منجي عنکبوتي
منبع: راسخون
اشاره :
مقدمه :
در اين پژوهش قصد داريم به چند پرسش پاسخ دهيم :
1 ـ علت انتخاب و بازآفريني کارکتر قديمي مرد عنکبوتي و ستاره کردن آن در سالهاي اخير چيست ؟
2 ـ در مجموعه مرد عنکبوتي چه مفاهيم و موضوعاتي به مخاطب القا مي شود ؟
3 ـ مجموعه مرد عنکبوتي چه اهدافي را در مقابل جهان اسلام دنبال مي کند ؟
مفروض اين نوشتار را نيز مي توان به طور اجمال اينگونه مطرح نمود : فيلم و سينما به عنوان يک صنعت و رسانه ي استراتژيک ، در جهان غرب کاربرد دارد . اين صنعت ، ابزاري مناسب جهت فرهنگ سازي و استحاله ي فرهنگي ديگر تمدنها ، توسط غرب مي باشد . شناخت ابعاد و اهداف توليدات اين صنعت در راستاي مفاهيم تقابل تمدني ميان غرب و اسلام ، يک ضرورت براي جامعه اسلامي مي باشد .
اين نوشتار شامل بخشهاي زير مي باشد :
1 ـ بخش اول : عنکبوت ، نماد ، آيت
2 ـ بخش دوم : اسرائيل و مرد عنکبوتي
3 ـ بخش سوم : سه گانه عنکبوتي و عرصه سازي فرهنگي
4 ـ بخش چهارم : مفاهيم و محتوا در شبکه عنکبوتي
5 ـ بخش پنجم : نتيجه گيري
بخش اول ـ عنکبوت ، نماد ، آيت
در اغلب نقاط جهان ، مردم احساس بدي نسبت به عنکبوت دارند که به خاطر احساس ترس و وحشت کاذبي است که نسبت به ظاهر عنکبوت دارند . از ويژگي هاي ديگر عنکبوت اين است که در محيط هاي تاريک و نمناک زندگي مي کند و غالباً با نور و روشنايي ميانه خوبي ندارد . ويژگي ديگر عنکبوت نحوه ي شکار و دام گذاري او مي باشد . اين حشره بر سر مسير حرکت حشرات و موجودات ديگر ، تاري مي تند که به طور واضح و مشخص ديده نمي شود و قربانيان ، به علت عدم مشاهده تارها ، به دام او مي افتند . شناخت دقيق حالات و روشهاي اين موجود در نماد شناسي آن کمک بسياري خواهد نمود .
عنکبوت و نماد آن آنقدر اهميت دارد که در قرآن کريم ، يک سوره به اين نام ، نامگذاري شده است . در اين سوره با مطرح کردن موضوع آزمايش و امتحان الهي و تفاوت ميان اهل ايمان با اهل نفاق و کفر ، به داستان انبياء و رسالت آنها در برابر قومشان مي پردازد . سپس در آيه ي 41 در مورد عنکبوت و وجه تمثيل آن مي فرمايد :
(مثل الذين اتخذوا من دون ا... اولياء کمثل العنکبوت اتخذت بيتاً و ان اوهن البيوت لبيت العنکبوت لو کانوا يعلمون )؛ « مثل آنان که غير از خدا را دوستان خود گرفتند ، مثل عنکبوت است که خانه اي براي خود بنياد کرد و اگر بدانند ، سست ترين خانه ها ، خانه ي عنکبوت است » .
در اين آيه به صراحت عنکبوت را نماد کساني معرفي مي کند که با غير از خدا دوستي کرده و بر غير او تکيه مي نمايند . در اين آيه عنکبوت به واسطه ي خانه ي سست و ضعيفي که دارد ، نماد سستي ، بي بنياني و آسيب پذيري مي باشد . از اين دو نکته مي توان نتيجه گرفت که هر دوستي و ارتباطي که با غير خدا باشد ، سست و ضعيف و بي بنيان خواهد بود ، که عنکبوت و خانه عنکبوت و تارهاي او نماد اين دوستي و رابطه ي با غير خداست . در اکثر فرهنگ هاي جهان ، عنکبوت سمبل شيطان و نماد کارهاي شيطان مي باشد . حتي در برخي مناطق به نوعي از عنکبوت ، شيطانک گفته مي شود . ممکن است در برخي فرهنگهاي محدود از عنکبوت براي نمادهاي ديگري استفاده شود که بايد علت آن را نيز ريشه يابي نمود . در اکثر مناطق و ميان غالب فرهنگ ها عنکبوت نماد شيطان ، شيطنت ، روشهاي شيطاني ، ترس و وحشت ، شومي ، بي برکتي ، سستي و ضعف ، آسيب پذيري و ذلت مي باشد . حتي در برخي از روايات اسلامي آمده است که وجود عنکبوت و تارهاي آن در خانه باعث رفتن روزي و برکت از آن خانه خواهد شد . (1)
با اين توضيحات و بر اساس روش شناسي قرآن که هر موجودي را در عالم آيت و نشانه اي براي قدرت خداوند و بيداري انسان معرفي مي کند تا انسان توجه و گرايشش به سمت او باشد ، مي توان عنکبوت را نمادي از شيطان و روشهاي او دانست ، چرا که همانگونه که گفته شد عنکبوت داراي جثه ي کوچکي مي باشد ولي با بزرگ نشان دادن خود ، سعي مي کند خود را قوي تر و بزرگتر از آنچه که هست ، نشان دهد . همين روش را درباره ي شيطان نيز داريم . قرآن درباره ي شيطان و کيد او مي فرمايد : ( ان کيد الشيطان کان ضعيفاً )؛« به درستي که کيد شيطان ضعيف است » (2)
شيطان نيز سعي مي کند با بزرگ و قوي نشان دادن خود ، در دل بندگان خدا ، هراس و ضعف ايجاد نمايد . اين روش را در فيلمهاي سينماي وحشت نيز که به مقولات موجودات شيطاني و اهريمني و جنيان مي پردازد مي توان مشاهده کرد . خود اين نکته که چرا سينمايي در جهان به وجود آمده که رسالتش ايجاد ترس و وحشت در ميان مردم است ؟ جاي تامل دارد ، با اينکه انسانها به غير از خداوند نبايد از هيچ موجود ديگري ترس و واهمه داشته باشند . حتي در اين جهت شهرک هايي در آمريکا ساخته شده است که در آن کلوپ ها و مغازه هايي قرار دارد که با روشهاي مختلف و ابزار گوناگون ، سعي در القاي وحشت دربين ميان مردم دارند .
شايد فلسفه تونل وحشت در شهربازيها نيزهمين باشد . بي شک مي توان نقش مديريتي شيطان را در اين فرهنگ سازي وحشت و ترس جستجو نمود . يکي ديگر از ويژگي هاي مشترک ميان عنکبوت و شيطان روش شکار آنها مي باشد . عنکبوت با تنيدن تارهايش بر سر راه موجودات ديگر آنها را شکار مي کند . نکته قابل توجه اين است که تارهاي عنکبوت فوق العاده ضعيف هستند ولي هنگامي که در کنار هم تنيده مي شوند ، مي توانند موجودي را در خود اسير کنند . يکي ديگر از ويژگي هاي تارهاي عنکبوت چسبندگي آنهاست که به بدن قرباني مي چسبد و هر گونه تلاش او باعث گرفتاري بيشترش مي شود . عنکبوت ساعتها و روزها بي حرکت مي ماند تا لحظه مناسب فرا رسد و قرباني خود را شکار نمايد . حال به بررسي تطبيقي اين موارد در روشهاي شيطان مي پردازيم . شيطان نيز براي به دام انداختن و فريب و انحراف بندگان خدا بر سر راه آنها مي نشيند تا آنها را از راه مستقيم و صحيح ، منحرف نمايد (3) .
شيطان رسالت اصلي خود را اغوا و فريب بندگان خدا تعريف نموده است (4) . که با ابزارهاي خود که همان تارهايش باشد ، مثل لذت هاي دنيايي ، مقام ، شهوت ، خشم کبر ... بر سر راه بندگان خدا دام مي گذارد تا آنها را گرفتار و اسير هوي و هوس نمايد و از بندگي خدا خارج سازد . شيطان ممکن است سالها براي انحراف و فريب يک فرد برنامه ريزي نمايد . ذره ذره او را به گناه نزديک کند تا در نهايت او در ميان تارهاي هوي و هوس گرفتار شود و ديگر نتواند رهايي يابد . ميل به دنيا و لذت هاي آن همراه با وسوسه هاي شيطان همان تارهاي چسبنده ي شيطان است . شيطان براي مقابله با پياده نمودن احکام دين الهي و برقراري حکومت ديني بر روي زمين از همان ابتداي خلقت آدم ، شروع به فعاليت نمود . تا کنون نيز رسالت غالب پيامبران را با شکست مواجه نموده است . با اين توضيحات بي شک عنکبوت يکي از آيت هاي الهي مي باشد براي شناخت بهتر و دقيق تر شيطان و روشهاي او و اينکه دوستي و پيوستن به سپاه شيطان همانند تکيه بر خانه عنکبوت است . اين تذکر و هشداري است براي انسانها تا رابطه و دوستي با غير خدا را بر دوستي با خدا ترجيح ندهند .
بخش دوم ـ اسرائيل و مرد عنکبوتي
1ـ موش
2 ـ هولوکاست
1 ـ موش در فرهنگ مردم اروپا نماد پلشتي ، خسيسي ، حرص ، مخفي کاري ، آفت و .. مي باشد . در طول تاريخ اروپا بر اثر همنشيني يهوديان با مردم آن و رفتارهاي اجتماعي آنها با غير يهوديان ، مردم اروپا به يهوديان لقب موش داده اند .
رفتار يهوديان در جامعه اروپا ، نقش آنها در گسترش ربا و آسيب هاي اقتصادي ، حرص آنها در مال اندوزي ، خست آنها نسبت به کمک به ديگران و ديگر رفتارهاي آنها باعث نفرت و انزجار مردم اروپا از آنها گرديد . يهوديان براي اينکه بتوانند ذهنيت مردم اروپا را نسبت به خود تغيير دهند ، سعي کردند ذهنيت آنها را نسبت به موش که نماد يهود بود عوض نمايند . به همين دليل با شکل گيري سينما و هاليوود ، کمپاني هاي کارتوني به معرفي شخصيت هايي چون ميکي موس ، تام و جري ، موش سر آشپز و ... پرداختند که در آنها موش يک موجود دوست داشتني با ويژگي هاي مثبت و برتر مي باشد که هميشه در کارش موفق است و مورد تمجيد ديگران قرار مي گيرد . پس از ساخت اين شخصيت هاي کارتوني ، بازار تبليغات و محصولات تجاري و عروسکي آنها نيز رونق گرفت و گسترش يافت . ثمره ي اين روند اين بود که ذهن کودکان نسبت به موش ذهنيت مثبتي داشت و هر گونه تشبيه کردن يهود به موش باعث مثبت جلوه کردن يهوديان مي شد . هنوز هم اين شخصيت پردازي موش موفق در فيلمها ديده مي شود و به ندرت مي توان موشي را در فیلمها يافت که شخصيت واقعي و يا منفي داشته باشد .
2 ـ هولوکاست ، يهوديان و صهيونيستها براي پذيرش عمومي افکار جهان نسبت به دروغ تاريخي هولوکاست و متهم کردن آلمان هيتلري ، شروع به ساخت فيلمها و سريالهايي نمودند که در آن موضوع ساختگي هولوکاست به طور جدي مطرح مي شد . با نمايش اين فيلمها به مرور ذهنيت مردم اين واقعه را پذيرفت و چهره اي مظلوم از يهود در ذهن آنها شکل گرفت . يهوديان سپس با مظلوم نمايي در سطح جهان به کسب امتيازات مختلف پرداختند که يکي از آنها تاسيس دولت جمعي اسرائيل است . با شکل گيري اين ذهنيت ميان مردم کمتر کسي به ارتباط يهوديان اروپا و آلمان هيتلري در راه اندازي جنگهاي اول و دوم اروپا ، فکر خواهد نمود و دست يهود در جنگ افروزي و بهره برداري از جنگ پنهان خواهد بود .
با اين مقدمه به سراغ ارتباط ميان اسرائيل ، يهوديان و مرد عنکبوتي مي رويم .
در سال 2000 ميلادي پس از شکست اسرائيل از مقاومت اسلامي حزب الله لبنان و عقب نشيني آنها از مناطق جنوبي لبنان ، مراسم جشني به مناسبت پيروزي و آزادسازي آن مناطق ، در ورزشگاه يکي از شهرهاي جنوب لبنان برگزار شد . در اين مراسم ، سيد حسن نصرالله دبير کل مقاومت اسلامي حزب الله لبنان ، در سخنراني خود ، جمله اي استراتژيک و مهم ايراد کرد که تيتراژ بسياري از برنامه هاي مستند و خبري گرديد . جمله او عبارت بود از : (و الله هذا الاسرائيل اوهن من بيت العنکبوت)؛ « به خدا قسم اين اسرائيل از خانه ي عنکبوت سست تر است » اين تعبير دقيق و مهم ، آينده اسرائيل را ترسيم مي کرد که به زودي از هم خواهد پاشيد . با وقوع جنگ 33 روزه و پيروزي حزب الله لبنان و شروع شکست هاي بزرگ اسرائيل ، تعبير کلام سيد حسن نصرالله واضح تر شد . پس از اين سخنراني و به کار بردن اين تشبيه براي اسرائيل ، ارتش اين کشور براي آنکه نشان دهد اين تعبير اشتباه است ، عملياتي را برنامه ريزي کرد به نام تارهاي آهنين ، تا ثابت نمايد اگر کشور اسرائيل مانند خانه ي عنکبوت مي باشد ولي تارهاي تشکيل دهنده ي آن ، آهنين و فولادين است و از هم گسسته نمي شود .
در اين عمليات که مدتي بعد از سخنراني سيد حسن نصرالله انجام گرفت ، ارتش اسرائيل قصد داشت با نفوذ به خاک لبنان و تصرف همان شهر ، پرچم اسرائيل را در آن ورزشگاه نصب نمايد و قدرت تارهاي آهنين خود را نشان دهد ولي اين عمليات شکست خورد و آنها نتوانستند وارد شهر شوند . با پخش شدن پيام سيد حسن نصرالله در سراسر جهان و شکل گيري ذهنيت مردم نسبت به جامعه ي اسرائيل و شباهت آن به خانه عنکبوت ، هيبت و اعتبار سياسي و نظامي اسرائيل به خطر افتاد . مردم آنچه از اسرائيل شنيده بودند ، اقتدار سياسي ، اقتدار نظامي ، قدرت تسليحاتي واتمي ، توانايي علمي و تکنولوژيکي و غيره بود که با اين تشبيه، تمام آن اعتبار و اقتدار ظاهري زير سوال مي رفت .
در اين مرحله ليدرها و تئوريسين هاي فکري اسرائيل و يهود ، براي حفظ اعتبار ظاهري آن ، روش قبلي خود را به کار گرفتند . اين روش که تغيير دادن يک مفهوم توسط ابزار سينماست ، در نهايت باعث تغيير ذهنيت مردم نسبت به آن مفهوم خواهد شد .
در اين مرحله سياست گذاران هاليوود به طراحي و ارائه شخصيت مرد عنکبوتي روي آوردند تا بتوانند با معرفي يک قهرمان و ناجي با ويژگي هاي عنکبوت ، ذهنيت ايجاد شده نسبت به عنکبوت را در افکار عمومي تغيير دهند . ويژگي و خصوصيت منحصر به فرد اين قهرمان بر خلاف سوپراستارهاي قبل هاليوود بود . او نه داراي اندام تنومند و غول آسا بود و نه توانايي هنرهاي رزمي دارد و نه هوش سرشار پليسي دارد و نه از انواع سلاح استفاده مي کند . اين قهرمان حتي از سيستمهاي اطلاعاتي و جاسوسي فوق پيشرفته نيز استفاده نمي کند . بر خلاف تمام قهرمانان هاليوودي ، داراي چهره اي مهربان و آرام است . او يک فرد عادي و کمي هم دست و پا چلفتي مي باشد ، که گاهاً مورد تمسخر ديگران قرار مي گيرد . او حتي در تامين زندگي اش مشکل دارد . اين فرد تنها با گزيدن يک عنکبوت به توانايي هاي فوق بشري دست مي يابد . تمام توان و قدرت او به خاطر خصلت هاي عنکبوتي اش مي باشد . چهره اي که از او ارائه مي گردد ، يک فرد مهربان و دوست داشتني که تنها دغدغه اش حل مشکلات مردم و نجات آنها در سختي ها و حوادث مي باشد . منجي عنکبوت آنقدر در بين مردم پذيرفته مي شود که در تمام مشکلات وقتي از دست کسي کاري بر نمي آيد ، همه منتظر آمدن او هستند . تمام ابزار و سلاح او در نجات مردم و شهر ، تارهاي قوي و محکم اوست که او را از اين سوي شهر به آن سوي شهر مي برد و از اين تارها براي مهار مشکلات و تهديدها استفاده مي کند .
با خلق چنين شخصيتي ، با تارهاي محکم و قوي ، ذهنيت مخاطب نسبت به سست بودن تارهاي عنکبوت و خانه اش و منفي بودن خود عنکبوت ، تغيير مي کند و چهره اي مثبت و قوي ا زعنکبوت و خانه اش در ذهن شکل مي گيرد . در نتيجه تشبيه شدن اسرائيل به خانه ي عنکبوت نيز ديگر اين پيام را نخواهد داشت که پايه هاي حکومت اسرائيل سست و ضعيف مي باشد .
بخش سوم ـ سه گانه عنکبوتي و عرصه سازي فرهنگي
1 ـ آنچه قابل توجه است اينکه منجي در اين مجموعه با پشتوانه ي تکنولوژي و علم مدرن و فناوري هاي پيشرفته غرب مردم را نجات نمي دهد .
بلکه قدرت فوق بشري او تنها از طريق يک حيوان به او انتقال داده مي شود . يعني مي توان از حيوانات ويژگي هاي رفتاري کسب کرد که به وسيله ي آنها ، انسانها را نجات داد . با اين روش منجي ديگر نيازي به قدرت الهي و تاييدات خداوند نخواهد داشت .
2 ـ تيتراژ ابتدايي قسمت سوم ، مجموعه اي از تارهاي تنيده شده در سراسر فضا را نشان مي دهد که به طور پيوسته و يکپارچه ، شبکه اي تار عنکبوتي را نشان مي دهد که بر جهان حاکم است . اين سيستم و شبکه تار عنکبوتي و سيطره آن بر جهان را مي توان در سيستم کابلهاي نوري فضاي سايبرناتيک که جهان اينترنت را در کل دنيا به هم مرتبط ساخته نيز مشاهده کرد . همچنين در نقشه ي جامع علمي دنيا که توسط غرب شکل گرفته است و طراحي شده است ، همين سيطره تار عنکبوتي ديده مي شود .
در پايان تيتراژ شروع فيلم در قسمت سوم نيز نمايي از شهر نشان داده مي شود که قسمتهايي از اين شبکه تار عنکبوتي مي باشد و وقتي کنار هم قرار مي گيرند ، شهر کامل مي شود .
3 ـ آغاز قسمت سوم با نمايي از شهر همراه است که ساختمانهاي آن شبيه به نمادهاي ابليسک مي باشد که يکي از نمادهاي شيطان پرستان است که در شهرهاي مختلف جهان اين نماد وجود دارد که سمبل آلت تناسلي يکي از شياطين اساطيری غرب مي باشد .
4 ـ در کل فضاي فيلم نوع ساختمانهايي که در سکانسهاي کوتاه نشان داده مي شود ، غالباً داراي معماري فراماسونري مي باشد . سازمان فراماسونري يکي از سازمانهاي مخفي فوق العاده سري مي باشد که در خدمت اهداف يهود و صهيونيزم جهاني مي باشد .
5 ـ يکي از نکته هاي قابل توجه رنگ لباس مرد عنکبوتي مي باشد . رنگ اين لباس که از دو رنگ آبي و قرمز تشکيل شده است ، همرنگ لباس سوپراستارهاي قبلي هاليوود مثل سوپرمن و ... مي باشد . اين دو رنگ اصلي پرچم ايالات متحده آمريکا مي باشد . اين رنگ لباس قهرمان داستان به مخاطب اين پيام را القاء مي کند که ، همانگونه که رنگ لباس منجي مردم و شهر آبي و قرمز بود ، منجي واقعي کشورها و ملت ها هم پرچمي به همين رنگ خواهد داشت و باعث مقبوليت پرچم آمريکا در ذهن مخاطبان مي شود .
6 ـ يکي ديگر از ويژگي هاي لباس مرد عنکبوتي ماسک اوست که کاملاً با تارهاي عنکبوت پوشيده شده است . اصولاً ماسک در اکثر فيلمهاي هاليوودي مطرح مي باشد . در اين مجموعه نيز غالب شخصيتهاي اصلي داراي ماسک هاي مختلف مي باشند . در قسمت سوم اين مجموعه ابتداي فيلم ، انواع ماسکهاي يکي از شخصيتها ( هدي ) را نشان مي دهد . ماسک ، کارکرد آن و فلسفه آن در مهماني هاي فراماسونها و گروههاي شيطان پرست ، مقوله اي مفصل و جدي مي باشد که حتي در بازي هاي کودکان نيز به شدت رسوخ نموده است . بررسي اين پديده در ابعاد گوناگون لازم و ضروري مي باشد که از فرصت اين نوشتار خارج است .
7 ـ يکي ديگر از نمادهاي اين مجموعه که نهادينه شده است ، علامت سلام شيطان پرستان است که مرد عنکبوتي در حالت فرستادن تار خود ، اين علامت را با دست نشان مي دهد . اين علامت يکي از رمزهاي ارتباطي ميان شيطان پرستان و گروههاي موسيقي راک و رپ مي باشد و در عکسهاي مرد عنکبوتي به طور واضح مشهود است .
علامت سلام شيطان پرستان در قالب شخصيت مرد عنکبوتي بر روي کليه محصولات با مارک مرد عنکبوتي ، در تمام بازارها ديده مي شود . لوازمي مثل حوله ، پتو ، اسباب بازي ، عکس، پوستر و ... که با اين علامت از مرد عنکبوتي در سطح شهر ديده مي شود .
حتي پارکهاي بازي ويژه کودکان که با شکل مرد عنکبوتي مي باشد ، اين حالت سلام شيطان پرستان را دارد . پذيرفته شدن اين علامت و نهادينه شدن آن در ميان مردم و کودکان ، در واقع نهادينه شدن نمادها و گروههاي شيطان پرست مي باشد . با اين علامت ماهيت اين منجي عنکبوتي کاملاً مشخص مي گردد ، « منجي شيطان پرست » .
کمتر کودکي را مي توان يافت که اسباب بازي يا وسايل مدرسه اش با عکسي از مرد عنکبوتي همراه نباشد . شايد در نگاه اول مسئله آنقدر جدي نباشد ، ولي با دانستن نقش و اهميت الگوپذيري و همزاد پنداري در کودکان و نوجوانان ، اهميت اين مطلب روشن خواهد شد . نسلي که در کودکي با الگوهاي مرد عنکبوتي و باربي ، همزاد پنداري کرده باشد ، در بزرگسالي ، چه باورها و نمادهايي را خواهد داشت ؟
8 ـ مرد عنکبوتي در قسمت اول ، جواني با چهره اي معصومانه است که بسيار مودب و اخلاق محور است . او نوعي زهد و پارسايي را به نمايش مي گذارد که در تمام مجموعه ديده مي شود . زندگي محقرانه او در يک اتاق ، نداشتن شغل مناسب و پر درآمد ، زندگي فقيرانه ، عدم سوء استفاده از قدرت ، عدم استفاده از امکانات رفاهي ، همه و همه شخصيتي نيمه زاهد از او ارائه مي دهد که براي مخاطب جذاب و دوست داشتني مي باشد .
9 ـ مرد عنکبوتي در قسمت اول با پدر دوست خود ، که قصد تسلط بر شهر را دارد درگير مي شود و شهر را از تهديد او نجات مي دهد . در قسمت دوم يکي از اساتيد دانشگاه که به قدرت علم و تکنولوژي مجهز است ، تلاش مي کند که شهر را نابود نمايد و باز منجي عنکبوتي ، ناجي شهر مي شود . در قسمت سوم ، عامل تهديد کننده شهر ، دو عامل مي باشد . مرد شني که توسط تکنولوژي تغيير ساختار مولکوي ، ساختارش از شن شکل گرفته و عامل دوم يک موجود ناشناخته ، سياه رنگ که خاصيت انگل مانند دارد و از خارج زمين وارد آمريکا شده است . در واقع منجي شهر با يک موجود تغيير ماهيت يافته و يک عامل بيگانه ، خارج از تمدن آمريکايي روبروست . بررسي اين مراحل مبارزاتي مرد عنکبوتي در سه قسمت و ارتباط آن با حوادث آخرالزمان و اتفاقات منجي آخرالزمان ، مقوله اي مهم و راهبردي مي باشد که بايد در جاي ديگر به آن پرداخت .
10 ـ در قسمت سوم ، يک عامل بيگانه از خارج زمين وارد مي شود و به تمدن غرب حمله مي کند . اين موضوع در بسياري از فيلمهاي هاليوودي تکرار شده است مثل مجموعه بيگانه که در چند قسمت ساخته شد . پيام اين موضوع براي جامعه آمريکا اين است که ، هميشه تمدن غرب و آمريکا مورد تهديد يک عامل بيروني و بيگانه و خارج تمدني است . زماني کمونيسم و زماني ديگر اسلام .
قرار دادن هميشگي مردم در حالت تهديد ، يکي از سياستهاي ايالات متحده است که به وسيله ي هاليوود و رسانه هاي خبري ايجاد مي گردد . اين تهديد يا کمونيسم است که چندين سال جنگ سرد و جنگ ستارگان را به خود معطوف کرد . يا اسلام است که تروريسم و حمله به آمريکا را به آن نسبت مي دهند .
موج بيگانه هراسي امروز تبديل شده است به اسلام هراسي يا اسلام فوبيا .
11 ـ يکي ديگر از موضوعات فرهنگ سازي مرد عنکبوتي ، ارائه مدل زندگي آمريکايي يا وسترنيزيشن مي باشد . وسترنيزيشن يا غربي سازي جهان به اين معني است که فرهنگ و روش و مدل زندگي غربي با تمام نمادها و فاکتورها براي تمام مردم جهان به صورت يک دستور العمل ارائه مي شود و مردم جهان طبق اين مدل غربي ، سبک زندگي خود را در ابعاد مختلف پيش مي گيرند .
مدل نامزدي غربي ، مدل رابطه دختر و پسر آمريکايي ، مدل لباس آمريکايي ، مدل تفريح غربي ، مدل بيان احساسات غربي ، مدل خواستگاري غربي ، مدل عصرانه يا ميان وعده هاي غذايي غربي ، مدل منجي گرايي غربي ، مدل دموکراسي آمريکايي ، مدل جشنواره اي غربي ، مدل زناشويي غربي ، همگي مدلهايي هستند که در سراسر مجموعه مرد عنکبوتي و غالب فيلمهاي هاليوودي به عنوان مدل زندگي آمريکايي به جهان ارائه مي گردد . هدف اين جريان استحاله فرهنگي و سيطره ي فرهنگ و مدل زندگي آمريکايي بر جهان مي باشد . نمونه هاي مختلف اين غربي سازي را در جامعه ايران نيز مي توان مشاهده کرد . مراسماتي مثل تزئين درختان و چراغاني کردن آن در ايام تولد حضرت مسيح توسط غير مسيحيان ، جشن ولنتاين يا عيد عشاق ، جشنواره مجسمه هاي يخي ، مغازه هاي فست فود ، شهربازيها و ... تمام اين موارد قسمتهايي از تمدن غرب هستند که در فرهنگ ما وارد شده است .
آنچه در مجموعه عنکبوتي و ديگر توليدات هاليوود ارائه مي گردد ، سيطره ي تار عنکبوتي فرهنگ استعماري و شيطاني يهود ، صهيونيزم ، فراسومانها ، شيطان پرستان است که همان تار تنيده شيطان براي اغواي بندگان خداست .
12 ـ چهره اي که از کليسا در قسمت سوم نشان داده مي شود ، بيشتر به کليساهاي قرون وسطي شباهت دارد . کليساهايي که با تاريکي و سياهي عجين است . اين سياه نمايي و تاريک نمايي کليسا در کنار سياه نمايي قرون وسطي در فرهنگ و تاريخ غرب ، هدفمند مي باشد . غرب با سياه نمايي قرون وسطي که دوران حاکميت کليسا و دين بر اروپاست ، در واقع حاکميت دين را زير سوال مي برد . آنچه هدف غرب است ، نشان دادن جامعه بدون سيطره دين است که پس از رنسانس از سيطره ي دين رها شد و به سکولاريزم منتهي شد . هر چه قرون وسطي را سياه نشان دهيم ، نقش دين در زندگي را تاريک و منفي جلوه داده ايم ، در حالي که قرون وسطي از چنين سياهي و مشکلاتي برخوردار نبوده و داراي رشد و امنيت نيز بوده است .
13 ـ آنچه براي کليسا نقش مثبت تعريف مي شود ، جايي مي باشد که صداي ناقوس کليسا باعث جدا شدن بيگانه از بدن مرد عنکبوتي مي شود . يعني باز آنچه نجات بخش مرد عنکبوتي است ، کليسا مي باشد . اين اتفاق يادآور موضوع اعتراف به گناه در نزد مسيحيان و در کليساست ، که فرد با اعتراف کردن به گناه خود و دادن وجهي به کليسا ، گناهانش را پاک مي کند .
14 ـ مرد عنکبوتي پس از رهايي از عامل بيگانه و کنار گذاشتن خصلت هاي منفي ، در زير دوش حمام قرار مي گيرد و با حالتي که آرامش رهايي و توبه را تداعي مي کند ، در حال نوعي غسل کردن است . اين عمل که در مسيحيت تعريف نشده است ، از فرهنگ اسلامي اخذ گرديده است . غسل کردن انواع آن در اسلام کاملاً معلوم و تعريف شده است حتي غسل توبه نيز در تعاليم اسلام آمده است ، که فرد پس از توبه کردن از گناهان خود براي پاکي روح و جسم ، غسل توبه انجام مي دهد . ولي در مسيحيت تنها غسل تعميد ، با چند قطره از آب مقدس موضوعيت دارد . پس آنچه مرد عنکبوتي پس از توبه ، به شکل غسل انجام مي دهد ، از فرهنگ اسلام گرفته شده است .
بدون آنکه نامي از اسلام برده شود . بعيد نيست مدتي ديگر آن را به نام تمدن غرب مصادره نمايند ، همانگونه که علوم اسلامي را پس از رنسانس ، در غرب بازخواني کرده و به نام خود ثبت نمودند .
15 ـ معماري که ما از کليسا در قسمت سوم مي بينيم ، داراي اشکال مثلثي فراواني مي باشد که يکي از نمادهاي معماري فراماسونري است .
بخش چهارم ـ تعريف مفاهيم در شبکه عنکبوتي
1 ـ مرد عنکبوتي ، فردي است که نسبت به دنيا تمايل چنداني ندارد و به حداقل آن رضايت داده است . او نوعي معصوميت در چهره دارد و در قسمتهاي اول و دوم ، دلي بي کينه و سرشار از محبت و نوع دوستي همراه دارد . او کمک به ديگران و نجات مردم را اولويت زندگي خود قرار داده و حتي گاهي اين اولويت ، اصل زندگي اش و تشکيل دادن خانواده را تحت تاثير قرار مي دهد و باعث مشکلاتي بين او و نامزدش مي شود .
او رسالت خود را کمک به ديگران و نجات جان انسانها قرار داده و گاهي نيز شهر و جامعه و حتي کشور توسط او نجات مي يابد . اين نوع از منجي گرايي در هاليوود سابقه طولاني دارد . در نقش هايي مثل سوپرمن ، بت من ، نابودگر و ... هميشه جامعه آمريکا را به عنوان نماد جامعه بشري معرفي کرده و وقتي تهديدي براي اين تمدن پيش مي آيد ، يک قهرمان پيدا مي شود و دنيا را که همان آمريکاست نجات مي دهد . در مجموعه عنکبوتي نيز اين روش تکرار مي شود . حتي به صراحت در يک صفحه از قسمت سوم ، وقتي يک تيزر تبليغاتي از مرد عنکبوتي بر روي سردر يک مغازه نشان داده مي شود ، پيرمردي به پيتر ( مرد عنکبوتي ) مي گويد : به نظر من حتي يک نفر هم مي تواند تحول ايجاد کند . اين جمله شايد در برخي موارد صحيح باشد ، اما در سطح مسئله اي چون منجي گرايي و اصلاح و نجات يک جامعه ، هيچ گاه يک فرد به تنهايي نمي تواند تحول ايجاد نمايد .
منجي گرايي که در هاليوود تبيين مي شود ، منجي گرايي فرد محور است . تمام کارها ، تمام اصلاحات ، تمام تحولات ، تمام مبارزات را يک نفر انجام مي دهد و هيچ کس ، هيچ کاري انجام نمي دهد تا منجي آمده و مشکلات را حل نمايد . اين موضوع به طور واضح در مبارزات مرد عنکبوتي ديده مي شود . هنگامي که او به تنهايي به سراغ تهديد کنندگان شهر مي رود و با آنها مبارزه می کند ، مردم يا اصلاً حضور ندارند و يا اگر هستند تنها تماشاچي مي باشند و به تشويق منجي خود مي پردازند .
2 ـ نکته ديگر در اين نوع منجي گرايي آن است که ، تهديدهايي که جامعه را مورد هدف قرار داده ، دفع آن فقط در توان منجي مي باشد که با سرعت عمل خود و ابزارهايي که دارد ، با دشمن وارد مبارزه مي شود و او را شکست مي دهد ، يعني در اين مبارزات هيچ تعريفي از مبارزات مردمي و وارد شدن مردم در نجات جامعه و سرنوشت خود ديده نمي شود . مي توان گفت : توان مردم در اين ديده نمي شود که وارد مبارزات شوند . اين دو نکته با منجي گرايي ، موعود گرايي و مهدويت صحيح که در اسلام وجود دارد کاملاً متفاوت مي باشد .
در اسلام منجي گرايي ، فرد محور نمي باشد ، يعني اينگونه نيست که منجي به تنهايي بيايد و تمام کارها را اصلاح نمايد و همه ي مشکلات را حل کند ، بلکه خود مردم نيز در اصلاح و رفع مشکلات نقش جدي و کليدي دارند . تمام تلاش امامان شيعه در اصلاح جامعه و رفع مشکلات ، بر پايه ي تربيت انسانها و تلاش براي گسترش سطح آگاهي عمومي براي حل مشکلات بوده است .
آنچه در سيره ي ائمه ديده مي شود بر اين اصل استوار بوده که امامان تا زماني که ياران آماده نداشتند دست به قيام نمي زدند . پس قدم اول در اصلاح جامعه ، کادرسازي و نيروسازي براي ايجاد حرکت سازماني و جنبش اجتماعي مي باشد ، که حتي خود پيامبر نيز به اين روش رسالت خود را آغاز نمود . هدف پيامبران و منجيان الهي ، اصلاح جامعه و نجات آن بوده است و اصلاح يک جامعه بدون خواست عمومي آن تحقق نمي يابد و لزوم اين خواست ، مشارکت عمومي و گروهي مردم در ايجاد اصلاحات و تلاش در رفع مشکلات مي باشد .
همين نکته در مقوله ي منجي گرايي و مهدويت نيز ديده مي شود . حضرت ولي عصر (عج) هنگامي قيام جهان خود را آغاز مي کند که ياران اصلي و فرعي ايشان مهيا شده باشند و اقبال عمومي براي اصلاح و انقلاب حضرت ، ايجاد شده باشد . (5)
در صورتي که اين اصل را نپذيريم و قائل به اين باشيم که منجي به تنهايي خود مي تواند و بايد جامعه را اصلاح نمايد و انسانها را نجات دهد ، منجي گرايي و مهدويت يک افيون و تهديد براي جامعه خواهد بود . آنچه در تفکرات انحرافي انجمن حجتيه و ديگر فرق در مقوله ي مهدويت شکل گرفته است که هنوز رگه هايي از آن در جامعه ما وجود دارد ، دقيقاً همين مطلب مي باشد ، که ما در ايجاد و بسترسازي ظهور حضرت و اصلاح جامعه هيچ نقشي نداريم و ثمره ي آن ترويج ظلم و فساد خواهد شد ، تا خود حضرت بيايند و جامعه را اصلاح کنند .
اين تفکر که اعتقاد دارد امام بايد بيايد و جامعه را اصلاح نمايد يک تفکر انحرافي و التقاطي در موضوع مهدويت است : چون طبق حديث حضرت زهرا : ( مثل الامام کمثل الکعبه اذ توتي و لا تاتي ) (6) ؛«مثل امام مثال کعبه است که مردم بايد به سراغ او روند و او نمي آيد ». رسالت امام مانند رسالت پيامبر نيست که چه مردم اقبال کنند چه نکنند ، رسالت خود را انجام مي دهد ، بلکه امام مانند کعبه منتظر مي ماند تا مردم به سراغ او رودند ، همان چيزي که در به خلافت رسيدن اميرالمومنين علي « عليه السلام » اتفاق افتاد . با اين مبنا آنچه بايد اتفاق بيفتد اين است که جامعه بايد به سمت امام برود و اين امام است که منتظر مردم است . جامعه بايد از نظر عمل به دين ، احياي سنت هاي الهي و عدالت به سمتي برود که به معيارهاي امام نزديک شود و زمينه را مهيا نمايد تا امام اداره و حکومت جهان را شکل دهد .
بي شک براي تحقق اين موضوع جامعه بايد حرکت کند و تک تک افراد آن در جايگاه اجتماعي خود وظيفه دارند . اين موضوع را در ادعيه نيز مي بينيم ، مثلاً در دعاي (اللهم الرزقنا توفيق الطاعه ...) که حضرت طيف هاي مختلف اجتماعي را نام مي برند و وظايف اخلاقي و اجتماعي هر يک را ذکر مي کند . جامعه سازي اخلاق و دين توسط خود مردم ، يکي از وظايف انسانها در دوره ي غيبت مي باشد که خود حضرت نيز در نامه خود به جناب شيخ مفيد ، اين مطلب را يادآور مي شوند . (7)
اگر قرار بود حضرت به تنهايي قيام نمايند و به جامعه و جهان را اصلاح نمايند ، چرا تا کنون اين کار انجام نشده است ؟ چرا اصلاً مقوله ي غيبت صورت گرفت ؟ چرا دوران غيبت کبري شروع شد ؟ و يا اصلاً چرا يازده امام پيشين اين رسالت را انجام ندادند ؟ با اينکه مي دانيم (کلهم نور واحده) (8) مي باشند . پس در مقوله ي مهدويت و منجي گرايي صحيح ، دو نکته اساس و پايه آن مي باشد :
1 ـ قيام ، اصلاح و اقامه عدل توسط يک فرد به تنهايي و بدون مشارکت مردم ميسر و ممکن نيست ، چون اين امر با اسباب طبيعي بايد پيش رود .
2 ـ نقش مردم در مبارزات و اصلاحات و تغيير ساختار و دفع تهديدات نقش کليدي و مهم مي باشد و تا اين عامل مهيا نباشد نمي توان هيچ تغيير و يا اصلاح کلان را شکل داد . ولي آنچه در منجي گرايي عنکبوتي مطرح مي شود بر خلاف اين حقيقت است .
نتيجه منجي گرايي عنکبوتي اين است که مردم براي دفع تهديد و اصلاح جامعه هيچ تلاشي انجام نداده و به سمت تعالي حرکت نمي کنند بلکه يک فرد که منجي شهر و جامعه است ظاهر مي شود و همه چيز را اصلاح مي کند و همه ي دشمنان را از بين مي برد . هدف هاليوود و استعمار غرب نيز دقيقاً همين مي باشد که شيعه به عنوان اصيل ترين و غني ترين مکتب در اسلام ، که داراي پتانسيل هايي چون عاشورا و مهدويت مي باشد ، فلج اعتقادی مي شود . شيعه با داشتن تفکر عاشورايي در مقابل هر ظلم و بي عدالتي قيام مي نمايد و با داشتن مهدويت ، هميشه به آينده اميدوار مي باشد و براي بهتر شدن و تغيير وضعيت حرکت مي کند . اگر استعمار بتواند با استحاله ي مفهومي ، عاشورا را از اين مفهوم تهي کند و آن را فقط به يک نمايش و ارکستر عزا تبديل نمايد ، در واقع رسالت عاشورا رااز شيعه گرفته است و شيعه دچار فلج عقيدتي مي شود . همچنين اگر استعمار ، مهدويت را ، که اميد همراه با حرکت ، براي بهتر شدن و اصلاح و رفع مشکلات و تلاش براي مهيا کردن بستر حکومت صالحان است را ، تبديل کند به نشستن و منتظر بودن و عدم فعاليت فردي و اجتماعي ، در واقع تفکر مهدويت را در ميان شيعه استحاله نموده است . با فلج شدن اين دو اصل در شيعه ، اصل امامت نيز از مدار خارج خواهد شد و در نتيجه عدالت نيز ديگر موضوعيت ندارد و وقتي عدالت محور نباشد ، معاد نيز مفهومي نخواهد داشت . با اين روش کليه ي مباني فکري و حرکتي شيعه تغيير مفهوم داده ، ديگر ماهيت اصلي خود را نخواهد داشت . هاليوود به عنوان قوي ترين ابزار رسانه اي يهود ، در راستاي ناتوي فرهنگي در مقابل تشيع ، اين تغيير مفهوم و تحريف کلام را عملياتي مي نمايد . همان گونه که يکي از کارهاي يهود ، تحريف کلام از مواضع آن بوده است . (9) با تبليغ و نهادينه کردن اين نوع از منجي گرايي ، مهدويت و انتظار ، در واقع مردم جهان براي هميشه به زندگي روزمره ي خود مشغول خواهند بود تا منجي بيايد و مشکلات را حل نمايد و وقتي مي آيد و مشغول مبارزه با مخالفان و دشمنان است ، مردم فقط نظاره گر خواهند بود و براي منجي هورا خواهند کشيد .
3 ـ موضوع ديگري که در مقوله ي منجي گرايي در مجموعه عنکبوتي به آن پرداخته شده است ، عدم عصمت و احتمال گناه و اشتباه در منجي مي باشد .
مرد عنکبوتي در قسمت اول و دوم ، به دور از اشتباه و گناه پيش مي رود و سعي در نجات جامعه خود دارد ، ولي در قسمت سوم بعد جديدي از شخصيت او ظاهر مي شود . او به واسطه ي کينه اي که از قاتل عموي خود دارد ، تمام وجودش پر از خشم و نفرت و انتقام مي شود . هنگامي که در خواب با فکر انتقام از قاتل ، با خود کلنجار مي رود ، ماده ي بيگانه ي انگلي به بدن او مي چسبد و سراسر لباس او را مي پوشاند . او با اين لباس قدرت بيشتري پيدا مي کند و شروع مي کند به انتقام گيري ، کينه ورزي و تحقير ديگران . او در اثر تشويقهاي مردم و تمجيدهايشان دچار خودشيفتگي و غرور مي شود و تنها خودش را مي بيند . پيدا شدن اين احساس ها باعث مي شود به کارهاي اشتباهي دست بزند که ديگر معصوميتي در چهره اش نباشد . آنچه اين روند به مخاطب القا مي کند ، اين است که منجي انسانها هم مي تواند مغرور و خودپسند شود ، مي تواند دچار حس انتقام و کينه توزي شود و مي تواند دست به کارهايي بزند که باعث فساد و تباهي شود . در قسمت سوم حتي به صراحت از طرف مدير روزنامه مطرح مي شود که بايد عکس مرد عنکبوتي در حال ارتکاب جرم گرفته شود . وقتي مردم بپذيرند منجي هم مي تواند اشتباه کند و گناهي مرتکب شود و محوريت يک انسان معصوم از بين برود ، هر کس که از ابراز قدرت و نفوذ مالي برخوردار باشد ، مي تواند ادعاي منجي بودن نمايد . همانگونه که در جنگ عراق و آمريکا ، جرج دبليو بوش ، ادعاي منجي بودن براي تمام کشورها را مطرح نمود . عصمت منجي و امام که در مهدويت شيعه موضوعيت دارد ، يک نکته اساسي و کليدي در اين مقوله است . در صورت زير سوال رفتن آن و يا کمرنگ شدن آن ، فرصت براي مدعيان مهدويت مهيا خواهد شد . مجموعه عنکبوتي در راستاي اهداف تهديد نرم ، سعي دارد شرط عصمت و عدم خطاپذيري منجي بشريت را زير سوال برده و کمرنگ نمايد .
4 ـ نکته ي ديگري که قابل توجه است اينکه مرد عنکبوتي براي گرفتن انتقام کشته شدن عمويش که به ناحق کشته شده است ، وارد ميدان مي شود و دست به آن اقدامات مي زند و در نهايت اشتباه معرفي مي شود . اين داستان دقيقاً از روي علت ظهور حضرت ولي عصر (عج) کپي برداري شده است . حضرت صاحب الزمان (عج) ، علت قيام خود را خونخواهي و انتقام از کشته شدن جد بزرگوارش ، حسين بن علي ، عنوان مي کند و با اين شعار قيام مي نمايد و از قاتلان آن حضرت انتقام مي گيرد . (10) قيام حضرت و انتقام گرفتن ايشان بر حق استوار است . در مجموعه عنکبوتي سعي شده مسئله انتقام گرفتن را يک رفتار ضد اخلاقي و اشتباه قلمداد نمايد و در نهايت در پايان فيلم نيز مرد عنکبوتي ، قاتل عمويش را مي بخشد . شايد يهود در حال عرصه سازي فرهنگي براي خنثي کردن شعار يا لثارات الحسين باشد تا پس از ظهور حضرت ، مردم از ايشان بخواهند تا قاتلان جدشان راعفو کنند .
شخصيت پردازي که براي قاتل عموي او شکل مي گيرد ، جاي دقت بيشتري دارد . در ابتداي فيلم مرد قاتل که از زندان فرار کرده است به خانه اش مي رود تا دخترش را ببينند . بيشتر سکانسهايي که او نقش ايفا مي کند همراه با موسيقي آرام و درام مي باشد ، به طوري که حس نوع دوستي و ترحم را در مخاطب نسبت به اين فرد فراري و قاتل بر مي انگيزد . جملاتي که او در ديالوگ هايش به کار مي برد ، بسيار قابل تامل است . او در جايي که با همسرش روبرو مي شود چند جمله مي گويد : « براي کاري که کردم دليل خوبي داشتم » و « من آدم بدي نيستم ، سرنوشت بدي داشتم » اين جمله ها در داستان فيلم نيز تاييد مي شود . هنگامي که او به داخل گودال شن مي افتد و ناخواسته تغيير ساختار مولکولي مي يابد و تبديل به مرد شني مي شود ، مخاطب مي پذيرد که او واقعاً ناخواسته سرنوشت بدي داشته است .
او حتي در پايان فيلم نيز که با مرد عنکبوتي روبرو مي شود ، دو جمله ي کليدي را به کار مي برد ، « خودم انتخاب نکردم که اين باشم » و « از تو نمي خوام ببخشي ، فقط مي خوام که درک کني » جملات مرد شني که در طول فيلم به کار مي رود و سرنوشتي که براي او رقم مي خورد ، اين مطلب را به مخاطب انتقال مي دهد که مجرم و گناهکار ، ناخواسته گناهي را مرتکب مي شود و سرنوشت او بد رقم خورده است .
اين نوع نگاه که سعي مي شود براي مرد شني تبيين شود مقوله اي مفصل در مباحث جرم شناسي و مباحث کلامي جبر و اختيار مي باشد . در مقوله ي جرم شناسي که در حال حاضر فعالان حقوق بشر آمريکايي از آن سوء استفاده مي کنند ، اين موضوع مطرح مي شود که بسياري از جرم ها ، جرم محسوب نمي شود ، چون طرفين آن با رضايت آن را انجام مي دهند مثل هم جنس بازي ، فحشاء خانوادگي ، فيلمبرداري از مسائل خصوصي ديگران و .. در تمام اين موارد چون طرفين نسبت به آن رضايت دارند ، اين عمل ديگر جرم محسوب نمي شود .
در موارد ديگر نيز براي تبرئه ي فرد مجرم ، اين بحث را مطرح مي کنند که آيا مجرم ، خود به تنهايي مجرم است ؟ يا اينکه جامعه ، خانواده ، تربيت و بسياري عوامل ديگر در شکل گيري جرم دخيل بوده است . با دامن زدن به اين عوامل و کمرنگ کردن نقش اراده ي فرد ، کم کم اين باور تقويت مي شود که مجرم ، ديگر مجرم نيست . در حوزه ي مباحث کلامي نيز ، با اعتقاد به جبري گري اين نتيجه حاصل مي شود که هر چه اتفاق مي افتد ، خواست خدا بوده و بشر در آن دخالتي ندارد . اين همان تفکري است که توسط امويان رواج يافت و باعث شکل گيري تفکرات معتزله گرديد . اين تفکر که در حال حاضر نيز وجود دارد خيلي از جريانات و حوادث تاريخي را خواست خدا مي داند ، مثلاً روي کار آمدن معاويه و حکومت او را خواست خدا مي دانند ، کشته شدن امام حسين به دست يزيد را خواست خدا مي داند .
بسياري از وهابيان در حال حاضر بر اين عقيده اند که يزيد گناهي مرتکب نشده است و خواست خدا بوده است که امام حسين به آن شکل به شهادت برسد . با پذيرش اين دو مسئله ، يعني :
1ـ مجرم در ارتکاب جرم خود ، به تنهايي مجرم نيست بلکه عوامل محيطي و تربيتي در آن نقش داشته و اراده ي شخصي نقش چنداني ندارد .
2 ـ حوادث و اتفاقات ، به خواست خداوند اتفاق مي افتد و بشر دخالتي در آنها ندارد .
نتيجه اي که حاصل مي شود اين خواهد بود که مقوله اي به نام تبري و دشمني با دشمنان خدا موضوعيت ندارد و لعن دشمنان خدا و پيامبران و ائمه ، مفهومي نخواهد داشت و نهايتاً نيز انتقام گيري از قاتلان و دشمنان اهل بيت و امام حسين نيز موضوعيت ندارد . مجموعه عنکبوتي با روش جنگ نرم و عرصه سازي فرهنگي به روش هاليوود ، تلاش دارد اين مفاهيم را در ميان مردم جهان ، خصوصاً شيعه نهادينه نمايد . همان طور که در روايات آمده است قيام حضرت صاحب الزمان (عج) بر اساس خونخواهي و انتقام خون سيدالشهداء مي باشد و قبل از ظهور حضرت ، فرهنگ عاشورا در ميان مردم جهان گسترش مي يابد و مردم آماده اين انتقام خواهند شد . رسالت امروز يهود ، تحريف اين مفاهيم است .
5 ـ نکته ديگري که مي توان در بحث منجي گرايي مطرح نمود اين است که ، اساساً ما منجي را براي چه مي خواهيم ؟ آيا ما منجي را براي رفع مشکلات و نيازهايمان مي خواهيم ؟ آيا منجي رسالتي جز اين ندارد که حوادث و بلاها را از سرما بر طرف نمايد ؟ آيا منجي فقط واسطه ي رفع حاجات و دريافت عنايات است ؟ آيا ما بايد به زندگي عادي و روزمره ي خود مشغول باشيم و وقتي دچار مشکل شديم از منجي بخواهيم که آن مشکل را حل نمايد ؟ آيا مي توانيم به امور عادي مملکتي و حکومتي مشغول باشيم و به رشد و توسعه کشور بپردازيم بدون آنکه توجهي به منجي داشته باشيم و فقط در وقت تهديدهاي امنيتي از او مدد بخواهيم ؟ آنچه در مجموعه عنکبوتي درباره ي کارکرد منجي در ارتباط با مردم و مردم در ارتباط با منجي ارائه مي دهد ، دقيقاً همين است .مردم و منجي هر کدام مشغول زندگي خود هستند ، مردم در لذتهاي زندگي و روزمرگي ها و بهشت شداد آمريکا غرق هستند و منجي هم در حال زندگي معمولي خود است ، تا اينکه مشکلي و حادثه اي پيش مي آيد و روال زندگي مردم به هم مي خورد و اينجاست که منجي عنکبوتي مي آيد و مشکل را رفع مي کند تا مردم در آرامش روزمره خود قرار گيرند . اصولاً در اين تفکر منجي قرار نيست بيايد و چيزي را اصلاح کند و يا جامعه را تغيير دهد ، بلکه همين زندگي جامعه اي که هست ، جامعه مطلوب در نظر گرفته مي شود که همان جامعه ليبرال دموکرات سرمايه دار غرب مي باشد .
آنچه در نگاه منجي گرايي و مهدويت شيعه صحيح و حق است بر خلاف اين مي باشد . منجي فقط براي رفع نيازها ، حاجات ، مشکلات و تهديدها نمي باشد ، بلکه منجي ، رسالتش و هدفش تعالي ايمان و عقل جامعه بشري و اقامه ي عدل و بندگي خداوند و بر طرف نمودن ظلم و جور به کمک مردم از روي زمين مي باشد . رسالت منجي جهانی سازي اخلاق و درستکاري و افزايش سطح آن در ميان مردم به کمک مردم مي باشد . در تفکر شيعي جامعه بايد به سمت آرمانها و ايده آل هاي منجي حرکت نمايد و به حال و امروزش راضي نباشد ، بلکه تلاش کند براي تحقق عقلانيت و انسانيت و بندگي خداوند بر روي زمين .
رسالت منجي هدايت و تربيت جامعه و تشکيل حکومت جهاني و اداره نمودن آن بر محوريت حق و عدل مي باشد .
نگاه ابزاري به منجي با محوريت نيازها و خواستهاي لذت محور انساني ، نگاهي انحرافي به اين مقوله مي باشد .
6 ـ تفاوت ديگري که ميان منجي عنکبوتي با منجي اسلام وجود دارد ، سطح علم و آگاهي منجي نسبت به حوادث ، عالم و کل امور مي باشد . علم منجي عنکبوتي نسبت به حوادث ، محصور به راديو بي سيم اداره ي پليس مي باشد ، اما آنچه در علم امامت اسلام مطرح است ، بسيار فراتر و گسترده تر از علوم بشري مي باشد . اين رويکرد به علم و آگاهي منجي نسبت به وقايع در مجموعه عنکبوتي ، علم غیب و علوم لدني امام را کمرنگ کرده و با تحريف همراه مي نمايد .
7 ـ نکته ديگري که درباره ي منجي عنکبوتي مي توان گفت : استفاده از رواياتي است که درباره ي حضرت ولي عصر (عج) و ويژگي هاي دوران آخرالزمان و عصر ظهور آمده است . در قسمت سوم چند جمله درباره ي مرد عنکبوتي گفته مي شود : « کسي که نمي دونيم کي هست و از ما هم توقعي ندارد » و « او در دل تاريکي بيرون آمد تا به مردم کمک کند ، درست در موقعي که هيچ اميدي وجود نداشت » . اين دو جمله درست اوصاف حضرت صاحب الزمان (عج) مي باشد که در روايات آخرالزماني آمده است ، با اين مضمون که « حضرت در ميان مردم زندگي مي کنند بدون آنکه کسي او را بشناشد و وقتي حضرت ظهور مي کنند خيلي از مردم مي گويند ما او را قبلاً ديده ايم » و « حضرت زماني ظهور مي کند که دنيا پر از ظلم و جور شده باشد و هيچ اميدي وجود نداشته باشد » . نوع زندگي مرد عنکبوتي نيز گرته برداري از نوع زندگي حضرت مي باشد ، به طوري که در ميان مردم زندگي مي کند و نشست و برخاست دارد ، مشکلات آنها را بر طرف مي نمايد و به جز تعدادي محدود ، بقيه از هويت او اطلاع ندارند . اين همان روش زندگي امام زمان (عج) مي باشد .
8 ـ از ويژگي هاي ديگر منجي عنکبوتي ، رابطه ي جنسي اوست . نوع تعاملات جنسي او دقيقاً مدل آمريکايي هاليوودي مي باشد . منجي گرايي هاليوودي اجين شده است با سکس . هاليوود هيچ ابايي ندارد که برهنگي و همخوابگي پيامبران و منجيانش را به تصوير بکشد . مثلاً در فيلم آخرين وسوسه ي مسيح ، همخوابي مسيح را با هسرش ( به روايت يهود ) نشان مي دهند . برهنگي ذات فرهنگ غرب است . تمدن غرب با پورن و سکس و برهنگي پيش مي رود . حيازدايي و حرمت شکني از هر نوع موجود مقدس جزء فرهنگ هاليوود و غرب مي باشد که ريشه در تفکرات و عقايد يهود دارد . همين شيوه را در داستانهاي پيامبران به روايت يهود داريم .
9 ـ يکي از مفاهيمي که در فرهنگ آمريکايي فراموش شده ، مفاهيمي چون ايثار ، شهادت و جانبازي مي باشد . در بسياري از صحنه ها مرد عنکبوتي با فداکاري و به خطر انداختن جان خود ، براي نجات مردم ، اين مفهوم را بازسازي مي نمايد و در قسمت دوم ، هنگامي که موفق مي شود ترن خارج از کنترل را مهار نمايد ، از هوش مي رود و بر روي دستان مسافران به حالتي شهادت گونه ، حمل مي شود و مردم او را به خاطر اين فداکاري ستايش مي کنند . فرهنگ و مدل زندگي آمريکايي اين مفاهيم را ندارد و براي خلق آن از شخصيتهاي سينمايي کمک گرفته مي شود . اين شخصيت سازي را در فيلم 300 و گلادياتور نيز مشاهده مي کنيم .
10 ـ يکي ديگر از مقولاتي که بايد در مجموعه عنکبوتي به آن توجه نمود ، جايگاه خدا در اين مجموعه است . همانطور که در غالب توليدات هاليوودي ، خدا جايگاه و محوريتي ندارد ، در روند کلي مجموعه عنکبوتي نيز هيچ نامي و يادي از خدا به ميان نمي آيد . مدل زندگي که در اين مجموعه ارائه مي شود ، يک زندگي سکولار ولائيک است . زندگي که خدا در آن موضوعيت ندارد و بشر با تدبير و تکنولوژي ، تمام نيازها و امور خود را به انجام مي رساند . بشر هاليوودي ، اصالت و محوريت را بر انسان مي گذارد ، همه چيز با انسان تعريف مي شود ؛ حقوق بشر ، امنيت بشر ، جامعه بشري ، عدالت بشري ، قوانين شهروندي ، تدبير بشر ، علم بشر ، آينده بشر ، نياز بشر ، احساس بشر ، رضايت بشر و ... همه چيز با محوريت اصالت لذت بشر و اصل هدونيزم تعريف مي گردد . اصالت لذت و انسان محوري مرکز دايره ي تمدن انسان آمريکايي و غربي مي باشد . (11)هر چه بر طبق ميل و خواست او باشد ، حقانيت دارد و هر چه بر خلاف ميل او باشد مخالف حقوق بشر نام مي گيرد . انسان محوري غربي در مقابل خدا محوري قرار دارد . اين موضوع آنقدر گسترش و ريشه يافته که حتي منجي که قرار است بشر و جامعه اش را نجات دهد ، به جاي تکيه بر خدا و تاييدات او به نیش يک عنکبوت تکيه دارد .
بر عکس حضرت صاحب الزمان (عج) زماني که ظهور مي نمايند بر خانه کعبه تکيه مي زند و اعلان رسالت مي نمايند ، اين تکيه زدن بر کعبه نماد تکيه به خدا و دين اوست . منجي که قدرت خود را از غير خدا کسب مي کند ، اين منجي مصداق کامل آيه ي 41 سوره عنکبوت مي باشد .
کساني که به غير خدا ، دوستاني بر مي گزينند ، بر خانه عنکبوت تکيه کرده اند ، که سست ترين خانه هاست . اتفاقاً منجي عنکبوتي نيز بر غير خدا توکل کرده و دوستي غير خدا را بر مي گزيند و اصلاً از خدا يادي نمي کند و در نجات مردم و جامعه نيز موفق نشان داده مي شود . اين همان استحاله ي فرهنگي و تحريف مفاهيم است که توسط يهود در هاليوود شکل مي گيرد . يهود با طراحي اين شخصيت و اصالت دادن به دوستي با غير خدا و موفق نشان دادن قهرمان داستان ، الگويي بر خلاف مدل الگوهاي قرآني و الهي تعريف مي نمايد . اين عمل مصداق « يحرفون الکلم عن مواضعه » (12) در رابطه با يهود مي باشد . يهود با ارائه چنين الگويي سعي دارد ذهنيت انسانها را نسبت به مفاهيم فطري و الهي که در قرآن تبيين شده ، دچار انحراف و سردرگمي نمايد .
با اين روش رسالت اهل حق مشکل تر خواهد بود ، چرا که ابتدا بايد مفاهيم ذهني ساخته شده توسط يهود را از بين ببرند و سپس مفاهيم فطري و الهي قرآن را براي انسانها تبيين و قابل فهم نمايند .
11 ـ در پايان قسمت سوم ، منجي عنکبوتي نمي تواند بر دو دشمن خود پيروز شود و تا آستانه ي تحقير و از بين رفتن پيش مي رود ، ولي در آخرين لحظات ، دوستش سوار بر تخته ي پرنده اش که با قدرت تکنولوژي حرکت مي کند ، به کمک او مي آيد . آنچه در اين قسمت به مخاطب القا مي شود ، اين است که منجي هر مقدار هم که توانا و شکست ناپذير باشد ، موجودي پيدا خواهد شد که بر او برتري داشته باشد و او را شکست دهد . تحقير شدن قهرمان و منجي شهر در مقابل چشم مردي که او را باور دارند ، در واقع شکستن اسطوره ی شکست ناپذيري منجي مي باشد . اينکه مردم باور کنند منجي هم حرف آخر و بالاترين حرف را نمي زند و ممکن است ، کس ديگري باشد که بر او برتري داشته باشد ، اصل وجود ضرورت منجي را زير سوال مي برد . منجي که احتمال شکست خوردنش وجود دارد ، به چه پشتوانه اي بيايد و قيام کند و تغيير و تثبيت نمايد ؟ منجي به کسي گفته مي شود که رهايي بخش و تمام کننده ي همه ي سختي ها و از بين برنده ي تمام باطل هاست ، حال اگر اين احتمال وجود داشته باشد که منجي از اهل باطل شکست بخورد ، آيا باز مي توان به منجي اميد داشت ؟ شکستن باور مردم نسبت به منجي و تمام کننده بودن او ، يکي از پيامهاي اين مجموعه است .
12 ـ يکي ديگر از مباحث ، سه گانه محوري در توليدات هاليوود مي باشد . هر چند اخيراً مرد عنکبوتي 4 نيز در حال ساخت مي باشد ، اما بسياري از توليدات هاليوود ، سه قسمتي مي باشد . اين سه گانگي در مقابل دوگانه محوري و دو آليزم قرآن و اسلام مي باشد .
رسالت جلوه هاي ويژه هاليوودي در ميخکوب کردن مخاطبانش ، همان رسالت مسحور کردن بني اسرائيل ، توسط سامري ، به وسيله ي گوساله اش مي باشد . سامري با فناوري و صنعتي که مي دانست ، تکنولوژي را به بني اسرائيل ارائه داد که آنها ، آن را به عنوان معجزه و قدرت او پذيرفتند . بني اسرائيل مسحور قدرت فناوري گوساله ي سامري شدند که با آنکه بي جان بود ، از خود صدا توليد مي نمود . اين تکنولوژي مسحور کننده آنقدر قدرتمند بود که باعث پرستش مردم شد ، همانگونه که امروز برخي هاليوود آمريکا را مي پرستند . هاليوود امروز با جان دادن به ذهنيات و موجودات خيالي ، چنان فضاي مجازي براي مخاطب ايجاد مي کند ، که آن را با واقعيت اشتباه مي گيرد . مخاطب ميان تطبيق خيال و واقعيت دچار اشتباه مي شود و گاه دنياي مجاز را به جاي دنياي حقيقي تلقي مي کند . پذيرفتن قدرتهاي عالم مجاز در حد واقعيت ، باعث گرايش مخاطب به عوالم خيال و مجاز خواهد شد و آن خيال را به عنوان واقعيت مي پذيرد و دنبال مي کند . اينکه اکثر مخاطبان هاليوود ، آمريکاي هاليوودي را به جاي آمريکاي واقعي مي پذيرند و آن را بهشت آمال و آرزوها مي پندارند ، ثمره ي اين شيوه است .
14 ـ رسالت ديگر جلوه هاي ويژه در هاليوود ، هيجان زايي براي مخاطب مي باشد ، ايجاد و دامن زدن به هيجان ، يکي از برنامه هاي هاليوود مي باشد . جامعه اي که پيوسته در معرض بمباران هيجاني قرار گيرد ، جامعه اي در حال انفجار خواهد بود . (15) هر هيجان در يک سيکل خاص بايد تخليه شود تا باعث آرامش روح و جسم گردد . جسم و روح نياز دارد پس از تخليه شدن در يک دوره ي مشخص ، انرژي خود را بازيابي نمايد و مهيا شود براي هيجاني ديگر ، ولي زماني که جسم و روح به طور مداوم در معرض بمباران هيجاني قرار گيرد ، و تخليه و بازسازي انرژي نشود به انهدام خواهد رسيد . هيجان زايي مدام به گسترش فساد ، بيماريهاي رواني ، خودگريزي ، خودکشي ، هنجار شکني و ... منجر مي شود .
15 ـ يکي ديگر از رسالت هاي جلوه هاي ويژه کمرنگ کردن مقوله معجزه و کرامت هاي الهي مي باشد ، که اختصاص به اولياء الهي و پيامبران دارد . جلوه هاي ويژه با نشان دادن صحنه هاي غير طبيعي و خرق عادت و قدرتهاي فوق طبيعي ، معجزه و کرامت رااز انحصار پيامبران و اولياء خارج کرده و آن را در حد توانايي هاي انسانهاي معمولي مي آورد .
بخش پنجم ـ نتيجه گيري
نگاه استراتژيک داشتن به مقوله ي سينما و توليدات آن ، لايه هاي پنهان و زيرين اين عرصه را نشان مي دهد . سينماي استراتژيک ضرورتي است که در مقوله ي تهاجم فرهنگي و مقابله با ابعاد ناتوي فرهنگي و تهديد نرم ، براي متفکران جهان اسلام ضروري و بديهي مي باشد . سينماي استراتژيک علاوه بر بررسي ابعاد اجتماعي ، هنري و سينمايي توليدات تصويري ، به مقولات عرصه سازي ، سياست و آينده سازي و مفهوم سازي نيز توجه مي نمايد .
امروز غرب براي صدور فکر و تمدن از ابزارهايي چون کتاب و مکاتب مختلف فلسفي کمتر استفاده مي کند . آنچه امروز ابزار کار آمد صدور تمدن و فرهنگي غرب است ، سينما و تصوير مي باشد . قدرت تاثيرگذاري تصوير نسبت به کلمه هزار برابر مي باشد . (16) تصوير با درگير نمودن چشم ، گوش و ادراک انسان ، تمام حواس را به خود معطوف مي دارد . ذهنيت و خيال و آنچه مباني جهان بيني غرب را شکل مي دهد در سينما به تصوير تبديل مي شود و به جهان ارائه مي گردد . مخاطب جهاني با ديدن توليدات رسانه هاي غرب ، با تمدن آن آشنا مي شود و مباني تفکري غرب در زندگي اش نهادينه مي شود و تبديل مي شود به يک شهروند جهان تمدن غرب .
آنچه غرب در صدور تمدن خود دنبال مي کند ، مدل زندگي آمريکايي مي باشد . مجموعه مرد عنکبوتي ، با تحريف مفاهيم منجي گرايي ، جرم شناسي ، عنکبوت و سست بودن خانه اش ، اهدافي را دنبال مي کند که در بخشهاي مختلف اين نوشتار مطرح نموديم .
پىنوشتها:
1 ـ امام علي « عليه السلام » : (ترک نسج العنکبوت في البيوت مورث الفقر) ؛« وجود تارهاي عنکبوت در اتاقها فقر مي آورد » . الخصال : 2/504
2 ـ سوره ي نساء ـ آيه ي 76 ـ (ان کيد الشيطان کان ضعيفا) .
3 ـ سوره ي اعراف ـ آيه ي 16 و 17 ـ (قال فبما اغویتني لاقعدن لهم صراطک المستقيم ... ).
4 ـ سوره ي حجر ـ آيه 39 ـ (قال رب بما اغويتني لازینن لهم في الارض و لاغوينهم اجمعين ).
5 ـ المستجاد ـ ص 115 ـ امام صادق :( اذا اذن الله تعالي ... ).
6 ـ رسول اکرم ـ (الانصاف في نص علي الائمه )ـ ص 412
7 ـ توقيعات امام زمان ـ شيرين کارخانه اي ـ فصل سوم
8 ـ عيون اخبار الرضا ـ ترجمه ي آقاي غفاري ـ ج 2 ـ ص 417
9 ـ سوره ي نساء ـ آيه ي 46
10 ـ منتهي الامال ـ چاپ هجران ـ ج 1 ـ ص 542 و بحارالانوار ـ ج 52 ـ ص 308 ـ يا لثارات الحسين
11 ـ استاد حسن عباسي ـ دوره ي طرح ريزي استراتژيک ـ کلبه ي کرامت
12 ـ سوره ي مائده ـ 13 ـ يحرفون الکلم عن مواضعه
13 ـ استاد حسن عباسي ـ دوره ي طرح ريزي استراتژيک ـ کلبه کرامت
14 ـ سوره ي مائده ـ 64 ـ قالت اليهود يدالله مغلوله
15 ـ استاد حسن عباسي ـ دوره ي طرح ريزي ـ استراتژيک ـ کلبه کرامت
16 ـ دکتر حسن بلخاري ـ همايش تربيت فرهنگي نسل منتظر ـ مشهد مقدس
1 ـ قرآن کريم ـ ترجمه ي آيت الله مکارم شيرازي
2 ـ ميزان الحکمه ـ محمد ري شهري ـ نشر دارالحديث ـ 1377
3 ـ منتهي الامال ـ شيخ عباس قمي ـ نشر ايران
4 ـ فرهنگ عاشورا ـ جواد محدثي ـ نشر معروف ـ 1381
5 ـ مفاتيح الجنان ـ شيخ عباس قمي
6 ـ نشانه هايي از دولت موعود ـ نجم الدين طبرسي ـ بوستان کتاب ـ 1386
7 ـ پل نامرئي از هنر به سياست ـ سيد حسين زرهاني ـ نشر سوره ي مهر ـ 1383
8 ـ بررسي مباني فرهنگي غرب ـ حبيب الله طاهري ـ بوستان کتاب 1383
9 ـ عملکرد صهيونيزم نسبت به جهان اسلام ـ علي بناب ـ موسسه امام خميني 1385
10 ـ حزب الله لبنان خط مشي ، گذشته و آينده ي آن ـ شيخ نعيم قاسم ـ نشر اطلاعات 1383
11 ـ زوال دوران کودکي ـ نيل پستمن ـ ترجمه ي صادق طباطبايي ـ نشر اطلاعات 1387
12 ـ مجموعه فيلم عنکبوتي 1 ـ 2 ـ3 کارگران ـ سم ريمي ـ هاليوود 2001 الي 2007