ابوعبدالله يا ابوبکر محمدبن اسحاق بن يساربن خبار (يا کوثان) مطلبي قرشي (بالولاء) محدث و مورخ ايراني نژاد و جامع اخبار سيرة رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم). ابن اسحاق حدود سال 85ق در مدينه متولد شد و دوران کودکي و دانشآموزي را در همان شهر گذرانيد. از عنفوان جواني به جمع احاديث و داستانهاي عرب جاهلي و اخبار سيرهي رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) علاقهمند شد و روايات مربوط به شرح احوال و مغازي آن حضرت را از محدثين مدينه و از افواه مردم آن شهر- که نزديک به عهد رسالت بودند- ميشنيد و ثبت ميکرد و براي اهل مدينه نقل مينمود. اما چون گرايشي به تشيع و دوستي اهل بيت (عليهم السلام) داشت از سوي سنتگرايان متعصب مدينه مورد اعتراض شديد قرار گرفت. مالک بن انس (93-179ق) امام مالکيان احاديث او را ضعيف و ناموثق و خود او را شيعي و قدري و دجال خواند و داستانها و اشعاري را که روايت ميکرد مجعول دانست. پيروان او و اصحاب حديث هم او را فاسق و زنباره خواندند و بر اثر شکايت ايشان والي مدينه او را چند تازيانه زد و هنگام نماز در مسجد از نشستن در آخرين صف مردان که به صف زنان نزديک بود منع نمود. ابن اسحاق نيز در مبارزه کوتاه نيامد. از سوئي رسماً نسب مالک را نادرست خواند و از سوي ديگر به تخطئهي روايات او پرداخت و گفت من بيطار کتابهاي مالکم، آنها را پيش من بياوريد تا عيوب و اشتباهات آن را نشان دهم. سرانجام مالک و يارانش بر ابن اسحاق که از موالي شمرده ميشد غلبه کردند و او ناچار به ترک مدينه گرديد. ابتدا به اسکندريه رفت (115ق) و در آنجا از محدثين مصر، امثال عبدالله بن المغيرة و يزيدبن حبيب و ثمامة بن شفي و عبيدالله ابن ابي جعفر و قاسم بن قزمان و سکن بن ابي کريمه استماع حديث نمود. سپس به کوفه و جزيره (موصل و بخش شمالي عراق) و ري و حيره و بغداد سفر کرد. روايت کردهاند که در حيره يا بغداد نزد منصور دوانيقي (95-158ق) پذيرفته شد و به دستور او کتاب جامعي از خلقت آدم تا زمان منصور را براي پسر و وليعهدش مهدي تأليف نمود که چون مفصل بود مختصر آن را هم- که همين کتاب سيره باشد- به رشتهي تحرير درآورد. ليکن اهل تحقيق اين روايت را درست نميدانند و گويند ابن اسحاق کتاب خود را قبل از رسيدن به بغداد تأليف کرده بود. زيرا همهي احاديث سيره از روايان مدني و مصري روايت شده و از هيچ راوي عراقي حديثي در اين کتاب نيست. بعلاوه در سيرهي ابن اسحاق اخباري آمده که مورد پسند عباسيان نبوده است، مانند شرکت عباس بن عبدالمطلب با مشرکان در جنگ بدر و اسير شدن او به دست مسلمانان. چنين اخباري در کتابي که به دستور خليفهي عباسي نوشته ميشد جائي نداشته است چنانکه ابن هشام هم که سيره را روايت کرده آنها را حذف کرده است.
اهميت و شهرت ابن اسحاق به سبب تأليف سيرهي رسول الله است. جمع و روايت اخبار سيره از صدر اسلام مورد توجه صحابه و تابعين بود، ليکن به دستور عمربن الخطاب همهي احاديث را سينه به سينه منتقل ميکردند و به کتابت در نميآوردند تا مبادا با آيات قرآني آميخته شود. اين منع تا عهد عمربن عبدالعزيز ادامه داشت. نخستين جامع احاديث سيرهي نبوي عروة بن زبير بن العوام (م92ق) بود که اخبار او را ابن اسحاق و واقدي و طبري در کتب خود روايت کردهاند. پس از عروه، ابان بن عثمان بن عفان (م105ق) و وهب بن منبه أبناوي صنعاني (م110ق) به تدوين فصولي از اخبار سيره و مغازي همت گماشتند. سپس محدثين ديگر چون شرحبيل بن سعد (م123ق) و ابن شهاب زهري (م124ق) و عاصم بن عمرو (م130ق) و عبدالله بن ابي بکر بن حزم (م135ق) و موسي بن عقبه (م141ق) و معمربن راشد (م150ق) احاديث سيره و مغازي را مدون کردند. بعد نوبت به ابن اسحاق رسيد که او را شيخ رجال سيره خواندهاند و او نخستين کتاب جامع سيره و مغازي را تأليف نمود. بعد از ابن اسحاق محدثيني مانند زياد بکائي (م183ق)، واقدي صاحب مغازي (م208ق) و محمدبن سعد کاتب واقدي (م230ق) صاحب طبقات کبري پيدا شدند که در حقيقت راوي کتاب ابن اسحاق بودند و هنوز بکائي و ابن سعد زنده بودند که عبدالملک بن هشام (م 218ق) کاملترين روايت سيرهي ابن اسحاق را به نقل زياد بکائي تدوين نمود و اين همان کتابست که امروز مشهور خاص و عام است.
اصل سيرهي ابن اسحاق، چنانکه از سيرهي ابن هشام و «اقتباسات» طبري و ساير مورخين برميآيد، در سه جزء تأليف شده بود: 1) کتاب المبتدأ يا مبتدء الخلق يا کتاب المبدأ و قصص الانبياء؛ 2) المبعث؛ 3) المغازي. از اينهمه جز در کتاب ابن هشام و روايت طبري و امثال او اثري باقي نمانده است. فقط قره باشق، مستشرق ترک، پنداشته است که ورقي از کتاب المبتدأ را در مجموعهي متعلق به آرشيدوک راينر Rainer ديده است. به نظر ميرسد علي بن محمدبن حبيب ماوردي (364-450ق) در تأليف کتاب الاحکام السلطانيه (بخصوص از ص 65 تا 69 طبع انگر) قسمتهائي از کتاب المغازي ابن اسحاق را اقتباس نموده است که در سيرهي ابن هشام بسيار مختصر است. اما نسخهاي که در مدرسهي کوپريلي استانبول از مغازي موجود است و تصور ميشد کتاب ابن اسحاق باشد بعد معلوم گرديد که جزئي از سيرهي ابن هشام است. دربارهي اخبار و اشعار سيره و مغازي ابن اسحاق از زمان تصنيف تا امروز گفتگو بسيار است. بعضي او را به جعل و تدليس نسبت ميدادند و بعضي ديگر او و کتابش را ثقه و مورد اعتماد دانستهاند. خطيب در تاريخ بغداد و ابن سيدالناس در عيون الاثر فصل خاصي در دفاع از ابن اسحاق ترتيب داده و قدري بودن يا تشيع او را موجب قدح در اخبار سيره نميدانند. ابن عدي (عبدالله بن عدي، محدث 277-365ق) گويد: «اگر ابن اسحاق بجز منصرف ساختن شاهان از داستانهاي بيحاصل و جلب توجه ايشان به سيره و مغازي رسول الله فضيلتي نداشت براي او بس بود». ائمهي حديث مانند مسلم و بخاري و ابوداوود و ترمذي و نسائي و ابن ماجه در صحاح سته اخبار او را نقل کرده و صحيح و در خور اعتماد دانستهاند.
وفات ابن اسحاق بين سالهاي 151-153ق در بغداد اتفاق افتاد و در مقبرهي خيزران مادر هارون الرشيد به خاک سپرده شد.
کتابنامه: دايرةالمعارف اسلامي، مقالهي بروکلمان؛ المعارف، ابن قتيبه، 247؛ تاريخ الرسل و الملوک، طبري، وقايع سال 150ق؛ وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان، 611/1؛ ارشاد الاريب الي معرفة الاديب، ياقوت، 399-6-401؛ معجم المطبوعات، ستون 1628؛ مقدمهي سيرهي ابن هشام، 23-50 (مصر 1375ق)؛ مقدمهي سيرت رسول الله، بن تصحيح دکتر اصغر مهدوي (تهران، 1360ش).
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول
اهميت و شهرت ابن اسحاق به سبب تأليف سيرهي رسول الله است. جمع و روايت اخبار سيره از صدر اسلام مورد توجه صحابه و تابعين بود، ليکن به دستور عمربن الخطاب همهي احاديث را سينه به سينه منتقل ميکردند و به کتابت در نميآوردند تا مبادا با آيات قرآني آميخته شود. اين منع تا عهد عمربن عبدالعزيز ادامه داشت. نخستين جامع احاديث سيرهي نبوي عروة بن زبير بن العوام (م92ق) بود که اخبار او را ابن اسحاق و واقدي و طبري در کتب خود روايت کردهاند. پس از عروه، ابان بن عثمان بن عفان (م105ق) و وهب بن منبه أبناوي صنعاني (م110ق) به تدوين فصولي از اخبار سيره و مغازي همت گماشتند. سپس محدثين ديگر چون شرحبيل بن سعد (م123ق) و ابن شهاب زهري (م124ق) و عاصم بن عمرو (م130ق) و عبدالله بن ابي بکر بن حزم (م135ق) و موسي بن عقبه (م141ق) و معمربن راشد (م150ق) احاديث سيره و مغازي را مدون کردند. بعد نوبت به ابن اسحاق رسيد که او را شيخ رجال سيره خواندهاند و او نخستين کتاب جامع سيره و مغازي را تأليف نمود. بعد از ابن اسحاق محدثيني مانند زياد بکائي (م183ق)، واقدي صاحب مغازي (م208ق) و محمدبن سعد کاتب واقدي (م230ق) صاحب طبقات کبري پيدا شدند که در حقيقت راوي کتاب ابن اسحاق بودند و هنوز بکائي و ابن سعد زنده بودند که عبدالملک بن هشام (م 218ق) کاملترين روايت سيرهي ابن اسحاق را به نقل زياد بکائي تدوين نمود و اين همان کتابست که امروز مشهور خاص و عام است.
اصل سيرهي ابن اسحاق، چنانکه از سيرهي ابن هشام و «اقتباسات» طبري و ساير مورخين برميآيد، در سه جزء تأليف شده بود: 1) کتاب المبتدأ يا مبتدء الخلق يا کتاب المبدأ و قصص الانبياء؛ 2) المبعث؛ 3) المغازي. از اينهمه جز در کتاب ابن هشام و روايت طبري و امثال او اثري باقي نمانده است. فقط قره باشق، مستشرق ترک، پنداشته است که ورقي از کتاب المبتدأ را در مجموعهي متعلق به آرشيدوک راينر Rainer ديده است. به نظر ميرسد علي بن محمدبن حبيب ماوردي (364-450ق) در تأليف کتاب الاحکام السلطانيه (بخصوص از ص 65 تا 69 طبع انگر) قسمتهائي از کتاب المغازي ابن اسحاق را اقتباس نموده است که در سيرهي ابن هشام بسيار مختصر است. اما نسخهاي که در مدرسهي کوپريلي استانبول از مغازي موجود است و تصور ميشد کتاب ابن اسحاق باشد بعد معلوم گرديد که جزئي از سيرهي ابن هشام است. دربارهي اخبار و اشعار سيره و مغازي ابن اسحاق از زمان تصنيف تا امروز گفتگو بسيار است. بعضي او را به جعل و تدليس نسبت ميدادند و بعضي ديگر او و کتابش را ثقه و مورد اعتماد دانستهاند. خطيب در تاريخ بغداد و ابن سيدالناس در عيون الاثر فصل خاصي در دفاع از ابن اسحاق ترتيب داده و قدري بودن يا تشيع او را موجب قدح در اخبار سيره نميدانند. ابن عدي (عبدالله بن عدي، محدث 277-365ق) گويد: «اگر ابن اسحاق بجز منصرف ساختن شاهان از داستانهاي بيحاصل و جلب توجه ايشان به سيره و مغازي رسول الله فضيلتي نداشت براي او بس بود». ائمهي حديث مانند مسلم و بخاري و ابوداوود و ترمذي و نسائي و ابن ماجه در صحاح سته اخبار او را نقل کرده و صحيح و در خور اعتماد دانستهاند.
وفات ابن اسحاق بين سالهاي 151-153ق در بغداد اتفاق افتاد و در مقبرهي خيزران مادر هارون الرشيد به خاک سپرده شد.
کتابنامه: دايرةالمعارف اسلامي، مقالهي بروکلمان؛ المعارف، ابن قتيبه، 247؛ تاريخ الرسل و الملوک، طبري، وقايع سال 150ق؛ وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان، 611/1؛ ارشاد الاريب الي معرفة الاديب، ياقوت، 399-6-401؛ معجم المطبوعات، ستون 1628؛ مقدمهي سيرهي ابن هشام، 23-50 (مصر 1375ق)؛ مقدمهي سيرت رسول الله، بن تصحيح دکتر اصغر مهدوي (تهران، 1360ش).
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول