الگوی خانواده اسلامی(1)
سازگاری، مهربانی، مدیریت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه
به همین جهت برای هر مسلمانی شایسته است بداند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه، با همسران چه برخوردی داشتند. آیا خانه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هر روز پر از نزاع، زد و خورد و حرفهای ناشایست بود؟ آیا زنان ـ از آنرو که ایشان پیامبر خدا و حکم او حکم خدا و دارای لشکر و امکانات و فرماندهی بود، کاملاً تسلیم او بودند و هیچ تخلفی نمیکردند و تنشی در خانه وجود نداشت؟ یا اینکه از طرف همسران یا برخی از آنان پیوسته سعی در ایجاد نزاع، اختلاف و درگیری بود، ولی آن حضرت با گذشت، محبت و بزرگواری، آنان را شرمنده میساخت و از همین راه توانسته بود چندین همسر را اداره کند، بدون اینکه نیاز باشد وقت خود را صرف دعواهای خانوادگی کند و یا اینکه آنان را مجبور کند در نکاح او باقی باشند، و نیز بدون اینکه با امکانات مادیِ فراوان، آنان را به سکوت بکشاند؛ همچنین بدون اینکه نیاز باشد آزادی آنان را محدود یا شخصیت آنان را تحقیر کند؛ بلکه آنچنان اخلاق حسنه و کرامت و بزرگواری او بر خانه سایه افکنده بود که همگان را تسلیم خود ساخته بود و حتی هنگامی که برخی از همسران توطئه عظیمی علیه او تدارک دیدند و خداوند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را از آن توطئه آگاه ساخت، آن حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم) تنها قسمتی از ماجرا را برای آنان بازگو کرد و با بزرگواری تمام از گفتن بقیه مراحل توطئه خودداری کرد و حتی آنان را به خاطر توطئه مورد عتاب، طلاق و غیره قرار نداد. به هر حال در این سلسله نوشتار سعی بر نشان دادن سازگاریها و بزرگواریهای پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در خانواده است. در انتخاب نمونهها تلاش شده است مواردی ذکر شود که از مسلمات تاریخ و یا دارای شاهد قرآنی است و هر دو گروه شیعه و سنی به گونهای آن را بیان کرده باشند.
به امید اینکه همگان از اخلاق کریمه و رفتار بزرگوارانه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درس بیاموزیم و با پیاده کردن اندکی از آن روشها به زندگی خانوادگی طراوت بخشیم و از نزاعهای بیهوده بپرهیزیم و سعی کنیم بر خوبیهای خود بیفزاییم و از بدیها دوری کنیم.
قبل از شروع بحث، ذکر یک نکته بسیار ضروری به نظر میرسد و آن اینکه توجه داشته باشیم در امور اجتماعی نمیتوان علتها را از یکدیگر کاملاً جدا کرد و سهم هر علت را در معلول و در حوادث بعدی به طور کامل، ردیابی کرد. در آزمایشگاهها و علوم طبیعی، همه عوامل و شرایط را ثابت میکنند و تنها یکی را متغیّر قرار میدهند و اثر آن را بررسی میکنند. در آزمایش بعدی این عامل را ثابت و عامل دیگری را متغیّر قرار میدهند؛ اما در بررسی اموری که مربوط به جامعه انسانی است، عوامل به دست ما نیست، تا برخی را ثابت و برخی را متغیّر قرار دهیم. از طرف دیگر بشر چون دارای ذهن و عقل و شعور است، برای خود برنامهریزی میکند و آنها را از دیگران مخفی میکند. گاه در گیر و دار مسایل روزمره حوادثی پیش میآید که موجب میشود پرده از اسرار کنار رود و درون وی آشکار شود، ولی بسیاری از مکنونات و اسرار افراد پیوسته مخفی میماند. در حالی که این برنامهها و تصمیمهای درونی، اثرات فراوانی در خارج گذاشته و کارهای مختلفی بر اساس آن انجام گرفته، ولی انگیزه و علت اصلی این کارها ظاهر نشده است. برای نمونه هر کس میتواند به زندگی شخصی خود سری بزند و یا زندگینامه برخی سیاستمداران شکستخورده را ـ که در اواخر عمر نوشتهاند ـ مطالعه کند. عکس این مسأله نیز ممکن است، یعنی حادثهای در زمانی اتفاق میافتد، ولی عوامل آن بر ما پوشیده است و نمیدانیم چرا چنین حادثهای اتفاق افتاده است.
در بررسی سازگاریهای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با همسرانش و اعمال و رفتار آنان با پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) همه این امور وجود دارد؛ خصوصا با گذشت هزار و چهار صد سال و نیز وجود دستهای مرموزی که پیوسته برای حمایت از شخصی و منکوب کردن شخص دیگری در طول تاریخ دست به کار است، یافتن عوامل و نقش هر یک و بررسی و توجیه هر کار، با مشکلات بسیاری مواجه است.
در این نوشتار برای اینکه مشکلی بر مشکلات افزوده نشود و حتیالمقدور در حل مشکلات و آسان کردن آنها تلاش شود، سعی شده است در هنگام بررسی هر عامل، از سایر عوامل چشمپوشی شود و آن عامل در وقت و جای مناسب خود بررسی شود. به عبارت دیگر اگرچه جامعه و تأثیرات افراد در یکدیگر به صورت آزمایشگاه علوم طبیعی نیست، ولی سعی شده است هنگام بررسی برای سهولت در فهم، نظیر آزمایشگاه عمل شود. همچنان که سعی شده است حوادثی که ناگهان به وقوع میپیوست، تحلیل شود و عوامل مخفی آن با توجه به قراین و شواهد روشن شود.
این نوشتار، دربردارنده سه فصل است:
1ـ نمونههایی از ناسازگاری همسران پیامبر، شامل دو بخش: با استناد به آیات، و روایات؛
2ـ نگاهی به مباحث مطرح شده از دیدگاهی دیگر، شامل دو بخش: علت تعدد همسران پیامبر، دستاوردهای ازدواجها و چند پرسش در باره زندگی خصوصی پیامبر؛
3ـ بزرگواری و اخلاق نیکوی پیامبر، شامل دو بخش: نمونههایی از برخورد پیامبر با دیگران، و برخوردهای پیامبر در خانواده.
نمونههایی از ناسازگاریهای همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با استناد به آیات و روایات
در این فصل سعی میشود نمونههایی از ناسازگاریهای همسران پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) با استفاده از آیات و روایات ذکر شود.
این فصل به دو بخش تقسیم میشود: در بخش اول نمونههایی از آیات قرآن را که در آنها برخی کارهای همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و آزار و اذیتهای آنان بیان شده است، مطرح میکنیم. در این بخش سعی بر این است که در مرحله اول بدون نظر به شأن نزولها و سایر مسایل جنبی، خود آیات مورد تحلیل قرار گیرد، سپس به شأن نزولها نظری افکنده شود و در مواردی که شأن نزولهای مختلفی ذکر شده، با کمک خود آیه یکی از آنها ترجیح داده شود.
در بخش دوم، به ذکر نمونههایی از ناسازگاریهای همسران حضرت با استفاده از روایات پرداخته شده است. روشن است در هیچ یک از دو بخش، نه در صدد برشمردن تمامی موارد ناسازگاری و نه در صدد بیان مهمترین موارد آن بودهایم، بلکه هر آنچه ذکر شده، تنها نمونهای است، بدون هیچ ویژگی خاص دیگر.
بخش اول
نمونههایی از ناسازگاری با استفاده
نمونه اول:
آیههای سوره تحریم
«یآ أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ اللّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوجِکَ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَّحیِمٌ، قَدْ فَرَضَ اللّهُ لَکُمْ تَحِلَّةَ أیْمنِکُمْ وَ اللّهُ مَوْلکُمْ وَ هُوَ الْعَلیمُ الْحَکیِمُ، وَ إذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلَی بَعْضِ أَزْوجِهِ حَدِیثا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَکَ هَذا قالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلیِمُ الْخَبیِرُ، 3 إِن تَتُوبَآ إِلیَ آللّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَ إِنْ تَظَهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللّهَ هُوَ مَوْلَئهُ وَ جِبرِیلُ وَ صَلِحُ الْمُؤْمِنیِنَ و الْمَلئِکَةُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهیِرٌ؛(1)
ای پیامبر! چرا برای جلب رضایت همسرانت آنچه را که خدا به تو حلال کرده است، حرام میکنی؟ و خداوند بخشاینده و مهربان است! خداوند گشودن این گونه سوگندها را بر شما واجب کرده و خدا مولای شما و دانا و حکیم است. و هنگامی که پیامبر سرّی را با برخی همسرانش در میان نهاد و هنگامی که او آن را (به دیگران) خبر داد و خداوند پیامبر را (از افشای سرّ) باخبر ساخت، پیامبر برخی را به او شناسانده و از گفتن برخی خودداری کرد. هنگامی که پیامبر، وی را از آن باخبر ساخت، (او) گفت: این خبر را چه کسی به تو داد؟ (پیامبر) گفت: خدای دانای آگاه مرا باخبر ساخت. اگر شما دو زن توبه کنید، بهتر است، اما دلهای شما سخت شده است و اگر با پشتیبانی هم علیه او (پیامبر) قیام کنید، خداوند یاور اوست و نیز جبرئیل و مؤمنان شایسته و فرشتگان نیز پشتیبان وی خواهند بود.»
قبل از مراجعه به تفاسیر و شأن نزولها اموری را که از خود آیات میتوان به دست آورد، مرور میکنیم، تا با کمک آن بتوانیم شأن نزول واقعی را بیابیم؛ زیرا شأن نزولهای گوناگونی در اینجا نقل شده است؛ اگرچه همه آنها در این مشترکند که برخی از همسران ـ به طور مشخص حفصه و عایشه ـ موجبات ناراحتی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را فراهم کردند، ولی دانستن شأن نزول حقیقی در این آیات بسیار مهم است، تا معلوم شود نوع آزار چه بوده است.
نکتهها:
2ـ نحوه حرام کردن این بود که پیامبر اکرم سوگند یاد کرد دیگر آن حلال را که خداوند برای وی قرار داده بود، مرتکب نشود.
3ـ با اینکه عمل به مفاد سوگند واجب است و مخالفت کننده با سوگند باید کفاره بدهد، خداوند بر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) واجب کرد این سوگند را بشکند ـ و همان طور که در روایات هست، کفاره آن را هم بدهد، که حضرت چنین کرد.
4ـ پیامبر اکرم به یکی از همسرانش سرّی را بیان کرد و از او خواست آن سرّ را فاش نکند.
5ـ او سرّ پیامبر را فاش کرد.
6ـ خداوند پیامبر را از فاش شدن سرّ باخبر ساخت.
7ـ پیامبر قسمتی از سرّ فاش شده را به آن همسر گفت.
8ـ او با تعجب پرسید: از کجا دانستی و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) جواب داد: خداوند مرا باخبر ساخت.
9ـ سرّی که بیان شد، دارای پیامدهای متعدد بود و پیامبر از برخی از آنها پرده برداشت و باقی را پوشیده نگه داشت.
10ـ همسر پیامبر این سرّ را با یکی دیگر از همسران آن حضرت در میان گذاشت.
11ـ سرّ فاش شده یا تبعات آن دارای گناهی عظیم بود که نیاز به توبه داشت.
12ـ آن همسران در اثر این مسأله به بازگشت دل از حق گرفتار شدند که توبه کردن برای آنان کار مشکلی بود.
13ـ یاور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، خداوند و جبرئیل و افرادی که مؤمنان شایستهاند، میباشد. از تفاسیر و روایات و مفرد بودن «صالح» معلوم میشود آن یاور، تنها حضرت علی(علیه السلام) است.
14ـ در صورت ادامه ماجرا و تصمیم آن دو زن برای توطئه علیه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ملائکه به یاری حضرت میشتابند.
15ـ شاید «وَ اِذْ» دلالت کند بر اینکه دو حادثه اتفاق افتاده که مشابه یکدیگر بوده و در یکی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چیزی را بر خود حرام کرده و در دیگری سرّی از اسرار را با همسرش در میان گذاشته است.
16ـ از لحن آیات و خصوصا با توجه به آیات دیگر همین سوره ـ که از زنان حضرت لوط و حضرت نوح که شوهرانشان را اذیت کردند و به آنان خیانت روا داشتند، ذکری به میان میآید ـ روشن میشود برخورد و عمل این همسران کاری بسیار زشت و ناپسند بوده و نوعی خیانت است و آنان در حد زن حضرت لوط و زن حضرت نوح سقوط کردهاند.
توضیح نمونه اول با استفاده از شأننزولها
1ـ رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نماز صبح به حجرههای همسرانش سر میزد. نزد یکی از همسرانش(2) ظرف عسلی بود که برایش هدیه آورده بودند. او برای پیامبر از آن عسل شربتی
درست میکرد. بنابراین وقتی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد میشد تا سلام بکند و بگذرد، او پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را نگه میداشت، تا شربت را به او بدهد. عایشه حسادت کرد و به همسران دیگر رسولاللّه گفت: وقتی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نزد شما آمد تا سلام کند، بگویید دهانت بوی «مَغافیر» میدهد، که گیاهی بدبو است، تا به این وسیله پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را از ماندن بیشتر در یک جا و نوشیدن شربت منع کنند. عایشه همین که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را دید، بینی خود را گرفت و گفت: مغافیر خوردهای؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: نه، نزد فلان زن شربت عسل خوردهام. گفت: حتما زنبور آن از شیره غُرْفُط مکیده است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برای رضایت همسرانش سوگند یاد کرد دیگر از آن شربت نخورد.(3)
نکتهها:
2ـ از شأننزول ذکر شده معلوم میشود عایشه در خانه پیامبر دارای موقعیت بوده است، زیرا وقتی او تصمیم میگیرد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را از ماندن بیشتر در یکی از حجرهها منع کند و به دیگران میگوید به پیامبر بگویید دهانت بوی مغافیر میدهد، آنان گوش میکنند و چنین کاری را انجام میدهند.
3ـ عایشه در برخورد با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ماهرانه عمل میکند: اول با گرفتن دست جلوی بینی، پیامبر را حساس میکند و وقتی حضرت میفرماید مغافیر نخوردهام و عَسَل خوردهام، با مهارت میگوید: حتما زنبور عسل از شیره غُرفُط مکیده است!
4ـ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به هیچ وجه نمیخواست دهانش بوی بد بدهد و با متوجه شدن بوی دهان، عسل را بر خود حرام میکند؛
5ـ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هیچ گاه آزردهخاطر شدن همسرانش را نمیپسندد و از همینرو میخواهد خبر این تحریم فاش نشود، تا آن همسر ناراحت نشود و از طرفی دیگر مردم تصور نکنند عسل حرام شده است.
6ـ علاوه بر اینکه عایشه در نزد سایر همسران پیامبر موقعیت داشت و براحتی توانست توطئه خود را با کمک آنان اجرا کند، معلوم میشود همسران پیامبر نسبت به زنی که دارای عسل بوده، حساسیت داشته و میخواستند او را از گردونه خارج کنند، یا خودشان را همرتبه او قرار دهند.
دومین شأننزول:
سومین شأننزول:
نکتهها:
2ـ حفصه و عایشه نسبت به ماریه حساسیت داشتند و از اینکه پیامبر او را بر خود تحریم کرد، بسیار خوشحال شدند؛ به طوری که وقتی پیامبر از حجره حفصه خارج شد، او با مشت به دیوار اتاق عایشه زد و وی را از این خبر مهم آگاه کرد.
3ـ شاید حساسیت عایشه و حفصه ـ خصوصا عایشه ـ از آنرو ناشی شد که هیچ کدام از همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه از ایشان دارای فرزند نشدند و تنها ماریه بود که صاحب فرزندی به نام ابراهیم شد. در این صورت عایشه ـ که عقیم بود ـ جا داشت بیشترین حساسیت را نشان بدهد.
نمونه دوم:
«یا اَیُّهَا اَلْنَبِیُّ قُلْ لأَِزواجِکَ اِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدّنیا وَ زینَتَها فَتَعالَیْنَ اُمَتَّعکُنَّ و اُسَرِّحْکُنَّ سَراحا جمیلاً. وَ اِنْ کُنتُنَّ تُرِدْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الأآخِرَةَ فَأِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْرا عَظیِما؛(6)
ای پیامبر! به هسمرانت بگو: اگر خواهان زندگی دنیا و زینت آن بودهاید، بیایید شما را با متاع دنیوی بهرهمند سازم و شما را به طلاقی نیکو طلاق دهم. و اگر خواهان خدا و رسول او و آخرت بودهاید، خداوند برای نیکوکاران پاداش عظیمی تدارک دیده است.»
شأننزول:
فرمود: بین مسلمانان آن طوری که خداوند دستور داده بود، تقسیم کردم. زنان غضبناک شدند و گفتند: شاید فکر میکنی اگر ما را طلاق دهی، همطرازهایی از قوم خود پیدا نمیکنیم که ما را به همسری برگزینند؟! خداوند برای رسولش حمیّت و غیرت به خرج داد و دستور داد حضرت از آنان کنارهگیری کند.
پیامبر اکرم از آنان کنارهگیری کرد و در «مشربه امّابراهیم»(7) بیست و نه روز باقی ماند، تا زنان حایض شوند و پاک گردند، تا طلاقدادنشان جایز باشد. آنگاه آیه تخییر آمد و آنان را بین زندگی ساده و فقیرانه پیامبر اکرم همراه با آخرت و بین دنیاخواهی و بهرهوری از متاع دنیا و طلاق، بدون نزاع و کشمکش مخیّر ساخت. «امسلمه» برخاست و گفت: خدا و رسول را برگزیدم. دیگران نیز برخاستند و دست در گردن پیامبر انداختند. در روایات اهل سنت آمده است: پیامبر اول آیه تخییر را بر عایشه خواند و او پیامبر را برگزید.
آیا همه همسران پیامبر از او نفقه بیشتری طلب کردند، یا تنها برخی از آنان این خواسته را داشتند؟
از تفسیرها چیزی معلوم نشد، ولی روشن است که پیامبر از همه آنان کناره گرفت و همه را بین همسری خود با زندگی ساده و یا طلاق محترمانه و بهرهمند شدن از متاع دنیا مخیّر ساخت.
روایتهای مبغوض بودن طلاق
احادیث شیعه
امام صادق(ع): «سمعتُ ابی یقول: ان اللّه عز و جل یُبغض کلَّ مِطلاق و ذَوّاق؛(9) از پدرم شنیدم: خداوند هر انسان مطلاق (زیاد طلاقدهنده) و ذوّاق ـ که هر لحظه هوس زنی را دارد ـ مبغوض میدارد.»
احادیث اهل سنت از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)
ان اللّه تعالی یُبغضُ الطّلاقَ و یُحِبُّ العتاق؛(10) خداوند طلاق را مبغوض میدارد و آزادسازی را دوست میدارد.
ما احلّ اللّه شیئا ابغضَ الیه من الطلاق؛(11) خداوند چیزی مبغوضتر از طلاق را حلال نکرده است.
ابغض الحلال الی اللّه الطلاق؛(12) مبغوضترین حلالها نزد خداوند طلاق است.
تزّوجوا و لا تطلّقوا فانّ الطلاق یهتزّ منه العرش؛(13) ازدواج کنید و طلاق ندهید، زیرا طلاق عرش خدا را به لرزه میآورد.
وقتی که طلاق مبغوضترین راه حلال است ـ نظیر: آخِرُ الدواء اَلْکَیّ؛ آخرین دوا داغ کردن و سوزاندن است ـ و تا راههای مسالمتآمیز دیگری باشد، کسی این راه را پیشنهاد نمیکند؛ از اینرو روشن میشود چقدر زنانِ پیامبر یا برخی از آنان برای ایشان مشکل آفریده و چقدر او را اذیت کردهاند که خداوند به مبغوضترین راههای حلال رضایت داده است و حتی پیامبرش را تشویق میکند آنها را طلاق گوید: «عَسَی رَبُّهُ إِن طَلَّقَکُنَّ أَن یُبْدِ لَهُ أَزْواجا خیرا مِنْکُنَّ؛(14) خداوند امیدوار است که اگر او شما را طلاق دهد، بهتر از شما را نصیب او کند.» بنابراین مسأله نباید منحصر به زیادهخواهی در سهم غنیمت یا اتهام بد بویی دهان پیامبر باشد؛ اگرچه اینها نیز مهم است. دنیاخواهی زنان پیامبر را آیه 28 سوره احزاب با صراحت بیان میکند. در واقع پیامبر را به سوی زندگی تجملاتی کشیدن، پوچ کردن دین از درون و تضعیف کردن ارزشهایی است که اسلام برای احیای آنها آمده است.
برای اینکه با اخلاق، کارها و روحیات همسران پیامبر بیشتر آشنا شویم، بحث را با احادیثی از این همسران یا پدران آنان پی میگیریم، تا مقداری از زوایای ناگفته زندگی پیامبر و آزار و اذیتهای آنان روشن و معلوم شود حوادث سهمگین در خانواده پیامبر اکرم اتفاق میافتاد و حرفهای گوناگونی زده میشد که هر کدام از آنها برای تخریب بنای خانواده کافی بود، ولی بزرگواری، مدیریت و متانت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نمیگذاشت آن حادثه یا سخن در جامعه راه یابد. و از طرفی نشان میدهد هیچ پیامبری مانند ایشان اذیت نشد، و این تنها مربوط به اذیتهای مشرکان و کفار نبود.
نمونه سوم:
«یآ أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قوْمٍ عَسَیآ أَن یَکُونُوا خَیْرا مِنْهُمْ وَ لا نِسَآءٌ مِن نِسآءٍ عَسَیّ أَن یَکُنَّ خَیْرا مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنَابَزُوا بِالأَلقبِ بِئسَ الإسْمُ الأِفُسُوقُ بَعْدَ الأِیمنِ؛(15) ای اهل ایمان! گروهی (از شما) گروه دیگر را مسخره نکند؛ شاید آن مسخره شدگان از اینها بهتر باشند و زنان، زنان دیگر را (مسخره نکنند) شاید آنها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقبهای زشت ندهید. چه ناپسند است نام زشت پس از ایمان!»
از انس نقل شده است که «و لانساء من نساء ...» در مورد عایشه و حفصه نازل شده است که امسلمه را مسخره کردند. او با پارچهای سفید دو کشاله ران خود را میبسته و دو طرف پارچه از پشتش آویزان بود. عایشه میگفت: ببینید چه چیزی مانند زبان سگ از پشت او آویزان است!
و گفته شده است: عایشه او را به خاطر کوتاهی قد مورد تمسخر و عیبجویی قرار میداد.(16)
در مورد این آیه ابنعباس نقل کرده است: روزی صفیّه گریان نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: عایشه مرا سرزنش کرد و گفت: ای یهودی، فرزند یهودی! پیامبر اکرم فرمود: چرا به او جواب ندادی که پدرم هارون است و عمویم موسی و شوهرم محمد؟! آنگاه آیه فوق نازل شد.(17)
کسی که در آیات قرآن و تفاسیر و شأننزولها تفحص کند، نمونههایی اینچنین پیدا میکند، ولی قصد ما شمارش تمامی موارد نیست و حکم به صحت تمامی موارد نمیکنیم و فعلاً در صدد تفکیک بین شأننزول و سبب نزول نیستیم، ولی از برخی آیات بخوبی روشن میشود پیامبر از دست برخی همسرانش بشدت آزرده خاطر بود. قرآن در این موارد جانب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را میگیرد و نشان میدهد زنان آن حضرت، کار خلافی مرتکب شدهاند و آن کار سبب رنجش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) شده است. آیاتی که خود تصریح به خلافکاری برخی زنان دارد و یا آیاتی که از شیعه و اهل سنت شأننزول آنها روایت شده است و قابل بحث و تشکیک نیست. برخی از حوادث نظیر تهمت به ماریه قبطیه توسط عائشه که فقط در تفسیر قمی ـ که شیعی است ـ نقل شده است، در کتابهای اهل سنت نیز یافت میشود؛ مثلاً ابن ابیالحدید در جلد نهم شرح نهجالبلاغه در صفحه 159 به این داستان اشاره میکند و کشف این توطئه توسط حضرت علی(علیه السلام) را از علل کینه عایشه نسبت به آن حضرت و زهرا(س) میداند. بنابراین اصل قصه در روایتهای هر دو گروه موجود است، بلکه در نزد ابن ابیالحدید از مسلمات است.ادامه دارد.
پي نوشت :
1ـ تحریم (66)، آیه 1 ـ 4.
2ـ در اینکه آن زن چه کسی بود، نیز اختلاف است. برخی گفتهاند زینب بنت جحش، برخی گفتهاند: سوده، و برخی: امسلمه و برخی گفتهاند او حفصه بود.
3ـ مجمعالبیان، ذیل آیه؛ درّالمنثور، ذیل آیه؛ بحارالانوار، ج22، ص228.
4ـ بحارالانوار، ج22، همان، ص229.
5 ـ تفسیر علی بنابراهیم، ج2؛ بحارالانوار، ج22، ص239.
6ـ احزاب، آیه 28 ـ 29.
7ـ مشربه امابراهیم: منزل مسکونی ماریه همسر پیامبر.
8ـ وسائلالشیعه، ج15، ص267.
9ـ همان.
10 ـ کنزالعمال، ج9، ص661.
11 ـ همان.
12ـ همان.
13ـ همان.
14ـ تحریم، آیه 5.
15ـ حجرات، آیه 11.
16ـ مجمعالبیان، ج9، ص135.
17ـ همان.
/س