اولين عبادت خدا، معرفت و شناخت اوست. (1)
1) چرا بايد خدا را شناخت؟
امام رضا (عليه السلام) فرمود:عبادت به زيادي نماز و روزه نيست بلکه همانا عبادت تفکّر در امر خداوند بلندمرتبه است. (2)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
ايمان اعتراف به زبان و معرفت به دل و عمل با اعضا است. (3)
يکي از منکران وجود خدا نزد امام رضا (عليه السلام) آمد، در حالي که گروهي در محضر آن حضرت بودند، امام به او فرمود:
اگر حقّ با شما باشد – که نيست – و خدايي وجود نداشته باشد، در اين صورت ما و شما برابريم و نماز و روزه و زکات و ايمان ما به ما زيان نخواهد رساند ولي اگر حقّ با ما باشد – که هست – در اين صورت ما رستگار و شما زيان کار و در هلاکت و خسران خواهيد بود. (4)
2) چيستي ايمان
از امام رضا (عليه السلام) درباره اولين واجبي که خداوند بر گردن بندگان نهاده است، سؤال شد. حضرت فرمود:اقرار و ايمان به خدا و به پيامبر خدا و به حجّت خدا و هر چه از نزد خداي بزرگ آمده است. (5)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بنده به حقيقت ايمان دست نمييابد مگر هنگامي که از سه خصلت برخوردار باشد؛ تفقّه در دين، اندازه نگه داشتن نيکو در معيشت و صبر بر بلاها. (6)
يک) ايمان و تعقّل
امام رضا (عليه السلام) فرمود:کسي که به خداي بزرگ، ايمان نداشته باشد از معصيت ها اجتناب نميکند، از ارتکاب گناهان بزرگ دست برنميدارد، به هر فساد و ستمي که دلش بخواهد دست مييازد. اگر چنين شد و هر کس هر چه دلش خواست، کرد و از احدي هراسي نداشت، زندگي خلق، سراسر تباه ميشود و هر کس بر دوش ديگري سوار ميشود و اموال و نواميس، مورد تجاوز قرار ميگيرد و خون ها ريخته و حرمت ها دريده ميشود و هر کس ديگري را بدون حقّي يا جرمي ميکشد واين چگونگي، سبب ويراني جهان و از بين رفتن مردمان و نابودي آبادي ها و نسل ها خواهد شد. (7)
دو) ايمان و عمل
امام رضا (عليه السلام) فرمود:ايمان گفتاري است که بر زبان رانده شود، شناختي است که با قلب صورت پذيرد و عملي است که با اعضا و جوارح صورت بندد. (8)
سه) آثار ايمان
از امام رضا (عليه السلام) درباره ي حدّ توکّل سؤال شد حضرت فرمود:با وجود خدا از هيچ کس هراس به دل راه ندهي. (9)
الف) آرامش
امام رضا (عليه السلام) فرمود:موسي (عليه السلام) در يکي از مناجاتهايش به خدا ميگويد:اي پروردگارم! آيا از من دوري که تو را با صداي بلند بخوانم يا نزديکي که با تو نجوا کنم؟ خداوند اينگونه وحي فرستاد: من همنشين کسي هستم که مرا ياد ميکند. (10)
شخصي به محضر امام رضا (عليه السلام) شرفياب شد و از شک خود در انتخاب مسير سفر گفت که راه خشکي در پيش گيرد يا از دريا عبور کند؛ چرا که هر دو بسيار ترسناک و پرمخاطره است. حضرت رضا (عليه السلام) براي رفع ترس و دودلي مرد، نسخهاي پيچيد که در آن، دو داروي اصلي وجود داشت: اول اينکه دو رکعت نماز در مسجد رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) به جاي آورد و خداوند را طرف مشورت خود قرار دهد و استخاره کند و دوم اينکه وقتي بر کشتي سوار شد، اين گونه با خداي خويش نجوا کند:
وَ قَالَ ارکَبُوا فِيهَا بِسمِ اللهِ مَجراهَا وش مُرسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحيم؛ و [نوح] گفت: در آن سوار شويد. به نام خداست روان شدنش و لنگر انداختنش، بي گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است. (11)
پس حضرت، احتمال ديگري نيز بيان ميکند که اگر بازهم دريا خروشان شد، به سمت راست کشتي تکيه کن و اين دعا را بخوان:
بِسمِ اللهِ اسکُن بِسَکينَ^ِ اللهِ و قِربِوَقَارِ اللهِ وَ اهدَأ بِإِذنِ اللهِ وَ لَآ حَولَ وَ لَا قُوَّ^َ إِلَّا بِاللهِ؛ با نام خدا با سکينه الهي آرام گير و با وقار خداوند قرار گير، به اذن و اراده الهي هدايت شو؛ چرا که هيچ نيرويي و تواني نيست؛ مگر از جانب خداوند. (12)
ب) سامان دهي زندگي اجتماعي
از امام رضا (عليه السلام) سؤال شد چرا مردم مأمور شدند به وجود خدا اعتراف کنند؟ حضرت در پاسخ چند دليل را بيان فرمود:اول اينکه هر کس به خداي بزرگ معترف نباشد، از گناهان دوري نمي کند و از ارتکاب گناهان بزرگ پرهيز نخواهد کرد. کسي که خدا را نشناسد در ستم کردن و تباهي ورزيدني که دلخواهش باشد و از آن لذّت ببرد، پروايي ندارد و اگر مردمان چنين باشند و هر کس هر آن چه دلخواهش باشد عمل کند، همگان تباه ميشوند، ناموس ها و اموال غصب ميشود، خون ها و زن ها از حرمت ميافتد. پس منع از فساد و تباهي و امر به صلاح و نيکي و بازداشتن از کارهاي زشت و ناپسند تنها از رهگذر اعتراف به خداي بزرگ ممکن خواهد بود؛ چرا که اگر مردمان بدون اعتراف به خداي بزرگ رها شوند، امر به معروف و نهي از منکر پا نخواهد گرفت؛ زيرا که امر کننده و نهي کنندهاي وجود ندارد.
دوم اينکه ممکن است مردم به سبب انجام دادن کارهايي در خفا و پوشيده از چشم مردم فاسد گردند. پس اگر اعتراف به خدا و ترس دروني از او نباشد، کساني که ميبينند در خلوت ميتوانند به خواست و شهوت خود برسند ديگر پروا نمي کنند و از انجام دادن حرام و پرداختن به گناه دوري نمي گزينند؛ چرا که ميبينند کارشان از ديده ها پوشيده است و هيچ کس ناظر کردار آنان نيست و اين عنان رهايي ميتواند تباهي و هلاکت همگان را در پي داشته باشد. بنابراين استقامت خلق و صلاح جان آنان بسته به اعتقاد به خدايي است دانا و آگاه که از پنهان و آشکار با خبر است و به صلاح و درستي فرمان ميدهد و از بدي و زشتي نهي ميکند، هيچ چيز بر او پوشيده و پنهان نمي ماند و اين اعتراف و اعتقاد خود سبب دوري جستن مردمان از انواع گوناگون فساد خواهد بود.
