20 فروردین 1388 / 13 ربیع الثانی 1430 / 9 آوریل 2009
1) 20فروردين سال 1362هجري شمسي:
عمليات والفجر1 در ادامه والفجر مقدماتي با رمز يا الله ، يا الله ، يا الله ، در شمال غرب فكه آغاز شد . عمليات والفجر 1 در منطقه اي به وسعت 150 كيلو متر مربع و با هدف انهدام دشمن و آزاد سازي بخشي از مرزي به انجام رسيد همچنين در چنين روزي در سال 66 عمليات كربلاي 9 با همت دلاور مردان نيروي زميني ارتش در منطقه قصر شيرين با رمز يا مهدي (عج) با موفقيت به پايان رسيد . |
2) قطع رابطه سياسي ايران با آمريكا (1359 ش):
سلطه بلا منازع آمريكا در ايران از كودتاي 28 مرداد 32 به مدت بيش از 25 سال در ايران ادامه داشت و تصويب كاپيتولاسيون و مصونيت براي اتباع آن كشور، دست آنان را در انواع دخالتها باز گذاشته بود. سرانجام پس از اشغال لانه جاسوسي و استعفاي دولت موقت، دولت آمريكا دست به اقداماتي عليه ايران زد و در اين روز، رابطه دو كشور با حمايت قاطع حضرت امام قطع شد.از آن زمان تاكنون، آمريكا، علاوه بر قطع روابط سياسي، توطئههاي متعددي در عرصههاي سياسي، اقتصادي، نظامي و فرهنگي عليه جمهوري اسلامي ايران طراحي و اجرا كرده و اين روند هماكنون نيز ادامه دارد. اما اين اقدامات با شكست مواجه شده و بر عزم مردم ايران براي ايستادگي در برابر آمريكا و بر تلاش اين ملت براي خودكفايي، افزوده است. |
3) عمليات كربلاي 9، در قصرشيرين، توسط ارتشِ جمهوري اسلامي ايران (1366ش) |
4) شهادت هنرمند متعهد و سيد شهيدان اهل قَلَم "سيد مرتضي آويني" (1372 ش):
شهيد سيد مرتضي آويني در سال 1326 ش در شهر ري متولد شد و پس از اخذ ديپلم، مدرك فوق ليسانس معماري را از دانشگاه تهران گرفت. وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به فعاليت در جهاد سازندگي مشغول شد و عازم روستاها گرديد. از آن پس به سوي فيلم سازي براي جهاد كشانده شد و بعدها در اين گروه، مجموعه فيلمهاي "روايت فتح" را به انجام رسانيد. شهيد آويني از سال 1367 به فعاليت در حوزه هنري پرداخت و آثار متعددي را در اين زمينه از خود به يادگار گذاشت. شهيد از سال 1371 با تأكيد مقام معظم رهبري فعاليت دوبارهاي را در جهت ساخت سري جديد روايت فتح آغاز كرد و همزمان با فعاليت گروه تفحص، تصاوير جديد روايت فتح را ضبط نمود. سيدمرتضي آويني سرانجام در بيستم فروردين 1372، در يكي از فيلمبرداريهايي كه گروه روايت فتح در منطقه فكّه داشتند، بر اثر انفجار مين به خيل شهدا پيوست. پيكر پاك آن شهيد با حضور مقام معظم رهبري تشييع شد و از جانب معظمله، وي "سيد شهيدان اهل قلم" ناميده شد. در مراسم تشييع شهيد آويني، حضرت آيتاللَّه خامنهاي، خود را بزرگترين داغدار آن عزيز خواندند. |
5) رحلت عالم نامي و فقيه جليل، آيتاللَّه "سيد مرتضي حسيني مرعشي نجفي" (1375 ش):
آيتاللَّه سيدابوالمجد ضياءالدين مرتضي حسيني مرعشي نجفي، برادر آيتاللَّه سيد شهاب الدين مرعشي نجفي، در سال 1286 ش (1325 ق) در بيت علم و تقوا در نجف به دنيا آمد. خاندان او يكي از پرافتخارترين و مشهورترين بيوتات علمي شيعه در جهان بودهاند كه مقام علم و عمل و تقوا و سياست و رياست و مرجعيت شيعه را در طول قرنها برعهده داشتهاند. وي پس از آن كه در كودكي پدر و مادر را از دست داد به همراه دايي خود به تبريز رفت و پس از فراگيري مقدمات علوم اسلامي، در 21 سالگي راهي قم گرديد. در قم از محضر آيتاللَّه شيخ عبدالكريم حائري يزدي و محمدتقي خوانساري بهره برد و سپس براي ادامه تحصيل رهسپار نجف اشرف شد. آيتاللَّه مرعشي در نجف به درس حضرات آيات سيد ابوالحسن اصفهاني، ميرزاي نائيني و سيد حسين بادكوبهاي حاضر شد و علاوه بر اخذ اجازات متعدد اجتهاد و روايت، به تدريس پرداخت. اين فقيه وارسته در سال 1320 ش در ايران اقامت گزيد و در تبريز به تدريس خارج فقه، تأليف و تصنيف، امامت جماعت و ارشاد مردم اشتغال ورزيد. رجال الحديث، حاشيه عُروة الوُثقي و روضَةُ العارفين، از جمله آثار ايشان ميباشند. سرانجام اين عالم جليل پس از عمري تلاش و كوشش در راه بزرگداشت شعائر ديني، در 20 فروردين 1375 ش برابر با 19 ذي قعده 1416 ق در 89 سالگي بدرود حيات گفت و در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاك سپرده شد. |
6) روز هنر انقلاب اسلامي :
روز 20 فروردين سال 1372، يادآور عروج هنرمند فرزانه، راوي باصفاي روايت فتح، سردبير مجله ادبي و هنري سوره و مسؤول واحد تلويزيوني حوزه هنري، سيد مرتضي آويني است. از اين رو، بيستم فروردين روز شهادت اين هنرمند متعهد انقلاب اسلامي و دلسوخته جبهههاي حق عليه باطل و بيانگر حقايق و رشادتها و شجاعتهاي رزمندگان اسلام، بنا به پيشنهاد شاعران، نويسندگان و هنرندان حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي به مقام معظم رهبري، روز هنر انقلاب اسلامي نامگذاري شد. |
7) روز ملی فناوری هسته ای :
20 فروردین ماه سال 1385 خبر دستیابی ایران به فن آوری غنی سازی اورانیوم و راه اندازی یک زنجیره کامل غنی سازی در نطنز اعلام شد. در پی این خبر با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، به پاس قدرداني از تلاش هاي افتخار آميز دانشمندان جوان ايران اسلامي، بیستم فروردین ماه، مقارن با تکميل چرخه سوخت هسته اي در تقویم رسمی ایرانیان روز ملی فن آوری هسته ای نام گرفت. |
8) 13 ربيع الثاني سال 312 هجري قمري :
« ابوالحسن علي» از افراد مشهور خاندان ابن فرات و از وزراي دوره عباسي به قتل رسيد. او در سال 296 هجري براي نخستين بار به مقام وزارت دست يافت. او وزيري كاردان بشمار مي رفت و چنان به نيكي و عدل رفتار مي كرد كه موجب ستايش مردم مي شد . شيوه وزارتش در دربار خليفه دشمنان بسيار به همراه داشت بويژه شيعه بودن ابن فرات براين دشمني ها مي افزود بطوري كه سه بار از مقام وزارت عزل و مجدداً به كار منصوب شد . ابن فرات انساني فريخته بود و علاوه بر احترام بسيار به علما و طالبان علم خود عالمي برجسته بشمار مي رفت . اين وزير شيعه مذهب همچنين طبعي روان در سرودن شعر داشت و اشعاري چند از او باقي است از منابع تاريخي موجود چنين بر مي آيد كه ابن فرات شمار بسياري از خانواده هاي تنگدست و بي سرپرست را ياري مي كرده واين امر به ويژه بعد از مرگ او آشكار گرديد. |
9) 13 ربيع الثاني سال 736 هجري قمري :
« ابوسعيد بهادر خان» پسر جانشين الجايتون و آخرين فرمانرواي ايلخاني مغول در قره باغ در گذشت . او نخستين ايلخاني است كه از ابتدا مسلمان بود و نامي اسلامي داشت و از سال 717 هجري بر تخت فرمانروايي نشست . دوران حكومت او از دو بخش متمايز تشكيل شده است دوره اول كه امير چوپان بر امور تسلط داشت و دوره دوم كه كه ابو سعيد بهادر خان خود اداره امور را بهدست گرفت . او در اين زمان دريافت مردي كاردان بايد آشفتگي هاي دولتش را سامان بخشد از اين رو غياث الدين محمد پسر خواجه رشيدالدين فضل الله را به وزارت بر گماشت . ابو سعيد در ترويج شعائر اسلامي و اجراي احكام دين سخت مي كوشيد و با علماي دين و اهل فضل و عرفان مصاحبت داشت . اين فرمانرواي مسلمان همچنين شاعران و نويسندگان اهل ادب را ارج بسيار مي نهاد و خود نيز شعر مي سرود . ابو سعيد از هنرمندان خطاط عصر خويش بشمار مي رفت و فارسي و مغولي را بسيار زيبا مي نگاشت . ابو سعيد بهادر خان به هنگام مرگ سي و دو ساله بود . |
10) وفات "ابن هِشام" مورخ شهير عرب (218 ق):
ابومحمد عبدالملك بن هِشام معروف به ابن هِشام، مورّخ نامي عرب در بصره در جنوب عراق به دنيا آمد و بيشتر ايام عمر خود را به مطالعه دربارهي زندگي پيامبر بزرگ اسلام حضرت محمد(ص) سپري كرد. او در علم نحو نيز عالمي برجسته بود و با شعر و ادب آشنايي داشت. اما شهرت اصلي ابنهشام به جهت تاليف كتاب السيرَةُ النَّبويّه است كه به نام وي سيرهي ابن هِشام خوانده ميشود. اين كتاب از منابع مهم دربارهي زندگي حضرت محمد(ص) به شمار ميرود. |
11) درگذشت "مُعِزُّالدّوله ديلَمي" فرمانرواي آل بويه (356 ق):
ابوالحسن احمد بن بويه، معروف به مُعزُّالدوله ديلمي يكي از سه برادر آلبويه بود كه در سال 334 ق بغداد را فتح كرد و "المُستَكفي" خليفهي عباسي را به اطاعت خود درآورد. مردم در دورهي اين خليفه، وضع ناگواري داشتند و از طرف دستگاهِ حكومت، مورد تعدي و ستم قرار ميگرفتند. ولي در زمان فرمانروايي بيست و دو سالهي معزالدوله، اين وضعيت بهبود يافت، زيرا او به امور فرهنگي و ادبي اهتمام داشت و زمينه را براي پرورش دانشمندان فراهم ميساخت. علاوه بر اين، معارف و علوم اهل بيت پيامبر - عليهم السلام - در عصر معزالدوله، رواج يافت. |
12) درگذشت "فِرانسيس بِيكُن"، فيلسوف شهير انگليسي (1626م):
فرانْسيس بيكُن فيلسوف معروف انگليسي در 22 ژانويه 1561م در لندن به دنيا آمد و از جواني به تحصيل علم و دانش پرداخت. پدر فرانسيس از نزديكان پادشاه انگليس بود. از اين رو وي براي نزديك شدن به پادشاه كوشش فراواني كرد و بالاخره به عضويت مجلس ملي انتخاب شد و با اخذ عنوان لُردْ، به رياست قضات كشور و رياست دادگستري انگلستان دست يافت. با اين وصف طولي نكشيد كه پارلمان انگليس كه نظر خوبي نسبت به بيكن نداشت، او را به جرم اختلاس از تمام مزايايى كه به دست آورده بود محروم كرد و بيكُن پس از محاكمه به حبس ابد محكوم شد. اما پادشاه انگلستان وي را عفو كرد و بيكن از آن پس تا پايان عمر در املاك خود در خارج از لندن، روزگار گذراند. بيكن با وجود از دست دادن مقام، از مطالعه و اشتغال به علم رويگردان نشد و در همين هنگام كتابهاي معروف خود درباره ارزش و پيشرفت علم وديگري به نام ارغنون جديد را منتشر نمود كه فوقالعاده مورد توجه قرار گرفت. وي عنوان كرد كه هدف اصلي او در زندگي، عبارت از اعمال نفوذ خود به طبيعت است. بيكُن ميگفت: انسان چون داراي سه نيروي حافظه، تخيل و عقل است، بايد علوم نيز به سه دسته تقسيم شود. از اين رو، بيكن آنچه را كه مربوط به حافظه بود تاريخ ناميد و ادبيات و فلسفه را نيز به ترتيب به تخيل و عقل مربوط ميدانست. او فلسفه را به سه موضوع خدا، طبيعت و انسان تقسيم كرد و بر اين اساس آنچه مربوط به خدا باشد، علم الهي است و طبيعت، موضوع علم و حكمت است. همچنين اموري مربوط به روان و تن هستند مثل پزشكي و هنرهاي زيبا و ورزش و اخلاق، و برخي مربوط به زندگاني اجتماعي مردم است كه آن را بايد علم مدني ناميد. بيكن اولين كسي