ميثاق پايمال شده ما با کود کانمان
نويسنده:کارول بلامي (1)
چکيده :
هنگامي که من اوايل سالجاري در کنار يک جاده خاکي در مناطق شمالي اوگاندا ايستاده بودم، شاهد حرکت گروهي از کودکان براي سفري اجباري و ناگزير بودم. اين کودکان تعدادي از « مسافران شب » شمال اوگاندا بودند، هزاران دختر و پسري که خانه هاي خود را همه روزه در غروب آفتاب ترک مي نمايند تا از آدم ربايي توسط « ارتش مقاومت لرد » مصون بمانند . اين کودکان همه روزه از پدران و مادرانشان جدا مي گردند و تا هنگام صبح در شهر اقامت مي کنند . من با ديدن آنها، همان احساسي را داشتم که در هنگام بازديد از شهر بسلان روسيه به من دست داد. چرا که در آن شهر ، گروه هاي شبه نظامي گروگان گير به گونه اي غير اخلاقي براي جلب توجه ديگران به خويش ، از کودکان بهره مي بردند.
مطمئنا اين دو پديده - اسارت نوجوانان و جوانان اوگاندايي براي جذب در ارتش و بهره داري جنسي از آنان در ارتش و همچنين سوء استفاده تعمدي از کودکان بي دفاع و دوست داشتني روسيه - را بايد بدترين حملات به دوران کودکي دانست .
در دنياي امروز ، اگر چه دست زدن به چنين اقداماتي ، کاري شيطاني تلقي مي گردد، اما همچنان در بسياري از نقاط دنيا ، ما شاهد چنين رفتارهايي هستيم . اين اعمال ، در جهاني اتفاق مي افتد که سوء استفاده از کودکان و ناديده گيري حقوق آنان ، کاري عادي به شمار مي رود. هنگامي که يک دولت به شهروندانش اجازه مي دهد که از کودکان جهت صنعت تجاري سکس بهره گيرند ، با شرايطي ناعادلانه ، به کار مشغول شوند و يا بدون دسترسي به آب بهداشتي ، آموزش ، غذاي کافي و يا مراقبت هاي بهداشتي زندگي نمايند ، آنان انتشار دهنده اين پيامند که شما اجازه پايمال کردن حقوق کودکان را داريد.
امروزه ، بيش از يک ميليارد کودک از شرايط اسفبار فقر ، جنگ و ايدز رنج مي برند . البته ساير گزارش ها نيز بسيار نگران کننده اند ؛ چرا که در روزگار ما ، 640 ميليون کودک بي خانمان 400 ميليون کودک محروم از آب بهداشتي و 270 ميليون کودک نيز محروم از مراقبت هاي بهداشتي ، زندگي مي کنند. به علاوه ، ويروس بيماري ايدز نيز 15 ميليون کودک را در سراسر دنيا، آلوده نموده است . تنها در خلال سالهاي دهه نود ميلادي نيز ، جنگ باعث گرديد که 20 ميليون کودک مجبور به ترک خانه هاي خويش گردند.
بر اساس کنوانسيون حقوق کودکان که در سال 1989 ميلادي به تصويب رسيد، ملت هاي دنيا بايد در جهت غلبه بر تبعيضات فرهنگي و مذهبي موجود در کشورشان ، به استانداردهايي يکسان در حوزه حفظ حقوق هاي فردي کودکان دست يابند . چرا که همه دولت ها بايد به اين نتيجه دست يابند که دوره کودکي نه تنها دوره پيش از بلوغ انسان ها که مرحله اي از زندگيست که در آن بچه ها مي توانند رشد يابند ، بازي نمايند و به کمال دست يابند.
هر چند در دنياي امروز و با نگاهي به شرايط نامناسب نيمي از کودکان دنيا، مي توان دريافت که ما ميثاق خود با کودکانمان را پايمال نموده ايم . به علاوه ، بسياري از دولت ها با ناديده گرفتن کودکان ، عملا راه را براي سوء استفاده از کودکان در جوامع خويش ، همواره کرده اند.
تهديدات کنوني عليه کودکان که در سايه وجود فقر ، جنگ و گسترش ايدز و از سوي سازمان يونيسف گزارش گرديده است، حاکي از آن مي باشد که دولت هاي جهاني در راه حفظ و صيانت از حقوق فرزندان کشورشان بر اساس کنوانسيون هاي بين المللي ، ناکام بوده اند. اين شرايط ، ضربات و آسيب هاي فراواني را به روح و جسم کودکان دنيا ، وارد نموده و راه دستيابي ملت هاي دنيا به پيشرفت اقتصادي و توسعه همه جانبه را نيز با چالش هاي فراواني روبه رو مي کند.
هنگامي که به وحشي گري ها و بي عدالتي هاي کنوني نسبت به کودکانمان مي نگريم ، پرسش هاي متعددي به اذهان مي رسد : چرا چنين وضعيتي روي داده است ؟ چگونه مي توان از پيدايش چنين شرايطي جلوگيري نمود؟ و چگونه ما مي توانيم اطمينان يابيم که اين وضعيت ، ديگر بار رخ نخواهد داد؟
البته پاسخ هاي اين سؤالات نيز ، چندان ساده نخواهد بود. به علاوه ، حل يکي از اين مشکلات نبايد به بهاي ناديده انگاري ساير مسايل ، انجام گيرد . مثلا توجه به شرايط فيزيکي خانه هاي محل زندگي کودکان و بهبود وضعيت دسترسي آنان به آب بهداشتي ، مي تواند همه ساله از ابتلاي ميليون ها کودک به اسهال جلوگيري نمايد. به علاوه ، توجه به مسايلي نظير تجارت کودکان که باعث بروز آسيب هاي اخلاقي و جسمي زيادي به کودکان مي گردد و يا کمک به بهبود وضعيت سلامتي کودکان و جلوگيري از ابتلاي آنها به بيماري هاي مختلف ، مي تواند شرايط اسف بار دنياي کودکان ما را با تغييراتي گسترده رو به رو نمايد.
من پس از 10 سال همکاري با سازمان عام المنفعه يونيسف ، دريافته ام که مشکلات کودکان در حوزه هايي نظير جنگ و برده داري و اجبار به حضور آنان در ارتش ها ، همه و همه مسائلي هستند که بايد در چشم اندازي گسترده تر يعني مهيا نمودن شرايط مناسب انساني براي کودکان ، مورد توجه قرار گيرند.
البته من معتقدم که بخشي از گردش مالي تجارت کالا و خدمات و همچنين هزينه هاي مربوط به توسعه اقتصادي کشورها بايد صرف بهبود شرايط زندگي کودکان و تأمين نيازمندي هاي آنان گردد. لذا بايد از اين پول ها در جهت سرمايه گذاري در بخش هاي مربوط به نيازمندي هاي کودکان بهره برد. به علاوه ، بايد اين باور عمومي که دوران کودکي ، اولويت اول همه جوامع مي باشند ، تقويت گردد. دولت ها بايد هزينه هاي مربوط به رشد و کمال اجتماعي کودکان را تأمين نموده و اين بخش را در کودکان مورد توجه خويش قرار دهند . به علاوه ، تبعات اجتماعي و فرهنگي کليه تصميمات مسؤولان ما بر زندگي کودکان ، نبايد مورد غفلت قرار گيرد. چرا که ما بايد براي آينده اي بهتر ، کليه حقوق بنيادين کودکان و نوجوانان را به نحوي شايسته تأمين نماييم و بر اين کار ، متعهد باشيم. چرا که تنها در سايه اين تعهد ، مي توان مطمئن بود که هر گونه تجاوز به حقوق کودکان با مجازات روبه رو مي گردد ، کودکان ما مورد سوء استفاده قرار نمي گيرند و در نهايت همه آنان در محيطي سالم و شاداب به زندگي خويش مي پردازند . بدين ترتيب ، 2/2 ميليارد کودک دنياي ما ، مي توانند زندگي جديد را در سايه اين تغييرات فرهنگي و اجتماعي ، دنبال نمايند.
پي نوشت
1-Carol Bellamy: مدير اجرايي سازمان يونيسف .
منبع: کتاب سياحت غرب
/خ