مصدق و ملی شدن نفت - قسمت دوم

اصول و شرایط ملی شدن نفت ایران آنگونه که به موجب قانون مقرر گردید بشرح زیر بود: 1. تصدیق و قبول اصل ملی شدن نفت و حاکم بودن آن بر کلیه شئون صنعت نفت ایران.
يکشنبه، 12 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مصدق و ملی شدن نفت - قسمت دوم
  مصدق و ملی شدن نفت - قسمت دوم
مصدق و ملی شدن نفت - قسمت دوم
نويسنده:محمد یوسفی

اصول و شرایط ملی شدن نفت ایران آنگونه که به موجب قانون مقرر گردید بشرح زیر بود:

1. تصدیق و قبول اصل ملی شدن نفت و حاکم بودن آن بر کلیه شئون صنعت نفت ایران.
2. قرار گرفتن همه عملیات صنعت نفت در دست دولت ایران با پیش بینی تشکیل شرکت ملی نفت ایران و به سازمان واگذار نشود.
3. مجاز بون استفاده از کارشناسان خارجی به شرط اجرای ترتیباتی برای گماشتن تدریجی ایرانیان بجای آنها.
4. فروش نفت به مشتریان شرکت سابق به مقادیری که قبلاً مورد معامله بوده با این شرط که مشتریان نسبت به مقادیر زاید بر آن تساوی شرایط حق تقدم خواهند داشت.
5. تعلق کلیه درآمد نفت و فرآورده های نفتی به دولت ایران با این تفاهم، که تحویل گیرنده نفت ایران هیچگونه انتفاعی جز تحت عنوان معامله خرید نخواهد داشت.
6. رسیدگی به دعاوی و مطالبات حقه شرکت سابق و دعاوی و مطالبات متقابل دولت ایران با پیش بینی تودیع 35 درصد از عایدات خالص نفت به منظور پرداخت غرامت به شرکت سابق.

در دوران حکومت دکتر مصدق در مراحل مختلف پیشنهادات مشروحه زیر به ترتیب به دولت ایران تسلیم گردید:

1. پیشنهاد میسیون جکسون (Jeckcon) عضو هیئت مدیره شرکت نفت انگلیس و ایران این پیشنهاد در هیچ قسمت با شرایط و اصول ششگانه مذکور در بالا منطبق نبود. اصل ملی شدن را فقط به شکل مشروط تصدیق می کرد و برای ایران استقلال در اداره صنعت نفت خود و انجام معاملات فروش و استفاده از درآمد نفت جز براساس رژیم تسهیم منافع برمبنای پنجاه پنجاه قائل نمی گردید.
2. پیشنهاد میسیون هاریمن (Harriman) فرستاده مخصوص رئیس جمهور آمریکا در نقش میانجی در این پیشنهاد فقط اصل ملی شدن نفت را بدون قید و شرط می پذیرفت ولی در سایر شرایط مشابه پیشنهاد جکسون بود.
3. پیشنهاد میسیون استوکز (stokes) وزیر کابینه انگلیس شرط یا اصل ملی شدن را تصدیق می کرد، از مضمون شرط سوم استقبال می نمود: نسبت به شرط ها یعنی صادرات و فروش نفت و شرط 6 موضوع غرامت وارد تفضیل نمی شد و آنچه اظهار می داشت، با مقررات قانون منافات نداشت ولی هیچ یک از شرایط اساسی 2، یعنی اداره کامل و کنترل مطلق عملیات بدست ایران و 5 درمورد تعلق کلیه درآمد نفت به دولت ایران را تأمین نمی نمود.
4. پیشنهاد بانک جهانی: در این پیشنهاد بانک جهانی اصولاً فقط به عنوان واسطه بی طرف و موقت وارد عمل می شد و مداخله اش بدین منظور بود که طی مدت دو سال یا بیشتر نفت ایران را به نحوی به جریان بیندازد تا طرفین اختلافاتشان را رفع کنند اصل ملی شدن می پذیرفت و پیشنهاد می کرد که اداره عملیات نفتی موقتاً به یک سازمان بین المللی که از طرف بانک تعیین می شد. واگذار گردد و تسهیم منافع بر مبنای پنجاه پنجاه تعیین نگردد ولی اختیار صادرات و فروش نفت در دست شرکت سابق باقی بماند.
5. اولین پیشنهاد مشترک چرچیل- ترومن: این طرح بیش از چهار پیشنهاد قبلی به تأمین اصول و شرایط قانون ملی شدن نزدیک می شد شرط اول یعنی اصل ملی شدن را تصدیق می کرد. درباره شروط 2و 3 یعنی واگذاری اداره عملیات بدست ایران و گماشتن تدریجی ایرانیان بجای کارشناسان خارجی تلویحاً موافقت داشت، نسبت به مشروط 4 و 5 درمورد فروش نفت و تسهیم درآمد و منافع، کلیاتی ذکر خسارت و عدم النفع شرکت سابق برای دولت ایران ایجاد نگرانی می نمود.
6. دومین پیشنهاد مشترک چریل- ترومن: این پیشنهاد با مقررات قانون ملی شدن نفت منطبق و بدون تردید بهترین پیشنهادی بود که به دولت ایران تسلیم گردید. شروط 1، 2، 3 یعنی اصل ملی شدن و واگذاری اداره کامل عملیات نفتی به دولت ایران و استفاده از کارشناس خارجی به شرط جایگزینی تدریجی آنان توسط ایرانیان را بدون هیچ قید و شرطی پذیرفت. درباره شرط ها یعنی صادرات و فروش نفت ترتیبی پیشنهاد می نمود که براساس آن یک کنسرسیوم بین المللی متشکل از تعدادی شرکت های نفتی جهان آزاد که در آن شرکت سابق نیز عضویت داشته باشند، با شرکت ملی نفت ایران قرارداد درازمدت خرید مقادیر عمده نفت ایران منعقد نماید و بخصوص این حق را برای ایران قائل می شد که مقادیر تولید مازاد بر فروش به کنسرسیوم مزبور را مستقیماً در بازارهای جهان به فروش رساند. درمورد شرط 6 یعنی رسیدگی به دعاوی و مطالبات طرفین پیشنهاد شده بود مسئله تعیین غرامت به دیوان داوری بین المللی لاهه واگذار گردد که بر مبنای ضوابط و شرایطی که دولت انگلیس درمورد ملی کردن صنایع زغال سنگ آن کشور عمل نموده بود. به دعاوی ایران و شرکت سابق نفت انگلیسی و ایران رسیدگی و اتخاذ تصمیم نماید. ضمناً برای رفع مضیقه مالی ایران پرداخت کمک مالی اولیه از طرف دولت آمریکا به میزان یکصد میلیون دلار که به تدریج از طریق خرید نفت مستهلک گردد، در این پیشنهاد منظور شده بود. نسبت به شرط 5 یعنی موضوع درآمد و تسهیم منافع فروش اصولاً معلوم بود که تحت شرایط آن زمان استفاده ایران از تمام درآمد فروش بر مبنای بهای رسمی بازار غیرممکن بود زیرا ایران مجبور بود نفت خود را یا با وساطت شرکت های بزرگ بین المللی که صاحب کلیه وسائل پالایش و حمل و نقل و توزیع بودند، به فروش رساند که در آن صورت طبق شرایط معمول در سایر کشورهای تولیدکننده تنضیف درآمد فروش با آنها لازم می آمد، یا با زحمات زیاد مستقیماً به بازارهای جهانی برساند که در آن صورت اعطای تخفیف های عمده به خریداران لازم می گردید. کما اینکه معاملات محدودی که شرکت ملی نفت با خریداران ژاپنی و ایتالیائی انجام داد همگی متضمن اعطاء تخفیف به میزان پنجاه درصد از بهای رسمی بازار بود که با روش اول تفاوتی نداشت. دولت ایران درمورد پیشنهادهای ممالک اروپایی شرقی به علت ملاحظه از دولت آمریکا و احتیاج به پشتیبانی از طرف آن دولت اصولاً قصد جدی به انجام معامله با آنها نداشت ولی در عین حال هم برای نرنجاندن آن دولت ها و هم برای تهدید آمریکا ظاهر را حفظ می کرد. از مجموع بیش از دویست پیشنهاد که از طرف دولت های بعضی ممالک اروپایی شرقی مانند لهستان و چکسلواکی و مجارستان و غیره رسیده بود حتی یکی هم عملی نگردید و دولت ایران نسبت به پیشنهادها دست به دست می کرد.
7. اصلاحیه دومین پیشنهاد مشترک چرچیل- ترومن روزولت
دولت در این اصلاحیه که در فوریه سال 1953 توسط لویی هندرسن سفیر آمریکا در تهران به دکتر مصدق ارائه شد و آخرین پیشنهاد تسلیمی به دولت ایران در دوران حکومت مصدق بود، کلیه اصول و شرایط مندرج در پیشنهاد مشترک دوم بجا باقی مانده و اضافه شده بود که از نظر ایجاد تسهیلات بیشتر مالی برای دولت ایران درمورد تسویه حساب غرامت که از طرف دیوان داوری بین المللی لاهه تعیین خواهد شد، پرداخت غرامت در هر سال از بیست و پنج درصد درآمد خالص فروش نفت بیشتر نگردد و این کاملاً با رویه پیش بینی شده در اصل ششم قانون ملی شدن نفت مطابقت داشت. این مطالب برگرفته از پایگاه اینترنتی Google است www.google.com
نامه آیت الله نواب صفوی در زندان قصر به مصدق: مصدق مکرر نشان داده بود که پس از رسیدن به هدف، فوراً پاداش و مزد آنانی را که به او کمک کرده اند کف دستشان خواهد گذاشت بعنوان مثال عملکرد با فدائیان اسلام که درست یک ماه پس از تشکیل اولین دولت او تعداد بیشماری از آنان با همراهی نواب صفوی دستگیر شدند. مصدق نواب صفوی را بعنوان افراطی به همراهی تعداد بیشماری از فدائیان اسلام دستگیر و زندانی کرد و در همان زمان مأمورین بدستور دکتر فاطمی داخل زندان ریخته و فدائیان اسلام را لت و پار کردند این بود پاداش آن گلوله ای که خلیل طهماسبی بر مغز رزم آراء فرود آورد و در واقع پاداشی بود فوری به یاری فدائیان اسلام برای روی کار آمدن دولت وی. در اینجا بسیار بجاست که یکبار دیگر مطلب مدرس را برای شناخت دقیق مصدق السلطنه بازگو کنیم ولی نامه نواب به مصدق را می نویسم. که تا در تاریخ 30 ساله معاصر یک آدم حسابی پیدا نمی کنید که از مصدق دفاع کرده باشد غیر از فراماسونها و نیروهای وابسته C.L.A و یا عناصر بی اطلاع از تاریخ هیچ کس از او دفاع نکرده است این نامه را نواب در 31 مرداد 30 یعنی یکماه بعد از تشکیل اولین دولت دکتر مصدق که با گلوله فدائیان اسلام بر سر کار آمده می نویسد:
هوالعزیز
»تو ای مصدق کاذب بیش از پیش چهره کریه باطن خود را به دنیا و مسلمانان نشان دادی درهای خدا را بروی مردم بستی و از اجتماع مسلمانان با سر نیزه جلوگیری کرده و عده ای از علمای عالیقدر و مسلمانان محترم را بازداشت نمودی و تمام دعاوی خود را (دعاوی قبل از نخست وزیری) مبنی بر آزادیخواهی تکذیب کردی کریه ترین چهره های ظلم و جنایت را نشان دادی و گویا ندانستی که نجات مسلمانان بنابر حفظ مصالح و نوامیس اسلام بوده و اجرای احکام مقدس و تعالیم عالیه اسلام حتمی است و اجازه کوچکترین تجاوزی به نفت ایران به هیچ بیگانه ای داده نخواهد شد. (بدلیل اینکه برای او روشن شده است که مبارزه آنها (مصدق) برای گرفتن نفت از شرکت نفت سابق و خلع ید از انگلیسها بدلیل دلسوزی برای ملت ایران نبوده بلکه نفت را از انگلیسها بگیرند و در اختیار آمریکائیها قرار دهند) و بجز برکنار شدن یا کوتاه شدن دست بیگانگان از نفت ایران و خلع ید قطعی چاره ای نخواهی داشت (یعنی تو میخواهی کار دیگری بکنی) و ادامه این حرکات و توقیف مسلمانان محترم پرونده ظلم و جنایتت را تکمیل خواهد کرد» کسی نیست که دلیل این اعمال را سؤال کند و بگوید، آقای مصدق، اگر رزم آراء، کودتا کرده بود که اصلاً امکانی باقی نمی ماند که شما به دیوان لاهه و شورای امنیت و غیره رفته و صاحب ادعا شوید. دیوار ارعاب را آنها شکستند و شما آقای دکتر با رساله دکترای قلابی براحتی وارد میدان شدید و محیط آماده را از آن خود نمودید (در 20/2/31 اکثر روزنامه های صبح متن خبر مربوط به قلابی بودن رساله دکتر مصدق را از روزنامه کوریو که در روز 19/2/31 یعنی در اوج قدرت مصدق به ایران رسیده بود کلیشه نموده و آن را ترجمه کردند.)
«مطلب برگرفته از کتاب مصدق از حمایت تا خیانت- سخنرانی معلم شهید دکتر عبدالحمید دیالم است صفحات 20-21-22 پاورقی»
لایحه گس- گلشائیان (لایحه الحاقی نفت جنوب) و نخست وزیری مصدق: اولین کسی که مسئله ملی شدن نفت را در خارج از محیط مجلس و در سطح عموم بر مبنای اصل وجود در تفکر اسلامی- شیعی (که انفال باید برای عموم مردم مصرف شود و به همین دلیل باید در اختیار ولی امر باشد و نمی توان از آن بهره برداری فردی و گروهی نمود.) مطرح کرد آیت الله کاشانی بود. مشاهده می کنید که افتخار طرح آن برای اولین بار هم متعلق به آقایان نبوده. پس از آن برای اولین بار در مجلس پانزدهم بوسیله غلامحسین رحیمیان بطور ضمنی و یکبار هم بوسیله عباس اسکندری مطرح می شود ولی در هیچکدام از این دو مورد جنبه جدی نداشته تا آنکه بوسیله حائری زاده در کمیسیون نفت طرح شدو بصورت یک ماده واحده تنظیم و ابتدا به امضای هشت نفر رسید بعدها 3 نفر دیگر نیز آنرا امضاء کردند. اما از آنجا که برای طرح در مجلس احتیاج به پانزده امضاء داشت بصورت معلق ماند. از طرحی در اواخر دوره پانزدهم دولت لایحه گس- گلشائیان (لایحه الحاقی نفت جنوب) را به مجلس آورده و در حالی که همه زمینه ها برای تصویب آن مهیا به نظر می رسید مکی نماینده اقلیت مجلس با استفاده از ماده آئین نامه که نطق در باب قراردادها را نامحدود میدانست بعنوان مخالف آنقدر صحبت کرد تا دوره پانزدهم به اتمام رسید. بدین صورت از تصویب قرارداد مذکور جلوگیری شد. دولت در دوره بعد لایحه را مجدداً به مجلس میاورد ولی این بار متوجه می شود که تصویب لایحه الحاقی نفت در داخل مجلس امکان ندارد. تنها راه حل را کودتا می بیند. بوسیله کی؟ رزم آراء بهترین عنصری که می توانست در شکستن این بن بست به آنها کمک نموده و نفت را در اختیار انگلیس قرار دهد بر این اساس رزم آراء بعنوان نخست وزیر آماده ورود به صحنه می شود، خوب، چه قدر می تواند در مقابل رزم آراء بایستد؟ تنها عنصری که در مخالفت با کودتای در شرف تکوین وارد عمل میشود باز یک روحانی است، نواب صفوی که خلیل طهماسبی از فدائیان اسلام با رهبری او و حمایت آیت الله کاشانی وارد میدان میشود و گلوله را بر فرق رزم آراء می زند و فریاد بر میآورد الله اکبر تمام برنامه هایی که آنها ریخته اند از هم پاشیده می شود، بطور کلی از تصویب لایحه گس- گلشائیان صرف نظر می کنند و فوراً علاء را سر کار می آورند. بیش از یک ماه و چند روز از نخست وزیری او نگذشته که نواب صفوی به او می نویسد که هرچه زودتر کنار رود والا به سرنوشت رزم آراء دچار خواهد شد، علاء استعفاء می کند و بلافاصله در مجلس شانزدهم به مصدق پیشنهاد نخست وزیری میشود. چه کسی پیشنهاد می کند؟! جمال امامی آقای مصدق در اردیبهشت 30 به پیشنهاد جمال امامی نخست وزیر می شود و به محض روی کار آمدن بسیاری از فراماسونری ها را در داخل دو نقش جا می دهد. مسئله آنقدر جدی است که سر و صدای نمایندگان بلند می شود. ناهمگونی موجود در اولین دولتی که مصدق بر سر کار آورد باعث شد که افرادی مثل عبدالقدیر آزاد، عمیدی نوری و دیگران پس از سر و صدای زیادی در این باب که چرا مصدق بدون مشورت این کار را کرده از جبهه ملی جدا شده و همین مسئله به مرور زمینه پراکندگی و شکاف و اضمحلال جبهه ملی اول را فراهم می آورد. برگرفته از کتاب مصدق از حمایت تا خیانت صفحات 12-13-16
ترس از افشای ماهیت سرمایه داری: «هنرگریدی» سفیر سابق آمریکا در تهران عقیده داشت انگلیس با طرح مسأله اختلاف نفت در شورای امنیت سازمان ملل متحد مرتکب اشتباه عظیمی شده است. به نظر او «شورای امنیت تریبون بسیار مناسبی در اختیار مصدق می گذاشت که از آن طریق به تمام جهانیان بگوید چگونه کمپانی نفت آنها (انگلیس ها) مردم ایران را دچار خفقان کرده و بتواند این مسأله را در معرض دید عام بگذارد که سرمایه داری غرب مایل است کشورهای توسعه نیافته را در هرکجای جهان باشند زیرسلطه خود درآورده و یا حتی آنها را کاملاً نابود کنند.» مطلب برگرفته از کتاب نهضت ملی شدن صنعت نفت (از گروه تاریخ معاصر مؤسسه فرهنگی بزرگ اندیشه) (ناشر: جهان کتاب) صفحات 35 و 36
مصدق در حال بوسیدن دست ثریا: بعد از بخش عکس دستبوسی مصدق عناصر جبهه ملی و دفتر هماهنگی دست به تبلیغات وسیعی زدند تا در اذهان عمومی این عکس را از اعتبار بیاندازند و اینطور تبلیغ کردند که این عکس مونتاژ است غافل از اینکهه مسئله از این گذشته که بتوان با چنین شایعاتی آن را محو کرد عکس موردنظر در زمان خود مصدق در روزنامه های همان دوره چاپ گردید روزنامه تهران مصور هم آن را چاپ کرد و به دلیل آنکه این مسئله برای آقای مصدق کار غلطی بنظر نمی آید به هیچ وجه درصدد رد آن برنیامد (خوب دقت کنید) عکس در زمان خود او هم چاپ شده است. برگرفته از کتاب مصدق از حمایت تا خیانت صفحه 33 (پرسش و پاسخ)
و رد آن مانند این است که یک کس بگوید عکس آقای بنی صدر که در روزنامه کیهان چاپ شد و ایشان را در حال دست دادن با آن زن آمریکائی نشان می داد مونتاژ بوده خوب این در زمان خود ایشان چاپ شده و هیچگونه اعتراضی هم از طرف ایشان صورت نگرفته است.

منابع استفاده شده در این تحقیق:

1- کتابه چهره حقیقی مصدق السلطنه مؤلف: شهید معلم دکتر سید حسن آیت
2- مصدق از حمایت تا خیانت کتاب سخنرانی معلم شهید دکتر عبدالحمید دیالم
3- نهضت ملی شدن نفت نشر جهان کتاب گروه پژوهش گروه تاریخ معاصر مؤسسه فرهنگی بزرگ اندیشه
4- پایگاه اینترنتی گوگل آدرس: ملی شدن صنعت نفت www.google.com





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط