زن و فرزند امام عصر(علیه السلام)
آيا با توجه به فلسفه غيبت و اين كه امام عصر(علیه السلام)به شيوه ناشناس زندگى مى كنند و كسى ازمكان ایشان آگاه نيست, ازدواج و داشتن فرزند, با اين مسائله سازگار است؟
منابعى كه در اختيار است, يا اشكال سندى دارند و يا ابهام دلالى ونظر قاطعى را ارائه نمى دهند. در اين جا, سه احتمال وجود دارد:
1. اساساً حضرت مهدى(ع) ازدواج نكرده است.
2. ازدواج انجام گرفته, ولى اولاد ندارد.
3. ازدواج كرده و داراى فرزندانى نيز هست.
اگراحتمال اول را بپذيريم, لازمه اش اين است كه امام معصوم(ع) يكى از سنّتهاى مهم اسلامى را ترك كرده باشد واين با شان امام سازگار نيست. اما از طرفى ديگر چون مسائله غيبت, اهمّ است و ازدواج مهم, ترك ازدواج, با توجه به آن امر مهم تر, اشكالى را ايجاد نمى كند و گاهى براى مصلحت بالاتر, لازم وواجب نيز هست.
اما احتمال دوّم كه اصل ازدواج را بپذيريم بدون داشتن اولاد, جمع مى كند بين انجام سنت اسلامى و عدم انتشار مكان و موقعيت حضرت. اما باز اين اشكال باقى است كه اگر قرار باشد, آن حضرت شخصى را به عنوان همسر برگزيند, يا بايد بگوييم كه عمر او نيز مانند عمر حضرت طولانى است كه بر اين امر دليلى نداريم, يا اين كه بگوييم مدتى با حضرت زندگى كرده و از دنيا رفته است كه در اين صورت, حضرت به سنت حسنه ازدواج عمل كرده و پس از آن, تنها و بدون زن و فرزند زندگى را ادامه مى دهد.
احتمال سوم آن است كه آن حضرت ازدواج كرده و داراى اولاد نيز هست و اولاد آن حضرت نيز فرزندانى دارند و...
اين مسائله, افزون بر آن كه دليل محكمى ندارد, اشكال اساسى آن اين است كه اين همه اولاد و اعقاب, بالاخره روزى در جست و جوى اصل خويش مى افتند و همين كنجكاوى و جست و جو, مسائله را به جايى باريك مى كشاند كه با فلسفه غيبت حضرت, نمى سازد.
البته برخى خواسته اند از روايات و بعضى از ادعيه, بر اين احتمال اقامه دليل كنند كه اشاره اى به ادله آنان مى كنيم:
1. مفضل بن عمر گويد از امام باقر(ع) شنيدم كه فرمود:
(ان لصاحب هذا الامر غيبتين احدهما تطول حتى يقول بعضهم مات ويقول بعضهم قتل ويقول بعضهم ذهب حتى لايبقى على امره من اصحابه الانفر يسير ولايطلع على موضعه احد من ولده ولاغيره الاالمولى الذع يلى امره).(1)
صاحب الزمان(ع) را دو غيبت است: يكى از آن دو, به اندازه اى طولانى شود كه بعضى گويند آن حضرت از دنيا رفته و برخى گويند كشته شده است و بعضى نيز بر اين باور باشند كه جز اندكى از ياران بر امامت وى ماندگار نماندند و كسى هم از مكان و جايگاه زندگى آن حضرت, آگاه نيست نه از فرزندان و نه ديگرى, جز آن كسى كه امور وى را پى مى گيرد.
استدلال براى اثبات زن و فرزند براى حضرت, به جمله اخير روايت است: (ولا يطلع على موضعه احد من ولده...) اما اين استدلال از چند جهت اشكال دارد:
الف. اين روايت را نعمانى در كتاب غيبت خود, نقل كرده و به جاى كلمه (ولد) كلمه (ولى) آورده است, به اين شكل: (ولا يطلع على موضعه احد من ولى ولاغيره)(2) بنابراين, اعتمادى بر آن روايت, با توجه به اين نقل نيست. دست كم, با وجود اين احتمال, استدلال تمام نيست.
ب. در روايت نيامده است كه الآن امام زمان(ع) داراى زن و فرزند است و از اين جهت, اجمال دارد. شايد به فرزندانى كه بعداً در آستانه ظهور و يا بعد از آن به دنيا خواهند آمد اشاره داشته باشد.
ج. شايد از باب مبالغه در خفاء باشد. يعنى اگر بر فرض آن حضرت اولاد هم مى داشت, از جايگاه و سرّ غيبت او, آگاه نمى شدند(3). با اين احتمال نيز, استدلال به روايت براى اثبات اولاد براى امام زمان(ع), ناتمام است.
2. دليل ديگر بر اثبات فرزند براى حضرت, روايتى است كه ابن طاووس از امام رضا(ع) نقل كرده است:
(... اللهم اعطه فى نفسه واهله وولده وذريّته وجميع رعيّته ما تقرّ به عينه وتسرّ به نفسه...(4))
الها! مايه چشم روشنى و خوشحالى امام زمان(ع) را در او وخانواده و فرزندان و ذريّه و تمام پيروانش فراهم فرما.
به اين روايت هم نمى توان استدلال كرد, چون:
الف. از جهت سند قابل اعتماد نيست.
ب. به زمان ولادت فرزندان اشاره ندارد كه پيش از ظهور است يا بعد از آن. از اين جهت مجمل است.
3. روايت ديگرى نيز ابن طاووس از امام رضا(ع) نقل كرده است كه فرمود:
(اللهم صل على ولاة عهده والائئمة من ولده)(5).
اين روايت, بنا بر تصريح ابن طاووس, متن ديگرى دارد به اين شكل:
(اللهم صل على ولاة عهده والائمة من بعده)(6).
بنابراين, روشن نيست كه مقصود فرزندان بعد از او مراد است, يا امامان پس از او. علاوه بر اين كه اين دو روايت مربوط به بعد از ظهور حضرت است نه پيش از آن.
4. امام صادق مى فرمايد:
(... كائنى ارى نزول القائم فى مسجد السهله بائهله وعياله.(7))
اين روايت نيز گذشته از ضعف سند, دلالتى بر اثبات فرزند براى امام زمان(ع) پيش از ظهور ندارد. بنابراين, اين گونه از روايات كه بدان اشارت كرديم, در حدى نيستند كه وجود زن و فرزند را براى امام زمان(ع) پيش از ظهور اثبات كنند. از سوى ديگر, رواياتى داريم كه با صراحت, وجود فرزند را از آن حضرت نفى مى كند از آن جمله: مسعودى نقل مى كند: على بن حمزه, ابن سراج و ابن ابى سعيد مكارى بر امام رضا(ع) وارد شدند, على بن حمزه به حضرت عرض كرد: از پدرانت نقل كرده ايم كه هيچ امامى از دنيا نمى رود, تا فرزندش را ببيند؟
امام رضا فرمود:
(آيا در اين حديث, روايت كرده ايد: مگر قائم)(8).
برخى خواسته اند با تمسك به داستان (جزيره خضراء) بگويند كه امام عصر(ع), فرزندانى دارد و بر آن جزيره, زير نظر وى, جامعه نمونه و تمام اعيار اسلامى را تشكيل داده اند(9).
لكن با بررسيهاى گسترده اى كه انجام گرفته, جزيره خضراء, افسانه اى بيش نيست و هيچ واقعيت ندارد. (10)
علامه مجلسى اين داستان را جداگانه در نوادر بحار نقل كرده و مى نويسد:
(چون در كتابهاى معتبر بر آن دست نيافتم, آن را در فصلى جداگانه آوردم)(11).
شيخ آقا بزرگ تهرانى اين داستان را داستانى تخيلى و رمانتيك شمرده است.(12)
افزون بر اين, داستان به گونه اى است كه نمى توان آن را پذيرفت:
تناقضات فراوان, سخنان بى اساس و... در سلسله سند آن, افراد ناشناخته اى وجود دارند كه نمى توان بر آنان اعتماد كرد(13). بنابراين, از اين راه نمى توان زن و اولادى براى حضرت مهدى(ع) ثابت كرد.
________________________________________
(1) (كتاب الغيبة), شيخ طوسى 162
(2) (كتاب الغيبة), نعمانى 172/.
(3) (تاريخ الغيبة الكبرى), محمد صدر/ ج65/2, مكتبة الائم اميرالمؤمنين(ع) العامة, اصفهان.
(6-4)(جمال الاسبوع), ابن طاووس 510/, به نقل از (دراسة فى علامات الظهور والجزيرة الخضراء), سيد جعفر مرتضى عاملى/260, نمونه.
(7) (بحار الائنوار), ج317/52.
(8) (اثبات الوصيّة), مسعودى 221/.
(9) (نجم الثاقب يا زندگى مهدى موعود), محدث نورى, /252 ـ 260, جعفريو مشهد.
(10) (دراسة فى علامات الظهوروالجزيرة الخضراء) سيد جعفر مرتضى عاملى/ 263.
(11) (بحار الائنوار), ج52, 159.
(12) (الذريعة الى تصانيف الشيعة) شيخ آقا بزرگ تهرانى ج;108/5 دارالائضواء, بيروت (طبقات اعلام الشيعه), شيخ آقا بزرگ تهرانى, قرن هشتم 145/.
(13) (دراسة فى علامات الظهور والجزيرة الخضراء) استاد جعفر مرتضى عاملى.
منبع: چشم به راه حضرت مهدى علیه السلام- ص 356 - 351 الف
منابعى كه در اختيار است, يا اشكال سندى دارند و يا ابهام دلالى ونظر قاطعى را ارائه نمى دهند. در اين جا, سه احتمال وجود دارد:
1. اساساً حضرت مهدى(ع) ازدواج نكرده است.
2. ازدواج انجام گرفته, ولى اولاد ندارد.
3. ازدواج كرده و داراى فرزندانى نيز هست.
اگراحتمال اول را بپذيريم, لازمه اش اين است كه امام معصوم(ع) يكى از سنّتهاى مهم اسلامى را ترك كرده باشد واين با شان امام سازگار نيست. اما از طرفى ديگر چون مسائله غيبت, اهمّ است و ازدواج مهم, ترك ازدواج, با توجه به آن امر مهم تر, اشكالى را ايجاد نمى كند و گاهى براى مصلحت بالاتر, لازم وواجب نيز هست.
اما احتمال دوّم كه اصل ازدواج را بپذيريم بدون داشتن اولاد, جمع مى كند بين انجام سنت اسلامى و عدم انتشار مكان و موقعيت حضرت. اما باز اين اشكال باقى است كه اگر قرار باشد, آن حضرت شخصى را به عنوان همسر برگزيند, يا بايد بگوييم كه عمر او نيز مانند عمر حضرت طولانى است كه بر اين امر دليلى نداريم, يا اين كه بگوييم مدتى با حضرت زندگى كرده و از دنيا رفته است كه در اين صورت, حضرت به سنت حسنه ازدواج عمل كرده و پس از آن, تنها و بدون زن و فرزند زندگى را ادامه مى دهد.
احتمال سوم آن است كه آن حضرت ازدواج كرده و داراى اولاد نيز هست و اولاد آن حضرت نيز فرزندانى دارند و...
اين مسائله, افزون بر آن كه دليل محكمى ندارد, اشكال اساسى آن اين است كه اين همه اولاد و اعقاب, بالاخره روزى در جست و جوى اصل خويش مى افتند و همين كنجكاوى و جست و جو, مسائله را به جايى باريك مى كشاند كه با فلسفه غيبت حضرت, نمى سازد.
البته برخى خواسته اند از روايات و بعضى از ادعيه, بر اين احتمال اقامه دليل كنند كه اشاره اى به ادله آنان مى كنيم:
1. مفضل بن عمر گويد از امام باقر(ع) شنيدم كه فرمود:
(ان لصاحب هذا الامر غيبتين احدهما تطول حتى يقول بعضهم مات ويقول بعضهم قتل ويقول بعضهم ذهب حتى لايبقى على امره من اصحابه الانفر يسير ولايطلع على موضعه احد من ولده ولاغيره الاالمولى الذع يلى امره).(1)
صاحب الزمان(ع) را دو غيبت است: يكى از آن دو, به اندازه اى طولانى شود كه بعضى گويند آن حضرت از دنيا رفته و برخى گويند كشته شده است و بعضى نيز بر اين باور باشند كه جز اندكى از ياران بر امامت وى ماندگار نماندند و كسى هم از مكان و جايگاه زندگى آن حضرت, آگاه نيست نه از فرزندان و نه ديگرى, جز آن كسى كه امور وى را پى مى گيرد.
استدلال براى اثبات زن و فرزند براى حضرت, به جمله اخير روايت است: (ولا يطلع على موضعه احد من ولده...) اما اين استدلال از چند جهت اشكال دارد:
الف. اين روايت را نعمانى در كتاب غيبت خود, نقل كرده و به جاى كلمه (ولد) كلمه (ولى) آورده است, به اين شكل: (ولا يطلع على موضعه احد من ولى ولاغيره)(2) بنابراين, اعتمادى بر آن روايت, با توجه به اين نقل نيست. دست كم, با وجود اين احتمال, استدلال تمام نيست.
ب. در روايت نيامده است كه الآن امام زمان(ع) داراى زن و فرزند است و از اين جهت, اجمال دارد. شايد به فرزندانى كه بعداً در آستانه ظهور و يا بعد از آن به دنيا خواهند آمد اشاره داشته باشد.
ج. شايد از باب مبالغه در خفاء باشد. يعنى اگر بر فرض آن حضرت اولاد هم مى داشت, از جايگاه و سرّ غيبت او, آگاه نمى شدند(3). با اين احتمال نيز, استدلال به روايت براى اثبات اولاد براى امام زمان(ع), ناتمام است.
2. دليل ديگر بر اثبات فرزند براى حضرت, روايتى است كه ابن طاووس از امام رضا(ع) نقل كرده است:
(... اللهم اعطه فى نفسه واهله وولده وذريّته وجميع رعيّته ما تقرّ به عينه وتسرّ به نفسه...(4))
الها! مايه چشم روشنى و خوشحالى امام زمان(ع) را در او وخانواده و فرزندان و ذريّه و تمام پيروانش فراهم فرما.
به اين روايت هم نمى توان استدلال كرد, چون:
الف. از جهت سند قابل اعتماد نيست.
ب. به زمان ولادت فرزندان اشاره ندارد كه پيش از ظهور است يا بعد از آن. از اين جهت مجمل است.
3. روايت ديگرى نيز ابن طاووس از امام رضا(ع) نقل كرده است كه فرمود:
(اللهم صل على ولاة عهده والائئمة من ولده)(5).
اين روايت, بنا بر تصريح ابن طاووس, متن ديگرى دارد به اين شكل:
(اللهم صل على ولاة عهده والائمة من بعده)(6).
بنابراين, روشن نيست كه مقصود فرزندان بعد از او مراد است, يا امامان پس از او. علاوه بر اين كه اين دو روايت مربوط به بعد از ظهور حضرت است نه پيش از آن.
4. امام صادق مى فرمايد:
(... كائنى ارى نزول القائم فى مسجد السهله بائهله وعياله.(7))
اين روايت نيز گذشته از ضعف سند, دلالتى بر اثبات فرزند براى امام زمان(ع) پيش از ظهور ندارد. بنابراين, اين گونه از روايات كه بدان اشارت كرديم, در حدى نيستند كه وجود زن و فرزند را براى امام زمان(ع) پيش از ظهور اثبات كنند. از سوى ديگر, رواياتى داريم كه با صراحت, وجود فرزند را از آن حضرت نفى مى كند از آن جمله: مسعودى نقل مى كند: على بن حمزه, ابن سراج و ابن ابى سعيد مكارى بر امام رضا(ع) وارد شدند, على بن حمزه به حضرت عرض كرد: از پدرانت نقل كرده ايم كه هيچ امامى از دنيا نمى رود, تا فرزندش را ببيند؟
امام رضا فرمود:
(آيا در اين حديث, روايت كرده ايد: مگر قائم)(8).
برخى خواسته اند با تمسك به داستان (جزيره خضراء) بگويند كه امام عصر(ع), فرزندانى دارد و بر آن جزيره, زير نظر وى, جامعه نمونه و تمام اعيار اسلامى را تشكيل داده اند(9).
لكن با بررسيهاى گسترده اى كه انجام گرفته, جزيره خضراء, افسانه اى بيش نيست و هيچ واقعيت ندارد. (10)
علامه مجلسى اين داستان را جداگانه در نوادر بحار نقل كرده و مى نويسد:
(چون در كتابهاى معتبر بر آن دست نيافتم, آن را در فصلى جداگانه آوردم)(11).
شيخ آقا بزرگ تهرانى اين داستان را داستانى تخيلى و رمانتيك شمرده است.(12)
افزون بر اين, داستان به گونه اى است كه نمى توان آن را پذيرفت:
تناقضات فراوان, سخنان بى اساس و... در سلسله سند آن, افراد ناشناخته اى وجود دارند كه نمى توان بر آنان اعتماد كرد(13). بنابراين, از اين راه نمى توان زن و اولادى براى حضرت مهدى(ع) ثابت كرد.
________________________________________
(1) (كتاب الغيبة), شيخ طوسى 162
(2) (كتاب الغيبة), نعمانى 172/.
(3) (تاريخ الغيبة الكبرى), محمد صدر/ ج65/2, مكتبة الائم اميرالمؤمنين(ع) العامة, اصفهان.
(6-4)(جمال الاسبوع), ابن طاووس 510/, به نقل از (دراسة فى علامات الظهور والجزيرة الخضراء), سيد جعفر مرتضى عاملى/260, نمونه.
(7) (بحار الائنوار), ج317/52.
(8) (اثبات الوصيّة), مسعودى 221/.
(9) (نجم الثاقب يا زندگى مهدى موعود), محدث نورى, /252 ـ 260, جعفريو مشهد.
(10) (دراسة فى علامات الظهوروالجزيرة الخضراء) سيد جعفر مرتضى عاملى/ 263.
(11) (بحار الائنوار), ج52, 159.
(12) (الذريعة الى تصانيف الشيعة) شيخ آقا بزرگ تهرانى ج;108/5 دارالائضواء, بيروت (طبقات اعلام الشيعه), شيخ آقا بزرگ تهرانى, قرن هشتم 145/.
(13) (دراسة فى علامات الظهور والجزيرة الخضراء) استاد جعفر مرتضى عاملى.
منبع: چشم به راه حضرت مهدى علیه السلام- ص 356 - 351 الف