اثبات ولایت فقیه از طریق "برهان خلف"
نويسنده: احمد جهان بزرگی
در دوران امامصادق(ع) عمربن حنظله مطلبى را باعث شد كه به گونهاى به برنامهاىبراى گسترش نظریه ولایت فقیه تبدیل گردید. به طوریکه پاسخ به ابن حنظله نكاتىچند را آشكار ساخت: 1- ولایت فقهاء نه تنها در فتوى وجود دارد كه حداقل به مسائلى نیز كهبا اداره جامعه و قضاوت نیز مربوط مىشود سر و كار پیدا مىكند. 2- نظام ولایت فقیه نظامى است كه مشروعیتخود را از امام معصوم(ع)مىگیرد و در واقع منصوب یا مقرر از جانب امام معصوم(ع) است. 3- مردم حق مراجعه به غیر فقیه در مسائل قضایى و سیاسى را ندارند وبایستى به فقهاء روى آورده و در مسائل سیاسى اجتماعى آنها را براىتصدى انتخاب نمایند.
بنابراین عدهاى از فقهاء و محدثین از مقبوله عمر بن حنظله و امثالآن ولایت مطلقه (ولایت عامه یا ولایت همه جانبه) استنباط مىكنند كهخالى از وجه نیست زیرا كسى كه صاحب حكم باشد بسیارى از مسائلاجتماعى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى تحت نظر وى قرار مىگیرد.اگر چه عدهاى از این حدیثبه خصوص، ولایت در فصل خصومت را استنباطمىكنند كه ما در زیر نشان مىدهیم كه امامان مكتب جعفرى(ع) ولایتفقهاء را در همه زمینهها معتقد بودهاند. اگر چه به روایت مذكور تمسك ننماییم. اما مقبوله: عمربن حنظله كه شهید ثانى و علامه مامقانى او را مردىجلیلالقدر و كثیرالروایة و مورد اطمینان دانستهاند مىگوید: از امامصادق(ع) پرسیدم اگر دو نفر از شیعیان در مورد قرض و میراثى اختلافپیدا كردند و به سلطان یا قاضى وقت مراجعه مىكنند آیا این رجوع بهآنها حلال است. امام فرمود: كسى كه قضاوت خود را به آنها ارجاع دهنددر مسئله حقى باشد و یا در مسئله باطل، به درستى كه به «طاغوت»مراجعه نموده است. و آنچه را كه آنها براى او قضاوت نمودهاند بهدرستى كه اگر بگیرد به طور حرام گرفته است اگر چه آن را كه مىگیرد حقثابت او باشد: زیرا آن را به حكم طاغوت یعنى كسى كه خداوند دستورداده است كه از او رویگردان باشد گرفته است. زیرا خداوند مىفرماید:«تصمیم مىگیرند كه قضاوت خود را به نزد طاغوت ببرند در صورتى كهدستور دارند كه از طاغوت رویگردان باشند». ابن حنظله مىگوید: پرسیدم: پس چه كند؟ حضرت فرمود: تحقیق كنند و ببینند چه كسى از شما،حدیث ما را روایت مىكند و در حلال و حرام ما مطالعه مىكند و احكام مارا مىشناسد پس باید به حكم او راضى شوند به درستى كه من او را برشما حاكم قرار دادم. پس اگر بنا بر دستورات ما، براى شما حكمى صادركرد و افرادى از او نپذیرفتند بدانند كه حكم خدا را تضعیف نموده وما را رد نمودهاند. پس كسى كه ما را رد مىكند مثل این است كه خدا رارد كرده است كه این در حد شرك سبتبه خداوند است.
اجراى عدالت و تنفیذ احكام الهى و دوام و پایدارى دستورات اسلاممستلزم اجراى حدود و قوانین كیفرى و مجازات مجرمین است. اسلام دربسیارى از موارد اقامه حدود الهى را به عموم مردم دستور داده استاما مسئولیت تنفیذ احكام الهى و حدود كیفرى و مجازات مجرمین را جزاز مطلعین به حدود الهى نمىخواهد.
فصل خصومت و رسیدگى به تظلمات و شكایات و صدور حكمبراى حل و فصل دعاوى از اهداف كلى و اصیل دعوت انبیاء و از خصائصامامت است.
منبع: کتاب نقد
/خ
بنابراین عدهاى از فقهاء و محدثین از مقبوله عمر بن حنظله و امثالآن ولایت مطلقه (ولایت عامه یا ولایت همه جانبه) استنباط مىكنند كهخالى از وجه نیست زیرا كسى كه صاحب حكم باشد بسیارى از مسائلاجتماعى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى تحت نظر وى قرار مىگیرد.اگر چه عدهاى از این حدیثبه خصوص، ولایت در فصل خصومت را استنباطمىكنند كه ما در زیر نشان مىدهیم كه امامان مكتب جعفرى(ع) ولایتفقهاء را در همه زمینهها معتقد بودهاند. اگر چه به روایت مذكور تمسك ننماییم. اما مقبوله: عمربن حنظله كه شهید ثانى و علامه مامقانى او را مردىجلیلالقدر و كثیرالروایة و مورد اطمینان دانستهاند مىگوید: از امامصادق(ع) پرسیدم اگر دو نفر از شیعیان در مورد قرض و میراثى اختلافپیدا كردند و به سلطان یا قاضى وقت مراجعه مىكنند آیا این رجوع بهآنها حلال است. امام فرمود: كسى كه قضاوت خود را به آنها ارجاع دهنددر مسئله حقى باشد و یا در مسئله باطل، به درستى كه به «طاغوت»مراجعه نموده است. و آنچه را كه آنها براى او قضاوت نمودهاند بهدرستى كه اگر بگیرد به طور حرام گرفته است اگر چه آن را كه مىگیرد حقثابت او باشد: زیرا آن را به حكم طاغوت یعنى كسى كه خداوند دستورداده است كه از او رویگردان باشد گرفته است. زیرا خداوند مىفرماید:«تصمیم مىگیرند كه قضاوت خود را به نزد طاغوت ببرند در صورتى كهدستور دارند كه از طاغوت رویگردان باشند». ابن حنظله مىگوید: پرسیدم: پس چه كند؟ حضرت فرمود: تحقیق كنند و ببینند چه كسى از شما،حدیث ما را روایت مىكند و در حلال و حرام ما مطالعه مىكند و احكام مارا مىشناسد پس باید به حكم او راضى شوند به درستى كه من او را برشما حاكم قرار دادم. پس اگر بنا بر دستورات ما، براى شما حكمى صادركرد و افرادى از او نپذیرفتند بدانند كه حكم خدا را تضعیف نموده وما را رد نمودهاند. پس كسى كه ما را رد مىكند مثل این است كه خدا رارد كرده است كه این در حد شرك سبتبه خداوند است.
اجراى عدالت و تنفیذ احكام الهى و دوام و پایدارى دستورات اسلاممستلزم اجراى حدود و قوانین كیفرى و مجازات مجرمین است. اسلام دربسیارى از موارد اقامه حدود الهى را به عموم مردم دستور داده استاما مسئولیت تنفیذ احكام الهى و حدود كیفرى و مجازات مجرمین را جزاز مطلعین به حدود الهى نمىخواهد.
اثبات ولایت فقیه از طریق "برهان خلف"
1- وجوب ولایتپذیرى:
2- ولایت در فتوى:
3- ولایت در قضاء:
4- ولایت در اجراى حدود:
5- ولایت تصرف (در امور مربوط به جان و مال مردم):
فصل خصومت و رسیدگى به تظلمات و شكایات و صدور حكمبراى حل و فصل دعاوى از اهداف كلى و اصیل دعوت انبیاء و از خصائصامامت است.
6- ولایت زعامت (رهبرى سیاسى):
7- ولایت در امور حسبیه:
منبع: کتاب نقد
/خ