بنابراين باور به خدا نه تنها ظاهر زندگي اجتماعي انسان ها را اصلاح ميکند بلکه باطن و درون آن را نيز پاک و پاکيزه ميگرداند، اعتقاد به وجود مدبّري که تمام ساحتهاي زندگي انسان را ميبيند. پنهان ها هم براي او پيدا بوده و هيچ چيز از نگاه تيزبين او به دور نيست، عامل مهمي براي اصلاح زندگي فردي و اجتماعي بشر به شمار ميآيد. (13)
ج) وحدت و همدلي
امام رضا (عليه السلام) فرمود:اگر گوينده بگويد: پس چرا اولي الامر قرار داده شده و به اطاعت ايشان فرمان رفته است؟ در جواب او گفته ميشود: به سببهاي فراوان: از جمله اين که چون آفريدگان بر حدّ محدودي قرار گرفته و فرمان يافته اند که از اين حدّ در نگذرند تا کارشان تباه نشود، اين کار جز به آن ميسر نمي شود که برايشان اميني بگمارند تا آنان را از تجاوز از حدب و درآمدن به ناحيهاي که براي ايشان ايجاد خطر ميکند بازدارد، چه اگر چنين نمي بود، هيچ کس لذّت جويي و سودمندي خود را به خاطر جلوگيري از تباه شدن ديگران فرونمي گذاشت، پس براي مردمان سرپرستي قرار داده شد تا از فساد و تباهي بازشان دارد، و حدود و احکام را در ميان ايشان اقامه کند. ديگر اينکه هيچ فرقهاي از فرقه ها و هيچ ملّتي از ملّت ها را نمي يابيم که جز با داشتن سرپرست و رئيسي، که به امر دين و دنياي ايشان رسيدگي کند، باقي مانده باشد. پس در حکمت حکيم جايز نيست که خلق را از داشتن چيزي که ناگزير بايد داشته باشند و دوام و قوام ايشان جز به آن ميسر نيست محروم سازد، کسي که به راهنمايي او با دشمنان خود ميجنگند، و غنايم را تقسيم ميکنند، و او نماز جمعه و جماعت آنان را برپا ميدارد، و از تعدّي ستمگران بر ديگران جلوگيري ميکند. (14)
3) مراتب شناخت خدا
يک) شناخت ذات الهي
امام رضا (عليه السلام) فرمود:خداوند بزرگوارتر از آن است که ديدهاي او را دريابد يا خيال به او احاطه نمايد و يا عقلي او را ضبط کند. (15)
دو) شناخت هستي خداوند
امام رضا (عليه السلام) فرمود:کمترين مراتب معرفت، اقرار به اين است که خدايي غير از پروردگار بي نياز نيست و شبيه و نظير ندارد و ايجاد کننده و قديم و موجود است که فقدان و نابودي از براي او نيست و مثل او چيزي نيست. (16)
سه) شناخت اوصاف و افعال الهي
امام رضا (عليه السلام) فرمود:اي خدايي که مرا به سوي خود رهنمون گشتي و با معرفت خود دلم را نرم کردي. (17)
خدايا! من از توأم و وابسته به توأم و روانه به سوي توأم و از توأم. براي خود زيان و سودي به دست ندارم. (18)
4) چگونه خدا را بشناسيم؟
يک) عقل
امام رضا (عليه السلام) فرمود:دوست هر کس عقل و دانايي اوست و دشمن هر کس جهل و ناداني او است. (19)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
عبادت به نماز و روزه بسيار نيست، همانا عبادت انديشيدن در امر خداي عز وجل است. (20)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
علم و دانش حيات قلب ها و روشني ديدگان از غبار ظلمت را در پي دارد، علم و دانش مايه نيرومندي جان ها در برابر سستي است و بندگان خدا به واسطه ي آن به درجات رفيعي در دنيا و آخرت دست مييابند.
عقل تابع علم است و علم ابزاري است که بنده با مدد آن به مقام بندگي و اطاعت دست مييابد و ميتواند آنچه را موجب سعادت اوست به انجام رساند. (21)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
همانا عقل است که معيار صدق هر صادق و کذب هر کاذب است. (22)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
از دانايان باشيد نه از راويان، اگر حديثي را از روي فقه و بصيرت و دانايي درک کنيد و معناي آن را دريابيد بهتر است از اين که هزار حديث را بدون درک معناي آن روايت نماييد. (23)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
خدايا عقل من موهبت و رحمتي از جانب تو است. همان گونه که هدايت من از تفضّل و قدرت تو ناشي ميشود و نيز حيات قلب و مرکز ادراکات من از اميد به تو سرچشمه ميگيرد. تو تأثير نيرنگهاي دشمنان را بر قلب و فهم من رفع نموده و زمينه تأمّل و دقّت را در انديشه و تفکراتم فراهم ساختي و اميد به ياري خودت را افزون نمودي. (24)
امام رضا (عليه السلام) در پاسخ به سؤال عمران که خدا در چيست؟ آيا شيئي بر او احاطه دارد و دچار تحوّل و دگرگوني ميشود و نيز آيا به چيزي محتاج است؟ فرمود:
اي عمران پس خوب در جواب من دقّت کن و آن را بفهم. اين از پيچيده ترين نکاتي است که مورد پرسش همه مردم است و افرادي که دچار کاستي در عقل و فهم هستند آن را نمي فهمند و در مقابل، عقلاي منصف از درک آن عاجز نيستند. (25)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
با کمک عقل و تفکّر توفيق معرفت پيدا ميکنيم و از راه تدبّر، حجّت و برهان وجود او ثابت ميشود. (26)
دو) قلب و شهود
امام رضا (عليه السلام) فرمود:ايمان، معرفت به قلب، اقرار به زبان و عمل به ارکانو جوارح است. (27)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هيچ بندهاي چهل روز براي خداوند خالص نشد، جز اينکه چشمههاي حکمت از دانش بر زبانش جاري شد. (28)
5) توحيد
امام رضا (عليه السلام) فلسفه فرمان الهي بر لزوم اقرار به خداوند متعال را اين گونه بيان ميکند:پرهيز از گناهان، اصلاح امور و رفتار بندگان، نهادينه شدن فرهنگ امر به نيکي و پرهيز از زشتي و آلايش درون آدميان از عيبهاي باطني. (29)
يک) اقسام توحيد
الف) توحيد ذاتي
امام رضا (عليه السلام) فرمود:درباره توحيد بايد همانگونه که خداوند فرموده قُل هُوَ اللهُ أَحَدٌ * اللهُ الصَّمَدُ* لَم يَلِد وَ لَم يُولَد * وَ لَم يَکُن لَّهُ کُفُواً أَحَدُ معتقد بود. (30)
ب) توحيد احدي (درون ذاتي)
امام رضا (عليه السلام) در توصيف خداوند فرمود:شنوا و بينا است متفرّد به ذات و متفرّد به معنا است. بزرگ منتهي به اوست. فرزند نمي آورد و کسي از او متولد نمي شود و احدي نظير و مساوي با او نيست. (31)
ج) توحيد واحدي (برون ذاتي)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:من خدا را توصيف ميکنم به همان نحوي که خود را توصيف نموده است؛ توصيف ميکنم بي آنکه او را در انديشه خود تصوّر کنم، او را توصيف ميکنم بي آنکه با حواس برايش صورتي قائل شوم، به وسيله آيات و نشانههاي خلقت شناخته ميشود... استدلال بر وجودش ميشود بدون آنکه مثالي برايش معيّن شود و به يگانگي او اعتراف ميشود بي آنکه تجزيه پذير باشد. با نشانه ها شناخته ميشود و با علامت ها اثبات ميگردد. جز او خدايي نيست بزرگ و بلندمرتبه است. (32)
د) توحيد صفاتي
امام رضا (عليه السلام) فرمود:نامهاي او، محض عبارت و تعبيرات و افعال و کردار او مجرّد تفهيم است. ذات او حقيقت است و کنهش، جدايي او از خلق. بقاي او حدّ و مرز ساير پديده ها است. (33)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
اگر کسي در مورد خداوند به صفاتي زائد بر ذات قائل شود، تشبيه را نفي نکرده بلکه در واقع قائل به تشبيه شده است هر چيزي که در مخلوقين يافت شود، در خالقش وجود نخواهد داشت. (34)
هـ) توحيد افعالي
امام رضا (عليه السلام) فرمود:هر کس به يگانگي خداوند اقرار کند و خدا را به چيزي تشبيه نکند، و او را از هر آلودگي منزّه بداند، و معتقد شود که هر نيرو و قوه و حرکتي از طرف خداوند است و اراده و مشيت او بر همه جا حکومت ميکند. جسم و جان مردم در اختيار اوست، عالم امر و خلق در دست اوست، به قضا و قدر خداوند اعتقاد پيدا کند و افعال بندگان را مخلوق بداند به خلقت تقديري نه تکويني... از شيعيان ما اهل بيت به حساب ميآيد. (35)
و) توحيد در عبادت
امام رضا (عليه السلام) براي اثبات توحيد در عبوديت براي عالمي مسيحي به نام جاثليق اين گونه استدلال کرد:اي مسيحي! قسم به خدا ما به عيسايي که به محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) مؤمن بود، ايمان داريم و نسبت به عيساي شما ايرادي نداريم جز ضعف و ناتواني و کمي نماز و روزه او!... جاثليق گفت: شما معتقدي که عيسي (عليه السلام) ضعيف بود و کم روزه ميگرفت و کم نماز ميخواند؟ و حال آنکه حضرت حتّي يک روز هم بدون روزه سپري نساخته و يک شب نيز به خواب نرفت و هميشه روزها روزه بود و شب ها شب زنده دار! امام (عليه السلام) فرمود: براي نزديکي و تقرّب به چه کسي روزه ميگرفت و نماز ميخواند؟! جاثليق نتوانست جوابي دهد و ساکت ماند. (36)دو) اسما و صفات الهي
امام رضا (عليه السلام) در روايتي، معناي «بسم الله الرّحمن الرّحيم» را اين گونه بيان فرمود:نفس خود را به علامتي از علامتهاي خداي تعالي، يعني عبادت، علامت گذاري ميکنم، راوي ميگويد به آن حضرت گفتم: «سمه» يعني چه؟ حضرت فرمود: علامت. (37)
محمدبن مؤيد گويد: خدمت امام رضا (عليه السلام) رسيدم تا درباره توحيد سؤالي مطرح کنم، ايشان اين مطلب را برايم ديکته کرد:
حمد از آن خداست که همه چيز را پديده هستي داده و ابتکاري به جا نموده است. نه چيزي پيش از آفرينش او بوده تا اختراع صدق نکند و نه علّت و سببي در ميان بوده که ابتکار درست نيايد، هر چه را چنانچه خواست آفريد و در اين آفرينش براي اظهار حکمت و حقيقت ربوبيت خود تنهايي گزيد، خردها او را در چنگ نيارند و اوهام به او نرسند، ديده ها او را درک نکنند و در اندازه نگنجد، زبان تعبير در برابر آستان او درمانده و ديده ها در فرود هستي او خود را ببازند، صفات گوناگون در حضرت او گم و سرنگونند، بي پرده در نهاني عميق نهفته است و بي پوشش، کلاني خود را در پرده گرفته، ناديده شناخته شده و بي تصوير ستوده گرديده و بي جسمي نشانه گذاري شده، نيست شايسته پرستشي جز خداي بزرگ و برتر. (38)
خزاز و محمدبن حسين گويند: خدمت حضرت رضا (عليه السلام) شرفياب شديم و براي آن حضرت روايتي را نقل کرديم که پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) پروردگارش را به صورت جواني آراسته ديده است. حضرت با شنيدن اين سخن به سجده افتاد و چنين فرمود:
منزّهي تو، تو را نشناختند و يگانه ات ندانستند. از اين رو برايت صفت تراشيدند، منزّهي تو، اگر تو را ميشناختند به آنچه خود را توصيف کردهاي ميکردند. منزّهي تو... بارخدايا! من تو را جز به آنچه خود ستودهاي نستايم و به مخلوقات مانند نسازم. (39)
6) ارتباط با خدا
يک) ارتباط مستقيم
امام رضا (عليه السلام) فرمود:موسي (عليه السلام) روزي در نجواي خود با خداوند گفت: پروردگارا! آيا از من دوري تا تو را با صداي بلند بخوانم يا نزديک مني تا با تو نجوا کنم؟ خداي متعال به موسي (عليه السلام) اين گونه خطاب کرد: من همنشين کسي هستم که مرا ياد ميکند. (40)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
دعاي هيچ کس را کوچک نشماريد؛ چرا که دعاي يهودي و نصراني در حقّ شما مستجاب ميشود؛ در حالي [که ممکن است] دعاهاي خودتان مستجاب نشود. (41)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
[دعا] نور آسمان و زمين، ستون دين و اسلحه پيامبران و مؤمنان. (42)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
دعا سلاح مؤمن و ستون دين و نور آسمانها و زمين است. (43)
علي بن اسباط ميگويد به امام رضا (عليه السلام) گفتم: فدايت شوم! نمي دانم براي سفر، راه دريا را پيشه گيرم يا خشکي؛ چرا که راه، بسيار مخاطره آميز و ترسناک است. حضرت براي اين که آرامش پيدا کند دعايي را به او تعليم داد که اگر راه خشکي در پيش گيرد آن را بخواند و براي مسير دريا نيز دعاي ويژهاي را بيان فرمود. سپس حضرت (عليه السلام) درباره آرامش فرمود:
آرامش، نسيمي است که از بهشت وزيدن ميگيرد و صورتي همانند صورت انسان دارد. (44)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
به خدا خوش گمان باشيد؛ چرا که جدم امام صادق (عليه السلام) فرمود: کسي که به خدا نيک انديش باشد، خدا نزد گمان نيک به خودش قرار دارد. (45)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
کسي از مخلوقات من نيست که به من پناه آورد و به من چنگ زند؛ مگر اين که زمين و آسمان را براي رزق و روزي او ضمانت ميکنم. پس اگر طلبي کند، به وي عطا ميکنم و اگر بخواند، وي را اجابت ميکنم و اگر بخشش کند، به وي عطا ميکنم و اگر بخواند، وي را اجابت ميکنم و اگر بخشش بطلبد، او را ميآمرزم. (46)
حسن بن جهم از امام رضا (عليه السلام) پرسيد: آيا جايز است براي تغيير جنسيت جنين دعا کنيم؟ حضرت (عليه السلام) فرمود:
خداوند هر چه بخواهد انجام ميدهد. (47)
زکريابن آدم ميگويد امام رضا (عليه السلام) به من فرمود: اين دعا را براي درمان تمام دردها بخوان؛ چرا که به اذن خدا سلامتي اش را به دست ميآورد:
اي کسي که شفا را نازل ميکني و دردها را از بين ميبري بر من شفاي کاملت را نازل کن. (48)
امام رضا (عليه السلام) فرمود: هنگامي که چيزي را گم کردي، آيه شش تا پنجاه و نه سوره انعام را تلاوت کن سپس اين گونه دعا کن:
اللهُمَّ إِنَّکَ تَهدِي مِنَ الضَّلَالَ^ِ وَ تُنجِي مِنَ العَمَي وَ تَرُدُّ الضَّالَّ^َ فَصَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغفِرلي وَ رُدَّ ضَالَّتِي وَ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلِّم؛ خدايا همانا تو از گمراهي هدايتم ميکني و از کوري و نابينايي نجاتم ميدهي و گم گشته را بازمي گرداني پس بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا بيامرز و گمشده ي مرا بازگردان، و بر محمد و خاندانش سلام و درود فرست. (49)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
مؤمني نيست که براي برادران و خواهران مؤمن يا زنان و مردمان مسلمان چه مرده و چه زنده آنان دعا کند، مگر اين که خداوند به ازاي هر زن و مرد مؤمن براي او تا دامنه قيامت، حسنهاي ثبت ميکند. (50)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هر کس در غياب برادر مؤمن خويش برايش دعا کند، از کنارههاي آسمان ندا ميشود:اي فلاني! براي توست مانند آن چه که براي برادرت درخواست کردي و براي توست صدهزار برابر آن. (51)
دو) ارتباط غير مستقيم
حضرت رضا (عليه السلام) به نقل از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:کسي که ايمان نياورده و شفاعت مرا قبول نکرده است هرگز خدا او را به شفاعت من نرساند پس از آن فرمود شفاعت مخصوص کساني از امت من است که گناهان کبيره کرده باشند. (52)
پينوشتها:
1. مفيد، الأمالي، ص 253.
2. کليني، الکافي، ج2، ص 55؛ مجلسي، بحارالانوار، ج68، ص322.
3. صدوق، الأمالي، ص 268.
4. کليني، الکافي، ج1، ص 78.
5. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص99.
6. حرّاني، تحف العقول، ص446؛ مجلسي، بحارالانوار، ج75؛ ص339.
7. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص99.
8. مفيد، الأمالي، ص275؛ مجلسي، بحارالانوار، ج66، ص 68.
9. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص49.
10. همان، ص 127.
11. هود/41.
12. کليني، الکافي، ج3، ص 471.
13. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 99؛ مجلسي، بحارالانوار، ج6، ص 58.
14. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 100.
15. همو، التوحيد، ص252.
16. کليني، الکافي، ج1، ص86؛ صدوق، التوحيد، ص 283؛ همو، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص133.
17. کليني، الکافي، ج2، ص 579.
18. مجلسي، بحارالانوار، ج73، ص174.
19. کليني، الکافي، ج1، ص 11؛ همو، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 258؛ صدوق، علل الشرائع، ج1، ص 101.
20. کليني، الکافي، ج2، ص 55.
21. عطاردي، مسند الامام الرضا (عليه السلام)، ج1، ص 7.
22. صدوق، علل الشرائع، ج1، ص 122؛ همو، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 80.
23. عطاردي، مسند الامام الرضا (عليه السلام)، ج1، ص 8.
24. موحد ابطحي، الصحيف^ الرضوي^، ص 42.
25. صدوق، التوحيد، ص 439؛ طبرسي، الاحتجاج، ج2، ص 425؛ مجلسي، بحارالانوار، ج10، ص317.
26. صدوق، التوحيد، ص 35؛ همو، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص 151.
27. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص226.
28. همان، ج2، ص69.
29. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، 99؛ همو، علل الشرائع، ج1، ص 252.
30. صدوق، التوحيد، ص 95؛ مجلسي، بحارالانوار، ج2، ص 69.
31. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص 127.
32. مجلسي، بحارالانوار، ج25، ص275.
33. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص151.
34. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص 153؛ همو، التوحيد، ص 40.
35. مجلسي، بحارالانوار، ج66، ص 9.
36. طبرسي، الاحتجاج، ج2، ص 418.
37. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص 261.
38. کليني، الکافي، ج1، ص 105.
39. همان، ص101.
40. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص 127.
41. کليني، الکافي، ج4، ص17؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج7، ص129.
42. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص37.
43. همان.
44. کليني، الکافي، ج3، ص471.
45. همان، ج8، ص286.
46. مجلسي، بحارالانوار، ج68، ص143.
47. حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج7، ص 142.
48. مجلسي، بحارالانوار، ج92، ص55؛ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج2، ص 424.
49. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 373؛ مجلسي، بحارالانوار، ج92، ص123؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج8، ص 215.
50. صدوق، ثواب الاعمال، ص 193؛ مجلسي، بحارالانوار، ج90، ص 386؛ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج7، ص 116.
51. کشّي، رجال الکشّي، ص 586؛ ابن طاووس، فلاح السائل، ص 44.
52. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص 136.
فعالي، محمد تقي، (1394) سبک زندگي رضوي (8)، مشهد: بنياد فرهنگي هنري امام رضا (ع)، چاپ اول.