جوانان ، جنسیت واخلاق (2)
بررسی تربیت جنسی و اخلاقی نوجوانان و جوانان از سوی نهاد خانواده
او بعد میگوید:
«در مسایل تربیت جنسی طرق خاصی که مختص پرورش و تربیت جنسی باشد تعیین نشده و وجود ندارد. بلکه صورت کلی کار تربیتی روی هم رفته تصویری از تربیت جنسی است.»
«محیط خانواده و شکلپذیری صحیح شخصیت را معین میسازد و از جمله زمینه جنسی آن را مشخص میکند، برای تربیت اخلاقی کودکان باید پدر و مادر نمونه نفوذ و شخصیت باشند».(31)
اگر پدر و مادر و یا دیگر اطرافیان کودک در گفتار و رفتار بینزاکت و خشن باشند و سخنان ناشایست بر زبان آورند، کودک ابتدا ناخودآگاه و بیاختیار این رویه را به کار میبرد و سپس به تدریج گفتار و کردار او بر همین منوال شکل گرفته و گستاخ میشود. برای مثال از یک دختر نوجوان که به طور دایم زندگی سبکسرانه و بیبند و بار مادرش را پیش رو دارد، نمیتوان انتظار اخلاقی بودن را داشت و یا پدری که اوقات فراغت خود را در میهمانیهای نامناسب، با خوشگذرانی سپری میکند، شرایط لازم را برای تربیت اخلاقی پسر و دختر خود ندارد. بنابراین «اعتبار شخصی، موازین اخلاقی پدر و مادر، زندگی کودکان را در طول حیات رهبری میکند. چنین اعتباری وقتی بروز میکند که پدر و مادر دور از رذالت و وقاحت و فساد اخلاقی و دروغگویی باشند.»(32)
اگر چه نصایح بموقع و مؤدبانه پدر و مادر از ارزشمندترین چیزهایی است که نوجوان به آن احتیاج دارد، اما باید دانست از آنجا که نوجوانان به شنیدن پند و اندرز چندان راغب نیستند، راهنماییهای مستقیم در آنها چندان مؤثر نخواهد بود.
پدر و مادر باید بموقع در جهان تأثرات باطنی و درونی کودکان ونوجوانان خود وارد شده، و از تشکیل عادات نابجا در آنها جلوگیری کنند و حواس نوجوان را به اموری چون ورزش، اطلاعات علمی، کارهای هنری مانند نقاشی، مطالعه کتاب، خواندن داستان و... و کارها و فعالیتهای اجتماعی، تشکیل اجتماعات و اداره آنها متمرکز سازند و آنها را به گردش، مسافرت، دیدن نمایشگاه و موزهها ببرند. همچنین نوجوانان به دنبال کسب اطلاعات اخلاقی و آگاهی نسبت به مسایل بلوغ جنسی خویش هستند، که در صورت عدم کسب این اطلاعات و آگاهیها از پدر و مادر یا مربیان و کانالهای سالم، بیم این میرود که آنها این اطلاعات را از اشخاص یا دوستان ناباب دریافت کنند که در این صورت، امکان اینکه، آنها گرفتار احساسات آلوده و رکیک شوند، کم نیست.
در جامعه ما میزان آگاهیها و حساسیتهای برخی از خانوادهها نسبت به تربیت فرزندانشان کافی نیست. از این رو آموزش پدران و مادران از طریق رسانهها مانند صدا و سیما و مطبوعات و نیز تشکیل مراکز مشاوره و حتی تشکیل نشستها و همایشهایی از طرف نهادهای آموزشی برای آموزش پدران و مادران جهت تأمین محیط اخلاقی سالم و رشد شخصیت کودک در خانواده ضروری به نظر میرسد. چنین آموزشهایی تنها در تعداد اندکی از مراکز آموزشی صورت میگیرد. مشکلات و روزمرگیهای موجود در دستگاههای آموزشی از سویی، و مشکلات اقتصادی گریبانگیر خانوادهها از سوی دیگر، از دلایل انجام نگرفتن چنین آموزشهایی هستند. صدا و سیما نیز اگرچه در برخی موارد اقدام به تهیه این گونه برنامهها کرده است اما از آنجا که این مرکز فرهنگی، اجتماعی تا اندازهای دچار روزمرگی و گرفتار فقدان برنامهریزی جامع و از پیش طراحی شده و راهبرد درازمدت و نیز ناهماهنگیهای فرهنگی بوده و در چارچوب بسته و خشک عمل میکند و به طور دایم مردم را مورد خطاب پند و اندرزهای مستقیم و مقاومت روانی آنها را برانگیخته، در مجموع همه توقعات را برآورده نکرده و تا سطح مطلوب فاصله زیادی دارد.
البته منظور از آموزش پدران و مادران به معنی این نیست که آنها را جاهل بپنداریم و دایما بخواهیم به آنها مطالبی را بقبولانیم و یا القاء و تلقین نماییم. و نیز این نیست که برای تمام سؤالات زنده و قابل بحث و در عین حال پیچیده که مربیان و والدین همه روزه با آن روبهرو هستند بتوان پاسخی دقیق و قاطع بیان کرد بلکه منظور آشنا ساختن و مجهز نمودن پدر و مادر با مسایل و ایدههای روانی و تربیتی و اصول زندگی اجتماعی است، و نیز تلاش برای یافتن بهترین پاسخها و به تبع آن بهترین برخوردها در مواجهه با سؤالات و مسایلی کلی و روزمره روانی و تربیتی است. و نیز آشنا ساختن پدر و مادر با نکاتی که پایههای روانی، شخصیتی و اساس اخلاقی خانواده را تأمین میکند، اصولی مانند: رابطه صحیح پدر و مادر با یکدیگر، که در این رابطه پدر و مادر با دوستی، محبت و احترام متقابل نسبت به یکدیگر، برای کودکان خود الگوسازی میکنند. و یا تلاش پدر و مادر در کسب دانش، اطلاعات جدید، اظهار وجود در اجتماع و انجام وظایف اجتماعی و نیز کار و تلاش شرافتمندانه.
مسأله دیگری که در باره برخی از خانوادههای ایرانی که تعدادشان نیز کم نیست میتوان گفت، این است که خانوادههای زیادی در عین حال که در جامعه و یا دستکم در محیط خانواده خود و خویشاوندان خصوصا خویشان نزدیکشان به اخلاق پایبند هستند، در قلمرو تفریح دچار نوعی ابتذال میباشند. برای مثال، پدر خانواده که در مورد همسرش و فرزندان و نیز اقوامش خصوصا اقوام درجه یک مانند خواهر و مادر و همسر و دختر و... به اخلاق معتقد است، خودش در گذران اوقات فراغت، مهمانی رفتنها و تفریح، پای از چارچوب اخلاقی بیرون میگذارد. و یا پدر و مادری که از فرزندشان میخواهند که درسخوان و اخلاقی باشند، با آوردن برخی فیلمهای ویدئویی به خانه و تماشای آنها این تناسب را به هم میزنند. بدین ترتیب این دوگانگی منجر به ایجاد دوگانگی در پایههای شخصیتی و اساس اخلاقی اعضاء خانواده گشته و تظاهرات رفتاری متفاوتی را بروز میدهد. این مسأله به منظور بررسی شیوههای وصول به تناسب و همسویی محتوایی بین مسایل جدی زندگی فردی و اجتماعی و موارد سرگرم کننده و تفریح جای بحث، تحقیق و ارزیابی دارد.
در این میان خانوادههایی دارای تظاهرات رفتاری مخالف با اخلاق و معنویات نیز هستند که این تظاهرات رفتاری را یا در مقابل جوانان خود بروز میدهند و یا خطرناکتر اینکه پای آنها را به معرکه میکشند. این خانوادهها بیشتر متعلق به دو قشر فقیرتر و ثروتمندتر جامعه هستند. که در طبقه فقیر، وضعیت فساد اخلاق و یا آثار و آسیبهای ناشی از آن به طور کلی به دلیل توأم بودن فقر مادی و فرهنگی، بدتر است. در این وضعیت نمیتوان نوجوان و یا جوانی را که متعلق به چنین خانوادهای بوده و احتمالاً مرتکب تظاهرات رفتاری غیر اخلاقی شده است، تنها با کنترل و اجبارهای اجتماعی و بردن به مراکز امر به معروف و نهی از منکر و دادگاه و امثال آن اصلاح نمود. در این موارد باید به نقش نهادهای آموزشی و برنامههای کوتاهمدت و درازمدت فرهنگی و اقتصادی حکومت توجه نمود. و در مسایل کلی و جزئی از کارشناسان مختلف استفاده نموده با برنامهریزی و حساب شده به طوری که کمترین نتایج منفی به بار آید، عمل نمود.
لزوم توجه به تأثیر منفی بلوغ زودرس یا احساس پیشرس جنسی در تربیت جنسی نوجوانان و جوانان
بلوغ زودرس جنسی یا احساس پیشرس جنسی اکنون در غرب به سنین آغاز نوجوانی کشیده شده است. در جامعه ما نیز چنان که پیشتر اشاره نمودیم ضمن صحبت و گفتگو با برخی جوانان به بروز چنین مسألهای در میان تعدادی از جوانان که در سنین درس و تحصیل هستند، پی بردیم. این در حالی است که در سنین نوجوانی و جوانی جریانات روحی یعنی تفکر، حافظه، تصور و احساس به صورت ثمربخشی توسعه مییابند. و بدین سبب لازم است در این سنین آرامش و امنیت روانی نوجوانان و جوانان در خانواده فراهم بوده و محیط مساعدی برای پرورش و رشد قوای یاد شده مهیا باشد.
آسیبها و نتایج زیانبار احساس پیشرس جنسی و لجام گسیختگی احتمالی آن
عمدهترین عواقب این وضعیت به قرار زیر است:(33)
ـ نوجوان با گرفتاری به تأثرات جدید، پریشان خاطر و پژمرده میشود و از درس عقب میافتد.
ـ تمایلات جنسی پیش از موقع، جوان را از تحصیل و استراحت کلی و نشاطبخش منحرف میکند.
ـ احساس پیشرس اثر منفی در روی حافظه دارد.
ـ دلبستگی جنسی جلو استعداد جوانان را میگیرد و اجازه فعالیت لازم را به آنها نمیدهد و به کنجکاوی و کوشش آنها لطمه وارد میسازد.
ـ میل پیشرس جنسی، رشد فکری و جسمی را پیش از وقت متوقف کرده، میل به تکامل خویشتن را محدود میسازد.
ـ نوجوان از آنجا که هنوز نمیتواند خود را اداره کند و اراده او هنوز قوی نیست، بنابراین نمیتواند جلو خود را بگیرد، و با پیروی از آرزوها و تمایلات خود بیش از پیش اراده خود را ضعیفتر میسازد. و اگر نوجوانی گرفتار فساد اخلاق شود، اندیشه مقاومت در برابر عمل نامشروع را به مغز خود راه نمیدهد.
ـ تمایلات جنسی پیش از موقع و لجامگسیختگی آن سبب رنج و شکست روحی در نوجوان و جوان میشود.
ـ میل جنسی پیشرس بدون عمق، احساس عمیق عشق را پلید میسازد. در کتاب روانشناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان از ن.ک. کروپسکایکا چنین نقل شده است: عشق را باید شناخت، نه فقط به صورت ارضای غریزه جنسی سالم، بلکه به صورت احساس شادیآفرینی که با تمایل دو طرف و نزدیکی دو روح به یکدیگر هدفی واحد را دنبال میکنند و هر دو آماده مبارزه با مشکلات زندگی مشترک میگردند.
ـ آغاز میل جنسی پیشرس در نوجوانان و مخصوصا بارداری نامشروع نابهنگام سبب تزلزل روحی و اخلاقی و خودسری میشود و شخص را برای پیدایش اختلال عصبی و جنسی مستعد میسازد. و مشکلات مادی فراهم نموده و در مجموع به نوجوان دختر و پسر اجازه و امکان نمیدهد که مقام شایسته خود را در اجتماع پیدا کند.
ـ آغاز پیش از موقع احساس جنسی و لجامگسیختگی آن سبب بیماریهای خاص میگردد. و گاهی عواقب شوم بیماری را باید به صورت تأثرات سخت روحی در نظر گرفت که منتظر دختران و پسران جوان است. در نمونههای بسیاری این بیماریها، لطمات روحی سختی را سالهای متمادی به جای میگذارند و در بسیاری مواقع سرنوشت بعدی انسان را تعیین میکنند. فرد به دلیل بیماری به طریق دروغ و نیرنگ با دوستان و خویشاوندان مراوده برقرار میکند. چنین دختران و پسرانی به جای خوشبختی منتظر نابودی روحی میگردند. ضعف جسمانی همراه با ضعف دستگاه اعصاب گاهی آنها را به نتایج ناگواری میکشاند.
برخلاف نتایج زیانبار حاصل از پاسخگویی به احساسات پیشرس جنسی، «خودداری در احساسات جنسی تا تکمیل بلوغ جنسی و اجتماعی میزان رشد روحی و جسمی شخص را تأمین مینماید. ضمنا موجب خوشبختی زیاد خانوادگی میشود.»(34)
علاوه بر نکات یاد شده به نظر میرسد که احساس پیشرس جنسی و لجامگسیختگی احتمالی آن بر توسعه فرهنگی و توسعه سیاسی تأثیر منفی دارد. از این رو در این خصوص به نکته زیر به عنوان یکی از عواقب عمده مسأله مذکور اشاره میشود.
ـ تمایلات پیشرس جنسی و لجامگسیختگی آن منجر به بیبند و باری اخلاقی میگردد. و بیبند و باری اخلاقی فرد را از مسایل جدی اجتماعی ـ سیاسی دور میسازد. گسترش اجتماعی این لجامگسیختگی و بیبند و باری اخلاقی با توسعه سیاسی متناقض بوده و افت آگاهی و رشد سیاسی را باعث میشود.
محرکها و سرمنشأ بروز احساسات
ـ کتابهایی که مطالبی مربوط به روابط باطنی در آنها مطرح شده است.
ـ مشاهده زندگی اطرافیان و دوستان و آشنایان بیبند و بار.
ـ رفت و آمد با دوستان و افراد آلوده.
ـ بیپاسخ ماندن برخی سؤالها در ذهن نوجوان و عدم راهنمایی بموقع او توسط پدر، مادر و مربیان دیگر و منجر شدن به کسب اطلاعات وی از دوستان و آشنایان منحرف.
ـ زندگی شهری با مدهای زیبا و جدید.
ـ محیط نامساعد خانوادگی که دارای نقایص تربیتی است. برای مثال: بیتوجهی پدر یا مادر در پوشیدن برخی لباسهای محرک در نزد فرزندانشان و یا بیمبالاتی آنها در روابط خصوصیاشان که میتواند به افزایش احساس جنسی زودرس در نوجوان و جوان کمک کند.
ـ عکسهای برهنه که در جوامع دیگر گسترش دارد و در جامعه ما بعد از انقلاب به طور پنهانی و اندک احتمالاً وجود دارد. به همین خاطر موج اجتماعی خاصی ندارد.
ـ بهرهبرداری از سکس در زمینههای مختلف از جمله تبلیغات تجاری. البته در ایران بعد از انقلاب در تبلیغات تجاری چنین استفادههایی وجود ندارد.
ـ موسیقیهای مهیج و تحریک کننده همراه با رقصهای به اصطلاح جدید و معاصر (در جامعه ما در برخی مهمانیها و پارتیها چنین مواردی وجود دارد) که به لجامگسیختگی اخلاقی و جنسی منجر میگردد.
برخی موارد پیشگیری کننده ازبلوغ زودرس یا بیداری احساس پیش از موقع جنسی(35) ـ پرورش حجب و حیا(36) که از زمان کودکی بسیار ضرورت دارد، در واقع عبارت از جنبه جدی تربیت جنسی و یا تربیت صحیح احساس جنسی است. با تشکیل این صفت احساس عمیق احترام و عفت در برخورد با جنس مخالف آغاز میگردد. و در خیلی از مراحل بغرنج و مشکل رشد جنسی، این رفتار و رابطه جوانان را حجب و حیا تحت کنترل در میآورد و سبب میشود تا ظهور جنسی زودرس به تعویق افتد. تربیت جنسی در محیط خانواده به وسیله ایجاد حجب و حیا (در مقابل پررویی) در کودکان اعم از دختر یا پسر را شامل میشود. حجب و حیا، خصوصیت مهمی از سیمای اخلاقی انسان است. و عبارت است از مهارت در نگهداری خویشتن در اجتماع به صورت شایسته و خودداری و تحمل. حجب و حیا پایه عفت و پاکدامنی است. یعنی پاکی درون و زیبایی شخصیت است. حجب و حیا در گفتار و کردار و در طرز لباس پوشیدن و رفتار و حرکات انسان ظاهر میشود.
شکی نیست که عامل مهم تربیت شیوه و رفتار مناسب پدر و مادر است. پرهیز از خشونت و بیشرمی و بیبند و باری پدر و مادر است که مهمترین خصوصیات انسانی یعنی حجب و حیا جوانان را تقویت میکند. و برعکس، بیشرمی پدر باعث بیشرمی پسر میگردد. و همچنین است دختری که زندگی بیبند و بار مادرش را مشاهده میکند، حتی لاقیدی پدر و مادر در پوشیدن نوع لباس در خانه کودکان را از طفولیت بیقید و شرم میکند.
ـ آگاه بودن پدر و مادر از مسایل جسمی و روحی نوجوان دختر و پسر، توجه به حالات او داشتن و دادن اطلاعات یا راهنماییهای لازم به وی. از طرفی خصوصیات سالم اخلاقی پدر و مادر که شرط اساسی محسوب میگردد، همراه با آموزش عملی خصوصیات صحیح آداب و معاشرت.
ـ مشغول نمودن نوجوان به فعالیتهای پرجوش و خروش مانند انواع بازیها و ورزشها و در مواردی که زمینههای لازم برای قهرمانی وجود دارد. متمایل کردن او به کسب قهرمانیهای بزرگ.
ـ داشتن هدف و نقشه روشن برای آینده
ـ متمایل ساختن نوجوانان به کسب معلومات عمومی و فراهم نمودن امکانات لازم برای آنها در این زمینه. خصوصا آنکه نوجوانان به اطلاعات علمی علاقه زیادی نشان میدهند.
ـ خواستهای علمی بزرگ
ـ فراهم ساختن امکانات لازم برای جلب نوجوانان مستعد به کارهای مختلف هنری مانند نقاشی و...
ـ ورود نوجوان به دنیای ادبیات و مطالعه کتابهای سالم در موضوعات گوناگون. از آنجا که نویسندگان ادبیات معاصر دارای نگرانیها، امیدها، ترسها و علایق و زبان مشترک با مردم هم عصر خود میباشند، در نوجوانان و جوانان دوران خود نفوذ بسیاری دارند. از این رو آثار ادبی آنها در قالبهای مختلف داستان، رمان، شعر و... که به نوعی مسایل و مشکلات بلوغ، احساسات عاطفی و جنسی، برخورد و رابطه مناسب دو جنس مخالف و مسایل دیگر را با توجه به شرایط همان عصر و در چارچوب ارزشها و هنجارهای اجتماعی جامعه مطرح میکند میتواند نقش مؤثر و سالمی را در شکلگیری شخصیت نوجوان و جوان ایفا نمایند.
ـ از آنجا که تعداد زیادی از جوانان با حرارت به کارهای اجتماعی جلب میشوند، میدان دادن و فراهم ساختن زمینههای لازم برای مشارکت اجتماعی جوانان، از جمله تشکیل اجتماعات و اداره آنها.
ـ تماشای فیلمهای سالم و آموزنده و آگاهی دهنده. کودکان و نوجوانان حتی بزرگترها نیز اعمال و رفتار قهرمانان فیلمها و کتابها را مورد تقلید قرار میدهند. نشان دادن فیلم یا نمایش در باره رابطه معقول و سالم میان دو جنس تأثیر فراوان میبخشد. افزون بر داستانها، رمانها و آثار ادبی، فیلمهای مناسب در باره رابطه معقول و سالم بین دو جنس مخالف که البته خالی از تبلیغات مستقیم، شعاری و توأم با بایدها و نبایدهای خشک و بیروح بوده و با مسایل زندگی روز مأنوس باشد در تربیت جنسی و رشد شخصیت نوجوان و جوان تأثیر بسیار دارد، برای مثال: سریال «در پناه تو» که در سال 1375 از شبکه دوم سیما پخش میشد صرفنظر از ارزیابی آن از جهات مختلف که نیاز به پژوهش دارد. از این دسته فیلمها محسوب میشود.
ـ مشاهده زندگی بزرگترها، دوستان و آشنایان پایبند به موازین اخلاقی و همچنین معاشرت با دوستان، آشنایان و اقوام و افراد متواضع، ساده و معتقد به اخلاق
ـ رفتن به گردش خارج شهر، نمایشگاهها، موزهها و... به خصوص به طور خانوادگی و با مربیان
ـ تقویت احساس مسؤولیت و نوع دوستی در نوجوان
ـ بحث و گفتگو در باره مسایل روز و مباحث گوناگون سیاسی، اجتماعی و... و نیز پیرامون جنبههای مثبت و منفی تجدد و تمدن جدید در محیط خانواده و نیز محیطهای آموزشی دیگر.
ـ تقویت توانایی قدرت انتقاد از محیط در نوجوان و جوان.
ـ ایجاد روحیه مخالفت با بدیها و زشتیها در نوجوان
ـ احساس مسؤولیت و احترام عمیق به پدر و مادر و اجتماع و میهن
ـ از آنجا که جوانان نوعا شتابزدهاند و یا دقت لازم را در انتخاب دوست ندارند، القاء و آموزش فکر صحیح و دقت لازم در انتخاب دوست برای تمام زندگی به فرزندان ضروری است. راستی، ادب، اعتماد و نجیب بودن را باید از دوست انتظار داشت.
ـ آموزش نجابت و شایستگی به طور عینی در زندگی به نوجوانان و جوانان
ـ پیدا کردن ناهماهنگیها در رشد شخصیت کودک، زیرا آنها کودک را به عصبی بودن و بروز انحرافات جنسی مستعد میسازند.(38)
در مجموع باید توجه نمود که «به موازات توجه به اصول اخلاقی در تربیت جنسی کودکان باید خصوصیات پدیدههای جنسی مربوط به جسم را نیز در نظر گرفت و با تمام نیرو آن پدیدهها را به وسیله نیروی محرک عالی و موازین خوب مطیع و منقاد کرد. برای حصول به این منظور همکاری معلمان با پدران و مادران نهایت ضرورت را دارد.»(39) در خصوص بعضی عوامل جنسی و فیزیولوژیکی مؤثر در جلوگیری از تمایلات ناصحیح جنسی در کودکان و نوجوانان میتوان به برخی توصیههای بهداشتی و پزشکی به پدران و مادران اشاره نمود. مانند: «ندادن غذای زیاد و مایعات فراوان در شب به کودکان و نوجوانان و یا غذاهای پر ادویه و تند. مانند: فلفل، خردل، سرکه و یا غذاهای پر کالری. همچنین کودکان و نوجوانان بهتر است از پوشیدن لباس تنگ و یا لباسهای زیر که از مواد مصنوعی تهیه شده است خودداری کنند.»(40) رجوع به پزشک متخصص و کارآزموده در موقعی که احساس میشود نوجوان احتمالاً درگیر مشکلات و یا عادات ناسالم جنسی شده است، ضروری است.
در آموزش و تربیت جنسی نوجوانان و جوانان علاوه بر مسایلی که در هر دو جنس لازم است مورد تعلیم قرار گیرد، باید به برخی نکات در آموزش و تربیت هر کدام از دو جنس به طور جداگانه نیز توجه نمود.
نکاتی چند در آموزش و تربیت جنسی و اخلاقی دختران
ـ برخورداری از غرور دخترانه، نه تنها دختران را در حفظ شرافت و مخالفت با تمایلات سرکش خود موفق میکند بلکه راه بر سوءاستفادهکنندگان نیز میبندد. دختری که هیچ گونه تربیتی از لحاظ غرور دخترانه و شرافت نداشته باشد نه تنها با تمایلات خود مخالفت نمیکند که دیگران را هم به آن فرا میخواند.
ـ دختر باید بداند که زیبایی تنها منحصر به زیبایی ظاهر نیست. بلکه زیبایی واقعی، زیبایی اندیشه، روح و شخصیت است. و در واقع جامعه باید از او زیبایی اندیشه و شخصیت را بخواهد. و حتی به هنگام ازدواج به عنوان اولین و مهمترین مسأله، شخصیت دختر باید مورد نظر باشد و بعد مسایل ظاهری.
ـ پدر و مادر (به خصوص مادر) باید چطور لباس پوشیدن، چگونه صحبت کردن، چگونه نشستن، نحوه مراوده با دوستان و... را با بصیرت و نزاکت به دختر خود آموزش دهند. مثلاً او باید بیاموزد که باید درست و مناسب بنشیند، مناسب لباس بپوشد و از رفتارهای سبک بپرهیزد تا احترام اطرافیان (دیگران) را به خود جلب کند. البته زور و فشار، محدودیت و منع و انکار در آموزش موارد ذکر شده تأثیر منفی اگر نداشته باشد، تأثیر مثبت نخواهد داشت. در گفتگوی انجام شده با جوانان، دختر محصلی در مورد این شیوه نامناسب رفتار برخی پدر و مادرها این طور میگوید: بعضی مادرها مثلاً اگر دخترشان مانتوی کوتاهی بپوشد آن را فورا پاره میکنند و دعوا و مرافعه به راه میاندازند... در حالی که این تأثیر منفی دارد. اما من وقتی برای اولین بار مانتوی کوتاهی پوشیدم، مادرم گفت: فقط مواظب خودت باش. و این گفتار مادرم هیچ عکسالعمل منفی در من بوجود نیاورد. دختر دیگری میگوید: ممکن است یک سری سختگیری و نظارتها در مورد رفت و آمدهای جوانان لازم باشد چون آزادی بیحساب میتواند به زیان خود جوانان تمام شود. اما سختگیریهای زیاد و بیدلیل و منطق نتیجه منفی به دنبال دارد. البته مادران دیگر ممکن است راههای دیگری را برگزیننـد. منتهـا سخن این است که راههای خشونت فراوان است ولی باید به دنبال بهترین و صحیحترین راه بود.
ـ «مادران هنگام ظهور علایم بلوغ جنسی، به منظور اجتناب از برخورد غیر منتظره، باید در موقع مناسب با گفتگوهای آرام دختر را به آغاز قاعدگی آماده کنند، و توضیحاتی در باره این پدیده جسمی و طبیعی بودن و بیضرر بودن آن بدهند. و نیز ضرورت مراعات قواعد بهداشتی مربوطه را در این باره به او گوشزد نمایند.»(41)
همچنین مدارس، نشریات، بدون اینکه نیازی به گفتن نکات جزیی باشد، میتوانند آموزشهای لازم را به دختران بدهند.
نکاتی چند در آموزش و تربیت جنسی و اخلاقی پسران
ـ نباید به پسرها اجازه داد که کلمات و عبارات عامیانه بینزاکت که حاکی از بیشرمی و وقاحت است بر زبان آورند. آنها اگر به این عمل عادت کنند رفتارهای زشت در آنها ریشه میدواند.
ـ احترام و نزاکت به زن را باید به آنها آموخت در حالی که احترام به مرد را نیز باید به دختران آموخت.
ـ کار کردن، به گردش رفتن، کوهپیمایی، سینما و نمایشگاه رفتن پدر با پسر کمک به رشد او میکند.
ـ گفتگوی پدر با پسر نوجوان خود در باره تغییرات و اتفاقات ارگانیزم در دوره بلوغ جنسی و مراقبت از سلامت اخلاقی او. مدارس و دیگر مربیان نیز میتوانند مطالب لازم را برای آنها بگویند.
ـ پسرها باید طوری تربیت شوند که احساسات دختران را به بازی نگیرند. آنها باید بیاموزند که شوخی و تفریح با احساسات، بیاندازه رذیلانه است. پسران جوان بسیاری به منظور شوخی و سرگرمی و یا به خاطر سوءاستفاده به دختران ابراز علاقه میکنند. دختری در این باره چنین میگوید: پسرها به خاطر سوءاستفاده به دختران ابراز علاقه میکنند و دختر ساده هم فریب این حرفها را میخورد. او میافزاید: کمتر پسری پیدا میشود که با دختری دوست بشود و بخواهد با او ازدواج کند. تازه اگر برای دختر مشکلاتی پیش بیاید، میگوید: من تو را نمیشناسم. برای همین بهتر است دخترها در حفظ حریم خود سختگیر باشند. و بدون شناخت و تأمل هر کس را به حریم احساسات خود راه ندهند. دختر دیگری میگفت: این مسأله در جامعه ما به نوعی بیشتر است. چون، مثلاً در غرب اگر پسری بخواهد با دختری دوست شود، با بهانه ازدواج و قول و قرار مبادرت به این کار نمیکند.
در این صورت دختر تکلیف خودش را میداند. اما در جامعه ما معمولاً و یا بهتر است بگوییم اکثرا پسرها به بهانه قول و قرار ازدواج با دختران آشنا و دوست میشوند...
بنابراین نه تنها باید از پسران هم انتظار پاکی و عفت را داشت بلکه باید به آنها آموخت که بازی با احساسات دختران و استفاده از دروغ و تزویر در رابطه با جنس مخالف بینهایت رذیلانه است.
بخش دوم: لزوم توجه به نقش مردان در کنار نقش زنان در انضباط در اخلاق جنسی و سلامت جامعه
اولاً: بسیاری از مزاحمتها و رفتارهای غیر اخلاقی نیمهپنهان برخی از مردان در رابطه با زنان در جامعه مورد تجاهل قرار میگیرد. مگر اینکه این رفتارهای غیر اخلاقی با خشونت شدید و احتمالاً با جنایت همراه گردد.
ثانیا: به منظور تأمین سلامت جامعه فشار زیاد بر زنان است و این زنان هستند که به طور دایم مورد خطاب قرار میگیرند در حالی که نقش مردان در سلامت نظام اجتماعی و انضباط در اخلاق جنسی تقریبا به فراموشی سپرده میشود.
پاسخ مسایل طرح شده در واقع به این امر برمیگردد که ببینیم به زعم ما، آیا عفت و پاکدامنی تنها کالایی زنانه است و به عبارتی آیا فساد و انحراف و نیز سلامت و عفت در جامعه
یک طرفه است و یا دو طرف دارد. و اگر پذیرفتیم که فساد و نیز پاکدامنی دو طرف دارد که در یک طرف آن مردان قرار دارند، در این صورت عفت و پاکدامنی را از هر دو جنس توقع داشته و در هر دو دنبال خواهیم کرد. و در این صورت، نه تنها به مردان نیز از همان دوران کودکی و نوجوانی به مانند دختران خواهیم آموخت که در رابطه با جنس مخالف نیاز به نزاکت و ادب و عفت و پاکدامنی دارند، بلکه از آنان نیز به مانند زنان در طول زندگیشان انتظار پاکی و عفت خواهیم داشت. و بدین سبب پرورش حجب و حیا و پرهیز از خشونت و بیشرمی و بیبند و باری را در هر دو جنس دنبال خواهیم کرد. رفتارهای غیر اخلاقی نیمهپنهان برخی از مردان و ایجاد مزاحمت نسبت به زنان پدیدهای است که بررسی و شناخت علل و عوامل به وجود آورنده آن و مرتفعسازی این عوامل، رعایت نزاکت و پاکدامنی و پرهیز از خشونت مردان نسبت به جنس مخالف را در پی داشته و همراه با رعایت اصول اخلاقی و پاکدامنی از سوی زنان راه به سوی تأمین سلامت اخلاقی جامعه خواهد داشت. بعلاوه شناخت و مرتفعسازی این عوامل به پیشگیری و کاهش جرایم ناشی از این مزاحمتها نیز کمک فراوان میرساند. زیرا این مجموعه عوامل همراه با شخصیت و انگیزههای فرد و شرایط زندگی او دست به دست هم داده و رفتارهای غیر اخلاقی، خشونت و مزاحمت و گاه جرم و جنایت را به وجود میآورند. رفتارهای غیر اخلاقی و مزاحمتها که هر کدام نوعی خشونت را در خود دارند، عبارتند از: خیره شدن، متلک گفتن، تعقیب در سکوت، آزار و اذیتهای بدنی به شکلهای مختلف به خصوص در محلهای شلوغ و پر جمعیت و داخل اتوبوس، تاکسی و دیگر خودروها، بوق زدن، چراغ زدن یا متوقف ساختن خودروها برای زنانی که در خیابان منتظر وسیلهای هستند.
مزاحمتها و رفتارهای غیر اخلاقی گاه به شکل انواع انحرافات جنسی و جرم و جنایت ظاهر میشود. نظر بازی انحراف خفیفتر، و هتک ناموس انحرافی شدید است که «منحرفان در اولین فرصت و موقعیت به هر زنی که دسترسی پیدا کنند تجاوز نموده و برای اجرای مقاصد پلیدشان جراحات شدیدی به قربانیان خود وارد میآورند و گاهی نیز بیجهت آنان را میکشند. در بین این گونه منحرفان تعداد متأهلینی که در زمان وقوع جرم با زن خود زندگی میکنند، زیاد است.»(42)
بررسی علل و عوامل بوجودآورنده پدیدههای رفتاری مخل عفت عمومی و اخلاق اجتماعی
1ـ تجرد و موانعی که برای ازدواج وجود دارد و موجب محرومیت جنسی میشود
2ـ ازدواجهای ناموفق یا به عبارتی شکست، ناکامی و سرخوردگی در زندگی مشترک زناشویی
3ـ سستی ایمان و اعتقادات مذهبی و بیتفاوتی به مبانی مذهبی و اصول اخلاقی
4ـ رشد معیوب شخصیت و اختلال منش
5ـ عدم برخورداری از تربیت صحیح
6ـ اثرات ناشی از بیکاری و سرخوردگیهای دیگر.
7ـ هوا و هوس
8ـ زنانه محسوب شدن عفت
همچنین از آنجا که اکثر زنان آسیبدیده متعلق به طبقه اجتماعی پایین، در اثر فقر و یا محیط زجرآور و طاقتفرسای خانواده، دچار فساد و فحشا میشوند، عدم انجام اقدامات کافی حکومت یا دولت (و حتی شاید مؤسسات خیر خصوصی) برای زنان آسیبپذیر جامعه (زنان مطلقه و یا بیسرپرست و بیوه به هر علت دیگر، زنان دچار فقر اقتصادی حتی با داشتن سرپرست ـ و دختران و زنانی که در محیط زجرآور و طاقتفرسای خانوادگی از سوی پدر، مادر، نامادری، برادر، شوهر ... مورد ظلم و ستم قرار دارند) و استفاده مردان فرصتطلب از این وضعیت، پاکدامنی و سلامت زندگی، بخشی از این دسته از زنان را مورد تهدید جدی قرار داده است. بعلاوه این زنان آسیبپذیر هستند که مقصر بیعفتی و آثار ناشی از آن قلمداد میشوند. و شرایط حاکم بر زندگی آنها و استفاده مردان (به هر علتی) از این شرایط در تحقق عفت عمومی و سلامت اخلاق اجتماعی و نیز زندگی طبیعی و سالم این دسته از زنان شدیدا مورد اغماض قرار میگیرند.
9ـ تحریکات و انگیزههای خارجی مانند
10ـ بیگانه بودن با محیط و مردم
به طوری که در شمارههای 1 و 2 عوامل بوجودآورنده رفتارهای مخل عفت عمومی و اخلاق اجتماعی ملاحظه کردیم، محرومیت جنسی، علت اصلی مزاحمت، فساد اخلاقی و خشونت نسبت به زنان و دختران است و هر
گونه محرک و انگیزهای که به این مسأله مربوط میشود یا عوامل و انگیزههای خارجی محرک، در ازدیاد پدیدههای رفتاری یادشده مؤثر خواهد بود.
بررسی عوامل یادشده در پیدایش و گسترش رفتارهای غیراخلاقی، مزاحمت، خشونت نسبت به دختران و زنان و فساد اخلاقی، نه تنها ما را به دلایل روانشناسانه بلکه به دلایل جامعهشناسانه یعنی توجه جدی به شرایط اجتماعی حاکم بر زندگی افراد، کمبودها و نقصانهای موجود در زندگی آنها در ارتکاب رفتارهای مذکور آشنا ساخت. بنابراین اگرچه انسانها دارای اراده بوده و بر اساس قوت و ضعف شخصیت و تربیت و التزام به مبانی مذهبی یا اصول اخلاقی میتوانند اعمال و رفتار خود را کم و بیش کنترل نمایند، اما آنچه میبایست مورد عنایت جدی قرار بگیرد، این است که اگر فردی از لحاظ شخصیت و تربیت و توجه به اصول اخلاقی ضعیف باشد، این اجتماع است که باید امکانات و برخورداری لازم از آموزش و تربیت صحیح را برای وی به وجود آورد. و دوم اینکه باز هم این دستاندرکاران امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعهاند که میبایست موارد اقتصادی مورد نیاز افراد را تأمین کنند و مشکلات فرهنگی و سرخوردگیها و معضلاتی را که ریشه در مسایل اجتماعی و فرهنگی جامعه دارند را از طریق کار کارشناسانه حل نمایند. توجه عملی به این نکات، به جز در مورد افراد شرور و خارج از اعتدال و
نکاتی چند در پیشگیری و عدم گسترش رفتارهای غیراخلاقی مخل عفت عمومی و اخلاق اجتماعی
1ـ به طوری که ملاحظه کردیم، تجرد و موانعی (اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی ...) که برای ازدواج وجود دارد و همچنین ازدواجهای ناموفق یا شکست، ناکامی و سرخوردگی در زندگی مشترک، از آنجا که موجب عدم تأمین روحی، عاطفی و نیز موجب محرومیت جنسی میشود، زمینهساز پیدایش و گسترش رفتارهایی چون مزاحمت، خشونت و فساد اخلاقی است. در واقع «زندگی خانوادگی بدون عشق متقابل همسران فاقد حرارت روحی و صمیمیت بوده، اغلب شبیه به اغفال خویشتن است.»(2) چنین فضای سرد عاطفی اگر با عدم توافق فکری و اخلاقی یا مشکلات اقتصادی و یا مسایل دیگر توأم باشد، فضای ناسالم خانوادگی و زندگی سخت و غیرقابل تحملی را به وجود میآورد که زمینهساز انحرافات و معضلات گوناگونی برای اعضاء خانواده از جمله پیدایش مسایل اخلاقی در مرد و زن میشود.
ازدواج قبل از تکمیل کامل رشد جسمی، روحی، عاطفی و پیش از ظهور مشخص رشد اجتماعی، در واقع به نوعی هدر دادن زندگی است. برای کسانی که وارد زندگی مشترک میشوند فراهم بودن مسایل مالی و اقتصادی یکی از شرایط لازم و اساسی است. آمادگی روحی و عاطفی، شناخت و واقعبینی و برخورداری از آموزشهای ضروری در مورد مسایل گوناگون زندگی مشترک از جمله روابط خصوصی زن و مرد در خانواده، از دیگر شرایط لازم و اساسی است که تأمینکننده خوشبختی، سلامت و پایداری مثبت خانوادهها است. زیرا وقتی زن و مرد در محیط خانواده از تأمین عاطفی و جنسی برخوردار باشند، محیط جامعه، محیط کار و فعالیت، از رفتارهای غیراخلاقی، مزاحمت، خشونت و فساد احتمالی بیشتر مصون میماند.
از آنجا که در جامعه ما زنان و مردان از آمادگیها و آموزشهای لازم یادشده برخوردار نیستند، برنامهریزی آموزشی، فرهنگی و اجتماعی برای آموزش بموقع دختران و پسران از سوی نهادهای مربوطه تحت نظر کارشناسان امر و نیز آموزشهای لازم برای خانواده در مراکز مشاوره و دیگر مراکز آموزشی و فرهنگی لازم و ضروری به نظر میرسد.
2ـ بالا بردن سطح فکر عمومی و شعور اجتماعی افراد و آشناسازی و حساس نمودن آنها نسبت به مبانی اخلاقی و مذهبی با اجرای برنامههای آموزشی صحیح به طرق گوناگون بر اساس نظرات صاحبنظران و کارشناسان.
به واقع باید در نظر داشت، کاربرد زور و اجبار در الزام مردم به مبانی اخلاقی نه تنها از جنبه کارشناسانه صحیح نیست، بلکه در عمل نیز سودمند واقع نمیشود و زیانهای احتمالی بسیاری را نیز در بر دارد. آنچه درست و اصولی است کوشش در آشناسازی و حساس نمودن مردم از طریق برنامههای آموزشی و فرهنگی نسبت به مبانی اخلاقی است که سلامت جامعه و زندگی افراد آن را تأمین میکند. در واقع «فرهنگ، فشاری است بر غریزه حیوانی انسان که توسط عقل به وجود آمده است.»(3) و به گفته «ف.شیللر» «عقل روشن، احساس اخلاقی را بهتر میسازد و عقل باید راهنمای دل باشد.»(4) بنابراین، آشناسازی و حساس نمودن افراد جامعه به مبانی اخلاقی و بالا بردن سطح فکر و شعور اجتماعی آنها از طریق ابزارهای فرهنگی و عقلانی میسر است نه ابزارهای زور و اجبار.
3ـ کاهش تحریکات محیط با تأکید بر شیوههای عقلانی و فرهنگی
اگر چه کنترل نمایشها و یا ورود فیلمهای تحریککننده و دیگر محصولات فرهنگی که دارای خاصیت تحریککنندگی و به عبارتی عامل پیدایش و گسترش رفتارهای غیراخلاقی و فساد و انحراف هستند ضروری به نظر میرسد. اما باید توجه داشت با زور و اجبار و بدون بکارگیری ابزارهای منطقی و کارشناسانه و داشتن برنامههای میانمدت و بلندمدت با استراتژی روشن و مشخص در جهت تولید و تأمین نیازهای گوناگون افراد جامعه به محصولات فرهنگی مختلف نمیتوان با برخی محصولات ویدئویی و ماهوارهای مخرب سلامت اخلاق و عفت عمومی برخوردی فعال و مثبت داشت.
در واقع، اصل، داشتن توانایی و قدرت برخورد فعال و مثبت در منزوی ساختن و منفعل کردن عوامل و انگیزههای خارجی مؤثر در پیدایش و گسترش رفتارهای غیراخلاقی، خشونت و فساد است و نظارت و کنترل و استفاده از ابزارهای قانونی در مرحله دوم قرار دارد و موارد آن نیز با توجه به نظر کارشناسان و صاحبنظران و مسؤولان امر میبایست تعیین شود.
همچنین متوجه ساختن بانوان به عدم استفاده از لباسهای نامناسب در جامعه و در محیط کار و فعالیت نیز میبایست با حفظ حرمت و شخصیت آنها و با استفاده از ابزارهای منطقی و فرهنگی صورت گیرد به طوری که پوشیدن لباسهای نامناسب و یا خودآراییهای تحریککننده و مبتذل، احساس کوچکی در فرد به وجود آورده و او احساس کند که در جامعه جایگاه باارزشی ندارد. حتی اگر کارشناسان و برنامهریزان در موراد مشخصی، نوعی کنترل و نظارت قانونی را لازم دانستند، در آنجا نیز باید شخصیت و احترام افراد حفظ شود و کنترل لازم نیز در چارچوب عقل و منطق و بدون خشونتهای تخریبی اعمال شود.
4ـ توجه واقعی به این نکته که فساد و انحراف در جامعه همیشه دو طرف دارد که در یک طرف آن، مردان قرار دارند. بنابراین عفت را باید از هر دو جنس توقع داشت. در واقع عفت، تنها یک کالای زنانه نیست و مردان نیز احتیاج به عفت و پاکی و نزاکت در رابطه با زنان دارند و از اینرو در تربیت نسل جوان باید هم در پسرها و هم دخترها پاکی اخلاق و عفت را پرورش داد.
همچنین مردی که در جامعه حصارها یا بایدها و نبایدهای اخلاقی را رعایت نمیکند همان گونه میبایست هنجارشکن و گناهکار تلقی شود که زنی که پا از باید و نبایدهای اخلاقی بیرون میگذارد. یعنی نباید به مردان میدان داد و تنها از زنان انتظار عفت داشت، بلکه باید به نقش دو جنس در سلامت نظام اخلاق اجتماعی و انضباط در اخلاق جنسی توجه نمود.
موارد مختلف دیگری نیز در پیشگیری و عدم گسترش رفتارهای غیراخلاقی مخل اخلاق و عفت عمومی مؤثر است. مانند ایجاد و توسعه مراکز تفریحات سالم خصوصا برای جوانان، وجود علاقه به مسایل فکری ـ هنری و ورزشی و ... همچنین در مواردی فساد اخلاق، معلول رشد معیوب شخصیت، حقارتهای باطنی و عقدههای درونی افراد است. در این گونه موارد سالمسازی، کاری بسیار دشوار است که روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت، نقش مهمی در این موارد خواهند داشت.
نقد و بررسی طرح «توسعه فرهنگ عفاف»
1ـ رفتارهای تأمینکننده عفت عمومی جامعه و تعلیم رابطه مناسب بین دو جنس مخالف و تربیت نوجوانان و جوانان در این راستا یک مسأله روانی ـ تربیتی است. و از آنجا که این مسأله امری شخصی نیست و در آن دو نفر (زن و مرد) شرکت دارند، دارای جنبه اجتماعی است. در اینجا نفع جامعه مطرح است و وظیفهای در قبال جامعه بروز پیدا میکند و تحقق آن در گرو رشد شخصیت، قدرت فهم و ارزشهای فرهنگی درونی شده افراد جامعه و نیز تأمین شرایط و امکانات لازم زندگی برای خانوادهها، جوانان و زنان آسیبپذیر ... است. بنابراین، بیتوجهی و یا کمتوجهی به این گونه زمینههای یادشده در شکلدهی رفتار افراد جامعه و ذکر ناشیانه مطالب خشک اعتقادی و اخلاقی و یا مطالب کلیشهای و بیروح از تاریخ اسلام و حتی ذکر مرگ و قیامت و ...، آن گونه که در طرح توسعه عفاف پیشنهاد شده است، نتیجه چندانی را در بر ندارد و در شرایط کنونی جامعه ما به دلیل استفاده بیش از حد و گاه کسلکننده رسانهها، از جمله صدا و سیما، نهادهای آموزشی مانند مدارس و غیره از این شیوهها، نتیجه مورد نظر به چنگ نمیآید و برعکس، گاه نتیجه معکوس دارد و یا منجر به مقاومت روانی جوانان و دیگر افراد میگردد.
2ـ در خصوص ابزار پیشبرد طرح «توسعه عفاف»، گرچه طرح مذکور به ایجاد تسهیلات و زمینهسازی فرهنگی و اجتماعی در باب ازدواج اشاره نموده است، اما به طور اساسی فاقد زمینههای اجتماعی و روانشناسانه لازم است. و ابزارهای پیشبرد آن نیز چندان اندیشیده به نظر نمیآید و برخی همان طور که اشاره شد، ابزارهایی هستند که در طی سالهای اخیر، تجربه شده اما تقریبا ناکارآمد بودهاند. باید توجه داشت، بایدها و نبایدها، قوانین و منشورها، زمانی کارساز است که زمینه پذیرش و درک آنها مهیا باشد. همچنین باید در نظر داشت کاربرد زور و یا اجبار مردم به مبانی اخلاقی نه تنها از جنبه کارشناسانه صحیح نیست، بلکه در عمل، لااقل در درازمدت سودمند واقع نمیشود و زیانهای احتمالی بسیاری را نیز در بر دارد. حتی اگر کارشناسان و برنامهریزان در موراد مشخصی، نوعی کنترل و نظارت قانونی را لازم دانستند، در آنجا نیز باید شخصیت و احترام افراد حفظ شود و کنترل لازم نیز در چارچوب عقل و منطق اعمال شود. «برای رفاه اجتماعی در قبال بروز جرایم و اعتلای سطح طرز تفکر و اخلاق و فرهنگ افراد جامعه، اقدامات تأمینی برای پیشگیری پیش از تدوین مجموعههای قوانین کیفری مؤثر است.»(5)
از طرفی مصادیق رفتارهای مخل عفت عمومی نیز در طرح مشخص نشده است. اهمیت مشخص بودن این مصادیق در این است که هر مصداقی با توجه به نوع مخاطبین یا افراد در بر گیرنده آن و نیز به لحاظ ماهیت و دلایل وجودی آن، ابزار و یا شیوه برخورد مناسب خود را میطلبد. مثلاً رابطه دوستی میان یک دختر و پسر در سنین نوجوانی و جوانی اگر چه نوعا زیانهای احتمالی در زمینه عقبافتادگی تحصیلی یا بروز برخی مشکلات اخلاقی و یا مسایل دیگری را برای آن دو در بر دارد، اما این رابطه با برخورد سوءاستفادهگرایانه و یا رفتارهای مخل عفت عمومی از سوی مردی در سنین میانسالی و یا با مسأله فحشا از سوی برخی از مردان و یا زنان تفاوت بسیار دارد. البته با تربیت صحیح و تعلیم رابطه مناسب بین دو جنس مخالف به طوری که در متن مطلب حاضر بدان پرداخته شد، میتوان از بروز مشکلات احتمالی برای دختر و پسر و اجتماع جلوگیری کرد. ولی در رابطه با فحشا اقدامات لازم برای زنان آسیبپذیری که گرفتار این مصیبت و مرگ تدریجی میشوند و یا مردانی که اقدام به چنین اعمالی میکنند برخورد دستگاههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت خواهد بود ...
3ـ خودداری، مقاومت و پاکدامنی، امری فردی است که البته اهمیت اجتماعی نیز دارد. چطور جامعه میتواند در هر کس یک نگهبان بگمارد. بلکه باید مسایل روانی و تربیتی مد نظر باشد تا در فرد حالت مقاومت ایجاد شود. وقتی تربیت صورت گیرد خود شخص برای خویش مرزبندی میکند. باید در نظر داشت اگر امر تربیتی ناقص، بیتأثیر و غیر کافی باشد هیچ غرور و شرافت و لیاقتی در بین نخواهد بود و در این صورت فرد گرفتار دام فساد گشته و اندیشه مقاومت در برابر عمل نامشروع را به مغز خود راه نمیدهد.
4ـ اگر با بحران بلوغ و غریزه جنسی در نوجوانان و جوانان با پند و اندرز و نصیحت و یا ذکر مطالب اعتقادی به شکلی کلیشهای و بیروح و یا تنها با منع و مجازات برخورد کنیم حاصل، همین است که امروز مشاهده میکنیم. باید فراموش نکرد که نه منع شدید والدین و جامعه و نه محدودیتهای مذهبی، هیچ کدام به تنهایی مسایل و مشکلات تربیت جنسی نوجوانان و جوانان را پاسخ نگفته و حل نمیکنند. بلکه آنچه ضروری است اصلاح بموقع شخصیت، تأمین مسایل زندگی روزمره و نیازهای نوجوان و جوان در زمینههای گوناگون است تا با مشغولیت سالم از تأثرات و تمایلات درونی بلوغ و بروز احتمالی بلوغ زودرس جنسی و مشکلات احتمالی مصون بماند.
5ـ از اقدامات تأمینی ضروری برای حفظ اخلاق و عفت عمومی جامعه، نه تنها فراهمسازی شرایط ازدواج و تسهیل آن، بلکه دادن آموزشهای ضروری به دختران و پسران یا زنان و مردان در مورد مسایل گوناگون زندگی مشترک از جمله آمادگیهای روحی و عاطفی لازم و یا آموزش در زمینه روابط خصوصی زن و مرد در خانواده است. زیرا وقتی روابط بین زن و شوهر از نظر اخلاقی، عاطفی و جنسی، روابط صحیح و تأمینکنندهای باشد احتمال بروز مزاحمت، خشونت و فساد اخلاقی از سوی دو جنس لااقل کاهش مییابد. به عبارتی، هرچه در حوزههای مجاز اجتماعی روابط زن و مرد صحیحتر باشد، در حوزههای غیرمجاز مشکل یا وجود ندارد و یا بسیار کمتر است.
6ـ در طرح «توسعه عفاف» در خصوص زمینههای لازم و سیاستهای اجرایی برای ظهور تدریجی فرهنگ عفاف در بند (5 ـ 6) چنین پیشنهاد شده است: «تعیین و تحدید دقیق حدود روابط زن و مرد در کوچه و خیابان و کارخانه و اداره و مدرسه و ... و ترویج و تبلیغ مستقیم و غیرمستقیم آن.»
اول: در عبارت تعیین و تحدید دقیق حدود روابط، کلمه «حدود» اضافی است.
دوم: چنین سیاستی نامعقول و نشدنی است. برای مثال اگر اجتماعات و محیطهای مختلف اجتماعی مانند خانواده، محیط تحصیل، محیط کار، اقوام و خویشان، محیطهای همسایگی را در نظر بگیریم با روابط خانوادگی و روابط خویشاوندی، روابط شغلی و همکار بودن، همکلاسی یا همدانشگاهی بودن، روابط همسایگی و غیره ... روبهرو هستیم. حالا اگر برای اشکال مختلف این روابط با توجه به زمینههای گستردهاشان و یا مثلاً اگر زن و مردی دارای چند رابطه همسایگی، خویشاوندی، همکار بودن و ... باشند بخواهیم «تعیین و تحدید روابط»، آن هم از نوع «دقیقش» را انجام دهیم دچار چه سرگیجه و احتمالاً مضحکهای خواهیم شد. به جای این سیاستهای نامعقول و وسواس در مسایل جنسیتی بهتر است تعلیم و تربیت که میتواند مرزبندی توسط خود افراد را به دنبال داشته باشد و نیز تأمین زمینههای اجتماعی و شرایط زندگی سالم، مد نظر باشد. آنچه معقول و شدنی است، مرزبندی روابط از سوی شخص عاقل و تربیتشده در یک محیط اجتماعی نسبتا سالم بر اساس اصول زشت و خوب یا صحیح و ناصحیح و یا به تعبیر دینی حرام یا حلال است.
این طرح با چنین سیاستهایی در سطح نظری با توجه به شرایط زندگی اجتماعی و گستره مسایل گوناگون آن، نامعقول و در مقام عمل نیز عقیم است.
7ـ انقلاب اسلامی از ابتدا در زمینه مسایل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... و از آن جمله، در خصوص مسایل گوناگون زیستاجتماعی، ادعای جهانی بودن داشته است که حتی اگر از این مسأله نیز صرفنظر کنیم جامعه ایران با هویت دینی به الگویی معقول و قابل عرضه که دارای قابلیت اجرا در زندگی امروز و جهان کنونی باشد، نیاز دارد.
دیدگاه امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیز بر چنین جداسازی استوار نبود. بلکه بر حضور زنان و همدوشی آنها با مردان در صحنههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و حتی نظامی البته در یک محیط صحیح که همه جهات عفاف در آن محفوظ باشد تأکید داشتند.(6)
در پایان این بحث لازم به توضیح است که مطالب طرحشده در این تحقیق از زبان نوجوانان و جوانان و یا افراد دیگر از گفتگوهای انجامشده با این افراد در محلهایی چون پارک ساعی تهران، خیابان ولیعصر و حدود پارک مزبور و ... و یا در یکی از دانشکدههای دانشگاه تهران در پاییز 1376، استخراج شده است.
پینوشتها:
31ـ کوچتکف، و.د و لاپیک.م، (روانشناسان بزرگ شوروی)، روانشناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، ص49.
32ـ همان، ص57.
33ـ کوچتکف، و.د. و لاپیک، م (روانشناسان بزرگ شوروی)، روانشناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، صفحات 164،165،166،167،224،225،228،231.
34ـ همان، ص232.
35 ـ همان، صفحات 48، 162،179، 205، 206، 229، 230.
36ـ همان، 10 ـ 11، 38 ـ 33، 43 ـ 40، 48، 86، 186، 232، 233 (برخی مطالب نیز اضافه شده است.)
37ـ در باره پرورش حجب و حیا در کودکان و نوجوانان میتوان به مأخذ فوق (روانشناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، کوچتکف، و.د. و لاپیک، م) صفحات 38 ـ 33 و 43 ـ 40 رجوع کرد. شایان ذکر است که از حجب و حیا در متن کتاب با واژه کمرویی یاد شده است. اما بنا به اظهار مترجم مقصود مؤلفان از کمرویی، نقطه مقابل پررویی و به معنی حجب و حیا (پاورقی ص33 کتاب) است.
38ـ همان، ص232.
39 ـ همان، ص233 ـ 232.
40ـ همان، ص114 ـ 208 ـ 211.
41ـ همان، ص212.
42ـ دانش، تاج زمان، مجرم کیست؟ جرمشناسی چیست؟ ص189.
43ـ دانش، تاجزمان، مجرم کیست؟ جرمشناسی چیست، ص193.
44 ـ کوچتکف. و.د، و لاپیک.م، روانشناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، ص17.
45 ـ همان، ص6.
46ـ همان، ص7 ـ 6.
5 ـ دانش، تاجزمان، مجرم کیست؟ جرمشناسی چیست، ص236.
47 ـ رجوع شود به سخنان امام خمینی از جمله سخنان ایشان در صحیفه نور، ج19، ص280 (چاپ اول، بهار 1368) و ج20، ص172 (چاپ اول، 1369).