قله ی سرافرازى
ضرورت وحدت و تفاهم و زمینههاى تالیف قلوب
اساسا تعالیم اسلام به گونهاى است كه اتحاد و همبستگى مسلمانان را صرف نظر از تنوع قومى، نژادى، زبانى و فرقهاى ترویج مىنماید . خدایى كه مؤمنان مىپرستند یكى است; شعارشان لا اله الا الله است و همه به رسالت محمدى ایمان دارند . تمامى مسلمانان قرآن را كتاب مقدس آسمانى خویش مىدانند و آن را براى تقرب به حق و بهرهمند شدن از معنویت آیاتش تلاوت مىكنند; قانون اساسى همه مسلمین در این كتاب مندرج است; همه به سوى قبلهاى واحد نماز مىخوانند; بانگ اذان همه یكى است زمان معین آنان براى روزه دارى و عبادت، ماه رمضان است; آنان روز اول شوال و نیز روز اضحى را عید خویش مىشمارند و در ماه ذیحجه با هم در حرم امن الهى اجتماع مىكنند تا مراسم حج ابراهیمى را انجام دهند . به ساحت مقدس خاندان نبوى ابراز ارادت مىنمایند و احترام ویژهاى براى اهل بیت پیامبر قائلاند . این موارد بخوبى مىتواند دلها را به یكدیگر پیوند دهد و روح برادرى اسلامى كه عظمت مسلمانان را به نمایش مىگذارد، احیا نماید . (1)
قرآن كریم و عترت بر وحدت بین مردم تاكید دارند و علماى شیعه و سنى در این راستا تلاشهاى وافرى نمودهاند تا بدفهمیها را از بین ببرند; جلو گمانهاى نگران كننده و منفى را بگیرند و اجازه ندهند توهمات بىجا و برخى جهالتها چون آفتى مهلك، جامعه اسلامى را به بلاى تفرقه دچار سازد و ابهت آنان را از بین ببرد . تاكید بر نقاط مشترك و نزدیك شدن به سرچشمههاى اعتقادى، نمونههایى از اینگونه كوششها بوده است .
اعتصام به رشته الهى
«واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا واذكروا نعمت الله علیكم اذ كنتم اعداء فالف بین قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا وكنتم على شفا حفرة من النار فانقذكم منها كذلك یبین الله لكم آیاته لعلكم تهتدون» ; (2) «و همگى به ریسمان الهى چنگ زنید و متفرق نشوید و به یادآورید نعمتهایى را كه خدا براى شما فرو فرستاد كه چگونه دشمن یكدیگر بودید و خداوند بین قلبهاى شما لفتبرقرار كرد و به نعمت او همه با هم برادر شدید و به یادآورید كه در لبه پرتگاه آتش بودید و شما را از آن رهانید . خداوند اینگونه نشانههایش را به شما مىنمایاند [و بیان مىكند]، باشد كه هدایتشوید .»
قرآن كریم در این آیه از دو جامعه متضاد سخن به میان آورده است: یكى تفرقه توام با خصومت كه در عصر جاهلیت ظهور داشته است و دیگرى وحدت و برادرى كه با پذیرش اسلام در میان همان مردم پیدا شد .
قرآن كریم براى اینكه آثار لطف الهى و نقش تعیین كننده آن را در پیدایش چنین تحول روحى و درونى، گوشزد كند، آنها را به یادآورى و مقایسه بین این دو وضع دعوت مىكند .
2.خداوند متعال پیامبران را برانگیخت تا با تعالیم توحیدى خود و دعوت مردم به برپایى دین الهى به وحدت و تفاهم روى آورند و از پراكندگى و تفرقه در دین بپرهیزند كه این دستورى الهى است . قرآن كریم مىفرماید:
«شرع لكم من الدین ما وصى به نوحا والذى اوحینا الیك وما وصینا به ابراهیم وموسى وعیسى ان اقیموا الدین ولا تتفرقوا فیه» ; (3) «آیینى را كه خداوند براى شما [مسلمانان] مقرر فرمود، همان است كه به نوح سفارش كرد و همان كه به تو [اى پیامبر] وحى شد . و آنچه به ابراهیم، موسى و عیسى وصیت نمود كه دین خدا را [همه با هم] برپا دارید و در آن اختلاف و پراكندگى نداشته باشید .»
3.حضرت على علیه السلام در آخرین وصیتش خطاب به فرزندانش مىفرماید: «اوصیك یا حسن وجمیع ولدى واهلى ومن یبلغه كتابى بتقوى الله ربكم ولا تموتن الا وانتم مسلمون واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا; وصیت مىكنم تو را اى حسن و تمام فرزندان و خویشانم را و هر كه پیام من به او مىرسد، به تقواى خدا كه پروردگار شماست و اینكه نمیرید، مگر در حالى كه مسلمان باشید . و همگى به ریسمان الهى چنگ زنید و متفرق نشوید .»
4.امام خمینىقدس سره پیام آور راستین مكتب قرآن در عصر كنونى نیز در این باره فرمودهاند:
«اسلام دستور داده و فرموده است: «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا» ، همه با هم، تمام اقشار با هم، اعتصام به حبل الله، با توجه به خداى بزرگ همه باید پیش برویم . تخلف از این دستور الهى جرم است; گناه است . دستور اسلام است كه همه باید معتصم به حبل الله باشیم .» (4)
و در جاى دیگر توصیه نمودهاند: «ملتها و دولتها اگر بخواهند به پیروزى و هدفهاى اسلامى به تمام ابعادش كه سعادت بشر ستبرسند، باید اعتصام به حبل الله كنند; از اختلافات و تفرقه بپرهیزند و فرمان حق تعالى را ... اطاعت نمایند .» (5)
حضرت امام، اتحاد مسلمانان را بركت مىداند و مىفرماید:
«این یك بركتبزرگى است كه ما را و همه برادران اهل تسنن و تشیع را یكجا جمع كرده و همهمان براى اسلام مىخواهیم كوشش كنیم .» (6)
5.رسول اكرم صلى الله علیه و آله فرمودهاند:
«من فارق جماعة المسلمین فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه . قیل: یا رسول الله، وما جماعة المسلمین؟ قال: جماعة اهل الحق وان قلوا; (7) هر كس از اجتماع مسلمانان دورى كند، ریسمان اسلام را از گردن خود باز نموده است . گفته شد: اى فرستاده خداوند! مراد از جماعت مسلمین چیست؟ فرمودند: حقگرایان; هرچند در اقلیتباشند .»
6.نیز آن خاتم رسولان فرمودهاند:
«ثلاث لا یغل علیهن قلب امرئ مسلم: اخلاص العمل لله والنصیحة لائمة المسلمین واللزوم لجماعتهم; (8) سه چیز است كه هرگز دل مسلمان در مورد آنها خیانت نمىكند: خالص كردن عمل براى خدا و خیرخواهى براى پیشوایان مسلمان و همراهى و لازمتباجماعت مسلمین .»
7.حضرت على علیه السلام فرمودند:
«والزموا السواد الاعظم فان ید الله مع الجماعة وایاكم والفرقة فان الشاذ من الناس للشیطان كما ان الشاذ من الغنم للذئب; (9) با سواد اعظم [بزرگترین اجتماعات] باشید كه دستخدا با این جمعیت است [البته مراد جمعیتحق است] و از پراكندگى بپرهیزید; زیرا كسى كه از جمعیت مسلمانان كنار مىرود بهره شیطان است; آن گونه كه گوسفند تنها [و جداى از گلهاش] گرفتار گرگ مىشود .»
8.سیره و روش حضرت على علیه السلام نیز در این عرصه براى پیروان آن حضرت مهمترین فراخوانى براى اتحاد و تفاهم است . آن حضرت گرچه منصوب از جانب خداوند و جانشین بلافصل رسول اكرم صلى الله علیه و آله و داراى ولایت مطلقه الهى بود و از این روى براى دستیازیدن به حق مسلم خویش از هیچ كوششى فروگذار نكرد و از همه قدرت و موقعیت و امكانات خود بهره برد تا اصل امامت در مدار اصلىاش قرار گیرد و امت واحده پیامبر از سیر مذكور دچار انحراف نشوند; ولى در برابر تزویرگران داخلى و غاصبان حقش قیام نكرد و دستبه قبضه شمشیر نبرد و به رغم آن همه بىمهرى و ظلم و ستم و ناجوانمردى نسبتبه حضرت زهرا علیها السلام سكوت اختیار كرد . با آنكه این وضع برایش بسیار، بسیار تلخ و شكننده بود; چنانچه در خطبه شقشقیه به این موضوع اشاره دارند . صبر تلخ و سكوت طاقتسوز امام على علیه السلام به دلیل مصلحتى برتر بود و آن نگهدارى میراث رسول خدا صلى الله علیه و آله و حفظ اتحاد مسلمین و جلوگیرى از تفرقه بین امت اسلامى بود . (10)
عوامل وحدت
در عصر بعثت، اسلام از مردمى آن چنان متفرق و در حال اختلاف و ستیز، جبههاى واحد و متشكل در برابر شرك، كفر و نفاق پدید آورد و همین اتحاد و انسجام در زیر پرچم توحید و رهبرى رسول اكرم صلى الله علیه و آله عامل مهم پیروزى و غلبه آنان بر تمامى دشمنان سرسخت و نیرومند اسلام گردید . در موارد زیادى اخوت ایمانى به عنوان دلیلى بر اتحاد قلمداد شده است و بر اساس آن به وحدت و همكارى و یارى رساندن به مؤمنان سفارش شده است .
1.قرآن كریم مىفرماید: «انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویكم» ; (11) «مؤمنان با هم برادرند; پس بین برادران خود صلح برقرار سازید .»
2.رسول اكرم صلى الله علیه و آله پس از مهاجرت به مدینه و پذیرش رهبرى مردم، منشورى اساسى - كه به صحیفه یا قانون اساسى مدینه موسوم است - بر اساس تعالیم قرآن كریم تدوین فرمود و با پیمان و میثاقى قبایل مختلف آن نواحى را به هم پیوند داد و امت واحدى تشكیل شد كه محور آن به جاى ملیت و نژاد، ایمان به خدا و آخرت و عمل صالح بود . (12)
3.امام خمینى رحمت الله علیه چنین بیان فرموده است: «این اسلام بود كه همه را با هم مجتمع كرد و این اسلام بود كه شما را پیروز كرد و این اسلام است كه سعادت همه انسانها را تامین مىكند .» (13)
در جاى دیگر آن روح قدسى گفتهاند: «این از عنایات اسلام است كه همه برادران اهل سنت و شیعه با هم هستند و اختلافى هم با یكدیگر ندارند ... و من امیدوارم كه این رویه مستدام باشد .» (14)
حضرت امام خمینى رحمه الله در مصاحبه با خبرنگار لبنانى «السفیر» خطاب به مسلمانان عربزبان، خاطرنشان ساختهاند:
«بیایید اختلافات را كنار بگذارید و دستبرادرى به یكدیگر بدهید و همگام و هم پیمان با همه برادران مسلمان غیرعرب، تنها اسلام را تكیهگاه خود قرار دهید . با ... ذخیره الهى و معنوى كه اسلام است مىتوانید قدرتى باشید كه هرگز ابرقدرتها هوس تسلط بر شما را نكنند .» (15)
ب) تقوا و فضیلت
هنگامى كه افراد جامعه به كلمه توحید روى آورند و دستورات الهى را به كار ببندند، تقوا و فضیلتهاى عالى در بین آنها رواج مىیابد . با گسترش مكارم اخلاقى و خصال نیك در جامعه و احیاى سنتهاى متكى بر ایمان و تقوا برتریهاى قومى و نژادى و امتیازات كاذب از جامعه رختبرمىبندد .
رسول اكرم صلى الله علیه و آلهوسلم در روایتى برتریهاى نژادى را نفى فرموده و مردم را به خداى واحد، پدر واحد (حضرت آدم) و برترى ناشى از تقوا توجه مىدهند:
«ایها الناس ان ربكم واحد واباكم واحد كلكم لادم وآدم من تراب ان اكرمكم عند الله اتقیكم و لیس لعربى على عجمى فضل الا بالتقوى; (16) اى مردم، به درستى كه پروردگار شما یكى است و پدر شما یكى است . همه از آدم هستید و آدم از خاك است . گرامىترین شما نزدخداوند با تقواترین شماست، عرب را بر عجم فضیلت نیست مگر به تقوا .»
این عبارت نورانى را پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در حجة الوداع فرمودهاند .
امام خمینىقدس سره الشریف نیز مىفرمایند:
«اگر با بىنظرى و حسن نظر و تقوا در همهجا عمل بشود، اختلافاتى پیش نمىآید، همه این اختلافات براى این است كه تقواى اجتماعى ندارند، تقواى شخصى و اخلاقى ندارند .» (17)
ج) حضور در اجتماعات عبادى سیاسى
بر اساس تعالیم دینى، اجراى فرایض دینى هرچه با اخلاص، در خلوت و دور از چشم مردم صورت گیرد، ارزش افزونترى دارد و در ارتقاى معنوى انسان مؤمن تاثیر مهمترى دارد; با وجود این، اسلام دستور داده نماز به جماعتبرگزار شود و ثواب این نماز بیش از آنچه تصور مىرود از نماز فرادا بالاتر است; زیرا بر اثر حضور مسلمانان، آنان از وضع یكدیگر باخبر مىشوند; دلهاشان به یكدیگر نزدیك مىگردد و ... .
نماز جماعتیك اجتماع عبادى روزانه است و نماز جمعه، اجتماعى عمومىتر و هفتگى است كه امام جمعه باید به جاى دو ركعت، خطبه بخواند و در خطبهها علاوه بر مواعظ، مسائل جهان اسلام را به آگاهى عموم نمازگزاران برساند و مصالح عمومى را مطرح كند . و نیرنگهاى استكبار و توطئههاى آنان را گوشزد نماید . نماز عیدین (عید فطر و عید قربان) اجتماعى دیگر است كه سالانه برگزار مىشود . از همه اینها مهمتر، عمومىتر و طولانىتر و متنوعتر برنامه حج است كه بر هر انسان مسلمانى واجب است در صورت توانایى بدنى و مالى حداقل در طول عمر خود یك بار در این اجتماع مهم حضور یابد . در این عبادت عظیم، هم زمان واحد در نظر گرفته شده و هم مكان واحد، و حتى لباس یكسان . هدف آن است كه شركتكنندگان علاوه بر تمرین تزكیه درونى و آمادگى بیشتر براى تقوا و روى آوردن به فضیلت، در میعادگاه اهل توحید یعنى مسجدالحرام و اطراف خانه كعبه رنگ توحید و وحدت و یگانگى اجتماعى به خود گیرند .
حضرت على علیه السلام در كلمات خود ضمن بیان فلسفه پارهاى از مقررات اسلامى درباره حج فرمودهاند:
«والحج تقویة للدین [یا: تقربة للدین] ; (18) حج، تقویت دین است [یا فلسفه حج نزدیك كردن پیروان دین است] .» به هر حال، منظور یكى است . علامه شهید مطهرى رحمه الله در این باره نوشته است:
«اگر مفهوم كلام این باشد كه فلسفه حج تقویت دین است، منظور این است كه با اجتماع حج روابط مسلمانان محكمتر مىشود و ایمان مسلمانان نیرومندتر مىگردد و به این وسیله اسلام نیرومندتر مىگردد . اگر مفهوم كلام این باشد كه فلسفه حج نزدیك كردن دین است، باز واضح است كه منظور نزدیك شدن دلهاى مسلمانان است و نتیجه تقویت و نیرومندى اسلام است .» (19)
حضرت على علیه السلام درباره خانه خدا فرمودهاند:
«جعله سبحانه و تعالى للاسلام علما; (20) خداوند كعبه را پرچم اسلام قرار داده است .»
به اعتقاد استاد شهید مطهرى، همان طورى كه پرچمها رمز اتحاد و یگانگى جمعیتها و نشانه همبستگى آنهاست و بر پا بودن آن، علامتحیات آنهاست، كعبه براى اسلام این چنین است . (21)
مقام معظم رهبرى در این خصوص اینگونه توصیه نمودهاند:
«حج مىتواند روح توحید را در دلها زنده كند، تكه پارههاى امتبزرگ اسلامى را به هم وصل كند، عظمت مسلمین را به آنان برگرداند و آنان را از احساس حقارت و ذلتى كه بر ایشان تحمیل كردهاند، نجات دهد .» (22)
د) مسجد
مساجد علاوه بر آنكه از صدر اسلام كانونى براى عبادت، ارتباط با خداوند و تلاوت قرآن بودهاند، مكانهایى براى به هم پیوستن نیروهاى مسلمین جهتحركتهاى دینى و تبلیغى و سركوبى معاندان و از بین بردن آفات توحید به شمار مىرفتهاند .
امام خمینىقدس سره الشریف تاكید نمودند:
«... چون ملت مبارز، رمز پیروزى را یافته است و با هوشیارى دریافته كه بسیج عمومى از سنگرهاى الهى مساجد و منابر و محافل دینى گردید لازم است این سنگرهاى اسلامى را حفظ كنیم، باید این اجتماعات در مساجد و محافل مذهبى هرچه بیشتر و با شكوهتر برپا شود .» (23)
ه) امر به معروف و نهى از منكر
همان گونه كه اشاره نمودیم، خداوند در آیه 103 از سوره آل عمران به مسلمانان توصیه مىفرماید: به حبل الله چنگ زنید و متفرق نشوید و در آیه 105 از این سوره (با یك آیه فاصله) به مؤمنان هشدار مىدهد:
«ولا تكونوا كالذین تفرقوا واختلفوا من بعد ماجاءتهم البینات واولئك لهم عذاب عظیم» ; «مانند آنان كه بعد از آمدن نشانههاى روشن متفرق شده و اختلاف كردند نباشید . براى آنهاعذاب بزرگى است .»
آیه 104 همین سوره - كه در میان آن دو آیه قرار گرفته - چنین است:
«ولتكن منكم امة یدعون الى الخیر ویامرون بالمعروف وینهون عن المنكر» ; «باید از میان شما گروهى باشند كه به خیر دعوت كنند و امر به معروف و نهى از منكر نمایند .»
قرآن كریم مىخواهد بفهماند كه همواره باید از طریق دعوت به صلاح و خوبى و امر به معروف و باز داشتن از زشتیها، وحدت جامعه پایدار بماند .
اگر این استوانه اسلامى یعنى اصل فراخوانى به خوبى و ارشاد و امر به معروف و نهى از منكر فراموش شود و جامعه به گناه و خلاف روى آورد و فضایل و مكارم از مردمانش رختبربندد، اتحاد میان آنها زایل مىگردد . نكته مهم آنكه، نباید دعوت به صلاح و خیر بر تذكرات ساده اخلاقى و عبادى منحصر شود و هدفهاى عالىتر و مهمتر فراموش گردد . نخستین و اساسىترین اصل براى آمران به معروف و ناهیان از منكر این است كه براى وحدت، اعتصام و انسجام جامعه بكوشند . وقتى جامعه از اتحاد و همبستگى برخوردار گشت، در پرتو آن بهتر به سوى فضیلتها و خوبیها گام برمىدارد .
نكته دیگر آن كه وقتى عنصر امر به معروف و نهى از منكر در میان نباشد عوامل گوناگونى كه دشمن بقاى وحدت اجتماعىاند، همچون موریانه از درون، ریشههاى اجتماع را مىخورند و متلاشى مىسازند و از این جهت، حفظ وحدت اجتماعى بدون نظارت عمومى صالحان امكانپذیر نخواهد بود .
پي نوشت :
1.ر . ك: یادداشتهاى شهید مطهرى، ج اول، ص217 - 202 .
2.آل عمران/103 .
3.شورا/13 .
4.صحیفه نور، ج6، ص89 .
5.در جستجوى راه از كلام امام، دفتر 15، ص152 .
6.همان، ص121 .
7.امالى شیخ صدوق، ص297 .
8.كافى، ج اول، ص403 .
9.نهج البلاغه، خطبه 127، فراز دوم .
10.نهج البلاغه، نامه 62 .
11.یونس/19 .
12.ر . ك: سیره ابن هشام، ج اول، ص501 .
13.در جستجوى راه امام از كلام امام، دفتر 15، ص129 .
14.همان، ص107 .
15.همان، ص146 .
16.تحف العقول، ص34 .
17.صحیفه نور، ج17، ص97 .
18.نهج البلاغه، كلمات قصار، حكمت 244 .
19.یادداشتهاى استاد مطهرى، ج2، ص215 .
20.نهج البلاغه، خطبه نخست .
21.یادداشتهاى استاد مطهرى، ج2، ص216 .
22.روزنامه كیهان، ش19939 .
23.روزنامه اطلاعات، شماره 22578، 19 شهریور 1381، ص6 .