سايه لطف

گل آيد از چمن گويى كه يار آنجا بود در بـــــــاغ جشنى دلپسند از يـــــــاد او بر پا بود بـــر هر ديارى بگذرى بر هر گروهى بنگرى با صــــــد زبان با صد بيان در ذكـــــر او غوغــا بود آن سرو دل آراى من آن روح جان افزاى من در ســايه لطفش نشين كاين سايـــــــه دل آرا بود
دوشنبه، 31 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سايه لطف
سايه لطف
سايه لطف





گل آيد از چمن گويى كه يار آنجا بود
در بـــــــاغ جشنى دلپسند از يـــــــاد او بر پا بود
بـــر هر ديارى بگذرى بر هر گروهى بنگرى
با صــــــد زبان با صد بيان در ذكـــــر او غوغــا بود
آن سرو دل آراى من آن روح جان افزاى من
در ســايه لطفش نشين كاين سايـــــــه دل آرا بود
اين قفلـــها را بـاز كن از اين قفس پرواز كن
انجــــام را آغــــــاز كـــن كــــــــآنجا ز يـــــار آوا بود
اين تارها را پــاره كن و اين دردها را چاره كن
آواره شـــو آواره كـــن از هر چه هستـــــى‏زا بود
بردار اين ارقــــــام را بگـــــذار اين اوهـام را
بستان ز ساقى جام را جامى كه در آن « لا» بود

حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه)
منبع: www.imam-khomeini-isf.com




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط