آیا می توان در خواب رسول الله (صلی الله علیه واله) را دید؟
انبیا نیز خواب میدیدند . و قرآن مجید نیز در آیاتی به رؤیاهای پیامبران اشاره کرده است . دربارهی خواب حضرت ابراهیم میگوید:
«هنگامی که او به مقام سعی و کوشش رسید، گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم; نظر تو چیست؟ گفت: پدرم! هر چه دستور داری اجراکن، به خواستخدا مرا از صابران خواهی یافت . هنگامی که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد، او را ندا دادیم که ای ابراهیم! آن رؤیا را تحقق بخشیدی (و به ماموریتخود عمل کردی). ما این گونه نیکوکاران را جزا میدهیم ; این مسلما همان امتحان الهی است، ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم، و نام نیک او را در امتهای بعد باقی نهادیم» . (1)
نیز از رؤیاهای حضرت یوسف، در دوران کودکیاش که دیده بود یازده ستاره وخورشید و ماه برایش سجده میکنند چنین پرده برداشته:
«به خاطر بیاور هنگامی را که یوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در برابرم سجده میکنند» . (2)
قرآن مجید یکی از رؤیاهای پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم را برای ما چنین نقل میکند:
«و ما آن رؤیایی را که به تو نشان دادیم، فقط برای آزمایش مردم بود .» (3)
در روایات بین خواب انبیا و معصومینعلیهم السلام و مردم عادی فرق گذاشته شده و گفته شده است: انبیا خواب و بیداری ندارند، چرا که قلب آنها هرگز نمیخوابد . امام رضاعلیه السلام میفرماید: «ان نومنا و یقظتنا واحدة; خواب و بیداری ما یکسان است .» (4) لذا آنچه را که در عالم رؤیا میبینند همانند آن است که در بیداری دیدهاند .
بدین جهتحضرت ابراهیمعلیه السلام آنچه را در خواب دیده بود با اسماعیل در میان میگذارد، او هم که میدانستخواب پیامبران حجت است و به سان یک دستور الهی در بیداری است، در پاسخ گفت: پدر جان! به ماموریتخود جامه عمل بپوشان و من در برابر این فرمان شکیبا هستم .
و حضرت یعقوب که واقعیتها را به خوبی میدانستبه فرزندش حضرت یوسف، پس از دیدن خواب، فرمود: «خواب خود را برای برادرانتبازگو نکن که برای تو نقشه [خطرناکی] میکشند، چرا که شیطان دشمن آشکار انسان است» . (5)
همچنین برای معصومینعلیهم السلام خوابهای زیادی نقل شده است که برخی از آنها مربوط به دیدن رسول اللهصلی الله علیه وآله وسلم است و گاهی در این خوابها پیامهایی بوده است که معصومینعلیهم السلام طبق همان دستور، عمل میکردند اگر چه مضمون آن رؤیا و یا پیام را برای دیگران نقل نمیکردند و آن را به صورت راز نزد خود نگه میداشتند .
از مجموع آن خوابها نکات مهمی به دست میآید:
از تعدد خوابهای معصومین و از این که با کمال قاطعیت فرمودهاند: پیامبر را در خواب دیدهایم، استفاده میکنیم که اگر دیدن پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم در خواب امکان نداشت، غیر ممکن بود آنها چنین سخنی را برای دیگران بیان کنند .
و با عنایتبه برخی روایات و خواب برخی از یاران بسیار او خوب و با اخلاص پیامبر و اهل بیت علیهم السلاممعلوم میشود که مؤمنان نیز بر اثر آن رابطه روحی و معنوی که با انبیا و اوصیای الهی دارند گاهی آنها را در خواب میبینند، که در روایات از وجود چنین خوابهایی خبر داده شده است . امام صادقعلیه السلام در تایید این خوابها فرموده: «پدرم از جدم از پدرش از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم نقل کرده که پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «من رآنی فی منامه فقد رآنی، فان الشیطان لا یتمثل فی صورتی و لا فی صورة احد من اوصیائی و لا فی صورة احد من شیعتهم ; هر که مرا در خواب ببیند به یقین مرا دیده است، زیرا شیطان نه به صورت من و نه به صورت یکی از اوصیای من و نه به صورت یکی از پیروان آنان ظاهر میشود» . (6)
علامه مجلسی در شرح و تفسیر این حدیث، میفرماید: و این خبر دلالت دارد که هرگز شیطان به صورت پیامبر و امامان معصوم بلکه حتی در صورت و شکل آنها ظاهر نمیگردد . سپس اضافه میکند که: شاید مراد از شیعیان، همان شیعیان و پیروان خالص آنها همانند سلمان و ابوذر و ... باشد . (7)
و برخی دیگر در تفسیر و تاویل این حدیث، اظهار داشتهاند که: دیدن پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم در هر حال باطل نبوده و جزو خوابهای آشفته و اضغاث احلام نمیباشد . (8)
شیخ صدوقرحمه الله مینویسد: در اخبار صحیحه از ائمه ما روایتشده که: هر فردی پیامبر یا یکی از امامان را در خواب ببیند که وارد شهر یا روستایی شده است، ورود آنها امنیت آن شهر و روستا را از آنچه که از آن میترسند، درپی خواهد داشت، و همچنین به آرزوهایشان خواهند رسید . (9)
دستوری برای دیدن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در خواب
امام صادقعلیه السلام میفرماید: هر که دوست دارد پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را در خواب ببیند پس از نماز عشاء: 1 - غسل کند . 2 - چهار رکعت نماز بخواند همراه چهارصد مرتبه آیة الکرسی . 3 - هزار مرتبه بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد . 4 - با پیراهن تمیز و پاک به بستر خواب برود . 5 - دست راستخود را زیر گونه راستبگذارد . 6 - صد مرتبه بگوید: «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و لا حول و لا قوة الا بالله . 7 - صد مرتبه بگوید: ماشاءالله، که پیامبر اکرم را در خواب خواهد دید . (10)2 . پیشگویی مرگ قریب الوقوع
و از خوابهای معصومین به دست میآید حضرت فاطمه و امام علی و امام حسینعلیهم السلام رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم را در خواب دیدند که از مرگ و شهادت بسیار نزدیک آنان پرده برداشتند .
3 . دستور پیامبر به امام علیعلیه السلام
و در خوابی که امیرمؤمنانعلیه السلام دید و از امت اظهار شکایت کرد، پیامبربه او فرمود: علی جان! آنها را نفرین کن . که حضرت به دستور پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم آن هایی را که باعث رنجش خاطر و اذیت وی شده بودند نفرین کرده، که آثار این نفرین بعدها با مسلط شدن افراد نالایق و ستمگر به خوبی ظاهر گشت .
4 . اخبار پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم
علیعلیه السلاماز زبان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلماستجابت دعای خویش را برای دیگران چنین بازگو کرد: پیامبر در خواب به من فرمود: دعای تو مستجاب شده و پس از سه شب به سوی ما میآیی .
5 . انجام فرمان رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم
امام حسینعلیه السلام نیز یکی از دلایل خروج خود از مدینه و مکه و سفر به سوی عراق را، انجام ماموریتی عنوان کرد که از سوی پیامبر به او داده شده است .
آری اگر چه امام حسینعلیه السلام آن ماموریت را که در خواب به او گفته شده، کتمان کرد و به عبدالله بن جعفر که برای بازگشت امام حسین از بین راه تلاش میکرد، فرمود: «انی رایت رسول اللهصلی الله علیه وآله وسلم فی منامی و امرنی بامر لابد ان انتهی الیه ; پیامبرخداصلی الله علیه وآله وسلم را در خواب دیدم، مرا دستوری داد که در حال انجام آن ماموریت هستم .» عبدالله پرسید: آن خواب چیست؟
حضرت فرمود: «تاکنون آن را برای کسی نگفتهام و از این پس هم برای کسی نخواهم گفت تا خدای را ملاقات کنم .» (11)
پیامبر اکرم در خواب معصومین
حضرت فاطمه، امام علی، امام حسین، و حضرت موسی بن جعفر و حضرت امام رضاعلیهم السلام پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم را در خواب دیدهاند .
الف - رؤیاهای فاطمه علیها السلام
طبری در دلائل الامامة از امام صادق روایت کرده: پس از رحلت رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فاطمهعلیها السلام در یک خواب طولانی پدر خود را در خواب دید و او را به ملحق شدن بشارت داد و همچنین منزل دخترش را در بهشتبه او نشان داد . وقتی که فاطمهعلیهما السلام از خواب بیدار شد به امیرمؤمنانعلیه السلام فرمود: هر گاه از دنیا رفتم احدی را برای حضور در کفن و دفن جز ام سلمه و امایمن و فضه و از مردان جز دو فرزندم و عباس و سلمان و عمار و مقداد و ابوذر و حذیفه خبر نکن . . . (12)
ب - رؤیاهای امام علیعلیه السلام
از جمله این که علامه مجلسی به نقل از کنزالفوائد آورده است که: ... روزی حضرت علیعلیه السلام در سجده آن قدر گریست که صدای ناله و گریهاش شدت یافت . گفتیم: ای امیرمؤمنان! گریه تو ما را ناراحت کرد و به شدت ما را در اندوه فرو برد، چرا که تاکنون ندیده بودیم چنین کنی . فرمود: خدای را در سجده میخواندم و در همان حال خواب چشمم را ربود، رؤیایی دیدم که مرا به دلهره انداخت . دیدم که رسول الله ایستاده است و میفرماید: ای اباالحسن! غیبت تو به درازا کشیده است و من نیز مشتاق دیدار تو هستم و خدایم وعدههایی را که دربارهی تو بهمن داده بود، وفا نمود . عرض کردم: یا رسول الله! چه وعده هایی دربارهی من به تو داده است؟
فرمود: به من وعده داده است که تو و همسرت و دو فرزند و ذریهات را در بالاترین درجات در علیین قرار دهد .
عرض کردم: پدرم به فدایتباد یا رسول الله، سرنوشتشیعیان ما چه خواهد شد؟ فرمود: شیعیان ما از ما هستند و کاخهای آنان در کنار کاخها و قصرهای ما میباشد . عرض کردم: ای رسول خدا! برای شیعیان ما در دنیا چه میباشد؟
فرمود: امنیت و عافیت . عرض کردم: در حال مرگ و احتضار چه میباشد؟ فرمود: در آن هنگام هر یک حکمران نفس خویش میباشد، و به ملک الموت دستور داده میشود تا از او پیروی کند .
عرض کردم: آیا برای این معنی، حدی وجود دارد؟
فرمود: آری هر یک از شیعیان، ما را بیشتر دوست داشته باشند در موقع جان دادن، جانش به گونهای بیرون میرود همانند هر یک از شما که در روز گرم تابستان آب سرد را مینوشید . . . (13)
امیرمؤمنانعلیه السلام در ماه رمضان
ام کلثوم گفت: همان وقت فرزندان خود را جمع کرده و به آنان فرمود: مرا در این ماه از دستخواهید داد، زیرا که امشب خوابی دیدم که وحشت زده از خواب بیدار شدم . گفتند: آن خواب چیست؟
فرمود: در همین حال، رسول خدا را در خواب دیدم که به من میگفت: ای اباالحسن! به زودی به نزد ما خواهی آمد; در وقتی که آن شقی به سوی تو آمده و محاسنت را از خون سرت رنگین خواهد کرد . به خدا سوگند که من مشتاق دیدار تو هستم و تو در دههی آخر از ماه رمضان در نزد ما میباشی . پس بشتاب به سوی ما، چرا که آنچه در نزد ما هستبرای تو بهتر و ماندگارتر است .