بود كه با انتقاد از علم و حكمت قديم، مبناي آن را درهم ريخته و با بيان نقائص و اشتباهات آن، مردم را به تجربه و اساس علوم تازه تشويق ميكرد. بزرگترين خدمت بيكن به فلسفه، تدوين و استقرار و ترويج روش استقراء در علوم تجربي بود كه هم اينك نيز كاربرد فراواني دارد. بيكن در گسترش علوم تجربي در انگلستان و تجديد حيات علم و فلسفه در اروپا نقش بسزايى داشت و با تاليف كتاب احياء علوم كبير يا دايرةالمعارف علوم بشري، يكي از پديد آورندگان روش تجربي به شمار ميرود. بيكن دو سال قبل از مرگش كتاب آتلانتيس نو را نوشت و آن مدينه فاضلهاي بود كه ساكنانش خويشتن را وقف مطالعه طبيعت و خداوند كرده بودند. در اين مدينه فاضله كه آن را بزرگترين ارمغان بيكُن به فلسفه جهان ناميدهاند، سياستمدار وجود ندارد بلكه به جاي آنها مردان عَمَل و كشوردار نشستهاند. در اين آرمانشهر، از راه گزينش شرافتمندانه بر مبناي لياقت و صلاحيت ميتوان به مقامي رسيد. انسان عليه انسان به ستيزه برنميخيزد، بلكه همه انسانها دست در دست يكديگر براي غلبه بر نيروي طبيعت كوشش ميكنند. در اين مملكت، نمونه و كمال مطلوب، كشمكش و جنگ نيست زيرا حرص و طمع وجود ندارد. هيچ كس نميكوشد تا در كسب ثروت از همسايگان خود پيشي جويد. در مدينه فاضله بيكن، مردم تحت رهبري ساكنان فيلسوف و دانشمند، به دينِ حسن نيتْ خواهند گرويد. آدميانحيواناتي نيستند كه راست راه ميروند بلكه خداياني جاوداني هستند. علاوه بر اين اثر، از فرانسيس بيكن آثار ديگري بر جاي مانده كه پيشرفت دانش، تاريخ بادها و داستان مرگ و زندگي از آن جمله است. فرانسيس بيكن سرانجام در نهم آوريل 1626م در 65 سالگي بر اثر ابتلا به مرض ذاتالرّيه درگذشت. |
13) پايان جنگهاي داخلي امريكا معروف به جنگهاي انفصال (1865م):
مدتي قبل از آغاز رياست جمهوري آبراهام لينْكُلْنْ در امريكا، ايالات اين كشور به دو دسته جنوبي (طرفدار بردهداري) و شمالي (مخالف بردهداري) تقسيم شده بودند. با پيروزي حزب جمهوريخواه امريكا و انتخاب لينكُلْن به رياست جمهوري اين كشور در مارس 1861م، رهبران جنوب كه منافع خود را در معرض خطر ميديدند خواستار تجزيه ايالاتشان از امريكا شدند و خودْ ائتلاف ايالات امريكا را تشكيل دادند. به همين خاطر جنگهاي داخليمعروف به جنگهاي انفصال از دوازدهم آوريل 1861 آغاز شد و چهار سال به طول انجاميد. اين جنگ سرانجام در 9 آوريل 1865م با كشته شدن بيش از نيم ميليون نفر و وارد آمدن خسارات مالي بسيار، به نفع شماليها كه مخالف بردهداري بودند پايان يافت. در نتيجه جنگهاي انفصال، بردهداري رسماً لغو گرديد. با اين حال، مدت كوتاهي پس از پايان جنگ، آبراهام لينكلن، رهبر ضدبردهداري توسط يكي از مخالفانش ترور شد و به قتل رسيد. پارهاي از مورخين غربي معتقدند سياست جمهوريخواهان در امر آزادي بردگان، به خاطر قبح و زشتي اسارت سياهان نبوده، بلكه اقدامي بوده است براي جلب آراء مثبت سياهان كه رقم قابل ملاحظهاي از جمعيت امريكا را تشكيل ميدادند. در آن زمان تصور جمهوريخواهان اين بود كه در صورت آزادي بردگان، آراء ميليونها سياهپوست، تضمين محكمي براي برقرار ماندن قدرت در دست جمهوري خواهان خواهد بود. طرز تلقي جمهوريخواهان از سياست آزادسازي سياهان، همان نتيجه مطلوبي را كه آنان براي خود تصور ميكردند به ارمغان آورد و اين حزب توانست پنج رئيس جمهور را براي شش دوره حكومت پيدرپي در طي مدت 25 سال، از ميان اعضاي خود برگزيند. از اينرو بايد گفت كه آزادي بردگان تنها شعاري بود در راستاي اهداف قدرتطلبانه حزب جمهوريخواه حاكم. وگرنه دولتمردان امريكا، همگي بدون استثنا، سياستهايشان مبتني بر تمايلات و گرايشات نژادپرستانه بوده و همواره سياهپوستان و سرخپوستان را به ديده تحقير و نفرت مينگرند. براساس اسناد به دست آمده، حتي خودِ آبراهام لينكلن نيز از برتري نژادي سفيد بر سياه حمايت كرده و مخالف تساوي آن دو بوده است. (ر.ك: 12 آوريل) |
