تاثير انقلاب اسلامي بر کشورهاي منطقه خليج فارس

به نظر مي رسد هيچ جنبه ي ديگري از انقلاب اسلامي به اندازه ي مسئله ي «صدور انقلاب» و تهديد ثبات منطقه و امنيت منافع غرب، ترس دولت هاي غربي و دولت هاي دست نشانده ي آنها را در منطقه برنينگيخته باشد. به عبارت ديگر، رويکرد انقلابي نظام اسلامي ايران به لحاظ موفقيتي که در پي ريزي بستري مناسب براي تثبيت نظام اسلامي ايران و زمينگير کردن دشمنان خارجي خود داشت، به مثابه ي الگويي براي ديگر جنبش هاي اسلامي در سراسر جهان اسلام به شمار مي آيد. هر چند در
دوشنبه، 25 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاثير انقلاب اسلامي بر کشورهاي منطقه خليج فارس
تاثير انقلاب اسلامي بر کشورهاي منطقه خليج فارس
تاثير انقلاب اسلامي بر کشورهاي منطقه خليج فارس





به نظر مي رسد هيچ جنبه ي ديگري از انقلاب اسلامي به اندازه ي مسئله ي «صدور انقلاب» و تهديد ثبات منطقه و امنيت منافع غرب، ترس دولت هاي غربي و دولت هاي دست نشانده ي آنها را در منطقه برنينگيخته باشد. به عبارت ديگر، رويکرد انقلابي نظام اسلامي ايران به لحاظ موفقيتي که در پي ريزي بستري مناسب براي تثبيت نظام اسلامي ايران و زمينگير کردن دشمنان خارجي خود داشت، به مثابه ي الگويي براي ديگر جنبش هاي اسلامي در سراسر جهان اسلام به شمار مي آيد. هر چند در اين زمينه، با استقبال متفاوتي از سوي شيعيان و اهل سنت منطقه رو به رو شد.
در اين ميان انقلاب اسلامي بيش از هر کشور ديگري در کشورهاي حوزه ي خليج فارس و خاورميانه سرمنشأ تحولات دامنه دار از درون و بيرون گرديد. ايده هاي انقلاب اسلامي به راحتي در منطقه ي خاورميانه گسترش يافت و موجب بي ثباتي هاي داخلي در بسياري از کشورها گرديد. رژيم هايي همچون عراق و عربستان، که با ثبات ترين کشورهاي منطقه به شمار مي آمدند، به شکل ناگهاني به آسيب پذيري خود پي بردند. هر چند ايران در تنش هاي داخي اين کشورها به شکل مستقيم مداخله نداشت، اما پر واضح است که امواج انقلاب اسلامي تأثير خود را خواهد گذاشت. کشورهايي که داراي جوامع شيعي بودند بيشترين تأثير را از انقلاب اسلامي پذيرفتند. ناآرامي هاي شيعيان در کشورهاي کويت، بحرين، عراق و عربستان نشان داد که چگونه تأثير انقلاب اسلامي موجب شد آنها به ظلمي که بر آنان تحميل شده بود پي ببرند و دست به قيام بزنند.
در ادامه، مواردي از تأثير افکار انقلابي اسلامي بر کشورهاي منطقه را مطرح کنيم:

1- عراق

در بين کشورهاي حاشيه ي خليج فارس، صدور افکار انقلابي بيش از همه موجوديت عراق را تهديد مي کرد و اگر عراق سقوط مي نمود، کشورهاي کوچک حاشيه ي خليج فارس يکي پس از ديگري سقوط مي کردند. هر چند شيعيان در عراق، به ويژه از انقلاب اسلامي (1920 م) عراق تاکنون، همواره در حال مبارزه با حکومت هاي حاکم بر عراق بوده اند، ولي پس از وقوع انقلاب اسلامي ايران، اين مبارزات به علت وجود مذهب مشترک و تأثير پذيري از انقلاب اسلامي، شدت بيشتري يافته است.(1)
به نظر مي رسد مهم ترين زمينه اي که تأثير گذاري انقلاب ايران را براي شيعيان عراق تسهيل و پذيرفتني مي کند، اشتراکات ايدئولوژيکي ميان آنهاست. يکي از اساسي ترين مفاهيم مشترک مذهبي مفاهيم «جهاد» و «شهادت» است که از واقعه ي تاريخي شهادت امام حسين عليه السلام الهام گرفته. اين مفاهيم عناصر مبارزه طلبانه ي خاصي در خود دارند که مستمسک مناسبي براي قيام عليه ظلم به دست مي دهند؛ زيرا پيام و گوهر اصلي واقعه ي کربلا قيام عليه حکومت جائر نامشروع است. اگر چه شيعه نتوانسته است از آن - چنان که لازم است - بهره ببرد و مبارزه جويي جاي خود را به غم گساري و عزاداري سالانه براي امام حسين عليه السلام داده است، اما در دهه ي هفتاد ميلادي روشن فکران و رهبران شيعه با آگاهي از کارايي اين نماد مهم، در پي بازبيني و احياي آن برآمدند و تعريفي جديد با تأکيدي خاص بر حق شورش و قيام عليه حکومت فاسد و ظالم ارائه دادند، به گونه اي که هم زمان بحث «حکومت بديل» نيز مطرح شد.
مسئله ي «حکومت اسلامي» يکي از مسائل مهم شيعه پس از غيبت امام دوازدهم عليه السلام است که به گونه اي نظام مند با مسئله ي اعتراض و حق شورش پيوند دارد.
اعتقاد شيعه مبني بر نامشروع بودن همه ي حکومت هاي دنيوي، مسئله ي برخورد با اين گونه حکومت ها را در پرده اي از ابهام قرار داده بود. در طول زمان (از دوره ي صفويه)، علما اگر چه رسما حکومت را به رسميت شناختند، اما به طور کامل، نواهاي مخالفت به خاموشي نگراييد، تا اينکه در نيمه ي دوم قرن بيستم مسئله ي حکومت اسلامي با ولايت فقها را جدي گرفتند. بر اين اساس، بر مردم فرض بود که عليه حکومت نامشروع و ظلم به پا خيزند و مقدمات برپايي حکومت اسلامي را فراهم نمايند. دعوي حاکميت علما و حکومت اسلامي جاي هيچ گونه مصالحه و حتي فرصتي براي اصلاح حکومت ها باقي نگذاشت. شارح اين نظريات در ايران، امام خميني رحمه الله و در عراق، شهيد محمد باقر صدر رحمه الله بود. (2)
به هر حال، پيروزي انقلاب اسلامي ايران با زمينه ي ايدئولوژيکي مأنوس براي شيعيان، دريچه ي اميدي براي آنان گشود. در واقع، پيروزي انقلاب اسلامي ايران الگوي عيني و عملياتي اين انديشه قلمداد شد؛ به ويژه که آنها خواستند آموزه ها و دستاوردهاي انقلاب را صادر و کساني را که خواهان دگرگوني وضعيتشان هستند، ياري کنند؛ چنان که خانم کبري مي نويسد:
ايدئولوژي انقلاب ايران و حمايتش در عراق، در اصول گرايي شيعيان لبنان، کودتاي نافرجام بحرين و در جنبش شيعيان عربستان بسيار اهميت داشته است. حتي در جاهايي نظير عراق و لبنان، که جنبش هاي شيعه با تملايلات سياسي قبل از ايران وجودداشت، نفوذ موفقيت هاي انقلاب و ايدئولوژي امام خميني با پافشاري موفقيت آميز بر اسلام مردمي. قويا احساس مي شد. بسياري از جنبش هاي اعتراض شيعه پس از انقلاب ايران روي داد. در واقع، پيروزي انقلاب به طور اتوماتيک، باعث برانگيختگي جنبش هاي شيعه گرديد؛ چه، آن پيروزي معادل با پيروزي شيعه تصور شد. (3)
در عراق هم، که شيعه با فعاليت هاي ايدئولوژيکي و سياسي شهيد محمد باقرصدر رحمه الله تجهيز شده بود، با انقلاب ايران به خروش آمد و تقاضاي ايران را تکرار کرد، گرچه به شدت سرکوب شد، ولي اين رويکرد بار ديگر در انتفاضه 1991 خود را نشان داد و اين بار نيز سرکوب شد.
به هر حال، جنبش شيعيان عراق و گروه هاي معارض عراقي پس از وقوع انقلاب اسلامي ايران، به دلايل گوناگون، مهم ترين کانون پذيرش و ترويج آمال و اهداف انقلاب در جهان اسلام بود که علل آن - به مثابه ي مباني همبستگي فرهنگي و تاريخي - عبارتند از: (4)
- مذهب تشيع دوازده امامي و ارتباط معنوي خاصي که شيعيان هر دو کشور را با توجه به اعتقادات مشترک سياسي به هم پيوند داده است.
- وجود عتبات عاليات در شهرهاي نجف، کربلا، کاظمين، سامراء در عراق و شهرهاي مشهد و قم در ايران که موجب رفت و آمد زائران و در نتيجه، عامل پيوند دو ملت مي گردد.
- بافت فرهنگي و اجتماعي مشابه دو کشور با توجه به سوابق تاريخي؛
- تعداد زياد ايرانيان مقيم عراق و نيز عراقيان مقيم ايران؛
- وجود حوزه هاي علميه در دو کشور و ارتباط علمي و فرهنگي بين آنها؛
- همسايگي و وجود مرزهاي مشترک طولاني، به ويژه که ساکنان نواحي مرزي اغلب به صورت عشايري زندگي مي کنند و قبلا که کنترلي وجود نداشت، در دو طرف مرز به ييلاق و قشلاق مي پرداختند.
- مرجعيت يا زعامت واحد شيعه براي شيعيان دو کشور در طول تاريخ. براي نمونه، مي توان به فتواي تاريخي آيت الله العظمي ميرزا حسن شيرازي، مرجع تقليد وقت و رهبر جنبش تنباکو، اشاره کرد.
بنابراين، وجود اصول اعتقادي مشترک (مباني نظري مشترک اسلام و به ويژه مذهب شيعه)، نقش مؤثر مقوله ي «مرجعيت»، سابقه ي اقامت مرجع تقليد وقت (امام خميني رحمه الله) در عراق، وجود عتبات عاليات، و مراودات بين حوزه هاي علميه ي دو کشور از جمله شاخص هاي مهمي هستند که همبستگي ايدئولوژيکي و همگرايي تاريخي - فرهنگي بين نظام اسلامي و معارضان عراق، بخصوص شيعيان، را طي 25 سال اخير موجب شده اند. (5)
از همين روست که بلافاصله پس از وقوع انقلاب در ايران، با توجه به آثار انکار ناپذير انقلاب اسلامي در کشورهاي منطقه، گروه هاي معارض عراقي نيز نظام نوپاي اسلامي را به مثابه ي قبله ي آمال و ام القراي جهان اسلام تلقي نمودند و چون بين شيعيان عراقي و ساختار سياسي حاکم بر اين کشور نوعي تعارض وجود داشت، بستر مناسبي براي طرح انديشه هاي انقلابي ايران فراهم آمد و هواداران را به سوي خود جلب کرد. الگوي ايران براي رهبران شيعي عراق مي توانست مفيد باشد؛ زيرا کاستي هاي آنها را در عمل جبران مي نمود.
از جمله تأثيرهاي رهبري انقلاب اسلامي ايران بر جنبش هاي اسلامي عراق، مي توان به مورد ذيل اشاره کرد:
در عراق، وجود «حزب الدعوه الاسلامي»، «جماعه العلماء»، «حزب الفاطمي»و ديگر احزابي که نظريات فقهي امام خميني رحمه الله را قبول داشتند، تحت تأثير حرکت ايشان بودند. علاوه بر اين، امام راحل رحمه الله مهم ترين بحث سياسي خود «ولايت فقيه» را در حوزه علميه ي نجف اشرف شروع کرد و به پايان رساند و شاگردان ايشان تنها روحانيان ايراني نبودند، بلکه علما و طلاب عراقي نيز در درس ايشان شرکت مي کردند. از جمله، شهيد محمد باقر صدر رحمه الله رهبر وقت عراق در درس ايشان شرکت داشت و بسياري از افکار انقلابي حضرت امام رحمه الله توسط ايشان به شيعيان عراق انتقال پيدا کرد.
- شهيد آيت الله صدر و رهبري ايشان تأثيري تعيين کننده در عراق داشت. در بين مراجع بزرگ عراق، در چند دهه ي اخير، تنها آيت الله صدر ديده مي شود که هم در زمينه ي غنا بخشيدن به انديشه ي سياسي اسلام کار کرده و هم عملا وارد عرصه ي عملي سياست شده و رهبري سياسي مردم عراق، به ويژه پس از کودتاي عبدالکريم قاسم در سال 1968، را بر عهده گرفته است.
- حرکتي را که آيت الله صدر در الگو قرار دادن انقلاب اسلامي ايران و پيروي از آن براي رسيدن به پيروزي در عراق به وجود آورد، خاندان بزرگ حکيم و شاگردان و پيروان آيت الله صدر نيز دنبال کردند.
- بسياري از عراقيان از امام خميني، آيت الله مرعشي نجفي و آيت الله گلپايگاني رحمه الله تقليد مي کردند و اين تقليد مختص مسائل فقهي نبود، در مسائل سياسي نيز بود. (6)
به هر حال ، قيام 13 رجب سال 1399 ه ق / 1979 م اولين قيام مردمي شيعيان عراقي پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران بود که تا شروع جنگ تحميلي (1980 م) ادامه يافت. اين حرکت در واقع، بازتاب مستقيم و فوري انقلاب اسلامي ايران بر شيعيان عراق به شمار مي آيد.

2. عربستان

در عربستان نيز به دنبال انقلاب اسلامي در ايران، چالش هاي چند جانبه اي بروز کرد و اين کشور را با سخت ترين خطرات در قرن بيستم مواجه ساخت؛ چالش هاي مذهبي، ايدئولوژيکي و عملي براي مشروعيت حاکميت خاندان آل سعود.
دو رويداد مهمي که پس از انقلاب اسلامي، عربستان را به لرزه درآورد، نخست قيام شيعيان و ديگري حادثه ي تسخير مسجدالحرام بود. وقوع انقلاب اسلامي تأثير مستقيمي در مناطق شيعه نشين اين کشور داشت؛ از جمله، آنان براي نخستين بار، مراسم سوگواري خود را در ايام محرم علني کردند و نيز مردم ايالت شرقي در 29 نوامبر 1979 م دست به راه پيمايي زدند. در شهر قطيف، قريب 30.000 نفر دست به تظاهرات زدند، ولي با واکنش دولت مواجه شدند، اما نارضايتي و مخالفت مردم شيعه ي اين مناطق همچنان تداوم يافت و شيعيان اين کشور در چند گروه و سازمان به مخالفت عليه دولت عربستان ادامه دادند.(7)
سازمان هاي مخالف دولت عربستان عبارتند از:
1. سازمان انقلاب اسلامي شبه جزيره ي عربستان (شيعه)؛
2- حزب آزادي بخش شبه جزيره ي عربستان (شيعه)؛
3. «جماعه الدعوه» (سني)؛
4. «اخوان المسلمين»(سني).(8)
حادثه ي ديگري که همزمان با انقلاب اسلامي در عربستان اتفاق افتاد واقعه ي تسخير مسجدالحرام توسط ابن سيف العطيبي بود. دعوت او در کتاب هفت رساله، که به طور غير قانوني چاپ و توزيع شد، بيان گرديده است. او دعوت خود را با اشغال مسجد الحرام در 20 نوامبر 1979 م آغاز کرد. اين حادثه سؤالاتي جدي در مورد نظام سياسي عربستان مطرح ساخت که مهم ترين آنها بي کفايتي پادشاه در حفظ امنيت داخلي کشور بود.
جهيمان العطيبه در يک سخنراني، اهداف خود را اين گونه اعلام کرد:
1. پايان دادن به حکومت خاندان سعودي؛ چون دين را نابود کرده اند.
2. قطع روابط با کشورهاي مسيحي و در رأس آنها آمريکا؛
3. از بين بردن فساد و فحشا و اجراي قوانين اسلامي.
حسين هيکل اين حادثه را يکي از خارق العاده ترين حوادث اخير در تاريخ خاورميانه مي داند که به طور مستقيم، از انقلاب اسلامي ايران ناشي شده است. (9)
بدين سان، انقلاب اسلامي ايران بر ذهنيت و موقعيت ديني - سياسي مسلمانان و مشروعيت دولت حاکم تکان شديدي وارد ساخت و دوباره نقش دين و مذهب را در جامعه و سياست مطرح کرد. اقشار و طوايف سنتي مسلمان عربستان، اعم از سني و شيعه دوباره به سمت دين گرايش پيدا کردند. رژيم سعودي از يک سو، با توجه به رشد تمايلات بنيادگرايانه ي وهابيان داخلي و از سوي ديگر ، به دليل جلب نظر مساعد مسلمانان جهان فراتر از قالب محدود وهابيت، دوباره به صبغه اي مذهبي روي آورد.

3- بحرين

پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، فصل نويني براي اسلام گرايان، به ويژه شيعيان کشورهاي عربي خليج فارس، گشود. اين انقلاب ، بخصوص موجب تحرک افکار و ايده هاي مذهبي و سياسي اقليت شيعه ي اين کشورها شد. تا زمان وقوع انقلاب اسلامي، جامعه ي شيعه ي اين کشورها جامعه اي حاشيه اي و فاقد تحرک و پويايي سياسي در صحنه ي رسمي به شمار مي آمد. اين اقليت اگرچه از وضعيت خود ناراضي بود، اما هيچ گاه شکايت و نارضايتي خود را به صورت قيام و طغيان بروز نداد. وقوع انقلاب اسلامي باعث تحرک و جنبش سياسي آنها شد و به دنبال آن، تظاهرات و راهپيمايي هايي خودجوش در اين کشورها رخ داد.
در سال 1360 ش، يک کودتاي ناموفق براي سرنگوني نظام حاکم بر بحرين از جانب شيعيان اين کشور انجام شد. اين کشور، چه قبل و چه بعد از انقلاب، کانون رستاخيز شيعه در ممالک عربي خليج فارس بود و به لحاظ جمعيت بالاي شيعيان در اين کشور، خصومت با دولت مرکزي همواره ادامه داشته است.
نمود عمده ي پيکارجويي شيعه در اين کشور، «جبهه ي اسلامي براي آزادي بحرين» بود. در سال 1979، هادي مدرسي، يکي از رهبران اين جبهه، از بحرين اخراج شد. او پس از تبعيد، فعاليت هاي ضد حکومتي خود را به شدت ادامه داد. ترس از فعاليت گروه هاي شيعه موجب شد دو دولت عربستان و بحرين در 20 دسامبر 1981 م پيمان امنيتي مشترکي منعقد کنند. (10)

4- کويت

در کويت نيز پس از وقوع انقلاب ، مجموعه اي از بمب گذاري ها و فعاليت هاي ضد دولتي انجام گرفت و ترس از شدت يافتن فعاليت ها و تحرکات بنيادگرايي اسلامي، به ويژه اقليت شيعه، همواره از نگراني هاي عمده ي اين کشور بوده است. (11)

5- امارات

در جبهه ي داخلي امارات نيز بوميان ناسيوناليست و بنيادگرايان طبقه ي متوسط در اثر موفقيت انقلاب ايران، تشويق شدند تا براي يک اتحاد فدرالي متمرکز، اعمال محدوديت بر مهاجراني خارجي، مشارکت واقعي سياسي و توزيع عادلانه تر ثروت فشار وارد آورند. (12)

پی‏نوشتها:

1- پژوهش و تحقيق، ص 81.
2- همان، ص 82.
3- ر.ک: نرجس خاتون برآهويي، اصول گرايي اسلامي و تأثيرات منطقه اي آن، ص 200.
4- پژوهش و تحقيق، ص 84.
5- همان.
6.همان، ص 85-86.
7. حمزه امرايي، انقلاب اسلامي ايران و جنبش هاي اسلامي معاصر، ص 217-218.
8. همان ، ص 219.
9. همان، ص 220
10. همان، ص 223.
11. همان، ص 209.
12. همان، ص 226.

منبع: کتاب ژئوپليتيک شيعه و نگراني غرب از انقلاب اسلامي




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.