به مناسبت ۲۵ آبان: روز حماسه و ایثار مردم اصفهان

اصفهان، شهری که از خون ایمان و خرد تمدن ساخت؛ بازخوانی حماسه ۲۵ آبان اصفهان در اندیشه امام و رهبری

در این مقاله، حماسه تاریخی ۲۵ آبان ۱۳۶۱ مردم اصفهان و پیام‌ و بیانات امام خمینی (رحمه الله) و رهبر معظم انقلاب درباره این مردم شهیدپرور، از منظر فرهنگی، اجتماعی و تمدنی تحلیل شده است؛ جایی که ایمان، علم و جهاد در هم تنیده‌اند و اصفهان را به شناسنامه تمدن ایرانی‌ـ‌اسلامی بدل ساخته‌اند.
شنبه، 24 آبان 1404
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اصفهان، شهری که از خون ایمان و خرد تمدن ساخت؛ بازخوانی حماسه ۲۵ آبان اصفهان در اندیشه امام و رهبری

مقدمه: 

۲۵ آبان سال ۱۳۶۱، روزی است که اصفهان در اشک و افتخار غرق شد؛ روزی که ۳۷۰ شهید عملیات «محرم» بر دستان مردم این دیار تشییع شدند و نام اصفهان به عنوان شهری از ایمان و حماسه در تاریخ انقلاب اسلامی جاودانه گردید. 

در آن صبح خونین، خیابان‌های اصفهان نوار سرخی از تابوت‌های گلگون بودند و مردمانش، پاره‌های دل خویش را با ذکر «یا زینب» بدرقه می‌کردند؛ روزی که اشک و شعور امت به یک‌باره در هم آمیخت و شهر، آیینه‌ ایثار شد.

مراسم تشییع شهدا با همکاری بازاریان مومن، حضور هیئت‌های عزاداری و فداکاری خانواده‌هایی که خانه‌های خود را برای دفن شهدا بخشیدند، جلوه‌ای از وحدت، ایمان و عشق به ولایت بود. این حماسه چنان عظیم و بی‌مانند بود که امام خمینی‌ (رحمه الله) در ستایش آن فرمودند:
«در کجای دنیا شهری را می‌یابید که ۳۷۰ شهیدش را تشییع کند و همچنان پای در خدمت اسلام بماند؟»

رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز این روز را «نماد سرافرازی مردم اصفهان در امتحان الهی» خواندند؛ آن هنگام که هم‌زمان با تشییع پیکرهای مطهر، هزاران جوان دیگر از همین شهر به جبهه‌ها رهسپار شدند.

روز ۲۵ آبان، تنها یادآور تشییع شهدا نیست؛ نماد ایمان و پایداری مردمی است که در سنگر جهاد و صبر، نام خویش را بر بلندای تاریخ ثبت کردند. 

در ادامه‌، حماسه‌ ۲۵ آبان مردم اصفهان در کلام امام راحل و مقام معظم رهبری، تبیین و تحلیل می‌شود تا ابعاد معنوی و فرهنگی این رخداد جاودان روشن‌تر گردد.

اصفهان، شهری که از خون ایمان و خرد تمدن ساخت؛ بازخوانی حماسه ۲۵ آبان اصفهان در اندیشه امام و رهبری
 

پیام رحمت و درود امام راحل به مردم قهرمان و شهیدپرور اصفهان 

حضرت امام خمینی (رحمه الله) به مناسبت شهادت جمعی از رزمندگان لشکرهای اصفهان در عملیات محرم پیام ذیل را صادر نمودند:

خدمت عموم مردم مسلمان و رشید اصفهان – دامت توفیقاتهم.
سلامٌ علیکم بِما صَبرتُم و نِعمَ عُقبی الدّار
رحمت خداوند بر همه‌ شهیدان و رضوان و مغفرت حق بر ارواح مطهرشان که جوار قرب او را برگزیدند و سرفراز و مشتاق به سوی جایگاه مخصوص‌شان در پیشگاه ربّ خویش شتافتند و سلام و درود بر شما پدران و مادران، همسران، فرزندان و بازماندگان شهدا که از بهترین عزیزان خود، در راه بهترین هدف که اسلام عزیز است، بزرگوارانه گذشته‌اید و در امر دفاع از دین خدا آن چنان صبر و مقاومت نشان داده‌اید که رشادت و استقامت یاران سیّد شهیدان، حضرت امام حسین علیه السلام، را در خاطر جهانیان تجدید کردید.

این جانب با عرض تبریک و تسلیت به مردم قهرمان و شهیدپرور استان نیروخیز اصفهان و همه‌ ملت بزرگ ایران که وفاداری خود را به اسلام و خدای متعال به نحو احسن به اثبات رسانیده‌اید. اطمینان دارم که این فداکاری‌ها و جانبازی‌ها در آینده نزدیک، شجره طیّبه اسلام را بیش از پیش بارور می‌نماید و دشمنان قسم خورده اسلام را به نابودی و اضمحلال محکوم خواهد ساخت.

از خداوند متعال برای شهیدان عزیز، رحمت و مغفرت و برای جانبازان مجروح و معلول، شفای عاجل و برای خانواده‌های محترم آنان صبر و اجر مسألت دارم.

والسّلام علیکم و رحمه الله و برکاته
۱۳۶۱/8/25
 

تحلیل فرهنگی‌ـ‌اجتماعی پیام امام خمینی (رحمه الله)

۱. ساختار و لحن پیام؛ از خطابه الهی تا بیانیه تمدنی 
پیام امام خمینی (رحمه الله) آغازش با آیه‌ای قرآنی است: 
«سلامٌ علیکم بما صبرتم و نِعمَ عُقبی الدّار»

این آیه (سوره رعد، آیه ۲۴) نشان می‌دهد که امام در این خطاب، مردم اصفهان را در ردیف صابرانِ بهشتی و هم‌سنگ شهدا قرار می‌دهد. این نه صرفا تسلیت، بلکه اعلان مقام معنوی ملت در برابر امتحان الهی است. 

در ادبیات امام راحل، واژه‌هایی چون «سلام»، «رحمت» و «سرفرازی» نه عاطفی، بلکه پیمان الهی بین امت و ایمان به شمار می‌رود.

از نظر بلاغی، امام پیام خود را با سه محور تنظیم کرده است:
۱. توصیف شهدا به عنوان «جویندگان جوار قرب الهی»؛ ارزش‌گذاری عرفانی و نه صرفا نظامی.
۲. درود به خانواده‌ها که «از بهترین عزیزان خود، در راه بهترین هدف» گذشتند؛ تأکید بر کرامت اجتماعی خانواده شهدا.
۳. پیش‌بینی آینده انقلاب با تعبیر قرآنی «شجره طیبه اسلام»؛ یعنی پیوند خون شهدا با رویش تمدن اسلامی آینده.

بنابراین لحن پیام، گذار از سوگواری به ایمان تمدنی است؛ سوگ به مثابه بذر فردای انقلاب.
 
۲. مضمون اجتماعی؛ اصفهان به مثابه الگوی «امت رشید»
امام در متن از واژه‌ «مردم مسلمان و رشید اصفهان» استفاده می‌کند. واژه رشید در فرهنگ قرآنی مرتبه‌ای از بلوغ ایمانی است، نه صرفا عقل فردی؛ یعنی جامعه‌ای که در عمل و در فهم دین به مرحله‌ ایثار و بصیرت رسیده است.

در نگاه امام، اصفهان - با سابقه علمی و جبهه‌ای خود - نماد جامعه اسلامی کامل است؛ شهری که نه تنها شهید می‌دهد، بلکه فهم الهی از شهادت را در رفتار جمعی نشان می‌دهد.

از این رو امام خمینی (رحمه الله) اصفهان را «استان نیروخیز» می‌نامد؛ یعنی سرچشمه نه‌ فقط نیروهای رزمی، بلکه نیروهای ایمانی و فکری انقلاب. در این پیام، این تعبیر نشانه تقاطع میان ایمان، جهاد و تولید قدرت اجتماعی است.
 
۳. پیوند عاشورایی و تربیت حسینی
امام با تأکید بر اینکه صبر و مقاومت مردم «رشادت یاران سید شهیدان را تجدید کرد»، الگوی الهی پیام را بر عاشورا استوار می‌سازد. این تبیین دو کارکرد دارد:
* از نظر تربیتی، پیوند نسل انقلاب با الگوی جاودانه عاشورا؛ یعنی تداوم عرفان حماسی در بستر اجتماع.
* از نظر اجتماعی، حفظ امت از خستگی و اندوه؛ امام با تمثیل حسینی، غم را از صورت سوگواری به صورت افتخار و تداوم رسالت تبدیل می‌کند.

بدین‌سان پیام امام، در واقع بازسازی معنای عمومی شهادت است: از مرگ تا «قرب».
 
۴. وعده راهبردی امام؛ تصویر آینده جبهه و انقلاب
بخش پایانی پیام که می‌فرمایند:
«اطمینان دارم که این فداکاری‌ها و جانبازی‌ها در آینده نزدیک، شجره طیّبه اسلام را بیش از پیش بارور می‌نماید…»
بیانگر بینش آینده‌نگر امام در بطن جنگ است؛ امام رابطه علت و معلولی بین خون شهید و بلوغ اجتماعی امت برقرار می‌کند. در گفتمان تمدن اسلامی او، هر شهادت، یک آبیاری است؛ تغذیه شجره طیبه اسلام.

از این منظر، امام نه بر بُعد نظامی پیروزی، بلکه بر بُعد فرهنگیِ پایداری تأکید دارد. این دیدگاه همان چیزی است که بعدها در بیانات رهبر معظم انقلاب به «تداوم جهاد فرهنگی و علمی پس از جهاد نظامی» تعبیر شد.
 
۵. نتیجه؛ پیام تسلیت یا پیمان تمدن؟
پیام امام خمینی (رحمه الله) به مردم اصفهان، از جنس نامه‌های عمومی نیست؛ بلکه یک اعلان مقام، وعده و مسیر تمدنی است. در آن:
* مردم اصفهان از عنوان جغرافیایی به مقام ایمانی ارتقا یافته‌اند؛ «امت رشید».
* شهادت از واقعه جنگی به مفهوم تربیتی و عرفانی تبدیل شده؛ «برگزیدن جوار قرب».
* آینده انقلاب از خون شهدا مبداء می‌گیرد؛ «شجره طیّبه اسلام».

پس این پیام، سندی از بینش امام در باب پیوند عرفان، جامعه و سیاست الهی است؛ بیانیه‌ای که در آن "رحمت" تبدیل به "راهبری" می‌شود.

جمع‌بندی:
پیام ۲۵ آبان سال ۱۳۶۱ امام خمینی به مردم اصفهان، نه صرفا تسلیت، بلکه تبیین یک منش تمدن‌ساز بر پایه صبر و ایمان اجتماعی است. در واقع، امام در این پیام: صبر مردم را عمل توحیدی می‌خواند، شهادت را تجلی عشق الهی می‌داند، و آینده نهضت را میوه این ایثار معرفی می‌کند.

اصفهان، شهری که از خون ایمان و خرد تمدن ساخت؛ بازخوانی حماسه ۲۵ آبان اصفهان در اندیشه امام و رهبری
 

اصفهان؛ تجلی ایمان اجتماعی و الگوی تمدن ایثار

حضرت امام خمینی (رحمه الله) در بخشی از بیاناتشان درباره حماسه مردم اصفهان در عملیات محرم فرمودند:
«...شما در کجای دنیا می‌توانید جایی را مثل استان اصفهان پیدا کنید؟ همین چند روز پیش، فقط در شهر اصفهان حدود سیصد و هفتاد نفر را تشییع کردند. مع ذالک همین شهید داده‌ها و داغدیده‌ها همچنان به خدمت خود به اسلام ادامه می‌دهند. امروز مردم ما فهمیده‌اند که تا فداکاری نباشد، اسلام را نمی‌شود پیش برد و می‌دانند که همه ما باید برای اسلام فدا شویم ...» ۱
 

تحلیل بیانات امام راحل درباره حماسه ۲۵ آبان مردم اصفهان و عملیات محرم

۱. جایگاه بیانات امام؛ از توصیف جغرافیایی تا تأسیس الگوی ایمانی
در این فراز، امام خمینی (رحمه الله) از «استان اصفهان» نه به عنوان یک موقعیت محلی، بلکه به مثابه «نماد جهانی ایمان» یاد می‌کنند. 

جمله‌ پرسشی: «در کجای دنیا می‌توانید جایی را مثل استان اصفهان پیدا کنید؟» در واقع، یک ساختار قیاسی و معرفتی است؛ امام با این پرسش، اصفهان را از محدوده جغرافیایی به سطح فراتاریخی و بین‌المللی ارتقا می‌دهد. 

در این نگاه، اصفهان تنها «شهر نمونه انقلاب» نیست، بلکه قاب آیینه‌ای از جامعه آرمانی اسلامی است؛ جامعه‌ای که در میان داغ و فداکاری، نه عقب‌نشینی، بلکه استمرار خدمت به اسلام را برگزیده است.
 
۲. محور نخست: استمرار خدمت پس از شهادت؛ ایمان به حرکت، نه احساس
عبارت امام راحل که می‌فرمایند: 
«همین شهید داده‌ها و داغ‌دیده‌ها همچنان به خدمت خود به اسلام ادامه می‌دهند» 
بیانگر‌ یک اصل در منطق دینی امام است که شهیدپروری را با «کار و تعهد اجتماعی پس از شهادت» پیوند می‌زند. امام در اینجا فداکاری را صرفا عاطفی نمی‌داند، بلکه آن را پیوست عملی ایمان معرفی می‌کند.

در گفتمان امام، جنگ و شهادت پایان مأموریت نیست؛ بلکه آغاز پایداری اجتماعی امت است. خانواده شهید، بازمانده‌ رزمنده ایمان است و جامعه داغدار، ادامه‌دهنده‌ رسالت جهاد. این تعبیر، تصویر اصفهانِ عزادار را به اصفهانِ سازنده تبدیل می‌کند؛ جامعه‌ای که از خاک شهدا، تمدن خدمت می‌رویاند.
 
۳. محور دوم: فهم فداکاری؛ آگاهی دینی به مثابه شرط پیشرفت اسلام
جمله بنیادین امام راحل: 
«امروز مردم ما فهمیده‌اند که تا فداکاری نباشد، اسلام را نمی‌شود پیش برد.»
در واقع، قلب اندیشه اجتماعی امام خمینی (رحمه الله) است. امام فداکاری را نه به عنوان احساسات انقلابی، بلکه به عنوان شرط معرفتی و تمدنی نفوذ دین در اجتماع معرفی می‌کند.

در این نگاه، ایمان بدون فداکاری، صرف اندیشه است؛ و فداکاری بدون فهم، احساس زودگذر. اما مردم اصفهان به تعبیر امام «فهمیده‌اند»؛ یعنی به درک توحیدی از فدا شدن رسیده‌اند. این نوع فهم، امت را از مرحله اشتیاق تا مرحله تربیت رسانده است؛ جایی که ایثار، از عاطفه به بینش تبدیل می‌شود.
 
۴. محور سوم: فدا شدن برای اسلام؛ بازتعریف نسبت انسان و دین
جمله نهایی امام راحل: 
«همه ما باید برای اسلام فدا شویم…» 
بیانگر فلسفه وجودی امام درباره نقش انسان در بقای دین است. برخلاف قرائت‌های منفعل از دین که انتظار امداد الهی دارند، امام، انسان را عامل تحقق دین الهی می‌داند؛ در دیدگاه او، «اسلام پیش نمی‌رود مگر با فدا شدن انسان مومن».

این عبارت، در عمق خود تفسیر آیه‌ «إِنَّ اللّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُم…» است؛ یعنی دین از درون انسان فداکار رشد می‌کند، نه از بیرون معجزه. امام با این بیان، حرکت جامعه را از الهام الهی به عمل انسانی متصل می‌سازد.
 
۵. پیام فرهنگی بیانات امام؛ اصفهان به عنوان الگوی جامعه اسلامی جهانی
در این سخن، اصفهان تبدیل به نقشه‌ فرهنگی برای امت اسلام می‌شود:
جامعه‌ای که همزمان می‌گرید و می‌سازد، هم فقدان دارد و هم امید، هم شهید می‌دهد و هم خدمت می‌کند.

این مدل، همان چیزی است که بعدها در ادبیات امام راحل و رهبر معظم انقلاب به عنوان "امت مقاوم" و "تمدن ایثار" شناخته شد؛ جامعه‌ای که رنج را به نیروی فرهنگی تبدیل می‌کند.

امام در واقع به جهان پیام می‌دهد که در اصفهان، دین نه در شعار بلکه در رفتار اجتماعی تبلور یافته است؛ و این، شاخصی از بلوغ تاریخی ملت ایران در گام نخست تمدن نوین اسلامی.

جمع‌بندی: 
بیانات حضرت امام خمینی (رحمه الله) درباره حماسه و ایثار مردم اصفهان در عملیات محرم، در عین اختصار، منتها پیام ساده‌ای ندارد؛ بلکه نوعی اعلان نظریه‌ای اجتماعی درباره نسبت دین و فداکاری است. در منطق این سخن:
۱. اصفهان نماد جامعه رشید اسلامی است، نه فقط شهر شهدا.
۲. فداکاری از احساس به فهم دینی ارتقا می‌یابد.
۳. خدمت پس از شهادت، استمرار رسالت انبیاء در قالب مردم است.
۴. تحقق اسلام وابسته به کنش مؤمنانه‌ انسان، نه صرف دعا و انتظار.

از این ‌رو، این فراز از کلام امام خمینی را می‌توان بیانیه فکری انقلاب اسلامی در باب هویت اجتماعی مومنان دانست؛ جایی که ایمان و عمل، عشق و عقل، فدا و فهم، در یک نقطه به هم می‌رسند: اصفهانِ حماسه و ایمان.

اصفهان، شهری که از خون ایمان و خرد تمدن ساخت؛ بازخوانی حماسه ۲۵ آبان اصفهان در اندیشه امام و رهبری
 

اصفهان؛ تجسّم هویت ایمان و شناسنامه تمدن جهاد ملت ایران

رهبرمعظم انقلاب (مدظله العالی) درباره نقش مردم اصفهان در دفاع مقدس، انقلاب و حماسه 25 آبان فرمودند:
«من لازم می‌دانم در همین زمینه -مناقب اصفهان، مناقب مردم اصفهان- چند جمله‌ای عرض کنم؛ اینها شناسنامه این مردم مؤمن و غیرتمند و ایستاده پای کار به حساب می‌آید. مردم اصفهان در یک روز سیصد و هفتاد شهید را تشییع کردند و خم به ابرو نیاوردند. 

بماند که همان روز اعزام به جبهه داشتند، پشتیبانی داشتند و حرکت کردند. این خیلی مهم است، همان طورکه فرمودند (آیت الله طباطبایی، امام جمعه اصفهان)، امام از این حرکت اصفهان تجلیل کردند. در آبان سال 1361 که در یک روز سیصد و هفتاد شهید در اصفهان تشییع شد. تعداد شهدای اصفهان در همان ماه بیش از هزار نفر است.

هزار و اندی شهید در یک ماه! خب، چه کسی شهید می‌شود؟ آن کسی که در میدان است، در میدان خطر است، پیشرو است.

قبل از انقلاب، اصفهان در قضایای مختلف حضور نمایانی داشت، در قضایای انقلاب هم همین جور، در جنگ تحمیلی هم همین جور، یگان‌های نظامی مستقر در اصفهان، چه آنچه متعلّق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود؛ مثل لشکر امام حسین با مرکزیت اصفهان و لشکر نجف با مرکزیت نجف آباد و تیپ قمر بنی‌هاشم و چه آنچه که مربوط به ارتش بود؛ پایگاه هشتم شکاری که مرکز تحرک عظیمی بود و من از نزدیک کار آن پایگاه را در اصفهان دیده بودم -رحمت خدا بر شهید بابابی- و چه مرکز توپخانه در اصفهان؛ مجموعه این نقاط خیلی معنا پیدا می‌کند. نتیجه این می‌شود که بعد از انقلاب، در عرض جنگ تحمیلی هشت ساله و بعد از جنگ تحمیلی هشت ساله، در میدان‌هایی که برای کشور میدان‌های حساسی بوده است، اصفهانی‌ها جزو پیشروان محسوب می‌شده‌اند؛ در رتبه رشد و توسعه کشور، در مسائل علمی کشور.

برخی از گره‌های کور ما در نیروهای مسلح، در مراکز علمی و تحقیقاتی اصفهان باز شد. اینها افتخار است، نه برای به خود بالیدن؛ بلکه به معنای پی بردن به هویّت خود، به استعداد درونی خود و بر اساس این زمینه، حرکت کردن و به پیش رفتن.

در جنگ هشت ساله، همه می‌دانند و اشاره هم کرده‌اند؛ اصفهانی‌ها با این یگان‌های گوناگون، در خطوط مقدّم کار می‌کردند. خوب، این برای همه معلوم است.

آنچه که برای خیلی‌ها معلوم نیست، نقش انسان‌های گمنام و بی‌ادّعایی است که در طول سال‌ها در زمینه پشتیبان‌ها فعالیت کردند؛ زنانی که در خانه بودند، بازاریانی که در کسب و پیشه بازار بودند، افرادی که در دستگاه‌های اداری مشغول فعّالیّت بودند، جهادگرانی که انواع و اقسام خدمات را به جبهه می‌رساندند. از اینها شهید داده هم داریم کسانی که شهید شدند یا شهید دادند، ادّعایی هم نداشتند و ندارند، اسم‌شان هم جایی نیست؛ اما درآسمان‌ها مشهورند، در ملاء اعلی شناخته شده اند...» ۲
 

تحلیل و تبیین بیانات رهبر انقلاب:

۱. رویکرد کلی؛ از تجلیل حادثه تا تبیین هویت
بیانات رهبر معظم انقلاب در این فراز، از جنس ستایش احساسی نیست؛ بلکه یک بیان هویت‌شناسانه و جامعه‌شناسی دینی است. ایشان حادثه‌ ۲۵ آبان سال ۱۳۶۱ و پیشینه‌ اصفهان را در قالب یک «شناسنامه» معرفی می‌کنند؛ واژه‌ای که هم بار معنوی دارد و هم بار فرهنگی ـ هویتی.

در اصطلاح مقام معظم رهبری، «شناسنامه» یعنی مجموعه‌ ویژگی‌های اصیل و مستمر که یک ملت را تعریف می‌کند؛ نه رفتار مقطعی، بلکه ساختار پایداری از ایمان، جهاد، و مسئولیت اجتماعی. 

بنابراین سخنان ایشان، در عمق خود نوعی بازخوانی سیمای جامعه قرآنی در قالب یک شهر معاصر است؛ شهر مومن، غیرتمند، و پیشرو در میدان خطر.
 
۲. محور نخست: اصفهان در منطق انقلاب؛ الگوی امت بصیر و مقاوم
جمله‌ رهبر معظم انقلاب که می‌فرمایند:
«مردم اصفهان در یک روز سیصد و هفتاد شهید را تشییع کردند و خم به ابرو نیاوردند.»
در ادبیات عرفانی ـ سیاسی ایشان، کنایه از مرتبه‌ «صبر الهی» و «بصیرت جمعی» است. یعنی جامعه‌ای که درد را می‌فهمد، اما آن را به مأموریت تبدیل می‌کند. این «خم نکردن ابرو» نه نشانه بی‌احساسی، بلکه تجلی فهم معنای فداکاری در منطق توحید است؛ همان آموزه‌ای که در عاشورا و مکتب امام حسین (علیه السلام) پایه‌گذاری شد.

به بیان دیگر، مردم اصفهان در نگاه مقام معظم رهبری، نماد ملتی هستند که شهادت را پایان نمی‌دانند، بلکه استمرار حرکت در مسیر خدا می‌شمارند. این نوع پذیرش آگاهانه‌ فدا دادن، جوهره‌ فرهنگ جهاد است و تفاوت بنیادین با شور زودگذر دارد.
 
۳. محور دوم: اصفهان؛ هم‌افزایی ایمان و کارکرد اجتماعی
رهبر معظم انقلاب از اصفهان نه فقط به دلیل شهیدان، بلکه به سبب ساختار انسانی و نهادی مردم در خدمت اسلام یاد می‌کنند. استنادهای ایشان به لشکر امام حسین (علیه السلام)، لشکر نجف، تیپ قمر بنی‌هاشم، پایگاه هشتم شکاری، و مرکز توپخانه، نشان می‌دهد که در نگاه ایشان، اصفهان مظهر امت سازمان‌یافته، عاشق و کارآمد است.

در این بخش، مقام معظم رهبری میان سه سطح حضور تمایز می‌گذارند:
۱. میدان جنگ و فداکاری جسمی؛ رزمندگان و شهدا.
۲. میدان پشتیبانی اجتماعی؛ زنان، بازاریان، کارکنان اداری.
۳. میدان علمی و صنعتی پس از جنگ؛ مراکز تحقیقاتی و علمی اصفهان.

این طبقه‌بندی دقیق، ساختار جامعه اسلامی را می‌نمایاند؛ جامعه‌ای که هم‌زمان عقل، ایمان و عمل را به حرکت درمی‌آورد. در واقع، اصفهان در این تحلیل، نقطه‌ تمرکز سه موتور تمدن اسلامی است: جهاد، دانش، و ایمان.
 
۴. محور سوم: فلسفه‌ استمرار جهاد در نگاه رهبر انقلاب
در بخشی از سخنان ایشان آمده است:
«در میدان‌هایی که برای کشور میدان‌های حساسی بوده است، اصفهانی‌ها جزو پیشروان محسوب می‌شده‌اند؛ در رتبه رشد و توسعه کشور، در مسائل علمی کشور.»

این فراز، بازنویسی مفهوم قرآنی «الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سُبلنا» است. یعنی جهاد در منطق ایشان، صرفا نبرد نظامی نیست، بلکه یک روش زندگی و پیشرفت دینی است.

به تعبیر مقام معظم رهبری، اصفهان پس از جنگ نیز در میدان علم و صنعت پیشرو ماند؛ چون جوهره‌ فداکاری در آن شهر به «فرهنگ کار برای خدا» تبدیل شد. این پیوند بین جهاد نظامی و جهاد علمی، همان نظریه‌ای است که ایشان بعدها با عنوان «آرای تمدنی انقلاب اسلامی» مطرح کردند: تبدیل خون شهید به خرد جامعه.
 
۵. محور چهارم: ارج‌گذاری به گمنامی؛ اخلاق تمدنی
بیان ظریف ایشان درباره «انسان‌های گمنام و بی‌ادّعا» که در پشتیبانی جنگ نقش داشتند، نشانگر عمق نگاه اخلاقی رهبر معظم انقلاب به فرهنگ ایثار است. این بخش، پیام محوری فرهنگ اسلامی ـ شیعی در مقابل فرهنگ رسانه‌ای غرب است؛ در مقابل جامعه‌ای که شهرت را معیار اثر می‌گیرد، ایشان «گمنامی» را معیار خلوص و شهرت در ملاء اعلی می‌دانند.

در حقیقت، مقام معظم رهبری در این خطابه، طبقه‌ سوم از قهرمانان ملی ایران را معرفی می‌کنند: مردمی بی‌نام و بی‌ادعا که در سنگرهای پنهان خدمت کردند. همین ارج‌گذاری اخلاقی، اصفهان را از یک کانون نظامی به منبع معنوی تربیت انسان الهی و خادم در خفا تبدیل می‌کند.
 
۶. محور پنجم: بُعد تمدنی بیانات؛ از هویت تا آینده
در پایان سخن، رهبر معظم انقلاب با جمله‌ کلیدی:
«نتیجه این می‌شود که مردم باید بر اساس این زمینه حرکت کنند و به پیش بروند.»
پیام خود را از تجلیل گذشته به دعوت برای آینده می‌برند. این نحوه نتیجه‌گیری، الگوی ثابت در بیانات ایشان است:
تحلیل حادثه کشف هویت تعیین مأموریت آینده.

از این ‌رو بیانات تیر خلاص به نگاه احساسی و آیینی به حماسه ۲۵ آبان است و آن را به دستور کار فرهنگی و تمدنی بدل می‌کند؛ یعنی شناخت ریشه‌های قدرت مردم مومن برای ساخت تمدن ایرانی ـ اسلامی.

جمع‌بندی:
در نگاه رهبر معظم انقلاب، حماسه مردم اصفهان یک واقعه‌ تاریخی نیست، بلکه شناسنامه‌ فرهنگی ملت ایران است؛ سندی که سه آموزه بنیادین را در خود دارد:
۱. ایمان آگاهانه در برابر رنج؛ خم نکردن ابرو نشانه فهم توحیدی است.
۲. پیوند جهاد و علم؛ فداکاری، زیربنای پیشرفت علمی و تمدنی است.
۳. گمنامی به مثابه خلوص اجتماعی؛ ارزش‌های تمدن اسلامی بر محور خدمت بی‌ادعا شکل می‌گیرد.

اصفهان در این گفتار، از یک شهر مذهبی به الگویی جهانی ارتقا می‌یابد؛ نمود زنده‌ جامعه‌ای که در هر میدان خطر، پیشرو است و در هر عرصه‌ سازندگی، بذر ایمان می‌پاشد.

به تعبیر مقام معظم رهبری، این حقیقت باید الهام‌بخش نسل‌های آینده باشد تا با بازشناسی استعدادهای درونی و هویت ایمانی خود، به امت ادامه‌دهنده جهاد تبدیل شوند.

اصفهان، شهری که از خون ایمان و خرد تمدن ساخت؛ بازخوانی حماسه ۲۵ آبان اصفهان در اندیشه امام و رهبری
 

اصفهان؛ پرچمدار علم و عشق و شهادت در منظومه انقلاب اسلامی

رهبرمعظم انقلاب (مدظله العالی) در دیدار مردم اصفهان در ایام سالگرد حماسه و ایثار مردم اصفهان فرمودند:
«امروز، به مناسبت سالگرد بیست و پنجم آبان، این اجتماع در اینجا تشکیل شده؛ [لذا] من چند جمله در باب این قضیّه‌ی بسیار مهم و کلّاً حرکت اصفهانی‌ها در باب جهاد و شهادت عرض می‌کنم؛ یک مطلب و یک جمله‌ای در باب نگاه کلان ما و انقلاب و کشور به جبهه‌گیری ایران و استکبار، و درباره‌ی چیستی و چگونگی این مواجهه و مقابله عرض خواهم کرد؛ بعد هم یک اشاره‌ای به قضایای اخیر جاری کشور و اغتشاشات و مانند اینها عرض می‌کنم.

امّا در مورد اصفهان، مناقب اصفهان یکی دو تا نیست؛ اصفهان شهر علم است، شهر هنر است، شهر جهاد است، شهر زنده است. در باب علم، شاید در این چهارصد سال اخیر، تعداد علمای بزرگ اصفهان در فقه و در فلسفه و در حدیث و در تفسیر و امثال اینها ــ که اهمّیّتشان و ارزششان و شهرتشان مربوط به خصوصِ اصفهان نیست؛ بعضی همه‌ی دنیای اسلام را و بعضی همه‌ی ایران را فراگرفته ــ را اگر بخواهیم اسم بیاوریم، فقط اسمشان را اگر بنویسیم، یک کتاب قطور خواهد شد. بزرگانِ علمای ما حتّی تا زمان نزدیک به ما، مثل مرحوم آقای نائینی، مرحوم آسیّدابوالحسن اصفهانی، مرحوم حاج شیخ محمّدحسین اصفهانی، همهی بزرگان علم دوران‌های مختلف قبل از اینها تا حدود چهارصد سال، اصفهانیاند. خب شهر علم است دیگر؛ یعنی تربیتکننده است؛ نه فقط در فقه، در فلسفه هم همین جور است. بعضی هم اصفهانی نیستند، لکن در اصفهان رشد کردند، در اصفهان بُروز کردند، اصفهان اینها را رو آورد. این، خصوصیّت اصفهان است.

شهر ایمان و محبّت به اهل‌بیت است؛ این از جمله‌ی خصوصیّاتی است که کمتر به آن توجّه شده. بنده از قدیم، از اواخر سال‌های دهه‌ی ۳۰ و دهه‌ی ۴۰ و مانند اینها، به اصفهان زیاد رفت ‌و آمد می‌کردم؛ نظر بنده را جلب کرد این معنا که اصفهانی‌ها اهل توسّلند، اهل تضرّعند، اهل توجّهند؛ این ناشی از ایمان است. حالا مثلاً فرض بفرمایید در مشهدِ ما در آن سال‌ها یک دعای کمیلی تشکیل می‌شد که آن را هم اتّفاقاً یک عالِم اصفهانی تشکیل می‌داد؛ مرحوم کلباسی در مشهد بود و دعای کمیل [می‌خواند]. شاید آن عدّه‌ای که پای منبر ایشان برای دعای کمیل جمع می‌شدند، به بیست نفر نمی‌رسیدند. حالا من احتیاطاً می‌گویم بیست نفر؛ شاید هشت نُه نفر یا ده نفر مثلاً دعای کمیل می‌خواندند. همان وقتها در اصفهان [مجلس] دعای کمیل مرحوم حاج آقا مهدی مظاهری در مسجد سیّد، پُر می‌شد از جمعیّت؛ این، مقایسه‌ی بین مشهد و اصفهان. در مورد مجالس عزاداری، در مورد مجالس مربوط به ائمّه (علیهم السّلام) و از این قبیل، هر چه انسان بگوید واقعاً کم است؛ شهر ایمان است.

پس هم شهر علم است، هم شهر ایمان است، هم شهر هنر است؛ انواع هنرهای گوناگون مطلوب ایرانی در اصفهان هست. شهر میراث‌های ارجمند و ارزشمند هنری است. بنده یادم نمی‌آید نظیر این میراث هنری‌ای که ما در اصفهان داریم، در هیچ جای دیگر وجود داشته باشد. اینها همه برجستگی‌های مردم اصفهان است؛ یک شهری با هویّت کامل ایرانی و اسلامی. به نظر من این مستندسازهای خوبِ ما که الحمدلله زیاد هم هستند، می‌توانند از اینها ــ با آن تکّه‌ای که بعداً عرض خواهم کرد ــ برای اصفهان فیلم‌های مستند متعدّدی بسازند که همه چشم‌نواز و دل‌نواز خواهد بود.

و امّا هویّت انقلابی؛ حالا آن [هویّت] علمی و ایمانی و هنری را عرض کردیم، [می‌رسیم به] هویّت انقلابی. البتّه در خیلی از شهرهای کشورِ ما پیش از انقلاب تلاش‌های انقلابی بود، خوب هم بود، قوی هم بود، امّا اصفهان برتری داشت؛ اقّلاً یکی از برترین شهرهای انقلابی بود؛ اگر نگوییم برترین شهر بود، لااقل یکی از برترین‌ها بود. 

اوّلین شهری که زمان رژیم طاغوت حکومت‌نظامی شد اصفهان بود؛ هیچ جا قبل از اصفهان حکومت‌نظامی نشده بود، اصفهان حکومت‌نظامی شد. [این] نشان‌دهنده‌ی آن بود که مردم بیشتر از دیگران در تلاشند. در دفاع مقدّس، دو لشکر نام‌آور و خط‌شکن [داشت]: لشکر امام حسین (علیه السّلام) که فرمانده معروفش شهید خرّازی بود و لشکر نجف که آن هم فرمانده‌‌ معروف و شهیدش شهید احمد کاظمی بود. بعد از شهادت خرّازی و مدّتی بعد از اینکه شهید کاظمی از لشکر نجف رفت، فرماندهان برجسته‌ی دیگری این دو لشکر را اداره کردند؛ دلاوران واقعاً برجسته‌ای که ما خیلی از اینها را از نزدیک  شناختیم و دیدیم. 

خب، استان اصفهان بر اثر همین مجاهدت‌ها در حدود ۲۴ هزار شهید دارد، که حدود ۷۵۰۰ شهید در گلستان شهدای شهر اصفهان مدفونند. اینها یک رقم‌های عجیبی است، اینها یک نشانه‌های بزرگی است. ده‌ها هزار جانباز، چند هزار آزاده؛ اینها سند افتخار اصفهان است. اینها وظیفه درست می‌کند برای شما؛ نمی‌خواهیم فقط مدّاحی کنیم؛ نگه داشتن این عظمت‌ها و آثار بزرگ، وظیفه‌ی یکایک افراد باوجدان است.

و امّا مناسبت بیست‌ و پنجم آبان؛ روز بیست ‌و پنجم آبان، حدود ۳۷۰ شهید در اصفهان تشییع شدند. چطور طاقت بیاورد یک شهر؟ ۳۷۰ شهید! آن فرماندهانی که این شهدا جلوی چشم آنها شهید شدند، خودشان مانده بودند که چه جوری این شهدا را بیاورند اصفهان‌ تشییع کنند؛ این قدر این حادثه، حادثه‌ی بزرگ و عجیبی بود! 

به نظرم اگر هر جای دنیا یک روز ۳۷۰  جوانِ به‌خون‌آغشته را بیاورند در میان مردم و تشییع کنند، آن شهر آن روز فلج می‌شود، از پا می‌افتد؛ اصفهان فلج نشد. در خبرهای ما و گزارش‌های مسلّم ما این هست که همان روز عصر، عدّه‌ی زیادی از جوان‌ها و روزهای بعد عدّه‌ی زیادتری به طرف جبهه‌ها حرکت کردند؛ همان شب، کاروان عظیم پشتیبانی از شهدا از اصفهان راه افتاد. 

حالا [اگر] امروز ۳۷۰  شهید آوردند، مردم باید بنشینند مشغول عزاداری [بشوند]، دیگر حواسشان به جبهه نیست؛ نخیر،‌ همان روز و روزهای بعد، جمعیّت راه افتادند. این روحیه را ببینید! این انگیزه را ببینید! خانواده‌های دو شهید، خانواده‌های سه شهید، خانواده‌های چهار شهید، چند خانواده‌ی پنج شهید، چند خانواده‌ی شش شهید،‌ یک خانواده‌ی هفت شهید! اینها مال اصفهان است؛ اینها هویّت انقلابی و جهادی اصفهان را برای ما تشریح می‌کنند. 

بخشی از مناقب اصفهان اینها است؛ اصفهان بیش از این حرف دارد. در این چهار دهه هم هر وقت لازم شده است، اصفهان سینه سپر کرده آمده جلو؛ مردم اصفهان در هیچ قضیّه‌ای عقب‌نشینی نکردند. بنده بعضی از قضایا را بخصوص یادم هست؛ حالا نمی‌خواهم یادآوری کنم و اسم بیاورم. آن چنان زنده، با یک اشاره و با یک توجّه، بارها وارد میدان شدند، یک فتنه را خاموش کردند.»۳
 

تحلیل و تبیین بیانات رهبر انقلاب:

۱. نگاه کلان رهبر انقلاب؛ اصفهان در هندسه تمدن انقلاب
مقام معظم رهبری در این بیانات، اصفهان را نه به‌ عنوان یک شهر، بلکه به عنوان نماد تاریخی، معرفتی و تمدنی انقلاب اسلامی معرفی می‌کنند. ساختار سخنان ایشان سه‌بعدی است:
۱. بُعد معرفتی و تمدنی؛ «شهر علم، ایمان و هنر»
۲. بُعد انقلابی و جهادی؛ «شهر مقاومت، شهادت، و ایثار»
۳. بُعد استمرار فرهنگی و ایمانی؛ «شهر زنده، پای‌کار، و دارای هویّت ایرانی ـ اسلامی»

در این منظومه، اصفهان تبدیل به «جهان‌نمون انقلاب اسلامی» می‌شود؛ یعنی نمونه‌ای کوچک از جامعه مطلوبی که نظام اسلامی در پی تحقق آن است: جامعه‌ای که بر پایه علم، ایمان و جهاد بنا شده است و این سه عنصر، ستون‌های هویت انقلاب‌ اسلامی را تشکیل می‌دهند.
 
۲. محور نخست: اصفهان، شهر علم؛ عقلانیت دینی و تداوم فقاهت
رهبر معظم انقلاب با ذکر نام‌ علمای بزرگی چون نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ محمدحسین اصفهانی، از اصفهان نه فقط به‌ عنوان خاستگاه علمی، بلکه به عنوان زادگاه عقلانیت دینی در عصر جدید یاد می‌کنند. تأکید بر چهارصد سال پشتوانه علمی، نشان‌دهنده‌ تداوم تاریخی معرفت در بستر دین است؛ این پایدارترین عنصر تمدن ایرانی ـ اسلامی است.

در این تحلیل، اصفهان مظهر «علمِ تربیت‌کننده» است؛ دانشی که در خدمت ساخت انسانِ مومن و جامعه‌ بصیر قرار دارد، نه دانشی برای قدرت یا رفاه صرف. چنین دانشی است که بعدها در اندیشه مقام معظم رهبری، به عنوان «دانشِ نافع» و «علم متعهد» در منظومه تمدن نوین اسلامی شناخته می‌شود.
 
۳. محور دوم: اصفهان، شهر ایمان و عشق؛ ژرف‌ترین ریشه‌ روح دینی ایرانی
رهبر معظم انقلاب در بخش مربوط به ایمان مردم اصفهان، تجربه‌ شخصی خود را از دهه‌های ۳۰ و ۴۰ نقل می‌کنند و از مجالس توسّل و دعا یاد می‌نمایند. این بیانِ شخصی، حامل معنایی عمیق است: در ذهن مقام معظم رهبری، ایمان مردم اصفهان نه محصول تبلیغات انقلابی، بلکه جوشیده از درون فرهنگ دینی و عرفانی این مردم است.

در اینجا، عشق به اهل‌بیت (علیهم السلام) به عنوان جوهر هویت اصفهان تصویر می‌شود؛ شهری که ایمان آن با محبت و توسل همراه است و از دینِ سرد و رسمی فراتر می‌رود. این فهم، اصفهان را در منظومه فرهنگی انقلاب به جایگاه ممتاز می‌رساند؛ زیرا انقلاب اسلامی خود بر پیوند «محبت اهل‌بیت و بصیرت دینی» بنا شده است.

از منظر مقام معظم رهبری، توسل‌گرایی و روح دعا در اصفهان مایه زنده ‌بودن ایمان مردم است؛ ایمانی پویا، مردمی و خشوع‌آمیز که توان تبدیل غم به حرکت و مصیبت به امید را دارد.
 
۴. محور سوم: اصفهان، شهر هنر؛ تجلی زیبایی الهی در صورت انسانی
اشاره‌ رهبر معظم انقلاب به میراث هنری اصفهان ــ از معماری تا صنایع دستی و هنرهای زیبا ــ بیانگر مبنای فرهنگی ایشان است که زیبایی را بخشی از عبادت و نشانه‌ توحید می‌دانند. هنر در اصفهان پیوندی میان ایمان و ذوق است؛ جلوه‌ای از هنر مومن.

در منطق بیانی مقام معظم رهبری، هنرمند اصفهانی همان قدر که نقش و خط می‌آفریند، روح یگانه‌ اسلامی را مریی می‌کند. از همین منظر است که ایشان، مستندسازان را دعوت می‌کنند تا این ترکیب «علم، ایمان و هنر» را روایت کنند؛ یعنی بازنمایی تمدن ایرانی ـ اسلامی در پیکر شهر اصفهان.
 
۵. محور چهارم: اصفهان، شهر جهاد و شهادت؛ قله ایمان اجتماعی
بخش میانی سخنان ایشان درباره لشکرهای امام حسین (علیه السلام) و نجف، اوج تصویر اصفهان به عنوان محور ایثار ملت ایران است. رهبر معظم انقلاب با عدد و خاطره سخن می‌گویند؛ با ذکر «۲۴ هزار شهید» و «۳۷۰ شهید در یک روز» واقعیت را به سند تبدیل می‌کنند. این داده‌ها تنها آمار نیستند، بلکه برای ایشان نشانه‌شناسی ایمان‌اند؛ یعنی عددها به معنا تبدیل شده‌اند.

تأکید بر اینکه «اصفهان فلج نشد» در روز تشییع ۳۷۰ شهید، تصویر بلاغی و فلسفی از جامعه انقلابی است: جامعه‌ای که در مواجهه با مرگ عزیزان، به زندگی برمی‌خیزد. در این نگاه، مصیبت شهدا نه توقف، بلکه آغاز حرکت جمعی است؛ همان مفهوم قرآنی حیات شهدا.

مقام معظم رهبری با یادآوری خانواده‌های چندشهیدی، نوعی جامعه‌شناسی ایمانی ارائه می‌دهند: پیوند «ایمان، نسل و مسئولیت»؛ یعنی سنت شهادت در خانواده‌ها استمرار یافته و تبدیل به میراث فرهنگی شده است.
 
۶. محور پنجم: اصفهان در آزمون‌های پس از دفاع مقدس؛ استمرار معنوی انقلاب
جمله‌ کلیدی ایشان که فرمودند:
«در این چهار دهه، هر وقت لازم شده است، اصفهان سینه سپر کرده، عقب‌نشینی نکرده است.»
در واقع، تبیین مفهوم «استمرار جهاد» در عصر پساجنگ است. ایشان می‌خواهند بگویند حماسه ۲۵ آبان سال ۱۳۶۱ پایان نیست، بلکه الگوی دائمی رفتار مردم مومن اصفهان در همه میدان‌هاست؛ اقتصادی، علمی، فرهنگی، و حتی فتنه‌زدایی.

در این معنا، اصفهان نماد مرحله‌ دوم انقلاب است؛ مرحله‌ای که مقام معظم رهبری آن را حرکت از جهاد نظامی به جهاد تمدنی و فرهنگی دانسته‌اند.

پس هویت جهادی اصفهان، فقط خاطره جنگ نیست؛ بلکه روح اجتماعی مقاومت و پایمردی در برابر هر تهدید فکری، اخلاقی و سیاسی است.
 
۷. محور ششم: اصفهان در منطق رهبر انقلاب، شناسنامه ملت ایران
عبارت اصلی بیانات ایشان:
«اینها شناسنامه این مردم مؤمن و ایستاده پای کار به حساب می‌آید.»
در فلسفه سیاسی ـ فرهنگی رهبر معظم انقلاب، شناسنامه یعنی سند هویت و دلیل مشروعیت یک ملت در تاریخ.

از همین رو، مردم اصفهان نه فقط مدیحه‌سرای انقلاب‌اند، بلکه سند زنده‌ ایمان ملت ایران هستند؛ تجلی آنچه در تاریخ ایران از علم، عشق و شهادت به میراث مانده است.

مقام معظم رهبری به‌ طور تلویحی اصفهان را محور پیوستگی ایران و اسلام معرفی می‌کنند: شهری که علم اسلامی، هنر ایرانی و ایمان عاشورایی را در خود جمع کرده است؛ سه مؤلفه‌ای که شاکله تمدن نوین ایرانی ـ اسلامی را می‌سازند.

جمع‌بندی و پیام راهبردی:
بیانات رهبر معظم انقلاب درباره مردم اصفهان، در ظاهر ستایش است اما در عمق، بیانیه تمدنی و مسئولیت‌ساز است. ایشان سه پیام بنیادین را در دل تقدیر از اصفهان نهفته‌اند:

۱. شناخت هویت و استمرار آن: اصفهان باید خودِ تاریخش را بداند، نه برای افتخار، بلکه برای تداوم رسالت.
۲. تبدیل حماسه به الگوی بازتولید فرهنگی: علم، ایمان، هنر و ایثار باید در قالب‌های نو (فیلم، آموزش، علم و عمل) بازآفرینی شود.
۳. وظیفه‌ نسل‌ها: جوان امروز اصفهان باید بداند که «فلج نشدن شهر در روز شهادت» یعنی روحیه‌ای که از گریه عبور کرده و به قیام رسیده است؛ روحیه‌ای که باید در برابر جنگ نرم و تهاجم فرهنگی نیز همان پایداری را نشان دهد.

در منظومه اندیشه رهبر معظم انقلاب، اصفهان نه فقط یک جغرافیا بلکه هسته‌ نمادین تمدن انقلاب اسلامی است؛ شهری که از علم و ایمان و هنر پیوستگی ساخته، و این پیوستگی را در میدان جهاد و شهادت به زیبایی به نمایش گذاشته است.

به همین دلیل، اصفهان در تعبیر ایشان «شناسنامه ایمان و جهاد ملت ایران» است؛ سندی زنده از مردمی که هم عالم‌اند، هم عاشق‌اند، و هم مجاهد؛ پرچمداران علم، عشق و شهادت در منظومه انقلاب اسلامی.

اصفهان، شهری که از خون ایمان و خرد تمدن ساخت؛ بازخوانی حماسه ۲۵ آبان اصفهان در اندیشه امام و رهبری
 

اصفهان؛ الگوی درهم‌تنیدگی دین، علم و جهاد در تمدن ایرانی‌ـ‌اسلامی

رهبرمعظم انقلاب (مدظله العالی) در دیدار دست‌اندرکاران برگزاری کنگره بزرگداشت شهدای استان اصفهان فرمودند:
«اصفهان در همه‌ی نشانه‌های تمدّنی پیشگام بود؛ در علم، در صنعت، در هنر، در معماری، در عالِم‌پروری، در سلحشوری و در همه‌ی این چیزها؛ این مال تاریخ است. حوادث انقلاب نشان داد که اصفهان در مسئله‌ی فداکاری در راه خدا و جهاد فی ‌سبیل ‌الله هم پیشگام است؛ یعنی یک امتیاز بی‌نظیر و بی‌مثال بر امتیازات اصفهان، در انقلاب و در دفاع مقدّس افزوده شد.

شهدای بزرگی که در راه اسلام و در راه استقلال این کشور جان خودشان را فدا کردند، یک فهرست طولانی‌اند که [همان‌ طور که ایشان] گفتند ده درصد همه‌ی شهدای کشور مال استان اصفهانند. استان اصفهان به لحاظ نسبت جمعیّتش، از همه‌ی استان‌های کشور بیشتر شهید داده. خب اینها واقعیّاتی است. آنچه مهم است این است که این سلسله، این رشته ــ رشته‌ی فداکاری و رشته‌ی نورانی شهادت ــ از دوران قبل تا امروز در اصفهان ادامه دارد؛ یعنی یک روز ما شهید مدرّس را داریم، بعد در یک برهه‌ای مثلاً شهید بهشتی و امثال ایشان را داریم، بعد در یک برهه‌ای شهید خرّازی و شهید همّت و شهبازی و مانند اینها را داریم، بعد در یک برهه‌ای شهید کاظمی را داریم، بعد در یک برهه‌ای شهید زاهدی و نیلفروشان، یا همین چند شهیدی که شهید امنیّتند و این چند روز [به شهادت رسیدند] ــ که سه نفرشان اصفهانی بودند ــ را داریم؛ یعنی این رشته‌ی شهادت، مقطعی نیست که حالا ما مثلاً بگوییم خیلی خب، یک روز ۳۷۰ شهید را تشییع کردند، تمام شد رفت؛ نه، این نهادینه است در اصفهان؛ اینها مهم است. شما که یاد شهدا را گرامی می‌دارید، این نقاط را برجسته کنید، اینها را نشان بدهید. جوان امروز، نسل امروز، به اینها احتیاج دارد، باید بداند؛ اینها شناسنامه‌ی اصفهان است.

یک نکته‌ی مهم در باب اصفهان مسئله‌ی دینداری است؛ دینداری اصفهان. حالا من البتّه شاید قبلاً در بعضی از دیدارهای با مردم عزیز اصفهان گفته‌ام این را، بنده خودم در اصفهان شاهد بودم جلساتی را و اجتماعاتی را که معمولاً در هیچ جای کشور، از جمله مشهد خود ما نظیر آن را ما آن زمان نمی‌دیدیم ــ مال سال‌ها قبل است؛ پنجاه سال، شصت سال پیش ــ از لحاظ گرایش مردم، توجّه مردم، مجالسِ لاینقطع از ماه رمضان تا محرّم، که ماه‌های عزاداری هم نبود؛ کجا؟ در تیمچه‌های بازار اصفهان. 

حالا اینها که چیزهای در واقع ابتدایی و تا حدودی سطحی است؛ دینداری مردم اصفهان را از فهرست بلند علمای اصفهان می‌شود شناخت. حالا شما مرحوم آسیّد ابوالحسن اصفهانی را اسم آوردید؛ خب بله، ایشان ملّای بزرگی بودند. اگر نگاه کنید در دوره‌ی اساتید خود آسیّد ابوالحسن اصفهانی (رضوان الله علیه) در اصفهان، این ‌قدر علمای بزرگ در اصفهان در سطح استادِ مرحوم آسیّد ابوالحسن اصفهانی و میرزای نائینی که اینها همه طلبه‌ی اصفهانند، وجود دارد که انسان متحیّر می‌ماند که این‌همه عالِم را چه جوری توصیف کند؛ از خود اصفهان، از نجف‌آباد اصفهان، از روستاهای گوناگون اصفهان، از نقاط دیگری [مانند] خوانسار که طایفه‌ی خوانساری‌ها که بزرگ‌ترینشان مرحوم آسیّد محمّدهاشم و دیگران [بودند] آمدند آنجا. یعنی عظمت مردم اصفهان، دینداری مردم اصفهان را از نامِ این فهرست طولانیِ علمای اصفهان می‌شود شناخت. اینها مال قرن ۱۰ و ۱۱ و مانند اینها نیست، زمان مجلسی و صفویّه نیست، مال همین قرن اخیر خود ما است. این دینداری مردم اصفهان!

خب، یک نکته‌ای اینجا وجود دارد؛ ما چرا روی دینداری مردم اصفهان تکیه می‌کنیم؟ آن نکته این است که اصفهان نشان می‌دهد که جریان تدیّن و تشرّع با جریان علم و صنعت و فرهنگ و تمدّن و امثال اینها درهم‌تنیده‌اند؛ نه‌فقط منافاتی با هم ندارند، بلکه اصلاً درهم‌تنیده هستند. این نمونه‌ای از تمدّن ایرانی ما است؛ تمدّن ایرانی که روزگاری در قلّه‌ی تمدّن بشری قرار داشته، از قدیم، از قبل از اسلام حتّی با دین همراه بوده، با تدیّن همراه بوده. اینکه بعضی تلاش می‌کنند، سعی می‌کنند که پیچ‌ و مهره‌های مجموعه‌ی تمدّن ایرانی را بِزور از همدیگر باز کنند، بین دین و بین علم و صنعت و فرهنگ و هنر و مانند اینها فاصله بیندازند، این کار، هم غلط و خلاف واقع است، هم بیهوده است و امکان‌پذیر نیست. 

امروز هم بهترین جوانان ما در پیشرفته‌ترین مراکز علمی ما مشغول کارند؛ امروز هم این ‌جوری است. در همین دوره‌ی خود ما برجسته‌ترین استعدادهای موجود کشور ما در خدمت پیشروترین حرکت‌های علمی بودند. مرحوم دکتر چمران (رضوان ‌الله علیه) در بخش‌های مربوط به علم و مانند اینها در همان دانشگاه‌های آمریکا که درس می‌خوانده ــ خودش برای من نقل می‌کرد ــ تا آن نقاط آخر که آمریکایی‌ها اجازه نمی‌دهند دانشجوی غیرآمریکایی به آنجاها برسد، ایشان پیش رفته بود؛ چه کسی بود؟ چمران؛ چمرانِ متدیّن، چمرانِ مجاهد، چمرانی که زن و بچّه‌اش را برمی‌دارد از آمریکا می‌آورد لبنان، در خدمت مبارزه؛ بعد هم حاضر است از زن و بچّه‌اش جدا بشود و بماند مبارزه کند و جهاد کند، که آخرش هم اجرش را می‌گیرد که شهادت باشد. یعنی این آمیختگی و درهم‌تنیدگی دین و نشانه‌های تمدّنی در تمدّن ایرانی، یک حقیقتی است، یک واقعیّتی است که غیر قابل انکار است و بی‌خودی تلاش می‌کنند [که جز این را نشان بدهند.]»۴
 

تحلیل و تبیین بیانات رهبر انقلاب:

۱. جایگاه بیانات در منظومه اندیشه تمدنی رهبر انقلاب
این سخن از جمله بیاناتی است که می‌توان آن را در چارچوب نظریه‌ «تمدن نوین ایرانی‌ـ‌اسلامی» تحلیل کرد؛ نظریه‌ای که رهبر معظم انقلاب از دهه‌ ۱۳۷۰ تاکنون پایه‌گذاری کرده و بر اساس آن، انقلاب اسلامی نه صرفا یک تحول سیاسی، بلکه مرحله تاریخی احیای روح توحید در متن تمدن ایرانی است.

در این بیان، اصفهان به مثابه نمونه عینی این پیوند معرفی می‌شود؛ یعنی شهری که در آن سه عنصر اصلی تمدن نوین اسلامی کاملاً درهم‌تنیده‌اند:
۱. ایمان و تدیّن (روح توحیدی)
۲. علم و خردورزی (عقلانیت دینی)
۳. جهاد و فداکاری (عمل اجتماعی و تاریخی)

این سه رکن، شاکله‌ای را می‌سازند که از نظر مقام معظم رهبری، تمدن ایرانی بر آن استوار بوده و انقلاب اسلامی با احیای آن، به مرحله خودآگاهی تاریخی رسیده است.
 
۲. محور نخست: اصفهان در تاریخ تمدنی ایران؛ از پایتخت هنر تا خاستگاه عقل دینی
در ابتدای سخنان، رهبر معظم انقلاب با اشاره به پیشتازی اصفهان در «علم، صنعت، هنر، معماری و عالِم‌پروری»، بر تداوم نقش تمدنی این شهر تأکید می‌کنند. این نگاه، صرفا تاریخی نیست؛ بلکه از زاویه فلسفه تمدن، ایشان اصفهان را نماد پیوستگی عقل و ایمان در تاریخ ایران می‌دانند.

از منظر جامعه‌شناسی دینی، این پیوستگی دقیقا همان عاملی است که اصفهان را از سایر شهرهای تاریخی ایران متمایز می‌کند: شهری که عقلای دینی و عرفا، هنرمندان و صنعتگران، در یک شبکه فرهنگی همزیست بوده‌اند.

در واقع، اصفهان نمونه‌ای از «شهر مومن اهل اندیشه» است؛ شهری که فضای بازار، حوزه، مسجد و مدرسه‌اش از نظر فرهنگی همخوان است، نه متعارض.
 
۳. محور دوم: انقلاب و دفاع مقدس؛ افزودن بعد جهاد به هندسه تمدن
رهبر معظم انقلاب با جمله‌:
«یک امتیاز بی‌نظیر و بی‌مثال بر امتیازات اصفهان افزوده شد.»
عملا فصل جدیدی را در تاریخ تمدنی شهر می‌گشایند: ورود عنصر شهادت و فداکاری اجتماعی به بافت فرهنگی تمدن.

اصفهان با داشتن حدود ده درصد شهدای کل کشور، نه‌ فقط در آمار، بلکه در معنا پیشتاز است. ایشان با ربط دادن شهید مدرّس، شهید بهشتی، شهید خرّازی، شهید کاظمی و شهیدان امنیت اخیر به یک رشته واحد، مفهوم «تسلسل نوری جهاد» را مطرح می‌کنند؛ یعنی امتداد روح فداکاری از مشروطه تا عصر مقاومت امنیتی؛ نه به شکل مقطع، بلکه به صورت رشته‌ای نهادینه در ساختار فرهنگی جامعه اصفهان.

این تعبیر، اصفهان را از سطح حماسه تاریخی، به سطح «الگوی اجتماعیِ ایمان سازمان‌یافته» ارتقا می‌دهد؛ شهری که جهاد در آن نه واکنش احساسی، بلکه رفتار فرهنگی‌شده و نهادینه است.
 
۴. محور سوم: دینداری مردم اصفهان؛ استمرار تدیّن مردمی در قالب فرهنگ
رهبر معظم انقلاب با تأکید ویژه بر تجربه‌های شخصی‌شان از مجالس دعا و توسّل در دهه‌های ۳۰ و ۴۰، در واقع به منشأ درونی دینداری اصفهان اشاره می‌کنند؛ منشأیی مستقل از موج‌های تبلیغاتی و حکومتی.

در این تحلیل، اصفهان نمونه‌ای از جامعه‌ای است که دینداری در آن به فرهنگ بومی تبدیل شده است، نه صرفا به رفتار مناسکی. وقتی مجلس دعا در بازار و محله برقرار است، دین از مسجد به متن زندگی نفوذ کرده است؛ این همان چیزی است که مقام معظم رهبری در ادبیات خود «تدیّن زنده و مردمی» می‌نامند.

از نگاه ایشان، جایگاه علمی علمای اصفهان (از نائینی تا سید ابوالحسن و خانواده خوانساری‌ها) دلیل دوم این تدیّن است: ایمان در اصفهان نه احساسی، بلکه عقلانی و آموزشی است. بدین ترتیب، اصفهان نمونه‌ای از منطقه‌ای می‌شود که عقل دینی و احساس مذهبی در ساختار واحدی عمل می‌کنند.
 
۵. محور چهارم: نظریه درهم‌تنیدگی دین، علم و جهاد؛ پاسخ رهبر انقلاب به گسست مدرن
جمله کلیدی ایشان:
«جریان تدیّن و تشرّع با جریان علم و صنعت و فرهنگ و تمدّن، درهم‌تنیده‌اند.»
به ‌روشنی تبلور یکی از مهم‌ترین اصول فکری رهبر معظم انقلاب است.

این اصل، پاسخی معرفتی به دو جریان معاصر است:
۱. سکولاریزاسیون فرهنگی که می‌کوشد دین را از عرصه علم و تمدن جدا کند؛
۲. تحجر دینی که علم و صنعت را مظاهر دنیازدگی می‌داند.

مقام معظم رهبری با استناد به تجربه اصفهان، هر دو را باطل می‌دانند و اعلام می‌کنند که تمدن ایرانی، ذاتا هم‌زمان مومن و خردورز بوده است.

از همین منظر است که مثال دکتر چمران را می‌آورند: الگویی زنده از جمع دین و علم و جهاد در وجود یک انسان معاصر. چمران در این تعبیر، بازتاب فلسفی همان سنت اصفهان است؛ عقل مهندس، اخلاص مجاهد، و عرفان مومن در یک پیکر واحد.
 
۶. محور پنجم: پیام فرهنگی برای نسل امروز؛ احیای رشته نورانی تدیّن در زندگی مدرن
رهبر معظم انقلاب در لایه پایانی سخن، هشدار فرهنگی می‌دهند که «بعضی تلاش می‌کنند پیچ و مهره‌های تمدن ایرانی را از هم باز کنند.» این هشدار، ناظر بر پدیده شکاف فرهنگی و هویتی نسل جوان است؛ جایی که جوانان در مواجهه با تمدن غربی، علم را جدا از ایمان می‌بینند.

ایشان با تأکید بر نقش اصفهان و شهدای آن، نسخه درمان این شکاف را تبیین می‌کنند: تداوم الگوی درهم‌تنیدگی دین، علم و جهاد در نسل جدید. 

جوان باید بداند که ایمان، مانع پیشرفت نیست؛ بلکه زیربنای انگیزه پیشرفت است، چنان ‌که علم بدون ایمان، به خدمت استکبار درمی‌آید، ولی علم همراه با ایمان، امت‌ساز و آزادی‌بخش می‌شود.

به همین دلیل است که مقام معظم رهبری نقش «یاد شهیدان» را صرفا احساسی نمی‌دانند؛ بلکه آن را ابزار انتقال فرهنگ کار و مسئولیت به نسل جدید معرفی می‌کنند:
«شما که یاد شهدا را گرامی می‌دارید، این نقاط را برجسته کنید… جوان امروز باید بداند؛ اینها شناسنامه اصفهان است.»

جمع‌بندی:
در این گفتار، رهبر معظم انقلاب در واقع مدل جامعه آرمانی انقلاب اسلامی را با مثال اصفهان ترسیم می‌کنند:
* شهری با عقل فعال، ایمان زنده و جهاد مداوم؛
* تمدنی که علم و دین و هنرش از هم نمی‌گسلد؛
* نسلی که از بازار تا حوزه، از کلاس تا جبهه، روح واحدی دارد.

پس اصفهان، در منطق مقام معظم رهبری، نه فقط یک شهر مذهبی یا هنری، بلکه نمونه عینی تمدن زنده ایرانی‌ـ‌اسلامی در عصر انقلاب است؛ گواهی تاریخی بر اینکه این تمدن، بدون جدایی میان قدس و دانش، میان عشق و عقل، و میان محراب و علم، همچنان می‌تواند پیشرو بماند.

به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «این آمیختگی و درهم‌تنیدگی دین و نشانه‌های تمدنی، حقیقتی است که غیر قابل انکار است.» اصفهان، تجسّم همین حقیقت است؛ دل تپنده تمدن ایرانی‌ـ‌اسلامی در هیأت ایمان، علم و جهاد.

اصفهان، شهری که از خون ایمان و خرد تمدن ساخت؛ بازخوانی حماسه ۲۵ آبان اصفهان در اندیشه امام و رهبری
 

اصفهان؛ نگین درخشان تمدن ایرانی‌ـ‌اسلامی و الگوی تداوم ایمان، عقل و زیبایی در تاریخ ملت

رهبرمعظم انقلاب (مدظله العالی) در دیدار مردم اصفهان فرمودند:
«چند جمله درباره شهر اصفهان و هویّت انسانی و تاریخی آن عرض کنم. البته اصفهانی‌ها و حتّی بسیاری از مردم کشور، هویّت علمی و ادبی و هنری و برجستگی و نبوغی که در طول تاریخ تا امروز در اصفهان خود را نشان داده است، می‌شناسند؛ ولی برای اینکه من هم اجمالی از شناسنامه این شهر بزرگ و این مردم بافرهنگ را ذکر کرده باشم، عرض می‌کنم که اصفهان دارای خصوصیات متعدّدی است؛ اما برجسته‌ترین آنها، علم و ایمان و جهاد شجاعانه و هنر و صنعت است. پانصد سال است که هر کس در هر دوره‌ای به این شهر نگاه می‌کند، این خصوصیات را می‌بیند. 

شخصیت‌های علمىِ برجسته این شهر، امثال مجلسی و وحید بهبهانی - که البته اصفهانی است - و فقهای بزرگ و فلاسفه عالی قدر و نامداری که یا متعلّق به این شهر و یا فرآورده و تربیت شده حوزه‌های علمی این شهرند، در یک شمارش معمولی و در مدّت کوتاه قابل احصاء نیستند. 

ایمانِ مردم اصفهان همیشه زبانزد بوده است. در دوران ستمشاهی من مکرّر به اصفهان آمده بودم. حتّی در همان دوران که همه دستگاه‌ها و دست‌ها سعی می‌کردند مظاهر دینی را کمرنگ و محدود کنند، در اصفهان پرچم‌های دینداری به شکل‌های مختلف و در بخش‌های متعدّد برافراشته بود. در دوره کسادی بازار دین و رواج غربگرایی و غربزدگی، عوامل فرهنگىِ مخرّب نتوانست روی مرد و زن اصفهان اثر منفی بگذارد.

از لحاظ جهاد شجاعانه، اصفهان نمونه است. جنگ هشت ساله و دوره دفاع مقدّس، نام اصفهان را در سرلوحه افتخارات انسانی خود دارد. فقط هم دوره دفاع مقدّس نیست؛ شهدای اصفهانی و نام‌آوران جانباخته از این مردم، در میدان‌های مختلف این فداکاری‌ها را کرده‌اند؛ شهید آیةالله مدرّس در یک میدان، شهید آیةالله بهشتی در یک میدان و شهید خرّازی و شهید همّت و امثال این عزیزان در میدان دیگر. این شهدای نامدار - که فهرست طولانی ستارگان شهید این شهر و این استان را نمی‌شود به این آسانی فراهم کرد - آنچنان نام اصفهان را ابدی ساختند و در شمار برجسته‌ترین مناطق کشورمان از لحاظ جهاد شجاعانه ثبت کردند که هیچ نقطه دیگری در این جهت، با این شهر و این استان رقابت نمی‌کند.

هنر و صنعت این شهر هم زبانزد همه و در برخی از بخش‌ها، در دنیا یگانه و نمونه است. امروز اصفهان بحمدالله مرکز عمده‌ای از مراکز صنایع کشور است؛ دیروز هم این ‌طور بود، آینده هم این ‌طور خواهد بود. در فردای تاریخ و آینده شما جوانان این کشور نیز باید همین خصوصیات برجسته، ان‌شاءالله با قوّتِ بیشتر رشد کند. 

از گذشته نام می‌بریم تا وظیفه خود را برای آینده بدانیم. اینجا باید همچنان شهر علم، ایمان، جهاد شجاعانه و هنر و صنعت باقی بماند و من می‌دانم که با این همه استعداد درخشان در این شهر و استان، با این روحیه‌های شاد و دل‌های درخشان از نور معرفت و با این احساسات جوشان، به فضل خدا همین ‌طور خواهد شد.»۵
 

تحلیل و تبیین بیانات رهبر انقلاب:

۱. جایگاه این بیانات در منظومه فکری رهبر انقلاب
بیانات فوق بخشی از هندسه فکری مقام معظم رهبری در باب «شناسنامه فرهنگی ملت ایران» است؛ یعنی طرحی که در آن هر شهر یا منطقه‌ای، یکی از اضلاع تمدن ایرانی‌ـ‌اسلامی را نمایندگی می‌کند.

در این هندسه، اصفهان به منزله نماد وحدت عقل، ایمان و هنر -سه رکن تمدن قرآنی و ایرانی- شناخته می‌شود. ایشان نه به ‌مثابه ستایش یک شهر خاص، بلکه به عنوان بازخوانی یک الگوی تمدنی زنده سخن می‌گویند؛ الگویی که ریشه در قرن‌ها تعامل دین، دانش، صنعت و جهاد دارد و هنوز در رفتار و منش مردم اصفهان ادامه دارد.
 
۲. محور نخست: هویت اصفهان در نگاه رهبر انقلاب؛ علم، ایمان، جهاد، هنر و صنعت
مقام معظم رهبری، پنج مولفه بنیادین را به عنوان عناصر هویت اصفهان معرفی می‌کنند؛ این گزینش تصادفی نیست، بلکه هدفمند است و نظام‌مند:

۱. علم: سرچشمه‌ فقاهت، فلسفه و تفکر دینی؛ از مجلسی تا وحید بهبهانی. علم در این نگاه نه دانشی بریده از دین، بلکه عقلِ قدسی و هدایت‌شده است.

۲. ایمان: جوهر زنده‌ شخصیت مردمی؛ ایمان اصفهان نه نمایشی و نه سنتیِ راکد، بلکه محور مقاومت فرهنگی در دوران غرب‌زدگی است.

۳. جهاد شجاعانه: استمرار تاریخی ایمان در عرصه‌ عمل؛ از مدرّس تا شهید خرّازی، هر نسل شهید، تجلیِ ایمان فعّال است.

۴. هنر: تبدیل زیبایی به زبان توحید؛ معماری، نگارگری، خوشنویسی و صنایع دستی اصفهان همگی ترجمان ایمان در صورت زیبا هستند.

۵. صنعت: جلوه‌ عقل و مهارت در سطح تمدن مادی؛ پیوندی میان کار، عبادت و شکوه انسانی.

این پنج‌گانه، شاکله‌ای از آن چیزی است که رهبر معظم انقلاب «هویت انسانی و تاریخی شهر» می‌نامند؛ هویتی که هم بُعد معنوی دارد (ایمان و جهاد) و هم بُعد تمدنی (علم، هنر، صنعت).
 
۳. محور دوم: تحلیل جامعه‌شناختی ایمان مردم اصفهان
در بخشی از سخنان، مقام معظم رهبری با نقل خاطره‌های شخصی از دوران ستم‌شاهی، دینداری مردم اصفهان را به عنوان یک پدیده جامعه‌شناسی مقاومت فرهنگی توصیف می‌کنند.

در زمانی که مدرنیسم غربی و سیاست‌های شاهنشاهی به دنبال افول دین در زندگی ایرانیان بود، اصفهان دچار «کسادی بازار دین» نشد؛ یعنی ایمان در آنجا «فرهنگ» شد، نه واکنش لحظه‌ای. این نکته نشان می‌دهد که:
* دین در اصفهان اجتماعی است، نه صرفا فردی یا تشریفاتی.
* ایمان در اصفهان، عقلانی و پایدار است، نه عاطفی زودگذر.

این بخش از بیانات، تحلیل تاریخی مقاومت فرهنگی مردم اصفهان در برابر استحاله هویتی است و در واقع رهبر معظم انقلاب با بازخوانی آن، منطق صبر و ثبات فرهنگی ملت ایران در برابر تهاجم تمدنی غرب را توضیح می‌دهند.
 
۴. محور سوم: جهاد شجاعانه؛ ریشه تمدن مقاومت
مقام معظم رهبری در بخش مربوط به جهاد، اصفهان را نه تنها مرکز فداکاری، بلکه نماد تبدیل جهاد به فرهنگ اجتماعی معرفی می‌کنند.

وقتی ایشان نام شهید مدرّس، شهید بهشتی، شهید خرّازی و شهید همّت را پشت سر هم ذکر می‌کنند، قصد دارند رشته‌ای تاریخی را نشان دهند که از سیاست تا میدان نبرد و تا عرصه‌ سازندگی، همه با روح واحدِ ایمان پیوندیافته است. این پیوستگی، نشانه‌ شکل‌گیری تمدن «جهادی» در اصفهان است؛ تمدنی که در آن مقاومت، فضیلت فرهنگی است، نه فقط وظیفه نظامی.

از دیدگاه فلسفه اجتماعی رهبر معظم انقلاب، «جهاد شجاعانه» یعنی تربیت نسلی که مرگ را پایان نمی‌بیند، بلکه گام به سوی حیاتِ معنوی می‌داند. اصفهان در این معنا، نمادِ زیست عاشورایی ملت ایران است.
 
۵. محور چهارم: هنر و صنعت؛ تجسم زیبایی الهی در ماده و فکر
در منظومه فکری مقام معظم رهبری، هنر و صنعت، دو جلوه از یک روح واحدند: روح خلاقیت الهی. اشاره ایشان به «یگانگی جهانی هنر اصفهان» نشان می‌دهد که از دید ایشان، هنر اصفهان نه زیبایی مادی صرف، بلکه تجلّی معنای توحید در کالبد زیبایی است.

صنایع دستی، معماری و طراحی در اصفهان، در واقع صورت‌های فرهنگی از ایمانِ فعال‌اند.

از لحاظ جامعه‌شناسی دینی، این پیوستگی میان دین و هنر، همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب آن را «درهم‌تنیدگی دین و هنر و تمدن» می‌نامند؛ پاسخی به جداانگاری مدرن میان امر مقدس و امر زیباشناختی.
 
۶. محور پنجم: فلسفه یادآوری گذشته؛ مسئولیت آینده
عبارت راهبردی ایشان:
«از گذشته نام می‌بریم تا وظیفه خود را برای آینده بدانیم.»
در واقع اصل تمدن‌سازی پویای انقلاب اسلامی را معرفی می‌کند.

در این منطق، گذشته‌ پرافتخار نه برای غرور، بلکه برای تکلیف است؛ گذشته‌ای که، چون چراغی در دست نسل جدید، جهت حرکت را نشان می‌دهد.

بنابراین، اشاره به علم، ایمان، جهاد و هنر اصفهان در حقیقت دعوتی است به بازتولید تمدنی این عناصر در قالب علمی، فرهنگی و فناورانه‌ی امروز. ایشان می‌خواهند جوان اصفهان و ایران بداند که رسالتش ادامه دادن همان مسیر ایمان و نوآوری است.

جمع‌بندی: اصفهان؛ تبلور نظریه تمدن ایرانی‌ـ‌اسلامی
این بیانات رهبر معظم انقلاب را باید یکی از متون شاخص در تبیین «نظریه تمدن ایرانی‌ـ‌اسلامی» دانست. ایشان با ساختاری کاملا تمدنی، پنج پیوند بنیادین را در فرهنگ اصفهان آشکار می‌کنند:
عنصر تمدنی بیان رهبر انقلاب   معنای فرهنگی
 علم  عالمان برجسته، حوزه‌ها  عقل دینی؛ بنیان معرفت توحیدی
 ایمان  دینداری مردمی پایدار   عشق و مقاومت فرهنگی
 جهاد شجاعانه   شهیدان نامدار   عمل عاشوراییِ ایمان در تاریخ
 هنر  جلوه زیبایی الهی   ترجمان توحید در صورت
 صنعت  تولید، خلاقیت  عقل و کار در خدمت ایمان

ترکیب این پنج مولفه، همان چیزی است که مقام معظم رهبری در سخنان دیگر، از جمله در دیدار نخبگان اصفهان، به عنوان «درهم‌تنیدگی دین، علم و جهاد در تمدن ایرانی» یاد کرده‌اند.

به تعبیر دیگر، اصفهان در اندیشه ایشان نه فقط یک شهر، بلکه نمونه تحقق‌یافته‌ نظریه تمدنی انقلاب اسلامی است؛ شهری که در آن «ایمان، عقل، و زیبایی» با هم زندگی می‌کنند.

بیانات مقام معظم رهبری در این دیدار، در واقع منشور فرهنگی اصفهان است. ایشان اصفهان را آیینه‌ ملت ایران می‌دانند؛ شهری که از گذشته با نور علم و عشق و هنر درخشیده، و باید با همان نور، مسیر آینده‌ تمدن ایرانی‌ـ‌اسلامی را روشن کند.

به عبارتی می‌توان گفت: اصفهان، در اندیشه‌ ایشان، نه صرفا نگین گذشته، که چراغ آینده‌ ایران است؛ الگویی تمام‌قد از تمدنی که در آن ایمان، عقل، جهاد و زیبایی، هم‌نوا با یکدیگر، می‌سازند، می‌مانند، و می‌درخشند.

اصفهان، شهری که از خون ایمان و خرد تمدن ساخت؛ بازخوانی حماسه ۲۵ آبان اصفهان در اندیشه امام و رهبری
 

نتیجه‌گیری:

بیانات امام خمینی (رحمه الله) و رهبر معظم انقلاب درباره مردم اصفهان، نشان می‌دهد که حماسه‌ ۲۵ آبان سال ۱۳۶۱ نه فقط یک واقعه‌ احساسی، بلکه نقطه‌ عطفی در جغرافیای فرهنگی انقلاب اسلامی است.

امام راحل با پیام الهی خود، اصفهان را «امت رشید» خواند و خون شهیدانش را بذر رویش «شجره طیبه اسلام» دانستند. در نگاه ایشان، شهیدان اصفهان، راه عرفانی قرب الهی را پیمودند و خانواده‌هایشان صبر تاریخی امت را بازآفرینی کردند؛ به این ترتیب، سوگ شهدا به پیمان تمدن تبدیل شد.

رهبر معظم انقلاب نیز در امتداد آن بینش، اصفهان را «شناسنامه ایمان و جهاد ملت ایران» نامیدند؛ شهری که از علمای بزرگ تا هنرمندان، از رزمندگان تا زنان گمنام، همگی در یک منظومه واحد عمل کرده‌اند. ایشان اصفهان را نمونه‌ عینی درهم‌تنیدگی دین، علم، و جهاد دانسته‌اند؛ الگویی زنده از تمدن ایرانی‌ـ‌اسلامی که در آن عقل، عشق و فداکاری، مرز میان مسجد و دانشگاه، میان بازار و جبهه را برداشته است.

در این تحلیل، اصفهان از سطح جغرافیا به مرتبه‌ فرهنگ ارتقا یافته است؛ نه شهری برای ستایش، بلکه الگویی برای تکرار. از این منظر، ۲۵ آبان سال ۱۳۶۱، صرفا یادآور تشییع شهدا نیست، بلکه یادآور لحظه‌ تولد تمدن ایمان در متن جامعه ایرانی است؛ لحظه‌ای که مردم یک شهر فهمیدند: «اسلام پیش نمی‌رود مگر با فداکاری مومنان.»
 

سخن پایانی:

اصفهان را نمی‌توان تنها در قاب مسجد امام یا پل خواجو دید؛ باید آن را در چشمان مادران شهید، در دست‌های صنعتگر مومن، در قلم عالمی عاشق و در قلب جوانی که هنوز پای کار ایمان ایستاده است، دید.

این شهر، روایتگر همان معجزه‌ای است که امام راحل بیان و رهبر معظم انقلاب آن را در هندسه‌ تمدن انقلاب تبیین نمود: اصفهان، مهر جاودان ایمان و خرد بر پیشانی ایران است؛ شهری که از خون شهیدانش، چراغ فهم و امید ساخت.

به راستی، اصفهان نه خاطره‌ای از گذشته، بلکه نقشه‌ راه آینده‌ ملت ایران است؛ شهری که همچنان با علم می‌سازد، با عشق می‌ماند، و با جهاد، می‌درخشد.

پی‌نوشت‌ها:
۱. بیانات امام خمینی (رحمه الله) در جمع مردم خراسان، ۱۳۶۱/۹/۳
۲. بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم اصفهان در روز عید قربان، ۱۳۸۹/۸/۲۶
۳. بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم اصفهان در ایام سالگرد حماسه و ایثار مردم اصفهان و تشییع شهدای عملیات محرم در شهر اصفهان، ۱۴۰۱/۸/۲۸
۴. بیانات رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران برگزاری کنگره بزرگداشت شهدای استان اصفهان، ۱۴۰۳/۸/۲۱
۵. بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم اصفهان، ۱۳۸۰/۸/۸‌

نویسنده: سیدامیرحسین موسوی تبار
منبع: تحریریه راسخون
© استفاده از این مطلب، فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط