوانی در سخن رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم این گونه پدیدار میشود:بهتین شما جوانان كسی است كه شبیه پیران در كار آزمودگی، احتیاط و هوشمندی باشد و بدترین شما كسی است كه همچون جوانان، شتابزده، پرهیجان و غافل باشند. (5)
امام علی علیه السلام سرزمین اندیشههای این گروه را چون عرصهای پاك و حاصلخیز میداند كه به هنگام افشاندن بذرهای دانش و بینش، آن را میپذیرند و به طرز چشمگیری میپرورانند. (6)
امام خمینی رحمةالله علیه و جوانان
امام راحل رحمةالله علیه گرچه خود كهن سال بودند، اما شناخت راستین ایشان نسبت به جوانان و شیوههای شایستهشان در جذب این گروه گران مایه، بدان حد مؤثر افتاد، كه چون اكسیری پربها وجود این قشر را دگرگون ساخت و آنان را عناصری پاك، الهی و نورانی ساخت.وقتی برخی از نوجوانان و جوانان كه سراسر وجودشان را اطاعت خداوند فراگرفته بود، خدمت امام رحمةالله علیه شرفیاب میشدند، ایشان میفرمود:
من واقعاً گاهی وقتها كه میبینم، بعضی از این جوانها این طور هستند، من خجلت میكشم كه اینها چه میگویند، ما چه میگوییم، اینها چه حالی دارند، ما چه حالی داریم! اینها را خدا به دست ما داده، این كار، كاری است الهی! (7)
بخش دوم: قرآن و جوانان
قرآن عهدنامهی الهی بر خلق خداست كه شایسته است هر انسانی به عهدنامه خداوند نگاه كرده، در هر شبانه روز پنجاه آیه تلاوت كند. (8) به ویژه در ماه رمضان كه قرائت هر آیه همچون ختم تمامی قرآن در سایر ماهها دانسته شده است. (9)قرآن، حبل الهی و ریسمانی ملكوتی است كه از یك سو در دست انسانها و از سویی دیگر به سمت خداوند رحمان است: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا). (10)
قرآن در اندیشهی امام رحمةالله علیه
شناخت، معرفت و عشق نسبت به این صحیفهی همیشه سبز و سترگ الهی، به انسان روشنی اندیشه و نورانیت دل و دیده میبخشد و او را به اوج دانایی و بینایی نسبت به دیدهها و نادیدهها پرواز میدهد، به گونهای كه همچون روح خدا و آیت درخشان آفرینش حضرت امام خمینی رحمةالله علیه قرآن را آن گونه كه بایسته و شایسته است، میشناسد و همگان، به ویژه جوانان آرمان گرا، حقیقت طلب، پر احساس و عدالت خواه را به شناخت، انس و هوشیاری در این عرصه دعوت میكند.ایشان میفرمایند:
اگر قرآن نبود، باب معرفةالله بسته بود الی الابد. (11)
هر چه در راه خدا بدهیم و هر چه در راه قرآن بدهیم، فخر ماست؛ افتخار ماست؛ راه حق است. (12)
قران كریم پناه همهی ماست. (13)
قرآن كتاب انسان سازی است؛ كتاب انسان متحرك است؛ كتاب آدم است، كتابی است كه آدمی باید از این جا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حركت بكند. (14)
مشكل بزرگ مسلمین این است كه قرآن كریم را كنار گذاشتهاند و تحت لوای دیگران در آمدهاند. (15)
هر مقداری كه شما عمل كردید به قرآن، زیر پرچمش رفتید. پرچم قرآن این نیست كه پرچمهای دیگران هستند. پرچم قرآن عمل به قرآن است. (16)
هیچ مكتبی بالاتر از قرآن نیست. (17)
آن چیزی كه مهم است، این است كه مسلمین به اسلام و به قرآن عمل كنند... اسلام، مسائل را همهی مسائلی كه مربوط به زندگی بشر در اینجا و در آنجاست، و مربوط به رشد انسان، تربیت انسان، ارزش انسان هست همه اینها در اسلام هست. (18)
این قرآن است كه هدایت میكند ما را به مقاصد عالیهای كه در باطن ذاتمان توجه به او هست و خودمان نمیدانیم. (19)
قرآن باید در تمام شئون زندگی ما حاضر باشد. (20)
رمز پیروزی و راه رهایی از نگاه امام رحمةالله علیه
قرآن كریم، دایرةالمعارف عظیمی است كه «برای مؤمنان مایهی درمان و شفا و زمینه ساز رحمت الهی است». (21) و «مایه پندپذیری افراد در به كارگیری آموزههای آن و دست یابی به پیروزی خواهد بود». (22)امام خمینی رحمةالله علیه كه افزون بر فقاهت و فلسفه، در قرآن پژوهی و ژرف نگری در معارف والای این كتاب هدایت، سرآمد دیگران شمرده میشد، در هنگامههای مختلف تمامی نعمتها و بركات انقلاب و پیروزیهای چشمگیر گذشته و آینده را در پرتوی هدایت و نورانیت قرآن معرفی كرده، میفرمود:
من با تأیید خداوند متعال و تمسك به مكتب پرافتخار قرآن، به شما فرزندان عزیز اسلام، مژده پیروزی نهایی میدهم، به شرط این كه نهضت بزرگ اسلامی و ملی ادامه یابد و پیوند بین شما جوانان برومند اسلام ناگسستنی باشد. (23)
شما جوان ها - شما جوانهای محصل - سایر جوانها امید من هستید. نوید من هستید... من امید آن را دارم كه شماها با علم و عمل، با علم وتهذیب نفس، با علم و عمل صالح، بر مشكلات خودتان غلبه كنید... با اتكال به ایمان و اعتماد به اسلام و قرآن كریم دست خائنین را قطع كردیم و اگر تتمهای باشد، قطع میكنیم، ان شاءالله. (24)
وظیفهی جوانان نسبت به قران از منظر امام رحمةالله علیه
1. شناسایی حقیقت قرآن و انس با آن
قرائت، تلاوت، حفظ، عمل و انس با قرآن، مراحل مختلف آشنایی با حقیقت قرآن است. در قرائت، سخنان خداوند را به گونهای میخوانیم كه با ادای حروف و بیان صحیح واژهها، ارتباطی ظاهری با الفاظ برقرار كنیم، اما در تلاوت، همراه با قرائت، شعاع روشنی بخشی از مفاهیم آیات را در آیینهی دل مینشانیم. امام سجاد علیه السلام دربارهی قرآن میفرماید:اگر همهی مردمی كه بین مشرق و مغرب عالم وجود دارند، از بین بروند و كسی روی زمین نباشد و من تنها باشم، چنانچه قرآن با من باشد، هرگز احساس وحشت نمیكنم. (25)
رهبر فقید انقلاب با اشاره به این وظیفه، جوانان هوشمند و فرزانه را به چنین شناختی دعوت كرده، فرموده است:
مجاهدات و كوششهای خستگی ناپذیر شما جوانان روشن ضمیر مسلمان، در راه درك صحیح اسلام و شناسایی حقیقت قرآن كریم، موجب امیدواری و خرسندی مسلمانان بیدار است... بر شما جوانان مسلمان لازم است كه در تحقیق و بررسی حقایق اسلام، در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره، اصالتهای اسلامی را در نظر گرفته و امتیازی كه اسلام را از همهی مكاتب دیگر جدا میسازد، فراموش نكنید. مبادا قرآن مقدس و آیین نجات بخش اسلام را با مكتبهای غلط و منحرف كنندهای كه از فكر بشر تراوش كرده است، خلط نمایید. (26)
ایشان در كتاب گران سنگ آداب الصلوة نیز با استناد به سخن امام صادق علیه السلام درباره قرائت قرآن میفرماید:
و در حدیث است كه «كسی كه قرآن را در جوانی بخواند، قرآن با گوشت و خونش مختلط شود». (27) و نكته آن، آن است كه در جوانی اشتغال قلب و كدورت آن كمتراست، از این جهت قلب از آن بیشتر و زودتر متأثر شود و اثر آن نیز بیشتر باقی ماند. (28)
2. آشنایی با منطق شیوا و بینش قرآن
امیر مؤمنان علی علیه السلام، شیوایی و رسایی سخن خداوند را در قرآن این گونه ترسیم میفرماید:با كتاب خداوند توان دیدن حقایق هستی مییابد و قدرت گفت و شنیدن سخن با آن را پیدا میكنید، بعضی از قرآن از بعضی دیگر سخن گویند و برخی گواه برخی دیگر است. (29)
امام خمینی رحمةالله علیه نیز همگان را به این شیوهی ارزشمند فراخوانده و این گونه میگوید:
آن گاه كه منطق قرآن، آن است كه ما از خداییم و به سوی او میرویم و مسیر اسلام بر شهادت در راه هدف است و اولیای خدا - علیهم السلام - شهادت را یكی از دیگری به ارث میبردند و جوانان متعهد ما برای نیل شهادت در راه خدا، درخواست دعا میكرده و میكنند، بدخواهان ما كه از همه جا وامانده، دست به ترور وحشیانه میزنند، ما را از چه میترسانند؟ (30)
3. هوشیاری در برابر قرآن شناسان و اسلام شناسان دروغین
اسلام شناس، روشنفكر، اندیشمند، اهل نظر در روایات و نهج البلاغه، عناوین زیبا و پرجاذبهای است كه برخی افراد، خود را بدانها زراندود میكنند تا شخصیتی چشمگیر در جامعه به دست آورند، حال آنكه جوهر وجودشان، آهنی زنگ آلود بیش نیست!امام راحل، كه افزون بر دانستههای تاریخی، تجربیات بسیاری، از نقشههای از پیش طراحی شدهی استعمارگران كسب كرده بودند، به گونهای شفاف پرده از چنین توطئهای برداشته، میفرمودند:
جوانان عزیز دبیرستانی و دانشگاهی توجه كنند كه سران و سردمداران گروهها كه میخواهند با اسم اسلام پایههای آن را سست كنند و جوانان را به دام اندازند، هیچ اطلاعی از اسلام و اهداف قوانین آن ندارند و با خواندن چند آیه از قرآن و چند جمله از نهج البلاغه و تفسیرهای جاهلانه و غلط نمیشود اسلام شناس شد. اینان با تفسیر انحرافی چند جمله و چند آیه، آیات و جملات صریح را كه مخالفت واضح با مرام انحرافی و التقاطی آنان دارد، انكار مینمایند و در حقیقت تمسك به قرآن و نهج البلاغه، برای كوبیدن اسلام و قرآن است، تا راه را برای رهبران غربی و شرفی خود باز كنند و شما جوانان عزیز و سرمایههای كشور را بر ضد مصالح كشور خودتان بسیج نمایند.
ای جوانان عزیز! هوشیار باشید و با تفكر و تعقل، فعالیت این منافقین بلندگوی غرب و منحرفین بلندگوی شرق را بررسی نمایید... اینان از اول تاكنون، اسلام را وسیلهی اهداف شوم خود كرده... از خداوند متعال بیداری و هوشیاری هر چه بیشتر نسل جوان را خواستار و رشد و تعالی علمی و اخلاقی آنان را خواهانم. (31)
بخش سوم: جوانان و روحانیت
آگاهی از فكر و فرهنگ ناب دینی و به كارگیری سخنانِ وحیانی و آموزههای ربّانی پیشوایان پارسا و اندیشمندان مذهبی، ارمغان جاودانی برای هوشیاری بیشتر و بیداری فراوانتر نصیب ما میسازد؛ نخست خود را باور میكنیم و با كمترین گرد و غبار دشمن، راه را با بیراهه عوض نمیكنیم، دیگر آنكه دست پیدا و پنهان دشمن را در ماجراهای مختلف به خوبی مییابیم و پس از آن مشعلی همیشه روشن از آگاهیها و بیناییها برابر خود میبینیم و در پی آن دیگران - به ویژه جوانان - را نسبت به پس آمدهای حوادث آشنا میسازیم.امام روشن بین و آیندهنگر دربارهی ارزش ایمان الهی و توجه به فرهنگ غنی اسلامی در بین جوانان میفرمود:
شما خود بهتر از هر كس باید بدانید كه ملّت قیام كرده است تا غبار فرهنگهای استعماری را از خود بزداید. ما باید عقاید استعماری را با هر شكل و فرمش در نطفه خفه كنیم و ایمان مردم را كه ابرقدرتها را به زانو درآورد، از آنان جدا نسازیم. (32)
بیشك آشنایی با این شیوههای مهم، گام بزرگی در راه باروری خرد و اندیشهی ما خواهد بود. این آشنایی، جذب و شروع رابطهی ما با معارف ناب، زلال و شفاف دینی، گاه مربوط به تجهیز هر یك از ما، با ابراز تحقیق و تفسیر مفاهیم دینی است، همانند آن كه با دانشهایی چون صرف، نحو، لغت، فقه، اصول و... آشنا شویم، سپس به سرچشمه علوم دست یابیم و گاهی نیازمند استفاده از دست آوردهای متخصصان و آشنایی با سلسلهی گفتارها و نوشتارهای عالمان دینی خواهد بود كه این طریقه، راه را كوتاهتر و مسیر را هموارتر مینمایند.
پرتگاههای پر خطری كه ما را در این مسیر تهدید میكند، آن است كه پارهای اوقات، الفاظ، اصطلاحات و عبارات زیبا از ما دلبری میكند و صاحبان این واژهها را - در گفتار یا نوشتار - آگاهان به مبانی دینی در دل و اندیشهی ما مینمایاند!! كه این بیراهه در بسیاری از مواقع غیر قابل بازگشت بوده و ما را به پشیمانی بیثمری دچار میكند!
امام علی علیه السلام دربارهی ارزش دانشجویی جوانان و معرفت اندوزی آنان میفرماید:
ای گروه جوانان! آبرو و شرف خویش را با ادب، و دین خود را با دانش حفظ كنید. (33)
جوانان، روحانیت، بینشها و گرایشها
آنان كه دیدهای روشنگر و اندیشهای شفاف داشتهاند، به این حقیقت ناب، باور دارند كه لباس، چهره، كیف، كفش، كلاه و ظاهر پر جاذبه، هیچ یك زمینه ساز شخصیت و یا پدید آورندهی دانش نخواهد بود، اما در تمامی جوامع، لباس گروهها و صنفهای مختلف، نشان از نوع فعالیت و تخصص آنان خواهد داشت و گاه قداست خاصی در آنان دیده میشود. «روحانیت» كه با نمادی ویژه، در نوع پوشش به چشم میخورد و لباس او - بنابر آموزههای دینی - لباس نخستین مبلغ اسلام و هدایتگر اعصار، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است، به عنوان آشنایان، آگاهان، مبلغان، محققان و در یك كلام پیام رسانان اسلام معرفی شدهاند.آنان كه در این كسوت مقدس به وظایف خطیر خود عمل كرده و دانش اندوزی، پرهیزگاری و بینش آفرینی را سرلوحهی كار خویش قرار دادهاند، نقشی فراتر از زمان و مكان در امروز و فردای جامعهی خود آفریدهاند! به گونهای كه گاه سالها، دههها و سدههای بسیاری از حیات آنان گذشته، اما یاد و نام آنها، یادآور درستی، راستی و رستگاری بوده است.
بیشك آشنایی، ارتباط، دوستی و صمیمیت روحانیت با جوانان و جوانان با روحانیت، بسان سكان آرامش، در طوفان حوادثی است كه دشمن در جبهههای فرهنگی به پا میكند و با «تردید»، «تضعیف»، «تحقیر» مقدّسات و ارزشهای دینی، سعی در تزلزل باورها و تهی ساختن اندیشهها مینماید.
خوشبختانه، طلوع شكوهمند انقلاب اسلامی، آفتاب اطمینان بین تودههای مختلف مردم، به ویژه جوانان سخت كوش و خردورز با روحانیت و ارتباط عاطفی بیشتری بین روحانیت و مردم ایجاد كرد و حضور روحانیون در مراكز مختلف، به ویژه محافل علمی، فرهنگی، بسیاری از غبارها و بدبینی بین دو طرف را بر طرف نمود.
نخستین بیرقدار این میدان امام خمینی رحمةالله علیه بود كه در آغاز نهضت فرمود:
بدخواهان و مغرضین بدانند با این دروغها و حیلهها نمی توانند بین روحانیون خلاف ایجاد كنند...از روحانیون عظیم الشأن تقاضا دارم كه با طبقات جوان به چشم عطوفت و پدری نظر كنند و بر طبقات جوان است كه در حفظ روحانیت و روحانیون معظم كوشا باشند. (34)
تز «اسلام منهای روحانیت» و امام
واژگون سازی اندیشهها و تغییر نگاه همگان - به ویژه جوانان - نقشهی همیشهی دشمنها، در دور نگاه داشتن تودهها، به خصوص جوانان تحصیل كرده و مؤثر، از آگاهیهای شایسته بوده است. این دسیسه، گاه با تحریف مفاهیم اصلی دینی و زشت جلوه دادن چهرهی مذهب پدید میآید و گاهی با دل سردی، بدگمانی، بدبینی و حتی نگاه طفیلی گونه نسبت به پاسداران دینی و شریعت، انجام میپذیرد.تز «اسلام منهای روحانیت» (35) گامی در این مسیر سیاه و شیطانی است، تا نخست هركس، خود را صاحب نظر در مبانی دینی دانسته، سپس بدون توجه به دیدگاه متخصصان و اسلام شناسان، به ارائهی نظر و برداشت از آیات و روایات بپردازد و در پی آن، نظرات خود را بر معارف الهی تطبیق سازد و دلایلی پوچ و بیارزش برای آن ارائه دهد.
امام راحل رحمةالله علیه با تز اسلام منهای روحانیت، به شدت مبارزه كرد و افزون بر اعتقاد به استعماری بودن این نظر، اسلام منهای روحانیت را همانند كشوری بیطبیب دانست كه با اغراض ضد انسانی و ضد مذهبی همراه خواهد بود. سپس با گفتاری گران سنگ، همگان را به نكاتی توجه بخشید و جوانان را آگاهی داده، فرمود:
نكتهی دیگری که از باب نهایت ارادت و علاقهام به جوانان عرض میكنم، این است كه در مسیر ارزشها و معنویات، از وجود روحانیت و علمای متعهد اسلام استفاده كنید و هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی، خود را بینیاز از هدایت و همكاری آنان ندانید. روحانیون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاریخ و در سختترین شرایط، همواره با دلی پر از امید و قلبی سرشار از عشق و محبت، به تعلیم و تربیت و هدایت نسلها همت گماشتهاند، ... زندانها رفتهاند و اسارتها و تبعیدها دیدهاند و بالاتر از همه، آماج طعنها و تهمتها بودهاند و در شرایطی كه بسیاری از روشنفكران در مبارزه با طاغوت، به یأس و ناامیدی رسیده بودند، روح امید و حیات را به مردم برگرداندند و از حیثیت و اعتبار واقعی مردم دفاع نمودهاند. (36)
علما و روحانیون ان شاء الله به همهی ابعاد و جوانب مسئولیت خود آشنا هستند، ولی از باب تذكر و تأكید عرض میكنم، امروز كه بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد كشور اسلامیمان، احساس میكنند كه میتوانند اندیشههای خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز، حرفهای آنان را بشنوند، و اگر بیراهه میروند، با بیانی آكنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنها دهید، و باید به این نكته توجه كنید كه نمیشود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فوراً اَنگ التقاط و انحراف بر نوشتههاشان زد و همه را یكباره به وادی تردید و شك انداخت. (37)
من به روحانیین محترم در هر جا هستند، اعلام میكنم، ممكن است شیاطین با ایادی خود، تبلیغات سوئی علیه جوانان عزیز خصوصاً جوانان دانشگاهی بكنند. باید روحانیون بدانند كه امروز تكلیف آن است كه همهی قشرهای ملت... دست به دست هم داده و علیه قدرتهای شیطانی و مستكبرین كوشش نموده و در صف واحد، نهضت اسلامی را جلو رانده و استقلال و آزادی را چون جان عزیز خود نگهبانی كنید. (38)
بخش چهارم: جوانان و دشمن شناسی
سرعت تأثیر و ابهت چشم گیر انقلاب اسلامی ایران، صاحبان اندیشه و سران قدرت را دچار شگفتی فراوانی ساخت، به گونهای كه تا مدتی قدرت تدبیر و مبارزه را از آنان ربود و فضایی تیره و تار از حیرت و سردرگمی برابر دیدگان آنها ایجاد كرد. دیری نپایید كه شیوههای توطئه در براندازی نظام جمهوری اسلامی یكی پس از دیگری، مطرح گردید و تمامی قدرتهای استكباری و دست آموزان آنان كه اسلام را نیروی برتر، ستم سوز، حركت آفرین و امیدبخش تمامی مستضعفان جهان مییدند، در یك جبهه آرایش مییافتند تا پرتوان و قدرتمند، بنیانهای انقلاب نوپای ایران را واژگون ساخته و فریادهای خروشان انسانهای در بند و آزادی خواه را در آغاز راه خاموش سازند.نخست «كودتا» به عنوان راهی كوتاه و پر ثمر دانسته شد تا در یك شب، ره چندین ساله طی شود و نتیجهای زرین و رضایت بخش برای استكبار فراهم آورد. فاصله 28 مردا 1332 و اقدامات هایزر تا كودتای نوژه در آغازین سالهای پیروزی، چنان خاك تا افلاك بود و در این زمان نفس مسیحایی روح الله، جانهای غبار گرفته را نیز آیینه گون و بصیرت آفرین ساخته بود تا خود به شكستن دست ناپیدای دشمن در براندازی نظام الهی ایران همت گمارند و كشور خویش را از چنگال استكبار نجات دهند.
«تجزیه» راه دوم بود كه در كردستان و پارهای دیگر از نقاط به تجربه و آزمایش گذارده شد، در حالی كه باورهای دینی ملت ایران ، دوستی وطن را به آنان آموخته بود:
حب الوطن من الایمان. گرچه فریب دشمنان در اندك زمانی كارگر میافتاد، اما نسیم سخنان پیشوای راستین مسلمانان جهان، بهاری دوباره، زنده و پویا در سرای وجود آنان میآفرید و همگان را به عشق حقیقی نسبت به اسلام و میهن فرا میخواند.
سومین شیوهی دشمن، «ترور» شخصیتهای تأثیر گذار، هدایت بخش و اداره كنندهی جامعه بود كه در بسیاری از موارد به دست كوردلان به نام منافق و فریب خوردگان سیه سرشت انجام میشد، بیخبر از این حقیقت که خون خداجویان، بیداری خواب آلودگان و غفلت زدگان را در پی داشت و حاضران در صحنهی نبرد را استقامتی چشمگیر میبخشید. نومیدی استكبار از شگردهای شیطانی، او را به «تجاوز نظامی» كشاند تا پیامدهای جنگ و تجاوز، مشتهای آهنین را به دستهای گشوده بر سر تبدیل سازد! مقاومت هشت سالهی رزم آوران دلیر و شهادت طلب، تمامی سران زر و زور و تزویر را به عقب نشینی ذلت بار در این جبهه نیز واداشت تا آنكه شیوهای ناپیدا، و دراز مدت در دستور كار دشمن قرار گرفت كه«تهاجم یا شبیخون فرهنگی» نام گرفت. شگردی كه آرمان نخست آن ایجاد فاصله، اختلاف و دشمنی بین نسل وارث انقلاب با نسل حادث انقلاب بوده تا راه دشمن در برابر دیدگان و دلسوختگان و رنج كشیدگان، به سادگی گشوده شود و قدرت هر تدبیر و تدافعی سلب گردد.
بیتردید لبهی تیز این تهاجم، عمق باورهای دینی تودهها - به ویژه نوجوانان وجوانان - را هدف گرفته و بر آن است به گونهای آرام، ایمان، امید و امنیت روحی - روانی جامعه را كه دست آورد نهضت امام بود، بر باید و با گسست فرهنگی، نسل نو و رهبران آیندهی نظام را از ارزشهای والای الهی تهی كند. (39)
شیوههای دشمن از نگاه امام
الف) تفرقه و اختلاف؛ صلاح همیشهی دشمن بر علیه جوانان
حضرت امام رحمةالله علیه پیرامون پیامدهای تلخ تفرقه و اختلاف میفرماید:من خوف آن را دارم كه این تفرقه اندازیها به ضرر ملت رنج دیده و زیان خود آنان تمام شود. من از روزگار سیاه اختناق و اسارت بیمناكم.من از این گرایشهای غربی و شرقی متأسفم. (40)
قدرتهای بزرگ كه مأیوس شدند از اینكه با جنگ و با حملهی نظامی بتوانند كاری بكنند، دست به شیطنت زدهاند و میخواهند شماها را از هم جدا كنند و اختلاف بین شما بیندازند.(41)
تفرقه از شیطان است و وحدت كلمه و اتحاد از رحمان ست. (42)
عزیزان من! از اختلاف كه الهام ابلیس است، اجتناب نمایید.(43)
اگر شما با من و من با شما مقابله كنیم، غیر از این كه دیگران سوء استفاده كنند، چیزی به دست نمیآید. (44)
ب) اغفال، بیخبری و فریب جوانان
پیشوای روشن بین، هوشیار و ژرف نگر شیعیان، امیرالمؤمنان علیه السلام كه در سه دههی سخت و طاقت سوز كه از غفلت و فریب اطرافیان خود توسط دشمنان، خار در چشم و استخوان در گلو داشت، دربارهی این صفت مرگ آفرین و هلاكت بار میفرمودند:هوشیاری و بیداری، نعمت خداوندی، نورالهی و بصیرتی روشن بخش است و خواب آلودگی، غفلت و بیخبری زیان بخشترین دشمنان، گمراهگر دل و دیدهی دوستان، سراشیبی سقوط همگان و تهی ساز اندوختههای سالهای درد و حرمان است. پروا پیشگان كسانی هستند كه چون در بین غافلان حضور دارند، هوشیارند و هنگامی كه با ذاكران بوده، از غفلت بیزارند. ویژگی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در شفای دردهای روحی، آن بود كه ریشههای غفلت را مییافت و به درمان آنان میشتافت. (45)
امام راحل عظیم الشأن رحمةالله علیه نیز در این باره، این گونه میفرمود:
مخالفان جمهوری اسلامی و ما و شما در داخل و خارج، دو قطب ابرقدرت جهان خوار و جوانان به صید كشیده شدهی آنان، است. دشمنهای بزرگ اسلام و مسلمانان با صیدهای خودشان و بازی خوردگان مكتبشان، شما را در خارج و كشور شما را در داخل مورد هجوم تبلیغاتی وسیع و تسلیحاتی قرار داده و میدهند. ما در این جا و شما در خارج باید كوشش كنید و جوانان گول خردهی خود را از دام این صیادان شیاد، رهایی بخشیم. این نوجوانان بیخبر از دامهای گستردهی بازی گران و سیاست بازان، آنچنان چشم و گوش بسته، تسلیم آنان شدهاند كه تمام دروغها و تهمتهای آنان را به مقامات جمهوری اسلامی ... بیچون و چرا پذیرفته...
شما جوانان عزیز هوشیار با دوستان داخل كشور خود دست به دست هم دهید و این نوع نوباوگان بیخبر را ارشاد و از دام صیادان شیاد برهانید. (46)
ج) دور ساختن جوانان از فرهنگ اصیل اسلامی
شیوهی سوم دشمن، فرو بردن جوانان در جهالت و نااگاهی نسبت به فرهنگ خودی و سرمایههای غنی معرفتی است. این پدیدهی شوم سبب عریان سازی فكر و ندیشه و جهت دادن یكایك دین باوران به سوی آرمانهای استكباری و واژگونی چهرهی آموزههای دینی از باورهای نیروهای خودی و انحراف همیشهی آنان در مسیر مطلوب دشمنان خواهد شد.امام ژرف اندیش با بینش و بصیرت، دربارهی وظیفهی جوانان هوشمند میفرماید:
فرزندان من! به آغوش اسلام برگردید و از فرهنگ غنی اسلام بهره بردارید.(47)
در شناسایی اسلام بیشتر جدیت كنید؛ تعالیم مقدسهی قرآن را بیاموزید و به كار بندید؛ با كمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمانهای بزرگ اسلام بكوشید. (48)
د) جداساختن جوانان از ولی فقیه و پیشوای جامعه
خدشه سازی آموزهها، مقدّسات و اصول سعادت آفرین دین وبدبین سازی تمامی قشرها به ویژه جوانان به عنوان نیروهای توفنده و توانمند نظام به رهبران دینی و پیشوایان مذهبی و جداسازی آنان از آغوش پرمهر رهبر جامعه و ولی فقیه، دو آرمان بسیار مهم اساسی و حساب شدهی دشمن بوده، هست و خواهد بود.
بنیانگذار جمهوری اسلامی در بارهی این توطئههای شوم میفرماید:
ولایت فقیه برای مسلمین یك هدیهای است كه خدای تبارك و تعالی داده است. (49)
بهترین اصل در اصول قانون اساسی، این اصل ولایت فقیه است. (50)
«ولی امر» حجت خداست.(51)
من و همهی ملت، به همهی قوای انتظامی اطمینان میدهم كه امر دولت اسلامی اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملكت نخواهد وارد شد.(52)
رهبر و رهبری در ادیان آسمانی و اسلام بزرگ، چیزی نیست كه خود به خود ارزش داشته باشد و انسان را خدای نخواسته به غرور بزرگ اندیشی خود وادارد.(53)
فقیه نمیخواهد به مردم زور گویی كند. (54)
نتیجه
بیشك جوانان باید در تهذیب نفس و خودسازی كوشا باشند و مراقبت از خویشتن و غبارروبی كعبهی دل از بتهای هوا و هوس را با تمام قوا انجام دهند. این وظیفهی بسیار ضروری و مهم، در آغاز ورود به جامعه كه شخصیت انسان چونان نهالی نورس و نوپا است، كاری سادهتر خواهد بود؛ چرا كه شكل دادن به ابعاد روحی و خواهشهای نفسانی در این هنگام - یعنی دوران نوجوانی و جوانی - تأثیری همیشگی و درازمدت خواهد داشت و راه چندین ساله، در كمترین مدت طی خواهد شد.امام خمینی، حكیمی ژرف اندیش و پدری روشن ضمیر بود كه از آغاز نهضت اسلامی، نگاه اندیشمندانهی خود را بر قشر تأثیر پذیر و تأثیرگذار جوانان قرار داد و بیداری دینی و اخلاقی این قشر عظیم را با زیباترین راه و شیوه، سبب شد. شیرینی و شیوایی، سعادت و صلابت و جامعیت و خاتمیت دین را یك جا عرضه نمود و دل و دیدهی جوانان را از سراب فرهنگی غرب بیزار ساخت.
اندیشههای وارداتی، خارهایی خشن در مسیر فكر و فرهنگ جوانان و اقشار مختلف است كه هر از گاهی با چهره هایی زیبا و عناوین فریبنده جلوهگری میكند تا راه دست یابی به فرهنگ اصیل، شفاف و تابناك الهی را دچار ناهمواری كرده و نگاه جست و جوگر افراد را به سوی خود جلب كند. راهزنی فرهنگی و انحراف فكری انسانها، جنایتی است كه ستم آن، گاه از قتل افراد، سنگینتر و وحشتناكتر خواهد بود.
پینوشتها:
1. روان شناسی نوجوان، ص 124.
2. همان.
3.روم (30): 54.
4. غرر الحكم ودررالكلم، ج 1، ص 550.
5. كنز العمال، ج 58، ص 43.
6. ر.ك: بحارالانوار، ج 77، ص 201.
7. صحیفه امام، ج 15، ص 359.
8. الكافی، ج 2، ص 609، ح 1.
9. ر.ك: بحارالانوار، ج 93، ص 341.
10. آل عمران (3): 103.
11. صحیفه امام، ج 17، ص 433.
12. همان، ج 11، ص 512.
13. همان، ج 9، ص 422.
14. همان، ج 3، ص 349.
15. همان، ج 13، ص 275.
16. همان، ج 11، ص 386.
17. همان، ج 12، ص 511.
18. همان، ج 15، ص 481.
19. همان، ج 12، ص 511.
20. همان، ج 16، ص 38 - 39.
21. اسراء (17): 82.
22. قمر (54): 17.
23. صحیفه امام، ج 3، ص 483.
24. همان، ج 6، ص 350 - 351.
25. الكافی، ج 2، ص602، ح 13؛ بحارالانوار، ج 46، ص 107، ح 101.
26. صحیفه امام، ج 2، ص 437 - 438.
27. الكافی، ج 2، ص 603، ح 4.
28. آداب الصلوة، ص 19.
29.نهج البلاغه، خطبه 133.
30.صحیفه امام، ج 11، ص 320.
31. همان، ج15، ص246-247.
32. همان، ج6، ص265.
33. تاریخ الیعقوبی، ج2، ص210.
34. صحیفه امام، ج3، ص204-205.
35. ر.ك: نهضت امام خمینی رحمةالله علیه، ج3، بحث «تز اسلام منهای روحانیت».
36. صحیفه امام، ج21، ص97.
37. همان، ص98.
38. همان، ج12، ص209.
39. ر.ك: سخنان گرانقدر رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنهای در خطبههای نماز جمعه تهران، 26/ 9/ 78.
40. صحیفه امام، ج6، ص265.
41. همان، ج13، ص393.
42. همان، ج17، ص295.
43. همان، ج3، ص512.
44. همان، ج19، ص305.
45. میزان الحكمه، ص259- 269.
46. صحیفه امام، ج15، ص347-348.
47. همان، ج6، ص265.
48. همان، ج2، ص439.
49. همان، ج10، ص407.
50. همان ج11، ص465.
51. ولایت فقیه، ص80.
52. صحیفه امام، ج10، ص58.
53. همان، ج18، ص6.
54. همان، ج10، ص310.
کتابنامه:
قرآن كریم.
نهج البلاغه.
1. آداب الصلوة، امام خمینی رحمةالله علیه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمةالله علیه، تهران، 1385.
2. بحارالانوار، علامه مجلسی، محمدباقر، انتشارات اسلامیه، 1374.
3. بررسی شخصیت جوان از دیدگاه قرآن، حدیث و علم روان شناسی، سلیمانی فر، ثریا، فرهنگ مكتوب، تهران، 1384.
4. جوان از دیدگاه امام خمینی رحمةالله علیه، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1377.
5. دشمن شناسی از دیدگاه امام خمینی رحمةالله علیه، نگارش: حمید، پژوهشكده تحقیقات اسلامی.
6. روان شناسی نوجوانان، اسماعیل بیانگرد، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1378.
7. سیمای جوان در كلام امام رحمةالله علیه، امام خمینی رحمةالله علیه، انتشارات دارالعلم، قم، 1371.
8. صحیفه امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی، تهران، 1385.
9. غرر الحكم و دررالحكم، گفتار امیرالمومنین علی علیه السلام، شیخ الاسلامی، حسین، قم، انصاریان، 1374.
10. الكافی، ثقة الاسلام كلینی رازی، قم، صلوات، 1383.
11. میزان الحكمه (ترجمه فارسی)، محمدی ری شهری، محمد، مؤسسه دارالحدیث، قم، 1384.
منبع مقاله:
نجفی، طاهره؛ (1389)، مجموعه مقالات برگزیده همایش اندیشههای اخلاقی - عرفانی امام خمینی (رحمة الله علیه)، تهران: چاپ و نشر عروج (وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمة الله علیه))- چاپ اول.