ميرزاي شيرازي و حكم استعمار ستيز ( 2 )

در هر حال مردم و علما براي كسب اطمينان از صحت حكم تلگرامها و نامه هايي به سامرا فرستادند. در پاسخ آنان ميرزا حسين نوري (متوفي 1320) محدث و فقيه مشهور كه از شاگردان و معتمدان ميرزاي شيرازي بود در تلگرامي...
چهارشنبه، 16 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ميرزاي  شيرازي  و  حكم  استعمار ستيز  ( 2 )
ميرزاي شيرازي و حكم استعمارستيز (2)
ميرزاي  شيرازي  و  حكم  استعمار ستيز  ( 2 )

نويسنده : پروين قدسي زاد

( به مناسبت سالروز لغو امتياز تنباكو به حكم آيت الله ميرزاي شيرازي )
در هر حال مردم و علما براي كسب اطمينان از صحت حكم تلگرامها و نامه هايي به سامرا فرستادند. در پاسخ آنان ميرزا حسين نوري (متوفي 1320) محدث و فقيه مشهور كه از شاگردان و معتمدان ميرزاي شيرازي بود در تلگرامي براي داماد خود شيخ فضل الله نوري صحت حكم و صدور آن را تاييد كرد. همچنين شيخ فضل الله نوري در نامه اي به ميرزاي شيرازي از وي در باب بقاي حكم پس از الغاي امتياز سوال كرد و ميرزا در پاسخ صريح خود تاكيد نمود كه در صورت لغو امتياز (به تعبير وي: اختصاص) رفع حكم نيز بلامانع است (اصفهاني كربلايي ص 129 ـ130؛ ناظم الاسلام كرماني ج 1 ص 30). اين سند كه نشانه صدور پيشين حكم است مبناي علما در پايان دادن به تحريم دخانيات پس از لغو امتياز بود (رجوع كنيد به ادامه مقاله)
سند ديگري كه بر صحت صدور حكم مذكور صراحت دارد پاسخهاي متعدد ميرزاي شيرازي به تلگرامهاي علما از جمله ميرزاي آشتياني و امام جمعه تهران و علماي تبريز و علماي اصفهان پس از لغو امتياز است آنان از ميرزا كسب تكليف كرده بودند و او در پاسخ با تاكيد بر اينكه استعمال دخانيات را پيش از اين تحريم كرده (مانند اين عبارت: «بلي حكم كرده ام») شرط لغو حكم را «رفع يد فرنگي بالمره از داخله و خارجه» قرار داده و گفته بود تا براي خود او «به طريق تحقيق معلوم نشود حكم منع باقي» و اجتناب از استعمال دخانيات لازم است (و رخصت نيست» (اصفهاني كربلايي ص 192 ـ 195؛ ناظم الاسلام كرماني ج 1 ص 44 ـ46)
علاوه بر مناقشه در باره صحت حكم برخي مورخان از موجبات تحريك ميرزاي شيرازي به صدور حكم سخن گفتند. به ادعاي معيرالممالك نوه ناصرالدين شاه صدور حكم از جانب ميرزا به پيشنهاد شخص ناصرالدين شاه بود كه از سر استيصال و براي رد تقاضاي روسيه نسبت به اخذ امتيازي مشابه در قبال امتياز دخانيات صورت گرفت (ص 100). اين ادعا هيچگونه شاهد و قرينه تاريخي ندارد و با توجه به مجموعه مذاكرات شاه و دولتيان و علما خلاف واقع مي نمايد. همه گزارشها از تلاش دربار و شخص شاه در حفظ قرارداد و فرونشاندن اعتراض مردم و خاموش كردن علما و بعضا تهديد و اهانت به آنان حكايت دارد (براي نمونه رجوع كنيد به ناظم الاسلام كرماني ج 1 ص 20 ـ24). ناظم الدوله ديبا سفير ايران در اسلامبول ادعاي ديگري كرد و در نامه محرمانه به امين السلطان روسها را محرك ميرزاي شيرازي در صدور حكم معرفي نمود (اسناد سياسي دوران قاجاريه ص 63 ـ64) در حالي كه بنا بر برخي اسناد دولت روس از اوج گيري اعتراض مردم نگران بوده است.
براي نمونه ميرزانصرالله خان مشيرالدوله در نامه اي به امين السلطان شرح ملاقات خود را با شارژ دافر (كاردار) روس آورده كه وي با اظهار اطلاع از حوادث تبريز به دولت ايران توصيه كرده است كه حاجي ميرزا جواد مجتهد را «از تبريز بخواهد و به شيراز بفرستد». توصيه ديگر او اين بوده است كه «بايد يك نفر كه او را از طرف دولت ندانند» نزد ميرزاي شيرازي برود و «مخاطرات اين وضع حاليه را بفهماند... تا اگر وقتي دولت مجبور به بعضي اقدامات شد ملاها نتوانند دست به پاره اي وسايل بزنند». از اين گذشته شارژ دافر مذكور معتقد بوده است كه براي پيشگيري از نفوذ علما بايد كتابچه اي در «مفاسد حالات» آنان نوشته شود. در پايان اين ديدار او آمادگي خود را براي آنكه مطالب را به واسطه كنسول روس به ميرزا اطلاع دهد اعلام كرده بود (گلبن ص 124 ـ125). عباس ميرزا ملك آرا (ص 187) نيز در گزارش قيام مردم تهران در اعتراض به تبعيد آشتياني (رجوع كنيد به ادامه مقاله) نوشته كه كلنل روسي رئيس قزاقخانه چند مرتبه به نايب السلطنه پيغام داد كه قزاقها با توپ و تفنگ حاضرند اوامر دولت را اجرا كنند. به نظر مي رسد كه در شكل گيري اين فرضيه ها بيش از هر عاملي مقامات دولتي و برخي از مورخاني كه گرايش به انتساب سررشته همه امور به دولتهاي بيگانه دارند موثر بوده اند (رجوع كنيد به اعتمادالسلطنه 1357 ش ص 230؛ نيز رجوع كنيد به اسناد سياسي دوران قاجاريه ص 87 كه با بررسي محتواي بعضي اسناد دريافته است كه «سررشته تحريكات در دست روسها بوده است).
آخرين اقدام دولت براي خنثي كردن حكم تشكيل جلسه اي با حضور دولتيان و علما ـ كه شماري از آنان از جمله ميرزاحسن آشتياني و شيخ هادي نجم آبادي در آن شركت نكردند ـ در منزل نايب السلطنه براي گرفتن حكم حليت استعمال تنباكو بود كه با پاسخ صريح حاضران به شكست انجاميد. در اين ميان امين السلطان راه ديگري در پيش گرفت و به علما وعده داد كه براي لغو امتياز اقداماتي خواهد كرد و در برابر از آنان خواست كه صريحا استعمال دخانيات را مجاز اعلام كنند (اصفهاني كربلايي ص 132 ـ137؛ اعتمادالسلطنه 1350 ش ص 781؛ ناظم الاسلام كرماني ج 1 ص 22 ـ23). وي پس از مذاكره با شاه و مدير كمپاني در جلسه ديگري متشكل از علما اعلام كرد كه از اين پس انحصار داخلي لغو شده و مردم مي توانند توتون و تنباكوي خود را آزادانه در داخل كشور خريد و فروش كنند (سازمان اسناد ملي ايران سند ش 296000651 فيش ش 651 ر0001) با لغو انحصار داخلي علما در برابر اصرار امين السلطان اظهار داشتند كه چون امتناع مردم از استعمال دخانيات مستند به حكم ميرزاي شيرازي است تنها چاره كار مراجعه به وي و كسب اطلاع از نظر اوست آنان با رفع تكليف از خود به اصرار امين السلطان تلگرامي حاكي از لغو امتياز در داخل به ميرزاي شيرازي ارسال كردند. ظاهرا امين السلطان متن تلگرام را تحريف كرده و تلگرام ديگري براي ميرزا فرستاده بوده است ولي علما براي آگاه كردن ميرزا از حقيقت امر نامه هايي به سامرا فرستادند (اصفهاني كربلايي ص 140 ـ142؛ تيموري ص 127 ـ 128 130 ـ131). از سوي ديگر الغاي قرارداد امتياز تنباكو به مردم اعلام شد بي آنكه به ادامه انحصار خارجي اشاره شود. در همين زمان با انتشار اعلاميه اي ناآرامي و اعتراض مردم شدت گرفت بنا بر آن اعلاميه شايع شده بود كه در صورت لغو نشدن امتياز دخانيات ظرف 48 ساعت ميرزاي شيرازي حكم جهاد خواهد داد و جان خارجيان نيز به خطر خواهد افتاد. با اين تهديد بسياري از خارجيان شبانه از تهران گريختند (فووريه ص 234؛ زنجاني ص 94). ميرزاي آشتياني كه از عواقب چنين شايعه اي نگران بود از علما و خطبا خواست تا در منابر آن را تكذيب كنند و مردم را به شكيبايي فراخوانند. دو هفته پس از اعلام لغو امتياز داخلي پاسخ ميرزاي شيرازي به تلگرام علما به تهران ارسال شد. او در اين تلگرام ضمن تشكر از شاه به جهت لغو امتياز اظهار اميدواري كرده بود كه دستهاي خارجي به كلي از ايران كوتاه شود. پاسخ مزبور به هيچ وجه مقصود اصلي دولتيان را كه خواهان صدور حكم حليت استعمال تنباكو بودند تامين نكرد (اصفهاني كربلايي ص 150) و امتناع مردم از مصرف توتون و تنباكو همچنان ادامه يافت اغتشاشات جديتري نيز هر روز روي مي داد تا آنكه كمپاني توسط قوام الدوله) وزير امور خارجه به ناصرالدين شاه شكايت برد. دولت كه ميرزاي آشتياني را عامل ناآرامي مي پنداشت از او خواست تا به منبر برود و حلال بودن استعمال تنباكو را اعلام كند. اين درخواست نيز عملي نشد و پاسخ آشتياني همان بود كه پيشتر به امين السلطان گفته بود («اين كار اصلاح برنمي دارد بايد موقوف شود» رجوع كنيد به نامه هاي تاريخي ص 82). شاه براي پايان دادن به اوضاع نامساعد شدت عمل بيشتري نشان داد؛ از يك سو فرمان بازگشايي تمام قهوه خانه ها را صادر نمود و از سوي ديگر ميرزاي آشتياني را در انتخاب يكي از اين دو كار مختار كرد: كشيدن قليان يا خروج از دارالخلافه (تهران). آشتياني بي درنگ ترك تهران را بر مخالفت با حكم ميرزاي شيرازي ترجيح داد و آماده حركت شد (اعتمادالسلطنه 1357 ش ص 223 ـ224؛ عباس ميرزا قاجار ص 185 ـ186؛ اعظام قدسي ج 1 ص 43 ـ44)
در سوم جمادي الاخره 1309 مردم پس از آگاهي از تصميم ميرزاي آشتياني مبني بر خروج از دارالخلافه در منزل وي در محله سنگلج اجتماع كردند و از آنجا به سمت ميدان ارگ و كاخ گلستان رفتند. زنان پيشاپيش مردان خطاب به شاه فرياد مي زدند و نگراني خود را نسبت به بيرون كردن علما از شهر اعلام و تاكيد مي كردند كه دولت قصد دارد دين آنها را از بين ببرد تا فرنگيان بر مردم سلطه يابند. پيشروي مردم دربار را وحشت زده كرد و كوشش كامران ميرزا نايب السلطنه براي آرام كردن مردم حاصلي نداشت او به نيابت از شاه وعده مي داد كه «فرنگيها را بيرون مي كنيم» و از آن بالاتر دستخط شاه خطاب به وي بود: «امتياز داخله را كه برداشته بوديم حال امتياز از خارجه را هم برداشتيم و مردم مجبور در كشيدن قليان نيستند تا حكم از جناب ميرزاي شيرازي برسد» (اصفهاني كربلايي ص 168 به بعد؛ رجوع كنيد به فووريه ص 237 ـ239). بي نتيجه ماندن وعدها سبب شد كه محمدعلي خان معين نظام فرمان تيراندازي صادر كند در اين تيراندازي عده اي كشته شدند. گفتني است كه معين نظام ابتدا به فوج سربازان تبريزي دستور تيراندازي داد و چون آنان نافرماني كردند سربازان مخصوص نايب السلطنه معروف به «بي پدران» را مامور تيراندازي به مردم كرد (اصفهاني كربلايي) (ص 175).
به گزارش كاساگوفسكي (ص 189 ـ 190) فرمانده بريگاد قزاق در 1312 ـ 1321 1894 ـ 1903 فرماندهان روسي قزاق نيز به اشاره سفارت روس از فرمان ناصرالدين شاه مبني بر دفاع از شهر سر باز زدند. اين گزارش بويژه با توجه به اينكه كاساگوفسكي چهار سال بعد از واقعه به ايران آمد و مستقيما از موضوع مطلع نبود مورد مناقشه قرار گرفته است شاه عبدالله خان والي را نزد ميرزاي آشتياني فرستاد تا نظر وي را جويا شود و ميرزا اعلام كرد كه مقصود علما و مردم برداشتن انحصار از داخل و خارج و كوتاه كردن دست خارجي است و شاه كه پيشتر در يادداشتي براي امين السلطان از آشتياني با زشتي ياد كرده بود (رجوع كنيد به نامه هاي تاريخي ص 83) ناگزير دستخطي براي نايب السلطنه صادر نمود و لغو كامل امتياز را اعلام كرد ولي شورشيان آرام نگرفتند و عزل امين السلطان كه از نظر آنان حامي امتياز بود و لغو تمام قراردادهايي را كه با خارجيان منعقد شده بود خواستار شدند (اصفهاني كربلايي ص 172 ـ173؛ عباس ميرزا قاجار ص 186)
سرانجام شاه در پنجم جمادي الاخره 1309 براي اطمينان بيشتر در دستخطي به امين السلطان لغو كامل امتياز را اعلام كرد تا وي به آگاهي علما و مردم برساند. چند تن از علما جداگانه براي ميرزاي شيرازي تلگرام فرستادند اما وي براي حصول اطمينان از قطعي بودن تصميم دولت در نامه اي به ميرزاي آشتياني تصريح كرد: «چون تلگراف در اين وقت محل اعتماد نيست انتظار مي رود وي به خط خود تصريح كند كه اختصاص (انحصار تنباكو) بالكليه از داخله و خارجه به حسب واقع از ايران مرتفع و دست اجانب را از اين عمل بالمره قطع نموده اند». شاه براي جلب اعتماد مردم و علما به ارنستين (مدير كمپاني) دستور داد تا رسما اطلاعيه اي مبني بر لغو انحصار منتشر نمايد.
علما به صدق اعلانهاي دولت و فسخ امتياز اطمينان يافتند و براي پايان دادن به انتظار مردم و برقراري آرامش در جامعه در 25 جمادي الاخره 1309 به استناد تلگرام ميرزاي شيرازي به شيخ فضل الله نوري در مورد اجازه استعمال دخانيات در صورت الغاي امتياز پايان حكم تحريم را اعلام كردند. بعلاوه تلگرام دوم ميرزاي شيرازي به آشتياني نيز متضمن رفع تحريم بود وي از آشتياني خواست كه از «كيفيت لاجي» كه اولياي دولت «در اين باب متصدي مي شوند» اطلاع كافي به دست آورد تا «گرفتاري جديدي براي دين و دولت دست ندهد... و ديگر اجانب اميدي در مملكت ايران نداشته باشند» (اصفهاني كربلايي ص 182 ـ201؛ اعتمادالسلطنه 1350 ش ص 787؛ ناظم الاسلام كرماني ص 40 ـ41 44)
پس از لغو امتياز مجادلات زيادي در باب پرداخت غرامت درگرفت علما و برخي رجال دولت معتقد بودند كه غرامت را بايد كساني بدهند كه از كمپاني رشوه گرفته اند (فووريه ص 232 ـ233). در اين ميان امين السلطان و نايب السلطنه براي كتمان رشوه گيري خود به رئيس كمپاني اطمينان دادند كه اگر رشوه گيري آنها را بروز ندهد منافع وي را تامين كنند و مانع از خسارت او شوند. ارنستين مدعي بود كه امتياز را به مبلغ 000 60 ليره از تالبوت خريداري و مبلغ 000 440 ليره هم هزينه كرده است و دولت بايد تمامي اين مبلغ را بپردازد (عباس ميرزا قاجار ص 188 ـ189). ميزان خسارت پس از مذاكرات طولاني 000 500 ليره تعيين شد. روسها تمايل زيادي به پرداخت وام به دولت ايران داشتند ولي در پي مخالفت انگليسيها كه همچنان خواهان حفظ موقعيت خود بودند وزير مختار انگليس بدون اطلاع كمپاني قرارداد پرداخت وام از سوي بانك شاهنشاهي ايران را با دولت ايران منعقد كرد و بدين ترتيب بانك متعهد پرداخت مبلغ 000 500 ليره به كمپاني شد و دولت ايران بازپرداخت آن را طي چهل سال در چهل قسط با بهره 6 % برعهده گرفت طبق ماده پنجم قرارداد درآمد گمرك بنادر خليج فارس بوشهر بندرعباس بندرلنگه و شيراز به عنوان ضمان بازپرداخت اين وام تعيين شد (كاظم زاده ص 252 ـ253) و اولين وام ايران از دولت خارجي شكل گرفت.
به گفته مورگان شوستر (ص 19) تنها سودي كه از امتياز تنباكو عايد ايران شد 000 30 ليره خسارت سالانه از سود وام بود كه بر ذمه ملت نهاده شد. سيدجمال الدين اسدآبادي در نامه معروفش به نام «الحجه البالغه» (رجوع كنيد به جمال الدين اسدآبادي ص 83) نسبت به اين قرارداد وام هشدار داد و آن را «بدبختي ديگري» دانست كه شاه بر بدبختيهاي گذشته اش افزوده است در برابر برخي مورخان در مقام دفاع از واگذاري چنين امتيازي برآمده و آن را اقدامي مثبت از سوي شاه و اتابك براي جلب سرمايه هاي خارجي تلقي كرده و نهضت تحريم تنباكو را قيامي تحريك شده و كوركورانه خوانده اند (رجوع كنيد به صفائي ج 2 ص 67 ـ 68). با اينهمه بنا به تحليل نشريات انگليسي حاصل امتياز تنباكو انزجار ملت ايران از انگليس و خلل در اعتباري بود كه آنان از زمان سر جان ملكم در اين كشور كسب كرده بودند (سازمان اسناد ملي ايران سند ش 296000709 فيش ش 00010709)
نهضت تحريم تنباكو به سبب ويژگيهاي بارز آن محل توجه مورخان و وقايع نويسان و نمايندگان و ماموران خارجي مقيم ايران قرار گرفته و بسياري از جزئيات آن ثبت شده است محققان غيرايراني نيز در مطالعه تاريخ دو قرن اخير در ايران اين جنبش را از جهات گوناگون تحليل كرده اند. برخي از جنبه هاي اين نهضت نظير حضور زنان در صحنه مبارزه بويژه با انگيزه دفاع ديني و بيگانه ستيزي براي نخستين بار در تاريخ ايران به وقوع پيوست.
از همان ابتدا مقاومت آنان در برابر بيگانه و پذيرش فراخوان علما براي مقاومت به طور شايسته اي مشهود بود و در اعتراض مردم در سوم جمادي الاخره به حمايت از ميرزاي آشتياني نمود بيشتري يافت در اعتراضي كه پس از تبعيد فال اسيري در شيراز صورت گرفت و عده اي كشته شدند دو تن از كشتگان زن بودند. در تبريز نيز زني به نام زينب پاشا رهبري زنان را در اعتراض به امتياز تنباكو برعهده داشت (براي اطلاعات بيشتر رجوع كنيد به زنجاني. ص 100 به بعد؛ براون ص 51؛ طاهرزاده بهزاد ص 84). نكات ديگري كه بدان توجه شده بدين قرار است: همگاني بودن نهضت و اتحاد گروهها و اصناف مختلف از بازرگانان و متجددان و علما و ديگران در اجراي حكم تحريم و تبعيت از ميرزاي شيرازي كه در مقامات دولتي و دربار نيز تاثير گذاشت؛ امتناع سربازان از تيراندازي به سوي معترضان؛ وجود انگيزه قوي مذهبي در مقابله با استيلاي بيگانه و به تباهي كشيده شدن دين مردم؛ پيوند و همدلي علما در مواجهه با تهديدها و ترفندهاي دولتيان و تاكيد آنان بر ضرورت التزام به احكام دين و رعايت حكم مرجع تقليد.
(براي پاسخ «رئيس شيخيه كرمان» به پيروانش در باره اجراي حكم تحريم رجوع كنيد به ناظم الاسلام كرماني ج 1 ص 21؛ براي ساير موارد رجوع كنيد به اعظام قدسي ج 1 ص 43؛ كدي ص 1 82؛ عباس ميرزاقاجار ص 183 ـ184 187). از همه مهمتر آنكه نهضت تنباكو در تاريخ معاصر ايران نخستين حركت گسترده موفقيت آميز در برابر قدرت مطلق حكومت بود و پانزده سال بعد نهضت مشروطيت از آن نشئت گرفت.
منابع: فريدون آدميت انديشه ترقي و حكومت قانون عصر سپهسالار تهران 1356 ش؛ همو شورش بر امتيازنامه رژي: تحليل سياسي تهران 1360 ش؛ اسناد سياسي دوران قاجاريه تاليف ابراهيم صفائي تهران 1346 ش؛ حسين بن علي اصفهاني كربلايي تاريخ دخانيه يا تاريخ وقايع تحريم تنباكو چاپ رسول جعفريان قم 1377 ش؛ محمدحسن بن علي اعتمادالسلطنه خلسه مشهور به خواب نامه چاپ محمود كتيرائي تهران 1357 ش؛ همو روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه چاپ ايرج افشار تهران 1350 ش؛ حسن اعظام قدسي خاطرات من يا روشن شدن تاريخ صد ساله تهران 1349 ش؛ غلامحسين افضل الملك كراسه المعي نسخه خطي كتابخانه شماره 1 مجلس شوراي اسلامي ش 1516؛ حامد الگار دين و دولت در ايران: نقش عالمان در دوره قاجار ترجمه ابوالقاسم سري تهران 1369 ش؛ مهراب اميري زندگي سياسي اتابك اعظم تهران 1346 ش؛ امين؛ علي بن محمد امين الدوله خاطرات سياسي ميرزا علي خان امين الدوله چاپ حافظ فرمانفرمائيان (تهران) 1341 ش؛ ادوارد گرانويل براون انقلاب ايران ترجمه و حواشي احمد پژوه تهران 1338 ش؛ بريتانيا. وزارت امور خارجه. ترجمه گزيده اي از: اسناد وزارت خارجه انگليس در باره سيدجمال الدين اسدآبادي به كوشش هادي خسروشاهي تهران 1379 ش؛ ابراهيم تيموري تحريم تنباكو: اولين مقاومت منفي در ايران تهران 1361 ش؛ محمدرضا جلالي نائيني هند در يك نگاه تهران 1375 ش؛ جمال الدين اسدآبادي نامه ها و اسناد سياسي تاريخي تهيه تنظيم تحقيق و ترجمه هادي خسروشاهي تهران 1379 ش؛ فيليپ خوري حتي شرق نزديك در تاريخ: يك سرگذشت پنج هزار ساله ترجمه قمر آريان تهران 1350 ش؛ يحيي دولت آبادي حيات يحيي تهران 1362 ش؛ محمدرضا زنجاني تحريم تنباكو تهران 1333 ش؛ محمدعلي بن محمدرضا سياح خاطرات حاج سياح يا دوره خوف و وحشت چاپ حميد سياح و سيف الله گلگار تهران 1359 ش؛ ويليام مورگان شوستر اختناق ايران ترجمه ابوالحسن موسوي شوشتري تهران 1351 ش؛ ابراهيم صفائي رهبران مشروطه ج 2 تهران 1363 ش؛ كريم طاهرزاده بهزاد قيام آذربايجان در انقلاب مشروطيت ايران تهران 1334 ش؛ عباس ميرزا قاجار (ملك آرا) شرح حال عباس ميرزا ملك آرا: برادر ناصرالدين شاه چاپ عبدالحسين نوائي تهران 1361 ش؛ ژوانس فووريه سه سال در دربار ايران.
ترجمه عباس اقبال آشتياني تهران 1363 ش؛ ولاديمير آندري يويچ كاساگوفسكي خاطرات كلنل كاساكوفسكي ترجمه عباسقلي جلي تهران 1355 ش؛ فيروز كاظم زاده روس و انگليس در ايران 1864 ـ1914 پژوهشي در باره امپرياليسم ترجمه منوچهر اميري تهران 1354 ش؛ نيكي كدي تحريم تنباكو در ايران ترجمه شاهرخ قائم مقامي تهران 1356 ش؛ جرج ناتانيل كرزن ايران و مسئله ايران ترجمه علي جواهركلام تهران 1347 ش؛ احمد كسروي تاريخ مشروطه ايران تهران 1363 ش؛ محمد گلبن «چند سند در باره سيدجمال الدين» در يادنامه علا مه اميني: مجموعه مقالات تحقيقي به اهتمام جعفر شهيدي و محمدرضا حكيمي تهران 1361 ش آن كاترين سواين لمتون ايران عصر قاجار ترجمه سيمين فصيحي تهران 1375 ش؛ ذبيح الله محلاتي مآثر الكبرا في تاريخ السامرا نجف 1368؛ عبدالله مستوفي شرح زندگاني من يا تاريخ اجتماعي واداري دوره قاجاريه تهران 1360 ش؛ دوستعلي معيرالممالك يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه تهران 1362 ش؛ هما ناطق بازرگانان در داد و ستد با بانك شاهي و رژي تنباكو تهران 1373 ش؛ ناظم الاسلام كرماني تاريخ بيداري ايرانيان چاپ علي اكبر سعيدي سيرجاني تهران 1362 ش؛ نامه تاريخي تاليف و تحقيق از ابراهيم صفائي (بي جا 1348 ش)؛ محمد نهاونديان پيكار پيروز تنباكو تهران 1357 ش.
به ادعاي معيرالممالك نوه ناصرالدين شاه صدور حكم از جانب ميرزا به پيشنهاد شخص ناصرالدين شاه بود كه از سر استيصال و براي رد تقاضاي روسيه نسبت به اخذ امتيازي مشابه در قبال امتياز دخانيات صورت گرفت اين ادعا هيچگونه شاهد و قرينه تاريخي ندارد و با توجه به مجموعه مذاكرات شاه و دولتيان و علما خلاف واقع مي نمايد.
آخرين اقدام دولت براي خنثي كردن حكم تشكيل جلسه اي با حضور دولتيان و علما كه شماري از آنان از جمله ميرزاحسن آشتياني و شيخ هادي نجم آبادي در آن شركت نكردند در منزل نايب السلطنه براي گرفتن حكم حليت استعمال تنباكو بود كه با پاسخ صريح حاضران به شكست انجاميد.
سرانجام شاه براي اطمينان بيشتر در دستخطي به امين السلطان لغو كامل امتياز را اعلام كرد تا وي به آگاهي علما و مردم برساند. چند تن از علما جداگانه براي ميرزاي شيرازي تلگرام فرستادند اما وي براي حصول اطمينان از قطعي بودن تصميم دولت در نامه اي به ميرزاي آشتياني تصريح كرد: «چون تلگراف در اين وقت محل اعتماد نيست انتظار مي رود وي به خط خود تصريح كند كه اختصاص (انحصار تنباكو) بالكليه از داخله و خارجه به حسب واقع از ايران مرتفع و دست اجانب را از اين عمل بالمره قطع نموده اند». شاه براي جلب اعتماد مردم و علما به ارنستين (مدير كمپاني) دستور داد تا رسما اطلاعيه اي مبني بر لغو انحصار منتشر نمايد.
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط