روایت تاریخ یا تحریف واقعیت؟

روز جمعه 28 مرداد 1384 فیلمی با عنوان کاخ تنهایی از تلویزیون پخش شد که مربوط به حوادث کودتای 28مرداد32 بود. این فیلم در روایت خود از این حادثه مهم تاریخ معاصر ایران به تحریف بسیاری از حقایق تاریخی پرداخته...
پنجشنبه، 24 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روایت تاریخ یا تحریف واقعیت؟
روایت تاریخ یا تحریف واقعیت؟
روایت تاریخ یا تحریف واقعیت؟

نويسنده:محسن جلالی




روز جمعه 28 مرداد 1384 فیلمی با عنوان کاخ تنهایی از تلویزیون پخش شد که مربوط به حوادث کودتای 28مرداد32 بود. این فیلم در روایت خود از این حادثه مهم تاریخ معاصر ایران به تحریف بسیاری از حقایق تاریخی پرداخته بود. این مقاله جدای از ضعف ساختاری این روایت، به نقد این تحریفات می پردازد.
با اینكه ده روز از پخش فیلم كاخ تنهایی ـ روایت داستانی كودتای 28 مرداد ـ می‌گذرد ولی چند انگیزه باعث نوشتن این سطور شد: اول اینكه، بر خلاف تصور بنده كه حدس می‌زدم روایت این فیلم، واكنش زیادی را بخصوص به خاطر كم لطفی‌های مشهود روایتگر داستان به آیت‌الله كاشانی برانگیزد، برعكس، دیدم كه در روزنامه الكترونیكی روز مقاله‌ای به قلم آقای محمد سیف‌زاده در مورد فیلم و علیه آیت‌الله به رشته تحریر درآمد. نكته دوم این بودكه فكر می‌كرد نام پژوهشگر ارزنده، جناب آقای عبدالله شهبازی، فقط به عنوان مشاوری كه ایده كلی را داده‌اند آمده و روایتگر داستان فرد دیگری بوده است؛ بنابراین خیلی از انتقادات را به ایشان وارد نمی‌دانستم. ولی چند روز قبل متوجه شدم ایشان در سایت شخصی خود به دفاع از كلیت فیلم و روایت آن پرداختند و نكته سوم و از همه جالب‌تر اینكه دیروز طی ملاقاتی كه با آقای ایرج امینی (پسر علی امینی) داشتم در همین خصوص صحبت شد. ایشان از قول شاپور ریپورتر نقل می‌كرد كه وی گفته بوده خودم نمی‌دانستم اینقدر در تاریخ ایران نقش كلیدی داشته‌ام.
به هر روی چند نكته به نظر می‌رسید كه در این موضوع ناگفته مانده است كه فهرست وار به آنها می‌پردازم:
به لحاظ ساختاری و جنبه‌های سینمایی، این فیلم، ضعف‌های مشهودی داشت كه به بحث ما بر‌نمی‌گردد؛ ولی داستان هم از عیوب سطحی خالی نبود كه از آن جمله: تصنعی و یا به عبارت بهتر مبتذل بودن بعضی خلقیات و روابط افراد در فیلم مانند روابط ملكه مادر و ثریا، رابطه شعبان جعفری و نیز شاپور ریپورتر با شاه و هم چنین اغراق در قهرمانی حسین فاطمی با مسخرگی شعبان جعفری و یا ابله بودن شاه و یا اقتدار مصدق كه هر كدام بحث‌های فراوان می‌طلبد. اگرچه باز هم بنده این مسایل را كمتر مرتبط به خط اصلی فیلم و کم ارتباط با جناب شهبازی می‌دانم. اما این فیلم به لحاظ روایت اصلی كودتا حاوی نكاتی است كه به طور خلاصه عنوان می‌شود.
به جز جناب آقای عبدالله شهبازی هیچ كس دیگری تاكنون اینگونه به نقش اغراق آمیز شاپور ریپورتر در كودتا نپرداخته است؛ چرا كه به هیچ عنوان این نقش را نمی‌توان بر اساس اسناد موجود ثابت كرد. ایشان می‌خواهد القا كند كه اساسا سلسله پهلوی را اردشیر ریپورتر و فرزندش شاپور ریپورتر برپا و حفظ كردند كه این قطعا ادعایی گزاف و دور از واقعیت است. همین برجسته كردن نقش شاپور ریپورتر باعث می‌شود روایتگر داستان برای اقناع بیننده مجبور شود بقیه نقش‌ها را تضعیف كند؛ بدین ترتیب كرمیت روزولت مامور سیا در حد یك سفیر معمولی و كم توان جلوه می‌دهد. شاه فردی بسیار ضعیف كه شاپور ریپورتر با هر ادبیاتی می‌خواهد با او صحبت می‌كند (در حالی که طبق سند، شاه، حتی به فرح اجازه بی احترامی به سگش را هم نمی داده است) و دیگر شخصیت‌های اطراف شاه از جمله اسدالله علم، اشرف و غیره هم به همین ترتیب شخصیت‌های مبتذل گونه‌ای می‌یابند تا بلكه این وصله ناچسب به سر شاپور ریپورتر چسبیده شود.
از سوی دیگر مصدق را شخصی مستقل و مقتدر جلوه می‌دهد كه نماد استقلالش، گرایش به آمریكا به جهت ضعیف كردن انگلیس است نه نیتی دیگر و نماد اقتدارش هم برخوردهای تند او با شاه و دیگرانی مثل دفتری است كه اسناد تاریخی گویای مطالبی غیر از این است چرا كه گرایش مصدق به آمریكا گرایشی واقعی و ناشی از مقهور بودن وی در مقابل قدرت آمریكا بود. برای تسلیم بودنش در مقابل شاه هم همان تصویر معروف دستبوسی او در مقابل ثریا كفایت می‌كند و آن نكته‌ای كه در فیلم قرار است به عنوان اقتدار مصدق جلوه‌گر شود همان خوی استبدادی و خودرأیی مصدق است كه در همه روایت‌های تاریخی قابل برداشت است و البته فیلم هم نتوانسته بود همه آن را بپوشاند.
واقعیت تاریخی این است كه مصدق حداکثر اعتقادش به آیت‌الله كاشانی ابزار بودن ایشان برای حضور مردم درحمایت از او بود و البته فیلم هم همین را نشان می‌داد ولی اختلاف مبنایی این دو نفر به هیچ عنوان به تصویر در نیامده و بلكه در گفتگوهای مصدق و دفتری، تا حدودی مصدق را طرفدار آیت‌الله نشان داد، در حالیكه یقینا مصدق نه ارادت، نه وابستگی و نه حتی ذره‌ای علاقه به آیت‌الله كاشانی نداشته است.
روایتگر داستان از آنجا كه بنا دارد تنها خصوصیات مثبت مصدق را به تصویر بكشد به هیچ عنوان عملكرد او در طول نخست وزیری وی را نشان نمی‌دهد به همین خاطر بیننده به هیچ عنوان قانع نمی‌شود که چرا آیت‌الله كاشانی و نمایندگان مستقل با تمدید لایحه اختیارات مصدق مخالفند؛ زیرا عملكرد وی در طول مدت اختیارات تام را نمی‌بیند. همچنین روایتگر داستان برای اینكه مصدق را آنگونه‌ای كه می‌خواهد جلوه دهد باز هم مجبور است آیت‌الله كاشانی را ضعیف كند. عكس‌های موجود از روضه‌های منزل آیت‌الله به عنوان سند، گویای این است كه علاقمندی مردم به ایشان تا چه حد بوده است. جمعیت فراوانی كه گاه در عكس‌ها تا خیابان اصلی نشسته‌اند در فیلم كاخ تنهایی در حد بیست الی سی نفر و آیت‌الله كاشانی در حد یك روضه‌خوان كاملا معمولی و كم اثر به تصویر كشیده می‌شود كه این جفای ناحق به آیت‌الله و تحریفی است آشكار.
روایتگر داستان باز هم مجبور است برای محور نشان دادن شاپور ریپورتر نقش حزب توده را بسیار كم، در حد یك یا دوبار نام بردن از آن پایین بیاورد. هم چنین نقش مهم و غیرقابل انكار برادران رشیدیان نادیده گرفته می‌شود. از سوی دیگر شعبان جعفری و یارانش بسیار مؤثر به تصویر كشیده می‌شوند (بگذریم ازاین اشتباه تاریخی كه شعبان جعفری اصلا در 26 مرداد آزاد نشد، بلكه تا آخرین ساعات كودتا در زندان بود).
ذكر یك نكته لازم به نظر می‌رسد و آن این كه همه كسانی كه تاكنون در روایت خود از كودتا خواسته‌اند نقش حمایتی آیت‌الله كاشانی از مصدق را به عنوان تنها عامل استواری وی در طول سال‌های قدرتش نادیده بگیرند در روایت روزهای كودتا نقش آن جماعت جاهل و فاحشه را آنقدر برجسته می‌كنند تا عدم حضور مردم در صحنه را نتیجه قبضه كردن شهر توسط آنها و نه دلزدگی مردم از مصدق جلوه دهند كه این دروغی بزرگ و تحریفی كاملا دور از انصاف است. همچنین در مورد حمله به روضه منزل آیت‌الله كاشانی، حضور قطعی وابستگان به جبهه ملی كه اسنادغیر قابل انکار آن موجود است، نادیده گرفته می‌شود تا باز هم دامان مصدق و طرفدارانش از اشتباهات ثبت شده در تاریخ پاك نگاه داشته شود.
پس از شكست كودتای 25 مرداد هم شاپور ریپورتر به شخص اول تبدیل می‌شود. برای این که این موضوع کاملا القا شود باید به اشتباه احكام عزل و نصب نخست وزیر توسط شاه، در تهران صادر شود (‌نه كلاردشت كه واقعیت تاریخی چنین است) تا كاملا شاپور ریپورتر مسلط به اوضاع شود و همینطور نقش کلیدی كرمیت روزولت باز هم نادیده گرفته می شود تا روایت کامل شود.
اما بزرگترین بی‌انصافی روایتگر واقعه در نپرداختن به نامه آیت‌الله كاشانی به مصدق در تذكر به او در خصوص وقوع كودتا است كه سند افتخار تاریخی آیت‌الله محسوب می‌شود و هیچ ذكری از آن در فیلم هم میان نمی‌آید تا روایتگر داستان هر آن چه را در تحریف تاریخ می‌توانسته انجام دهد به انجام رساند و هیچ كوتاهی در این زمینه انجام نداده باشد.
منبع: سایت - باشگاه اندیشه
/الف




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط