آموزش جنسى در مدارس(2)
نويسنده:حجت الاسلام غلامرضا متقىفر«محقق حوزه و دانشگاه»*
محدوده اخلاقى آموزش جنسى
شايد يكى از مهمترين تفاوتهاى انسان و حيوان درباب مسايل جنسى، مربوط به شرايط اخلاقى باشد كه زمان، مكان، نحوه و شرايط اعمال اين غريزه را تعيين مىكند. به تعبير ديگر، انسان بودن، اقتضا مىكند براى ارضاى اين غريزه و آموزش آن، حد و مرزهايى قايل شويم؛ يعنى رعايت آنچه امروزه با اصطلاح «اخلاق جنسى» از آن تعبير مىكنند. اين موضوع، ما را به شرايط انسانى نزديكتر مىكند و به عكس، فرار از محدوديتهاى اخلاقى يا آزادى جنسى مرز حيوانيت را به روى انسان مىگشايد. اما به نظر مىرسد دنياى امروز، عملاً به سوى قلع و قمع ريشههاى اخلاقى به پيش مىتازد. در عين حال، مصيبتبارتر از بىبند و بارىهاى اخلاقى، از جا كندن ريشههاى نظرى اخلاق و به تعبير ديگر، زير سؤال بردن اصول بديهى اخلاق است كه به مراتب خطرناكتر از پاى بند نبودن عملى به آن است. مثلاً نويسنده كتاب هدايت برنامه به سوى آموزش جنسى در كاليفرنيا مىنويسد: درست يا نادرست در رفتار جنسى، مانند درست و نادرست در نام و آدرس افراد است.(11)
اينگونه موضعگيرى، كه هر چند به ظاهر نام خنثى را يدك مىكشد اما در واقع ضداخلاقى است و همچنين طرح غيرمستقيم بودن آموزش جنسى، كه اندكى بعد توضيح داده خواهد شد، و آموزش جامع جنسى، اثر بسيار مخربى بر كشورهاى دستاندركار داشته است. به عنوان مثال، يكى از دانشمندان غربى در اين زمينه مىگويد: «در سال 1986 مطالعه دانشگاه «هاپكينسون» نشان داد كه آموزش جامع جنسى، ميزان حاملگى را كاهش نداده است. در ساير تحقيقات نيز، همين نتيجه تكرار شد. «لو هاريس پل» در تحقيقات خود در سال 1986 به اين نتيجه رسيد كه نوجوانانى كه واحدهاى آموزش جنسى جامع، از جمله راههاى جلوگيرى از حاملگى را گذراندهاند، بيشتر به مجامعت روى آوردهاند تا كسانى كه اين واحدها را نگذراندهاند.»(12)
اما سؤالى كه رخ مىنمايد اين است كه محدوده اخلاقى چگونه و بر چه اساسى بايد تعيين شود؟ صرف نظر از مباحث تخصصى كه آيا اخلاق حقيقت بنيادين و مستقلى دارد يا ذوق و سليقه افراد آن را تعيين مىكند، كه در فلسفه اخلاق به آن پرداخته مىشود، به نظر مىرسد مبادى اخلاقى از فطرت و سرشت انسان، سرچشمه مىگيرد و بايد در تعيين قلمرو اخلاق جنسى مورد توجه باشد، ولى اين امر به كلى ناديده گرفته مىشود.
به هر روى، موضوع تعيين محدوده اخلاق جنسى تا چندى پيش دغدغه خاطر بسيارى كشورها از جمله كشور انگلستان بود. «يك دهه پيش، دولت بريتانيا در بخشنامه شماره 87/11 تلاش كرد مستقيما به اين سؤال پاسخ دهد كه اصولاً محدوده اخلاق جنسى كجاست. در آن بخشنامه، تصريح شده بود كه تدريس جنبههاى فيزيكى رفتار جنسى، بايد در محدوده چهارچوب روشن اخلاقى قرار گيرد؛ محدودهاى كه در آن دانشآموزان به اهميت خود كنترلى، كرامت و پاس داشتن حرمت خود و ديگران توجه كنند. بايد كمك كنيم كه دانشآموزانخطراتجسمانى،عاطفىو اخلاقى ناشى از لاابالىگرى و روابط ناپايدار جنسى را تشخيص دهند. مدارس بايد پسران و دختران را تشويق كنند كه در امور جنسى مسئولانه عمل كنند. بايد به دانشآموزان كمك كرد تا منافع ازدواج پايدار و زندگى خانوادگى و مسئوليت هاى والدين را احساس كنند ... در هيچ شرايطى، نبايد در آموزشهاى مدرسهاى، از همجنسبازى حمايت شود، بهگونهاى كه آن را يك هنجار جلوه داده يا مورد تشويق قرار دهد.
اين گونه گفتار، حاكى از دو نگرش متضاد زمان حاضر و يك دهه قبل در بريتانيا است. در سالهاى اخير، تلاش چندانى در جهت تعيين چارچوب اخلاقى براى آموزش جنسى صورت نگرفته است. اين امر منحصر به بريتانيا نبوده، در كانادا و امريكا نيز امر به همين منوال بوده است.»(13)
همانگونه كه اشاره شد، يكى از مسايل ضرورى و فورى در شرايط حاضر، تعيين محدوده اخلاق جنسى است. اما به دلايل فراوان، از جمله نحوه نگرشهاى سياسى، اجتماعى، دينى و سنّتى، نمىتوان انتظار داشت كه به محدوده روشن و مورد اتفاق همگان دست يابيم. به تعبير ديگر، مشكل است بتوان دسته بندى واحدى را معرفى كرد كه مواضع موجود راجع به كيفيت چارچوب اخلاقى را مفصلاً ترسيم كند، اما ديدگاههاى كنونى عبارتند از: ديدگاه محافظهكارانه و ليبراليستى و ديدگاه دينى و غيردينى. به عقيده محافظهكاران، ارزشهاى سنّتى بسيار محترم است و اگر بنا باشد در آنها تغييرى رخ دهد، بايد با آرامى و با رأى بالاى مردم صورت گيرد.
اما ليبرالها توجه زيادى به سنّتها نمىكنند و بر آموزش جنسى در مدارس تأكيد دارند. در عين حال، به عقيده «ديويد كار»، آزادى آموزش جنسى حتى با معيار ليبرال دمكراتيك الحادى تا اين حد قابل قبول نيست. اخلاق جنسى ليبرال، براى تجويز يا ممنوع كردن اين امور، وظيفه دارد بر سنّتها، زمينههاى دينى و غايت رشد انسان، كه همان اخلاق با فضيلت است، تكيه كند.
سكولاريستها ـ كه ممكن است محافظه كار يا ليبرال باشند ـ معتقدند كه ارزشهاى دينى، تناسب چندانى با جوامع مدرن امروزى ندارند و بايد كنار گذاشته شوند.
ديدگاه مذهبى ـ كه غالبا محافظهكارانه بوده، اما ممكن است ليبراليستى هم باشد ـ معتقد است كه گفتوگوى عقلانى در اين زمينه ضرورى است، اما در عين حال، عقل به تنهايى كافى نيست، بلكه بايد از كتب مقدس و علومى كه مؤمنان و رهبران آنها طى سالها مطالعه و تحقيق به آن دست پيدا مىكنند، استفاده كرد.
تا اين اواخر، در انگلستان، مطلب چندانى درباره آموزش جنسى مدارس با ديدگاه دينى نوشته نشده بود. تنها يك سلسله مطالب براى خوانندگانى كه اعتبار مواضع دينى را از قبل پذيرفته بودند، نوشته مىشد. اما در سالهاى اخير، توصيههاى فراوانى از جانب مربيان آموزش جنسى، اعم از آنها كه مذهب خاصى را باور دارند يا ندارند، دريافت شده است كه نگرش دينى بايد مورد توجه قرار گيرد. علاوه بر اين، گفته شده كه مذهب به صورت فزايندهاى تبديل به ابزار تعيين هويت افراد مىشود.
اولين اقدام اساسى كسانى كه به سنّتهاى دينى ايمان دارند، تلاش براى به توافق رسيدن بر سر منظر دينى واحد در باب آموزش جنسى بود كه حاصل آن توافق اعضاى شش مذهب بزرگ انگلستان و صدور بيانيه بود.(14) اين بيانيه، آموزش جنسى معاصر، يعنى اصول فهرست شده رايج در آموزش جنسى، را به نقد كشيده و براى آن چارچوب اخلاقى بيان مىكند. اين چارچوب به عفت و پاكدامنى و بكارت قبل از ازدواج و همچنين ايمان و وفادارى در محدوده ازدواج توصيه كرده و تخلف جنسى از محدوده ازدواج و فعاليتهاى همجنسبازى را منع و از مسئوليت و ارزشهاى والدين حمايت كرده و توصيه مىكند كه همگان به پدر و مادر خود احترام بگذارند، از آنها اطاعت كنند و نسبت به مراقبت آنها در دوران پيرى و ناتوانى احساس مسئوليت نمايند. همچنين رابطه بين زوج و زوجه را مبتنى بر احترام و عشق مىداند.(15)
نقد آموزش جنسى در جهان غرب
امروزه دو نوع رويكرد بنيادى نسبت به آموزش جنسى وجود دارد كه شايد بتوان گفت دغدغه اصلى در اين رويكردها فراگير شدن فساد جنسى است؛ يعنى در هر يك از اين دو رويكرد، تلاش شده مفاسد اين نحوه آموزش به حداقل كاهش يابد، اما برخى از آنها هيچ توفيقى كسب نكردهاند. اين دو رويكرد عبارتند از: «آموزش غيرمستقيم» و «آموزش مستقيم».
رويكرد آموزش غيرمستقيم، با شعار «خودنگهدارى نه، امّا...» درصدد است دو امر را به دانشآموزان تفهيم كند: اول، خويشتندارى تنها راه اجتناب از حاملگى، ايدز و ساير امراض مقاربتى است. دوم، اگر دانشآموزى از جهتجنسىفعال است و قادر به خويشتندارى نيست، مىتواند با استفاده پيوسته و به جا از كاندوم اين خطر را كاهش دهد. اين الگوى مختلط كه هماكنون نيز در بسيارى از مدارس دولتى و خصوصى رايج است، براى بسيارى از مردم تبديل به يك باور شده است. اما بررسىها نشان مىدهد در اين الگو، مشكلات بنيادى وجود دارد. مشكل اساسى اين است كه اين الگو پيامى دوگانه ارسال مىكند و مضمون آن چنين است كه ارضاى جنسى را ترك كن، اما براى ارضاى آن راه نسبتا امنى وجود دارد. اينگونه آموزش در واقع آموزش غيرمستقيم جنسى است كه تأثير منفى آن كمتر از آموزش مستقيم نيست. تأكيد اينگونه آموزش نيز، بر خود تصميمگيرى است، نه بر تصميم شايسته گرفتن. بنابراين، آموزش غيرمستقيم از جهت اخلاقى و بهداشت عمومى قابل توجيه نيست.
اما رويكرد آموزش مستقيم به معناى كمك به جوانان براى رسيدن به امنيت، سعادت و منش است. هدف اين رويكرد، آموزش عفت است. اين رويكرد سه امر را توصيه مىكند: 1ـ خويشتندارى جنسى تنها راه سلامت بهداشتى بوده و از نظر اخلاقى گزينهاى مسئولانه براى جوانان مجرّد است. 2ـ بر خلاف آنچه در بالا بيان شد، كاندوم نمىتواند ارضاى جنسى قبل از ازدواج را تبديل به ارضايى مسئولانه كند، زيرا نمىتواند سلامت جسمانى آدمى و سلامت عاطفى و اخلاقى او را تأمين كند. 3ـ تنها راه درست سلامت جنسى، ارضاى آن از طريق برگزيدن همسر و شريك زندگى است؛ كسى كه فقط با شما رابطه جنسى داشته باشد. اگر از مجامعت قبل از ازدواج پرهيز كنيد، شانس زيادترى براى سلامت و توانايى فرزنددارشدن خواهيد داشت. هر چند اين ديدگاه با ديدگاه دينى بسيار نزديك است، اما بزرگترين مشكل آن اين است كه اين سؤال مهم را بدون پاسخ گذارده است كه براى جوانانى كه قادر به خويشتندارى نيستند، چه چارهاى بايد انديشيد؟
براى اصلاح جامعهاى كه لذت بخشى براى او تبديل به فلسفه زندگى شده و تمام رسانههاى گروهى و تبليغات تجارى با آن همراه شده است، راهكارهايى وراى تغيير آموزشهاى جنسى رسمى نياز است.
ضرورت آموزش جنسى
به نظر مىرسد ضرورتهاى زمان، لزوم اطلاعرسانى صحيح و جلوگيرى از اطلاعات انحرافى و دهها دليل ديگر، ضرورت طراحى يك برنامه درسى مناسب را توجيه مىكند. برخى از اين دلايل به شرح زير است:
الف) در دوران پيش دبستانى: هر كه با كودكان سر و كار داشته باشد، مىداند كودك اصولاً كنجكاو و پيوسته درصدد طرح سؤال است. يكى از سؤالهايى كه معمولاً كودكان در سنين پايين مىپرسند، درباره نحوه پيدايش و تولدشان است. به طور طبيعى، كودك در پى يافتن پاسخهاى سؤالاتش است. چنين نيست كه با پاسخ ندادن، از كنجكاوى او كاسته شود. او سؤالش را آن قدر تكرار خواهد كرد تا پاسخى بشنود.
ب) كودكان بسته به شرايط محيطى، با پديده هايى روبهرو مىشوند كه برايشان سؤال برانگيز است و مىخواهند جواب سؤالهايشان را بدانند.
ج) هر يك از دختران و پسران در دوران بلوغ، با تغييراتى اساسى در وضعيت جسمانى و روانى خود روبهرو مىشوند. آيا براى آنان سؤال برانگيز نيست كه چرا و چگونه اين اتفاقات مىافتد؟ چه كسى بايد به اين سؤالات پاسخ دهد؟ آيا نوجوان حق ندارد پاسخ سؤالات مربوط به خود را بداند؟ اگر نياز به دانستن ضرورى نبود، مطابق حكمت الهى اصلاً سؤالى به ذهن كسى نمىرسيد.
د) مواردى ديده شده كه دختران نسبت به پسران و به عكس، نگرش نادرستى دارند. گاهى آنها را موجوداتى فرشته صفت و گاهى در زمره ديوان و ددان مىدانند. به راستى، آيا لازم نيست اين نگرشها تعديل شود و درك درست آن ها از يكديگر به دست آيد تا هر يك بداند در جامعه، محيط كار و زندگى آينده با چه كسى مواجه است. عاملى كه مىتواند بسيارى از ناسازگارىها را ايجاد كند، طلاقها و كج خلقىهاى زيادى به وجود آورد و خانوادهها را تباه كند و يا موجب سعادت و خوشبختى خانوادهها شود. آيا لازم نيست براى ايجاد خانواده و جامعه سالم، تلاش شود؟
ه) آيا گرايش پسران و دختران در دوران بلوغ به عشقهاى افراطى و سقوط در درههاى خطرناك بىعفتى، اقتضا نمىكند كه پيش از واقعه با آگاهى دادن چارهانديشى كنيم؟ چه كسى به اين سؤالات دختران و پسران پاسخ مىدهد؛ آيا عاشقى جرم است؟ آيا دوستى بين پسر و دختر گناه است؟ اگر عاشق باشم چه بايد بكنم؟ و ... اگر مديرى بپندارد كه با اجبار و تحميل، مىتوان از طرح و بروز آنها جلوگيرى كرد، سخت در اشتباه است. اين مبارزه، افراد را در انديشه خود پايدارتر خواهد كرد.
به راستى از چه راهى جز آموزش مىتوان خطرات خود ارضايى يا همجنسبازى را به دختران و پسران يادآور شد و راههاى خويشتندارى و تأخير تا وقت مناسب را به آنها آموخت؟
و) بعضا ديده مىشود دختر و پسرى پس از ازدواج فهميدهاند كه ازدواج آنها به لحاظ پزشكى،قانونى يا شرعى نادرست بوده و نبايد با يكديگر ازدواج مىكردهاند. به راستى،اگر نهاد تعليم و تربيت، پاسخگوى اين مسايل نباشد، كدام نهاد بايد به آنها پاسخ دهد؟
آموزش و پرورش با طراحى و اجراى برنامه درسى مناسب مىتواند كمك زيادى به كاهش اين مشكلات نمايد، ولى بايد از هرگونه افراط يا تفريط در طرح چنين مباحثى، خوددارى شود. از اينرو، توصيه مىشود مربيان و معلمانى كه اينمباحث رامطرح مىكنند، اولاً خود آموزش ديده و ثانيا، متعهد و دلسوز باشند.
ز) علاوه بر موارد مزبور، اين موضوع در سطح بينالمللى نيز مطرح است و طبيعتا ديدگاه دينى مىتواند در اين جهت پاسخ مناسبى ارايه دهد. با رعايت دقت و احتياط و روشنبينى در برنامهريزى و توجه جدّى به عفت عمومى، حفظ متانت و حيا مىتوان طرحى ارايه داد كه پاسخگوى نيازهاى جامعه امروز باشد؛ طرحى كه با مشاركت گروهى از روانشناسان، جامعهشناسان، فقهاى آگاه به شرايط زمان و افراد مجرّبى كه ساليان دراز عمر خود را در راه تعليم و تربيت صرف كردهاند، تهيه شده باشد. از اين طريق است كه مىتوان محتوا و همچنين شيوههاى مناسب براى آموزش آن را بررسى كرد.
اكنون كه دنيا به دهكدهاى كوچك تبديل شده، سزاوار است از واقعياتى كه در ساير كشورها مىگذرد و ما از نزديك شاهد آن هستيم عبرت بگيريم و از حوادث تلخ و غمبار آينده، كه در صورت سهلانگارى حتما رخ خواهد داد، جلوگيرى كنيم.
ح) عطش رو به افزايش نوجوانان و جوانان نسبت به كسب اطلاعات جنسى، بلوغ و مسايل مربوط به آن.
ط) افزايش محركهاى جنسى ناشى از محيط، تغذيه و بلوغ زودرس.
ديدگاه سوم
ديدگاه سوم، ديدگاه اسلام نسبت به آموزش جنسى است كه با توجه به منابع اسلامى مورد بررسى قرار مىگيرد. ضمن اين كه به دليل اشتراك و وحدت نظر مكاتب وحيانى در مسايل اساسى، آنچه را در باب نظر اسلام بيان مىشود، تا حدودى مىتوان به ساير مكاتب وحيانى نيز نسبت داد؛ هر چند نمىتوان گفت تمام نظرات آنها در اين زمينه با اسلام كاملاً منطبق است. به عنوان مثال، «آنتونى كلارك»، كه آموزش جنسى را با ديدگاه كاتوليك رومى مىنگرد، معتقد است آموزش جنسى در مذهب كاتوليك با برترين آرمانها و مبتنى بر تعاليم كليسا در اينباره محقق مىشود كه انسان حقيقى كيست؟ به عقيده او، آموزش جنسى را نبايد از آموزش اخلاقى جدا دانست، بلكه بايدآنرا بخشى از آموزش اخلاقى پنداشت.
قرآن كريم نيز به عنوان كتاب هدايت،تربيت وآموزش، برخى موضوعات مربوط به مسايل جنسى را با صراحت يا كنايه بيان كرده است. تعابيرى از قبيل: «اُحِلّ لكم ليلةَ الصّيامِ الرفثُ اِلى نسائِكم»(16)، «خَلقَ لَكم مِن اَنفسِكم اَزواجا لتسكُنوا اِليها»(17)، «و كواعبَ اَترابا»(18) و صدها آيه ديگر از اين قبيل، گواه روشن اين مدعاست.
يكى از انديشمندان تعليم و تربيت اسلامى، طى مقالهاى در فصلنامه «تعليم و تربيت» مىگويد: «خداى متعال در قرآن فرموده هر چيزى جفت آفريده شده و زن به عنوان همسر يا دوست مرد از گل او سرشته شده است. به همين دليل، اين دو جنس به صورت ذاتى به يكديگر علاقه دارند.»
بىترديد، خداى حكيم در هنگام خلقت هر موجود، ابزار مورد نياز براى زندگى و كمال را به صورت فطرى، در آن به وديعت نهاده است؛ مثلاً، در آدمى احساس نياز ايجاد كرده و راههاى تأمين آن نيازها را نيز تعيين كرده است: «رَبّنا الّذي اَعطى كُلَّ شيءٍ خَلقه ثُمَّ هدى؛ پروردگار ما كسى است كه همه موجودات را نعمت وجود بخشيد و سپس به راه كمال هدايت كرد.»(19)
در تعاليم اسلام غريزه جنسى و اهميت آن به عنوان يك حقيقت مسلّم پذيرفته شده و براى ارضاى آن، راههايى پيشنهاد شده است. اصلاً حكيمانه نيست كه خداى متعال نيازى را در آدمى ايجاد كند، اما راههاى اشباع آن را ببندد.
نگرش اسلام به غريزه جنسى
پذيرش اصل غريزه جنسى
غريزه جنسى به عنوان يك واقعيت پذيرفته شده و برخى كاركردهاى آن عبارتند از:
الف) بقاى نسل بشر: «وَاللّهُ جَعلَ لكم مِن اَنفسِكم اَزواجا و جَعلَ لكُم مِن اَزْواجِكُمْ بَنينَ و حفدةً؛ خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى آفريد و از راه همسرانتان، فرزندان و نوادگانى براى شما خلق نمود.»(20)
ب) تأمين آرامش: «هو الّذي خَلقَ لكم مِن اَنفسِكم اَزواجا لتَسكُنوا اِليها؛ خداى شما كسى است كه از خود شما برايتان همسرانى آفريد، تادر كنار آنان بياراميد.»(21)
ج) حفظ عفت: «مَن اَحبَّ اَن يَلقىَ اللّهَ طاهرا مطهّرا فليتعفّف بزوجةٍ؛ كسى كه دوست دارد پاك و طاهر به لقاى الهى نايل گردد، بايد با انتخاب همسر، موجبات عفت و پاكى خود را فراهم آورد.»(22)
نحوه ارضاى غريزه جنسى
الف) توصيه به ازدواج و مذمّت شيوههاى رهبانى و انتخاب عزوبت:
نقل شده است كه روزى رسول اكرم صلىاللهعليهوآله احوال قيامت را براى مردم توصيف نمودند. پس از آن، دو نفر از مسلمانان به منزل «عثمان بن مظعون» آمدند و با يك ديگر قرار گذاشتند روزها روزه بگيرند و شبها عبادت كنند، در بستر نخوابند، گوشت نخورند، با زنان نزديكى نكنند، عطر استعمال ننمايند و ... . وقتى اين خبر به رسول اللّه صلىاللهعليهوآله رسيد، فرمودند: من به چنين روشى مأمور نيستم. آنگاه فرمودند: نفس شما به گردن شما حق دارد ... من، هم عبادت مىكنم، هم مىخوابم، هم افطار مىكنم، گوشت و چربى مىخورم و سراغ زنان مىروم. هر كس از سنّت من اعراض كند از من نيست،(23)... ترك مراوده با همسر در دين من نيست. ايشان در روايت ديگرى مىفرمايند: «بدترين شما عزبهاى شما و پستترين مردگان شما نيز عزبهايند.»(24)
ب) ارضاى جنسى از طريق ازدواج و انتخاب همسر.
تعيين وظيفه براى والدين
الف) توجه دادن والدين به اينكه تا اطمينان به خواب بودن فرزندان ندارند، از هر اقدام جنسى امتناع كنند.
ب) جلوگيرى از بلوغ زودرس اطفال. براى اين منظور، مىتوان اقداماتى از قبيل جدا كردن بستر فرزندان: «فَرّقوا بينَ اولادِكم فِى المضاجعِ اذا بلغوا عشرا؛ وقتى فرزندان شما ده ساله شدند، بستر خواب آنها را از يكديگر جدا كنيد»، كسب اجازه هنگام ورود به اتاق خواب والدين، حرمت بوسيدن كودك مميّز توسط نامحرم و... را انجام داد.
خويشتندارى
در اين راستا استفاده از شيوههاى مهاركننده فردى مثل پوشيدن چشم از نامحرم، تضعيف قوّه باه از طريق روزه گرفتن، در اختيار گرفتن انديشه و قدرت خيال توصيه مىشود. حضرت عيسى عليهالسلام به حواريون فرمودند: «حضرت موسى عليهالسلام شما را از زنا نهى كرده است، ولى من مىگويم فكر آن را هم به دل راه ندهيد؛ زيرا كسى كه انديشه آن را در دل بپروراند، مانند كسى است كه در خانه نقش و نگار شده آتش بيفروزد؛ اگر آتش خانه را نسوزاند، نقش و نگار آن را از بين مىبرد.»(25)
مهار اجتماعى
براى تحقق اين امر اجراى راهكارهاى ذيل توصيه مىشود:
الف) استفاده از شيوههاى مهار اجتماعى همانند امر به معروف و نهى از منكر.
ب) سالم نگه داشتن جامعه از عوامل محرّك جنسى.
حدّ و تعزير
تعيين مجازات حد و تعزير براى اعمالجنسىكهاز راه غيرشرعى محقَّق مىشود.
ذكر اين نكته ضرورى است كه حكومت اسلامى وظيفه دارد براى سالم سازى محيط اجتماعى، زمينههاى ازدواج جوانان را همراه با ايجاد اشتغال و درآمد براى آنان مهيا نمايد.
به اين ترتيب، درباب تبيين نظر اسلام درباره آموزش جنسى، مىتوان گفت، اسلام، فىالجمله با آموزش جنسى موافق است و حتى آن را لازم مىداند و توصيه مىكند، والدين در موقعى كه با يكديگر خلوت مىكنند، ملاحظات اخلاقى را رعايت كنند و همواره به فرزندان خود استيذان (اجازه گرفتن هنگام ورود به اطاق خواب والدين)، مسايل احتلام، حيض، بلوغ، جداخوابى، حرمت بوسيدن كودكان مميّز توسط نامحرم و مانند آن را بياموزند.
محتواى پيشنهادى درس آموزش جنسى
در باب تعيين محتوا، دو سؤال مهم مطرح است: نخست آن كه محتواى مناسب با اين موضوع كدام است و دوم آن كه نحوه ارايه آن چگونه بايد باشد؟
يكى از مسايل بحثانگيز در ميان برنامهريزان آموزشى غرب، اين بوده است كه پس از پذيرش اصل آموزش جنسى، محتواى آن را چگونه بايد تعيين كرد. به عنوان مثال، در سال 1992، انجمن برنامهريزى خانواده با همكارى مسئولان آموزش بهداشت، نشستى ترتيب داد و از 24 مربى آموزش جنسى از اديان متفاوت دعوت به عمل آورد و تلاش كرد مسايل جنسى را بررسى نمايد. در آن جلسه، اين نتيجه حاصل شد كه اين مطالب تحت عنوان «آموزش جنسى» مطرح شود: احترام گذاشتن به يكديگر، پذيرش تفاوتها، دين و تحولات اجتماعى، تساوى حقوق زن و مرد، رابطه و ازدواج، همجنسبازى، مجامعت و ناتوانى جنسى و عزوبت. در ضمن اين بيانيه، حقوقى نيز براى دانشآموزان در نظر گرفته شد. از جمله در آن آمده بود كه يكى از حقوق شاگردان بر مربيان آموزش جنسى، اين است كه اطلاعات كامل، دقيق و عينى درباره رشد و توليد مثل، تحت عناوين رسش، والدين، جلوگيرى از باردارى، نگهدارى كودك و مسئوليت پدران و مادران به دانشآموزان ارايه كنند.(26) البته به درستى روشن نيست كه برنامه درسى بالا، براى كدام گروه سنّى و تحصيلى توصيه شده است. آنچه در زير مىآيد محتواى درسى پيشنهادى است كه تلاش شده منطبق با نيازهاى اجتماعى و مبانى دينى باشد.
نخست، لازم است دو نكته يادآورى شود:
1 ـ براى ارايه طرح نهايى، بايد از ديدگاه جمعى از صاحبنظران در زمينههاى علوم تربيتى، روانشناسى، جامعهشناسى، فقه و تعليم و تربيت استفاده كرد.
2 ـ طبيعى است كه براى ارايه اين طرح، بايد متغيرهايى از قبيل جنسيت، سن، محيط زندگى (محل و منطقه سكونت)، مقطع تحصيلى و مانند آن مورد توجه باشد. مربيان و برنامهريزان هر شهر يا استان، بايد با توجه به عوامل مزبور و شرايط محيطى و جغرافيايى، سرعت يا كندى بلوغ و ميزان وجود محرّكهاى جنسى، برنامه آموزشى جداگانهاى متناسب با شرايط منطقه ارايه نمايند. بنابراين، آنچه در اينجا بيان مىشود، عام و كلى است.
معيارهاى پيشنهادى براى درس آموزش جنسى:
الف) توجه به تلقى هر يك از دو جنس نسبت به يكديگر و تلاش در جهت تعديل اين تلقى.
از آنجا كه دختر و پسر دو عضو از يك پيكرند، نحوه تلقى آنها از يكديگر تأثير مهمى در نحوه رابطه آنها دارد، انتظارات آنها از يكديگر را متعادل و متناسب مىنمايد و دور نماى زندگى آينده را براى هر يك روشن و ازدواج را تسهيل مىكند.
ب) تعديل احساس دگرخواهى و عشق افراطى.
مطابق تجربههاى جوانى و بيان روانشناسان، نوجوانان دختر و پسر در ايامى از عمر خود، بهويژهدوران بلوغ، به عشقى افراطى گرفتار مىشوند؛ به اين معنا كه با صرف نظر از اينكه طرف مقابل او چه كسى است، نسبت به او عميقا عشق مىورزدوبهمصداق ضرب المثل «عشق، آدمى را كر و كور مىكند»، تمام بدىهاى او را خوبى و زيبايى مىپندارد و از ديدن يا شنيدن حقايق ناخوشايند درباره معشوق طفره مىرود.اگراينعشقافراطىتعديلنشود،سرانجام آن روشن نيست. مربيان مجرّب ضمن اين درس، به دانشآموز مىآموزند كه چگونه مسير اين محبت را تعيين نمايد و در جهت متعادل كردن و ارضاى صحيح آن تلاش كند.
ج) بيان حالات روانى. عشق و خشم، توقع و انتظارات، توانايىها و كاستىها و خلاصه مجموعه ويژگىهاى يك جنس براى جنس ديگر، بايد تبيين شود.
د) تبيين تغييرات و تحولات جسمى ـ روانى دوران بلوغ. تغيير در غدههاى جنسى، گونادها، تغيير در حالات روانى، احتلام در پسران و قاعدگى در دختران و عوارض هر يك و آگاهانيدن آنها از قاعدگى و احتلام و مانند آن بايد بيان شود.
ه) آموزش وظايف شرعى و بهداشتى دختران در حين قاعدگى، كه در دو بخش وظايف دختران پيش از ازدواج و وظايف آنان پس از ازدواج قابل بحث است.
و) تبيين صحيح خودارضايى و خطرهاى آن، خويشتندارى و تأخير ارضا تا زمان مناسب؛
ز) پرهيز از تهييج و تحريك غريزه جنسى در انديشه، ذهن يا از طريق چشم و گوش و نظر بازى و مانند آن؛
ح) تبيين شيوههاى صحيح همسرگزينى، ويژگىهاى همسر مطلوب و نحوه شناختن او؛
ط) تبيين مسئوليت هر يك از زن و شوهر نسبت به يكديگر، تلاش در جهت تربيت كودك به صورت مشترك، حق آنها نسبت به يكديگر، و حق فرزندان بر والدين؛
ى) تشريح راههاى جلوگيرى از حاملگى ناخواسته، توجه به فاصلههاى لازم بين تولد كودكان، و تنظيم خانواده متناسب با سن و مقتضيات فراگير؛
ك) بيان مراحل تبديل نطفه به جنين، نحوه انتخاب تخمك توسط اسپرم، نحوه تغذيه كودك در دوران جنينى، تأثير رفتارهاى مادر بر جنين و همچنين تأثير غذا و حالات روانى مادر بر او؛
ل) تبيين قبح همجنسبازى، امراض مقاربتى همچون سفليس، سوزاك، ايدز و راههاى مقابله با آنها؛
م) هشدار به دختران از اغفال و دستبرد گوهر عفت و يادآورى خطر روابط ممنوع؛
ن) تشريح شرايط زمانى و مكانى مقاربت، مقاربت در ايام حيض و كفّاره آن؛
س) بيان عواقب سقط جنين و كفّاره آن؛
ع) تبيين مسايل مربوط به تجاوز به عنف، زناى محصنه و... .
بايد توجه داشت كه نظر به فراوانى عناصر دخيل و متغيرهاى فراوان در تعيين محتواى آموزشى براى هر مقطع، جنس و گروه سنّى خاص و لزوم دقت در آن، لازم است در اولين گام، طرح آموزشى از متخصصان علوم تربيتى، روانشناسى، جامعهشناسى و مربيان كارآزموده و مجرّب استفاده كرد.
در پايان تذكر دو نكته ضرورى به نظر مىرسد:
1 - لزومى ندارد اين محتوا به صورت كتاب يا جزوهاى مستقل تهيه شود، بلكه مىتوان آن در ميان مباحث ساير كتابهاى درسى توزيع كرد؛ به گونهاى كه هيچ حساسيتى را در پى نداشته باشد.
2 - طرح آموزش جنسى دست كم در سه مرحله قابل اجرا است: 1ـ در سطح خانوادههاى دانشآموزان و توجيه اعضاى خانواده و اولياء؛ 2ـ در سطح مربيان جهت پىبردن به ضرورت كار و عدم مقاومت در برابر آن 3ـ در سطح دانشآموزان.
پی نوشتها:
* آقاى غلامرضا متفى فر داراى دانشنامه كارشناسى ارشد تعليم و تربيت و عضو هيئت علمى مؤسسه امام خمينى(ره) بوده كه در حال حاضر محقق حوزه و دانشگاه است. ايشان صاحب تأليفات و تحقيقاتى در زمينه تعليم و تربيت است كه از آن جمله مشاركت در تأليف كتاب «فلسفه تعليم و تربيت» و «تربيت عاطفى» را مىتوان نام برد.
11. Lickona Thomas - Values Education contomporary approaches (cours pak): where Sex education went wrong. department of culture and Values in education - 1993. Nov.
12. Ibid.
13. Ibid. p.9
14. آكادمى اسلامى، 1991، ص8 .
15. آكادمى اسلامى، 1991، ص8 .
16. بقره/187.
17. روم/21.
18. نبأ/33.
19. طه/5.
20. نحل/72.
21. روم/21.
22. مستدرك الوسائل، ج14، ص149.
23. محمد بن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج5، ص494.
24. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج103، ص340.
25. شيخ حُرّ عاملى، وسائل الشيعه، ج14، ص340.
26. Ibid, P. 9.
فهرست منابع
الف) منابع فارسى و عربى
1 - شيخ حرّ عاملى، وسائل الشيعه، ج 14.
2 ـ قاسمى، حميد، اخلاق جنسى از ديدگاه اسلام، چاپ سازمان تبليغات اسلامىتهران، 1373.
3 ـ كوچتكف و. د. و ديگران، روانشناسى و تربيت جنسى كودكان و نوجوانان، ترجمهمحمد تقىزاده، تهران، بنياد، 1369.
4 - متقىفر، غلامرضا، تفاوتهاى جسمانى و روان شناختى دختران و پسران دراسلام و روانشناسى، پايان نامه كارشناسى ارشد، مؤسسه آموزشى و پژوهشىامام خمينى؛ 1377.
5 - محمدبن كلينى، يعقوب، اصول كافى، ج 5.
6 - مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 103.
7 ـ مطهرى، مرتضى، آشنايى با قرآن، تهران، صدرا، 1369، ج4.
8 ـ اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، تهران، صدرا، 1370.
9 ـ مسأله حجاب، تهران، صدرا.
10 ـ نورى، محمدبن حسين، مستدرك الوسائل، ج 14.
11 ـ نشريه پگاه حوزه، پيش شماره يك. ارديبهشت 1379.
ب) منابع لاتين
1 - Ibid.
2 - Lickona Thoma. values education contemporay approaches. (cours pack) nam ofreading: where sex education went wrong. department of culture and values ineducation. 1993 Nov.
3 - Muslim education quarterly, winter issue, v.15,n.2 (1992).
منبع: فصلنامه تخصصی تربیت اسلامی
شايد يكى از مهمترين تفاوتهاى انسان و حيوان درباب مسايل جنسى، مربوط به شرايط اخلاقى باشد كه زمان، مكان، نحوه و شرايط اعمال اين غريزه را تعيين مىكند. به تعبير ديگر، انسان بودن، اقتضا مىكند براى ارضاى اين غريزه و آموزش آن، حد و مرزهايى قايل شويم؛ يعنى رعايت آنچه امروزه با اصطلاح «اخلاق جنسى» از آن تعبير مىكنند. اين موضوع، ما را به شرايط انسانى نزديكتر مىكند و به عكس، فرار از محدوديتهاى اخلاقى يا آزادى جنسى مرز حيوانيت را به روى انسان مىگشايد. اما به نظر مىرسد دنياى امروز، عملاً به سوى قلع و قمع ريشههاى اخلاقى به پيش مىتازد. در عين حال، مصيبتبارتر از بىبند و بارىهاى اخلاقى، از جا كندن ريشههاى نظرى اخلاق و به تعبير ديگر، زير سؤال بردن اصول بديهى اخلاق است كه به مراتب خطرناكتر از پاى بند نبودن عملى به آن است. مثلاً نويسنده كتاب هدايت برنامه به سوى آموزش جنسى در كاليفرنيا مىنويسد: درست يا نادرست در رفتار جنسى، مانند درست و نادرست در نام و آدرس افراد است.(11)
اينگونه موضعگيرى، كه هر چند به ظاهر نام خنثى را يدك مىكشد اما در واقع ضداخلاقى است و همچنين طرح غيرمستقيم بودن آموزش جنسى، كه اندكى بعد توضيح داده خواهد شد، و آموزش جامع جنسى، اثر بسيار مخربى بر كشورهاى دستاندركار داشته است. به عنوان مثال، يكى از دانشمندان غربى در اين زمينه مىگويد: «در سال 1986 مطالعه دانشگاه «هاپكينسون» نشان داد كه آموزش جامع جنسى، ميزان حاملگى را كاهش نداده است. در ساير تحقيقات نيز، همين نتيجه تكرار شد. «لو هاريس پل» در تحقيقات خود در سال 1986 به اين نتيجه رسيد كه نوجوانانى كه واحدهاى آموزش جنسى جامع، از جمله راههاى جلوگيرى از حاملگى را گذراندهاند، بيشتر به مجامعت روى آوردهاند تا كسانى كه اين واحدها را نگذراندهاند.»(12)
اما سؤالى كه رخ مىنمايد اين است كه محدوده اخلاقى چگونه و بر چه اساسى بايد تعيين شود؟ صرف نظر از مباحث تخصصى كه آيا اخلاق حقيقت بنيادين و مستقلى دارد يا ذوق و سليقه افراد آن را تعيين مىكند، كه در فلسفه اخلاق به آن پرداخته مىشود، به نظر مىرسد مبادى اخلاقى از فطرت و سرشت انسان، سرچشمه مىگيرد و بايد در تعيين قلمرو اخلاق جنسى مورد توجه باشد، ولى اين امر به كلى ناديده گرفته مىشود.
به هر روى، موضوع تعيين محدوده اخلاق جنسى تا چندى پيش دغدغه خاطر بسيارى كشورها از جمله كشور انگلستان بود. «يك دهه پيش، دولت بريتانيا در بخشنامه شماره 87/11 تلاش كرد مستقيما به اين سؤال پاسخ دهد كه اصولاً محدوده اخلاق جنسى كجاست. در آن بخشنامه، تصريح شده بود كه تدريس جنبههاى فيزيكى رفتار جنسى، بايد در محدوده چهارچوب روشن اخلاقى قرار گيرد؛ محدودهاى كه در آن دانشآموزان به اهميت خود كنترلى، كرامت و پاس داشتن حرمت خود و ديگران توجه كنند. بايد كمك كنيم كه دانشآموزانخطراتجسمانى،عاطفىو اخلاقى ناشى از لاابالىگرى و روابط ناپايدار جنسى را تشخيص دهند. مدارس بايد پسران و دختران را تشويق كنند كه در امور جنسى مسئولانه عمل كنند. بايد به دانشآموزان كمك كرد تا منافع ازدواج پايدار و زندگى خانوادگى و مسئوليت هاى والدين را احساس كنند ... در هيچ شرايطى، نبايد در آموزشهاى مدرسهاى، از همجنسبازى حمايت شود، بهگونهاى كه آن را يك هنجار جلوه داده يا مورد تشويق قرار دهد.
اين گونه گفتار، حاكى از دو نگرش متضاد زمان حاضر و يك دهه قبل در بريتانيا است. در سالهاى اخير، تلاش چندانى در جهت تعيين چارچوب اخلاقى براى آموزش جنسى صورت نگرفته است. اين امر منحصر به بريتانيا نبوده، در كانادا و امريكا نيز امر به همين منوال بوده است.»(13)
همانگونه كه اشاره شد، يكى از مسايل ضرورى و فورى در شرايط حاضر، تعيين محدوده اخلاق جنسى است. اما به دلايل فراوان، از جمله نحوه نگرشهاى سياسى، اجتماعى، دينى و سنّتى، نمىتوان انتظار داشت كه به محدوده روشن و مورد اتفاق همگان دست يابيم. به تعبير ديگر، مشكل است بتوان دسته بندى واحدى را معرفى كرد كه مواضع موجود راجع به كيفيت چارچوب اخلاقى را مفصلاً ترسيم كند، اما ديدگاههاى كنونى عبارتند از: ديدگاه محافظهكارانه و ليبراليستى و ديدگاه دينى و غيردينى. به عقيده محافظهكاران، ارزشهاى سنّتى بسيار محترم است و اگر بنا باشد در آنها تغييرى رخ دهد، بايد با آرامى و با رأى بالاى مردم صورت گيرد.
اما ليبرالها توجه زيادى به سنّتها نمىكنند و بر آموزش جنسى در مدارس تأكيد دارند. در عين حال، به عقيده «ديويد كار»، آزادى آموزش جنسى حتى با معيار ليبرال دمكراتيك الحادى تا اين حد قابل قبول نيست. اخلاق جنسى ليبرال، براى تجويز يا ممنوع كردن اين امور، وظيفه دارد بر سنّتها، زمينههاى دينى و غايت رشد انسان، كه همان اخلاق با فضيلت است، تكيه كند.
سكولاريستها ـ كه ممكن است محافظه كار يا ليبرال باشند ـ معتقدند كه ارزشهاى دينى، تناسب چندانى با جوامع مدرن امروزى ندارند و بايد كنار گذاشته شوند.
ديدگاه مذهبى ـ كه غالبا محافظهكارانه بوده، اما ممكن است ليبراليستى هم باشد ـ معتقد است كه گفتوگوى عقلانى در اين زمينه ضرورى است، اما در عين حال، عقل به تنهايى كافى نيست، بلكه بايد از كتب مقدس و علومى كه مؤمنان و رهبران آنها طى سالها مطالعه و تحقيق به آن دست پيدا مىكنند، استفاده كرد.
تا اين اواخر، در انگلستان، مطلب چندانى درباره آموزش جنسى مدارس با ديدگاه دينى نوشته نشده بود. تنها يك سلسله مطالب براى خوانندگانى كه اعتبار مواضع دينى را از قبل پذيرفته بودند، نوشته مىشد. اما در سالهاى اخير، توصيههاى فراوانى از جانب مربيان آموزش جنسى، اعم از آنها كه مذهب خاصى را باور دارند يا ندارند، دريافت شده است كه نگرش دينى بايد مورد توجه قرار گيرد. علاوه بر اين، گفته شده كه مذهب به صورت فزايندهاى تبديل به ابزار تعيين هويت افراد مىشود.
اولين اقدام اساسى كسانى كه به سنّتهاى دينى ايمان دارند، تلاش براى به توافق رسيدن بر سر منظر دينى واحد در باب آموزش جنسى بود كه حاصل آن توافق اعضاى شش مذهب بزرگ انگلستان و صدور بيانيه بود.(14) اين بيانيه، آموزش جنسى معاصر، يعنى اصول فهرست شده رايج در آموزش جنسى، را به نقد كشيده و براى آن چارچوب اخلاقى بيان مىكند. اين چارچوب به عفت و پاكدامنى و بكارت قبل از ازدواج و همچنين ايمان و وفادارى در محدوده ازدواج توصيه كرده و تخلف جنسى از محدوده ازدواج و فعاليتهاى همجنسبازى را منع و از مسئوليت و ارزشهاى والدين حمايت كرده و توصيه مىكند كه همگان به پدر و مادر خود احترام بگذارند، از آنها اطاعت كنند و نسبت به مراقبت آنها در دوران پيرى و ناتوانى احساس مسئوليت نمايند. همچنين رابطه بين زوج و زوجه را مبتنى بر احترام و عشق مىداند.(15)
نقد آموزش جنسى در جهان غرب
امروزه دو نوع رويكرد بنيادى نسبت به آموزش جنسى وجود دارد كه شايد بتوان گفت دغدغه اصلى در اين رويكردها فراگير شدن فساد جنسى است؛ يعنى در هر يك از اين دو رويكرد، تلاش شده مفاسد اين نحوه آموزش به حداقل كاهش يابد، اما برخى از آنها هيچ توفيقى كسب نكردهاند. اين دو رويكرد عبارتند از: «آموزش غيرمستقيم» و «آموزش مستقيم».
رويكرد آموزش غيرمستقيم، با شعار «خودنگهدارى نه، امّا...» درصدد است دو امر را به دانشآموزان تفهيم كند: اول، خويشتندارى تنها راه اجتناب از حاملگى، ايدز و ساير امراض مقاربتى است. دوم، اگر دانشآموزى از جهتجنسىفعال است و قادر به خويشتندارى نيست، مىتواند با استفاده پيوسته و به جا از كاندوم اين خطر را كاهش دهد. اين الگوى مختلط كه هماكنون نيز در بسيارى از مدارس دولتى و خصوصى رايج است، براى بسيارى از مردم تبديل به يك باور شده است. اما بررسىها نشان مىدهد در اين الگو، مشكلات بنيادى وجود دارد. مشكل اساسى اين است كه اين الگو پيامى دوگانه ارسال مىكند و مضمون آن چنين است كه ارضاى جنسى را ترك كن، اما براى ارضاى آن راه نسبتا امنى وجود دارد. اينگونه آموزش در واقع آموزش غيرمستقيم جنسى است كه تأثير منفى آن كمتر از آموزش مستقيم نيست. تأكيد اينگونه آموزش نيز، بر خود تصميمگيرى است، نه بر تصميم شايسته گرفتن. بنابراين، آموزش غيرمستقيم از جهت اخلاقى و بهداشت عمومى قابل توجيه نيست.
اما رويكرد آموزش مستقيم به معناى كمك به جوانان براى رسيدن به امنيت، سعادت و منش است. هدف اين رويكرد، آموزش عفت است. اين رويكرد سه امر را توصيه مىكند: 1ـ خويشتندارى جنسى تنها راه سلامت بهداشتى بوده و از نظر اخلاقى گزينهاى مسئولانه براى جوانان مجرّد است. 2ـ بر خلاف آنچه در بالا بيان شد، كاندوم نمىتواند ارضاى جنسى قبل از ازدواج را تبديل به ارضايى مسئولانه كند، زيرا نمىتواند سلامت جسمانى آدمى و سلامت عاطفى و اخلاقى او را تأمين كند. 3ـ تنها راه درست سلامت جنسى، ارضاى آن از طريق برگزيدن همسر و شريك زندگى است؛ كسى كه فقط با شما رابطه جنسى داشته باشد. اگر از مجامعت قبل از ازدواج پرهيز كنيد، شانس زيادترى براى سلامت و توانايى فرزنددارشدن خواهيد داشت. هر چند اين ديدگاه با ديدگاه دينى بسيار نزديك است، اما بزرگترين مشكل آن اين است كه اين سؤال مهم را بدون پاسخ گذارده است كه براى جوانانى كه قادر به خويشتندارى نيستند، چه چارهاى بايد انديشيد؟
براى اصلاح جامعهاى كه لذت بخشى براى او تبديل به فلسفه زندگى شده و تمام رسانههاى گروهى و تبليغات تجارى با آن همراه شده است، راهكارهايى وراى تغيير آموزشهاى جنسى رسمى نياز است.
ضرورت آموزش جنسى
به نظر مىرسد ضرورتهاى زمان، لزوم اطلاعرسانى صحيح و جلوگيرى از اطلاعات انحرافى و دهها دليل ديگر، ضرورت طراحى يك برنامه درسى مناسب را توجيه مىكند. برخى از اين دلايل به شرح زير است:
الف) در دوران پيش دبستانى: هر كه با كودكان سر و كار داشته باشد، مىداند كودك اصولاً كنجكاو و پيوسته درصدد طرح سؤال است. يكى از سؤالهايى كه معمولاً كودكان در سنين پايين مىپرسند، درباره نحوه پيدايش و تولدشان است. به طور طبيعى، كودك در پى يافتن پاسخهاى سؤالاتش است. چنين نيست كه با پاسخ ندادن، از كنجكاوى او كاسته شود. او سؤالش را آن قدر تكرار خواهد كرد تا پاسخى بشنود.
ب) كودكان بسته به شرايط محيطى، با پديده هايى روبهرو مىشوند كه برايشان سؤال برانگيز است و مىخواهند جواب سؤالهايشان را بدانند.
ج) هر يك از دختران و پسران در دوران بلوغ، با تغييراتى اساسى در وضعيت جسمانى و روانى خود روبهرو مىشوند. آيا براى آنان سؤال برانگيز نيست كه چرا و چگونه اين اتفاقات مىافتد؟ چه كسى بايد به اين سؤالات پاسخ دهد؟ آيا نوجوان حق ندارد پاسخ سؤالات مربوط به خود را بداند؟ اگر نياز به دانستن ضرورى نبود، مطابق حكمت الهى اصلاً سؤالى به ذهن كسى نمىرسيد.
د) مواردى ديده شده كه دختران نسبت به پسران و به عكس، نگرش نادرستى دارند. گاهى آنها را موجوداتى فرشته صفت و گاهى در زمره ديوان و ددان مىدانند. به راستى، آيا لازم نيست اين نگرشها تعديل شود و درك درست آن ها از يكديگر به دست آيد تا هر يك بداند در جامعه، محيط كار و زندگى آينده با چه كسى مواجه است. عاملى كه مىتواند بسيارى از ناسازگارىها را ايجاد كند، طلاقها و كج خلقىهاى زيادى به وجود آورد و خانوادهها را تباه كند و يا موجب سعادت و خوشبختى خانوادهها شود. آيا لازم نيست براى ايجاد خانواده و جامعه سالم، تلاش شود؟
ه) آيا گرايش پسران و دختران در دوران بلوغ به عشقهاى افراطى و سقوط در درههاى خطرناك بىعفتى، اقتضا نمىكند كه پيش از واقعه با آگاهى دادن چارهانديشى كنيم؟ چه كسى به اين سؤالات دختران و پسران پاسخ مىدهد؛ آيا عاشقى جرم است؟ آيا دوستى بين پسر و دختر گناه است؟ اگر عاشق باشم چه بايد بكنم؟ و ... اگر مديرى بپندارد كه با اجبار و تحميل، مىتوان از طرح و بروز آنها جلوگيرى كرد، سخت در اشتباه است. اين مبارزه، افراد را در انديشه خود پايدارتر خواهد كرد.
به راستى از چه راهى جز آموزش مىتوان خطرات خود ارضايى يا همجنسبازى را به دختران و پسران يادآور شد و راههاى خويشتندارى و تأخير تا وقت مناسب را به آنها آموخت؟
و) بعضا ديده مىشود دختر و پسرى پس از ازدواج فهميدهاند كه ازدواج آنها به لحاظ پزشكى،قانونى يا شرعى نادرست بوده و نبايد با يكديگر ازدواج مىكردهاند. به راستى،اگر نهاد تعليم و تربيت، پاسخگوى اين مسايل نباشد، كدام نهاد بايد به آنها پاسخ دهد؟
آموزش و پرورش با طراحى و اجراى برنامه درسى مناسب مىتواند كمك زيادى به كاهش اين مشكلات نمايد، ولى بايد از هرگونه افراط يا تفريط در طرح چنين مباحثى، خوددارى شود. از اينرو، توصيه مىشود مربيان و معلمانى كه اينمباحث رامطرح مىكنند، اولاً خود آموزش ديده و ثانيا، متعهد و دلسوز باشند.
ز) علاوه بر موارد مزبور، اين موضوع در سطح بينالمللى نيز مطرح است و طبيعتا ديدگاه دينى مىتواند در اين جهت پاسخ مناسبى ارايه دهد. با رعايت دقت و احتياط و روشنبينى در برنامهريزى و توجه جدّى به عفت عمومى، حفظ متانت و حيا مىتوان طرحى ارايه داد كه پاسخگوى نيازهاى جامعه امروز باشد؛ طرحى كه با مشاركت گروهى از روانشناسان، جامعهشناسان، فقهاى آگاه به شرايط زمان و افراد مجرّبى كه ساليان دراز عمر خود را در راه تعليم و تربيت صرف كردهاند، تهيه شده باشد. از اين طريق است كه مىتوان محتوا و همچنين شيوههاى مناسب براى آموزش آن را بررسى كرد.
اكنون كه دنيا به دهكدهاى كوچك تبديل شده، سزاوار است از واقعياتى كه در ساير كشورها مىگذرد و ما از نزديك شاهد آن هستيم عبرت بگيريم و از حوادث تلخ و غمبار آينده، كه در صورت سهلانگارى حتما رخ خواهد داد، جلوگيرى كنيم.
ح) عطش رو به افزايش نوجوانان و جوانان نسبت به كسب اطلاعات جنسى، بلوغ و مسايل مربوط به آن.
ط) افزايش محركهاى جنسى ناشى از محيط، تغذيه و بلوغ زودرس.
ديدگاه سوم
ديدگاه سوم، ديدگاه اسلام نسبت به آموزش جنسى است كه با توجه به منابع اسلامى مورد بررسى قرار مىگيرد. ضمن اين كه به دليل اشتراك و وحدت نظر مكاتب وحيانى در مسايل اساسى، آنچه را در باب نظر اسلام بيان مىشود، تا حدودى مىتوان به ساير مكاتب وحيانى نيز نسبت داد؛ هر چند نمىتوان گفت تمام نظرات آنها در اين زمينه با اسلام كاملاً منطبق است. به عنوان مثال، «آنتونى كلارك»، كه آموزش جنسى را با ديدگاه كاتوليك رومى مىنگرد، معتقد است آموزش جنسى در مذهب كاتوليك با برترين آرمانها و مبتنى بر تعاليم كليسا در اينباره محقق مىشود كه انسان حقيقى كيست؟ به عقيده او، آموزش جنسى را نبايد از آموزش اخلاقى جدا دانست، بلكه بايدآنرا بخشى از آموزش اخلاقى پنداشت.
قرآن كريم نيز به عنوان كتاب هدايت،تربيت وآموزش، برخى موضوعات مربوط به مسايل جنسى را با صراحت يا كنايه بيان كرده است. تعابيرى از قبيل: «اُحِلّ لكم ليلةَ الصّيامِ الرفثُ اِلى نسائِكم»(16)، «خَلقَ لَكم مِن اَنفسِكم اَزواجا لتسكُنوا اِليها»(17)، «و كواعبَ اَترابا»(18) و صدها آيه ديگر از اين قبيل، گواه روشن اين مدعاست.
يكى از انديشمندان تعليم و تربيت اسلامى، طى مقالهاى در فصلنامه «تعليم و تربيت» مىگويد: «خداى متعال در قرآن فرموده هر چيزى جفت آفريده شده و زن به عنوان همسر يا دوست مرد از گل او سرشته شده است. به همين دليل، اين دو جنس به صورت ذاتى به يكديگر علاقه دارند.»
بىترديد، خداى حكيم در هنگام خلقت هر موجود، ابزار مورد نياز براى زندگى و كمال را به صورت فطرى، در آن به وديعت نهاده است؛ مثلاً، در آدمى احساس نياز ايجاد كرده و راههاى تأمين آن نيازها را نيز تعيين كرده است: «رَبّنا الّذي اَعطى كُلَّ شيءٍ خَلقه ثُمَّ هدى؛ پروردگار ما كسى است كه همه موجودات را نعمت وجود بخشيد و سپس به راه كمال هدايت كرد.»(19)
در تعاليم اسلام غريزه جنسى و اهميت آن به عنوان يك حقيقت مسلّم پذيرفته شده و براى ارضاى آن، راههايى پيشنهاد شده است. اصلاً حكيمانه نيست كه خداى متعال نيازى را در آدمى ايجاد كند، اما راههاى اشباع آن را ببندد.
نگرش اسلام به غريزه جنسى
پذيرش اصل غريزه جنسى
غريزه جنسى به عنوان يك واقعيت پذيرفته شده و برخى كاركردهاى آن عبارتند از:
الف) بقاى نسل بشر: «وَاللّهُ جَعلَ لكم مِن اَنفسِكم اَزواجا و جَعلَ لكُم مِن اَزْواجِكُمْ بَنينَ و حفدةً؛ خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى آفريد و از راه همسرانتان، فرزندان و نوادگانى براى شما خلق نمود.»(20)
ب) تأمين آرامش: «هو الّذي خَلقَ لكم مِن اَنفسِكم اَزواجا لتَسكُنوا اِليها؛ خداى شما كسى است كه از خود شما برايتان همسرانى آفريد، تادر كنار آنان بياراميد.»(21)
ج) حفظ عفت: «مَن اَحبَّ اَن يَلقىَ اللّهَ طاهرا مطهّرا فليتعفّف بزوجةٍ؛ كسى كه دوست دارد پاك و طاهر به لقاى الهى نايل گردد، بايد با انتخاب همسر، موجبات عفت و پاكى خود را فراهم آورد.»(22)
نحوه ارضاى غريزه جنسى
الف) توصيه به ازدواج و مذمّت شيوههاى رهبانى و انتخاب عزوبت:
نقل شده است كه روزى رسول اكرم صلىاللهعليهوآله احوال قيامت را براى مردم توصيف نمودند. پس از آن، دو نفر از مسلمانان به منزل «عثمان بن مظعون» آمدند و با يك ديگر قرار گذاشتند روزها روزه بگيرند و شبها عبادت كنند، در بستر نخوابند، گوشت نخورند، با زنان نزديكى نكنند، عطر استعمال ننمايند و ... . وقتى اين خبر به رسول اللّه صلىاللهعليهوآله رسيد، فرمودند: من به چنين روشى مأمور نيستم. آنگاه فرمودند: نفس شما به گردن شما حق دارد ... من، هم عبادت مىكنم، هم مىخوابم، هم افطار مىكنم، گوشت و چربى مىخورم و سراغ زنان مىروم. هر كس از سنّت من اعراض كند از من نيست،(23)... ترك مراوده با همسر در دين من نيست. ايشان در روايت ديگرى مىفرمايند: «بدترين شما عزبهاى شما و پستترين مردگان شما نيز عزبهايند.»(24)
ب) ارضاى جنسى از طريق ازدواج و انتخاب همسر.
تعيين وظيفه براى والدين
الف) توجه دادن والدين به اينكه تا اطمينان به خواب بودن فرزندان ندارند، از هر اقدام جنسى امتناع كنند.
ب) جلوگيرى از بلوغ زودرس اطفال. براى اين منظور، مىتوان اقداماتى از قبيل جدا كردن بستر فرزندان: «فَرّقوا بينَ اولادِكم فِى المضاجعِ اذا بلغوا عشرا؛ وقتى فرزندان شما ده ساله شدند، بستر خواب آنها را از يكديگر جدا كنيد»، كسب اجازه هنگام ورود به اتاق خواب والدين، حرمت بوسيدن كودك مميّز توسط نامحرم و... را انجام داد.
خويشتندارى
در اين راستا استفاده از شيوههاى مهاركننده فردى مثل پوشيدن چشم از نامحرم، تضعيف قوّه باه از طريق روزه گرفتن، در اختيار گرفتن انديشه و قدرت خيال توصيه مىشود. حضرت عيسى عليهالسلام به حواريون فرمودند: «حضرت موسى عليهالسلام شما را از زنا نهى كرده است، ولى من مىگويم فكر آن را هم به دل راه ندهيد؛ زيرا كسى كه انديشه آن را در دل بپروراند، مانند كسى است كه در خانه نقش و نگار شده آتش بيفروزد؛ اگر آتش خانه را نسوزاند، نقش و نگار آن را از بين مىبرد.»(25)
مهار اجتماعى
براى تحقق اين امر اجراى راهكارهاى ذيل توصيه مىشود:
الف) استفاده از شيوههاى مهار اجتماعى همانند امر به معروف و نهى از منكر.
ب) سالم نگه داشتن جامعه از عوامل محرّك جنسى.
حدّ و تعزير
تعيين مجازات حد و تعزير براى اعمالجنسىكهاز راه غيرشرعى محقَّق مىشود.
ذكر اين نكته ضرورى است كه حكومت اسلامى وظيفه دارد براى سالم سازى محيط اجتماعى، زمينههاى ازدواج جوانان را همراه با ايجاد اشتغال و درآمد براى آنان مهيا نمايد.
به اين ترتيب، درباب تبيين نظر اسلام درباره آموزش جنسى، مىتوان گفت، اسلام، فىالجمله با آموزش جنسى موافق است و حتى آن را لازم مىداند و توصيه مىكند، والدين در موقعى كه با يكديگر خلوت مىكنند، ملاحظات اخلاقى را رعايت كنند و همواره به فرزندان خود استيذان (اجازه گرفتن هنگام ورود به اطاق خواب والدين)، مسايل احتلام، حيض، بلوغ، جداخوابى، حرمت بوسيدن كودكان مميّز توسط نامحرم و مانند آن را بياموزند.
محتواى پيشنهادى درس آموزش جنسى
در باب تعيين محتوا، دو سؤال مهم مطرح است: نخست آن كه محتواى مناسب با اين موضوع كدام است و دوم آن كه نحوه ارايه آن چگونه بايد باشد؟
يكى از مسايل بحثانگيز در ميان برنامهريزان آموزشى غرب، اين بوده است كه پس از پذيرش اصل آموزش جنسى، محتواى آن را چگونه بايد تعيين كرد. به عنوان مثال، در سال 1992، انجمن برنامهريزى خانواده با همكارى مسئولان آموزش بهداشت، نشستى ترتيب داد و از 24 مربى آموزش جنسى از اديان متفاوت دعوت به عمل آورد و تلاش كرد مسايل جنسى را بررسى نمايد. در آن جلسه، اين نتيجه حاصل شد كه اين مطالب تحت عنوان «آموزش جنسى» مطرح شود: احترام گذاشتن به يكديگر، پذيرش تفاوتها، دين و تحولات اجتماعى، تساوى حقوق زن و مرد، رابطه و ازدواج، همجنسبازى، مجامعت و ناتوانى جنسى و عزوبت. در ضمن اين بيانيه، حقوقى نيز براى دانشآموزان در نظر گرفته شد. از جمله در آن آمده بود كه يكى از حقوق شاگردان بر مربيان آموزش جنسى، اين است كه اطلاعات كامل، دقيق و عينى درباره رشد و توليد مثل، تحت عناوين رسش، والدين، جلوگيرى از باردارى، نگهدارى كودك و مسئوليت پدران و مادران به دانشآموزان ارايه كنند.(26) البته به درستى روشن نيست كه برنامه درسى بالا، براى كدام گروه سنّى و تحصيلى توصيه شده است. آنچه در زير مىآيد محتواى درسى پيشنهادى است كه تلاش شده منطبق با نيازهاى اجتماعى و مبانى دينى باشد.
نخست، لازم است دو نكته يادآورى شود:
1 ـ براى ارايه طرح نهايى، بايد از ديدگاه جمعى از صاحبنظران در زمينههاى علوم تربيتى، روانشناسى، جامعهشناسى، فقه و تعليم و تربيت استفاده كرد.
2 ـ طبيعى است كه براى ارايه اين طرح، بايد متغيرهايى از قبيل جنسيت، سن، محيط زندگى (محل و منطقه سكونت)، مقطع تحصيلى و مانند آن مورد توجه باشد. مربيان و برنامهريزان هر شهر يا استان، بايد با توجه به عوامل مزبور و شرايط محيطى و جغرافيايى، سرعت يا كندى بلوغ و ميزان وجود محرّكهاى جنسى، برنامه آموزشى جداگانهاى متناسب با شرايط منطقه ارايه نمايند. بنابراين، آنچه در اينجا بيان مىشود، عام و كلى است.
معيارهاى پيشنهادى براى درس آموزش جنسى:
الف) توجه به تلقى هر يك از دو جنس نسبت به يكديگر و تلاش در جهت تعديل اين تلقى.
از آنجا كه دختر و پسر دو عضو از يك پيكرند، نحوه تلقى آنها از يكديگر تأثير مهمى در نحوه رابطه آنها دارد، انتظارات آنها از يكديگر را متعادل و متناسب مىنمايد و دور نماى زندگى آينده را براى هر يك روشن و ازدواج را تسهيل مىكند.
ب) تعديل احساس دگرخواهى و عشق افراطى.
مطابق تجربههاى جوانى و بيان روانشناسان، نوجوانان دختر و پسر در ايامى از عمر خود، بهويژهدوران بلوغ، به عشقى افراطى گرفتار مىشوند؛ به اين معنا كه با صرف نظر از اينكه طرف مقابل او چه كسى است، نسبت به او عميقا عشق مىورزدوبهمصداق ضرب المثل «عشق، آدمى را كر و كور مىكند»، تمام بدىهاى او را خوبى و زيبايى مىپندارد و از ديدن يا شنيدن حقايق ناخوشايند درباره معشوق طفره مىرود.اگراينعشقافراطىتعديلنشود،سرانجام آن روشن نيست. مربيان مجرّب ضمن اين درس، به دانشآموز مىآموزند كه چگونه مسير اين محبت را تعيين نمايد و در جهت متعادل كردن و ارضاى صحيح آن تلاش كند.
ج) بيان حالات روانى. عشق و خشم، توقع و انتظارات، توانايىها و كاستىها و خلاصه مجموعه ويژگىهاى يك جنس براى جنس ديگر، بايد تبيين شود.
د) تبيين تغييرات و تحولات جسمى ـ روانى دوران بلوغ. تغيير در غدههاى جنسى، گونادها، تغيير در حالات روانى، احتلام در پسران و قاعدگى در دختران و عوارض هر يك و آگاهانيدن آنها از قاعدگى و احتلام و مانند آن بايد بيان شود.
ه) آموزش وظايف شرعى و بهداشتى دختران در حين قاعدگى، كه در دو بخش وظايف دختران پيش از ازدواج و وظايف آنان پس از ازدواج قابل بحث است.
و) تبيين صحيح خودارضايى و خطرهاى آن، خويشتندارى و تأخير ارضا تا زمان مناسب؛
ز) پرهيز از تهييج و تحريك غريزه جنسى در انديشه، ذهن يا از طريق چشم و گوش و نظر بازى و مانند آن؛
ح) تبيين شيوههاى صحيح همسرگزينى، ويژگىهاى همسر مطلوب و نحوه شناختن او؛
ط) تبيين مسئوليت هر يك از زن و شوهر نسبت به يكديگر، تلاش در جهت تربيت كودك به صورت مشترك، حق آنها نسبت به يكديگر، و حق فرزندان بر والدين؛
ى) تشريح راههاى جلوگيرى از حاملگى ناخواسته، توجه به فاصلههاى لازم بين تولد كودكان، و تنظيم خانواده متناسب با سن و مقتضيات فراگير؛
ك) بيان مراحل تبديل نطفه به جنين، نحوه انتخاب تخمك توسط اسپرم، نحوه تغذيه كودك در دوران جنينى، تأثير رفتارهاى مادر بر جنين و همچنين تأثير غذا و حالات روانى مادر بر او؛
ل) تبيين قبح همجنسبازى، امراض مقاربتى همچون سفليس، سوزاك، ايدز و راههاى مقابله با آنها؛
م) هشدار به دختران از اغفال و دستبرد گوهر عفت و يادآورى خطر روابط ممنوع؛
ن) تشريح شرايط زمانى و مكانى مقاربت، مقاربت در ايام حيض و كفّاره آن؛
س) بيان عواقب سقط جنين و كفّاره آن؛
ع) تبيين مسايل مربوط به تجاوز به عنف، زناى محصنه و... .
بايد توجه داشت كه نظر به فراوانى عناصر دخيل و متغيرهاى فراوان در تعيين محتواى آموزشى براى هر مقطع، جنس و گروه سنّى خاص و لزوم دقت در آن، لازم است در اولين گام، طرح آموزشى از متخصصان علوم تربيتى، روانشناسى، جامعهشناسى و مربيان كارآزموده و مجرّب استفاده كرد.
در پايان تذكر دو نكته ضرورى به نظر مىرسد:
1 - لزومى ندارد اين محتوا به صورت كتاب يا جزوهاى مستقل تهيه شود، بلكه مىتوان آن در ميان مباحث ساير كتابهاى درسى توزيع كرد؛ به گونهاى كه هيچ حساسيتى را در پى نداشته باشد.
2 - طرح آموزش جنسى دست كم در سه مرحله قابل اجرا است: 1ـ در سطح خانوادههاى دانشآموزان و توجيه اعضاى خانواده و اولياء؛ 2ـ در سطح مربيان جهت پىبردن به ضرورت كار و عدم مقاومت در برابر آن 3ـ در سطح دانشآموزان.
پی نوشتها:
* آقاى غلامرضا متفى فر داراى دانشنامه كارشناسى ارشد تعليم و تربيت و عضو هيئت علمى مؤسسه امام خمينى(ره) بوده كه در حال حاضر محقق حوزه و دانشگاه است. ايشان صاحب تأليفات و تحقيقاتى در زمينه تعليم و تربيت است كه از آن جمله مشاركت در تأليف كتاب «فلسفه تعليم و تربيت» و «تربيت عاطفى» را مىتوان نام برد.
11. Lickona Thomas - Values Education contomporary approaches (cours pak): where Sex education went wrong. department of culture and Values in education - 1993. Nov.
12. Ibid.
13. Ibid. p.9
14. آكادمى اسلامى، 1991، ص8 .
15. آكادمى اسلامى، 1991، ص8 .
16. بقره/187.
17. روم/21.
18. نبأ/33.
19. طه/5.
20. نحل/72.
21. روم/21.
22. مستدرك الوسائل، ج14، ص149.
23. محمد بن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج5، ص494.
24. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج103، ص340.
25. شيخ حُرّ عاملى، وسائل الشيعه، ج14، ص340.
26. Ibid, P. 9.
فهرست منابع
الف) منابع فارسى و عربى
1 - شيخ حرّ عاملى، وسائل الشيعه، ج 14.
2 ـ قاسمى، حميد، اخلاق جنسى از ديدگاه اسلام، چاپ سازمان تبليغات اسلامىتهران، 1373.
3 ـ كوچتكف و. د. و ديگران، روانشناسى و تربيت جنسى كودكان و نوجوانان، ترجمهمحمد تقىزاده، تهران، بنياد، 1369.
4 - متقىفر، غلامرضا، تفاوتهاى جسمانى و روان شناختى دختران و پسران دراسلام و روانشناسى، پايان نامه كارشناسى ارشد، مؤسسه آموزشى و پژوهشىامام خمينى؛ 1377.
5 - محمدبن كلينى، يعقوب، اصول كافى، ج 5.
6 - مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 103.
7 ـ مطهرى، مرتضى، آشنايى با قرآن، تهران، صدرا، 1369، ج4.
8 ـ اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، تهران، صدرا، 1370.
9 ـ مسأله حجاب، تهران، صدرا.
10 ـ نورى، محمدبن حسين، مستدرك الوسائل، ج 14.
11 ـ نشريه پگاه حوزه، پيش شماره يك. ارديبهشت 1379.
ب) منابع لاتين
1 - Ibid.
2 - Lickona Thoma. values education contemporay approaches. (cours pack) nam ofreading: where sex education went wrong. department of culture and values ineducation. 1993 Nov.
3 - Muslim education quarterly, winter issue, v.15,n.2 (1992).
منبع: فصلنامه تخصصی تربیت اسلامی