سبک‌شناسی فیلم

کاربرد سنتی ابزارهای متنی تحلیل، برای بررسی فیلم و تصاویر متحرک در دیدگاهی نو درون سبک‌شناسی منتج به رویکردی جدید در سبک‌شناسی شد که با نام سبک‌شناسی فیلم شناخته می‌شود. برخی از کاربران سبک‌شناسی ادعا
شنبه، 28 اسفند 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
سبک‌شناسی فیلم
 سبک‌شناسی فیلم

 

نویسندگان: نینانورگارد، بئاتریکس بوسه، روسیو مونتورو
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
 

کاربرد سنتی ابزارهای متنی تحلیل، برای بررسی فیلم و تصاویر متحرک در دیدگاهی نو درون سبک‌شناسی منتج به رویکردی جدید در سبک‌شناسی شد که با نام سبک‌شناسی فیلم شناخته می‌شود. برخی از کاربران سبک‌شناسی ادعا کرده‌اند که بسیاری از چارچوب‌هایی که در تحلیل متنی به کار می‌رود می‌تواند برای تفسیر و توضیح قالب‌هایی دیگر به جز متون چاپی نیز به کار رود. سبک‌شناسی فیلم نیز مانند سبک‌شناسی متنی، به دنبال روش قابل اصلاح‌تر برای تحلیل فرم‌های سینمایی است؛ روشی مبتنی بر چارچوب‌هایی که پیش از این با موفقیت در مورد مطالعه‌ی شکل‌های متنی اثبات شده‌اند. برای مثال، مکین‌تایر (2008)، اشاره می‌کند که این تمایل باید به صورت امیدوارانه‌ای به درک بهتری از ساختار عمومی معنا در قالب‌های متنوع منتج شود:
این نیز موردی است که سبک‌شناسان باید نتیجتاً خود را برای توصیف و شرح اینکه چگونه تأثیراتِ متنی خاص، تشخیص داده می‌شوند، چگونه تفسیرهای خوانندگان شکل می‌گیرد و چگونه این موارد در طول تحلیل تأیید و تثبیت می‌شوند، تواناتر بیابند. برخی از سبک‌شناسان پیش از این با انجام تحلیل‌هایی درباره‌ی متونی که مؤلفه‌های چندبعدی مهم را به هم پیوند می‌دهند، این مقوله‌ها را به کار گرفته‌اند. با این حال، در این حوزه، تعداد قابل توجهی آثار باقی می‌مانند که باید به آنها پرداخت (مکین‌تایر، 2008: 310).
امید است با به کارگیری قالب‌های جدید در طیف پهناور مواد متنی که سبک‌شناسان پیش از این به کار برده‌اند، نظام سبک‌شناسی به عنوان یک کل، از چالش‌های جدیدی بهره‌مند شود که بدون شکّ، قالب‌های جدید همراه خود خواهند آورد. به رغم این موضوع، گرایش اخیر بخشی از سبک‌شناسان به تنوعات سینمایی به این معنی نیست که دیگر اندیشمندان درباره‌ی قالب‌های فیلمی پژوهش نکرده‌اند. به عکس، «مطالعات فیلمی» نظامی خوش‌بنیاد است که با ویژگی‌های نقش‌مند و ساختاری فیلم سروکار دارد. برخی از طرفداران اصلی آن گستره‌ای از رویکردها را، که بیشتر موفقیت‌آمیز بوده، برای بررسی فیلم‌ها به کار برده‌اند؛ از این میان می‌توان ملاحظه‌ی جنبه‌های نظریه‌ی فیلم، ارزیابی فیلم‌ها به عنوان ساختارهای فرهنگی و ارزیابی قالب‌های فیلمی از منظر روانکاوانه را نام برد. نظری سبک‌شناسانه درباره‌ی تحلیلی از سینما نمی‌تواند و نباید به دور از این رویکردها عمل کند، بلکه باید تمام یافته‌های مطالعات درباره‌ی فیلم را به یکدیگر متصل کند و آن را مبنایی برای ساخت رویکردهای بعدی قرار دهد.
اقتباس‌های سینمایی (به طور کلی و نه به طور خاص) از رمان‌های تخیلی، حوزه‌ای بسیار غنی برای تحلیلگران فیلم، بوده است. یکی از موضوعاتی که اندیشمندانِ اقتباس به پرورش آن متمایل‌اند، روشی است که در آن نسخه‌های متنی اصلی، به وسیله‌ی ارتباطیِ جدیدی تبدیل می‌شوند که این کار، عموماً موضوع راحت و کاربر‌پسند دومی را نسبت به اولی افزایش می‌دهد. برای نمونه مک‌فارلن (2000، 1996)، توماس (2000) و ولهان (1999) همگی ارتباط میان این دو شکل را مورد توجه قرار می‌دهند اما همان‌گونه که مک‌فارلن (2000) اشاره می‌کند پرسشی وجود دارد که حتی عموم جامعه برای تفسیر کردن آن خود را مستحق می‌دانند:
بسیار عادی است هنگامی که پس از دیدن یک اقتباس از سینما خارج شویم یا به بحثی غیر رسمی درباره‌ی آن اثر بپردازیم و تفسیرهایی را بشنویم مانند «چرا آنها پایان داستان را تغییر دادند؟» یا « آن زن در کتاب بلوند بود» و یا ضرورتاً «من کتابش را بیشتر دوست داشتم» (مک‌فارلن، 2000: 165).
علاوه بر این موضوع، با اعتقاد به اینکه کدام یک از شکل‌های متنی به قالب‌های سینمایی ترجمه می‌شوند، پژوهشگران فیلم که علاقه‌مندند رویکردهای سبک‌شناسی در تحلیل‌های خود سهیم کنند، بر روشی تمرکز کرده‌اند که چارچوب‌های سبک‌شناسی موجود بتوانند به توضیح قابلیت‌های ادبیات داستانی برای نمودهای میان رسانه‌ای کمک کند. برای نمونه فُرس‌ویل (2002) اظهار می‌دارد که مدل‌های از پیش موجود برای تحلیل روایی، باید در پرتو نمودهای چندوجهی قالب‌های ادبیات داستانی، که رو به افزایش‌اند، مجدداً ارزش‌گذاری شوند:
از هنگامی که داستان‌ها به طور فزاینده‌ای قالب‌های تصویری و چند رسانه‌ای به خود می‌گیرند، روایت‌شناسی به پژوهش درباره‌ی این مسأله نیازمند است که تا چه حدّی ابزارهای روایی از مرزهای رسانه‌ی خاصی قدم فراتر نهاده‌اند. یک راه بررسی این مسأله تمرکز بر اقتباس‌های فیلم از رمان‌ها یا داستان‌های پیچیده، از منظر روایت‌شناسی است فُرس‌ویل، 2002: 119).
فُرس‌ویل در به دست آوردن چنین هدفی موفق می‌شود با عنایت به روشی که در آن ابزار غیرکلامی در روایت فیلمیِ «آسایش غریبه‌ها» اثر ایان مک‌یوئن (1981) به کار رفته، همان مفهوم آشفتگی‌ای را که از طریق گفتار غیرمستقیم و اندیشه در شکل نوشتاری ایجاد می‌شود، افاده کند. دیگر پدیده‌های سبک‌شناختی که به طور مرسوم نمودهای فیلمی آن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است، سبک ذهنی، دیالوگ شخصیت، کارکرد کنش‌های گفتار در دیالوگ‌های فیلم و کاربردهای محتمل سبک‌شناسی تعلیمی فیلم هستند (مونتورو، 2006).
سرانجام، سبک‌شناسان نیز توجه بیشتر به غنی‌سازی بازده‌های پژوهشی‌ای را آغاز کرده‌اند که از کار اندیشمندان در سنت سیستمی - نقشی و متون چند وجهی ناشی می‌شود. در این پژوهش‌ها توجّه ویژه به تلاش‌های جدید در ترکیب روش‌های کامپیوتری تحلیل با مطالعه‌ی تصویر متحرک است که به طور گسترده‌ای به عنوان قالب‌هایی فرض می‌شوند که تصاویر متحرک را در شکل فیلم‌ها، پیام‌های بازرگانی، مستندها، تصاویر خلق شده توسط کامپیوتر و غیره به کار می‌برند. برای مثال، بالدری و تیبالت (2006) روش جامع‌تری را برای مطالعه و بررسی متون چند وجهی بر مبنای کشف اللغات چند وجهی‌ای که می‌توانند چندین مورد (صدا، حرکت، رنگ و داده‌های شفاهی) را در اسلوب‌های نشانه‌شناسی متفاوت ردیابی کنند، طراحی کرده‌اند که این اسلوب‌ها قادرند توأمان در قالب‌هایی کار کنند که مفهوم تصویر متحرک آن را در بر می‌گیرد، تصویر متحرکی که شنیداری، موسیقایی، تصویری یا به شکل‌های زبانی است. توصیفات مشروح آنان درباره‌ی متون چندوجهی تحلیل جامع‌تری از فیلم، آگهی‌های بازرگانی یا مستندها را به عنوان بخش‌های چند لایه‌ای گفتمان منظور می‌کند. برای پژوهش بیشتر بر روی سبک‌شناسی فیلم از دیدگاه سیستمی - نقشگرا بنگرید به بالدری (2004)، اُ هالوران (2004)، پان (2008) و تسِنگ (2008).
منبع مقاله :
نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبک‌شناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط