مترجم: زهرا هدایت منش
منبع:راسخون
منبع:راسخون
5. سواد علمی یعنی برخورداری از آگاهی در حدی متعارف از امور اساسی علم و پدیدههای جهان پیرامون خود. کسی که مثلا فرق میان اتم و مولکول، سیاره و ستاره، گیاه و جانور، ژن وسلول را نمیداند از سواد علمی برخوردار نیست زیرا از مفاهیم معمول علم و پدیدههای کلی طبیعت اطلاعی ندارد.
سواد علمی افراد شاید سطوح گوناگونی داشته باشد. مثلا حسن میداند که بلندترین قلة روی زمین اورست است اما ارتفاع دقیق آن (8848 متر) را نمیداند. حسین ه فقط ارتفاع اورست را میداند بلکه آگاهاست که چگونه آن را اندازه گرفتهاند، چرا آن را اورست نامیدهاند، اولین کوهنوردی که به آن صعود کرد چه کسی ودر چه سالی بود، قلة اورست از چه سنگهایی ساخته شده است و...
معمولا هرچه انسان بیشتر علاقهمند یا درگیر موضوعی باشد، سطح آگاهی وی از آن موضوع زیادتر خواهد بود. پرداختن به موضوعی خاص و مورد علاقه امری ناپسندیده نیست (که مطلوب هم هست)، اما غافل ماندن از موضوعات متداول دیگر علم سبب میشود که سواد علمی انسان نامتوازن شود. مثلا از کاهش فضا و اخترشناسی اطلاعات انبوهی داشته باشد اما از کارکرد بدن خود اطلاعاتی ناچیز، و برعکس. این ایراد فقط مختص مردم عامه نیست بلکه در مورد دانشمندان نیز صدق میکند. پارسال، در یک کنفرانس در امریکا، رابرت هیزن، زمین فیزیکدان معروف در انستیتوی کارنگی واشنگتن، دست به کار جالبی زد: وی از 25 زمین فیزیکدان شرکت کننده در کنفرانس پرسید که فرق میان DNAوRNA چیست؟ از آن تعداد دانشمند، فقط دو نفر توانستند جوابی کامل و صحیح ارائه دهند وآن دو نفر نیز در عرصة مولکولهای آلی فسیل شده تحقیق کرده بودند و از ساختار سلول اطلاعات کافی داشتند.
برای کسب سواد علمی، توجه و آگاهی به اندازهای متعارف به جنبههای مختلف علم وجهان پیرامون ضرورت دارد و همین امر یکی از دلایل نشر مجلههای علمی عمومی است.
6. هرچند که برخورداری از محفوظات عددی دربارة پدیدههای علم به حدی متعادل لازم است و آدمی را در مطالعه و گفتگوی علمی یاری میدهد، سواد علمی به معنی انبار کردن محفوظات عددی نیست. سواد علمی بیشتر با نگرش، شیوه و تانوایی فهم امور علمی رابطه دارد.
اجازه بدهید با چند مثال این موضوع را روشن کنیم:
اگر کسی نداند که بلندقدترین یا کوتاه قدترین مرد جهان کیست و قد آنان چند سانتی متر است، ایرادی بر او وارد نیست، مهم آن است که وی بتواند علت علمی بلند قد یا کوتاه قد بودن آدمی را توضیح دهد.
فاصلة زمین از خورشید را شاید از حفظ ندانیم، اما اگر به ما گفته شود که نور خورشید 8دقیقه و 18 ثانیه طول میکشد تا به زمین برسد باید بتوانیم فاصلة زمین از خورشید را به دست آوریم چون بارها خواندهایم که نور بالاترین سرعت را در عالم دارد و در هر ثانیه 300 هزار کیلومتر میپیماید.
شاید کسی نداند که مغز انسان ده بیلیون سلول عصبی (نورون) دارد و وزن مغز در حدود یک پنجم وزن هر انسان است. ولی اگر درک علمی داشته باشد باید بتواند به بیانی ساده توضیح دهد که چرا وقتی دست به کتری میطنیم فوری دستمان را عقب میکشیم.
شاید یادمان نباشد که پروتون 1837 برابر سنگینتر از الکترون است و هستة اتم فقط یک صد هزارم قطر هر اتم را تشکیل میدهد، مهم این است که شناخت صحیحی از ساختار اتم و پیوندهای شیمیای بین اتمها داشته باشیم.
البته قدری محفوظات عددی لازم است اما انبار کردن ذهن با آمار و ارقام عجیب و غریب چه سودی دارد؟ سواد علمی بدین معنا است که از مفاهیم اساسی علم، ساختار و فرایندهای طبیعت، و کاربرد سودمندی اشیا آگاهی داشته باشیم و رویدادهای روزمره را با درک علمی بسنجیم و در کارهایمان از اطلاعات و روش علمی بهره گیریم.
مرحوم دکتر عباس اقبال در مقالهای با عنوان " دانشمند واقعی و معرفت حقیقی"مینویسد:" باید آن کتاب را دوست داشت و آن استاد را پرستید که به جای انباشتن مغز و فلج ساختن قوة استنباط شخصی، ذوق طبیعی خواننده و شنونده را به وجد و اهتزاز آورد و غنچة استعداد و لیاقت او را در آغوش ملاطفت و هدایت بشکفاند و چشم نیم خواب او را به مدد نسیمی لطیف تر ازنسیم سحری یعنی به نفحات مهر و نوازش بگشاید و قدمهای متزلزل او را در طی طریق حیات روز به روز استوارتر سازد نه آن که با تحمیل مستبدانة استنباطات پا در هوا و محفوظات ثقیل جانکاه خود، خاک مرده بر فرق هر استعداد جوان بپاشد و آب نومیدی و ذلت بر شعلة هر ذوق سوزان بریزد."
7. سواد علمی چه فوایدی دارد؟ چرا باید سواد علمی را در میان مردم گستراند؟
علم اساسا از حس کنجکاوی آدمی برخاسته است. گرچه همگان نمیتوانند دانشمند و پژوهشگر باشند، همة افراد آدمی میخواهند بدانند که مثلا: نور و گرمای خورشید از کجاست؟ چرا باران میبارد؟ گیاهان چگونه غذای خود را میسازند؟ این همه حیوانات گوناگون چگونه پدیدار شدند؟ غذایی که میخوریم به چه میانجامد؟... نه فقط آگاهی یافتن از جهان پیرامون خود بلکه کوشش برای کسب چنین آگاهینیز نشاط آور و لذت بخش است.
در جامعای که علم اذهان مردم را روشن نسازد، خرافه نیرو میگیرد. مردم دل مشغول باورهای نادرست میشوند و امور زندگی را نه بر اساس آگاهی وشناخت علمی بلکه به حرف و خط رمالان میگذرانند. در نتیجه، جامعه از قافلة تمدن بشر عقب میافتد و رو به اضمحلال تاریخی میرود.
مخارج هنگفت کارهای علمی از منابع طبیعی و مالی ملتها پرداخت میشود، لذا حق مردم است که بدانند ماحصل این همه خرج و فعالیت علمی چیست و خوشهای از یافتههای دانشمندان بچینند. چه بسا که تنی چند از نسل جوان شیفتة کسب و آگاهی شوند، علم پیشه گیرند و افق معرفت بشر را پهناورتر و مسیر علم را پربارتر کنند.
افزون بر این، امروز جامعهای موفق است که از دستاوردها و مصنوعات علم آگاهی داشته باشد. موفقیت در تن درستی افراد مستلزم آن است که مزدم شناخت درستی از تغذیه، ورزش، بیماری، مایه کوبی و نظایر آن داشته باشند. موفقیت در تولید خوابار مستلزم آن است که کشاورزان آگاهیها و امکانات امروزی را در مورد بذر و خاک و کود و آب و غیره به کار بندند. موفقیت در حرفههای فنی و تجاری مستلزم آن است که شاغلان از اطلاعات باب روز دربارة تولید ودستگاههای صنعتی، مدیریت و بازاریابی برخوردار باشند. آثار علم در تمدن امروزی بشر مشهود است، مواد علمی ما را قادر میسازد تا زندگی فردی و اجتماعی را مطابق با دستاوردهای علم و تکنولوژی به پیش بریم.
مجلة امریکن ساینتیست در گزارشی راجع به مواد علمی مینویسد: " ملتهایی که سواد علمیشان در سطح پایین است، کارگران و کارمندان با کفایت نخواهند داشت. در بازار جهان خواهند باخت. مصرف کنندگان به دام حقه بازان خواهند افتاد. هیئت داوری در دادگاهها رای ابلهانه اظهار خواهند کردو دولتها تصمیمات بی خردانه خواهند گرفت. اینها همه مایة شرم و خجالت است، اما بدتر این که آدمیان بیسواد از لحاظ علمی با زاد و ولد بیرویه، بمب و آلودگی، خود را به انقراض سوق میدهند."