نویسنده: روحالله امینآبادی
در طول تاریخ شخصیتهای کمی داشتهایم که با وجود و عملکرد خود زمان را به دو نیمه تقسیم کردهاند، دو نیمهای که با هم کاملا متفاوت بوده و در واقع این رجال بزرگ را تاریخساز مینامند و میدانند، بدون شک حضرت امام خمینی(ره) یکی از این شخصیتهای مهم تاریخ ساز در ایران و جهان اسلام است.
در شرایطی که زمان شاهد به فراموشی سپرده شدن ارزشهای انسانی و اسلامی در کنج خانهها بوده و کسی را تصور بر این نبود که اسلام بتواند به جایگاه واقعی خود دست یابد امام خمینی(ره) پرچم مبارزه را به دست گرفته و با محوریت اسلام ناب محمدی(ص) در مقابل اسلام آمریکایی، رژیمی تا بن دندان مسلح را سرنگون ساختند و امروز استراتژیستهای بینالمللی تاریخ را به قبل و بعد از 22 بهمن 1357 تقسیم میکنند.
انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) براساس اصولی ثابت و مشخص آغاز و به سرانجام رسید که این اصول را میتوان در بیانات آن حضرت و نیز رهنمودهای رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنهای به نظاره نشست، حمایت از محرومان، استکبارستیزی، پایبندی به استقلال همهجانبه کشور اعم از سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و تکیه بر وحدت ملی از جمله این اصول تغییرناپذیر است و همواره این مسایل از اصول اساسی و مهم جمهوری اسلامی محسوب میشود.
در سالهای گذشته متاسفانه شاهد آن بودهایم که عدهای فضا را برای تحریف شخصیت و اصول امام خمینی(ره) مناسب یافتهاند. آنان با به حاشیه بردن اصول ماندگار انقلاب اسلامی که در بیانات و پیامهای امام متبلور بوده و خود را نشان میدهد خواستهها و منویات درونی خود را به عنوان اصول انقلاب جا زدهاند و مراکزی که وظیفه حفظ و صیانت از این اندیشههای ناب امام خمینی(ره) را دارند نیز متاسفانه سکوت کردهاند و موضعی اتخاد نکردهاند، این در حالی است که وظیفه محافظت از اندیشههای امام خمینی یکی از وظایف مهم و اصلی آنان بوده است.
افرادی که عاشورا را درس مذاکره میدانند و قیام عظیم حسینی را به مذاکره تقلیل و تخفیف میدهند بعید نیست که انقلاب اسلامی را نیز چنین تخفیف دهند و اصول آن را تحریف کنند!
در سلسه گزارشهای کیهان به اصول ماندگار انقلاب اسلامی مصرح در بیانات امام خمینی(ره) که در سالیان گذشته از سوی رهبر معظم انقلاب بارها مورد تاکید قرار گرفته شده است میپردازیم، اصول و پایههایی که از سوی برخی شخصیتها، گروهها و تشکلها که بهتر است نام جریان را بر آنان بگذاریم مورد تحریف قرار گرفته شده است.
ضرورت حساسیت در برابر تحریف امام
یکی از ضرورتهای امروز جامعه ما حساس بودن بر سر تحریف دیدگاههای بنیانگذار جمهوری اسلامی است و لازم است مراکزی همچون مرکز حفظ و نشر آثار امام بر سر چنین مسایلی حساسیت بیشتری به خرج دهند.
آیتالله سیداحمد خاتمی امام جمعه موقت تهران در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان ضمن تشریح اهداف تحریف امام خمینی(ره) اظهار میدارد: «تحریف شخصیتهای الگو شیوهای بوده است برای آن که الگو بودن این شخصیتها اثر خود را از دست بدهد، این تحریف را ما در مقابله با ائمهمعصوم (سلامالله علیهم) نیز داریم.»
وی در ادامه تصریح میکند: «اصولا تحریف شخصیتها و بالاتر از آن تحریف مکتب موثرترین شیوه برای تخریب آن است، قرآن را نتوانستند تحریف لفظی کنند اما تا توانستند این کتاب بزرگ زندگی را تفسیر به رای کردند که همان تحریف معنوی قرآن کریم است، این پیشینه تاریخی میگوید که ما باید در رابطه با تحریف اساس انقلاب و اهداف آن و شخصیت برجسته انقلاب اسلامی یعنی امام خمینی(ره) حساسیتی ویژه داشته باشیم.»
آیتالله خاتمی در ادامه به اصول خط امام میپردازد و این اصول را چنین برمیشمرد: «1-اصل پاسداری از دین، امام فرمودند: تمام مقصد ما مکتب ما است 2- اصل ولایت فقیه، فرمودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا کشور آسیب نبیند 3- استکبار ستیزی، او بود که گفت آمریکا شیطان بزرگ است 4- ساده زیستی و مقابله با اشرافیگری 5- مقاومت و ایستادگی در مسیر پاسداری از ارزشهای اسلام که ارزشهای انقلاب هم برگرفته از اسلام است 6- باور داشتن و تکریم مردم، امام در یکی از بیانات خود به این مسئله تاکید کردهاند «مردم خوب ما که جانم فدای آنها باد ...»
امام جمعه موقت تهران تصریح میکند: «سخن این است کسانی که این اصول را نمیپسندند سعی بر آن دارند در تبیین چهره امام این اصول را کمرنگ نشان دهند، چون این اصول حذفشدنی نیست لکن با کمرنگ نشان دادن آن میخواهند نسل دوم و نسل سوم این اصول را فراموش کنند و در پی آن انقلاب را به سویی که میخواهند ببرند نه آن جهت و سویی که امام آن را دنبال میکرد.»
آیتالله خاتمی در پایان و در پاسخ به این سوال که نسل جدید در برابر تحریف امام چه باید بکند خاطرنشان میکند: «نسل دوم و سوم انقلاب بایستی تفسیر صحیح خط امام را در بیانات و موضعگیریهای آیتالله العظمی امام خامنهای پی بگیرند و از خط ایشان خارج نشوند. امروز یکی از وظایف ما مراقبت از راه و اهداف امام است.»
اسلام ناب محمدی(ص) در برابر اسلام آمریکایی
انقلاب اسلامی به مدد گفتمانی که امام خمینی(ره) رهبری آن را بر عهده داشت و در کلید واژههای محوری آن «اسلام ناب محمدی(ص)» در برابر «اسلام آمریکایی» خودنمایی میکند به پیروزی رسید. اسلام ناب محمدی(ص) چه خصوصیاتی داشته و تفاوت آن با اسلام آمریکایی چیست؟ پاسخ به این سوال میتواند ماهیت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی را به وضوح نشان دهد.
امام خامنهای رهبر معظم انقلاب 14 خرداد سال گذشته در بیان شاخصههای انقلابیگری و ذیل «پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب» به تعریف اسلام ناب محمدی در برابر اسلام آمریکایی پرداخته و تاکید کردند: «اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی است، اسلام آمریکایی هم دو شاخه دارد: یک شاخه اسلام متحجّر، یک شاخه اسلام سکولار؛ این اسلام آمریکایی است. استکبار و قدرتهای مادی از هر دو شاخه پشتیبانی کردهاند و میکنند. اسلام ناب اسلامی است که همهجانبه است؛ از زندگی فردی و خلوت فردی تا تشکیل نظام اسلامی، همه را شامل میشود.»
نگاهی به تاریخ اندیشهای ایران در نزدیک به یک قرن گذشته به خوبی نشان میدهد که اسلام همواره گرفتار دو گفتمان به شدت انحرافی بوده است. اسلام سکولار و اسلام متحجر .
رهبر معظم انقلاب به تبعیت از امام(ره) این دو مدل انحرافی از اسلام را اسلام آمریکایی میدانند و مینامند. در دوره اصلاحات نیز افرادی که نام روشنفکر و تئوریپرداز بر خود گذاشته بودند در جهت تحریف اصول مرکزی اسلام با کلیدواژههایی چون «اسلام حداقلی» در برابر «اسلام حداکثری» کوشیدند که در این گزارش بنای پرداختن به آن را نداریم.
اسلام ناب محمدی(ص) اسلامی است که به فرموده رهبر معظم انقلاب: «از زندگی فردی و خلوت فردی تا تشکیل نظام اسلامی همه را شامل میشود.»
ترویج جدایی دین از سیاست
بر اساس دیدگاه کارشناسان سیاسی، با پیروزی اصلاحطلبان در خردادماه سال 1376 و روی کار آمدن دولت اصلاحات، روزنامههای زنجیرهای یکی پس از دیگری شکل گرفت.
یک کارشناس مسایل سیاسی در تحلیل این موضع به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «تلاش بنیادین این روزنامهها علاوه بر ناتوان خواندن جمهوری اسلامی در اداره کشور و حمله به نهادهای کلیدی نظام از قوه قضائیه گرفته تا نیروهای نظامی و انتظامی و شورای نگهبان القای این بود که حوزه سیاست و دیانت جدا از هم بوده و متصدیان هر حوزه نیز بایستی به وظایف خود مشغول باشند نه امور دیگر!»
وی به نشریه کیان اشاره میکند و در اینباره میگوید: «به این جملات که در نشریه کیان به عنوان عقبه رسانههای زنجیرهای منتشر شده بود توجه کنید؛
- «ائمه از دو ویژگی علم و عصمت برخوردار بودند، اما فقیه هیچ کدام از این دو را ندارد، لذا وجوب تبعیت ندارد و جامعه هم راهی جز رجوع به عقل جمعی ندارد. هیچ الگویی در زمان غیبت برای جامعه در دست نداریم.» (محسن کدیور، کیان، شماره بهمن 77)
- «کار اساسی پیامبر آن بود که اعراب را دچار بحران هویت نمود و آنها را هویت نو بخشید... امروز نیز تمدن متجدد غرب، ما مسلمانان را دچار بحران هویت نمود و دین توان رویارویی با تمدن غرب را ندارد. تنها منجی، عقلانیت مستقل است.» (عبدالکریم سروش، کیان، مهر و آذر78)
- «احکام کیفری اسلام کارآیی ندارد و موجب رواج خشونت میگردد.» (مهرانگیز کار، کیان، بهمن77)
- «ولایت منحصر در شخص نبی اکرم است و با رفتن او، ولایت نیز خاتمه مییابد. او خاتمه نبوت و خاتم ولایت بود. ولایت پیامبر بعد از او به کسی منتقل نشده است.» (عبدالکریم سروش، کیان، بهمن 77)
انتشار این گونه نوشتهها در نشریات زنجیرهای نشان از یک خط فکری داشت و این خط فکری چیزی نبود جز تحریف اندیشه و خط امام که انقلاب شکوهمند اسلامی بر اساس آن اندیشه و خط و مرام شکل یافته و به پیروزی رسیده بود.
اسلام کاملا سیاسی
امام خمینی(ره) در سخنرانی 21 فروردین 1343 بعد از آزادی از زندان فرمودند «والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرفی کردهاند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه میگیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامی اینجاست.» «صحیفه امام ، جلد 1، صفحه 270»
امام خمینی چندي بعد با اشاره به مسئوليت خطير سران دول اسلامي و لزوم معرفي صحيح اسلام اضافه مي کنند: «گمان نشود اسلام مثل مسيحيت است، فقط يک رابطه معنوي مابين افراد و خداي تبارک و تعالي است و بس، اسلام برنامه زندگي دارد، اسلام برنامه حکومت دارد ... ما مباحثمان از حدود کتاب طهارت و ... تجاوز نميکند، سياست اسلام را ديگر بحث نميکنيم.» «صحیفه امام ، جلد 2، صفحه 30 و 31 »
و چند روز قبل از پيروزي انقلاب نیز در ديدار جمعي از روحانيون با ايشان، فرمودند: «آنقدر آيه و روايت که در سياست وارد شده است در عبادت وارد نشده است، شما از پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه کنيد، هفت، هشت تايش کتابي است که مربوط به عبادت است باقيش مربوط به سياست و اجتماعات و معاشرات و اين طور چيزهاست ... اسلام را همچو بد معرفي کردهاند به ما که ما هم باورمان آمده است که اسلام به سياست چه؟ سياست مال قيصر و محراب مال آخوند.» «صحیفه امام، جلد6، صفحه 43»
منبع مقاله : کیهان