وقتی که این سخنان را از علیعلیه السلام شنیدند: صدای ضجه و ناله آنان بالا گرفت لذا حضرت آنها را سوگند داد تا آرام گیرند . (14)
ابوصالح حنفی میگوید: از علیعلیه السلام شنیدم که میگفت: پیامبر را در خواب دیدم و از آنچه که از امتش دیده بودم به او شکایت کرده و گریستم . پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: علی جان! گریه نکن و نگاه کن . وقتی نگاه کردم دو نفر در بند کشیده را دیدم که با سنگ به سر آن دو زده میشد . (15)
همچنین روایتشده که آن حضرت به امکلثوم فرمود: دخترم! چنین میبینم که روزهای بسیار کمی در کنار شما خواهم بود . امکلثوم گفت: چگونه، ای پدر جان؟
حضرت فرمود: پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم را در خواب دیدم که گرد و غبار را از صورتم پاک میکند و میگوید: علی جان! دیگر
چیزی بر تو نیست زیرا، آنچه که میباید انجام دهی، انجام دادهای . (16)
و در روایت دیگر آمده است که آن حضرت به دخترش فرمود: دخترم! چنین نکن که رسول الله را میبینم که با دست خود به من اشاره میکند که: علی جان! به سوی ما بیا . زیرا آنچه که در نزد ما هستبرای تو بهتر میباشد . (17)
گزارشی دیگر از واپسین روزهای زندگی:
ج - رؤیاهای امام حسینعلیه السلام
ابن اعثم کوفی مینویسد: بعد از جریان ملاقات با ولید (والی مدینه)، حضرت امام حسینعلیه السلام سه شب پی در پی به سوی قبر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم میرفت و در شب سوم، پس از برگزاری چند رکعت نماز گفت: خدایا! این قبر پیامبر توست و من فرزند دختر پیامبر میباشم و تو از این پیشامدی که برایم شده، آگاهی . خدایا! من معروف را دوست میدارم و از منکر بیزارم . یا ذوالجلال و الاکرام! از تو میخواهم که به حق این قبر و آن که در آن میباشد، آنچه را مورد رضایتخود و پیامبر و مؤمنان ستبرایم اختیار کن .
و در کنار قبر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم همچنان گریه میکرد تا این که در نزدیکیهای صبح سر خود را بر روی قبر گذارده، لحظاتی خواب چشمانش را ربود . که در همان حال پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را در خواب دید به همراه گروهی از فرشتگان - که در طرف راست و چپ و پیشاپیش و پشتسرش بودند - به سویش آمده و فرزند خود را در آغوش گرفته و به سینه چسباند و میان دو چشم [فرزندش] را بوسید و فرمود: حبیب من ای حسین! گویا تو را در همین روزها میبینم که به خون خود آغشته میشوی و در سرزمین «کربلا» در بین گروهی از امتم کشته خواهی شد . و تو در آن وقت تشنهای و هیچ کس سیرابت نمیکند . این در حالی است که آنان امید به شفاعت من دارند ... وای بر آنان! خداوند شفاعتم را نصیبشان نکند ... حبیب من حسین! بدان که پدر و مادر و برادرت بر من وارد شدهاند و اینک مشتاق دیدار تو هستند ; و برای تو در بهشت درجاتی است که به آنها نمیرسی مگر به شهادت و کشته شدن در راه خدا .
پس امام حسینعلیه السلام به جد بزرگوار خود نگاه میکرد و سخن او را گوش میداد و میگفت: یا جداه، نیازی به برگشتن به این دنیا ندارم، پس مرا به همراه خود ببر و داخل قبر کن .
پیامبر در پاسخ فرمود: حسین جان! باید به این دنیا بازگردی تا شهادت در راه خدا روزی تو گردد و به آنچه که خداوند برای تو از ثواب عظیم نوشته است، دستیابی . بدان که تو و پدر و برادر و عمو و عموی پدرت در روز قیامت در یک گروه محشور شده و با هم داخل بهشتخواهید شد .
پس امام حسینعلیه السلام هراسان و ترسان از خواب بیدار گشته و خواب خود را براهل بیتش و همچنین بر فرزندان عبدالمطلب بازگو کرد، و در آن روز هیچ گروهی در شرق و غرب محزونتر از اهل بیت رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم و گریانتر از آنها یافت نشد . (19)
رؤیای امام در روز عاشورا
اصحاب گفتند: یابن رسول الله، چه دیدی؟ فرمود: سگانی را دیدم که به من حمله میکردند تا مرا پاره پاره کنند و در میان آنها سگی سفید و سیاه را دیدم که نسبت به من از دیگر سگان وحشیتر و خون آشامتر بود! گمان میکنم آن که مرا خواهد کشت مردی ابرص میباشد! و در دنباله این خواب، جدم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم را دیدم که تعدادی از اصحابش همراه او بودند و به من فرمود: «فرزندم! تو شهید آل محمدی و اهل آسمانها و کروبیان عالم بالا از مژده آمدنت شادی میکنند و امشب به هنگام افطار نزد من خواهی بود . شتاب کن و کار را به تاخیر مینداز! این فرشتهای است که از آسمان فرود آمده است تا خون تو را گرفته و در شیشهی سبز رنگی قرار دهد» . یاران من! این خواب گویای آن است که اجل نزدیک و بی تردید، هنگام رحیل و کوچ از این جهان فانی فرا رسیده است . (20)
د - رؤیای امام موسی بن جعفرعلیهما السلام
ه - رؤیای امام رضاعلیه السلام
امام فرمود: روز دوشنبه، چرا که رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم به همراه امیرمؤمنان علیعلیه السلام دیشب به خوابم آمده . و به من فرمودند: فرزندم! تا روز دوشنبه صبر کن و آن گاه برای طلب باران به صحراه بیرون شو، که خداوند برای آنان باران خواهد فرستاد و آنان را نیز خبر کن به این که خداوند به تو مینمایاند آنچه را که از حالشان نمیدانند و خبر ندارند تا آگاهیشان به فضل و مقام تو در نزد خداوند، بیشتر شود . . . (23)
رؤیای دیگر از امام رضاعلیه السلام
حضرت تا مرا دید، فرمود: ای ابن ذبیان! خوش آمدی . الآن پیک ما قصد داشتبه دنبالتبیاید تا به نزد ما بیایی . عرض کردم: برای چه ای فرزند رسول خدا؟
فرمود: به جهت خوابی که دیشب دیدهام و مرا پریشان کرد و خواب را از چشمم ربوده و به بیداریم کشانید .
عرض کردم: ان شاءالله خیر باشد . فرمود: ای ابن ذبیان! در خواب میدیدم گویا برایم پلکانی نصب شده که صد پله دارد، پس من از نردبان بالا رفته و به آخرین پله آن رسیدم . عرض کردم: ای مولای من! من تو را به طول عمر تبریک میگویم; امید است که به تعداد پلههای نردبان، یکصد سال عمر کنی . امام فرمود: هر چه را خدا اراده کند همان خواهد بود .
سپس فرمود: ای ابن ذبیان! وقتی که به بالای نردبان رسیدم، دیدم گویا وارد گنبد سبزی شدم که درونش از ظاهر پیدا بود . همچنین جدم رسول اللهصلی الله علیه وآله وسلم را دیدم که در آن جا نشسته بود و در طرف راست و چپش دو جوان خوش سیما قرار داشتند که نور از صورتشان تلالؤ میکرد . و بانویی بسیار با هیبت را در کنارش و همچنین مرد با هیبتی را در مقابلش نشسته دیدم و شخص دیگری را ایستاده دیدم که این قصیده را میخواند: «لام عمر و باللوی مربع» . (24) وقتی که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم مرا دید، فرمود: فرزندم، خوش آمدی . ای علی بن موسی الرضا، بر پدرت علی سلام کن . پس بر او سلام کردم، سپس فرمود: بر مادرت فاطمه سلام کن . باز سلام کردم، فرمود: بر دو پدرت امام حسن و امام حسین سلام کن . و من نیز چنین کردم و در آخر فرمود: بر شاعر و مادح ما در دار دنیا، «سید اسماعیل حمیری» هم سلام کن . پس بر او نیز سلام کردم و در محضرش نشستم .
پیامبر به سید اسماعیل نگاه کرد و فرمود: برگرد به آنچه که میخواندی .
حمیری شروع کرد و قصیده خود را از اول خواند . پیامبر گریست و هنگامی که حمیری به این جا رسید: «و وجهه کالشمس اذ تطلع ; صورت او همانند خورشید است هر گاه بیرون میآید» که پیامبر و فاطمه و همراهان همه گریه کردند . و وقتی که به این جا رسید: «قالوا له لو شئت اعلمتنا الی من الغایة و المفزع» ، به او گفتند: اگر دوست داری ما را آگاه کن که پس از تو چه کسی مقصد و پناه است .
پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم دو دستش را بالا گرفته فرمود: خدایا، تو بر من و آنها شاهدی که من آنها را آگاه ساختم که مقصد و مفزع و پناه، علی بن ابی طالبعلیه السلام است . و سپس با دو دستش به علیعلیه السلام اشاره کرد .
امام فرمود: و هنگامی که سید حمیری از خواندن قصیده خود فارغ شد، حضرت نگاهی به من کرد و فرمود: «ای علی بن موسی الرضا، این قصیده را حفظ کن و به شیعیان ما دستور ده تا آن را حفظ کنند و آنها را خبر کن که هر کسی این اشعار را حفظ کند و در خواندنش مداومت بنماید، من از سوی پروردگار بهشت را برای او ضامن هستم» .
امام رضاعلیه السلام فرمود: پیوسته آن اشعار را برای من تکرار میکرد تا آن را حفظ کردم . (25)
پینوشتها:
1) صافات/102 و 105 .
2) یوسف/4 .
3) اسراء/60 .
4) سفینة البحار، ج 1، ص 498 .
5) یوسف/5 .
6) بحار الانوار، ج 58، ص 176 .
7) همان، ص 234 .
8) همان .
9) کمال الدین، ج 1، ص 210 .
10) سفینة البحار، ج 1، ص 499 .
11) تاریخ طبری، ج 3، ص 297 .
12) دلائل الامامة، ص 43 و بحارالانوار، ج 78، ص 310 .
13) بحار الانوار، ج 6، ص 162 .
14) همان، ج 42، ص 277 .
15) مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 311 .
16) همان .
17) همان، ج 4، ص 311 .
18) منتهی الآمال، ج 1، ص 179 . با تصرف اندک .
19) مقتل الحسین، خوارزمی، ج 1 ، ص 270 و مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 89 .
20) قصه کربلا، ص 256 . ; بحارالانوار، ج 45، ص 3 . ; مقتل الحسین مقرم، ص 225 و سفینةالبحار، ج 1، ص 495 .
21) انبیاء/111 .
22) عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 75 .
23) همان، ج 2، ص 168 .
24) این قصیدهای بود «که سید اسماعیل حمیری» سروده بود . فضیل رسان در خدمت امام صادقعلیه السلام خواند، در پایان امام فرمود: این سروده کیست؟ عرض کرد: از فرزند محمد حمیری است . مستدرک الوسائل ج 1، ص 390 . به نقل از رجال کشی .
25) مستدرک الوسائل، ج 10، ص 392 . به نقل از بحارالانوار، ج 47، ص 328 .
/الف