سري بن منصور شيباني (م15 ربيع الاول 200ق)، در رأس العين به دنيا آمد. در ابتداي حال خربنده بود، سپس افرادي را پيرامون خود گرد آورده در اطراف شام به راهزني پرداخت. پس از چندي در ارمنستان به خدمت يزيدابن مزيد شيباني پيوست، در جنگ با خرميان شرکت کرد و غلامش ابوالشوک که بعدها با وي به دار آويخته شد از اسرايي بود که وي در اين پيکارها بدست آورده بود. در کشاکش ميان امين و مأمون فرماندهي طلايهي سپاه يزيد بود، اما هرثمة بن اعين وي را به سوي خود فراخواند و ابوالسرايا نيز يزيد را فرو گذاشته به هرثمه پيوست و در سلک سرهنگان سپاه او درآمد و او را در جنگ با امين ياري داد. پس از قتل امين که هرثمه در کار پرداخت مقرري به ابوالسرايا تعلل کرد، وي از هرثمه اجازه خواست که به حج رود و با رسيدن به عين التمر با دويست سواري که همراهش بودند سر به شورش برداشت. ابوالسرايا سپاهي را که هرثمه به دفع او فرستاد بشکست و بر دقوقا و انبار دست يافت. امير رقه رادر جنگ با دشمنانش ياري داد و در همين گير و دار بود که در عانات با محمدبن ابراهيم علوي معروف به ابن طباطبا که از سفر جزيره باز ميگشت ديدار کرد و با او به خلافت بيعت نمود.
اين طباطبا بيدرنگ به کوفه آمد و ابوالسرايا گروهي از زيديان را پيرامون بارگاه امام حسين (عليه السلام) در کربلا گرد آورده در بيرون کوفه به ابن طباطبا پيوست. در کوفه ابوالسرايا به ايراد خطبه براي مردم پرداخت (10 جمادي الثاني 199) و از آنها براي ابن طباطبا بيعت گرفت. وي سليمان ابن منصور، امير کوفه را از شهر بيرون کرد و زهيربن مسيب را که حسن بن سهل براي فرو نشاندن شورش فرستاد بشکست و غنايم زيادي بدست آورد. اما در فرداي اين پيروزي ابن طباطبا ناگهان در گذشت و ابوالسرايا محمدبن محمدبن زيد طالبي را به جاي او برگزيد و خود کارها را بدست گرفت. چندان نگذشت که ابوالسرايا بر واسط و بصره و مداين دست يافت و عدهاي از طالبيان را به گرفتن مکه و يمن و اهواز و فارس فرستاد و نيز در کوفه به ضرب سکههاي درهم پرداخت. حسن بن سهل با مشاهدهي پيروزيهاي پي در پي ابوالسرايا و خبر يافتن از عزيمت قريب الوقوع وي به بغداد، چندان هراسان گرديد که ناچار به هرثمه روي آورد. هرثمه که عازم خراسان بود به بغداد بازگشت و رهبري جنگ با ابوالسرايا را بدست گرفت. وي پس از چندين نبرد با ابوالسرايا وي را به کوفه و از آنجا به شوش هزيمت داد. ابوالسرايا کوشيد به زادگاه خود بگريزد، اما در جلولا به دست حماد کندغش گرفتار شد و او را پيش حسن سهل بردند. حسن سر ابوالسرايا را برداشته به مرو پيش مأمون فرستاد و پيکرش را دو نيمه کرده در بغداد به دار آويخت. محمدبن محمدبن زيد را نيز که از حسن بن سهل امان خواسته بود پيش مأمون فرستادند، مأمون محمد را در خانهاي منزل داد، اما پس از چندي وي را به اشارهي مأمون به زهر بکشتند.
کتابنامه:
تاريخ طبري، ترجمه، 5629/13-5637؛ تاريخ يعقوبي، 461/2-464؛ عمدة الطالب في انساب آل ابي طالب، 172؛ الکامل في التاريخ، 302/6-307، 309؛ مقاتل الطالبيين، ترجمه، 476-522.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391)، دائرة المعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول
اين طباطبا بيدرنگ به کوفه آمد و ابوالسرايا گروهي از زيديان را پيرامون بارگاه امام حسين (عليه السلام) در کربلا گرد آورده در بيرون کوفه به ابن طباطبا پيوست. در کوفه ابوالسرايا به ايراد خطبه براي مردم پرداخت (10 جمادي الثاني 199) و از آنها براي ابن طباطبا بيعت گرفت. وي سليمان ابن منصور، امير کوفه را از شهر بيرون کرد و زهيربن مسيب را که حسن بن سهل براي فرو نشاندن شورش فرستاد بشکست و غنايم زيادي بدست آورد. اما در فرداي اين پيروزي ابن طباطبا ناگهان در گذشت و ابوالسرايا محمدبن محمدبن زيد طالبي را به جاي او برگزيد و خود کارها را بدست گرفت. چندان نگذشت که ابوالسرايا بر واسط و بصره و مداين دست يافت و عدهاي از طالبيان را به گرفتن مکه و يمن و اهواز و فارس فرستاد و نيز در کوفه به ضرب سکههاي درهم پرداخت. حسن بن سهل با مشاهدهي پيروزيهاي پي در پي ابوالسرايا و خبر يافتن از عزيمت قريب الوقوع وي به بغداد، چندان هراسان گرديد که ناچار به هرثمه روي آورد. هرثمه که عازم خراسان بود به بغداد بازگشت و رهبري جنگ با ابوالسرايا را بدست گرفت. وي پس از چندين نبرد با ابوالسرايا وي را به کوفه و از آنجا به شوش هزيمت داد. ابوالسرايا کوشيد به زادگاه خود بگريزد، اما در جلولا به دست حماد کندغش گرفتار شد و او را پيش حسن سهل بردند. حسن سر ابوالسرايا را برداشته به مرو پيش مأمون فرستاد و پيکرش را دو نيمه کرده در بغداد به دار آويخت. محمدبن محمدبن زيد را نيز که از حسن بن سهل امان خواسته بود پيش مأمون فرستادند، مأمون محمد را در خانهاي منزل داد، اما پس از چندي وي را به اشارهي مأمون به زهر بکشتند.
کتابنامه:
تاريخ طبري، ترجمه، 5629/13-5637؛ تاريخ يعقوبي، 461/2-464؛ عمدة الطالب في انساب آل ابي طالب، 172؛ الکامل في التاريخ، 302/6-307، 309؛ مقاتل الطالبيين، ترجمه، 476-522.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391)، دائرة المعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول