ساده كردن مرگ در صحنه هاى خشن تلويزيون
نويسنده: حميده احمديان راد
بسيارى از افراد از صحنه هاى خشونت آميز تلويزيون لذت نمى برند، ولى ناخواسته به تماشاى آنها مى نشينند. ولی این فيلم ها و سريال هاى خشن، جذابيت و كششى براى جوانان بخصوص پسران دارد. بر اساس برخى تئورى ها، فيلم هاى خشن مى توانند باعث تخليه روانى فرد شوند. چون فرد با شخصيت هاى فيلم احساس همذات پندارى مى كند و در نتيجه سرخوردگى هايش را با رفتارها و حركات او تخليه مى كند. ولى نظريه هاى روانشناسى بر اين موضوع هم تأكيد دارند كه وقتى زمينه مساعد مثل فقر و بيكارى در جامعه فراهم باشد، پخش فيلم ها و سريال هاى خشن كه مرگ و شكنجه و... را ساده مى گيرند به افزايش خشونت و حتى الگوبردارى و تغيير شكل رفتارهاى خشن مى انجامد. در اين شرايط ضمن كاهش صحنه هاى خشن مثل بسيارى از شبكه هاى خارجى مى توان براى بينندگان فيلم ها و سريال ها محدوده سنى مشخص كرد و يا ساعت پخش اين فيلم ها را به زمانى منتقل كرد كه تلويزيون مخاطب جوان و نوجوان ندارد.
برخى فيلم هاى تلويزيونى، مرگ و قتل را ساده و حتى مضحك جلوه مى دهند و شكنجه و گروگانگيرى در آنها رايج و بى اهميت تلقى مى شود. به اين ترتيب در جامعه اى كه اكثريت جمعيت آن را جوانان تشكيل مى دهند و مشكلات اقتصادى و اجتماعى پديده هاى رايجى است و در نتيجه زمينه پرخاشگرى مهياست، مى توان انتظار داشت فيلم هاى خشن به افزايش جرم و جنايت دامن بزند. به عقيده كارشناسان، سوء قصد با اسلحه، قتل هاى زنجيره اى و گروگانگيرى در جامعه ايران پديده هاى نسبتاً جديد و كم سابقه اى هستند و آنها را مى توان به الگوبردارى از صحنه هاى خشونت بار تلويزيون مربوط دانست.
دكتر نسيم مجيدى، استاد ارتباطات مى گويد: «نظريه هاى مختلفى درباره تأثير تماشاى خشونت تلويزيونى وجود دارد. برخى نظرات حاكى از آن است كه تماشاى خشونت تلويزيونى احساسات پرخاشگرايانه تماشاگر را تحريك مى كند و وى مى خواهد آنچه را ديده، بروز دهد. اما نظرياتى هم هست كه مى گويد اين فيلم ها باعث مى شود فرد احساس پالايش روانى كند و حس كند خودش آن كار را انجام داده و در نتيجه احساس پرخاشگرايانه اش تسكين يابد. در حال حاضر درجه خشونت در جامعه خيلى بالا رفته و حوادث عجيبى رخ مى دهد. به خاطر وجود تنش در جامعه، صحنه هاى خشونت آميز تلويزيونى نمى تواند نقش تقليل دهنده خشونت داشته باشد. عوامل تنش زا همچون افزايش فاصله طبقاتى و قشر كم درآمد باعث شده فيلم هاى خشن حالت بدآموزى پيدا كنند و تشديدكننده خشونت شوند. احتمالاً انگيزه پخش چنين سريال ها و فيلم هايى مقابله با برنامه هاى ماهواره و وجود طرفداران اين فيلم ها است. به نظر مى رسد قشر جوان تنها به تماشا اكتفا نمى كنند.
پايگاه اطلاع رسانى پليس در سايت اينترنتى خود درباره تأثير رسانه هاى تصويرى خود درباره تأثير رسانه هاى تصويرى بخصوص تلويزيون از قول معاون مجتمع قضايى خانواده گفته است: «اين رسانه ها مى توانند با اطلاع رسانى درست و صحيح در كاهش يا افزايش جرم و بزهكارى تأثيرگذار بوده و با فرهنگ سازى نقش خود را ايفا كنند. اما وجود اشتباهات در فيلم ها و برنامه هاى تلويزيونى باعث مى شود بسيارى از امور حقوقى زير سؤال برود.» وى استفاده از تصاوير خشونت آميز در فيلم ها و برنامه هاى تلويزيون را عامل بروز تأثيرات منفى در شعور عمومى اجتماع دانسته است.
خشونت تلويزيونى از نظر روانى نيز تأثيرات منفى به جاى مى گذارد. مثلاً نتيجه يك تحقيق نشان مى دهد كسانى كه بيشتر تلويزيون نگاه مى كنند، احتمال بيشترى دارد كه به ديگران بى اعتماد باشند و احساس ترس و ناامنى كنند. همانگونه كه فيلم هاى خشن در بزرگسالان حالت تهاجمى ايجاد مى كند، در مورد كودكان نيز رفتارى پرخاشگرايانه را موجب مى شود.
دكتر معصومه رفيقى، روانشناس مى گويد: «بچه ها هر چيزى را كه مى بينند الگو قرار مى دهند. يادگيرى آنها بر اساس ديده ها و شنيده هايشان است. خشونت هاى فيلم حتى بچه هاى آرام را پرتحرك مى كند. آنها اگر در خيال پردازى نسبت به قهرمان احساس سمپاتى پيدا كنند، با او همانندسازى مى كنند و رفتار وى را الگو قرار مى دهند. نمونه فيلم هاى خشن بازى هاى رايانه اى است. بچه هايى كه حس قوى مى گيرند، آنچه ديده اند را روى خواهر و برادر و همكلاسى هايشان پياده مى كنند. چيزى كه الگو مى شود روى رفتار و بيان و شخصيت بچه اثر مى گذارد و حتى اگر وى شخصيت صبورى داشته باشد، از او آدم خشن و كم حوصله اى مى سازد. صرفنظر از بچه هاى پيش فعال كه مشكل جسمانى دارند، عده اى از بچه ها هم خودشان انرژى زيادى دارند و مى خواهند اين انرژى را تخليه كنند. بچه هاى پرتحرك بهترين روش تخليه انرژيشان را زد و خوردى مى بينند كه از فيلم ها ياد گرفته اند. اين موضوع در پسرها بيشتر است. چون اينگونه شخصيت ها در فيلم ها اغلب مرد هستند. ولى اخيراً دختران هم اين نشانه ها را بروز مى دهند. زيرا در بازى هاى رايانه اى خانم ها هم وارد شده اند. در اين فيلم ها عواطف مادرانه و لطيف زنان حذف مى شود.
وى مى افزايد: «خانواده هاى زيادى به من مراجعه و گفته اند فرزندشان پرخاشگر و لجباز است. وقتى بررسى مى كنيم، مى بينيم در خانه اينها، تلويزيون، ماهواره و بازى هاى رايانه اى وجود دارد. در حالى كه پدر و مادرها هم نظارت دقيقى روى كارهاى بچه ها ندارند. اگر فيلمى مشهور شده باشد، براى آنها تهيه مى كنند و ايشان را تنها مى گذارند كه فيلم را نگاه كنند، بدون اينكه بدانند در فيلم چه چيزهايى هست و چقدر روى بچه تأثير مى گذارد. بازى هاى رايانه اى بچه ها را عصبى مى كند و هيجان توليد مى كند، به طورى كه آنها خشونت در پيش مى گيرند و خطرات جسمانى هم دارد، چون روى اعصاب و مغز بچه ها تأثير مى گذارد. ما برنامه تلويزيون را براى بچه ها حذف نمى كنيم، ولى موضوع اين است كه وقتى از خانواده هايى كه به من مراجعه مى كنند مى پرسم اوقات فراغت بچه هايشان را با چه پر مى كنند و بچه ها چه برنامه هايى مى بينند، مى گويند تا آخر شب فيلم مى بينند. در حالى كه حتى در مورد سريال هاى خانوادگى خاص بزرگسالان هم كودكان همانندسازى مى كنند و از اصطلاحات آنها الگو مى گيرند. اگر بچه ها دير مى خوابند، واقعاً بهتر است كه پدر و مادرها خودشان را از برنامه خاص خودشان هم محروم كنند تا بچه ها هر چيزى را نبينند.»
تأثيرات مخرب صحنه هاى خشن محدود به فيلم ها نيست، بلكه در كارتون هم وجود دارد.
دكتر مجيدى مى گويد: «كارتون هاى خشن باعث مى شود بچه همكلاسى ها و همبازى هايش را كسانى ببيند كه مى تواند با آنها زد و خورد كند. اين كارتون ها خشونت را دريچه نهادينه و كاناليزه مى كنند و اين روند تا بزرگسالى ادامه مى يابد. مثلاً در يك كارتون با موضوع فوتبال يك فوتباليست با پا توى دهان بازيكن ديگر مى زند و خواه ناخواه در اين بازى پرطرفدار از اول خشونت به بچه آموزش داده مى شود. در اين شرايط حتى اگر خانواده ها نقشى ملايم كننده داشته باشند باز هم بچه ها از محيط ياد مى گيرند. در قشر كودك و نوجوان هم تلويزيون يكى از وسايل آموزشى هست. از طرفى اين تصاوير تأثيرات روانى هم به جا مى گذارند كه از جمله آنها ترس از تاريكى و تنهايى هست. در سنين كودكى نمى توان خوب و بد را از هم متمايز كرد و اگر هيچ اتفاقى هم نيفتد بچه دچار تضاد مى شود. از تأثيرات تلويزيون اين است كه بچه ها در مدارس عيناً سريال ها را بازى مى كنند.يكى از كاركردهاى تلويزيون ترويج مدهاى كلامى و رفتارى است. كودكان اينها را مى بينند و همان را بازتوليد مى كنند و به قالب نقش هنرپيشه مى روند. ساعت پخش اين فيلم ها هم زمانى است كه كودكان و نوجوانان و جوانان اوقات فراغت دارند.»
افزايش و جوان شدن سريع جمعيت، از سر گذراندن جنگ تحميلى، بحران هاى اجتماعى و فقر به خودى خود زمينه اى به وجود آورده كه عنصر تحريك كننده اى نظير خشونت هاى تلويزيونى مى تواند در جامعه عملياتى شود. فيلم هاى خشن مى تواند به افراد بيمار و دچار اختلال شخصيتى هم انواع جديدى از خشونت بياموزد. گاهى در فيلم هاى تلويزيونى شاهد هستيم قاتل از كشتن افراد لذت مى برد و اينكه مرگ و كشتار به موضوعى ساده، جذاب و لذت بخش تبديل شود، مطلوب نيست. كارشناسان حتى در مورد تأكيد بيش از حد بر مجازات بزهكاران نيز هشدار مى دهند.اسدى معاون مجتمع قضايى خانواده در همان سايت پايگاه اطلاع رسانى پليس گفته است: «نبايد در رسانه ها به سزاى يك جرم يا بزه اشاره بيش از حد كرد. بلكه علل و عواملى كه باعث به وجود آمدن آن سارق يا بزهكار شده است را بايد مورد توجه قرار داد.»
على رستمى كارشناس ارتباطات مى گويد: «اينكه در مجموع تلويزيون به سمت فيلم هاى خشن مى رود به خاطر محدوديت هايى است كه در مورد پخش برنامه ها دارد. بنابراين به سمت پخش برنامه هايى مى رود كه بدون توجه به تأثير آنها روى مخاطبان و بويژه جوانان، همان لحظه بيننده را جذب مى كند. البته زمينه توليد فيلم هاى خشن هم در دنيا كم نيست. تلويزيون ايران اين فيلم را معمولاً به صورت بسته (Package) از كشورهاى مختلف مى خرد. گزارش مركز مطالعات و تحقيقات سيما تأثير خشونت تلويزيونى بر مخاطبان را تأييد كرده. شواهد حاكى است اين برنامه ها روى شيوه كار كسانى كه كار خلاف انجام مى دهند تأثير گذاشته. تعداد آدم ربايى ها افزايش يافته، خيلى از مفاهيم وارد جامعه خلافكاران شده و آنها از اين فيلم ها ايده مى گيرند. افزايش استفاده از سلاح و نيز اشكال مختلف جنايت چكيده اين تأثيرات است. در خارج اگر چنين فيلم هايى پخش مى شود، در كنار آن فيلم هايى نمايش داده مى شود كه مردم را آرام مى كند. اما در ايران چنين فيلم هايى نمايش داده نمى شود. در ايران فرهنگى هم كه براساس آن والدين كودكان و نوجوانان را از ديدن فيلم منع كنند وجود ندارد. امكانات هم وجود ندارد. در كشور ما بويژه در شهرستان ها يك خانواده پرجمعيت تنها يك تلويزيون دارد و همه يك فيلم را نگاه مى كنند. در بين اينها مى تواند كودك و نوجوان هم وجود داشته باشد. در جامعه اى مثل جامعه ما كه فقر اجتماعى و اقتصادى زياد است، خشونت سريع جا باز مى كند. در حالى كه در كشورهاى ديگر محدود به طبقه و قشر خاصى است.
از طرفى در ايران چون تفريحات مناسب ديگرى نيست، تلويزيون تأثيرگذارتر است. با اين وضعيت ما در شبكه هاى تلويزيونى نياز به سياستگذارى داريم تا مشخص شود بايد چه نسبتى از برنامه ها را به شادى، چه ميزان به خشونت، چه نسبتى به برنامه هاى علمى و عاطفى و ... اختصاص داد وگرنه خشونت به بخش مسلط برنامه ها تبديل مى شود در حالى كه چيز ديگرى هم براى خنثى كردن اين نسبت عرضه نمى شود. در اين شرايط جوانان كه در معرض التهابات جهانى هستند راهكارهاى فيلم ها را عملياتى مى كنند. نحوه مقابله با اين شرايط اين است كه زمينه اجتماعى و اقتصادى خشونت را در جامعه از بين ببريم و فرهنگى ايجاد كنيم كه مردم به سمت خشونت نروند. همچنين فيلم هاى كلاسيك و خوبى كه جامعه طبيعى توأم با دوستى را نشان مى دهند جايگزين فيلم هاى خشن كنيم.»
جامعه ما جوان است و كودكان ما دو روز در تلويزيون شاهد صحنه هاى خشونت بار هستند. بيم آن مى رود كه در آينده اين خشونت ها به هنجار تبديل شود. از همين حال بايد نسل آينده را از عواقب سوء زندگى در جامعه اى خشن رهانيد.
منبع: روزنامه ایران
برخى فيلم هاى تلويزيونى، مرگ و قتل را ساده و حتى مضحك جلوه مى دهند و شكنجه و گروگانگيرى در آنها رايج و بى اهميت تلقى مى شود. به اين ترتيب در جامعه اى كه اكثريت جمعيت آن را جوانان تشكيل مى دهند و مشكلات اقتصادى و اجتماعى پديده هاى رايجى است و در نتيجه زمينه پرخاشگرى مهياست، مى توان انتظار داشت فيلم هاى خشن به افزايش جرم و جنايت دامن بزند. به عقيده كارشناسان، سوء قصد با اسلحه، قتل هاى زنجيره اى و گروگانگيرى در جامعه ايران پديده هاى نسبتاً جديد و كم سابقه اى هستند و آنها را مى توان به الگوبردارى از صحنه هاى خشونت بار تلويزيون مربوط دانست.
دكتر نسيم مجيدى، استاد ارتباطات مى گويد: «نظريه هاى مختلفى درباره تأثير تماشاى خشونت تلويزيونى وجود دارد. برخى نظرات حاكى از آن است كه تماشاى خشونت تلويزيونى احساسات پرخاشگرايانه تماشاگر را تحريك مى كند و وى مى خواهد آنچه را ديده، بروز دهد. اما نظرياتى هم هست كه مى گويد اين فيلم ها باعث مى شود فرد احساس پالايش روانى كند و حس كند خودش آن كار را انجام داده و در نتيجه احساس پرخاشگرايانه اش تسكين يابد. در حال حاضر درجه خشونت در جامعه خيلى بالا رفته و حوادث عجيبى رخ مى دهد. به خاطر وجود تنش در جامعه، صحنه هاى خشونت آميز تلويزيونى نمى تواند نقش تقليل دهنده خشونت داشته باشد. عوامل تنش زا همچون افزايش فاصله طبقاتى و قشر كم درآمد باعث شده فيلم هاى خشن حالت بدآموزى پيدا كنند و تشديدكننده خشونت شوند. احتمالاً انگيزه پخش چنين سريال ها و فيلم هايى مقابله با برنامه هاى ماهواره و وجود طرفداران اين فيلم ها است. به نظر مى رسد قشر جوان تنها به تماشا اكتفا نمى كنند.
پايگاه اطلاع رسانى پليس در سايت اينترنتى خود درباره تأثير رسانه هاى تصويرى خود درباره تأثير رسانه هاى تصويرى بخصوص تلويزيون از قول معاون مجتمع قضايى خانواده گفته است: «اين رسانه ها مى توانند با اطلاع رسانى درست و صحيح در كاهش يا افزايش جرم و بزهكارى تأثيرگذار بوده و با فرهنگ سازى نقش خود را ايفا كنند. اما وجود اشتباهات در فيلم ها و برنامه هاى تلويزيونى باعث مى شود بسيارى از امور حقوقى زير سؤال برود.» وى استفاده از تصاوير خشونت آميز در فيلم ها و برنامه هاى تلويزيون را عامل بروز تأثيرات منفى در شعور عمومى اجتماع دانسته است.
خشونت تلويزيونى از نظر روانى نيز تأثيرات منفى به جاى مى گذارد. مثلاً نتيجه يك تحقيق نشان مى دهد كسانى كه بيشتر تلويزيون نگاه مى كنند، احتمال بيشترى دارد كه به ديگران بى اعتماد باشند و احساس ترس و ناامنى كنند. همانگونه كه فيلم هاى خشن در بزرگسالان حالت تهاجمى ايجاد مى كند، در مورد كودكان نيز رفتارى پرخاشگرايانه را موجب مى شود.
دكتر معصومه رفيقى، روانشناس مى گويد: «بچه ها هر چيزى را كه مى بينند الگو قرار مى دهند. يادگيرى آنها بر اساس ديده ها و شنيده هايشان است. خشونت هاى فيلم حتى بچه هاى آرام را پرتحرك مى كند. آنها اگر در خيال پردازى نسبت به قهرمان احساس سمپاتى پيدا كنند، با او همانندسازى مى كنند و رفتار وى را الگو قرار مى دهند. نمونه فيلم هاى خشن بازى هاى رايانه اى است. بچه هايى كه حس قوى مى گيرند، آنچه ديده اند را روى خواهر و برادر و همكلاسى هايشان پياده مى كنند. چيزى كه الگو مى شود روى رفتار و بيان و شخصيت بچه اثر مى گذارد و حتى اگر وى شخصيت صبورى داشته باشد، از او آدم خشن و كم حوصله اى مى سازد. صرفنظر از بچه هاى پيش فعال كه مشكل جسمانى دارند، عده اى از بچه ها هم خودشان انرژى زيادى دارند و مى خواهند اين انرژى را تخليه كنند. بچه هاى پرتحرك بهترين روش تخليه انرژيشان را زد و خوردى مى بينند كه از فيلم ها ياد گرفته اند. اين موضوع در پسرها بيشتر است. چون اينگونه شخصيت ها در فيلم ها اغلب مرد هستند. ولى اخيراً دختران هم اين نشانه ها را بروز مى دهند. زيرا در بازى هاى رايانه اى خانم ها هم وارد شده اند. در اين فيلم ها عواطف مادرانه و لطيف زنان حذف مى شود.
وى مى افزايد: «خانواده هاى زيادى به من مراجعه و گفته اند فرزندشان پرخاشگر و لجباز است. وقتى بررسى مى كنيم، مى بينيم در خانه اينها، تلويزيون، ماهواره و بازى هاى رايانه اى وجود دارد. در حالى كه پدر و مادرها هم نظارت دقيقى روى كارهاى بچه ها ندارند. اگر فيلمى مشهور شده باشد، براى آنها تهيه مى كنند و ايشان را تنها مى گذارند كه فيلم را نگاه كنند، بدون اينكه بدانند در فيلم چه چيزهايى هست و چقدر روى بچه تأثير مى گذارد. بازى هاى رايانه اى بچه ها را عصبى مى كند و هيجان توليد مى كند، به طورى كه آنها خشونت در پيش مى گيرند و خطرات جسمانى هم دارد، چون روى اعصاب و مغز بچه ها تأثير مى گذارد. ما برنامه تلويزيون را براى بچه ها حذف نمى كنيم، ولى موضوع اين است كه وقتى از خانواده هايى كه به من مراجعه مى كنند مى پرسم اوقات فراغت بچه هايشان را با چه پر مى كنند و بچه ها چه برنامه هايى مى بينند، مى گويند تا آخر شب فيلم مى بينند. در حالى كه حتى در مورد سريال هاى خانوادگى خاص بزرگسالان هم كودكان همانندسازى مى كنند و از اصطلاحات آنها الگو مى گيرند. اگر بچه ها دير مى خوابند، واقعاً بهتر است كه پدر و مادرها خودشان را از برنامه خاص خودشان هم محروم كنند تا بچه ها هر چيزى را نبينند.»
تأثيرات مخرب صحنه هاى خشن محدود به فيلم ها نيست، بلكه در كارتون هم وجود دارد.
دكتر مجيدى مى گويد: «كارتون هاى خشن باعث مى شود بچه همكلاسى ها و همبازى هايش را كسانى ببيند كه مى تواند با آنها زد و خورد كند. اين كارتون ها خشونت را دريچه نهادينه و كاناليزه مى كنند و اين روند تا بزرگسالى ادامه مى يابد. مثلاً در يك كارتون با موضوع فوتبال يك فوتباليست با پا توى دهان بازيكن ديگر مى زند و خواه ناخواه در اين بازى پرطرفدار از اول خشونت به بچه آموزش داده مى شود. در اين شرايط حتى اگر خانواده ها نقشى ملايم كننده داشته باشند باز هم بچه ها از محيط ياد مى گيرند. در قشر كودك و نوجوان هم تلويزيون يكى از وسايل آموزشى هست. از طرفى اين تصاوير تأثيرات روانى هم به جا مى گذارند كه از جمله آنها ترس از تاريكى و تنهايى هست. در سنين كودكى نمى توان خوب و بد را از هم متمايز كرد و اگر هيچ اتفاقى هم نيفتد بچه دچار تضاد مى شود. از تأثيرات تلويزيون اين است كه بچه ها در مدارس عيناً سريال ها را بازى مى كنند.يكى از كاركردهاى تلويزيون ترويج مدهاى كلامى و رفتارى است. كودكان اينها را مى بينند و همان را بازتوليد مى كنند و به قالب نقش هنرپيشه مى روند. ساعت پخش اين فيلم ها هم زمانى است كه كودكان و نوجوانان و جوانان اوقات فراغت دارند.»
افزايش و جوان شدن سريع جمعيت، از سر گذراندن جنگ تحميلى، بحران هاى اجتماعى و فقر به خودى خود زمينه اى به وجود آورده كه عنصر تحريك كننده اى نظير خشونت هاى تلويزيونى مى تواند در جامعه عملياتى شود. فيلم هاى خشن مى تواند به افراد بيمار و دچار اختلال شخصيتى هم انواع جديدى از خشونت بياموزد. گاهى در فيلم هاى تلويزيونى شاهد هستيم قاتل از كشتن افراد لذت مى برد و اينكه مرگ و كشتار به موضوعى ساده، جذاب و لذت بخش تبديل شود، مطلوب نيست. كارشناسان حتى در مورد تأكيد بيش از حد بر مجازات بزهكاران نيز هشدار مى دهند.اسدى معاون مجتمع قضايى خانواده در همان سايت پايگاه اطلاع رسانى پليس گفته است: «نبايد در رسانه ها به سزاى يك جرم يا بزه اشاره بيش از حد كرد. بلكه علل و عواملى كه باعث به وجود آمدن آن سارق يا بزهكار شده است را بايد مورد توجه قرار داد.»
على رستمى كارشناس ارتباطات مى گويد: «اينكه در مجموع تلويزيون به سمت فيلم هاى خشن مى رود به خاطر محدوديت هايى است كه در مورد پخش برنامه ها دارد. بنابراين به سمت پخش برنامه هايى مى رود كه بدون توجه به تأثير آنها روى مخاطبان و بويژه جوانان، همان لحظه بيننده را جذب مى كند. البته زمينه توليد فيلم هاى خشن هم در دنيا كم نيست. تلويزيون ايران اين فيلم را معمولاً به صورت بسته (Package) از كشورهاى مختلف مى خرد. گزارش مركز مطالعات و تحقيقات سيما تأثير خشونت تلويزيونى بر مخاطبان را تأييد كرده. شواهد حاكى است اين برنامه ها روى شيوه كار كسانى كه كار خلاف انجام مى دهند تأثير گذاشته. تعداد آدم ربايى ها افزايش يافته، خيلى از مفاهيم وارد جامعه خلافكاران شده و آنها از اين فيلم ها ايده مى گيرند. افزايش استفاده از سلاح و نيز اشكال مختلف جنايت چكيده اين تأثيرات است. در خارج اگر چنين فيلم هايى پخش مى شود، در كنار آن فيلم هايى نمايش داده مى شود كه مردم را آرام مى كند. اما در ايران چنين فيلم هايى نمايش داده نمى شود. در ايران فرهنگى هم كه براساس آن والدين كودكان و نوجوانان را از ديدن فيلم منع كنند وجود ندارد. امكانات هم وجود ندارد. در كشور ما بويژه در شهرستان ها يك خانواده پرجمعيت تنها يك تلويزيون دارد و همه يك فيلم را نگاه مى كنند. در بين اينها مى تواند كودك و نوجوان هم وجود داشته باشد. در جامعه اى مثل جامعه ما كه فقر اجتماعى و اقتصادى زياد است، خشونت سريع جا باز مى كند. در حالى كه در كشورهاى ديگر محدود به طبقه و قشر خاصى است.
از طرفى در ايران چون تفريحات مناسب ديگرى نيست، تلويزيون تأثيرگذارتر است. با اين وضعيت ما در شبكه هاى تلويزيونى نياز به سياستگذارى داريم تا مشخص شود بايد چه نسبتى از برنامه ها را به شادى، چه ميزان به خشونت، چه نسبتى به برنامه هاى علمى و عاطفى و ... اختصاص داد وگرنه خشونت به بخش مسلط برنامه ها تبديل مى شود در حالى كه چيز ديگرى هم براى خنثى كردن اين نسبت عرضه نمى شود. در اين شرايط جوانان كه در معرض التهابات جهانى هستند راهكارهاى فيلم ها را عملياتى مى كنند. نحوه مقابله با اين شرايط اين است كه زمينه اجتماعى و اقتصادى خشونت را در جامعه از بين ببريم و فرهنگى ايجاد كنيم كه مردم به سمت خشونت نروند. همچنين فيلم هاى كلاسيك و خوبى كه جامعه طبيعى توأم با دوستى را نشان مى دهند جايگزين فيلم هاى خشن كنيم.»
جامعه ما جوان است و كودكان ما دو روز در تلويزيون شاهد صحنه هاى خشونت بار هستند. بيم آن مى رود كه در آينده اين خشونت ها به هنجار تبديل شود. از همين حال بايد نسل آينده را از عواقب سوء زندگى در جامعه اى خشن رهانيد.
منبع: روزنامه ایران