هدف غایی در ازدواج
در حقیقت اصول و معیارهای انتخاب همسری مطلوب و زوجی همتا و محبوب، نمیتواند جدا از فلسفه و هدف ازدواج باشد.به عبارت دیگر همان گونه كه در هدف از ازدواج و زوجیت، منطق زیبا و گویایی نهفته است همین منطق و استدلال نیز در تعیین و تدوین معیارهای انتخاب زوج حاكم میباشد. به سخن دیگر با یك نگاه ژرف به فلسفهی ازدواج، بسادگی درمییابیم كه هم ازدواج یك نیاز فطری است و هم معیارهای اصلی انتخاب زوج امری فطری و طبیعی است.
از آنجایی كه هدف اصلی و غایی ازدواج در فرهنگ و ارزشهای اسلامی و مبانی روان شناختی همسری، نیل به "آرامش" است و مسائلی همچون از تنهایی درآمدن، تشكیل خانوادهی مستقل، ارضای غرایز طبیعی و فرزندآوری از نتایج قهری ازدواج است و نه هدف اصلی، میبایست معیارهای انتخاب همسر به گونهای باشد كه ما را به هدف غایی از ازدواج كه همانا استقرار در ساحل آرامش است نایل گرداند.
"آرامش درون" گرانقدرترین موهبت الهی است. سعادت و خوشبختی واقعی در گرو برخورداری از این موهبت عرشی است. از جمله دعاهایی كه خانواده و نزدیكان در حق عروس خانم و آقا داماد روا میدارند "آرزوی خوشبختی" است.
"الهی كه خوشبخت بشی". "ما خوشبختی تو را میخواهیم". "انشاالله كه خانه بخت تضمینگر خوشبختی شما باشد". امیدوارم همیشه دلشاد و خوشبخت شوید". و...
همه میدانند و شما نیز نیك میدانید كه خوشبختی واقعی فقط و فقط در سایهی احساس آرامش درون پدیدار میگردد و بس. هرگز فزونطلبیها و زیادهخواهیها، تكیه زدن بر صندلی قدرت و در دست داشتن كلید خزانهی طلا، سوار شدن بر پشت اسب سركش نفس و پیروی از خواهشهای دل و تأثیرپذیری از خواستههای هیجانی و ساده اندیشی و مُصِر بودن به صرف تحقق معیارهای نفسانی و علایق عاطفی، نمیتواند تضمینگر سعادت و خوشبختی جاودانه باشد.
"ازدواج" مهمترین انتخاب انسان در طول حیات است. انتخاب همسر اساسیترین و حساسترین انتخاب زندگی و ترسیمگر نقش حركت دنیوی و جایگاه اخروی انسان است. (1)
انسانها عموماً طولانیترین زندگی مشترك را در طول حیات خود با "همسر" سپری مینماید و نه با پدر و مادر و نه با خواهر و برادر و نه فرزندان.
در فرهنگ و ارزشهای اسلامی بعد از خالق منّان نزدیكترین كس به انسان، همانا "همسر" است. (2)
همسر، تنپوش روانی و نفسانی است. رازدار وجود است، شریك سرنوشت حیات است. اینكه میگوییم انتخاب همسر مهمترین انتخاب و برترین انتخاب است، هرگز سخن گزاف نیست و همسر (زن/ شوهر) در طول حیات محقترین است. (3) و انتخاب همسر یعنی انتخاب صالحترین، رازدارترین، همدلترین، همراهترین، صدیقترین، رفیقترین و سرانجام آرامشگرترین زوج برای زندگی مشترك.
كوتاه سخن اینكه هدف ازدواج، رسیدن به آرامش است و بهترین و مطلوبترین همسر، كسی میتواند باشد كه وجود و حضورش بیش از همه آرامشگر جان باشد، از این رو در معیارهای انتخاب همسر باید این مهم به عنوان اصلیترین شاخص و فطریترین معیار همیشه مدّ نظر باشد.
ویژگیهای همسر مطلوب
با عنایت به مباحثی كه تاكنون مطرح شده است، به طور اجمال به مهمترین و اصلیترین معیارهای همسرگزینی از منظر روانشناسی و ارزشهای اسلامی اشاره میكنیم و با نگاهی واقع بینانه، توجه به وضعیت موجود و اندیشیدن دربارهی وضعیت مطلوب و رسیدن به آرامش پایدار، معیارهای انتخاب همسر بایسته و كفو شایسته و آرامشگر را در ابعاد زیستی، روانی، سلامت نفسانی، اعتقادی، اخلاقی و رفتارهای فردی و اجتماعی مورد مداقّه قرار میدهیم.1) ویژگیهای زیستی
در ارتباط با ویژگیهای زیستی یعنی سلامت عمومی، سن، قد، قامت و هیأت ظاهر داوطلبان ازدواج نكات زیر میتواند مورد توجه باشد:الف: هیأت ظاهر
هیأت ظاهر یا به اصطلاح شكل و قیافهی فرد میتواند از جهات مختلف مورد توجه طرف مقابل قرار گیرد. به طور كلی در این ارتباط، موارد و مسائلی همچون اندازهی قد، رنگ چهره، رنگ چشم، رنگ موی سر، چاقی و لاغری و ... معمولاً مورد توجه داوطلبان ازدواج و نزدیكان ایشان واقع میشود. بدیهی است كه در این زمینه مقبولیت و مطلوبیت قیافهی فرد از نظر دختر و پسر داوطلب ازدواج، مهم است و نظریّات اعضای خانواده و نزدیكان نباید موجبات ایجاد تردیدهای غیرضرور در پذیرش متقابل گردد. به عبارت دیگر چنانچه دختر و پسر هیأت ظاهر طرف مقابل را (ولو با حداقل مطلوبیت از نظر دیگران) پذیرفتند، شایسته نیست دیگران در این ارتباط، اظهار نظرهای متفاوت و بعضاً متناقض بنمایند. اصولاً توجه به هیأت ظاهر و قیافهی فرد نمیتواند به عنوان معیار اصلی مطرح باشد. در واقع در مقایسه با ویژگیها و خصیصههای فكری و اخلاقی و جاذبههای روانی، صرف قیافهی فرد نمیتواند نقش جدّی و تعیین كنندهای در ازدواج موفّق و آرامش زندگی داشته باشد. چه بسیار دختران و پسرانی كه با شیفتگی فوقالعاده در برابر شكل ظاهر فرد مورد نظر و به دور از هر گونه اندیشه و تحقیق دربارهی ویژگیهای اخلاقی و رفتاری وی، گرفتار در حصار هیجانها و كششهای نفسانی، با اصرار و لجاجت فراوان و قبول تعهدات غیرمعقول و خارج از توان بالفعل و بالقوه ازدواج میكنند و متأسفانه چند صباحی بعد از ازدواج و بعضاً در همان دوران عقد و سالهای اولیهی زندگی به دلایل گوناگون كه ریشهی آن را میتوان در عدم رضامندی درونی و ناخوشایندی روانی- جنسی جست و جو كرد، به دنبال ستیزها و قهرهای پی در پی مصراً خواستار جدایی و طلاق میشوند. مشاهدهی چهرههای گرفته و نگران این قبیل افراد در راهروهای مجتمع قضایی خانواده در نقاط مختلف كشور، حكایتگر كم اندیشیها و ندامتهاست.بنابراین صرف ارزش نهادن به زیبایی چهره و جذابیت هیأت ظاهر نمیتواند ملاك و معیار چندان مهمی برای انتخاب همسر باشد، زیرا مقبولیت هیأت ظاهر هرگز نمیتواند تضمینگر آرامش روان و امنیت خاطر در زندگی مشترك گردد. چه بسیار زیبارویان و خوش چهرههایی كه از نعمت جاذبهی فكری، گیرایی كلام و خوشایندی رفتار برای همسر بی بهرهاند. زهی سعادت آنان كه به زیبایی جمال خود با زیبایی و شكوه كمال معنا میبخشند، چرا كه زیبایی و جمال با تعالی فكر و اندیشه، كلام پرجاذبه، نگاه پرمهر، رفتار محبت آمیز، منش متواضعانه، سیرت پاك، نجابت و تقواپیشگی معنای نیكو مییابد و بس.
ب: عدم ابتلا به بیماریهای پیش رونده و سخت درمان
شایسته است كه داوطلبان ازدواج از وضعیت جسمانی، شرایط حسی و حركتی و سلامت عمومی یكدیگر اطلاع صحیح داشته باشند. در واقع این آگاهی قبل از عقد پیمان زوجیت امری لازم و واجب است و از حقوق حقهی طرفین محسوب میشود.پنهان كردن ناتوانیها و بیماریهای خاص و سخت درمان و مخفی داشتن برخی اختلالات حسی و حركتی كه كنترل آنها مستلزم تدابیر درمانی و توان بخشی مستمر و طولانی است، مثل سرطانها، ام اس (4) (تحلیل تدریجی بافتهای عصبی) و صرع (5) نه تنها صحت پیمان زوجیت را خدشه دار میكند و بعضاً میتواند فسخ نكاح را در پی داشته باشد، بلكه پایههای استوار سنگر زندگی مشترك را لرزان مینماید. زمانی كه پیمان زوجیت بر صداقت استوار نباشد، به یقین آرامشی را به دنبال نخواهد داشت.
بدیهی است آن عده از خانمها و آقایان داوطلب ازدواج كه از صلاحیتها و كفایتهای لازم عاطفی و عقلانی، تعهد فردی و مسئولیت پذیری اجتماعی برخوردار هستند و با اندیشهای متعالی و شناخت دقیق و در نهایت آزادگی و اختیار و به دور از هر گونه كنشهای احساسی و واكنشهای هیجانی و تصمیمهای ناپخته و عجولانه، با تأمل و تفكر و جامع بینی و آیندهنگری، با علم كافی به شرایط یا اختلال حركتی و جسمانی فرد مورد نظر و با تأكید بر ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی وی، آمادگی و اشتیاق خود را برای زوجیت و زندگی مشترك، به رغم برخی مشكلات و سختیها، اعلام میدارند؛ اندیشه و تصمیم ایشان قابل تكریم و تحسین است. در چنین شرایطی انتظار میرود نزدیكان و آشنایان ایشان و كارگزاران مسئول و ذی ربط همواره مشوّق و حمایتگر كانون پر از مهر و صفا و معنویت آنها باشند.
بسیاری از خانمهای جوانی كه در نهایت سلامت و هوشیاری، با آگاهی و شناخت و به دور از احساسات و هیجانهای زودگذر، با اندیشهای متعالی، ایمانی قوی و ارادهای استوار و خلل ناپذیر با جوانان هوشمندی كه دچار آسیبهای حسی و حركتی هستند، بالاخص با آنان كه چشمها و یا پاها و توان حركتی خود را در دفاع مقدس، در جبههی آزادگی و پاسداری از ارزشها به یادگار گذاشتهاند، ازدواج كردهاند؛ عموماً از بیشترین آرامش روانی و رضامندی درونی برخوردار بوده و از اینكه همسر و همراه و شریك زندگی یك جانباز انقلاب اسلامی هستند به خود میبالند.
ج: سن
یكی از مباحث مورد توجه در ازدواج، مسألهی سن و تفاوت سنی داوطلبان ازدواج است. به طور كلّی شایسته و بایسته آن است كه داوطلبان ازدواج تناسب و كفویت سنی داشته باشند. همان گونه كه پیشتر اشاره شد، هر جوانی كه بلوغ جنسی را پشت سر گذاشته و از رشد مطلوب جسمانی برخوردار است، همچنین از هوشمندی و كفایتهای عقلانی و تعادل عاطفی و روانی بهره مند میباشد و دارای تعهد و قدرت مسئولیت پذیری اجتماعی و قابلیت همسری است، میتواند در اندیشهی زوجیت باشد. برخی این شرایط را در حدود 18 تا 20 سالگی مییابند، بعضی كمی زودتر و جمعی نیز تا حدود 25 سالگی و یا بالاتر نمیتوانند شایستگی لازم، بلوغ فكری و تعهد مسئولیت پذیری اجتماعی را احراز نمایند. بنابراین با توجه به متغیرهای گوناگون، نمیتوان عدد مشخصی را به عنوان سن مطلوب ازدواج تعیین كرد. لذا بیان این نكته و اظهار این باور و بازخورد عمومی كه حتماً باید دختر چند سال كوچكتر از آقا پسر باشد نمیتواند همواره دارای مبنای علمی و منطقی و بالطبع حجت شرع باشد. هر چند كه دخترها به طور متوسط 2 تا 3 سال زودتر از پسرها بلوغ جنسی را تجربه میكنند. البته همان طور كه پیشتر اشاره شد، صرف بلوغ جنسی هرگز نمیتواند دلیل یا معیار كافی برای احراز كفایتها، شایستگیها و آمادگیهای لازم برای زوجیت باشد.اغلب خانوادههای محترم و اكثر جوانان و بزرگسالان جامعه بر این باورند كه حتماً باید هنگام انتخاب همسر دقت شود كه دختر چند سالی كوچكتر از آقا و به عبارت دیگر آقا چند سال بزرگتر از دختر خانم باشد! اگر سؤال شود كه به چه دلیل باید این گونه باشد، غالباً در مقام پاسخ اظهار میدارند:
" همه میگویند باید این طور باشد" و یا "این طور بهتر است". برخی از كارشناسان محترم نیز در برنامههای رادیویی و تلویزیونی، در مصاحبههای مطبوعاتی و یا در مقامات مربوط به ازدواج نیز بدون استدلال كافی و ارائهی دلایل منطقی، این باور عمومی را مورد تأكید قرار میدهند و میگویند بهتر است داماد چند سالی بزرگتر از عروس خانم باشد! به نظر نگارندهی این سطور كه در این مقاله نه در پی تكریم عروس خانم است و نه درصدد احترام به آقا داماد، شاید از یك منظر این باور تأكید بر رشد جسمانی نسبتاً پیش رس دخترها در دوران اولیهی رشد و نوجوانی نسبت به پسرها باشد و از نگاه دیگر گویای این مطلب باشد كه پسرها چند سالی دیرتر از دخترها به رشد عقلانی، كمالات اجتماعی و كفایتهای همسری نایل میشوند.
در مجموع در ارتباط با مسألهی سن و تفاوت سنی خانمها و آقایان به هنگام ازدواج نكات و ملاحظات زیر قابل توجه است:
1) هیچ دلیل علمی و منطقی مبنی بر اینكه حتماً باید دخترها به هنگام ازدواج كم سنتر از پسرها باشند بسادگی قابل ارائه نیست. بنابراین نه تنها هیچ مانعی برای دخترها و پسرهای هم سن و سال و داوطلب ازدواج كه حائز شرایط و كفایتهای لازم برای زوجیت باشند نمیتواند وجود داشته باشد، بلكه در مواقعی كه نیز دختر خانمی با برخورداری از شایستگیهای لازم برای زوجیت، یك یا چند سالی از آقا پسر داوطلب ازدواج با وی بزرگتر است، انجام امر زوجیت بسیار مبارك خواهد بود. (6) مسألهی هم سن بودن و یا بعضاً یكی دو سال بزرگتر بودن خانمها یا آقایان در بین دانشجویان هم پایه و هم دورهی دانشگاهها بسیار معمول است آنگاه كه در حریم ارزشها فرصت مطلوبی فراهم میشود كه بعد از چند سال هم كلاسی بودن، بین دختر و پسری مسألهی مقدس زوجیت به میان آید، در غالب موارد هم سن و سال بودن ایشان و یا احیاناً یكی دو سال بزرگتر بودن دختر خانم برای بعضی از خانوادههایی كه حاضر به بازنگری فكری نیستند و گاه در میان باورهای كلیشهای محصور میباشند، خوشایند نبوده، نگرشهای منفی ایشان به عنوان اصلیترین عامل تعویق و یا بازدارندهی یك ازدواج موفق میان دو جوان داوطلب و واجد شرایط میگردد.
2) در جهان معاصر با پیشرفت علوم و اعتلای فرهنگ زیستی، دانشافزایی خانوادهها، فراهم شدن فرصت تحصیلات پیش دانشگاهی و دانشگاهی برابر، برای دخترها و پسرهای شهری و روستایی، همگانی شدن بهداشت و خدمات پزشكی و درمانی، پیشگیری بسیاری از مرگ و میرهای نابهنگام، حضور فعالتر خانمها در عرصههای فرهنگی و اجتماعی، اعتلای هرچه بیشتر مقام و منزلت زنان در جامعه، آشنایی بیشتر زنان نسبت به فرهنگ و بهداشت فرزندآوری و مراقبتهای شخصی، دیگر تفاوت قابل ملاحظهای بین میانگین عمر مردها و زنها در جوامع پیشرفته، نمیتواند وجود داشته باشد.
اما در گذشته، به دلایل عدیده از جمل فرزندآوریهای متعدد و پی در پی (بدون رعایت فواصل لازم)، عهدهدار شدن كارهای سخت در مزارع و كارخانهها در كنار كارهای خانه، عدم رعایت اصول بهداشت و عدم برخورداری از تغذیهی مناسب و استراحت كافی، كمبود امكانات پزشكی و درمانی، ابتلای مادرها به بیماریهای عفونی و ضعف و كم خونی؛ بسیاری از مادرها دچار فرسودگی جسمانی و روانی و پیری زودرس شده، در سنین میان سالی دار فانی را وداع میگفتند و شوهرانشان چند سالی تنها زندگی میكردند و این شرایط ناخوشایند شاید میتوانست مبنایی برای توجه به سن كمتر خانمها به هنگام ازدواج باشد. لیكن در حال حاضر در اغلب كشورهای جهان، در امریكا و اروپا و در بسیاری از كشورهای آسیایی از جمله ایران نه تنها میانگین عمر خانمها كمتر از میانگین عمر آقایان نیست، بلكه میانگین عمر خانمها ده تا بیست ماه بیشتر از میانگین عمر آقایان است.
3) فرصت مطلوب برای فرزندآوری از دیگر ملاحظات مربوط به سن خانمها به هنگام ازدواج است. همان گونه كه اشاره شد هم سن بودن و یا چند سال بزرگتر بودن خانمهای جوان به هنگام ازدواج نمیتواند و نباید مانعی برای تعویق یا تأخیر امر مقدس ازدواج باشد. اما ازدواج دختر خانمها در سنین بالای 36 سال توجه به ملاحظات خاصی را در ارتباط با بارداری و فرزندآوری میطلبد. در حال حاضر مطالعات مربوط به سنین مطلوب فرزندآوری مادران، بیانگر این مطلب است كه مناسبترین دورهی فرزندآوری در حدود سنین 23 تا 36 سال با رعایت فواصل بارداری است. (7) لذا بایسته است زمانی كه خانمها در سنین 36 سالگی و یا بالاتر در اندیشهی فرزندآوری هستند دقت بیشتری در انجام آزمایشهای ژنتیكی (8) و حصول اطمینان بیشتر از سلامت كروموزومها مبذول دارند. فراوانی تولد كودكان مبتلا به سندروم داون از مادران بالای سن 35 سال به طور معنی داری بیشتر از مادران جوانتر میباشند. (9)
در هر حال با عنایت به فلسفه، اهمیت، ضرورت و قداست عرشی امر ازدواج به عنوان یك نیاز فطری و روانی انسان، چنانچه مرد جوانی قصد ازدواج با خانمی را دارد كه او را واجد شرایط برتر برای ازدواج میداند، اما ایشان بیش از 36 سال دارد، با توجه به مراتب فوق و بررسی جوانب امر و ملاحظات مربوط به مسألهی فرزندآوری میتواند در اولین فرصت ممكن كانون آرامش بخش زندگی مشترك را بنا نهد.
باید توجه داشت كه "زوجیت" مستقل از فرزندآوری است. چه بسا زوجهایی كه به دلایلی موفق به فرزندآوری نشده، یا خود را شایستهی مسئولیت پدری و مادری نمییابند، لیكن بیشترین آرامش را در زندگی مشترك خود تجربه میكنند.
4) مسألهی مهم دیگر در ارتباط با سن و تفاوت سنی خانم و آقا كه میتواند مورد توجه قرار گیرد، بخصوص زمانی كه آقا چندین سال بزرگتر از خانم میباشد. رضامندی متقابل زن و شوهر در زندگی مشترك زناشویی است. رضامندی غریزی توسط زوجین (بویژه خانمها) در زندگی مشترك امری بسیار مهم و در خور توجه است و این رضامندی جنسی از حقوق حقهی ایشان میباشد. بنابراین به هنگام ازدواج، در مواردی كه آقا 10 تا 15 سال و یا بیشتر بزرگتر از خانم است باید به موضوع مهم تراضی غریزی و رضامندی متقابل زوجین در طول حیات مشترك و زندگی زناشویی در سالهای آتی توجه داشت. چه بسا اختلافات جدی خانوادگی، همسر گریزیها، همسر ستیزیها و ارتكاب رفتارهای سازش نایافته و آسیبپذیریهای فردی و خانوادگی در نتیجهی عدم رضامندی متقابل در روابط مستمر و طولانی زناشویی پدیدار میشود.
5) نكتهی بسیار مهم دیگر كه در مورد سن و اختلافات سنی دختر و پسر به هنگام ازدواج میتواند قابل ذكر باشد این است كه همهی آدمهایی كه در یك روز به دنیا میآیند و كاملاً هم سن و سال هستند، از نظر شرایط زیستی و جسمانی و ویژگیهای روانی و عاطفی و سرزندگی مشابه هم نیستند. تفاوتهای فردی در بین همهی دخترها و پسرهای هم سن و سال و حتی در بین دوقلوهای یكسان كاملاً مشهود است. ساختار ژنتیكی و سازمان زیستی افراد، ولو اینكه هم سن و سال باشند، متفاوت میباشد. این تفاوت در ویژگیهای روانی آنها نیز كاملاً آشكار است. لذا در ارتباط با مسألهی "سن" علاوه بر سن تقویمی یا شناسنامهای، سن زیستی و سن روانی نیز همواره مورد توجه است. به عبارت دیگر شاكلهی وجود انسان را عوامل گوناگون پدیدار میكند. از جملهی این عوامل، سن تقویمی (10) یا سن شناسنامهای است كه همهی ما از آن آگاهیم و دیگران نیز با نگاه كردن به تاریخ تولد ما در شناسنامه میتوانند در مورد آن آگاهی یابند.
سن زیستی یا بیولوژیكی
عامل دیگر، سن زیستی یا بیولوژیكی (11) است كه همهی انسانها و افراد هم سن و سال با توجه به ساختار ژنتیكی و رشد و تحول زیستی آنان، بخصوص در دوران جنینی و مراحل اولیهی رشد، با هم متفاوت هستند. به عنوان مثال فرد جوانی را میبینیم كه در سن 25 سالگی اكثر موهای سرش سفید شده و یا شكستگی پوست حكایت از سنی بسیار بالاتر از 25 سالگی برای او دارد. در مقابل فرد دیگری را ملاحظه میكنیم كه در سن 45 سالگی حتی یك تار موی سفید ندارد و موی سر و رنگ رخسارش سن او را بیش از 30 سال نمایش نمیدهد و بازخوردها و نگرشهای دیگران نیز چنین است، زیرا همواره سن زیستی انسان با سن تقویمی او همخوانی ندارد. چه بسیار آدمهایی كه در سن بالای پنجاه سالگی همهی دندانهای خود را دارند و از آن بهره میبرند و برخی دیگر قبل از سن 30 سالگی درصد قابل توجهی از دندانهای طبیعی خود را از دست دادهاند. در واقع سن زیستی یا بیولوژیكی بر مبنای كیفیت و میزان مقاومت و قدرت سلولهای مختلف بدن تعیین میگردد.1) سن روانی
سن روانی (12)، یعنی گسترهی انرژی حیاتی، میزان پویایی و سرزندگی افراد در سنین مشابه با هم تفاوت دارد. نشاط، سرزندگی، پویایی فكر، قدرت ابراز احساسات و میزان انرژی حیاتی، سن روانی افراد را به نمایش میگذارد. سن روانی و سن زیستی در تعامل بوده همدیگر را به طور كاملاً محسوس متأثر میكنند. به بیان دیگر شرایط روانی فرد، وضعیت زیستی او را متأثر میسازد و شرایط زیستی و بدنی فرد نیز شرایط روانی را تحت تأثیر قرار میدهد. (13)اصل تأثیر روان بر بدن و بدن بر روان در مباحث اساسی روانشناسی نیز حكایتگر همین موضوع است. بنابراین گاه دختر خانمی را ملاحظه میكنیم كه از نظر سن شناسنامهای دو سال بزرگتر از آقا پسر داوطلب ازدواج است، اما از نظر سن زیستی بسیار جوانتر از آقا به نظر میآید و به یقین بسیاری از خانوادههای محترم، خود تجاربی از این دست دارند.
خلاصه آنكه صرف هم سن بودن دختر و پسر و یا چند سال بزرگتر بودن دختر از پسر به هنگام ازدواج نباید مسألهی مهمی تلقی شود و بازدارندهی ازدواج باشد. سن حقیقی انسان آمیزهای از سن تقویمی، سن زیستی و سن روانی است. بدیهی است سن روانی، پویایی فكری و نشاط درونی فرد بیشترین نقش را در آرامشگری میتواند داشته باشد.
2) ویژگیهای شناختی، هوشمندی، كفایت عقلانی، تحصیلات، نگرشها و بازخوردها
ویژگیهای شناختی داوطلبان ازدواج در امر كفویت از اهمیت بسزایی برخوردار است. در واقع از جمله مهمترین شاخصها، قابلیتها و شایستگیهای همسری، احراز كفایتهای شناختی است. مؤلفههای اصلی ویژگیهای شناختی؛ هوشمندی، رشد عقلانی، دانش عمومی، سطح تحصیلات، نگرشها و بازخوردها و بینش اجتماعی است. افراد عقب ماندهی ذهنی به لحاظ عدم توان تشخیص فلسفه و هدف ازدواج و تعهدات و مسئولیتهای متقابل زندگی زناشویی و ناتوانی در پذیرش مسئولیت ادارهی خانواده به صورت مستقل و نیز عدم برخورداری از كفایتهای لازم و كافی در امر فرزندآوری و فرزندپروری، مجاز به ازدواج نیستند.بنابراین داوطلبان ازدواج و خانوادههای ذی ربط باید از هوشمندی طرف مقابل اطمینان داشته باشند. (14) بدیهی است كه برخورداری از حداقل تحصیلات در حد دورهی راهنمایی و دبیرستان میتواند نشانی از سطح هوشی قابل قبول و یا بالاتر از متوسط فرد مورد نظر باشد.
توجه به كفایت عقلانی مورد نظر نیز بسیار مهم است و بهرهمندی از ظرفیت هوشی مطلوب، از اصلیترین مؤلفههای رشد عقلانی است. اما كفایت عقلانی فراتر از صرف عامل هوشمندی و تیزهوشی است. كفایت عقلانی با برخورداری از ویژگیهایی مانند: قدرت تشخیص، فهم و درك و تجزیه و تحلیل صحیح مفهیم، اتخاذ تصمیمهای مناسب، بجا و حكیمانه در موقعیتها و شرایط مختلف، استقلال فكری، انتظار واقع بینانه داشتن از خویشتن و دیگران بر اساس ظرفیتها و توانمندیها، قدرت غلبه بر احساسات و هیجانها و كششهای نفسانی، پذیرش و ایفای تعهدات فردی و مسئولیتهای اجتماعی، رفتار عادلانه و شجاعانه، پیروی از رویهی اعتدال، مقید بودن در ایستادگی در طریق خیر و صلاح و برحذر بودن از حركت در مسیرهای نادرست و گناهآلود، (15) عامل بودن به باورها و گفتههای صواب و منطقی، (16) گوش دادن به سخنها و پیروی كردن از بهترینها و سرانجام تأثیرناپذیری از افكار نادرست و دسیسههای نفسانی قابل تشخیص خواهد بود.
برخورداری از باورها و نگرشهای مثبت و مولّد و سازنده نسبت به پدیدههای اجتماعی از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. مثبت اندیشی (17) و امید داشتن به رحمت خداوندی و اعتقاد به تلاش برای موفقیت، از جمله صفات مطلوبی است كه در ارزیابی ویژگیهای شناختی داوطلب ازدواج میبایست مورد توجه گیرد.
توجه به كفویت و تناسب داوطلبان ازدواج در حوزهی شناختی، بهرهمندی از ظرفیت مطلوب هوشی، رشد و كفایت عقلانی فرد مورد نظر، بیشترین اهمیت را دارد. میزان تحصیلات طرفین نیز ممكن است مورد توجه خاص قرار گیرد. در اینجا ذكر این نكته لازم و ضروری است كه تفاوت سطح تحصیلات دختر و پسر آمادهی ازدواج با عنایت به هوشمندی، كفایت عقلانی و بینش اجتماعی طرفین بیشترین اهمیت را دارد. میزان تحصیلات طرفین نمیتواند و نباید مانعی برای زوجیت باشد. چه بسیار دخترها و پسرهایی كه به رغم بهرهمندی از ظرفیت هوشی قابل ملاحظه و رشد مطلوب عقلانی و امكان ادامهی تحصیلات دانشگاهی، به دلایل عدیده از جمله كسب مهارتهای مورد نیاز، بضاعت محدود مالی و اشتغال مفید، موفق به تحصیلات بیشتر نشدهاند. امكان ادامهی تحصیل برای زوجهای موفق در زندگی مشترك با فراهم شدن آرامش روانی هرچه بیشتر در كانون خانواده و احساس رضامندی متقابل میتواند بیش از پیش میسور و مقدور گردد.
3) ویژگیها و سلامت روانی و تعادل عاطفی
آگاهی و اطمینان از سلامت روانی و تعادل عاطفی طرف مقابل قبل از عقد زوجیت امری كاملاً مهم و حیاتی است. پنهان كردن هر گونه سابقهی احتمالی مشكل روانی و اختلال شخصیت در داوطلبان ازدواج نه تنها میتواند متضمن مسئولیت اخلاقی، شرعی و قانونی باشد، بلكه نگرانیهای فراوانی را در بنا نهادن و ادامهی زندگی مشترك در پی خواهد داشت. گاهی مشاهده میشود كه خانوادههایی با علاقه و نیت خیرخواهانه در اندیشهی ازدواج فرزند جوانشان هستند كه چند صباحی دچار مشكل و اختلال شخصیت قابل ملاحظهای بوده است. به طور معمول برخی از اطرافیان و آشنایان خانوادهها چنین توصیه میكنند كه اگر این جوان، با سابقهی بیماری روانی و اختلال جدی شخصیت ازدواج كند چه بسا از وضعیت فعلی رهایی یابد و سلامت روانی خود را باز یابد. متأسفانه در بیشتر موارد این قبیل ازدواجها دوام چندانی نمییابد و بعضاً تبعات ناخوشایندی دارد. بنابراین چنانچه یكی از داوطلبان ازدواج سابقهی ابتلا به ناراحتی روانی و اختلال شخصیت داشته و مدتها زیر نظر روانپزشك و یا روان شناس تحت درمان بوده و یا احیاناً مدتی در بیمارستان روانی بستری شده، شایسته است قبل از ازدواج، مراتب كاملاً به اطلاع طرف مقابل برسد تا در صورت تمایل و احساس نیاز- كه در اغلب مواقع لازم است- در مورد امكان و آمادگی ازدواج و چگونگی زندگی مشترك و مسئولیت پذیری وی با متخصصان مشورت لازم صورت گیرد. به عنوان مثال شخصی كه به بیماری روانی و اختلال شخصیت پارانوییدی (18) مبتلاست ممكن است با اصرار و كمك اطرافیان و بدون آنكه خانوادهی طرف مقابل اطلاع دقیقی از مشخصات این نوع اختلال داشته باشد، ازدواج كند. بدون تردید چنین ازدواجی نمیتواند زمینهی آرامش زوجین را فراهم آورد و آنها زندگی موفقی را تجربه نمایند. چرا كه از جمله ویژگیهای اصلی شخصیت پارانوییدی، عدم اعتماد، سوظن گسترده و پایدار نسبت به دیگران، حساسیت زیاد نسبت به مسائل جزئی و كم اهمیت، باورها و نگرشهای متعصبانه، بداخلاقی، توّهم، رفتارهای مضطربانه، مشاجرههای خشم آلود و عدم ارتباط عاطفی با دیگران میباشد. طبیعی است كه صاحب چنین ویژگیهایی نمیتواند در زندگی مشترك با همسر خود چندان موفق باشد. این قبیل افراد (شخصیت پارانوییدی) چون عموماً تمایل دارند مشكلات خود را به عوامل بیرونی و دیگران نسبت دهند، معمولاً آمادهی پذیرش انتقاد و تعهدات فردی نبوده، بندرت حاضر میشوند به كلینیكهای درمانی مراجعه كنند و تحت درمان مستمر قرار بگیرند. این اختلال شخصیت در آقایان بیشتر از خانمها دیده میشود. در هر حال با توجه به فراوانی قابل توجه افراد مبتلا به اختلالات مختلف شخصیت در جامعه، شایسته است به هنگام انتخاب همسر به این مهم نیز توجه گردد. به همین دلیل لازم است كه اطمینان از سلامت روان و تعادل عاطفی فرد داوطلب ازدواج مستقیماً و یا با مشاورت متخصصان ذی ربط حاصل گردد.4) عدم اعتیاد
اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الكلی توسط داوطلبان ازدواج، یكی از عوامل مهم ناكامیها و شكستهای زندگی مشترك است. در بررسی وضعیت زیستی طرف مقابل باید اطمینان یافت كه هیچ گونه آلودگی و عادت نامطلوب زیستی، همچون گرایش به مشروبات الكلی، استعمال مواد مخدر از قبیل هروئین، تریاك، شیره، ال. اس. دی (LSD)، حشیش و حتی سیگار (19) و غیره وجود ندارد.امروزه متأسفانه درصد قابل توجهی از كشاكشهای خانوادگی، جداییها و طلاق، ناشی از اعتیاد مستمر شوهرهاست، آنهایی كه ابتدا صرفاً به علت كنجكاوی و یا به قول خودشان تفنن، مادهی مخدری را همراه با رفقای خود تجربه نمودند و اصلاً فكر نمیكردند كه روزی معتاد شوند! با كمال تأسف در كشور ما صدها هزار نفر كه بسیاری از ایشان متأهل میباشند، در اسارت اعتیاد به مواد مخدر قرار دارند. ترك اعتیاد هرچند مقدور میسور است، اما كار سادهای نیست و مستلزم درمانهای جامع و توان بخشی مستمر و بازپروری فكری و شخصیتی است. افراد معتاد عموماً شخصیتی خودشیفته و انفعالی دارند و كمتر صادقانه سخن میگویند.
پنهان كردن سابقهی اعتیاد به هنگام ازدواج، امری كاملاً مذموم است. چه بسا جوانانی كه با سابقهی اعتیاد قبلی در دوران ترك اعتیاد ازدواج میكنند و زمانی كه با ناكامیهای مكرر در زندگی مشترك مواجه میشوند، به لحاظ همان شخصیت ضعیف و خودشیفته و ناپایدار، مجدداً گرایش به اعتیاد و مصرف مواد مخدر پیدا میكنند. در هر حال آغاز زندگی مشترك با فردی كه سابقهی اعتیاد داشته، واقعاً نیت و انگیزهی بازگشت به اعتیاد را ندارد، از حساسیت خاصی برخوردار است. در این میان رسالت بسیار سنگینی بر عهدهی خانمها قرار دارد. خوش رویی، صبوری و برخورداری از جاذبههای فكری و كلامی و خوشایندیهای رفتاری، همراهی و همدلی با همسر و نظارت و حمایت معنوی و اخلاقی مستمر، سرمایهی اصلی زندگی با فردی است كه پیشتر سابقهی اعتیاد به مواد مخدر داشته و اینك واقعاً آن را ترك كرده است.
هرچند اكثر افرادی كه سابقهی اعتیاد دارند چند صباحی بعد از ترك اعتیاد مجدداً به اعتیاد گرایش پیدا میكنند، اما باید توجه داشت كه عدهی قلیلی از ایشان هرگز و تحت هیچ شرایطی گرایش دوباره به اعتیاد پیدا نمیكنند و ما باید به توان و ارادهی این عدهی قلیل بیندیشیم و با محبت و رفتار شایسته، حامیانه، مشوقانه و صبورانه این جمعیت قلیل را به جمعیت كثیر تبدیل كنیم.
5) سلامت و پاكی نفس
... الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات. (20). زنان پاك، شایستهی مردان پاكاند و مردان پاك و طیب لایق زنان پاك و طیبه هستند.در فرهنگ اسلامی، یكی از اساسیترین معیارهای كفویت داوطلبان ازدواج، برابری و مساوات در طهارت و پاكدامنی و مصونیت نفس از كششهای نفسانی است. به سخن دیگر اساس مساوات واقعی و كفویت وجود زن و مرد در توان ایشان برای غلبه بر كششهای نفسانی، قدرت خویشتن داری و پاك و طیب بودن تا هنگامهی زوجیت با كفو شایسته و مطلوب است. شایستهترین همسر و بایستهترین كفو، وجود دختری پاك و طیب كه هرگز برق نگاهش روشنگر چشمان نامحرمی نگردیده و جسم و روانش از هر گونه بهره و تعرض نامحرمان مصون مانده است، پسر پاك و طیب و وارستهای است كه هرگز وجود خویش را به اسارت نفس اماره درنیاورده، دمی با نامحرمی سر نكرده و از حریم عصمت و عفت گامی فراتر نگذاشته است. بالطبع دختری سزاوار و شایستهی وجود پسری پاك و طیب و آزاده است كه صلابت، نجابت و طهارت وی معناگر كفویت و ترسیمگر ایستادگی در كفهی مساوات ترازوی عزت نفس، خویشتن داری و تقواپیشگی است. (21)
خوشا به حال دخترها و پسرهایی كه به هنگامهی ازدواج و جاری شدن عقد زوجیت برای نخستین بار برق نگاه پاك و بكرشان روشنگر دلهایشان تقدیم همدیگر میشود. این زوجها بالاترین لذت حیاتی و آرامش روانی در زندگی مشترك را تجربه میكنند. این زوجهای طیب و طیبه به دور از تجارب نامیمون و گناه آلود نفسانی و بیگانه با قیاسهای ناروا و تنوع طلبیهای جنسی، همهی معنای زوجیت و مفهوم زندگی مشترك را در وجود یكدیگر و تراضی متقابل مییابند. (22)
بدون تردید احراز متقابل چنین ویژگی مطلوب برای داوطلبان ازدواج مستلزم آشنایی هر چه بیشتر و شناخت عمیقتر نسبت به تربیت خانوادگی و اجتماعی و چگونگی رشد و تحول شخصیت و میزان تقید به نظام ارزشها و تعهدات اخلاقی و دینی و اندیشه و رفتارهای متعهدانه و مسئولانهی یكدیگر میباشد.
برخورداری داوطلبان ازدواج از این ویژگیهای ممتاز، خود میتواند بارزترین نشان سلامت نفس، قدرت خویشتن داری و حاكمیت ارادهی قوی بر كششهای نفسانی و رفتارهای فردی و اجتماعی باشد. البته در جامعهی اسلامی، همهی خانوادهها به پاكی و طهارت دخترها و پسرها به هنگام ازدواج اذعان دارند و در اینجا ذكر این مطلب مهم برای آشنایی هرچه بیشتر با یكی از مهمترین اصول كفویت، مساوات و برابری واقعی زنها و مردها در فرهنگ ارزشهای اسلامی است. از حقوق فطری و مسلم دختر خانمهای طیبه و باكره، بانجابت و سلامت نفس این است كه به هنگام ازدواج از همرهی همسری شایسته، طیب، باكره، نجیب و اصیل بهرهمند شوند.
آری، كفویت در پاكیها و پاكدامنیها، همانندی در غلبه بر كششهای نفسانی و فوران غرایز، همتایی در سلامت نفس و تقواپیشگی و همدلی در دلآرامی، فطریترین معیار كفویت و طبیعیترین جلوهی مساوات است.
6) كفویت در ایمان و آرامش دل
همهی انسانها به طور فطری كنجكاو آفریده میشوند و این كنجكاوی خمیرمایهی خداجویی و ایمان به پروردگار و بستر خلاقیت و تولیدات برتری فكری است.مؤمن بودن به حركت هدفمند و جهت دار هستی، یعنی همنوا شدن با همهی پدیدههایی كه از بدو پدیدآیی، سرود توحید، آزادگی و رجعت را میسرایند: "انا لله و انا الیه راجعون".
مؤمن بودن یعنی مبرا شدن از آفتهای رشد و پیوند با توحید و یكتایی.
مؤمن بودن یعنی متصف شدن به برترین صفات و ویژگیهای شخصیت و آراسته شدن به والاترین فضیلتها و جاودانهترین زینتها.
مؤمن بودن یعنی همسو شدن با راز و رمز خلقت و یكی شدن با همهی هستی و پیوند با هستی بخش.
مؤمن بودن به خالق قادر، قادر رحمان و رحمان رحیم، یعنی جلالت فكر و اندیشه، صفای دل و پاكی نهاد.
مؤمن بودن به دنیای فانی و سرای جاودان، یعنی سیر كردن در جهان هستی با برترین توشهها و در نهایت سبكبالی و وارستگی.
مؤمن بودن، یعنی بهرهمندی از دلی آرام، قلبی مطمئن، ضمیری پاك و وجودی آرام بخش.
مؤمن كسی است كه دلش مملو از ایمان به معنای هستی و همهی وجودش ذكر هستی بخش باشد. به همین دلیل انسان مؤمن از بالاترین امنیت روان و آرامش جان بهره مند است. (23)
كفویت در ایمان و مؤمن بودن داوطلبان ازدواج در این است كه هر دو نفر وجودشان منبع آرامش باشد و وارستگی و دلشان از هر نوع ناآرامی و ناامنی و تردید و تشتت آزاد باشد. از این رو توجه به كفویت در ایمان و آرامش دل به یك معنا، ارزشی مضاعف برای هدف مقدس ازدواج قائل شدن است كه همانا به فرمودهی خالق مهربان، هدف از ازدواج رسیدن به دلآرامی و آرامش وجود است (24) و خداوند منان آرامش و سكینهی خاطر را در قلبهای مؤمنان قرار داده است. (25)
كفویت در ایمان از زیباترین مصادیق، همسویی، همراهی، همدلی و هم پیمانی و در یك كلام همسری داوطلبان ازدواج است.
كفویت در ایمان، به معنای دقیق، یعنی برترین قابلیت در مودت، رحمت و محبت میان داوطلبان ازدواج.
كفویت در ایمان، یعنی توجه به انسانهایی كه حسن اخلاق، پاكی دل، گشاده رویی، صبوری، گذشت و ایثار، وفاداری، صداقت، شجات و مروت، معناگر شخصیت مؤمن و متعالی آنهاست.
پرواضح است كه عنایت به رفتارهای مذهبی مثل نماز، روزه، حجاب، خویشتن داری و مقاومت در برابر لغزشها، كجرویها و آسیبپذیریهای اخلاقی و رفتاری و آلوده نشدن به ناصوابها و گناهها، همه و همه در پرتو نور ایمان و معنویت وجود مؤمنان میتواند معنای واقعی خود را بیابد.
آنگاه كه انسانهای وارسته و مؤمن با خدای خود به راز و نیاز میایستند و از سویدای دل با خالق هستی سخن میگویند، به سان آن است كه در سكوی پرواز، سبكبال و دل آرام آمادهی عروج اند، و نماز تسبیح اكبر مؤمنان است. (26)
كفویت در ایمان، همدلی در سر دادن سرود آزادگی و همسویی در نیایش و نماز (27) در میان داوطلبان ازدواج و زوجهای جوان، با ارزشترین سرمایهی حیات و اصلیترین عامل آسودگی خیال، امنیت روان و خوشبختی واقعی است.
آری، بزرگترین ارمغان زوجیت دو جوان وارسته و آزاده، كفویت در طهارت و پاكدامنی، مصونیت از آلودگیهای غریزهی جنسی، بهرهمندی از نورانیت ایمان، آرامش دل و همنوایی در سخن گفتن با خداست. (28)
7) كفویت در اخلاق، منش و رفتارهای فردی و اجتماعی
هماهنگی و همسویی داوطلبان ازدواج در اغلب خصیصههای اخلاقی مطلوب و منشها و رفتارهای متعالی فردی و اجتماعی، امری بسیار مهم و شایان توجه فراوان است.بدون تردید، ویژگیهای برتر اخلاقی و خصیصههای حمیدهی رفتاری نمیتواند خارج از حریم ارزشهای الهی و منطق و معرفت دینی، برای مؤمنان مفهومی داشته باشد. از این رو آنچه در اینجا بدان اشاره میشود، صرفا تأكید مؤكدی بر صفات و ویژگیهای رفتاری مورد انتظار از داوطلبان مؤمن و وارستهی ازدواج است.
پیامبر خدا -صلی الله علیه و آله- نیز هدف از بعثت خود را كمال بخشیدن به صفات و فضیلتهای اخلاقی میدانند و تأكید تعالیم اسلامی بر این است كه ایمان و اخلاق، تدین و تخلق به صفات اخلاقی برتر مكمل و معناگر یكدیگرند. به سخن دیگر مؤمن هرگز نمیتواند بداخلاق، تندخو، بدزبان، پرخاشگر و فحاش باشد. یعنی دین و اخلاق به مفهوم دقیق آن همواره ملازم هم هستند.
مولای متقیان امیرمؤمنان علی -علیه السلام- میفرمایند: "رأس الایمان حسن الخلق." نشان سرآمد ایمان، خوش اخلاقی و حسن خلق است. امام حسن مجتبی - علیه السلام- نیز میفرمایند: بهترین بهترینها و نیكوترین نیكوییها، خوش اخلاقی است.
حسن خلق، خوش اخلاقی و نیك منشی به معنای زینت دادن به كلام شكر و سپاسگزاری، تشكر و قدردانی، خوش زبانی و حقیقت گویی، محبت و تشویق، كم گویی و گزیده گویی، تصدیق حق و درستی، صداقت و راستی و آراستن رفتار و عمل به خوش رویی و وقار، حلم و شكیبایی، عفت و پارسایی، رأفت و شفقت، تواضع و فروتنی، شهامت و شجاعت، گذشت و سخاوت، حیا و پرهیزگاری، انصاف و جوانمردی، اعتدال و میانه روی، اندیشه و توكل، تلاش و دقت، وفای به عهد دهها صفت والای دیگر؛ استوارترین سكوی حركت زوجهای جوان به سوی كمال، همراه با آرامش و امنیت خاطر است.
همهی آنچه انتظار میرود بعد از ازدواج زمینهساز آرامش و سعادت و خوشبختی داوطلبان ازدواج و زوجهای جوان باشد و همهی جاذبههای فزایندهی زندگی مشترك را باید در قلمرو و كفویت در ایمان و اخلاق داوطلبان ازدواج جست و جو كرد.
داوطلبان ازدواج از همان نخستین لحظهها و روزهای زوجیت و آغاز زندگی مشترك و در حركت به سوی كمال و فلاح بیش از پیش به جاذبههای فكری و اندیشههای امیدبخش یكدیگر نیاز خواهند داشت. همهی زوجهای جوان، همهی زنها و شوهرها به جاذبههای كلامی، ابراز مهر، تأیید و تكریم، تشویق و تشكر و ابلاغ پیام دلنشین، اطمینان بخش و روح افزای "دوستت دارم" نیاز دارند و این نیاز فطری همهی انسانهاست.
همهی زوجهای جوان، زنها و شوهرهای بزرگسال و كهن سال به نگاه پرجاذبه و محبت آمیز همدیگر محتاجند و دلهایشان با موج نگاه پرمهر یكدیگر صیقل و صفا مییابد. همهی زوجهای جوان نیازمند مشاهدهی زیباترین، نیكوترین و گیراترین رفتارهای همدیگر در شرایط و موقعیتهای مختلف زندگی مشترك هستند.
حسن خلق و ایمان قوی، تعقل و تفكر، حكمت و درایت، طهارت و پاكی طینت، پربركتترین بذرها برای رویش جوانههای وجود و پدیدآیی جاذبههای آرامشگر حیات است.
8) زمینهی تربیت و فرهنگ خانوادگی
اما باید توجه داشت كه زمینه و بستر اصلی پدیدآیی رفتارهای متعالی، منش نیكو و صفات برتر اخلاقی، معرفت دینی و تعهدات و مسئولیت پذیریهای اجتماعی در دختران و پسران داوطلب ازدواج، بیش از همه در محیط خانه و با تأثیرپذیری از نظام تربیت خانوادگی، بینش و آگاهی و رسالت مربی گری والدین فراهم میشود. از این رو ضمن تأكید بر استقلال فكری و توان و مهارت فردی، اراده و انگیزهی شخصی داوطلبان ازدواج، توجه به وضعیت خانوادگی، ارزشهای حاكم بر خانوادهی داوطلبان ازدواج و تعهدات اخلاقی خانواده در تربیت فرزندان سالم، صالح، پویا و مسئولیت پذیر، با پرهیز از قضاوتهای عجولانه و سلیقهای و كلیشهای، میتواند در ارزیابی تناسب و كفویت داوطلبان ازدواج بسیار مهم و ارزشمند باشد.شایسته و بایسته آن است كه به هنگام بررسی وضعیت خانوادگی داوطلبان ازدواج و احراز تناسب و همخوانی خانوادهها، با محور قرار دادن استقلال فكری و كفویت اخلاقی، ایمانی، شناختی و رفتارهای دو جوان داوطلب ازدواج و پرورش اندیشهی حمایتی و نظارتی و پرهیز از دخالتهای ناروا، بیشترین توجه و دقت به مسائل اخلاقی، تربیتی، تعهدات دینی و ارزشهای فرهنگی مبذول گردد.
عدم توازن اقتصادی خانوادههای دو جوان داوطلب ازدواج، صرف تفاوت در محل تولد، فی المثل تهرانی بودن یا شهرستانی بودن و تفاوت در گویشها و لهجههای خانوادهها و پدربزرگها و مادربزرگها، لزوماً نمیتواند به عنوان معیار عدم كفویت تلقی گردیده، امكان زوجیت دو داوطلب جوان واجد شرایط، متعهد و مسئولیت پذیر را كه با اندیشه و شخصیت مستقل خود از بیشترین كفویت برخوردار و میتوانند زندگی آرامش بخش و موفقی داشته باشند، منتفی نماید.
بدیهی است زمانی كه در فرایند انتخاب همسر، معیارهای اصلی كفویت، نظیر آنچه بدان اشاره شد، سلامت نفس، ایمان، اخلاق، تعقل، تعهد و مسئولیت پذیری داوطلبان ازدواج مورد توجه قرار نگیرد و جاذبههای ظاهری ملاك اصلی باشد و احساسات پر اندیشه و آینده نگری غالب شود، تفاوتهای خانوادگی و فرهنگی داوطلبان ازدواج میتواند زندگی مشترك زوجهای جوان را تهدید كند.
بنابراین توجه به تبار اقتصادی و اجتماعی و نظام تربیتی و فرهنگی خانوادهها به هنگام ارزیابی كفویتها و تناسب زوجیتها باید به دور از تعصبات شخصی، پیشداوریهای ناسنجیده و غیرمنطقی و نگرشهای كلیشهای اطرافیان و با محور قرار دادن معیارهای اصلی و آرامش بخش و سعادتآفرین كفویت، ویژگیها و استقلال شخصیت، قابلیتها، شایستگیها و تعهدات دو جوان داوطلب ازدواج صورت پذیرد.
پینوشتها:
1. هُم وَ اَزواجُهُم فِی الجَنَّة. (سوره یس، آیه 90)
2. خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتر است. "انا اَقرَبُ اِلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید" و همسر تنپوش جسم و جان است. "هُنَّ لبِاسٌ لَکُم وَ اَنتُم لِباسٌ لَهُنَ".
3. از نظر فقه اسلامی نیز زن مکلف به تمکین از نظریات شرعی و منطقی شوهر است و تبعیت از نظر حقّه شوهر بر اطاعت از دستور پدر و مادر مقدم است و از سوی دیگر نفقه زن به شوهر واجب است و اگر شوهر، همسرش گرسنه باشد و مادر پیرش نیز گرسنه باشد و او فقط یک قرص نان داشته باشد به رغم احترامی که برای مادر قائل است میبایست نان را تقدیم همسر نماید و این همسر مهربان و یکدل است که همه و یا نیمی از نان را در نهایت محبت و تکریم تقدیم مادر همسر مینماید.
4. M.S (Mutiple Scherosis)
5. Epilepsy.
6. در بسیاری از موارد میزان آمار طلاق بین زوجهایی كه خانمها چند سالی بزرگتر از آقایان هستند به مراتب كمتر از مواردی است كه خانمها چند سال كوچكتر از آقایان میباشند.
7. تحقیقات انجام شده دربارهی سلامت و هوش فرزندان نشان میدهد كه مادرها باید تلاش كنند دو سال تمام نوزاد خود را شیر بدهند و در دوران شیرخوارگی كودك خود باردار نشوند. بنابراین رعایت فاصلهی سنی حدود سه سال بین فرزندان مورد تأكید است.
8. مطالعات علمی، بیانگر این حقیقت است كه مادران میان سالی (بالای 36 سال) كه خود بیش از 35 سال تفاوت سنی با مادرشان دارند، به هنگام فرزندآوری باید با انجام آزمایشهای كروموزمی دقت بیشتری در فرزندآوری داشته باشند (روانشناسی سندرم داون).
9. افروز، غلامعلی: روانشناسی و توان بخشی كودكان مبتلا به سندرم داون، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1379.
10. Chronological age.
11. Biological age.
12. Psychological age.
13. Psycho -Somatic/ Somato - Psychological.
14. در مواردی شاهد ازدواج دخترها و پسرهایی بودهایم كه یكی از آنها دچار عقب ماندگی ذهنی قابل ملاحظه بوده است. این قبیل ازدواجها معمولاً توسط خانوادهها طراحی و اجرا میشود. متأسفانه به رغم برخی حمایتهای خانوادگی، این نوع ازدواجها نمیتواند به معنای واقعی دوامی داشته باشد.
15. مولا علی (علیه السلام) میفرمایند: عقل آن چیزی است كه راه گمراهی را از طریق سعادت و خوشبختی تمیز میدهد و عاقل كسی است كه هر كاری را در جای خود انجام دهد.
16. قرآن كریم میفرماید: یا اَیُّها الَّذینَ اَمَنوا لَم تَقولونَ ما لا تَفعَلون (صف، آیهی 2) ای كسانی كه ایمان آوردهاید چرا آنچه را كه بدان عامل نیستید به زبان میآورید؟ اَتأمُرونَ الناسَ بِالبرِّ وَ تَنسونَ اَنفُسَكُم (بقره، آیه 44) آیا مردم را به كارهای نیك توصیه میكنید و خودتان را فراموش مینمایید؟ چنین دوگانگی در قول و فعل به دور از عقلانیت است.
17. Positive Thinking.
18. Paranoid Personality.
19. سیگار سر نخ بسیاری از اعتیادها و مفسدههای دیگر است. جوان داوطلب ازدواج باید از سیگار كه بند حصار شخصیت است مبرا باشد. سیگار علاوه بر آثار زیان باری كه بر سلامت عمومی به جای میگذارد (سكتههای قلبی، سرطان ریه و...) میزان بینایی و شنوایی فرد سیگاری و اطرافیان او را به طور عمده كاهش میدهد و زمینهی تولد كودكان كم وزن و نارس را در مادران باردار فراهم میكند.
20. سورهی نور، آیهی 26.
21. قرآن كریم در سورههای مختلف از جمله مؤمنون، فرقان و معارج از جمله مهمترین ویژگیها و صفات انسان رشد یافته را مقید بودن در حریم عفت و پاكدامنی و كنترل نیروی غریزهی نفسانی و مصون بودن از آلودگی جنسی قبل از ازدواج میداند: "لفروجهم حافظون" و "لایزنون".
22. اصولا با توجه به فلسفه و هدف ازدواج و عوامل مؤثر در زندگی زوجهای موفق و عامل اصلی آسیب پذیریها، جداییها و طلاقها در بین زوجهایی كه قبل از ازدواج -هیچ گونه تجارب زناشویی نداشته اند- نادر و اندك است و در مقابل جدایی و طلاق در میان زوجهایی كه مرد و زن یا هر دوی ایشان قبل از ازدواج تجارب جنسی داشتهاند، عمدتاً به دلیل تمایل درونی به تنوع طلبی و بعضاً بهانه جوییها، به طور چشمگیری بیشتر است. به همین دلیل اساساً طلاق در جوامعی كه لجام گسیختگی بیشتر نمایان است، به طور فوق العادهای چشمگیر است.
23. ایمان به یك معنا، برخورداری از امنیت و آرامش و رهایی از هر گونه اضطراب و تشویش است.
24. وَ مِن آیاتِه اَن خَلَقَ لَكُم مِن اَنفُسِكُم اَزواجاً لِتَسكُنوا اِلَیها وَ جَعلَ بَینَكُم مَودةً وَ رَحمه اِنَ فی ذلِكَ لایاتٍ لِقومٍ یَتَفكَّرون. (سوره روم، آیهی 21). از نشانههای او این كه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در كنار آنان آرامش بیابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد. در این نشانههایی است برای گروهی كه تفكر میكنند.
25. وَ هُوَ الذی اَنزَل السَكینَة فی قُلوبِ المُؤمِنین لِیزدادوا ایماناً مَعَ ایمانِهم وِ لله جُنودُ السَّمواتِ وَ الاَرض وَ كانُ اللهُ عَلیماً حَكیماً (سورهی فتح، آیهی 4). او كسی است كه آرامش را در دلهای مؤمنان نازل كرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند. لشكریان آسمانها و زمین از آن خداست و خداوند دانا و حكیم است.
27. نمازی كه انسان را از همهی زشتیها باز میدارد و آدمی را مقید به طریق خیر و صلاح میگرداند. "ان الصلاة تنهی عن الفحشا و المنكر" و این نماز انسان را امر به معروف و ناهی از منكر مینماید.
28. پیامبر خدا- صلی الله علیه و آله- فرموده اند: اگر میخواهید با خدا صحبت كنید به نماز بایستید و اگر میخواهید خدا با شما سخن بگوید، قرآن بخوانید.
منبع مقاله: افروز، غلامعلی، (1393)، مبانی روانشناختی ازدواج در بستر فرهنگ و ارزشهای اسلامی، تهران: مؤسسهی انتشارات دانشگاه تهران، چاپ هفتم.