تأملات و اقتراحاتي در باب اسلامي كردن دانشگاه‏ها

انقلاب اسلامي افق نويني را به روي ملت ايران و امت اسلام گشود، در اين چشم‏انداز، اهداف، آرمانها و اميدهاي تازه‏اي تولد يافت، و آفرينشِ الگوي جديدي از فرهنگ و تمدن اسلامي در اذهان امّت نقش بست، به دليل اصالت انديشه و فرهنگ در انقلاب اسلامي، حوزه و دانشگاه جايگاه ويژه‏اي يافتند و بر اساس انبوه نيازها و انتظارها با چالشي بزرگ مواجه شدند. اين دو نهاد گامهاي مباركي به سوي تقريب، درك و حلّ مشكلات برداشتند؛ حوزه در جهت آگاهي فزاينده زمان و علوم جديد و پاسخگويي به
چهارشنبه، 30 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأملات و اقتراحاتي در باب اسلامي كردن دانشگاه‏ها
تأملات و اقتراحاتي در باب اسلامي كردن دانشگاه‏ها
تأملات و اقتراحاتي در باب اسلامي كردن دانشگاه‏ها

نويسنده: سيد عباس نبوي

انقلاب اسلامي افق نويني را به روي ملت ايران و امت اسلام گشود، در اين چشم‏انداز، اهداف، آرمانها و اميدهاي تازه‏اي تولد يافت، و آفرينشِ الگوي جديدي از فرهنگ و تمدن اسلامي در اذهان امّت نقش بست، به دليل اصالت انديشه و فرهنگ در انقلاب اسلامي، حوزه و دانشگاه جايگاه ويژه‏اي يافتند و بر اساس انبوه نيازها و انتظارها با چالشي بزرگ مواجه شدند. اين دو نهاد گامهاي مباركي به سوي تقريب، درك و حلّ مشكلات برداشتند؛ حوزه در جهت آگاهي فزاينده زمان و علوم جديد و پاسخگويي به مسایل قدم برداشت و دانشگاه در راستاي آشنايي ژرفتر با اسلام و تربيت نيروهاي متعهد به مباني اسلام و واقف بر فرهنگ بومي و كوشا در حل معضلات جامعه خود، گام زد. از اين رهگذر هر دو معهد، دست آوردهايي را نصيب بردند، اما هم چنان نكته‏ها باقي است و گره‏هاي ناگشوده در انتظار همتهاي بلند و دستهاي گره‏گشا.
اينك سخن از دانشگاه و انتظارات از آن است كه پس از سخنان مقام معظم رهبري خطاب به مسئولان و متصديان وزارت فرهنگ و آموزش عالي در خصوص اسلامي كردن دانشگاهها محلّ نظر و مورد مناقشه و نقض و ابرام قرار گرفته است. در اين زمينه هرچه گفته و نگاشته شود، مشروط بر آن كه برگ جديدي بروياند و نكته‏اي نو بپروراند، زايد و بيجا نيست و از آنجا كه احتمال و خوف آن مي‏رود كه در مواجهه با كلام بلند رهبري و اين ايده پر ارج و والا كه همزاد و جوشيده از متن انقلاب اسلامي و مُلهم از زلال انديشه‏هاي امام راحل «رض» است، با شعار و احساس صرف و حركتهاي مقطعي و ناپايدار برخورد شود، بر همه دانشگاهيان و حوزويان و مخاطبان رهبري فرض است از سر دلسوزي و دلدادگي بدين مهم و طراحي و برنامه‏ريزي در اين راستا اهتمام ورزند. از اين رو تأملات و اقتراحاتي به اميد سودمندي تقديم مي‏شود.
1 مراد از دانشگاه اسلامي آن است كه:
الف ـ وضع و حالِ محيط درسها و روابط استاد و دانشجو به گونه‏اي باشد كه در مجموعه فارغ‏التحصيلان، خوبها (يعني نيروهاي متعهد متخصص در هر زمينه) استثنا نباشند.
ب ـ دانشجويان در سايه تعاليم و معارف اسلامي تربيت شوند و در سايه اين تربيت به خلاقيّت علمي ـ پژوهشي و توسعه مرزهاي علم و دانش دست يابند.
ج ـ چنين تربيتي دانشجو را بايد انديشمند، مؤمن، مفيد به حال جامعه، سياسي و انقلابي بارآورد.
2 شوراي عالي انقلاب فرهنگي و وزارت فرهنگ و آموزش عالي به عنوان مخاطب اصلي سخن رهبري و عاليترين مسئول اجرايي، شايسته است از كلي‏گويي و مجمل‏پردازي بيرون آمده، به تدوين عالمانه و محققانه برنامه‏اي جامع و دراز مدّت بپردازند. براي تدوين برنامه فوق قبل از هر چيز لازم است يك هيأت پژوهشي مركب از صاحب نظران و اساتيد حوزه و دانشگاه با فراغ بال و امكانات مورد نياز بدين مأموريت گمارده شوند، نبايد گمان بريم تدوين و تنظيم چنين برنامه فرهنگي به سادگي ميّسر مي‏شود و از افراد پر مشغله و تركيبهاي ضعيف برمي‏آيد، و نيز نبايد كميته‏هايي را مأمور كرد كه به شهادت تجربه گذشته، حتي يكبار هم تشكيل جلسه ندادند.
اعضاي اين شورا بايد كساني باشند كه در گنجينه ذهن آنها تجربه عملي، فكر پويا و ايمان بي‏شائبه بهم آميخته و با صرف وقت و اتخاذ شيوه‏هاي كارآمد تحقيقي بدين مهّم بپردازند، اين كار مهم دست كم در حد تغيير نظام آموزشي در آموزش و پرورش عنايت و توجه ويژه مي‏طلبد.
3 در سياستگذاري و برنامه‏ريزي فرهنگي و اسلامي دانشگاه، هم مفاهيم بايد وضوح يابد، هم اهداف و هم روشها، در هر سه قلمرو اجمالها و ابهامهايي به چشم مي‏خورد و بسي برداشتهاي متفاوت و ناسازگار و تناقض‏آميز وجود دارد. هرگونه برنامه و اجرا نيازمند ايضاح اين سه قلمرو است و اقدام عملي و مؤثر اين گونه ابهامها و بي‏برنامگي را برنمي‏تابد.
در «برنامه جامع فرهنگي دانشگاهها» همه عناصر و محورها و اركان بايستي مشخّص شده، مسئوليتها، وظايف و نقش هريك در جهت هدف و در جهت فرهنگ معنوي اسلام تعيين شود، اهمّ اين عناصر و محورها عبارت است از: نقش‏مديريت، استاد، دانشجو، تشكلهاي‏دانشجويي،برنامه‏درسي،شيوه‏گزينش‏وارزيابي‏ونهادنمايندگي رهبري.
4 به كار بستن چنين برنامه‏اي در راستاي شكوفايي و استقلال و بومي سازي علوم و حاكميت فرهنگ ديني و معنوي اسلام، مطمئنا هنگامي قرين موفقيت خواهد بود كه در مقام اجرا گروهي بر همه مراحل، نظارت و ارزيابي كنند و نتايج‏رابه‏شوراي‏سياستگذاري‏انتقال‏دهند.درمحورهاي‏ارزيابي‏برنامه‏وعملكردمسئولان‏نكات زير قابل توجه است.
ـ از شعارهاي غيرقابل اجرا، مقطعي و زودگذر بايد پرهيز كرد.
ـ ملاحظات خطي، جناحي و گروهي را در اين تلاش مبارك كنار نهاد.
ـ از شيوه‏هاي تحميلي و تنبيهي، در حد توان، اجتناب كرده، پايه را بر اساس درون جوشي، شور و نشاط اسلامي و روشهاي تشويقي قرار داد.
ـ در اين برنامه بعد علمي و تقويت روح استقلال علمي، بايد با خط مشيهاي فرهنگي بهم آميزد، و تفكيك اين دو بعد بسي زيان بخش خواهد بود.
5 در تحقق و انجام اين رسالت سنگين، بايد دو نهاد بزرگ ديگر وظايف و مسئوليتهاي ويژه‏اي را بر دوش كشند: اول، حوزه علميه و نهادهاي وابسته، كه ضرورت آمادگي دروني آن و بهره‏گيري از تواناييهاي آن مورد اشاره جدي مقام معظم رهبري مي‏باشد، و اين مهم با چند سخنراني و ملاقاتهاي معمولي با بزرگان حوزه برنمي‏آيد، حوزه نيز بايد با تجديدنظر در سازمان آموزشي خود، نيروهاي مستعد همكاري با دانشگاه را در خود بپروراند، متأسفانه روند آموزشي حوزه هنوز به گونه‏اي است كه با اين برنامه فاصله دارد؛ و دوّم آموزش و پرورش، دانشگاه و دانشجو جوشيده از متن نظام آموزش و پرورش است و بدون برنامه‏ريزي فرهنگي در اين پايه، همه حركتها آب در هاون كوفتن است.
نگاهي عميق به مجموعه آموزشها و تربيت ديني به خصوص در طول دوران متوسطه ضروري است. همان قدر كه به شيوه‏هاي آموزش مطالب علمي بها داده مي‏شود، بايد به شيوه و محتواي مطالب ديني نيز حسّاسيت به خرج داد. براساس يك تحقيق در كتابهاي ديني دوره دبيرستان، وضعيت طرح مسایل اعتقادي، ضعيف و خطابي و سهم اخلاق در ميان آنها اندك است. بخشي از كار شوراي سياستگذاري، نظارت بر فرآيند تربيت ديني و ابزار اين تربيت در قالب كتابهاي درسي ديني و غير آن، در طول دوران تحصيل است.
6 امروزه، طراحي و اجراي هر برنامه‏اي بر بنيادهاي مستحكم تحقيق و پژوهش نهاده شده است و در جريان ارزشمند اسلامي كردن دانشگاه، پژوهش را سرمايه و دستمايه قرار دادن و اهتمام بدان ورزيدن و آن را از اين وضع متشتّت، ضعيف و اسفناك نجات دادن امري ضروري است، و به همين جهت بر نكات پيشين مي‏افزاييم كه تحقيق در اين زمينه داراي چند ساحت است:
ـ تحقيقات بنيادي در مباني مسائل و فلسفه آن رشته‏هايي از علوم انساني كه با مسایل ارزشي و معارف اسلامي تماس دارد و استخراج آراي اسلامي در اين عرصه‏ها، و تدوين منابعي بر آن پايه، و نيز بررسي كتابها و جزوه‏هاي درسي در اين قسمتها.
ـ جهت دهي تحقيقات علمي، اعم از علوم انساني و ديگر رشته‏ها، به سوي مسایل، معضلات و نيازهاي جامعه خودي و دميدن روح استقلال علمي و نقّادي در محققان و دانشجويان.
ـ تحقيق مستمر و تدوين كتابها و منابع در دروس معارف و اخلاق و تربيت اسلامي و مباني انقلاب اسلامي به شكل متنوع و متناسب با رشته‏هاي گوناگون. اين امر نيازمند متصديان آگاه، امكانات وافي و تشكيل لُجنه‏هاي ثابت است كه همواره درصدد رفع نقايص و تجديدنظر باشند.
ـ تحقيق و تأليف در رشته‏هاي ديني، اسلامي و قريب به آن مانند فلسفه عرفان، كلام، فقه، تفسير و علوم قرآني و نظاير آن.
ـ «تحقيقات كاربردي» در همه ساحتهاي پيشين و بررسي ميزان موفقيت برنامه‏هاي گذشته به شكل علمي و محققانه، توسط گروههاي اختصاصي؛ دست آوردهاي اين بخش، در واقع، همه بخش هاي ديگر را پشتيباني مي‏كند.
يادآوري اين نكته ضروري است كه در هر يك از اين ساحتها، از طرفي وقوف كامل به پيشينه كامل بحث و انواع تحقيقاتي كه در اين زمينه‏ها در دنياي غرب و كشورهاي عربي به عمل آمده است و شبهه‏هاي مطروحه در آن ابعاد، ضرورت تام دارد و از طرف ديگر تعيين حوزه و قلمرو كار مراكز علمي ـ پژوهشي و نظارت بر آنها حادترين نياز موجود است. اينك در برخي موارد، كارها موازي و تكراري انجام مي‏پذيرد و هر از چند گاهي بدون اطلاع از ديگر تحقيقات و برنامه‏هاي قبلي، طرحي تازه و نهاد جديد متولد مي‏شود و برخي بخشها نيز به كلّي مفغول است.
منبع: فصلنامه حوزه و دانشگاه




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط