پرسشهایی پیرامون آخرین حجت الهی(2)

بدون شك محل ولادت امام مهدى - عليه السلام - شهر سامرا است . او پس از ولادت تا هنگام شهادت امام حسن عسكرى - عليه السلام - در سامرا و نزد پدرش مى‏زيست . حكيمه خاتون، دختر امام جواد - عليه السلام - بارها امام عصر - عج الله فرجه الشريف - را در خانه امام عسكرى - عليه السلام - مشاهده كرد . برخى از ياران امام مانند احمد بن اسحاق نيز وى را همان جا ديده‏اند . امام در يكى از ملاقات‏هايش با ابن اسحاق از جاى برخاست؛ وارد حجره شد و در حالى كه فرزندش را بر
سه‌شنبه، 20 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پرسشهایی پیرامون آخرین حجت الهی(2)
پرسشهایی پیرامون آخرین حجت الهی(2)
پرسشهایی پیرامون آخرین حجت الهی(2)

تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی راد
منبع: راسخون
پرسش چهارم: خانه امام مهدى(علیه السلام) كجاست؟
بسيارى دوست دارند بدانند امام مهدی(علیه السلام) در كجا زندگى مى‏كند.
براى روشن شدن اين پرسش بايد محل سكونت امام زمان - عليه السلام - در چهار دوران به اختصار بررسى شود:
1. دوران پدر
بدون شك محل ولادت امام مهدى - عليه السلام - شهر سامرا است . او پس از ولادت تا هنگام شهادت امام حسن عسكرى - عليه السلام - در سامرا و نزد پدرش مى‏زيست . حكيمه خاتون، دختر امام جواد - عليه السلام - بارها امام عصر - عج الله فرجه الشريف - را در خانه امام عسكرى - عليه السلام - مشاهده كرد . برخى از ياران امام مانند احمد بن اسحاق نيز وى را همان جا ديده‏اند . امام در يكى از ملاقات‏هايش با ابن اسحاق از جاى برخاست؛ وارد حجره شد و در حالى كه فرزندش را بر شانه قرار داده بود، بيرون آمد . (41)
روزى يعقوب بن منقوش پرسيد: مولاى من، چه كسى امام است؟ فرمودند: پرده را كنار بزن . . . او چنان كرد امام عصر - عج الله فرجه الشريف - را ديد . مهدى - عليه السلام - از پس پرده برون آمد و بر زانوى پدر نشست . (2)
امام عسگرى، در دقايق پايانى عمر، به عقيد خادم فرمودند: وارد اتاق شو و كودكى كه در حال سجده است، نزد من آور . . . (42) . اين روايات گواهى مى‏دهد امام مهدى - عج الله فرجه الشريف - در حال حيات پدر در شهر سامرا و در خانه وى زندگى مى‏كرد؛ اگر چه امام عسكرى او را از نظرها پنهان مى‏داشت .
بر اساس روايت امام صادق - عليه السلام - ، يكى از جاهايى كه امام عصر - عج الله فرجه الشريف - حضور مى‏يابد، صحراى عرفات در ايام حج است
2.غيبت صغرا
امام، در دوران 74 ساله غيبت صغرا، احتمالا در عراق زندگى مى‏كرد؛ زيرا چهار نايب خاصى كه با وى رابطه مستقيم داشتند، در بغداد به سر مى‏بردند . آن‏ها نامه‏هاى مردم را به وى مى‏رساندند و پاسخ دريافت مى‏كردند . امام صادق - عليه السلام - مى‏فرمايد: براى حضرت قائم دو غيبت است: يكى كوتاه و ديگرى طولانى . در غيبت اول، كسى جز خواص شيعيان وى، جايگاهش را نمى‏داند . (43) به احتمال قوى نايبان خاص آن حضرت، مصداق خواص به شمار مى‏آمدند .
3.غيبت كبرا
درباره محل اقامت امام در دوران غيبت كبرا نمى‏توان به طور دقيق به محلى خاص اشاره كرد . امام صادق - عليه السلام - به ابوبصير فرمودند: نيكوترين منزل مدينه است . (44) علامه مجلسى نيز مى‏گويد: همين جمله دلالت مى‏كند آن حضرت غالبا در مدينه و اطراف آن به سر مى‏برد . (45) امام باقر - عليه السلام - هم به كوه «ذى طوى‏» اشاره فرموده است؛ (46) اما بايد گفت هيچ كس به محل دقيق سكونت امام مهدى - عليه السلام - راه پيدا نمى‏كند؛ زيرا امام عصر به ابراهيم بن مهزيار فرمودند: پدرم از من پيمان گرفته در سرزمينى پهناور و دوردست زندگى كنم تا از نيرنگ‏هاى گمراهان و متمردان امت تازه به دوران رسيده و گمراه، نهان و مصون باشم . اين پيمان مرا بر فراز تپه‏هاى بلند و ريگزارها و سرزمين‏هاى مورد اطمينان افكنده است . (48)
برخى احتمال مى‏دهند امام در يكى از جزاير دوردست كه با كشور مغرب چندان فاصله ندارد و به جزيره خضرا معروف است، به سر مى‏برد. گروهى نيز با منطبق دانستن اوصاف اين جزيره با مثلث‏برمودا، آن مكان را محل سكونت امام زمان - عجل الله فرجه الشريف - مى‏دانند؛ زيرا به رغم تلاش‏هاى فراوان تا كنون كسى به كشف اسرار اين مثلث توفيق نيافته است. بى‏ترديد اين نظر نادرست مى‏نمايد . (49)
به استناد برخى از روايات، امام عصر - عجل الله فرجه الشريف - در زمان غيبت كبرا در همه جا حضور مى‏يابد، و يوسف وار به طور ناشناس ميان مردم رفت و آمد مى‏كند . هيچ كس وى را نمى‏شناسد تا وقتى خداوند به او اجازه دهد خود را معرفى كند؛ چنانچه به يوسف صديق اجازه داد خود را به برادرانش بشناساند . (50)
بر اساس روايت امام صادق - عليه السلام - ، يكى از جاهايى كه امام عصر - عج الله فرجه الشريف - حضور مى‏يابد، صحراى عرفات در ايام حج است .
عبيد بن زراره گفت: از امام صادق - عليه السلام - چنين شنيدم: زمانى فرا رسد كه مردم امام خود را نبينند . او در روزهاى حج مردم را مى‏بيند ولى مردم او را نمى‏بينند . (51)
محمد بن عثمان، يكى از نواب اربعه، نيز در اين باره مى‏گويد: والله ان صاحب هذا الامر يحضر الموسم كل سنة فيرى الناس و يعرفهم و يرونه و لايعرفونه؛ به خدا سوگند، صاحب اين امر همه ساله در مراسم حج‏حضور پيدا مى‏كند . مردم را مى‏بيند و مى‏شناسد؛ ولى مردم - با اين‏كه او را مى‏بينند - نمى‏شناسند . (52)
4.عصر ظهور
امام زمان، هنگام ظهور در مسجد سهله (53) اقامت ‏خواهد كرد. ده‏ها هزار پيامبر در اين مسجد نماز گزارده‏اند و محل سكونت‏ بزرگانى چون حضرت ابراهيم و ادريس و خضر بوده است. (54) امام صادق - عليه السلام - به ابوبصير فرمودند: اى ابامحمد، گويا حضرت قائم را در مسجد سهله مى‏بينم كه با زن و فرزندانش در آن مستقر مى‏گردد.
به استناد برخى از روايات، امام عصر - عجل الله فرجه الشريف - در زمان غيبت كبرا در همه جا حضور مى‏يابد، و يوسف وار به طور ناشناس ميان مردم رفت و آمد مى‏كند .
ابوبصير پرسيد: آيا مسجد سهله خانه‏اش خواهد بود؟
حضرت فرمودند: آرى، اين مسجد منزل حضرت ادريس است. خداوند هيچ پيامبرى را برنينگيخت مگر آن كه در اين مسجد نماز گزارد . هر كس در اين مسجد بماند، مانند آن است كه در خيمه رسول خدا اقامت كرده است . هيچ مرد و زن مؤمنى نيست مگر آن كه دلش به سوى آن مسجد پر مى‏كشد . روز و شبى نيست مگر آن كه فرشتگان به اين مسجد پناه مى‏برند و در آن به عبادت خداوند مى‏پردازند . (55)
ناگفته نماند، هم اكنون در سه گوشه اين مسجد سه مقام، با اعمال ويژه، واقع شده است . كه اين مقام‏ها به حضرت ابراهيم و ادريس و خضر منسوبند.
*******
پرسش پنجم: ظلم و فساد، شرايط ظهور امام زمان است يا علائم ظهور؟
مأموريت اساسي بزرگ منجي عالم و تحقق بخش اهداف انبيا و اوليا، برپايي قسط و عدالت در سراسر اين كره خاكي و اشاعه يكتاپرستي و برچيدن هرگونه ظلم و جور و فساد و تباهي است. روايات پرشماري بيانگر آن است كه اين انقلاب عظيم و سترگ آن گاه رخ مي دهد كه ظلم و فساد و تباهي جهان را فراگيرد و حكومت هاي دين ستيز و عدل ستيز و مستكبران، گستره زمين خاكي را تحت بيرق خود آورند.
الف) پيامبر(ص) فرمودند: يملا الارض قسطاً و عدلا كما ملئت ظلماً و جوراً(56): زمين پر از قسط و عدل مي شود، هم چنان كه پر از ظلم و جور شده بود.
ب) ابي جعفر(علیه السلام) فرمودند: لايخرج المهدي حتي يرقي الظلمه(57): مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور نمي كند مگر آن گاه كه ظلمت و تاريكي سراسر جهان را فراگيرد.
ج) امام باقر(علیه السلام) فرمودند: لايظهر المهدي الا علي خوف شديد و زلزال و فتنه تصيب الناس(58) مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور نمي كند مگر پس از خوف و ترس فراوان و زلزله ها و فتنه هاي زياد كه در بين مردم گسترش يابد.
برخي غيرمتخصصان و ناآشنايان با انديشه ژرف مهدويت، از اين روايات چنين برداشت كرده اند كه كثرت ظلم و فساد در جامعه، زمينه ساز ظهور و سبب تسريع در ظهور آن منجي مصلح خواهد شد. بنابراين كار ظالمان و مفسدان در زمين شايسته است، زيرا ظهور حضرت را نزديك مي كند و در مقابل، كساني كه درصدد اصلاح جامعه هستند و جلوي فساد و تباهي را مي گيرند كارشان ناشايست است، زيرا ظهور حضرت را به تاخير مي اندازد.
از نظر اينان، هر گناه و هر ظلم و هر تبعيض و هر حق كشي و هر بليه اي، به حكم اين كه مقدمه اصلاح كلي است و انفجار را قريب الوقوع مي كند، رواست؛ پس بهترين كمك به تسريع در ظهور و بهترين شكل انتظار، ترويج و اشاعه فساد است...
اين گروه طبعاً به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهيان از منكر با نوعي بغض و عداوت مي نگرند؛ زيرا آنان را از تاخيراندازان ظهور حضرت مهدي(عليه السلام) مي شمارند؛ و از اهل فساد راضي هستند؛ چرا كه مقدمات ظهور را فراهم مي نمايند و برعكس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمير و انديشه، با نوعي رضايت به گناهكاران و عاملان فساد مي نگرند؛ زيرا اينان مقدمات ظهور را فراهم مي آورند(59)
البته چنين تفكري تازگي ندارد و يكي از اصول فلسفه ماركس به شمار مي آيد. ماركسيست ها مي گويند:
كورك (دمل) هر قدر فسادش زيادتر باشد، زودتر دهن باز مي كند و منفجر مي شود؛ پس در جامعه نيز براي به وجود آمدن انقلاب، بايد فساد را بيشتر كرد.(60)
اينان در فرضيه اصلاح يا انقلاب، مخالف اصلاح هستند و مي گويند: اصلاح، انقلاب را به تاخير مي اندازد، پس اصلاح بد است؛ و قايل به اخلال هستند و مي گويند نابساماني موجه است؛ چون نابساماني تضاد و كشمكش را بيشتر مي كند و وقتي كشمكش بيشتر شد، جنگ و مبارزه شديدتر شده، انقلاب سريع تر انجام مي شود.(61)
ترديدي نيست كه انتشار چنين تفكر مسمومي سبب بسترسازي هايي براي مقابله با اصلاحات و آرمان هاي اسلام ناب مي گردد و فساد و تباهي را، كه بسيار با هواي نفس سازگار است، در ميان جامعه مي گستراند و لاابالي گري ها و بي بند و باري ها و ظلم و ستم ها، رنگ و بوي ديني به خود مي گيرند و برخي با اين بهانه كه «هدف وسيله را توجيه مي كند» تمامي كارهاي خود را در راه رسيدن به آن انقلاب مقدس و متعالي، توجيه مي نمايند. برخي از پاسخ هاي اين انديشه باطل عبارت اند از:
الف) شرايط و زمينه هاي ايجاد هر پديده اي با علايم و نشانه هاي آن تفاوت دارد. عوامل و شرايط ايجاد هر پديده، لازمه آن است و از آن جدايي ندارد و تا وجود پيدا نكند آن محقق نمي شود؛ بنابراين، بين شرايط و زمينه هاي هر پديده با خود آن نسبت استلزامي و انفكاك ناپذيري برقرار است و آن شرايط در شكل گيري پديده، نقش كليدي دارند. اما نشانه ها و علايم يك پديده، تنها از وقوع يا نزديكي وقوع آن پديده خبر مي دهند و هيچ نقشي در ايجاد آن ندارند و ممكن است پديده محقق شود بدون آن كه نشانه هاي وعده داده شده براي آن محقق شده باشد. حال بايد روشن شود كه آيا گسترش فساد و ظلم در جامعه، شرط و زمينه ظهور است يا علامت و نشانه آن؟ با ژرف انديشي در روايات روشن مي گردد كه زياد شدن تباهي و فساد و ظلم از نشانه هاي ظهور به شمار مي آيد، نه زمينه و شرط و سبب ظهور؛ بنابراين، گسترش فساد و تباهي هيچ نقشي در اصل ظهور ندارد، تا آرمان تشكيل حكومت عدل گستر مهدي(عليه السلام)، با آن قوام و تحقق پيدا كند، بلكه وجود اين ظلم ها و فسادها، همگان را از نزديكي ظهور يا وقوع آن آگاه مي كند. و اين روايات، صرفاً، وضعيت زمان ظهور حضرت را توصيف مي كنند.
ب) اين گونه روايات حاكي از كثرت ظلم و فساد هستند. نه كثرت و فراواني ظالمان و فاسدان؛ چه بسا تعداد كمي ظالم و فاسد در زمين وجود داشته باشند، ولي چنان ظلم و فسادي به پا كنند كه سراسر جهان را فراگيرد؛ بنابراين در اين روايات، فراواني ظلم و فساد مورد عنايت قرار گرفته است نه پرشمار بودن ظالمان و فاسدان و اين مطلب منافاتي با تلاش انسان ها و مومنين در ايجاد حركات اصلاحي و حكومت عدل ومخالفت با فساد ندارد. شيخ صدوق (رحمه الله) روايتي از امام صادق (عليه السلام) نقل مي كند، مبني بر اين كه «اين امر تحقق نمي پذيرد، مگر اين كه هر يك از شقي و سعيد به نهايت كار خود برسند.»
