شيعيان در عربستان
موقعيت جغرافيايي: عربستان بخش بزرگي از شبه جزيره ي حجاز است. اين شبه جزيره، که در جنوب باختري آسيا قرار گرفته، قريب 2/240/000 کيلومتر مربع مساحت دارد. عربستان سرزميني بلند، خشک و سوزان به شمار مي آيد و تل هاي شني با بادهاي خشک، دايم در سطح آن در حرکتند و اين سرزمين به ندرت، در معرض بادهاي موسمي دريايي قرار مي گيرد.
عربستان از لحاظ وضع ناهمواري ها، به مناطق ذيل تقسيم مي گردد: (1)
1- منطقه ي «حجاز» و «العسير» در باختر خاک کشور اين قرار دارد و از لحاظ پوشش نباتي بسيار غني تر از ساير بخش هاست. بنادر «جده» و «جيزان» در اين منطقه قرار دارند.
2- منطقه ي «نجد» در خاور منطقه ي حجاز و العسير قرار گرفته و وجود ارتفاعات صخره اي و بيابان هاي شني از ويژگي هاي آن است. اين منطقه درگذشته، از لحاظ انساني و اجتماعي، هسته ي مخالف زايي براي دولت مرکزي بوده است.
3- قلمرو کويرها و صحاري وسعت قابل ملاحظه اي را به خود اختصاص داده است. مهم ترين کويرهاي اين بخش عبارتند از: صحراي «الدهناء»، صحراي «نفوذ» و صحراي «ربع الخالي». صحراي اخير بزرگ ترين صحاري عربستان است و وسعتي معادل 560/000 کيلومتر مربع دارد.
پيش از تحليل ژئوپليتيکي عربستان، بايد به اين نکته اشاره کنيم که اصولا امکانات و شرايط جغرافيايي هر کشور به نحوي است که برخي در جهت تقويت آن کشور و برخي ديگر در جهت تضعيف آن کشور عمل مي کنند. اين عوامل به دو دسته ي اصلي داخلي و خارجي تقسيم مي شوند. در کشور عربستان نيز همانند ساير واحدهاي جهان، اين عوامل را بايد مورد توجه قرار داد.
عوامل داخلي مؤثر بر قدرت: از جمله ي عوامل داخلي، که تأثير مثبتي بر قدرت و نفوذ عربستان دارند، مي توان به موارد ذيل اشاره کرد:
1. اسلام و حرمين شريفين: ظهور اسلام در اين مکان جغرافيايي و وجود حرمين شريفين اين کشور را به عنوان قطب اسلام درآورده است. سالانه ميليون ها نفر مسلمان از سراسر جهان به اين مکان مي آيند و علاوه بر درآمدهاي سرشاري که همواره در حال افزايش هستند، اين کشور مي تواند از اين بزرگ ترين عوامل ژئوپليتيکي به عنوان يک منبع تمام نشدني، به هر شکلي که بخواهد، بهره برداري نمايد. اين کشور توانسته است با بهره گيري از طرف داري جهان اسلام، موقعيت هاي ممتازي در صحنه ي بين المللي و منطقه اي براي خود کسب کند. (1)
2. نفت و قدرت عظيم اقتصادي و نظامي ناشي از آن: قدرت توليد نفت تا قريب 12 ميليون بشکه در روز، به اين کشور اين امکان را داده است که در قيمت گذاري نفت و به طور کلي، توليد، توزيع و مصرف آن نقش خاصي ايفا کند و بخشي از درآمدهاي نفتي خود را صرف خريد تسليحات نظامي نمايد و بدين سان، قدرت نظامي خود را افزايش داده است. (2)
3. اشتراکات قومي و فرهنگي با ديگر اعراب: اين کشور از اين طريق ، توانسته است با اين پيوندها و بهره گيري از وحدت ديني، با راحتي در کشورهاي منطقه نفوذ کند. (3)
4. موقعيت ممتاز ژئوپليتيکي: قرار گرفتن عربستان در ميان دو آبراه مهم جهان - خليج فارس و درياي سرخ - موقعيت ژئوپليتيکي خاصي به اين کشور بخشيده است. دست رسي به اين دو آبراه، امکان رزمايش استراتژيکي زيادي براي اين کشور فراهم ساخته است. (4)
عوامل خارجي مؤثر بر قدرت: از عوامل خارجي که به عنوان يک پشتوانه ي فراملي در جهت تحکيم ثبات و امنيت و افزايش قدرت عربستان سعودي نقش دارند، مي توان وابستگي جهان غرب به نفت و بازار عربستان را نام برد، به گونه اي که عربستان به علت موقعيت ژئوپليتيکي خود، در ميان کشورهاي خليج فارس، اولويت نخست را براي آمريکا دارد؛ زيرا اين کشور داراي وسعت زياد و مرز طولاني با خليج فارس است، در ميان کشورهاي عربي و حتي مسلمانان، داراي اهميت سياسي بوده، صاحب مخازن عظيم نفت است و سرانجام، موقعيت جغرافيايي آن چنان است که از خاک آن عمليات نظامي عليه ساير کشورهاي شبه جزيره ي عربستان و منطقه به آساني ممکن است و سواحل آن در درياي «سرخ» امکان صدور نفت را به عنوان جاي گزيني براي خليج فارس امکان پذير مي سازد. (5)
همچنين با پيروزي انقلاب اسلامي ايران و شکست سياست دوستوني آمريکا در خاورميانه و ناکامي طرح ژاندارمري منطقه، عامل مثبت ديگري نيز بر عوامل مزبور افزوده شده و روز به روز ارزش و اهميت اين کشور براي دولت هاي غربي بيشتر آشکار گرديده است.
عوامل منفي مؤثر بر قدرت: عواملي وجود دارد که نقش منفي بر قدرت و نفوذ عربستان ايفا مي کنند. اين عوامل نيز برخي منشأ دروني و برخي منشأ بيروني دارند.
عوامل داخلي عبارتند از: کمبود نيروهاي ماهر، کارآمد و نخبه؛ وجود اقليت هاي مذهبي که هميشه احساس مي کنند مورد ستم و ظلم قرار گرفته اند؛ و همچنين وجود کارگران فراوان خارجي و تأثيري که به طور آرام، ولي مستمر بر فرهنگ و اقتصاد اين کشور دارند و در نتيجه، بافت ناهمگون اجتماعي را به وجود آورده اند.
از عوامل خارجي نيز، که به تناوب در اين کشور تأثير گذار بوده اند، مي توان به موارد ذيل اشاره کرد: موج اسلام گرايي در منطقه از نوع سياسي، بي ثباتي بازار نفت، پيوندهاي استراتژيک غرب با اين کشور که ممکن است در آينده تا حد زيادي از آن محروم شود، وجود اختلافات مرزي، و ادعاهاي ارضي که جزو ذات خاورميانه است و همه ي کشورهاي واقع در منطقه، بخصوص عربستان، به عت تعدد همسايگان با آن مواجهند. (6)
جمعيت و پراکندگي جغرافيايي شيعيان: آموزه هاي فرقه ي وهابيت مذهب رسمي عربستان را شکل داده و وهابي ها خود را «الموحدون» مي دانند و شعار اصلي خود را بازگشت به اسلام سلف با رد هرگونه شرک و خرافات اعلام کرده اند. به همين دليل، هيچ يک از گرايش هاي و فرقه هاي اسلامي ديگر را نپذيرفته و همه ي آنان را مشرک تلقي مي کنند و بيش از فرقه هاي ديگر، به شيعيان عناد مي ورزند. به اعتقاد آنان، احترام شيعيان به اماکن مقدس، شرک است و از اين رو، آنها را تکفير مي کنند و همواره با تعدي به آرامگاه ائمه ي اطهار عليهم السلام، خشم شيعيان را برمي انگيزاند.
بدين روي، شيعيان عربستان به نسبت ديگر شيعيان منطقه، از محروميت بيشتري برخوردارند. آنان به جرم شيعه بودن، به گونه هاي مختلف مورد آزار و اذيت اکثريت اهل تسنن قرار مي گيرند. اين آزارها و اذيت ها موجب شده شيعيان اين کشور تا آنجا که ممکن است، راه تقيه در پيش گيرند و اين سبک زندگي موجب شده است آمار دقيق جمعيتي آنان پوشيده بماند. برخي کتاب ها تعداد انها را در مجموع، 300/000نفر اعلام کرده و برخي ديگر تعداد شيعيان امامي را به 250/000 نفر برآورد کرده اند. (7) برخي منابع و دائره المعارف ها هم از جمعيتي بين 8 تا 25 درصد خبر داده اند. در حال حاضر، شيعيان عربستان قريب 8 درصد و به نقلي، 5 درصد جمعيت را تشکيل مي دهند. (8)
در خصوص پراکندگي جغرافيايي آنان، مي توان به طور کلي، دو منطقه ي مهم را به عنوان مناطق تمرکز شيعيان عربستان شناسايي کرد: (9)
گروه اول شيعياني هستند که در منطقه ي حجاز (شامل مکه و مدينه) ساکن بوده و آن گونه که از روايات بر مي آيد، از فرقه ي «زيديه» به شمار آمده و متشکل از قبايل گوناگوني همچون «بنوجهم، بنوعلي، بعض بني عوف و نخاوله» هستند.
گروه دوم در منطقه ي «شرقيه» ساکن بوده و بيشتر در استان هاي «حساء» (الهفوف و العمران) و «قطيف» متمرکز شده اند. نزديکي آنان به سواحل شمالي و آشنايي با انديشه هاي انقلابي شيعيان ايران موجب شده است تا کمتر تقيه کنند. وضعيت آنان به نسبت شيعيان مکه و مدينه، مناسب تر است؛ ولي به هر حال، آنان نيز مورد نکوهش وهابيت بوده اند.
افزون بر اين گروه ها، در جنوب و نزديک مرز يمن نيز گروه کوچک از شيعيان زندگي مي کنند که آنان نيز وضع مشابهي دارند. در هر حال، بيشتر اين شيعيان از فرقه ي دوازده امامي هستند؛ همانند شيعيان ايران و بحرين.
وضعيت سياسي - اقتصادي شيعيان: به لحاظ سياسي، شيعيان هيچ جايگاهي در حکومت عربستان ندارند و از ديد حاکمان سعودي، تفکر شيعي، براي تداوم حاکميت آنان يک ايدئولوژي خطرساز به شمار مي آيد.
طرز تلقي شيعيان از حکومت و نوع برخورد آنها به حاکمان، که بر خلاف اهل سنت، هر حاکمي را «اولي الامر» نمي دانند و مبارزه با حاکم ظلم را وظيفه ي شرعي خويش مي شناسند، مي تواند خطر بالقوه اي براي رژيم سعودي به شمار آيد. اين خطري است که سردمداران حکومت عربستان نيز متوجه آن شده اند و به همين دليل، در زمينه ي کاستن از تعداد شيعيان در مشاغل حساس، مانند ساير کشورهاي حوزه ي خليج فارس اقدام کرده اند. (10) البته بايد گفت: توجه به اينکه حاکمان سعودي تمام مشاغل کليدي را در انحاصر خاندان خود دارند، اين محدوديت ها فقط براي شيعيان نبوده، ولي با اين حال، شيعيان از ساير فرقه ها در عربستان محروم ترند و نه تنها از حضور آنان در ارتش، نيروهاي امنيتي و مؤسسات خارجي و دفاعي جلوگيري مي کنند، بلکه حتي براي استخدام در شرکت ها و بخش هاي مهم دولتي يا شغل هايي همچون خلباني با موانع متعددي دست به گريبانند.
از جنبه ي اقتصادي هم با اينکه شيعيان بر روي بزرگ ترين ذخيره ي نفت جهان در منطقه ي «شرقيه» زندگي مي کنند، اما به دلايل عديده اي اين ناحيه از محروم ترين نواحي عربستان به شمار مي آيد. شيعيان معتقدند: اگر ايالات شرقي به دست خاندان سعودي فتح نمي شدند، ثروت سرشار نفت اين منطقه آن را ايالتي بسيار ثروتمند مي ساخت؛ آبادتر و ثروتمندتر از هر کشوري در اطراف خليج فارس.
300/000 نفر مسلمان شيعه ي اين منطقه در مقايسه با شرايط زندگي ساير نقاط مسلمان نشين، در فقر نسبي به زندگي ادامه مي دهند. عملا بخش اعظم کارهاي اجرايي نفت را شيعيان انجام مي دهند، تا جايي که 40 درصد کارگران «آرامکو» شيعه هستند و سرنوشت حکومت سعودي در دست شيعيان رقم مي خورد، ولي توزيع ناعادلانه ي ثروت در مناطق شرقي نسبت به ساير مناطق، مظهري از خشم و غضبي است که وهابيان نسبت به شيعيان اعمال کرده اند. (11)
فرانسوا توال نيز در کتاب خود، به اين موضوع اشاره کرده است که بزرگ ترين بخش ذخاير نفتي عربستان در منطقه ي حساء قرار دارد و 70 درصد نيروي کار در اين حوزه هاي نفتي را اعراب شيعه تشکيل مي دهند. وجود اين جمعيت شيعه همواره موجب نگراني حکومت رياض بوده است. (12)
بدين روي، با توجه به اينکه منابع و ميدان هاي نفتي عربستان در شرق اين کشور و در ميان شيعيان قرار دارند و علاوه بر اين، اکثريت کارگران شرکت نفت «آرامکو» در عربستان شيعه هستند و با توجه به علاقه ي مسلمانان رنج ديده به انقلاب اسلامي ايران، مي توان چنين پنداشت که اين اقليت در شرايط کنوني عامل تهديد کننده اي براي قدرت رژيم عربستان به شمار مي آيد.
/خ
عربستان از لحاظ وضع ناهمواري ها، به مناطق ذيل تقسيم مي گردد: (1)
1- منطقه ي «حجاز» و «العسير» در باختر خاک کشور اين قرار دارد و از لحاظ پوشش نباتي بسيار غني تر از ساير بخش هاست. بنادر «جده» و «جيزان» در اين منطقه قرار دارند.
2- منطقه ي «نجد» در خاور منطقه ي حجاز و العسير قرار گرفته و وجود ارتفاعات صخره اي و بيابان هاي شني از ويژگي هاي آن است. اين منطقه درگذشته، از لحاظ انساني و اجتماعي، هسته ي مخالف زايي براي دولت مرکزي بوده است.
3- قلمرو کويرها و صحاري وسعت قابل ملاحظه اي را به خود اختصاص داده است. مهم ترين کويرهاي اين بخش عبارتند از: صحراي «الدهناء»، صحراي «نفوذ» و صحراي «ربع الخالي». صحراي اخير بزرگ ترين صحاري عربستان است و وسعتي معادل 560/000 کيلومتر مربع دارد.
پيش از تحليل ژئوپليتيکي عربستان، بايد به اين نکته اشاره کنيم که اصولا امکانات و شرايط جغرافيايي هر کشور به نحوي است که برخي در جهت تقويت آن کشور و برخي ديگر در جهت تضعيف آن کشور عمل مي کنند. اين عوامل به دو دسته ي اصلي داخلي و خارجي تقسيم مي شوند. در کشور عربستان نيز همانند ساير واحدهاي جهان، اين عوامل را بايد مورد توجه قرار داد.
عوامل داخلي مؤثر بر قدرت: از جمله ي عوامل داخلي، که تأثير مثبتي بر قدرت و نفوذ عربستان دارند، مي توان به موارد ذيل اشاره کرد:
1. اسلام و حرمين شريفين: ظهور اسلام در اين مکان جغرافيايي و وجود حرمين شريفين اين کشور را به عنوان قطب اسلام درآورده است. سالانه ميليون ها نفر مسلمان از سراسر جهان به اين مکان مي آيند و علاوه بر درآمدهاي سرشاري که همواره در حال افزايش هستند، اين کشور مي تواند از اين بزرگ ترين عوامل ژئوپليتيکي به عنوان يک منبع تمام نشدني، به هر شکلي که بخواهد، بهره برداري نمايد. اين کشور توانسته است با بهره گيري از طرف داري جهان اسلام، موقعيت هاي ممتازي در صحنه ي بين المللي و منطقه اي براي خود کسب کند. (1)
2. نفت و قدرت عظيم اقتصادي و نظامي ناشي از آن: قدرت توليد نفت تا قريب 12 ميليون بشکه در روز، به اين کشور اين امکان را داده است که در قيمت گذاري نفت و به طور کلي، توليد، توزيع و مصرف آن نقش خاصي ايفا کند و بخشي از درآمدهاي نفتي خود را صرف خريد تسليحات نظامي نمايد و بدين سان، قدرت نظامي خود را افزايش داده است. (2)
3. اشتراکات قومي و فرهنگي با ديگر اعراب: اين کشور از اين طريق ، توانسته است با اين پيوندها و بهره گيري از وحدت ديني، با راحتي در کشورهاي منطقه نفوذ کند. (3)
4. موقعيت ممتاز ژئوپليتيکي: قرار گرفتن عربستان در ميان دو آبراه مهم جهان - خليج فارس و درياي سرخ - موقعيت ژئوپليتيکي خاصي به اين کشور بخشيده است. دست رسي به اين دو آبراه، امکان رزمايش استراتژيکي زيادي براي اين کشور فراهم ساخته است. (4)
عوامل خارجي مؤثر بر قدرت: از عوامل خارجي که به عنوان يک پشتوانه ي فراملي در جهت تحکيم ثبات و امنيت و افزايش قدرت عربستان سعودي نقش دارند، مي توان وابستگي جهان غرب به نفت و بازار عربستان را نام برد، به گونه اي که عربستان به علت موقعيت ژئوپليتيکي خود، در ميان کشورهاي خليج فارس، اولويت نخست را براي آمريکا دارد؛ زيرا اين کشور داراي وسعت زياد و مرز طولاني با خليج فارس است، در ميان کشورهاي عربي و حتي مسلمانان، داراي اهميت سياسي بوده، صاحب مخازن عظيم نفت است و سرانجام، موقعيت جغرافيايي آن چنان است که از خاک آن عمليات نظامي عليه ساير کشورهاي شبه جزيره ي عربستان و منطقه به آساني ممکن است و سواحل آن در درياي «سرخ» امکان صدور نفت را به عنوان جاي گزيني براي خليج فارس امکان پذير مي سازد. (5)
همچنين با پيروزي انقلاب اسلامي ايران و شکست سياست دوستوني آمريکا در خاورميانه و ناکامي طرح ژاندارمري منطقه، عامل مثبت ديگري نيز بر عوامل مزبور افزوده شده و روز به روز ارزش و اهميت اين کشور براي دولت هاي غربي بيشتر آشکار گرديده است.
عوامل منفي مؤثر بر قدرت: عواملي وجود دارد که نقش منفي بر قدرت و نفوذ عربستان ايفا مي کنند. اين عوامل نيز برخي منشأ دروني و برخي منشأ بيروني دارند.
عوامل داخلي عبارتند از: کمبود نيروهاي ماهر، کارآمد و نخبه؛ وجود اقليت هاي مذهبي که هميشه احساس مي کنند مورد ستم و ظلم قرار گرفته اند؛ و همچنين وجود کارگران فراوان خارجي و تأثيري که به طور آرام، ولي مستمر بر فرهنگ و اقتصاد اين کشور دارند و در نتيجه، بافت ناهمگون اجتماعي را به وجود آورده اند.
از عوامل خارجي نيز، که به تناوب در اين کشور تأثير گذار بوده اند، مي توان به موارد ذيل اشاره کرد: موج اسلام گرايي در منطقه از نوع سياسي، بي ثباتي بازار نفت، پيوندهاي استراتژيک غرب با اين کشور که ممکن است در آينده تا حد زيادي از آن محروم شود، وجود اختلافات مرزي، و ادعاهاي ارضي که جزو ذات خاورميانه است و همه ي کشورهاي واقع در منطقه، بخصوص عربستان، به عت تعدد همسايگان با آن مواجهند. (6)
جمعيت و پراکندگي جغرافيايي شيعيان: آموزه هاي فرقه ي وهابيت مذهب رسمي عربستان را شکل داده و وهابي ها خود را «الموحدون» مي دانند و شعار اصلي خود را بازگشت به اسلام سلف با رد هرگونه شرک و خرافات اعلام کرده اند. به همين دليل، هيچ يک از گرايش هاي و فرقه هاي اسلامي ديگر را نپذيرفته و همه ي آنان را مشرک تلقي مي کنند و بيش از فرقه هاي ديگر، به شيعيان عناد مي ورزند. به اعتقاد آنان، احترام شيعيان به اماکن مقدس، شرک است و از اين رو، آنها را تکفير مي کنند و همواره با تعدي به آرامگاه ائمه ي اطهار عليهم السلام، خشم شيعيان را برمي انگيزاند.
بدين روي، شيعيان عربستان به نسبت ديگر شيعيان منطقه، از محروميت بيشتري برخوردارند. آنان به جرم شيعه بودن، به گونه هاي مختلف مورد آزار و اذيت اکثريت اهل تسنن قرار مي گيرند. اين آزارها و اذيت ها موجب شده شيعيان اين کشور تا آنجا که ممکن است، راه تقيه در پيش گيرند و اين سبک زندگي موجب شده است آمار دقيق جمعيتي آنان پوشيده بماند. برخي کتاب ها تعداد انها را در مجموع، 300/000نفر اعلام کرده و برخي ديگر تعداد شيعيان امامي را به 250/000 نفر برآورد کرده اند. (7) برخي منابع و دائره المعارف ها هم از جمعيتي بين 8 تا 25 درصد خبر داده اند. در حال حاضر، شيعيان عربستان قريب 8 درصد و به نقلي، 5 درصد جمعيت را تشکيل مي دهند. (8)
در خصوص پراکندگي جغرافيايي آنان، مي توان به طور کلي، دو منطقه ي مهم را به عنوان مناطق تمرکز شيعيان عربستان شناسايي کرد: (9)
گروه اول شيعياني هستند که در منطقه ي حجاز (شامل مکه و مدينه) ساکن بوده و آن گونه که از روايات بر مي آيد، از فرقه ي «زيديه» به شمار آمده و متشکل از قبايل گوناگوني همچون «بنوجهم، بنوعلي، بعض بني عوف و نخاوله» هستند.
گروه دوم در منطقه ي «شرقيه» ساکن بوده و بيشتر در استان هاي «حساء» (الهفوف و العمران) و «قطيف» متمرکز شده اند. نزديکي آنان به سواحل شمالي و آشنايي با انديشه هاي انقلابي شيعيان ايران موجب شده است تا کمتر تقيه کنند. وضعيت آنان به نسبت شيعيان مکه و مدينه، مناسب تر است؛ ولي به هر حال، آنان نيز مورد نکوهش وهابيت بوده اند.
افزون بر اين گروه ها، در جنوب و نزديک مرز يمن نيز گروه کوچک از شيعيان زندگي مي کنند که آنان نيز وضع مشابهي دارند. در هر حال، بيشتر اين شيعيان از فرقه ي دوازده امامي هستند؛ همانند شيعيان ايران و بحرين.
وضعيت سياسي - اقتصادي شيعيان: به لحاظ سياسي، شيعيان هيچ جايگاهي در حکومت عربستان ندارند و از ديد حاکمان سعودي، تفکر شيعي، براي تداوم حاکميت آنان يک ايدئولوژي خطرساز به شمار مي آيد.
طرز تلقي شيعيان از حکومت و نوع برخورد آنها به حاکمان، که بر خلاف اهل سنت، هر حاکمي را «اولي الامر» نمي دانند و مبارزه با حاکم ظلم را وظيفه ي شرعي خويش مي شناسند، مي تواند خطر بالقوه اي براي رژيم سعودي به شمار آيد. اين خطري است که سردمداران حکومت عربستان نيز متوجه آن شده اند و به همين دليل، در زمينه ي کاستن از تعداد شيعيان در مشاغل حساس، مانند ساير کشورهاي حوزه ي خليج فارس اقدام کرده اند. (10) البته بايد گفت: توجه به اينکه حاکمان سعودي تمام مشاغل کليدي را در انحاصر خاندان خود دارند، اين محدوديت ها فقط براي شيعيان نبوده، ولي با اين حال، شيعيان از ساير فرقه ها در عربستان محروم ترند و نه تنها از حضور آنان در ارتش، نيروهاي امنيتي و مؤسسات خارجي و دفاعي جلوگيري مي کنند، بلکه حتي براي استخدام در شرکت ها و بخش هاي مهم دولتي يا شغل هايي همچون خلباني با موانع متعددي دست به گريبانند.
از جنبه ي اقتصادي هم با اينکه شيعيان بر روي بزرگ ترين ذخيره ي نفت جهان در منطقه ي «شرقيه» زندگي مي کنند، اما به دلايل عديده اي اين ناحيه از محروم ترين نواحي عربستان به شمار مي آيد. شيعيان معتقدند: اگر ايالات شرقي به دست خاندان سعودي فتح نمي شدند، ثروت سرشار نفت اين منطقه آن را ايالتي بسيار ثروتمند مي ساخت؛ آبادتر و ثروتمندتر از هر کشوري در اطراف خليج فارس.
300/000 نفر مسلمان شيعه ي اين منطقه در مقايسه با شرايط زندگي ساير نقاط مسلمان نشين، در فقر نسبي به زندگي ادامه مي دهند. عملا بخش اعظم کارهاي اجرايي نفت را شيعيان انجام مي دهند، تا جايي که 40 درصد کارگران «آرامکو» شيعه هستند و سرنوشت حکومت سعودي در دست شيعيان رقم مي خورد، ولي توزيع ناعادلانه ي ثروت در مناطق شرقي نسبت به ساير مناطق، مظهري از خشم و غضبي است که وهابيان نسبت به شيعيان اعمال کرده اند. (11)
فرانسوا توال نيز در کتاب خود، به اين موضوع اشاره کرده است که بزرگ ترين بخش ذخاير نفتي عربستان در منطقه ي حساء قرار دارد و 70 درصد نيروي کار در اين حوزه هاي نفتي را اعراب شيعه تشکيل مي دهند. وجود اين جمعيت شيعه همواره موجب نگراني حکومت رياض بوده است. (12)
بدين روي، با توجه به اينکه منابع و ميدان هاي نفتي عربستان در شرق اين کشور و در ميان شيعيان قرار دارند و علاوه بر اين، اکثريت کارگران شرکت نفت «آرامکو» در عربستان شيعه هستند و با توجه به علاقه ي مسلمانان رنج ديده به انقلاب اسلامي ايران، مي توان چنين پنداشت که اين اقليت در شرايط کنوني عامل تهديد کننده اي براي قدرت رژيم عربستان به شمار مي آيد.
پینوشتها:
1- همان، ص 97.
2- همان.
3- همان.
4- زينب متقي زاده، جغرافياي سياسي شيعيان منطقه ي خليج فارس، ص 69.
5- همايون الهي، خليج فارس و مسائل آن، ص 282.
6-عزت الله عزتي، جغرافيايي سياسي جهان اسلام، ص 99-100.
7- زينب متقي زاده، جغرافياي سياسي شيعيان منطقه ي خليج فارس، ص 135.
8- امير عباس اکبري، «شيعه در عربستان»، هفته نامه ي پرتو سخن، ش 249، ص 11.
9- زينب متقي زاده، جغرافياي سياسي شيعيان منطقه ي خليج فارس، ص 135-137.
10- نصرت الله آشتي ، ساختار حکومت عربستان سعودي، ص 68-69.
11- داود آقايي، سياست و حکومت در عربستان سعودي، ص 85.
12- فرانسوا توال، ژئوپليتيک شيعه، ترجمه ي کتايون باصر، ص 126.
/خ