مترجم: زهرا هدایت منش
منبع:راسخون
منبع:راسخون
بررسی جامعی که از توزیع کهکشان¬های دوردست در آسمان نیمکرۀ شمالی به عمل آمده، حاکی از وجود ناحیۀ تهی بسیار بزرگی در فضای میان کهکشانی بهقطر 350 میلیون سال نوری است که درآن هیچ کهکشانی یافت نمیشود. این بررسی جدید توسط رابرت کیرشنر از دانشگاه میشیگان، آگوستوس اولمر از دانشگاه ییل، و پاؤل شکتر و استیفن شکتمان از رصدخانههای مونتویلسن ولاس کامپانیانس انجام شده است و شامل اندازهگیری فاصلۀ 231 کهکشان در آسمان شمالی، که در امتداد صورت فلکی عوا پراکندهاند، میشود. این چهار پژوهشگر، در ضمن تحقیقات قبلی خود (1982) حدس زده بودند که ناحیۀ عوا در گسترۀ عمقی وسیعی دچار کمبود کهکشان است (کیرشنر و دیگر1981) مساحی جدید، این ناحیه را با ترسیم سهبعدی مواضع کهکشانها در282 ناحیۀ کوچک به تفصیل بیشتر مورد تحقیق قرار میدهد. این ناحیههای کوچک منطقهای از آسمان را شامل میشوند که گمان میرفت ناحیۀ تهی عوا در آن واقع باشد.
رصدهای جدید نشان میدهند که این ناحیۀ تهی در همان امتداد و فاصله و بههمان اندازهای است که از پژوهش محدودتر قبلی بهدست آمده بود. کهکشانهای نزدیک دیده میشوند، کهکشانهای دور نیز دیده میشوند؛ اما در ناحیۀ تهی وسط چیزی دیده نمیشود.
علاقۀ منجمان به توزیع کهکشانها در بزرگترین مقیاس رصدپذیر از آنرو است که چنین توزیعی ممکن است مفتاحی در مسئلۀ پیدایش کهکشانها و خوشههای کهکشانی بهدست دهد. انتظار میرود که کهکشانها و خوشهها از طریق جاذبۀ گرانشی از بطن افتوخیزهایی تکوین یافته باشند که در گذشتۀ دور، اندک زمانی پس از انفجار بزرگ وجودداشتهاند. منجمان با مشاهدۀ شکل کنونی خوشههای کهکشانی امید دارند که اطلاعات بیشتری دربارۀ شرایط فیزیکی آن دوران اولیه بهدست آورند.
این کار تا اندازهای شبیه نگاه کردن به سنگوارههاست. منجمان چیزهایی را رصد میکنند که در گذشته دور ساخته شدهاند. ناحیۀ تهی در عوا شبیه ناحیههای تهی دیگری است که در مساحیهای دیگر مواضع کهکشانی مشاهده شده است، منتهی بسیار بزرگتر از آن هاست.
قطر این ناحیۀ تهی، که به فاصلهای درحدود یک میلیارد سال نوری از ما قرار دارد، بالغ بر 350 میلیون سال نوری میشود و بهاندازهای است که میتواند یکصد میلیون کهکشان به بزرگی کهکشان ما را در خود جای بدهد. البته کهکشانها به طورعادی به فواصل قابل ملاحظهای از یکدیگر قرار دارند. اگر چگالی عددی کهکشانها در این ناحیۀ تهی بههمان میزان عادی بود، این ناحیه درحدود 10000 از این منظومههای عظیم ستارهای را شامل میشد. اندازۀ بزرگ این ناحیۀ تهی، آن را ازنظر مقایسه با پیشبینیهای نظری مربوط به خوشههای کهکشانی شایستۀ توجه میسازد.
مساحی این ناحیۀ تهی در رصدخانۀملی کیتپیک، رصدخانۀ پالومار، رصدخانۀ لاسکامپانیاس، و «تلسکوپ چند آینهای»، و رصدخانۀ مکگروهیل انجام شد(کیرشنر1983). چهار منجم نامبرده، روشنایی ظاهری و سرعت فرار هریک از کهکشانها را اندازه گرفتهاند. آنها در ترسیم مکان هر کهکشان ازنظر عمق، انتقال بهسرخ بهدست آمده را به عنوان معیار فاصله بهکار بردند. اندازهگیری 231 انتقال بهسرخ، وجود کهکشانهای نزدیک و کهکشانهای دور را آشکار کرد ولی در ناحیۀ تهی عوا کهکشانی دیده نشد.
ناحیۀ تهی مشاهده شده در اینجا آنقدر بزرگ نیست که اطمینان ما به تصویر کلی یک جهان همگن را درهم بشکند، زیرا اندازۀ این ناحیۀ تهی فقط چند درصد شعاع عالم است. ازسوی دیگر این بزرگترین ساختار ممکنی است که این مساحی قادر به آشکار کردن آن بوده است. اینکه آیا مساحیهایی که در عمق بیشتر جهان، ساختارهایی بهمقیاسهای باز هم بزرگتر را آشکار کنند نظری است درخورتوجه.
رصدهای جدید نشان میدهند که این ناحیۀ تهی در همان امتداد و فاصله و بههمان اندازهای است که از پژوهش محدودتر قبلی بهدست آمده بود. کهکشانهای نزدیک دیده میشوند، کهکشانهای دور نیز دیده میشوند؛ اما در ناحیۀ تهی وسط چیزی دیده نمیشود.
علاقۀ منجمان به توزیع کهکشانها در بزرگترین مقیاس رصدپذیر از آنرو است که چنین توزیعی ممکن است مفتاحی در مسئلۀ پیدایش کهکشانها و خوشههای کهکشانی بهدست دهد. انتظار میرود که کهکشانها و خوشهها از طریق جاذبۀ گرانشی از بطن افتوخیزهایی تکوین یافته باشند که در گذشتۀ دور، اندک زمانی پس از انفجار بزرگ وجودداشتهاند. منجمان با مشاهدۀ شکل کنونی خوشههای کهکشانی امید دارند که اطلاعات بیشتری دربارۀ شرایط فیزیکی آن دوران اولیه بهدست آورند.
این کار تا اندازهای شبیه نگاه کردن به سنگوارههاست. منجمان چیزهایی را رصد میکنند که در گذشته دور ساخته شدهاند. ناحیۀ تهی در عوا شبیه ناحیههای تهی دیگری است که در مساحیهای دیگر مواضع کهکشانی مشاهده شده است، منتهی بسیار بزرگتر از آن هاست.
قطر این ناحیۀ تهی، که به فاصلهای درحدود یک میلیارد سال نوری از ما قرار دارد، بالغ بر 350 میلیون سال نوری میشود و بهاندازهای است که میتواند یکصد میلیون کهکشان به بزرگی کهکشان ما را در خود جای بدهد. البته کهکشانها به طورعادی به فواصل قابل ملاحظهای از یکدیگر قرار دارند. اگر چگالی عددی کهکشانها در این ناحیۀ تهی بههمان میزان عادی بود، این ناحیه درحدود 10000 از این منظومههای عظیم ستارهای را شامل میشد. اندازۀ بزرگ این ناحیۀ تهی، آن را ازنظر مقایسه با پیشبینیهای نظری مربوط به خوشههای کهکشانی شایستۀ توجه میسازد.
مساحی این ناحیۀ تهی در رصدخانۀملی کیتپیک، رصدخانۀ پالومار، رصدخانۀ لاسکامپانیاس، و «تلسکوپ چند آینهای»، و رصدخانۀ مکگروهیل انجام شد(کیرشنر1983). چهار منجم نامبرده، روشنایی ظاهری و سرعت فرار هریک از کهکشانها را اندازه گرفتهاند. آنها در ترسیم مکان هر کهکشان ازنظر عمق، انتقال بهسرخ بهدست آمده را به عنوان معیار فاصله بهکار بردند. اندازهگیری 231 انتقال بهسرخ، وجود کهکشانهای نزدیک و کهکشانهای دور را آشکار کرد ولی در ناحیۀ تهی عوا کهکشانی دیده نشد.
ناحیۀ تهی مشاهده شده در اینجا آنقدر بزرگ نیست که اطمینان ما به تصویر کلی یک جهان همگن را درهم بشکند، زیرا اندازۀ این ناحیۀ تهی فقط چند درصد شعاع عالم است. ازسوی دیگر این بزرگترین ساختار ممکنی است که این مساحی قادر به آشکار کردن آن بوده است. اینکه آیا مساحیهایی که در عمق بیشتر جهان، ساختارهایی بهمقیاسهای باز هم بزرگتر را آشکار کنند نظری است درخورتوجه.