پس سخن در اين است كه گروه سعدا و اشقيا هر كدام به نهايت كار خود برسند، سخن در اين نيست كه سعيدي در كار نباشد و فقط اشقيا به منتهي درجه شقاوت برسند». (62)
ج) روايات پرشماري، تكاليف و وظايف بسياري را براي منتظران ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دوران غيبت و قبل از ظهور بيان مي كنند كه به برخي از آنها اشاره مي شود.
1- خودسازي و تهذيب نفس: امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
هر كس دوست دارد از اصحاب حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، بايد منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكاري و اخلاق نيكو رفتار نمايد. (63)
2- آماده شدن براي از بين بردن فتنه ها. (64)
3- امام صادق (علیه السلام) فرمودند: طوبي لشيعه قائمنا المنتظرين لظهور في غيبته والمطيعين له في ظهوره. اولئك اولياء الله الذين لاخوف عليهم و لا هم يحزنون؛ (65) خوشا به حال پيروان قائم ما، كساني كه در دوران غيبتش منتظر ظهور ايشان اند و در زمان ظهورش، از او اطاعت مي كنند، ايشان اولياي الهي هستند و هيچ خوف و حزني بر آنان نيست.
روشن است كه، وجود اين وظايف و تكاليف در عصر غيبت و قبل از ظهور، همگي با راضي و بي تفاوت بودن نسبت به فساد و ظلم و تباهي در جامعه منافات صريح دارند. اگر چنين باشد، بايد ملتزم شد به اين كه بسياري از تكاليف (اتيان واجبات و ترك محرمات) براي نزديك نمودن ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تخصيص بخورد و در اين مقطع زماني بسياري از تكاليف از انسان ها ساقط شود. ولي لازم باطل است، به اين معنا كه هيچ دليلي بر تخصيص خوردن تكاليف در اين عصر نداريم؛ بنابراين ملزوم هم باطل مي شود.
شهيد مطهري مي گويد: اين (رها كردن تكليف) برخلاف يك اصل قطعي اسلامي است؛ يعني انتظار ظهور حضرت حجت(عليه السلام) هيچ تكليفي را از ما ساقط نمي كند، نه تكليف فردي و نه اجتماعي. شما در شيعه و اهل تسنن، يك عالم پيدا نمي كنيد كه بگويد انتظار ظهور حضرت حجت يك تكليف كوچك را از ما ساقط مي كند. (66)
و برعكس، دليل بر هميشگي بودن تكاليف داريم، امام صادق (علیه السلام) مي فرمايد:
حلال محمد حلال ابدا الي يوم القيامه و حرامه حرام ابدا الي يوم القامه.(67)
د) مهدي ياوران: هر حركت اصلاحي و هر انقلابي براي محقق شدن بايد مسير طبيعي و عادي اش را طي كند و بلكه تحقق هر پديده اي در اين عالم هستي اسباب و مقدماتي دارد. امام صادق (علیه السلام) مي فرمايد:
ابي الله ان يجري الاشياء الاباسباب (68) اراده خداوند به اين تعلق گرفته است كه هيچ چيزي جز به واسطه اسبابش محقق نشود.
و سنت الهي بر آن تحقق گرفته است كه سرنوشت انسان ها به دست خودشان رقم بخورد:
(ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم؛) (رعد11.)
و حكومت عدل محور و جهاني امام مهدي «ع» نيز از اين قاعده مستثنا نيست و براي محقق شدن، نيازمند مقدمات و وسايلي ازجمله وجود ياراني صالح و به دور از وسوسه هاي شيطاني و پاك از لوث پليدي ها و صاحب كرامات انساني و سازماندهي ايشان است.
امام صادق (علیه السلام) در وصف ايشان مي فرمايد: براي حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مرداني است كه استواري دل هايشان براي دين خدا، همانند آهن است... خداوند به وسيله آنها امام و پيشواي حق را ياري مي كند. (69)
اين امام بزرگوار در جاي ديگري مي فرمايد: ياران امام زمان (عليه السلام) كساني هستند كه خداوند درباره آنها فرمودند: سوف ياتي الله بقوم يحبهم و يحبونه ...؛ (مائده54.) خداوند به زودي گروهي را خواهد آورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند. آنان در برابر مومنان فروتن و در برابر كافران با عزت و درشت خو و سخت گير هستند. (70)
حال مي توان گفت در زمان ظهور آن حضرت، دو جبهه وجود دارد: جبهه حق كه عبارت اند از ياران مخلص امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و جبهه باطل كه شامل فاسدان و ملحدان و ظالمان مي شود و ترديدي نيست كه هواپرستان و كج انديشاني كه در زمان قبل از ظهور حضرتش، خواست هاي شيطاني را در جامعه گسترش داده و يا راضي به اشاعه فساد و منكرند، از ياران امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شمار نمي آيند؛ زيرا از ويژگي هاي مهدي ياوران برخوردار نبوده و مشمول رواياتي كه خصايص ياران حضرت را ذكر مي كنند نمي گردند؛ بنابراين با عقيده اي كه دارند در جبهه مقابل قرار داشته و با برخورد قاطع و سركوب گرانه حضرت مواجه خواهند شد؛ زيرا قيام او يك حركت اصلاحي است و هر پديده اي كه در مقابل آن باشد مردود است، پس صاحبان چنين تفكر غلطي، اگر هم به خيال خود راست گفته باشند، اولين ضربه را خود متحمل خواهند شد و طعم خواري را در مقابل مومنين خواهند چشيد.
و) امر به معروف و نهي از منكر:
شما بهترين امتي هستيد كه براي انسان ها پديدار شده است، (چه اين كه) امر به معروف و نهي از منكر مي كنيد و به خدا ايمان داريد. (آل عمران110.)
امر به معروف و نهي از منكر يكي از فروع دين و از ضروريات دين مبين اسلام به شمار مي آيد و روايات بسياري بر وجوب آن دو فريضه الهي دلالت دارند.(71)
بنابراين، بايد در مقابل هر فساد و ظلمي صف آرايي كرد و با تكيه بر قرآن و روايات، تا حد امكان، ريشه آنها را خشكاند و آيه شريفه بر عموميت خود باقي است و هيچ دليلي يافت نمي شود كه به مقطع خاصي از زمان تخصيص بخورد، بلكه اين حكم با شرايط خاص خود، تمامي زما ن ها از جمله زمان قبل از ظهور حضرت را هم دربرمي گيرد.
ز) غيبت امام به سبب طغيان شر و ظلم و فساد بوده است و اگر چنين نبود، امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) غايب نمي شد؛ پس چگونه طغيان ظلم و فساد سبب ظهور امام (عليه السلام) و خروج او از پرده غيبت مي شود! (72)
ح) مفهوم واقعي انتظار؛
اين عده مفهوم واقعي انتظار را درك نكرده اند، و گمان نموده اند كه انتظار به اين معناست كه بايد مترصد بود و دست روي دست گذاشت تا آن حضرت بيابد و حركت اصلاحي خود را انجام دهد.
درحالي كه انتظار، حالت كسي است كه از وضع موجود ناراحت و براي ايجاد وضع بهتري تلاش مي كند؛ بنابراين مسئله انتظار از دو عنصر نفي (بيگانگي از وضع موجود) و عنصر اثبات (خواهان وضعيت مطلوب بودن) تركيب يافته است.
مرحوم مظفر مي گويد: از چيزهايي كه در اين زمينه بايد بدانيم اين است كه معناي انتظار ظهور آن مصلح نجات بخش اين نيست كه مسلمانان در امر دين و احياي حق از ياري او دست بردارند و جهاد در راه دين و عمل به احكام آن را ترك كنند و دست روي دست بگذارند و وظيفه امر به معروف و نهي از منكر را تنها به آن حضرت واگذارند، بلكه هيچ وقت تكليف و عمل به احكام شرعي از دوش مسلمانان برداشته نمي شود و پيوسته بر آنان واجب است بكوشند حقيقت را درك كنند و راه هاي صحيح وصول به آن را به دست آورند و تا زماني كه قدرت دارند، از زير بار مسئوليت امر به معروف و نهي از منكر شانه خالي نكنند و بر هيچ مسلماني روا نيست به بهانه اين كه منتظر مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و او اصلاحگر كل و راهنما و بشارت دهنده است از عمل به واجبات دست بردارد. (73)
امام صادق(علیه السلام) مي فرمايد: هر كس بخواهد از ياران قائم باشد، بايد منتظر باشد و با پرهيزكاري و خوي هاي پسنديده عمل كند و اوست منتظر؛ پس هرگاه بميرد و قائم پس از مردنش بپاخيزد، پاداش او مثل كسي است كه دوران حكومت آن حضرت را درك كرده باشد. (74)
بنابراين، انتظار، حركت و عمل و عامل مقاومت است و سكوت و رضايت و عدم حركت، معناي واقعي انتظار نيست تا گروهي با چنين انتظاري جانب اباحيگري را بگيرند و از حقيقت شريعت محمدي دور شوند.
*******
پرسش ششم: چرا حضرت مهدى (علیه السلام) از دوستان هم غایب هستند؟
بهروز محمدى منفرد
اخبار معصومین حکمت هاى گوناگونى، از جمله ترس از جان، نبودن بیعت کسى بر گردن حضرت، ستم پیشگى مردمان و... براى غیبت برشمرده اند، ولى به نظر مى رسد این حکمت ها جز برخى، بیانگر علت غیبت حضرت از عموم مردم باشند؛ امّا در فلسفه ى پنهان بودن حضرت از دوستان، پاسخ هاى ره گشایى به نظر مى رسد:
1. نمى توان گفت همواره رخسار حضرت براى دوستان ایشان هم پشت نقاب غیبت است؛ زیرا:
الف) در کتاب هاى معتبر، موارد متعددى از تشرّفات دوستان به محضر حضرت ذکر شده است.(75)
ب) چه بسا اولیا و دوستان حضرت، محضر آن امام همام را درک کرده، ولى خبر آن را پنهان کرده اند.
آرى اولیاى الهى و دوستان آن حضرت، همواره توفیقات و درجات خود را پنهان کرده، و مجاز به آشکار نمودن آنها نیستند.
هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
ج) شاید اولیا حضرت را زیارت نمایند ولى آن بزرگوار را نشناسند.
د) اولیا و خاصان معصوم نیستند؛ از این رو، شاید قصور و کوتاهى هایى از آنان سرزده و موجب شده است که حضرت، خود را از آنان مخفى نماید.
2. یکى از حکمت هاى آفرینش انسان، آزمودن(76) اوست و خداوند این سنّت را بر اولیا و خاصان درگاهش، همانند ابراهیم، ایوب، یعقوب، یونس و.... نیز مقدر فرمود، تا پرورش یابند و استعدادهاى نهفته ى ایشان به فعلیت برسد و به عالى ترین درجات و مقامات معنوى و معرفتى نایل آیند.
آیا مردم گمان مى کنند اگر گفتند ایمان آوردیم رها شده، آزمایش نمى شوند؟(77)
صبر و تحمل مشقات غیبت و تردید نداشتن در آن، از آزمایش هاى سخت است. چنان که شیخ طوسى مى فرماید:
بنا به فرموده ى پیشوایان اسلام، آزمایش به وسیله ى غیبت حضرت مهدى، از سخت ترین آزمایش هاى الهى است.(78)
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
جز این که خداوند دوست دارد تا شیعه را بیازماید.(79)
هیهات، هیهات، لا یکون فرجنا حتى تغربلوا، ثم تغربلوا ثم تغربلوا؛ هیهات، هیهات، فرج نخواهد رسید تا شما غربال شوید. (80)
امّا ره آورد پنهان بودن حضرت از دوستانى که از آلودگى ها و پلیدى ها پاک هستند، دل باختن دوستان به آن حضرت، تعمیق پیوند عاطفى با ایشان و، در نتیجه، نزدیک تر شدن به حضرت حق و درک کمالات روحى است.
اولیاى الهى با تحمل درد فراغ حضرت، مشکلات غیبت، و انتظار دیدار ایشان، قدر و منزلت حضرت را شناخته و مرغ دلشان در آسمان لاهوتى به پرواز درمى آید و براى نزدیک شدن به خداوند از فرشتگان پیشى مى گیرند.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
نزدیک ترین حالت بندگان به خداوند، زمانى است که حجت خدا را از دست داده باشند و او براى آنان ظاهر نباشد؛ آنان از او محروم باشند، در حالى که مى دانند او وجود دارد و حجت خدا بر آنان تمام باشد؛ در چنین زمانى، باید منتظر فرج و گشایش در هر صبح و شام باشند.(81)
3. خداوند تبارک و تعالى افعالش حکیمانه بوده، از بیهوده کارى برحذر است؛ امّا گاه فلسفه ى آفریده ها و اوامر او بر همگان آشکار مى گردد و گاه، فلسفه ى افعال و دستورهاى حضرتش، همانند علت بسیارى از فروعات، بر انسان ها پنهان مى ماند؛ زیرا چه بسا مصلحت در آشکار نشدن علت بوده و یا این که بشر، شرایط و استعداد پذیرش این فلسفه ها را نداشته باشد و یا دانستن آنان آثار منفى به بار آورد.
(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ)؛(82) اى کسانى که ایمان آورده اید، ازچیزهایى سؤال نکنید که اگر براى شما روشن گردد شما را ناراحت مى کند.
از این رو خداوند که خیر حکیم على الاطلاق است، گاه مصلحت را در آشکار نشدن علت بسیارى از افعال و دستورهاى خود مى داند؛ دراین صورت پرسیدن از این علت ها نه تنها مصلحت ندارد، بلکه مذموم است و باید امر آن را به خدا واگذار کرد.
(وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ)؛(83) پروردگار تو هر چه را بخواهد مى آفریند و هر چه را بخواهد برمى گزیند.
گفتنى است ندانستن فلسفه ى چنین ایده ها و افعالى نباید خدشه اى بر باورداشت آنها وارد آورد.
از سوى دیگر شیعه بر این باور است که یکایک امامانش، معصوم و مصون از گناه و اشتباه هستند و تمام رفتار و کردارشان، اطاعت از دستورهاى حکیمانه ى الهى است.
مى توان گفت شاید خداوند مصلحت را در آن دیده است که فلسفه ى استتار حضرت از اولیا، به صورت رازى در نزد حضرت حق ـ جل جلاله ـ و آن امام همام بماند و هنگام بیرون آمدن حضرت از پشت ابر غیبت بر ما آشکار گردد.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
به درستى که وجه حکمت در این باره روشن نمى گردد، مگر پس از ظهور حضرتش؛ چنان که وجه حکمت کارهاى خضر از سوراخ کردن کشتى، کشتن نوجوان تا برپا داشتن دیوار شکسته، براى موسى(علیه السلام) روشن نشد، مگر پس از آن که از هم جدا گشتند؛ و چون خداى تبارک و تعالى حکیم است، تصدیق مى کنیم که کارهاى او حکیمانه است، هر چند وجه آن براى ما روشن نگردد. اى پسر فضل، این امرى از امور خداى تعالى و سرّى از اسرار الهى و غیبى از غیوب است.(84)
آرى مسأله ى غیبت حضرت از اولیا امرى حکیمانه از جانب خداى تعالى است و پنهان ماندن فلسفه ى آن، امر حکیمانه ى دیگرى است و سزاوار است آن را به خداوند تبارک و تعالى واگذار نماییم و منتظر بمانیم تا با ظهور حضرت، علت آن بر همگان روشن شود.
4. ظهور حضرت براى اولیا زمانى لازم است که در غیبت از او بهره اى نبرند؛ امّا دوستان حضرت در دوران غیبت هم از وجود با برکت آن امام بى بهره نیستند و همواره با توسلات، ارتباطات معنوى خود را با حضرت حفظ نموده، از او بهره مند مى شوند.
5. افزون بر آن، شناخت و ارتباط معنوى و عاطفى دوستان نسبت به حضرت به گونه اى است که همواره خود را پیش روى آن امام(علیه السلام)مى بینند و گویا وجود مبارک آن حضرت را درک مى کنند و با ندیدن ایشان هیچ گونه شک و تردیدى براى آنان حاصل نمى شود و از معرفتشان نسبت به حضرت حجت(علیه السلام) کاسته نمى گردد.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
و البته خداوند مى دانست که اولیایش به تردید نمى افتند و اگر مى دانست که آنها به تردید مى افتند، حجت خود را چشم بر هم زدنى از آنان مخفى نمى داشت.(85)
پاسخ هاى دیگرى نیز به این پرسش داده شده است که در این نوشتار مجال پرداختن به آنها نیست.(86)
*******
پرسش هفتم: در خصوص وسائل ارتباطی دوره ظهور آقا امام زمان(عج) توضیح فرمایید؟ اگر منابعی در این زمینه هست اعلام فرمایید.
برای پاسخ توجه شما را به چند مقدمه جلب می‌کنیم:
1- انقلاب حضرت مهدی(عج) یک انقلاب در سطح جهان است و محدود به منطقه یا کشور خاص و یا قومیّت و ملیت خاصی نیست و انقلابی فراگیر برای ریشه کن کردن تمام ابعاد ظلم و جور در گستره جهان است.
2- قیام حضرت مثل تمامی انبیاء از طریق و مجاری طبیعی است و معجزه در روند برنامه‌های اصلاحی حضرت ایشان راهی ندارد یا به ندرت صورت می گیرد.
3.- هر انقلاب و ایجاد دگرگونی حتی در ابعاد بسیار کوچکتر برای موفقیت و پیروزی، بستر مناسب و شرایط مساعد و افراد و نیروهای آماده می‌خواهد، چه رسد به یک انقلاب عظیم.
با توجه به مقدمات فوق، برای تحقق یک انقلاب همه جانبه در سطح جهان تنها وجود یک رهبر شایسته انقلابی کافی نیست، بلکه یک آمادگی عمومی می‌خواهد و متأسفانه دنیا هنوز آمادگی چنین حرکتی را ندارد و جهان آن بستر مناسب و شرایط مساعد را برای گسترش عدالت و دادگستری و پیاده شدن تمام احکام الهی و اشاعه حق و حقیقت را به خود ندیده است، و طبیعتاً فراهم شدن این بستر و سایر شرایط جز با مرور زمان و تکامل همه جانبه عالم بشریت ممکن نیست و حداقل بایستی در زمینه‌های زیر، به آمادگی برسند.
1- آمادگی پذیرش (روحی و روانی): مردم باید نارسائی و ضعف قوانین بشری را برای اجرای عدالت اجتماعی لمس کنند و این مقررات نه تنها مشکلات را حل نمی‌کند، بلکه تمامی بحرانهای کنونی، زائیده همین قوانین است و آن چه باعث سعادت و خوشبختی بشر می‌شود، چیزی است که متکی به ارزشهای انسانی و اخلاق باشد و تکنولوژی وقتی ضامن سعادت بشر است، که زیر چتر یک سلسله اصول معنوی و انسانی استقرار یابد و این اصول و قوانین منحصراً از جانب خدا توسط پیامبرانش و جانشینان آنها، به بشریت داده می‌شود و اگر چنین نباشد، همان طور که در حال حاضر می‌بینید، موجب گسترش ظلم و جور خواهد شد.
2- آمادگی و تکامل علمی و فرهنگی، صنعتی و اقتصادی و...
حالا که بشریت خواهان عدالت در همه ابعاد آن و در گستره جهان پهناور است خود باید تمامی ابعاد و شرایط آن را ایجاد نماید و چگونه می‌توان انقلابی با هدف برخورداری همه جهانیان حتی آنهایی که در دور دست زندگی می کنند برقرار کرد ولی فرهنگ مساوات و برادری و عدم اختلاف رنگ و نژاد و زبان ایجاد نشده باشد؟ چگونه می‌توان عدالت را به دورترین نقاط برد، در حالی که برای ارسال یک پیام به آن جا چند روز و چند ماه باید صبر کرد و چگونه می‌توان همه افراد بشر در همه جای دنیا را از امکانات اقتصادی برابر برخودار کرد، در صورتی که صنایع حمل و نقل (اعم از دریائی، هوائی و زمینی) و صنایع ارتباطات به آن تکامل نرسیده باشد که فواصل دور را در زمانهای کمی طی کند و از پاره‌ای روایات که زندگی مردم عصر قیام حضرت حجت(عج) را ترسیم می‌کند، این گونه بر می‌آید، که قاره‌های بزرگ عملاً به صورت چند شهر بزرگ در می‌آیند و شرق و غرب حتی حکم یک خانه را پیدا می‌کنند و مشکل زمان و مکان حل خواهد شد و حال آن که ما در مقدمه دوم گفتیم، قرار نیست معجزه‌ای صورت گیرد، و قیام حضرت در مجاری طبیعی است پس بایستی همه این شرایط در اثر تکامل در امور صنعتی، فرهنگی و علمی به عنوان زمینه ساز قیام حضرتش محقق شود و این سیر و تکامل قطعاً احتیاج به مرور و گذشت زمان دارد.
3- پرورش نیرو و ارتش انقلاب
همان طور که می‌دانید یکی از ارکان همه انقلابها افراد و نیروهای زبده است و اصلاً بدون داشتن افرادی آگاه، شجاع، دلسوز، فداکار و جانبازی که در راه هدف از همه چیز بگذرند تحقق چنین انقلابی عظیم نشدنی است و تربیت و پرورش چنین انسانهای پاکباخته و متعالی به جهت عظمت و بزرگی هدف است و قطعاً ساختن انسانهایی چنین با عظمت در بستر و مجاری طبیعی، کاری بس مشکل است و تنها در پرتو عنایات خاصه حضرتش، امکان ‌پذیر است.
در این زمینه نیز می توانید به کتاب های زیر مراجعه فرمائید:
1. حکومت جهانی مهدی(عج) نوشته آیت الله مکارم شیرازی
2. عصر زندگی نوشته محمد حکیمی
3. دادگستر جهان نوشته آیت الله ابراهیم امینی و منابع حدیثی که حال و اوضاع زمان ظهور حضرت حجت (عج) رامورد بررسی قرار می دهد مانند بحار الانوار و منتخب الاثر.

پی نوشتها
41..بشارة الاسلام .
42.اثبات الهداة، ج 3، ص 415 .
43. غيبه، شيخ توسى، ص 165 .
44.بحارالانوار، ج 52، ص 155 .
45.همان، ص 153 .
46.همان، ص 158
47.تفسير عياشى ج 2، ص 56 .
48.با خورشيد سامرا، ص 82 .
49.براى آگاهى بيش‏تر به كتاب جزيره خضرا، افسانه يا واقعيت مراجعه شود .
50. همان، ص 154 .
51.كافى، ج 1، ص 337 .
52.بحارالانوار، ج 52، ص 152 .
53.اين مسجد در چند كيلومترى شهر كوفه قرار دارد .
54.بحارالانوار، ج 52، ص 317 .
55.همان .
56- محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج اول، ص .178
57- صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، (قم، انتشارات حضرت معصومه(س)، ص .540
58- همان، ص .539
59- مرتضي مطهري، قيام و انقلاب حضرت مهدي(عج)، صص 54-.55
60- موسوي همداني، پاسخ به پرسشهاي ديني، (قم: دفتر انتشارات اسلامي)، ص .44
61- مرتضي مطهري، فلسفه تاريخ، (قم، انتشارات صدرا)، ج 1، ص 89-.90
62- قيام و انقلاب امام مهدي(عج)، صص 57-.58
63- محمدتقي موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، (قم: ايران نگين)، ج 2، ص .428
64- ر.ك: نهج البلاغه، ترجمه فيض الاسلام، خطبه .150
65- شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه ، ج 2، ص 357، باب ماروي عن الصادق ح 45.
66- مرتضي مطهري، سيري در سيره ائمه اطهار، ص .295
67- كليني، الكافي، ج 1، ص 85.
68- كليني، همان، ص183، و محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 2، ص09.
69- محمدباقر مجلسي، همان، ج 25، باب 62، صص 307-308، ح 28.
70- محمدباقر مجلسي، همان، ج 25، ص .370
71- كليني، همان، ج 5، ص 65، ح 1.
72- آيت الله صافي، همان، ص .105
73- مظفر، عقايد اماميه.
74- ر.ك: سیدمحمد تقي موسوي اصفهاني، همان، ج 2، ص .219
75- ر.ک: محمد باقرمجلسى، بحار الانوار، (جنة المأوى)، ج 53، (بیروت: مؤسسة الوفاء، 1403)، ص 200 به بعد، حاج میرزا حسین نورى، النجم الثاقب؛ سید هاشم بحرانى، تبصرة الولى فى من رأى القائم المهدى؛ و على النیلى النجفى، الانوار المضیئه.
76- (هو الذى خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم أحسن عملا)؛ ملک، 2.
77- عنکبوت، 2.
78- طوسى، الغیبة، ص 3.
79- الکلینى، الکافى، (بیروت: دار الاضواء)، ج 1، ص 337.
80- مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 113.
81- مجلسى، همان، ج 52، ص 95؛ صدوق، کمال الدین، ترجمه ى کمره اى، (تهران: اسلامیه، 1377)، ج 2، ص9.
82- مائده: 101.
83- قصص: 68.
84- شیخ صدوق، همان، ج 2، ص 158، ب 49، ح 11.
85- همان، ص 7، ح 10.
86- ر.ک: طوسى، همان؛ و ر.ک: على النیلى النجفى، الانوار المضیئة.


منابع:
فصل نامه صباح (علی اکبررضوان طلب، محمد رضا بهدار و سید هبت الله صدرالسادات زاده)
مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه
www.imamalmahdi.com
www.porsojoo.com
www.hawzah.net




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما