نظریه‌ی آمیختگی

نظریه‌ی آمیختگی (که نظریه‌ی آمیختگی مفهومی یا یکپارچگی مفهومی نیز نامیده می‌شود) از جمله مواردی است که به تازگی به شاخه‌ای از سبک‌شناسی معروف به سبک‌شناسی شناختی، افزوده شده است. نظریه‌ی آمیختگی (BT) از دو
شنبه، 5 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نظریه‌ی آمیختگی
 نظریه‌ی آمیختگی

 

نویسندگان: نینانورگارد، بئاتریکس بوسه، روسیو مونتورو
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
 

نظریه‌ی آمیختگی (که نظریه‌ی آمیختگی مفهومی یا یکپارچگی مفهومی نیز نامیده می‌شود) از جمله مواردی است که به تازگی به شاخه‌ای از سبک‌شناسی معروف به سبک‌شناسی شناختی، افزوده شده است. نظریه‌ی آمیختگی (BT) از دو سنتِ نظریه‌ی استعاره‌ی مفهومی (CMT) و نظریه‌ی فضاهای ذهنی (MS)، درون زبان‌شناسی شناختی پدیدار شد. با وجود این، نظریه‌ی آمیختگی اکنون به چارچوب نظریه ایِ کاملاً تکامل یافته تبدیل شده که از هر دو الگوی اولیه‌ی خود مستقل است. طرفداران اصلی نظریه‌ی آمیختگی فوکونیه و ترنر (1998، 2002) هستند، اما در این میان، کار گسترده را کالسون (2006، 2001)، کالسون و اوکلی (2000)، گرادی (2005)، گرادی، اوکلی و کارسون (1999) و سوئیتزر (2000) انجام داده‌اند.
نظریه‌ی آمیختگی (BT) در روش با نظریه‌ی استعاره‌ی مفهومی (CMT) و نظریه‌ی فضاهای ذهنی (MS) متفاوت است. در این روش فرایند شناختیِ معناآفرینی را به واسطه‌ی وجود ساختارهای نوظهور معینی توصیف می‌شود که هیچ یک از دو چارچوب دیگر به آن توجّه نکرده‌اند. در حالی که نظریه‌ی فضاهای ذهنی (MS) از طریق وجود فضاهای ذهنی که آنلاین تولید شده‌اند (به دلیل اثر متقابل اشارتگرهای زبانی و دانش پس‌زمینه‌ای)، ادراک را مورد بررسی قرار می‌دهد، دغدغه‌ی نظریه‌ی استعاره‌ی مفهومی (CMT)، تشریح اصول شناختی استعاره‌های مفهومی از طریق مطابقت‌های ذهنی یا نگاشت‌ها میان دو حوزه‌ی مفهومی مختلف است. افزوده‌های نظریه‌ی آمیختگی (BT) حول مفهوم شبکه‌های یکپارچه‌سازی مفهومی بنا می‌شود؛ یعنی مکانیزم‌هایی که آفرینش معنا را امکان‌پذیر می‌سازند. شبکه‌های یکپارچه‌سازی هنگامی عمل می‌کنند که مطابقت‌های ذهنی یا نگاشت‌ها چندین فضا را با هم ادغام می‌کند که آشکارا یادآور برخی اصول نظری دو الگوی اصلی هستند: مفهوم فضاهای برگرفته از نظریه‌ی فضاهای ذهنی (MS) و نگاشت میان فضاها از نظریه‌ی استعاره‌ی مفهومی (CMT). گرچه، برخلاف نظریه‌ی فضاهای ذهنی، نظریه‌ی آمیختگی (BT) چهار (گاهی اوقات بیشتر) فضای اولیه را تمییز می‌دهد که نهایتاً منجر به ساختارهای نوظهور متفاوت می‌شود؛ فضاهای اصلی که حضورشان ضرورت دارد عبارتند از: 1، فضای درونداد، 2، فضای نوعی ژانری و خودِ آمیخته.
نقطه‌ی شروعِ اصلی بحث میان نظریه‌ی آمیختگی (BT) و نظریه‌ی استعاره‌ی مفهومی (CMT)، امکان مواجهه با نمونه‌های پرتوافکنی از پشت یا بک پروجکشن [تکنیکی سینمایی - تئاتری] است. نظریه‌ی آمیختگی (BT) بر ماهیت چندسویه‌ی آفرینش آمیخته‌ها تأکید می‌کند که به موجب آن تمام مؤلفه‌های شبکه یکپارچه‌سازی هر لحظه در معرض تغییر هستند. این موضوع را با ساختار یک سویه‌ی نگاشت‌ها، میان حوزه‌های مأخذ و هدف در نظریه‌ی استعاره‌ی مفهومی (CMT) مقایسه کنید، که تنها امکان ایجاد مطابقت‌ها را از ساختارِ پیشین به ساختارِ پسین فراهم می‌آورد. برای نمونه، تعبیرِ «این جرِاح یک قصاب است» مأخوذ از گرادی و همکاران (1999: 103)، به ما کمک می‌کند تا عملاً کارکرد کاربردی نظریه‌ی آمیختگی (BT) را درک کنیم. با اینکه آنان معتقدند که این جمله در وهله‌ی نخست باید به عنوان نمودِ زبانیِ استعاره‌ی شناختی «جراح به مثابه قصاب» درک شود، دیدگاه‌های دیگر تأکید می‌کنند معنای ظاهر چیزی بیش از نگاشتی ساده از حوزه‌ی مأخذ یعنی قصاب، به حوزه‌ی هدف یعنی جراح است. تجسم این استعاره به عنوان نگاشتی تک سویه، منجر به «نارسایی» مهمی در مؤلفه‌ی استعاره‌ی حاصله می‌شود. گرادی و همکارانش معتقدند که هر حوزه‌ی درونداد، در اینجا حوزه‌ی جراحی و قصابی، برای شکل دادن واژه آمیخته نهایی، فقط به سراغ اجزای اصلی می‌رود؛ برای نمونه، در مثال قبلی، ما به ماهیت بشری موجوداتی که این عمل را انجام می‌دهند و تحمل می‌کنند، ابزاری که برای عملی کردن این روال به کار می‌روند (مانند چاقوی جراحی)، هدف بهبود بیما و ابزاری که برای به دست آوردن چنین هدفی به کار می‌روند، اشاره می‌کنیم. از سوی دیگر، فضای قصابی نیز از یک انسان، یعنی قصاب، همراه با عمل قطعه قطعه کردن اجزاء یک حیوان تشکیل شده است؛ همچنین قصاب به ابزارهایی مانند ساطور برای انجام این کارها نیاز دارد، در اینجا هدف، با هدف جراح متفاوت خواهد بود زیرا قصاب تمایلی ندارد حیوانات مورد نظر کار خود را بهبود بخشد بلکه اساساً می‌خواهد اعضای آنها را از هم جدا کند و ابزاری که با آنها چنین هدفی دست می‌یابد، نیز متفاوت خواهد بود. گرادی و همکاران (1999) نتیجه می‌گیرند آمیختگی حاصل شده، از ترکیب برخی مؤلفه‌ها در حوزه‌های درونداد تشکیل می‌شود، یعنی هویت یک جراح و نقش یک قصاب، با مؤلفه‌های افزوده‌ی مهم آن: هدف درمان جراح تا حدودی با ابزارهای قصابی که قصاب از آنها استفاده می‌کند، اما مهارت او نیستند، پیوند می‌خورد در نتیجه مفهومی جدید تولید می‌شود که مفهوم جراح در موردش نارساست.
تعداد فضاهای درونداد که آمیزه‌ها را در نظریه‌ی آمیختگی (BT) پیکربندی می‌کنند، لزوماً محدود به دو حوزه نیست. نوعاً «اطلاعات حوزه‌های شناختی مجزا، فضاهای درونداد را می‌سازند» (کالسون، 2006: 190) یعنی از حوزه‌های متفاوتی که واژه‌ی آمیخته خودش را تغذیه می‌کند. از سوی دیگر، فضای ژانری، برخی مؤلفه‌هایی را در بر می‌گیرد که بین تمام حوزه‌های دروندادی مشترک است و در نهایت این آمیختگی، به عنوان آمیزه‌ای تازه و فضایی مستقل با پیکربندی درونی خاص خود ساخته می‌شود. نظریه‌پردازان آمیختگی متذکر می‌شوند که ظهور آمیخته‌ها به مجموعه‌ای از فرآیندهای مبتنی بر جنبه‌های پویای ساختار معنا پاسخ می‌دهند، همان‌گونه که در مورد صورت‌بندی شبکه‌ها فضای ذهنی مصداق پیدا می‌کند. با وجود این، ماهیتِ فعّالِ آفرینشِ آمیختگی نه تنها به صورت تصادفی نیست، بلکه به صورتی دقیق توسط طرح گزینشی فضاهای درونداد بیان می‌شود. این طرح گزینشی دقیقاً ارزیابی می‌کند که کدام مؤلفه‌ها در دروندادهای مختلف حقیقتاً برای خلق واژه‌ی آمیخته‌ی نوظهوری مناسب‌اند (به یاد داشته باشید که چگونه جنبه‌ی «انسانی» جراح انتخاب شد و نه مهارت او). این رویّه امکان استفاده‌ای اقتصادی از موادِ شناختی پرباری را فراهم می‌کند که در فضاهای درونداد متفاوتی قرار دارند. علاوه بر این، فوکونیه و ترنر، اشاره می‌کنند که مجموعه‌ای از فرآیندهای اساسی و پایه‌ای، واژگان آمیخته را کنترل می‌کنند که ترکیب، تکمیل و شرح و بسط نام دارد. ترکیب «شامل پیوندِ یک فضا به یک مؤلفه یا مؤلفه‌هایی از دیگر فضاهای ‌دروندادی است» (کالسون و اوکلی، 2000؛ 180)، بنابراین مؤلفه‌هایی از فضاهای متفاوت می‌توانند در فضای جدیدی «گرد هم آیند». در مثال گرادی، برخی ابعاد حوزه‌ی قصابی بر برخی ابعاد حوزه‌ی جراحی منطبق شده‌اند. با توجه به نظر ایوانز و گرین (2006)، تکمیل «شامل شاکله‌ی مقدمه است، شاکله‌ی مقدمه شامل به کارگیری آسان و ناخودآگاه چارچوب‌های زمینه است» بنابراین فرآیند ترکیب ابتدایی مستلزم گردآوری قالب‌های موجود است، یعنی می‌دانیم جراحان و قصابان هر دو در حرفه‌ی خود ابزارهای خاصی را به کار می‌برند. بنابراین نقش مرحله‌ی تکمیل، مجهز کردن و تکمیل کردن اطلاعاتی است که از دروندادهای ابتدایی جمع‌آوری شده است. سرانجام، شرح و بسط فرآیندی است که در نهایت مختصات منحصر بفرد این واژه‌ی آمیخته را، همان‌گونه که در مثال بالا دیدیم، تولید می‌کند.
نظریه‌ی آمیختگی (BT) مطالعه‌ی ادبیات را از این دیدگاه نظری را فراهم می‌کند، اما این تنها یکی از کاربردهای فراوان این چهارچوب است. همان‌گونه که فریمن معتقد است:
شاید ارزشمندترین جنبه‌ی نظریه‌ی آمیختگی، که رشد و گسترش یافته، شیوه‌ای است که این نظریه طی آن به سوی یکی ساختن مجراها و لایه‌های گوناگون پژوهش در نظام‌های مختلف حرکت می‌کند، از آثار چارلز سندرز پیرس (58-1931) درباره‌ی اهمیت نمایه، شمایل و نماد و آثار سوزان کی. لانگر (1967، 1953) درباره‌ی اهمیت شکل در عاطفه‌ی ذهنی در فلسفه تا آثار آنتونیو داماسیو (1999) درباره‌ی عاطفه و آگاهی تا آثار وی اس. راماچاندران (1998) درباره‌ی فرهنگ و مغز در علوم اعصاب. از زمانی که نظریه‌ی آمیختگی به ادغام این مطالعات و دیگر مطالعات زبان‌شناسی شناختی مرتبط، مانند اثر لانگاکر (1991، 1987) برجسته‌سازی، اثر تالمی (2000) درباره‌ی جنبش تخیلی، اثر لیکاف، جانسون (1998، 1980) و دیگران درباره‌ی استعاره‌ی مفهومی و آثار نانی و فیشر (2003) درباره‌ی شمایل‌گونگی پرداخته، این نظریه حاکی از غنای درک ما از خلاقیت ادبی است.
نظریه‌ی آمیختگی (BT) گزاره‌ای نظری است که مسلّماً کاربران سبک‌شناسی از آن را استقبال کرده‌اند و جای تعجب نیست که این نظریه ماهیت خلاق گفتمان ادبی و شمول آمیزه‌های بدیع آن را مد نظر دارد.
منبع مقاله :
نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبک‌شناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط