نبرد در زمين مسلح
منبع:روزنامه جام جم
عمليات رمضان ، ساعت 2.30 بامداد 22 تير 1361 با رمز «يا مهدي ادرکني» آغاز شد. اين در حالي بود که تنها 50 روز از فتح غرورآفرين خرمشهر مي گذشت و تصور اين که در اين مدت ، مواضع دفاعي دشمن تا چه اندازه پيچيده و کارآمد شده ، براي فرماندهان مشکل بود. عمليات رمضان در يک زمين مثلثي شکل ، به وسعت 1600 کيلومتر مربع انجام شد. اين زمين از شمال به منطقه کوشک ، از غرب به اروند و از شرق به خطمرزي محدود مي شد. هدف عمليات ، انهدام نيروهاي سپاه سوم عراق و پيشروي تا خط اروند بود. عقبه دشمن متکي بود به چهار پلي که در مناطق نشوه و تنومه روي اروندرود احداث شده بود و پيش بيني مي شد با انهدام پلها شمار زيادي از نيروهاي عراقي به محاصره درآمده و اسير شوند. همه مي دانستند که نبرد اصلي در اين سرزمين ، نبرد با تانک است.براي همين ، در ميان نيروهاي پياده ، آرپي جي زن ها بيشتر از همه ، مورد توجه بودند، هر آرپي جي زن علاوه بر آرپي جي ، سه موشک را نيز با خود حمل مي کرد. فرد آرپي جي زن دو يا سه کمک داشت که آنها نيز علاوه بر حمل اسلحه ، هر يک سه موشک آرپي جي همراه داشتند. فرماندهان مدام از آنها مي خواستند که موشکها را هدر ندهند و زماني دست به ماشه ببرند که مطمئن باشند تانک دشمن در تيررس است. حمله آغاز شد. مقاومت سرسخت خطوط مقدم عراق نشان داد اين عراق ، عراق 50 روز قبل نيست. دشمن قدر وجب به وجب دشت شلمچه را مي دانست. در محور جنوب پاسگاه زيد، رزمندگان موفق شدند تا عمق 30 کيلومتري مواضع عراقي ها پيشروي کنند. آنها به نهرکتيبان رسيدند و قرارگاه لشگر 9 زرهي عراق را تصرف کردند و حتي ماشين بنز فرمانده لشکر را به غنيمت گرفتند. حالا آنها در حاشيه کانال ماهي بودند که عبور از آن به سادگي ميسر نبود.
نبرد جانانه آرپي چي زن ها با تانکهاي انبوه ، حماسه مي آفريد. تانکها آنقدر نزديک شده بودند که رزمندگان از آنها بالا رفته و با نارنجک اقدام به انهدام آنها مي کردند. بعد از آن که 85 تانک و نفربر عراقي به آتش کشيده شد، حلقه محاصره باز شد و رزمندگان توانستند خود را به نيروهاي ديگر برسانند. 4 روز بعد در ساعت 21 و 30 دقيقه ، مرحله دوم عمليات با هدف عبور از کانال ماهي به اجرا درآمد. جهت حرکت نيروها به سمت پلهاي احداثي روي کانال پرورش ماهي بود. اما بيابان پوشيده از زره ، اجازه پيشروي سريع را از رزمندگان گرفته بود. شبح سياه سيل بندهاي کانال ، زير نور منورها از دور به چشم مي آمد و شوق گذشتن از آن را دوچندان مي کرد. هر گوشه دشت را که مي ديدي تانکي در حال سوختن بود و انبار مهماتي در حال انفجار. پيکرهاي پاک شهيدان نيز در جاي جاي شلمچه عطرافشاني مي کردند.
وقتي گامهاي رزمندگان زير بارش سنگين گلوله ، روي پلهاي کانال آرام گرفت ، ديگر ياراي آن را نداشتند که فاصله يک کيلومتري پل را در ميان جهنمي از آتش که روي پل متمرکز شده بودند، بپيمايند. هوا به روشني مي رفت و باز تعدادي از يگان ها نتوانسته بودند به کانال برسند. به منظور جلوگيري از محاصره نيروهاي پيشرو، دستور عقب نشيني صادر شد. مرحله سوم عمليات در سي ام تير ماه با هدف شکار تانک انجام شد تا از توان تراکم زرهي عراق کاسته شود. مرحله چهارم نيز در دامن بيابان شلمچه ايران انجام گرفت که مقاومت ارتش عراق مانع از تحقق اهداف عمليات شد.
کاربرد نظامي موثر براي دشمن:کانال پرورش ماهي ، ساخته دست انسان بود و همان گونه که از اسمش پيداست به منظور پرورش ماهي احداث شده بود. طول اين کانال 29 کيلومتر و عرض آن به طور متوسط يک کيلومتر بود. عمق آب در کناره هاي کانال 50 سانتي متر و در اواسط آن دو متر و نيم بود. سيل بندهاي دو طرف کانال که هر يک 1.5 متر ارتفاع و 10 متر عرض داشتند، از اين کانال دژ مستحکمي ساخته بود که کاربرد نظامي موثر براي دشمن داشت.به محض آن که نيروهاي خودي به کانال ماهي رسيدند، آتش سلاحهاي مختلف به سمت آنها نشانه رفت.شليک سنگين تانکها از طرفين و از آن سوي کانال ماهي ، اوضاع را وخيم کرده بود.
به دليل عدم پيشروي يگانهاي ديگر نيروهاي رسيده به کانال هاي ماهي در محاصره قرار داشتند اما ششم مرداد 1361 روز ديگري بود. در آن روز، قوي ترين استحکامات دشمن در منطقه عمومي شلمچه هدف عمليات بود. مواضع به ظاهر غيرقابل نفوذي که کليد فتح منطقه بود؛ خاکريزهاي مثلثي.اين خاکريزها که در ضلع شمالي کانال ماهي قرار داشتند، هريک به شکل مثلث بزرگ احداث شده بودند. ضلع پاييني مثلث 2250 متر و دو ساق آن هر يک 1900 متر طول داشتند. در هر مثلث بزرگ ، سه مثلث متوسط در سه زاويه آن تعبيه شده بود و باز درون هر مثلث متوسط، سه مثلث کوچک قرار داشت و در هر مثلث کوچک سه دستگاه تانک مستقر شده بود. بنابراين هر خاکريز مثلثي 27 دستگاه تانک آماده رزم را در خود جاي داده بود و براستي مانع غول پيکر و غيرقابل تصرفي مي نمود. نيروهاي خودي که نه امکانات زرهي مناسب و نه ادوات ضدزره قابل توجهي داشتند، همه اميد خود را به گلوله هاي آرپي جي هفتي سپرده بودند که بردوش خود حمل مي کردند.
ساعت 9 شب ، درگيري آغاز شد. هيولايي از زره در برابر اراده هاي مثال زدني بچه ها قد راست کرده بود. از هر گوشه مثلثي ، آتش تيربارهاي سنگين بر سر رزمندگان مي باريد و شليک هاي گوش خراش تانکها تمام فضاي شلمچه را قبضه کرده بود. زير نور منور، نيروهاي خودي از ديوارهاي بلند خاکريزهاي مثلثي بالا مي رفتند، اولين مثلثي سقوط کرد و فرياد تکبير از فراز آن در دشت پيچيد. بعد از دقايقي خاکريز دوم و متعاقب آن خاکريز سوم نيز فرو ريخت.
حالا بايد يک خاکريز طولي براي پدافند رزمندگان توسط لودرها احداث مي شد. اما اين خاکريز با مختصات اشتباهي احداث شد و دشمن توانست با استفاده از شکاف آن به داخل مواضع ايراني ها نفود و پس از 48 ساعت رزمندگان را ناچار به عقب نشيني کند. اکنون آفتاب داغ شلمچه بر پيکرهاي پاکي مي تابيد که در جنگي نابرابر، سرتاسر دشت را به عشق و مردانگي آذين کرده بودند. داستان رمضان 15 روز به طول کشيد، داستان نبرد انسان و تانک. در اين 15 روز 5 هواپيماي دشمن سرنگون و 1097 تانک و نفربر نابود شد. 7400 نفر از نيروهاي عراقي هم کشته و زخمي شدند. اما باز شلمچه ايران در اشغال متجاوز باقي ماند. بعد از عمليات رمضان ، نيروهاي عراقي در بخش قابل توجهي از منطقه شلمچه آب رها کردند تا به اين ترتيب ، انديشه حمله مجدد را از ذهن فرماندهان ايراني پاک کنند. آنها همچنين با ترميم و تقويت استحکامات و مواضع و احداث خاکريزهاي پي در پي بر ضريب دفاعي خطوط مقدم خود افزودند. اين اقدامات موثر افتاد و سبب شد تا فرماندهان نيروهاي مسلح ايران تا 4 سال شلمچه را از برنامه هاي آفندي خود حذف کنند.
نبرد جانانه آرپي چي زن ها با تانکهاي انبوه ، حماسه مي آفريد. تانکها آنقدر نزديک شده بودند که رزمندگان از آنها بالا رفته و با نارنجک اقدام به انهدام آنها مي کردند. بعد از آن که 85 تانک و نفربر عراقي به آتش کشيده شد، حلقه محاصره باز شد و رزمندگان توانستند خود را به نيروهاي ديگر برسانند. 4 روز بعد در ساعت 21 و 30 دقيقه ، مرحله دوم عمليات با هدف عبور از کانال ماهي به اجرا درآمد. جهت حرکت نيروها به سمت پلهاي احداثي روي کانال پرورش ماهي بود. اما بيابان پوشيده از زره ، اجازه پيشروي سريع را از رزمندگان گرفته بود. شبح سياه سيل بندهاي کانال ، زير نور منورها از دور به چشم مي آمد و شوق گذشتن از آن را دوچندان مي کرد. هر گوشه دشت را که مي ديدي تانکي در حال سوختن بود و انبار مهماتي در حال انفجار. پيکرهاي پاک شهيدان نيز در جاي جاي شلمچه عطرافشاني مي کردند.
وقتي گامهاي رزمندگان زير بارش سنگين گلوله ، روي پلهاي کانال آرام گرفت ، ديگر ياراي آن را نداشتند که فاصله يک کيلومتري پل را در ميان جهنمي از آتش که روي پل متمرکز شده بودند، بپيمايند. هوا به روشني مي رفت و باز تعدادي از يگان ها نتوانسته بودند به کانال برسند. به منظور جلوگيري از محاصره نيروهاي پيشرو، دستور عقب نشيني صادر شد. مرحله سوم عمليات در سي ام تير ماه با هدف شکار تانک انجام شد تا از توان تراکم زرهي عراق کاسته شود. مرحله چهارم نيز در دامن بيابان شلمچه ايران انجام گرفت که مقاومت ارتش عراق مانع از تحقق اهداف عمليات شد.
کاربرد نظامي موثر براي دشمن:کانال پرورش ماهي ، ساخته دست انسان بود و همان گونه که از اسمش پيداست به منظور پرورش ماهي احداث شده بود. طول اين کانال 29 کيلومتر و عرض آن به طور متوسط يک کيلومتر بود. عمق آب در کناره هاي کانال 50 سانتي متر و در اواسط آن دو متر و نيم بود. سيل بندهاي دو طرف کانال که هر يک 1.5 متر ارتفاع و 10 متر عرض داشتند، از اين کانال دژ مستحکمي ساخته بود که کاربرد نظامي موثر براي دشمن داشت.به محض آن که نيروهاي خودي به کانال ماهي رسيدند، آتش سلاحهاي مختلف به سمت آنها نشانه رفت.شليک سنگين تانکها از طرفين و از آن سوي کانال ماهي ، اوضاع را وخيم کرده بود.
به دليل عدم پيشروي يگانهاي ديگر نيروهاي رسيده به کانال هاي ماهي در محاصره قرار داشتند اما ششم مرداد 1361 روز ديگري بود. در آن روز، قوي ترين استحکامات دشمن در منطقه عمومي شلمچه هدف عمليات بود. مواضع به ظاهر غيرقابل نفوذي که کليد فتح منطقه بود؛ خاکريزهاي مثلثي.اين خاکريزها که در ضلع شمالي کانال ماهي قرار داشتند، هريک به شکل مثلث بزرگ احداث شده بودند. ضلع پاييني مثلث 2250 متر و دو ساق آن هر يک 1900 متر طول داشتند. در هر مثلث بزرگ ، سه مثلث متوسط در سه زاويه آن تعبيه شده بود و باز درون هر مثلث متوسط، سه مثلث کوچک قرار داشت و در هر مثلث کوچک سه دستگاه تانک مستقر شده بود. بنابراين هر خاکريز مثلثي 27 دستگاه تانک آماده رزم را در خود جاي داده بود و براستي مانع غول پيکر و غيرقابل تصرفي مي نمود. نيروهاي خودي که نه امکانات زرهي مناسب و نه ادوات ضدزره قابل توجهي داشتند، همه اميد خود را به گلوله هاي آرپي جي هفتي سپرده بودند که بردوش خود حمل مي کردند.
ساعت 9 شب ، درگيري آغاز شد. هيولايي از زره در برابر اراده هاي مثال زدني بچه ها قد راست کرده بود. از هر گوشه مثلثي ، آتش تيربارهاي سنگين بر سر رزمندگان مي باريد و شليک هاي گوش خراش تانکها تمام فضاي شلمچه را قبضه کرده بود. زير نور منور، نيروهاي خودي از ديوارهاي بلند خاکريزهاي مثلثي بالا مي رفتند، اولين مثلثي سقوط کرد و فرياد تکبير از فراز آن در دشت پيچيد. بعد از دقايقي خاکريز دوم و متعاقب آن خاکريز سوم نيز فرو ريخت.
حالا بايد يک خاکريز طولي براي پدافند رزمندگان توسط لودرها احداث مي شد. اما اين خاکريز با مختصات اشتباهي احداث شد و دشمن توانست با استفاده از شکاف آن به داخل مواضع ايراني ها نفود و پس از 48 ساعت رزمندگان را ناچار به عقب نشيني کند. اکنون آفتاب داغ شلمچه بر پيکرهاي پاکي مي تابيد که در جنگي نابرابر، سرتاسر دشت را به عشق و مردانگي آذين کرده بودند. داستان رمضان 15 روز به طول کشيد، داستان نبرد انسان و تانک. در اين 15 روز 5 هواپيماي دشمن سرنگون و 1097 تانک و نفربر نابود شد. 7400 نفر از نيروهاي عراقي هم کشته و زخمي شدند. اما باز شلمچه ايران در اشغال متجاوز باقي ماند. بعد از عمليات رمضان ، نيروهاي عراقي در بخش قابل توجهي از منطقه شلمچه آب رها کردند تا به اين ترتيب ، انديشه حمله مجدد را از ذهن فرماندهان ايراني پاک کنند. آنها همچنين با ترميم و تقويت استحکامات و مواضع و احداث خاکريزهاي پي در پي بر ضريب دفاعي خطوط مقدم خود افزودند. اين اقدامات موثر افتاد و سبب شد تا فرماندهان نيروهاي مسلح ايران تا 4 سال شلمچه را از برنامه هاي آفندي خود حذف کنند.