اماکن مقدس ؛ آئينه وحدت
و اصولاً اديان براي اين نازل شده يا به وجود آمده اند كه انسان را در راه رسيدن تقرب و تشبه به خدا ياري رسانند و در همه ي اديان نمادها، نشانه ها، شعاير، كتب، زمان ها و اماكن مقدسي وجود دارد كه از طريق آن ها، انسان مي تواند به خدا (امر قدسي) نزديك شده و با او در ارتباط و مواجهه باشد.
به عبارت ديگر از طريق اين مقدسات است كه انسان مي تواند به در گاه خدا راه يابد و حضور او و ارتباط با او را صميمانه حس و تجربه كند و در اين ميان اماكن مقدس و متبرك همچون كنيسه ها، كليسا ها، مساجد و حرم هاي مطهر نقش عمده و مؤثري دارند و بيش از هر امر ديگري مورد توجه و اقبال پيروان و مؤمنان به اديان قرار گرفته اند. اين اماكن مقدس محل هايي است كه در آن دنياي مادي به عالم معنوي متصل مي شود. اين اماكن تجلي گاه خدا و ميقات و ميعاد وصال روحاني با حضرت حق است كوتاه سخن اين كه اماكن مقدس دروازه ورود به ملكوت الهي و باند پرواز به سوي عالم بالا مي باشند و انسان هاي حيران و تشنه ي معنويّت، خدا و قداست و خدا جو منظور، مقصود و گمشده ي خود را در اين اماكن مي جويند.
نگارنده در اين مقاله به بررسي و تحليل مباني نظري و حكمت اماكن مقدس از ديدگاه دين شناسي تطبيقي و پديدار شناسي دين پرداخته است و مطالب خود را در سه بخش به شرح ذيل تنظيم كرده است:
1- در بخش اوّل كلمه مقدس از لحاظ لغوي و اصطلاحي مورد بررسي قرار گرفته و در ادامه ديدگاه دو تن از صاحب نظران معروف حوزه ي دين شناسي و پديدار شناسي يعني رودلف اتو(Rudolf- Otto) و ميرچا الياده(Mircea- Eliadr) ارائه و بررسي شده است علاوه بر اين، مختصري نيز پيرامون مفهوم قداست در اسلام و قرآن بحث شده است.
2- در بخش دوم اين مقاله و ويژگي ها، خصوصيات و فلسفه وجودي اماكن مقدس و نحوه ي تلقي، حالات و چگونگي برخورد مؤمنان با اماكن مقدس مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفته است.
3- در بخش سوم و پاياني مقاله به جمع بندي، نتيجه گيري و ارائه ي پيشنهاداتي در مورد اماكن مقدس پرداخته شده است.
در اينجا برخود واجب مي دانم كه از همه برگزاركنندگان و دست اندر كاران اين همايش تشكر كنم و تشكر و سپاس ويژه دارم از اساتيد بزرگوارم جناب آقاي دكتر مهدي زاده (استاد اديان و عرفان دانشگاه تهران) و جناب آقاي دكتر روح الاميني (استاد مردم شناسي دانشگاه تهران)؛ چرا كه در نوشتن و تهيه ي اين مقاله از راهنمايي و مشاوره اين بزرگواران بهره بردم.
بخش اول: كلمه ي مقدس از منظر لغوي و اصطلاحي
كلماتي نظير مقدّس، قدسي و تقدّس از كلمات و اصطلاحات كليدي در اديان و در مباحث مربوط به دين پژوهي است. معادل كلمه ي مقدس يا قدسي در زبان انگليسي دو كلمه «SACRED» و «HOLY» است. كلمه ي «SACRED» از لحاظ لغوي به معناي مقدس، روحاني، خاص، موقوف و مينوي است و متضاد آن كلمه ي «Secular» است كه به معني دنيوي، گيتيانه، عرفي، غير روحاني و غير ديني است. متضاد ديگر كلمه ي «Sacred»كلمه ي «Profan» است كه به معني كفرآميز، زشت دنيوي و بي حرمتي كردن به خدا و مقدّسات است؛ مثلاً سيگار كشيدن در كليسا و مسجد حرم و معبد يك عمل نامقدّس و بي حرمتي كردن به خدا و مقدّسات است.[1] كلمه ي «holy» نيز مترادف كلمه ي «Sacred» بوده و به معناي مقدّس، پاك، مبرا، چيز مقدس خوب و كامل مي باشد و متضاد آن «unholy» به معناي نا مقدس، نا درست و نا سازگار مي باشد.[2] كلمه ي «مقدس» در زبان عربي از ريشه ي «مقدس» و «قداسه» مشتق شده و به معناي پاكي و منزه بودن از عيب و نقص و ناپاكي و ماده است و به معناي بركت و مبارك نيز آمده است.[3] به تعبيري مي توان گفت در زبان عربي نيز قدسي بودن به معناي مينوي، آسماني و غيرمادي بودن در مقابل دنيوي و مادي بودن است. اصطلاح مقدس و قدسي معمولاً در تعريف دين به معناي جوهر و درون مايه ي اصلي دين آورده مي شوند. كلمه «Holy» به معناي قدسي و مقدس از نظر ريشه شناسي و زبان شناسي به معناي كامليّت، كمال، درستي و خوشي است و نقطه ي مقابل آن «unholy» يعني شكسته بسته و ناقص و ناخوش است. و كلمه ي «Sacredness» عبارت است از بركنار بودن از آنچه عادي و معمولي است و متضادش «Profane» به معناي خارج از «Fane» است كه در انگليسي به معناي حرم و مكان مقدس است. بدين سان هر بست، حرم، كليسا، مسجد و يا كنيسه يك تجسم عيني و مادي از اين جدايي امر ديني (قدسي) از امور ديگر است. قدسي يا مقدس كنايه از جهان خارج يا زمانه ي حاضر و رسوم و تعلقات آن است. اين جدا سازي عميق و سراسري به صور متعدد نهادينه شده و جا افتاده است. چنان كه شعائر مقدس، روزهاي مقدس، حريم و حرم هاي مقدس، شيوه ي خاص زندگي و پوشاك ديني و ... داريم.[4]
نظرية رودلف أتو (Rudolf, Otto) در مورد مقدس
از نظر أتو، مقدس يا امر قدسي يك امر غير عقلاني است. البته منظور او از غير عقلاني، ضد عقلاني نيست بلكه فرا عقلاني است. او مقدس (خدا) را موجودي مي داند كه هر گونه روش مفهومي براي دريافت پس مي زند و به همين خاطر معتقد است كه مقدس را بايد تجربه كرد و در مورد دين بر جنبه ي «احساس» تأكيد مي كند و احساس را به واقعيت دين نزديك تر مي داند.[6]
قداست امر قدسي يك مقوله ي تفسيري و ارزش گذاري مختص به قلمرو دين است اين تعبير در قلمرو اخلاق نيز كاربرد دارد اما مأخوذ از اين قلمرو نيست. مادر اين بحث مي خواهيم معناي اخلاقي قداست را از مفهوم ديني آن جدا كنيم مادر پي همان معناي بي نام و نشان هستيم و همه اديان داراي اين معناي زنده قداست و هسته ي باطني مي باشد و بي حضور چنين معنايي هيچ ديني شايستگي نام دين را ندارد.
در «كتاب مقدس»، مقدس با نام خاص خود يعني واژه ي عبري «قدوش» ) qadosh ) آمده كه معادل واژه ي يوناني«ayios » و واژه ي لاتيني «Sanctus» است و تعبير دقيق آن همان واژه ي «Sacred» است.[7]
واژه ي مقدس، بعد از يك مسير طولاني، معناي اخلاقي خير مطلق را مي دهد كه غير از آن معناي اضافي و بي نام و نشان است و معنايي فراتر از خير و نيكي است.
اتو براي آن معني اصلي و بي نام و نشان واژه ي «Numen» از نومينوس (Numinous) را به كار مي برد كه كاملاً قابل بررسي است؛ ولي دقيقاً قابل تعريف نيست و تنها راه تفهيم آن تجربه كردن است.[8]
اتو بر آن است كه مؤمنان در مواجهه ي خود با امر مقدس كه معمولاً در ايام مقدس و در اماكن مقدسي مانند مساجد، حرم ها و كليساها صورت مي گيرد، سه حالت و حس ويژه دارند:
1- احساس مخلوقانه: يكي از عناصر موجود در مواجهه با امر قدسي، احساس مخلوقانه است. آگاهي مخلوقانه يا احساس مخلوقيت، تعبيري است كه اتو به جاي تعبير احساس وابستگي مطلق شلاير ماخر به كار مي برد. احساس يا آگاهي مخلوقانه احساس يك مخلوق آغشته و مغلوب عدم و نيستي است كه در مقابل وجودي قرار گرفته كه برتر از همه ي موجودات است. امر مقدس كه اين گونه احساس شده، موجودي عيني و خارج از روح و نفس آدمي است.[9]
2- احساس خشيت در برابر راز هيبتناك: اتو از امر مقدس با عنوان راز هيبتناك ياد مي كند كه مي تواند از طريق خاصي بر پايه ي احساس در ذهن انعكاس بيابد. اين موضوع در احساس ديني، ايمان به رستگاري، توكل، عشق و ... وجود دارد اما برتر و ژرف تر از همه ي اين ها عنصري است كاملاً متمايز كه ممكن است در مواردي عميقاً بر ما تأثير گذاشته و روح ما را از نوعي قدرت تقريباً سركش و مهار ناپذير اشغال نمايد و تعبير مناسب براي اين احساس، و اين عنصر «راز هيبتناك» است. اين عنصر گاه به شكلي ناگهاني با شور و هيجاني نيرومند حالت تقواي شخصي و احساس ديني را در ما بر مي انگيزد و گاه در قالب مراسم و مناسك منظم و مواعظ ديني تجلي پيدا مي كند و باز گاهي در فضاي ويرانه ها، آثار كهن ديني، معابد، حرم ها، مساجد، كليساها، آتشكده ها و به طور كلي اماكن متبركه جلوه گري مي كند. از نظر مفهومي در اين جا «راز» بر امري نهفته و باطني دلالت مي كند كه فراتر از تصور و فهم است و امري غير عادي و ناآشنا[10]ست.
در مواجهه با امرقدسي، نوعي لرزش ناشي از نوع خاصي از ترس در خود احساس مي كنيم. در برخي از زبان ها تعبيراتي وجود دارد كه منحصراً نشان مي دهد اين ترس چيزي بيش از مفهوم رايج ترسيدن است؛ مثلاً واژه ي عبري«hiqdish» به معناي تقديس (همراه با خوف) از اين نوع تعبيرات است. در اسلام از اين نوع خاص از ترس به «خشيت» تعبير مي شود و در قرآن آمده است «و تَخشَي النّاس و الله احقُّ أن تَخشاهُ»[11] هيبت و لرزش در اينجا چيزي بيش و غيراز ترس طبيعي است.
عنصر ديگري كه بايد به موارد قبل در خصوص امر مقدس اضافه شود، و آن قدرت نيرو، عظمت و استيلاي مطلق امر قدسي است و در ارتباط با همين عنصر «عظمت مطلق» است كه «آگاهي مخلوقانه» به عنوان انعكاس و حالت رواني آن پديد مي آيد.[12]
3- احساس طلب وشوق در رسيدن به امرقدسي
عنصر ديگري كه در كنار هيبت و عظمت قرار دارد؛ «طلب و يا شوق» نسبت به امر قدسي است. انسان مؤمن در تلاش و تكاپو براي رسيدن و تقرب به امر قدسي است و جذابيت امر قدسي مؤمن را به سوي خود مي كشد.
اتو از امر مقدس با تعبير «مطلقاً يا به كلي ديگر» ياد مي كند كه سنخ و ماهيت او با ماهيت ما قياس ناپذير است؛ به همين خاطر انسان مؤمن در برابر او دچار نوعي حالت حيرت، لرز، وحشت و بهت مي شود. امر قدسي (خدا) يا «مطلقاً ديگر» چيزي است كه ما خصلت ويژه ي او را مي توانيم احساس كنيم بدون آن كه قادر به تعبير مفهومي واضح نسبت به آن باشيم و اين نشان مي دهد مقدس يا قدسي، امري متعالي و فرا طبيعي و فرا عقلاني است و البته اين به معناي ضدعقلاني بودن نيست. دو عنصر هيبتناك بودن و جذبه در امر مقدس در آن واحد شگفت انگيزترين و چشم گيرترين پديده در كل تاريخ اديان و اعتقادات است. امر قدسي امري رازآلود و هيبتناك و در عين حال جذاب، متعالي و آرامش بخش است. امر مقدس آن چيزي است كه حرمت ما را نسبت به خود بر ميانگيزد و ارزش واقعي او را در درون خود اعتراف مي كنيم و ستايش امر قدسي به خاطر قدرت او نيست؛ بلكه او قدرتي است كه در عين حال داراي برترين حق و شايستگي براي بالا ترين خدمت و اطاعت است و از آن جهت قابل ستايش است كه تنها اوست كه به معناي مطلق ارزش ستايش شدن را دارد. در برابر قداست، پاكي، كامليّت و منزه بودن امر قدسي انسان احساس«آلودگي» مي كند و اين ارزش و ارج قدسي است كه در مقابل ارزش و بي قدرتي مخلوقات قرار مي گيرد. در اينجا مفهوم قدسي و قداست متضاد با آلودگي است.[13]
بسياري از آموزه هاي ديني از طريق آموزش و بيان مفاهيم خاص خود قابل انتقال و آموزش اند. آنچه قابل انتقال نيست همين مبنا و اساس قدسي دين است. كه تنها مي تواند بر انگيخته مي شود و اماكن مقدس، حرم هاي مطهر و بقاع متبرّكه از جمله جاهايي است كه در آن اين حس اتصال به قداست و معنويت در آن به انحاي مختلف برانگيخته مي شود. هيبت و دافعه ي امر قدسي و جاذبه ي آن به عنوان يك مقوله ي پيشيني، به وسيله ي مفاهيم پسيني و عقلاني عدالت و اراده ي اخلاقي و طرد هر چه مخالف اخلاق است و مفاهيمي چون خير، رحمت، و عشق تصوير شده است.[14] دين با تأييد امر قدسي يا مقدس از طريق نداي دروني وجدان و آگاهي ديني محقق مي شود و علاوه بر آن از طريق مواجه ي مستقيم با روي دادها و حوادث خاص و خودآشكار سازي امر قدسي و تجلي در اشياء، اعمال، اشخاص و اماكن مقدس و متبرّك نيز تحقق مي يابد. كوتاه سخن اين كه علاوه بر وحي با تني از سوي روح القدوس(جبرئيل) وحي بيروني در مورد ذات الهي (امر قدسي) وجود دارد كه در لسان دين، به اين اعمال و اماكن دلالت گر و تجلياتي «آيه» (sing) مي گويند. از زمان ظهور ابتدايي ترين اديان تا پيشرفته ترين و كامل ترين آن ها، هر چيزي كه قادر به انگيزش احساس قدسي و تأكيد احساس براي دريافت قداست و تأثير صريح آن شده، يك «آيه» به شما رفته است. موجودات و به طور كلي هستي و به نحو خاص اماكن متبركه و مقدس اشارت يا نشانه هاي از آن واقعيت سرشار از اسرار و اهميت امر قدسي اند.[15]
يوآخيم واخ( جامعه شناس دين) بر آن است كه قدسي يا مقدس ارزش چهارمي در رديف ارزش هايي چون خير، حقيقت و زيبايي نيست؛ بلكه قدسي، خاستگاه و منشأ اشتقاق آن هاست. از نظر واخ هيچ اقدام نيايشي بدون نوعي مفهوم مقدس و روحاني وجود ندارد و در تمام اديان تجارب قدسي به صورت اعمالي احترام آميز نيست به ذات متعالي انجام مي شود. اين اعمال به چهار دسته تقسيم مي شوند كه عبارت اند از:
1- مراسم (مراسم نماز گزاري جمعي).
2- نمادها.
3- شعائر مقدس مانند آداب زيارت و دعاها و نيايش هاي مخصوص.
4- قرباني كه به مناسبت هاي مختلف در جاهاي مختلف چون قرباني در اماكن مقدس و ... صورت مي گيرد.[16]
نظر ميرچا الياده در مورد مقدس و امر قدسي:
او كاربرد اُتّو را از امر قدسي به طور كامل تهذيب كرده، گسترش داد. به نظر او امر قدسي را صرفاً نبايد در تجربه هاي مخصوص به مواجه با خداوند جستجو كرد. جلوه ي امر قدسي تقريباً در نماد پردازي ها و شعائر هر فرهنگي مخصوصاً در فرهنگ هاي ابتدايي و آسيايي به وفور نهفته و نمايان است. امر قدسي در اماكن مقدس مانند معابد، حرم ها، مساجد، كليساها و حتي به نحوه محدود در مسكن سازي هاي موقت بروفق احساس محور جهاني يعني جهت يابي و رويكرد به كانون جهان قدسي راستين مجسم است. اين ساختارها غالباً به نحو نمادين نمايانگر جهاني هستند كه جسماً نامرئي ولي بسيار واقعي است. جهاني كه جاودانه كامل است و آن ها مي كوشند به نحو مختصري با آن رابطه داشته باشند. اين حس و معناي قدسي بودن اغلب به درختان، سنگ ها، كوه ها و اشياء مشابه ديگر كه به نظر مي رسد قدرت اسرار آميزي در آنها خانه دارد نسبت داده مي شود. بسياري از شعاير ابتدايي مي كوشند كه با انجام آداب و رسوم و آئين ها، نخستين لحظه ي آفرينش را كه در اسطوره ها وصف شده و در آن آشوب اوليه، نظم مقبولي ديده مي شود تكرار كنند. از نظر الياده«تاريخ اديان از نخستين تا توسعه يافته ترين اديان از تجليّات واقعيّت هاي مقدس تشكيل شده است».[17] الياده در مورد تجليّات «مقدس» معتقد است كه درخت مقدس، سنگ مقدس، مكان مقدس و يا هر امر مقدس ديگري به عنوان سنگ يا درخت يا مكان مورد تقدس و احترام واقع نشده اند. آن ها دقيقاً به سبب اين كه تجلي امر قدسي محسوب مي شوند و به دليل آن كه آن چيزي را نشان مي دهند كه ديگر سنگ، درخت و مكان نيست مورد احترام و تقدس واقع شده اند.
براي كساني كه تجربه ي مذهبي دارند، تمام طبيعت داراي استعداد آشكار سازي در مقدس و يا در جوار اشياء مقدس مي باشد. از نظر الياده به طور كلي مقدس و نا مقدس دو شيوه ي بودن در جهان اند و ظهور و تجلي مقدس از لحاظ وجود شناسي جهان را بنيان مي گذارد. هر شيء مكان و هر موضوع مربوط به تجليّات امر قدسي براي ما از دو جهت مهم و با ارزش است:
اولاً- نوع و وجهي از قداست را به عنوان تجليّ لاهوت آشكار مي سازد.
ثانياً- موقعيت بشري را نسبت به مقدس و امر قدسي در لحظه اي تاريخي آشكار مي سازد. ما بايد به تجليّات قداست در هر جا و هر بخشي از حيات جسماني، اقتصادي، اجتماعي و معنوي عادت كنيم؛ زيرا در طول تاريخ كمتر پديده اي بوده كه مجلا و محل ظهور و تجلي قداست قرار نگرفته باشد. قطعاً هر چيزي را كه بشر به كار برده، حس كرده، ديده، شنيده و دوست داشته توانسته مجلاي قداست گردد. رقص ها، بازي ها، موسيقي و معماري، در آغاز اشياء يا فعّاليّت هاي قدسي محسوب مي شدند. بسياري از فنون، مشاغل و صنايع و... منشاء قدسي دارند و در طول زمان واجد معنا و ارزش معنوي قدسي و عبادي بوده اند.[18]
مفهوم قداست در اسلام:
دانشمندان اسلامي با توجه به قرآن و روايات صفات و ويژگي هاي متعددي براي امر قدسي(خدا) بر شمرده اند. برخي از اين صفات مانند رحمن و رحيم، جماليه و برخي همچون قهار و جبار، جلاليه خوانده مي شوند. صفات جماليه بيان گر جذابيت و صفات جلاليه بيان گر جبروت و عظمت و هيثناكي آن ذات متعال مي باشند.
عاشقم برلطف و بر قهرش به جد
اي عجب من عاشق اين هر دو ضد[23]
از نظرقرآن، جهان خوديك «امرمقدس» و محترم است؛ چون مخلوق خدا و محصول فعل و صنع الهي است. هستي از نظر قرآن يك «آيه » و نشانه از آن ذات تصورناپذير است. بسياري ازعرفا و بزرگان اسلامي جهان را مجلا و تجليگاه خداوند دانسته و به طوركلي هستي و زمين را مكاني مقدس و معبدي بزرگ تلقي كرده اند[24] كه البته در اين بين اماكن مقدسي همچون كعبه، مساجد، حرم ها و ... از قداست و احترام خاصي برخوردارند.
به نزدآن كه جانش درتجلي است
همه عالم كتاب حق تعالي است[25]
بخش دوم: مكان مقدس دروازه ي ملكوت
از نظر انسان مذهبي مكان يك دست و يكپارچه و همانند نيست. از لحاظ كيفي پاره- اي از بخش هاي جهان از بخش هاي ديگر متفاوت است.[26] به عنوان مثال در تورات آمده كه خداوند به موسي فرمود: «به اينجا نزديك نشو، كفش هايت را از پا بيرون بياور چون مكاني كه در آن ايستاده اي«ارض مقدس» است».[27] شبيه همين مطلب در قرآن نيز آمده است« فَلَما أتيها نُوديَ يا موسي إِنّي أَنا رَبُّكَ فَاخلَع نَعلَيكَ إِنَّكَ بِالوادِ المُقدَّسِ طُوي»[28] پس با توجه به اين شواهد مي توان ادعا كرد كه مكان مقدس كه از بقيه ي اماكن متفاوت است وجود دارد.
يك مكان مقدس در مرحله ي نخست يك مكان تعريف شده و مشخص است كه از فضاهاي ديگر قابل تشخيص است. بدين ترتيب مراسمي كه مردم در آن شركت مي كنند يا بدان توجه مي نمايند مقدس تلقي مي شود. فضاي مقدس به عنوان يك فضاي معني دار گونه هاي متنوعي از مكان هاي بسيار متفاوت را دربرمي گيرد. مكان هايي مثل معابد يا مكان هاي برگزاري مراسم ديني كه با اهداف ديني بنا شده به صور ديني و مقدس تفسير مي شوند. البته اعلام يك مكان به عنوان فضاي مقدس به هيچ وجه به معني غير مقدس اعلان شدن فضاهاي ديگر نيست.
مكان مقدس به دليل يك كاركرد ديني مشخص و نه به خاطر در بر داشتن كيفيات فيزيكي و يا زيبايي شناختي ويژه مقدس شمرده مي شود. بسياري از مكان هاي مقدس حتي مكان هايي كه در حيات ديني يك جامعه نقش محوري دارند، براي كسي كه خارج از سنت آن جامعه قرار دارند احساس برانگيز نيستند. شكل و صورت مكان بدون شناخت اين مطلب كه بر چه چيزي وچگونه دلالت مي كند، حامل هيچ گونه احساس مذهبي نيست.[29] البته بايد خاطر نشان كرد كه بسياري از اماكن مذهبي دنيا همچون بسياري از كليساهاي معروف، مساجد اسلامي، حرم هاي مطهر (همچون حرم امام رضا) در مشهد و بسياري ديگر از اماكن معروف مذهبي دنيا به خاطر معماري زيبا، خاص و منحصر به فردشان نه تنها براي مؤمنان آن دين، بلكه براي هر بيننده ي صاحب دل و بصيرتي احساس برانگيز وروح بخش مي باشند.
معمولاً تمايز و تعيين فضاي مقدس، اختياري ، و دلخواهانه نيست. مكان مقدس به نحو عيني نه فقط به صورت ذهني، از محيط پيرامون خويش متفاوت است؛ گاهي يك محل يا سرزمين به اين دليل كه ساخته ي خدايان است، مقدس شمرده مي شود. مثلاٌ مردم ژاپن معتقد بودند كه ژاپن ساخته ي خدايان است و اولين سرزميني است كه شيوه ي زندگي آن را خدايان مقرر كردند. لذا از ديگر سرزمين ها برتر تلقي شده و مقدس به حساب آمده است.
گاهي يك محل بدان دليل شأن قدسي پيدا مي كند كه وقايع مهم مذهبي در آن رخ داده؛ مثلاٌ يكي از دلايل عمده ي تقدس بيت المقدس از نظر مسلمانان معراج پيامبراست كه بخشي از آن در بيت المقدس واقع شده است. خدا و يا خدايان نيز مي توانند تقدس يك مكان را از طريق نشانه هايي بيان كنند.
برخي از مكان ها با بقاياي موجودات مقدس تقدس پيدا مي كنند. مقبره ي اين انسان مقدس مي تواند به يك مكان تقدس بخشد. به عنوان مثال در مسيحيت اوليه مقابر شهدا به مكان مقدس تبديل شده است. محل دفن پيامبر اسلام (ص) و محل شهادت و يا مدفن بسياري از ائمه ي شيعه نيز براي مسلمانان و يا شيعيان به مكان مقدس و مواجه با امر قدسي تبديل شده است و مؤمنان با حضور در اين اماكن با امر مطلق يا همان امر قدسي (خدا) ارتباط برقرار كرده و از معنويت و قدسيت اين فضاها برخوردار مي شوند. اين اماكن مقدس در سنت و فرهنگ اسلامي دروازه ي ورود و ملكوت محسوب مي شوند و مؤمنان از بركات و انفاس روحاني بزرگان دين مستفيض مي شوند.
اماكن و فضاهاي مقدس سه نقش بسيار مهم دارند. اين نقش ها بطور گسترده اي در نظام هاي مذهبي مورد تصديق واقع مي شوند و براي رسيدن به اهداف مورد نظر اساسي و بنيادي هستند:
اول آنكه مكان مقدس نوعي ابراز ارتباط با خدايان( خدا،امر قدسي) و سخن گفتن در باب آن ها است.
دوم آنكه مكان مقدس مكان بروز قدرت الهي است.
سوم آن كه اين فضا به صورت يك شمايل محسوس و مشهود از اين جهان مادي عمل مي كند و به همين لحاظ صورتي را بر آن مي افكند و سازماني را براي ساكنانش و زائرانش به ارمغان مي آورد.
در اماكن مقدس اغلب نمادهايي وجود دارد كه نشانگر ارتباط مردم با الوهيت و امر قدسي است. به عنوان مثال مناره ها، ستون ها، گنبد ها،كاشي كاري ها،آينه كاري ها و... از اين دست نماد ها هستند. روش ديگري كه نشانگر پيوند انسان و امر قدسي(خدا يا خدايان ) در مكان هاي مقدس است تمسك به نماد هاي خدا يا خدايان است يك مكان مقدس مي تواند شامل تصاوير و شمايلي از خدايان باشد كه بر حضور آنان دلالت دارد. اما اسلام در اين ميان به شدت در برابر تمكن خداوند در اشياء يا نمادهاي محسوس الوهيت مقاومت مي كند[30] و اين مهم در همه هنر هاي قدسي و اسلامي از جمله معماري مساجد، حرم هاي مطهر و اماكن متبركه رعايت شده است در معماري و هنر هاي اسلامي هيچ عنصر و نمادي كه بيانگر تجسم و تمكن خداوند باشد ديده نمي شود و هنر اسلامي و مخصوصاً معماري اسلامي با همه اجزاء و نمادهايش بيانگر بيگانگي و منزه بودن خداوند و لطافت اوست. در اسلام كعبه مركزي است كه عبادت خداوند به سوي آن انجام مي گيرد اما در آن تصويري از خداوند جاي نگرفته و مكان سكونت خداوند هم تلقي نمي شود. مسلمانان شيعه نيز بر خلاف آنچه برخي پنداشته اند در زيارت اماكن متبركه (همچون حرم مطهرامام رضا در مشهد وحرم مطهر امام حسين(ع) در كربلا و....) قصد قربت و نزديك شدن به خدا را مد نظردارند و ضريح و شخص امام مورد پرستش نيست و همچنين امام داراي مقام، عنصر الوهيت تلقي نمي شود؛ بلكه امام شخصي خود ساخته و در نهايت درجه ايمان، يقين و تقوا تلقي مي شود كه توانسته و مي تواند پيروان و زائران خود را به سوي حضرت حق رهنمون شود. شيعيان با حضور در اين اماكن و حرم هاي مطهر به عبادت ونيايش خدا مي پردازند و از فضا و جو معنوي و روحاني حاكم بر اين اماكن مقدس مستفيض مي شوند و از انفاس روحاني امام براي هدايت در مسير تقرب الهي مدد مي جويند.
يك مكان مقدس مي تواند هم مكان ارتباط با امور قدسي و خدايي و هم سخن گفتن در باب آن ها باشد تناقض نماي اصلي دين آن است كه اگر الوهيت در همه جا حاضر باشد در عين حال در جاي خاصي نيز بايد وجود داشته باشد. حتي اگر همه ي جهان مملو از شكوه خداوند باشد اين شكوه بايد در جايي آشكار شده باشد.
مكان مقدس، مكان ارتباط با موجودات الهي است و از اين جهت مأواي قدرت الهي به شمار مي رود؛ مثلاٌ در بسياري از اديان بين زيارت اماكن مقدس و شفا يافتن از بيماري- هاي روحي و جسمي ارتباط بسيار نزديكي وجود دارد و اين نشانگر مواجهه ي با قدرت الهي در اماكن مقدس است در امكنه ي مقدس به رستگاري نيز مي توان دست يافت. بر اساس سنت هاي گوناگون هندو مردن در بنارس و سوزانده شدن درآن جا يا پراكنده شدن خاكستر هاي مرده در رود گنگ مي تواند نشانه ي رستگاري متوفي باشد.
مكان مقدس اغلب يك استعاره ي بصري براي يك دنياي ديني است رابطه ي ميان نظم بخشيدن به فضا و نظم بخشيدن به حيات انساني يك رابطه ي طبيعي است. مكان هاي مقدس دليل محدود شدگي نقشه هاي طبيعي براي جهت دادن به زندگي و شكل بخشيدن به جهان هستند. آن ها به فضا نظم مي بخشند و اين كار را با تنظيم مكان و هر آنچه درون آن است انجام مي دهند.
استعاره ي مكاني ديگري كه ارتباط نزديكي با مكان هاي مقدس دارد جهت يابي است مكان هاي مقدس توجه خويش را به سوي يك ناحيه كه از نظر نمادين اهميت دارد معطوف مي كنند و اين كار را با گردش به سوي آن ناحيه يا گردش محتويات دروني به سوي آن انجام مي دهند. كليساهاي قبطي و شرقي اوليه و كليساهاي غربي بعدي رو به طلوع خورشيد ساخته مي شدند. طلوع خورشيد براي مسيحيان نماد مسيح رستاخيز يافته است. كنيسه هاي يهوديان معمولاً رو به جهت بيت المقدس ساخته مي شدند مساجد و بسياري از اماكن مقدس اسلامي رو به سمت قبله (كعبه) ساخته مي شوند. اين مكان ها از آن جهت شبيه نيستند كه نظام هاي مشابهي جهت يابي را بيان مي كنند بلكه از آن جهت شبيه هستند كه يك جهت را معني دار مي كنند[31].
آستانه، در اماكن مذهبي مانند كليسا، مسجد، كنيسه و حرم و... بيرون و درون را از هم جدا مي كند. آستانه داراي اهميت زيادي است و با آئين هايي از قبيل سر فرود آوردن، لمس كردن با دست، بوسيدن و غيره همراه است. در فرهنگ ايراني و شيعه به مكان هاي دفن بزرگان دين «حرم» گفته مي شود و اين نكته جدايي درون و امتياز آن را به محدوده ي بيروني نشان مي دهد.
اكثر مرقد هاي مقدس در گذشته روباز يا با روزنه اي در سقف بوده اند كه نماد انقطاع از سطحي به سطح ديگر و ارتباط با ملكوت است[32].
جهان ممكن است به دلايلي«نا پاك» شده باشد كه مراقد و اماكن مقدس و مطهر پيوسته آنرا«پاك» مي كنند و به واسطه ي همين مكان هاي مقدس است كه جهان باز تقديس شده است[33]. جالب توجه است كه در عرف فرهنگ اسلامي از شهر هاي مذهبي چون مكه، مدينه، كربلا، مشهد، قم و... به خاطر وجود اماكن مقدس، با عنوان مقدس ياد مي شود؛ مثلاً گفته مي شود: شهر مقدس قم، كربلاي معلي، مدينه منوره، مكه مكرمه.
اماكن مقدس در فرهنگ بينش ديني همچون عالمي صغير در دل و مركز عالم كبير تلقي مي شوند. به نوعي مركز قلب و تصويري از عالم به شمار آمده اند.
مكان هاي مقدس هر چند گوناگون و متنوع باشند و به انحا و طرق مختلف ساخته و پرداخته شده باشند همه داراي خصيصه اي مشترك اند و آن اينكه همواره منطقه و ناحية محدود و مشخصي را به اشكال گوناگون بهره مند از قد است مي كنند و پيوند با خدا (امرقدسي) راممكن مي سازند محل و مكان مقدس به سر چشمه لايزال قدرت الهي و نيروي قداست تبديل مي شود كه آدمي فقط با گام نهادن در آن محدوده مي تواند از قدرت و قداست امر قدسي به نحو احسن بهره مند شود.[34] به عبارت ديگر اماكن مقدس ميعاد و ميقات و مكان ارتباط انسان و خدا و دروازه ي ورود به ملكوت الهي هستند.
همه ي پرستشگاه ها و اماكن مقدس از طريق تجلي الوهيت مقدس و متبركه مي شوند و انسان مؤمن و مذهبي با ورود به اماكن مقدس از جهان نا مقدس جدا شده و جهان و مكاني را غير از آنچه در خارج از مكان مقدس است، احساس و تجربه مي كنند. فرد مؤمن، علاوه بر اين در مكان مقدس زمان ازلي و مقدس را نيز تجربه مي كند. زماني غير از آنچه در خارج از مكان مقدس حس و تجربه كرده است. به بيان ديگر همانگونه كه «امرمقدس» خود «به كلي ديگر» و كاملاً متفاوت و متمايز از ديگران است، مكان مقدس و زمان مقدس نيز «به كلي ديگر» كلاً متفاوت و متمايز از ديگر مكان ها و زمان ها است.[35] زمان و مكاني اساطيري و ازلي و معنوي كه در آن فعل آفرينش الهي به گونه اي اسطوره وار تكرار مي شود.[36]
از كساني كه وارد مكان هاي مقدس مي شوند در اديان و مذاهب مختلف خواسته مي شود كه اعمال خاصي از قبيل: غسل، وضو، تطهير، در آوردن كفش، زانو زدن، سكوت، احساس انابه و انكسار و ... را انجام دهند كه همه ي اين ها حاكي از انقطاع از مكان و جهان عادي و پيوستن و درآمدن به مكان و جهان مقدس است.[37]
هدف از ورود به مكان مقدس و انجام اعمال آييني، رسيدن به موقعيت دائمي و بي رنج آغاز آفرينش و قبل از هبوط است كه از آن به عنوان «حسرت بهشت» تعبير مي شود.[38] انسان مؤمن و مذهبي در مكان مقدس كه محل تلاقي ماده و معنا و مكان «عقد زمين و آسمان»[39] و دروازه ي ورود به ملكوت است، «بوي بهشت» را حس مي كند.
بخش سوم: جمع بندي، نتيجه گيري و پيشنهاد
2- وجود اماكن مقدس در جوامع مذهبي نقش مهمي در حيات معنوي و ديني مردم دارد و اعتقاد و باور به اين مقدسات در جوهره ي دين و روح و جان اين مردم رسوخ كرده است.
3- وجود اماكن مقدس و حضور مردم در اين اماكن باعث تقويت احساس ديني، تقوي و اخلاق در جامعه مي شود.
4- اماكن مقدس و حرم هاي مطهر نمونه و مثال گنبد آسمان، افلاك و ملكوت خداست. ملكوتي كوچك شده و قداستي در دسترس، قطعه اي از آسمان در قلب زمين؛ لذا بايد براي حفظ حرمت و روشن شدن اهميت اين اماكن برنامه هايي علمي و اساسي طراحي و اجرا شود.
5- اماكن مقدس و آئين ها و مناسكي كه در اين اماكن برپا مي شود، ميراث معنوي، عرفاني و فرهنگي آن جامعه است كه بايد در راه احيا و حفظ اين ميراث معنوي سعي كافي صورت گيرد.
6- دنياي از معنويت بريده ي غرب در حال بيدار شدن از خواب غفلت است و يك بار ديگر به معنويت گرايي توجهي جدي نشان داده است. امروزه در غرب بسياري از مؤسسات و نهادهاي علمي و پژوهشي در حال بررسي و تحقيق همدلانه ي پديده ي معنويت و معنويت گرايي و جلوه هاي مختلف آن است و در حال تلاش براي احياي اين پديده در جوامع خود مي باشند و تا كنون مقالات، كتب و دائره المعارف هاي متعددي در اين زمينه تأليف، تدوين و منتشر كرده و يا در دست انتشار دارند. لذا در جامعه ي ديني، ايماني و معنوي ما بايسته و شايسته كه مراكز علمي، پژوهشي و آموزشي مخصوصاً نهادهاي مربوط به آموزش و تبليغ دين همچون حوزه ها و دانشكده هاي الهيات و ... توجه و وريكردي جدي و علمي به پديده ي معنويت داشته باشند. و همچنين لازم كه از كتب مفيد و ارزشمندي كه در مغرب زمين پيرامون اين موضوع چاپ و انتشار يافته است. از سوي متخصصين و مترجمين به فارسي برگردانده شود. و در اين ميان محققان نبايد از نظر دور دارند كه اماكن مقدس الهام بخش و منتقل كننده ي حس ايمان و معنويت به مردم و جامعه مي باشند.
7- همان گونه كه قبلاً ذكر شد در فرهنگ اسلامي و شيعه اماكن مقدس و متبركه محل پرستش بوده؛ اما مورد پرستش نيستند. لذا در اهميت دادن و احترام گذاشتن و تقدس اين اماكن نبايد بيش از حد زياده روي و افراط صورت گيرد؛ چون ممكن است اين اماكن بعد از مدتي به صورت ناخودآگاه هدف و مورد پرستش قرار گيرند و از كاركرد اصلي خود كه همان محل پرستش خداي احد و واحد و محل تابيدن انوار الهي و تجليات معنويت الهي است، تهي گردند.
8- فرهنگ زيارت و مراسمات و دعاهاي مربوط به آن بايد مورد بررسي و تحقيق علمي قرار گرفته و مي بايست در راه تقويت و غناي بيشتر اين فرهنگ و اين رسوم فعاليت و دقت بيشتري صورت گيرد.
9- زائران اماكن متبركه سالكان سير الي الحق و زائران ملكوت الهي هستند. به همين خاطر اولاً بايد امكانات لازم براي رفاه حال آن ها در اين اماكن آماده گردد و ثانياً متوليان اين اماكن بايد با زائران برخوردي كاملاً اخلاقي و ايماني و معنوي داشته باشند و نبايد از نظر دور داشت كه راهي كه زائران براي رسيدن به حرم و مكان مقدس طي مي كند راهي دراز و طولاني است و اين حركت زائر به سوي حرم نوعي عبور و انتقال از ناسوت به لاهوت، از مرگ به زندگي و از انسان به خداست.
10- در جامعه ي ما متأسفانه با هجوم فرهنگ غربي از اهميت اماكن مقدس و بقاع متبركه كاسته شده است. لازم است صاحب نظران و دلسوزان حوزه ي علم، فرهنگ و دين و همچنين متوليان فرهنگي و تبليغاتي كشور با ارائه ي آثار و مقالات علمي و از طريق روانشناسي دين و پديدار شناسي دين يك بار ديگر اهميت و كاركرد معنوي، روحاني و اخلاقي مقدسات را به طبقات مختلف جامعه مخصوصاً نسل نوجوان و جوان يادآور گرديده و توجيه عقلاني و علمي كنند تا زيارت و رجوع به اماكن متبرك، نوعي ارتجاع و كهنه پرستي تلقي نشود و از همه مهم تر سيستم آموزشي (آموزش و پرورش و دانشگاه) بايد براي تقويت هوش معنوي دانش آموزان و دانشجويان برنامه داشته و در اين راه فعاليت حساب شده و دقيق علمي داشته باشند.
11- هنر اسلامي مخصوصاً معماري اسلامي در اماكن متبركه و حرم هاي مطهر، مجال نمود و بروز يافته است كه خود بيانگر و القا كننده ي نوعي تفكر، فرهنگ و معنويت خاص است. به نظر مي آيد اگر در اماكن متبركه (مخصوصاً حرم امام رضا) كارشناساني باشند كه به تحليل و نماد شناسي و تشريح جلوه هاي هنري و زيبا شناختي معماري اماكن متبركه بپردازند و يا جزوات و مقالاتي با اين موضوع تهيه شده در اختيار زائران قرار گيرد؛ مي تواند در ايجاد و فهم تجربه ي معنوي و قدسي حضور در اماكن متبركه مؤثر واقع شود.
پی نوشتها:
[1]- Della Thompson Pocket Oxford Dictionary Oxford University, Press 2000
2- كينگ؛ ويسنتون، مقاله ي دين، كتاب دين پژوهي، ترجمه ي بهاءالدين خرمشاهي، انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، 1375، ص80 .
3- انيس؛ ابراهيم و همكاران، معجم الوسيط، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1374 .
4- كينگ؛ ويستون، ص 82 .
[5]- Bowker, jhon, Oxford concise Dictionary of world Religions Oxford University Press UK 2000
6- اُتُو؛ رودلف، مفهوم امر قدسي، ترجمه ي همايون همتي، تهران، انتشارات مقش جهان، 1380، ص 12
[7]- Doniger, Wendy, (ed) Marriam- Webster Encyclopedia of World Religion, U. S. A, 1999, p954
8- اُتُو؛ رودلف، صص 70 -69
9- همان، ص 48
10- همان، ص 51
11- قرآن كريم، سوره ي 23، آيه ي 27
12- اتو؛ رودلف، صص 70 -69
13- همان، صص 118 -117
14- همان، ص 258
15- همان، صص 266 -265
16- واخ؛ يوآخيم، جامعه شناسي دين، مترجم جمشيد آزادگان، سمت، تهران، 1380، ص 18
17- الياده؛ ميرچا، مقدس و نامقدس، مترجم نصرالله زنگوئي، سروش، 1375، صص 13 -12
18- الياده؛ ميرچا، رساله اي در تاريخ اديان، مترجم جلال ستاري، سروش، تهران، 1372، ص 13
19- قرآن كريم، سوره ي 95، آيه ي 23- سوره ي 62، آيه ي 1
20- سوره ي 5، آيه ي 21 – سوره ي 20، آيه ي 12- سوره ي 79، آيه ي 16
21- سوره ي 16، آيه ي 102- سوره ي 2، آيات 87 و 253- سوره ي 5، آيه ي 110
22- عبدالباقي؛ محمد فؤاد، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الكريم، سازمان انتشارات اسلامي، ذيل قدس
23- مولوي؛ جلال الدين، مثنوي معنوي، تصحيح نيكلسون، دفتر اول، بيت 1570
24- نصر؛ سيد حسين، آموزه هاي صوفيان، ترجمه ي حسين حيدري، انتشارات قصيده سرا، تهران، 1383، ص 53
25- شبستري؛ شيخ محمود، مثنوي گلشن راز، تصحيح صمد موحد، كتابخانه ي طهوري، 1370
26- الياده؛ ميرچا، مقدس و نامقدس، ص 21
27- كتاب مقدس، سفر خروج، باب 3، آيه ي 5
28- قرآن كريم، طه، 11 و 12
[29]- Brereton, Joel »Sacred space« in Marco Eliade (ed ) the Encyclopedia of Religion vol12 1987 pp 530-35
30- بررتون؛ جوئل، مقاله فضاي مقدس، مترجم مجيد محمدي، نشريه نامه فرهنگ شماره اول بهار 1377 ص125-122
31- بررتون، جوئل همان ص 128
32- الياده مقدس نا مقدس ص 24
33- همان ص 24
34- الياده رسانه اي در تاريخ اديان ص 346
35- همان، ص 358
36- الياده، اسطوره ي بازگشت جاودانه، ص 19
37- كينگ وينستون، همان، ص 77
38- الياده، رساله اي در تاريخ اديان، ص 358
39- الياده، اسطوره ي بازگشت جاودانه، ص 29
* منابع فارسي
1- اتو؛ رودلف، مفهوم امر قدسي، مترجم همايونهمتي، تهران، نقش جهان، 1380
2- الياده؛ ميرچا، رساله اي در تاريخ اديان، مترجم جلال ستاري، تهران، سروش، 1372
3- الياده؛ ميرچا، مقدس و نامقدس، مترجم نصرالله زنگويي، تهران،سروش، 1376
4- الياده؛ ميرچا، اسطوره ي بازگشت جاودانه، مترجم بهمن سركاراتي، تهران، نشر قطره، 1378
5- انيس؛ ابراهيم و همكاران، معجم الوسيط، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1374
6- برزتون؛ جوئل، فضاي مقدس، ترجمه ي مجيد محمدي، نشريه ي نامه ي فرهنگ، سال 8، شماره 1، بهار 1377
7- بوركهارت؛ تيتوس، هنر مقدس، مترجم جلال ستاري، تهران، سروش،1376
8- شبستري؛ شيخ محمود، گلشن راز، تصحيح صمد موحد، تهران، كتابخانه ي طهوري، 1370
9- عبدالباقي؛ محمد فؤاد، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الكريم، تهران، انتشارات اسلامي، 1373
10- قرآن كريم، مترجم بهاءالدين خرمشاهي، تهران، انتشارات جامي، 1376
11- كتاب مقدس (عهد عتيق و جديد)، انجمن پخش كتاب مقدس، 1985
12- كينگ؛ وينستون، «مقاله ي دين» در كتاب دين پژوهي، مترجم بهاءالدين خرمشاهي، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1375
13- گرابار؛ الك و همكاران، هنر و معماري اسلامي، ترجمه ي يعقوب آژند، تهران، سمت، 1378
14- مولوي؛ جلال الدين، مثنوي معنوي، تصحيح نيكلسون، تهران، اميركبير، 1371
15- نصر؛ سيد حسين، آموزه هاي صوفيان، مترجم حسين حيدري و...، قصيده سرا، تهران، 1383
16- واخ؛ يواخيم، جامعه شناسي دين، مترجم جمشيد آزادگان، تهران، سمت، 1380
*منابع انگليسي
17- Bowker, John, Oxford Concise Dictionary Of World Religion Uk oxford Universit Press 2000.
18- Breton Joel "Sacred Speac" In Mirca Eliade (ed) The Encyclopedia Of Reliyion Vol 12. New York Macmillan Publishing 1987.
19- Della Thompson( ed) Poclcet Offord Dictionary OR Ford univiesity press uk 2000
20- Doniger .Wend (ed)Marriam Webster Encyclopedia of Werld Relicsion U.S.A 1999.
www. taghrib.ir