14) گشايش جبهه غربي با حمله آلمان به نروژ در اوايل جنگ جهاني دوم (1940م):
با آغاز جنگ جهاني دوم، انگليس و فرانسه با وجود اعلان جنگ به آلمان، در جريان عمليات نظامي آلمان در لهستان و درگيري قسمت عمده نيروهاي آلمان در اين جبهه، دست به حمله به مواضع آلمانيها نزدند و بيشتر به آرايش جنگي و تقويت خطوط دفاعي خود در طول مرز آلمان و فرانسه پرداختند. در اين ميان هيتلر تلاش كرد تا پيمان سازشي با انگلستان و فرانسه بر ضد شوروي منعقد كند، اما اين تلاش با مخالفت انگلستان بي نتيجه ماند. از اين رو در اواخر سال 1939م، هيتلر تصميم گرفت از ادامه تلاش براي صلح در غرب دست بردارد و در اوايل سال 1940م، در جبهه غرب دست به حمله بزند. نقشه تعرّض آلمان در غرب به علت زمستان سرد و سخت و بدي وضع هوا كه مانع عمليات نيروي هوايى آلمان ميشد تا فصل بهار به تعويق افتاد و در اين مدت، صنايع جنگي آلمان با تمام ظرفيت براي ساختن اسلحه و مهمات جنگي به ويژه هواپيما و بمب كار ميكردند. در اين ميان، تمركز ناوگان جنگي و دريايى انگليس در بنادر نروژ و دانمارك در ماههاي فوريه و مارس سال 1940م، نقشههاي جنگي هيتلر را تغيير داد و روز دوم آوريل، هيتلر فرمان حمله به نروژ و دانمارك را صادر كرد. سحرگاه روز هفتم آوريل، پنج گروه از ناوگان جنگي آلمان، عازم بنادر نروژ شدند و بامداد نهم آوريل، نبرد سختي در پنج بندر نروژ بين نيروي دريايى آلمان و انگليس درگرفت. در سه بندر، قبلا كشتيهاي تجارتي آلمان كه مملو از سربازان آلماني بود لنگر انداخته بودند و در نزديكي كشتيهاي جنگي، در ساحل پياده شدند. همزمان، دانمارك نيز از زمين و هوا و دريا مورد حمله قرار گرفت و بدون مقاومت زيادي تسليم شد. نروژ تا اواخر آوريل با كمك ناوگان جنگي انگليس در برابر آلمان مقاومت كرد، ولي بروز مخالفتهاي داخلي با ادامه جنگ و تشكيل يك حكومت طرفدار آلمان در اسُلو پايتخت نروژ، مقاومت نروژيها را در هم شكست و با خروج خانواده سلطنتي نروژ و اعضاي دولت سابق از نروژ، نيروهاي انگليسي نيز در دوم و سوم مه 1940م، بنادر نروژ را ترك كردند. فتح نروژ زمينه حمله هيتلر به سمت فرانسه را فراهم ساخت و جنگ را گستردهتر كرد. نروژ تا پايان جنگ، تحت اشغال آلمان بود و پس از شكست هيتلر، آزادي خود را بازيافت. |
15) كشتار فلسطينيانِ روستاي "ديرياسين" توسط صهيونيستهاي تروريست (1948م):
- پس از تصويب در قطعنامه سازمان ملل، در 29 نوامبر 1947م، تصميم بر اين شد كه فلسطين به دو قسمت عرب و يهود تقسيم شود كه اين امر با اعتراض فلسطينيان روبرو گرديد. در اين ميان گروههاي تروريستي صهيونيستي با سنگدلي تمام دست به عمليات كشتار اعراب فلسطيني و آواره كردن آنها زدند. يكي از بيرحمانهترين كشتارهاي اين مزدوران صهيونيستي، يورش به روستاي فلسطيننشين ديرياسين بود كه در اين حمله بيش از 270 نفر را به طرزي وحشيانه به خاك و خون كشيدند. در ميان اين افراد، 137 زن كه بين آنها، 25 زن باردار بودند نيز كشته شدند. اين قتلعام در جريان جنگ اول اعراب و اسرائيل انجام شد و زير نظر مناخيم بگين نخستوزير اسبق اين رژيم صورت گرفت. ديرياسين از آن جهت براي صهيونيستها با اهميت بود كه بر جاده بيتالمقدس به ساحل دريا اشراف داشت. اين كشتار بيرحمانه باعث شد تا عده زيادي از فلسطينيها از ترس تكرار اينگونه قتل عامهاي وحشيانه، سرزمين خود را ترك كنند. |
16) درگذشت "هارولد لِمْبْ" خاورشناس و مورخ معروف امريكايي (1962م):
هارولْدْ لمْبْ، نويسنده، مورخ و خاورشناس امريكايى، در اول سپتامبر 1892م در ايالت نيوجرسي امريكا به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات دانشگاهي، وارد ارتش شد و چند سالي نيز در جريان جنگ جهاني دوم، در سرويسهاي جاسوسي محرمانه ارتش فعاليت كرد. هارولد لمب علاوه بر زبان انگليسي، به زبانهاي عربي و چيني مسلط بود و با مسافرت به چين، ايران، روسيه و منطقه خاورميانه، ماهها در اين ممالك به تحقيق و مطالعه تاريخي و ادبي پرداخت. وي به دانشمندان، شاعران و سخنسرايان ايران علاقه فراوان داشت و قسمتي از عمر خود را به مطالعه درباره تاريخ ايران و زندگينامه شعرا و نويسندگان ايران صرف كرد. او عضو انجمن روابط امريكا و آسيا و اتحاديه نويسندگان امريكايى و عضو انجمن ملي خاورميانه بود. از هارولد لمب آثار متعددي درباره تاريخ و شخصيتهاي ايران بر جاي مانده كه كورش كبير، حكيم عمرخيام، زندگينامه امير تيمور، چنگيزخان، اسكندر مقدوني و صليبيها از آن جمله است. هارولد لمب سرانجام در نهم آوريل 1962م در 70 سالگي درگذشت. |
17) آغاز رسمي جنگ در بوسني و هرزگوين (1992م):
با آغاز دهه 1990م و وقوع تحولات وسيع در بلوك شرق، زمزمههاي استقلالطلبي در كشورهاي شرقي اروپا آغاز شد كه در اين ميان، مجلس ملي بوسني و هرزگوين در 15 اكتبر 1991م، استقلال اين كشور را اعلام كرد و طي همهپرسي در تاريخ اول مارس 1992م مسلمانان بوسني با بيش از 99 درصد آراء، رأي به استقلال ميهن خود دادند. اما مجلس براي رأيگيري در مورد اصلاحيه قانون اساسي، با مخالفت صربهاي حاضر در جلسه مواجه شد و مجلس، در نهايت، بدون حضور صربهاي مخالف، استقلال اين جمهوري را رسميت بخشيد. صربها نيز كه در اقليت بودند، چهار منطقه صربنشين را خودمختار اعلام كردند. اين اقدام با مخالفت رهبران مسلمان و كُروات مواجه شد ولي صربها با آغاز اعمال تروريستي، بمبگذاري و حمله به مراكز مسلمانان و كُرواتها، تهديد كردند كه مناطق ديگري را به مناطق خود ميافزايند. با گسترش حملات صربها، ارتش صربستان در نهم آوريل 1992م وارد يك جنگ تمام عيار عليه مسلمانان و كرواتها شد و به دنبال آن، تصفيه قومي و كشتار و خونريزي حتي به روستاهاي كوچك نيز سرايت كرد. قتلعام وسيع مردم بوسني، مصادره اموال آنان، تخريب خانهها، بمبارانهاي هوايى و آتش توپخانه صربها عليه بوسني باعث شد تا مردم مسلمان اين منطقه، تحت شديدترين حملات وحشيانه صربها قرار گيرند. با اين حال، اين امر واكنش عَمَلي مجامع جهاني و سردمداران حمايت از حقوق بشر را در پي نداشت. عمدهترين دليل براي عدم دخالت و جلوگيري از ادامه كشتار و جنايات در اين منطقه، مسئله حضور اسلام و مسلمانان بود، چرا كه جامعه جهاني در مورد اختلاف صربستان و كرواسي، عملاً وارد ميدان شده و صربستان را به خاتمه جنگ وا داشته بود. در اين مسئله تعلل و تسامح نهادهاي بينالمللي جهان باعث شد تا صربها به صورتي وحشيانه كشتار مسلمانان بوسني را ادامه دهند بدون اين كه از عواقب آن ترسي به خود راه دهند. سرانجام پس از گفتگوها و تبادل نظرهاي بسيار، قرارداد صلح دِيتون در سال 1996م به امضا رسيد و قرار شد كه مقام رياست جمهوري به طور دورهاي بين صربها، كرواتها و مسلمانان گردش كند. |
18) تصرف بغداد توسط اشغالگران امريكايي و انگليسي در جريان حمله به عراق (2003م):
رژيم بعثي عراق از آغاز روي كار آمدن، روابط پرتنشي با غرب داشت و در هر مدت با چالشهايى مواجه ميشد. با اين حال با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، ابرقدرتهاي جهان به ويژه غرب به سركردگي امريكا تلاش وسيعي را به كار بردند تا اين نظام نوپا را سرنگون سازند. از اين رو با حمايت همه جانبه از صدام حسين، رئيس جمهور وقت عراق، جنگ هشت سالهاي عليه جمهوري اسلامي ايران به راه انداختند و با تمام توان، در اين راه تلاش كردند. با پايان جنگ، صدام، ستيزهجوتر از قبل و بدون توجه به منافع كشورهاي غربي به كويت حمله برد و چون به اولتيماتوم غرب توجه نكرد، آماج حملات وسيع نيروهاي مهاجم به رهبري امريكا قرار گرفت و تا آستانه سقوط قرار گرفت. با اين حال هنگامي كه امريكا خطر قدرتگيري مسلمانان را در عراق احساس كرد، بار ديگر حمايت غيرعلني خود را از صدام ادامه داد. پس از جنگ كويت، در طي يك دهه، اختلافات شديدي بين سران بغداد و واشينگتن بر سر توليد و انباشت سلاحهاي كشتار جمعي در عراق روي داد كه به تحريم عراق و ايجاد تنشهاي جديد منجر شد. در اين ميان بارها هيأتهاي بازرسي براي بازديد از تأسيسات نظامي عراق راهي اين كشور گرديد و هر بار امريكا عراق را به حمله نظامي تهديد ميكرد. اين جريانها در طول دهه 1990م و سالهاي اوليه قرن جديد ادامه يافت و در نهايت، سران بعث عراق مانع از انجام هرگونه بازرسي از تأسيسات توليد سلاحهاي كشتار جمعي در كشور خود شدند. پس از عمليات يازدهم سپتامبر 2001م، عراق تنها كشوري بود كه با امريكا همدردي نكرد و امريكا هم پس از حمله به افغانستان و اشغال اين كشور اعلام كرد كه براي پاكسازي عراق از سلاحهاي كشتار جمعي به اين كشور نيز يورش خواهد برد. عليرغم اينكه دولت عراق براي جلوگيري از حمله نظامي امريكا به اين كشور، تمامي مساعي خود را به كار بُرد تا با همكاري سازمان ملل متحد و بازرسان ويژه آن، اثبات نمايد كه در اين كشور سلاح كشتار جمعي وجود ندارد، اما حاكمان جنگ افروز امريكايى و انگليسي با زير پا گذاردن منشور ملل متحد و در مخالفت آشكار با قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل قصد خود براي حمله به عراق را اعلام كردند. در نهايت، اين تهاجم در بيستم مارس 2003م در ميان شديدترين اعتراضات جهانيان آغاز شد و با تسليم از پيش تعيين شده نيروهاي نظامي عراق، بغداد مركز اين كشور، پس از حدود سه هفته از آغاز حمله، در نهم آوريل 2003م سقوط كرد. در طي حملات دامنهدار و وسيع امريكا و انگلستان به زيراسختهاي اقتصادي و نظامي عراق خسارات و تلفات زيادي بر مردم اين كشور تحميل گرديد. با سرنگوني رژيم خونخوار عراق، هرچند پايههاي حكومت ديكتاتوري سفاك اين كشور متلاشي گرديد، اما نا امني شديد، قتل و غارت مردم، هتك حرمت اماكن شريفه و به يغما بردن منابع زيرزميني عراق به ويژه نفت و... جايگزين آن گرديد و در طي ماههاي بعد، دهها هزار نفر از مردم بيگناه اين كشور كشته و چندين برابر آنها زخمي شدند. همچنين امريكا كه به بهانه خنثيسازي سلاحهاي كشتار جمعي و نيز اجراي اصول دموكراسي و احترام به حقوق بشر به عراق تجاوز كرده بود، نه تنها اثري از اين سلاحها نيافت، بلكه با اَعمال وحشيانه خود، ابتداييترين اصول كرامت انساني و حقوق بشري را زيرپا نهاد و سرنوشت كشور مسلمان عراق را قرباني قدرتطلبي و فزونخواهي خود نمود. |
19) سقوط "صدام حسين" ديكتاتور سفاك عراق در پي سقوط بغداد (2003م): صدام حسين ديكتاتور عراق، پس از متاركه پدر و مادرش از يكديگر در 28 آوريل 1937م در روستايى در حومه تكريت به دنيا آمد. وي در بيست سالگي دايى خود را به قتل رساند و روانه زندان شد. اما پس از شش ماه آزاد گرديد. او در 22 سالگي به عضويت حزب بعث عراق درآمد و در عمليات ترور ناموفق عبدالكريم قاسم، رئيس جمهور وقت شركت كرد. صدام سپس به سوريه و لبنان گريخت و با به قدرت رسيدن احمد حسن البكر به عراق بازگشت. در اين هنگام، با حذف عناصر غيربعثي از كادر رهبري عراق، صدام در سن 32 سالگي توسط حسن البكر به معاونت شوراي فرماندهي حزب بعث برگزيده شد و به اين ترتيب مرد شماره دو عراق گرديد. با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، حسن البكر ايران را به رسميت شناخت و قصد داشت رابطه نزديكي با جمهوري اسلامي ايران برقرار كند، اما تحت فشار معاونش صدام، مجبور به استعفا و كنارهگيري از قدرت گرديد. از اين زمان يعني ژوئيه 1979، صدام حسين قدرت اول عراق شد و به تصفيههاي خونين و بيسروصدايى دست زد و مخالفان خود را از سر راه برداشت. وي پس از استحكام موقعيت خويش و تسليح ارتش عراق، در سپتامبر 1980م جنگ خونيني را كه در حدود هشت سال ادامه يافت با كشور همسايهاش ايران، آغاز كرد. صدام در اين جنگ، از حمايت بيدريغ همه قدرتهاي شرق و غرب عالم برخوردار بود. با اين حال بدون دستيابي به اهداف رؤيايى خود در اين جنگ و پس از ارتكاب فجيعترين جنايات جنگي و بيحرمتي به تمامي قوانين شناخته شده بينالمللي مربوط به زمان جنگ، در سال 1988م از مرزهاي ايران عقبنشيني كرد. صدام يك سال بعد با خيال مشابهي به همسايه ديگرش، كويت حمله كرد و پس از شش ماه اشغال، با يورش سنگين امريكا و نيروهاي متحد، با ذلت عقبنشيني كرد. در اين زمان شورشهاي داخلي به انتفاضهاي مردمي تبديل شد كه عليه صدام خروشيد، اما صدام با قساوتي بينظير، صدها هزار نفر را به خاك و خون كشيد و با بيرحمي هر چه تمامتر، تمامي حركتهاي اعتراض را سركوب كرد. او همچنين در طول ساليان حكومت خود، هزاران هزار نفر مرد و زن و جوان و سالخورده را به اتهامات واهي روانه زندانهاي مخوف خود نمود كه كمتر كسي از ميان آنان، زنده بيرون آمد. پس از حملات يازدهم سپتامبر 2001م و تصميم امريكا براي حمله به عراق، سيل تبليغات امريكا و انگليس عليه عراق به اتهام توليد و تكثير سلاحهاي كشتار جمعي باعث شد تا نيروهاي اين دو كشور در بيستم مارس 2003م به عراق حمله برند. پس از سه هفته از آغاز جنگ، ارتش و مقامات عالي رتبه عراق، يكباره دست از مقاومت كشيدند و با حركتي از پيش تعيين شده، كشور را به اشغالگران سپردند. با سقوط بغداد در نهم آوريل 2003م، دوران حكومت سياه و ننگين ديكتاتوري از نسل چنگيز خان و تيمور لنگ و هيتلر پايان يافت و زمانه عربدهكشيهاي مستانه از قدرت و ايجاد جو رعب و وحشت خاتمه پذيرفت. با اين حال مدتي بعد در حركتي نمايشي، صدام توسط اشغالگران گرفتار آمد و دور تازهاي از فريب افكار عمومي جهان آغاز شد. |