چکیده
این مقاله مدیریت دانش انسانی اسلامی را براساس رهیافتی سیستمی و رفتاری مورد توجه قرار داده و با بیان وظایف مهم مدیریت دانش، پایههای اصلی نظام مدیریت دانش انسانی اسلامی را گوشزد مینماید و در نهایت روش شناسی جدیدی را پیشنهاد کرده است که اجرای آن به ارائه نظامی درست از وضعیت دانش در این حوزهها میانجامد و وقوف مجموعی بر حوزههای دانشی را میسر کرده، تسلط نسبی بر داشتههای علمی را ممکن مینماید و زمینه خلاقیت، نوآوری و ارائه نظریات بدیع و بازشناخت نو از کهنه را فراهم میکند و به بهبود استفاده از دانش موجود و ارتقای فکر و اندیشه، تعالی و تحول علوم و تولید علم در علوم انسانی اسلامی کمک میکند.مقدمه
توسعه مباحث علمی، تنوع و گسترش فوق العاده حجم داشتههای علمی، موجب میشود نسبت به مدیریت و بهرهبرداری درست از آنها چارهای اندیشه شود. در همین راستا ذخیره الکترونیکی دادههای علمی و افزایش دسترسی به آنها با قابلیتهای دقت و جامعیت، زمینههای ارزش افزوده اطلاعات و ایجاد دانایی و در نتیجه تحقق حکمت و زمینه تولید دانش را فراهم کرده است. زیرا دادهها، منابع حیاتی دانشها هستند که با بهرهبرداری درست میتوان آن ها را به اطلاعاتی با معنی تبدیل کرد. دادهها شبیه رویداد، حرف یا کلمهای خارج از زمینه (بدون رابطه) هستند که با هم افزایی و ارتباط میان آنها معنا پیدا کرده و به اصطلاح، اطلاعاتی را به دست میدهند. اطلاعات به خودی خود نقشی ایفا نمیکنند، بلکه موجب میشوند، مجموعهای از شناختها و مهارتهای لازم برای حل مسئلهای در اختیار انسان اندیشمند قرار گیرد. وقتی اطلاعات بتواند منجر به حل مسئلهای شود، میتوان گفت دانایی تحقق یافته است. به عبارت دیگر اطلاعات به خودی خود تصمیم ایجاد نمیکند و منتهی به حل مسئلهای هم نمیشود، این انسان اندیشمند است که با ملاحظه مجموعهای از اطلاعات ساخت یافته و مدیریت شده به دانش دسترسی پیدا میکند و فقط از طریق دانش است که اطلاعات ارزشمند میشود. طبیعی است که افزایش اطلاعات و دسترسی سازمان یافته به آنها بر ارزش دانش هم میافزاید. بدین روی باید به سازماندهی و مدیریت اصولی و قاعدهمند آنها پرداخت و از تجمیع کردن و انبارسازی اطلاعات در شکلهای مختلف دوری جست. همان طور که از ذهنی آشفته توقع اندیشه درستی نمیتوان داشت، از مطالب درهم و اطلاعات نامنظم و دانش مدیریت نشده و ساختار نیافته، امید تولید دانش و اجتهاد علمی به موقع هم متصور نیست. سؤال اساسی این است که برای مدیریت دانشهای انسانی اسلامی چه باید کرد؟ در پاسخ به همین پرسش است که این اثر روششناسی جدیدی را در مدیریت دانشهای انسانی اسلامی پیشنهاد میکند. اجرای الگوی مدنظر، نظامی درست از وضعیت دانشها را ارائه مینماید تا، هم وقوف مجموعی به حوزههای دانشی را میسر کند و هم آگاهی درباره جایگاه و نوع ارتباط و اندازه دوری و نزدیکی رشتههای علمی را به دست دهد. و در نهایت موضوعات مطرح شده در هر دانش و حد و مرز میان آنها را معین نموده و موضوعات اصلی را از فرعی بازشناساند و مسائل نوپدید را از مباحث متورم شده و پایان یافته نشان داده و فضای علمی برای تولید دانش را ایجاد کند و زمینه خلاقیت، نوآوری، خلق آثار و نظریات بدیع و بازشناخت نو از کهنه را ممکن ساخته و انشاءالله به بهبود استفاده از دانش موجود و ارتقای فکر و اندیشه انسان و تعالی و تحول علوم انسانی اسلامی بینجامد. در این جا پس از تعریف چند اصطلاح با وظایف و ارکان اصلی الگوی مورد نظر در نظام مدیریت دانش با تأکید بر علوم انسانی اسلامی و هم چنین بررسی درباره طبقه بندی به عنوان مهندسی مدیریت دانش، چالشها و ابهامات طبقهبندیهای متداول و طرحی نو در طبقه بندی علوم انسانی اسلامی آشنا میشوید.مفاهیم
مفاهیم و اصطلاحاتی مانند: دانش، مدیریت دانش، نظام مدیریت دانش و جز آن، در این اثر یافت میشود. برای اینکه خوانندگان محترم با تعریف مورد نظر نویسنده آگاه باشند، کوشش شده است از این اصطلاحات تعاریفی ارائه شود.دانش (knowledge)
دانش و اطلاعات اغلب به جای یکدیگر به کار میروند؛ در حالی که در اصطلاح تفاوتهایی دارند. برطبق نظر آقای «وایزمن» (2) اطلاعاتی که دارای عمر زیاد و بیشترین ثبات است، دانش نامیده میشود. (سینق، 1373: 4) دانش همیشه منضبط است، برخلاف اطلاعات که به صورت موردی و گاه تصادفی و اتفاقی حاصل میشود. دانش همیشه وجود دارد و قابل حفظ کردن است، برخلاف اطلاعات که اگرچه هست، ولی باید جمع آوری شود. میتوان گفت از عناصر اصلی و اجزای دانش: نظم، روشنی و نورانیت، درک و استنباط دقیق درباره واقعیات، رویدادها و اعمال و فعالیتهاست.«بروکز» (3) میگوید: اطلاعات بر دانش افراد میافزاید، ساختمان اصلی دانش، با ورود اطلاعات تغییر مییابد و سرانجام یک ساختار جدید از دانش را به دست میدهد. (سینق، 1373: 4) بدین روی، دانش هم در اندازه و هم در ابعاد و عمق همواره در گسترش است؛ این حکایت از طبیعت پویای دانش دارد. اطلاعات ماده خامی است که از آن دانش بیرون کشیده میشود. امروزه بشر در طوفان اطلاعات غرق است؛ اما هم چنان تشنه دانش میباشد. یکی از واژههایی که کاربردهای گوناگون دارد و اشتباه انگیز است، واژه علم (= دانش) است. و معانی اصطلاحی مختلفی دارد. (4) دانش در این جا به معنای درک واقع، کشف حقایق و فهم انسان از هستی، مشتمل است بر گزارهها و مسائل خاص حول محور موضوعی مشخص که ماهیت و اساس تفاوت آن با سایر علوم، موضوع آن است.
مدیریت دانش
واژه دانش در زبان فارسی به صور گوناگونی برای مراحل مختلف آموزش و پژوهش به کار رفته و واژههای خاصی را به دست داده است. مانند: دانش آموز، دانشجو، دانشسرا، دانشکده، دانشگاه، دانش پژوه، دانشیار، دانش آموخته، دانشمند ...در این اصطلاح دانش با مدیریت ترکیب شده و معنای جدیدی یافته است. بدیهی است که مدیریت دانش در این اثر، به عنوان معادلی برای یک واژه بیگانه برگزیده نشده است، هرچند با واژه مدیریت دانش (5) که عمدتاً به معنای مدیریت دانش سازمانی معادل گذاری شده، میتواند مشترک لفظی باشد. و یا اینکه در زبانهای بیگانه معادلی برای آن وضع شود. مدیریت در هر طیفی، وقتی بر پایه روش شناسیها و اصول علمی استوار است که برای مسائل مدیریتی پیچیده راهحلهای کافی پیدا کند. مدیریت موفق در مقولهای مانند مدیریت دانش وقتی فراهم میشود که از یک رهیافت سیستمی و رهیافتی رفتاری در مدیریت بهرهمند باشد. مفهوم مدیریت دانش مدون با مفهوم مدیریت دانش سازمانی و مدیریت اطلاعات به همدیگر نزدیک است و از برخی جنبههای فراهم آوری، سازمان دهی و ابزار فن آوری از مکانیزمهای تقریباً مشابهی استفاده میکنند، ولی تفاوتها و تمایزهایی نیز دارند. (6) منظور ما از مدیریت دانش عبارت است از: بهره گیری از مهارتهای مدیریتی و ابزارها و فناوریهای اطلاعات مناسب در فرایند فراهم آوری، سازمان دهی، دانش گستری و سازمان مدیریتی برای آگاهی از دانستنیهای علمی، ارتقا و توسعه جامعه علمی انسانی و اسلامی.نظام مدیریت دانش
مفهوم نظامی که در مدیریت دانش انسانی اسلامی به کار میرود، اجزای مختلفی دارد؛ مانند: اندیشمندان، فرآیندها، منابع دانش، ابزارها و جز آن. منابع دانش در این نظام به گونهای سازمان مییابند که برای اجرای یک رشته امور مرتبط به یکدیگر، مانند: برنامهریزی، فراهم آوری، نیازسنجی، سازماندهی، پردازش، ذخیره و بازیابی و دانش گستری به منظور در دسترس قرار دادن نظام مند اندوختههای علمی و آگاهیها در اختیار کاربر قرار گیرند و پاسخگوی بخش وسیعی از نیازهای استفاده کنندگان باشند و به ارتقا و تولید این حوزه دانش منتهی شوند. (7)الگوی مورد نظر
در این الگو از تجربههای مربوط به نظامهای اطلاع رسانی موجود نیز استفاده شده است، ولی تأکید بر این مسئله شایان توجه است که آنچه مورد نظر ماست از سنخ نظامهای اطلاع رسانی متعارف نیست، که عبارتند از کتابخانهها، کتابخانه تخصصی، مرکز اسناد، مرکز ارجاعی، بنگاه فراهم آوری و پخش، مرکز اطلاعات، مرکز تحلیل اطلاعات که هر کدام گونهای از نظام اطلاعاتی به شمار میآیند، و دارای وظایف و خدمات مشخص و محصولات معینی هستند. هر چند موارد تداخلی در وظایف، خدمات و محصولات نیز دارند. در این نظام عناصر و محورهایی مورد توجه قرار میگیرند که همه آنها در نظامهای اطلاع رسانی و دانش مدیریت اطلاعات، اثبات شده و دارای تأثیرات مهمی در مدیریت اطلاعات میباشند؛ با این تفاوت که ممکن است نحوه کاربرد آنها، و یا تقدم و تأخر فرآیند اِعمال آنها در نظام، به مدیریت دانش (= علم) انسانی اسلامی منتهی شود. (8)رهیافتی سیستمی و رفتاری به دانشهای انسانی اسلامی
مدیریت از گذشته دور به اشکال مختلف وجود داشته است؛ ولی به صورت یک تجربه، یا نظام و یا فلسفه به طور گسترده برای همگان شناخته نبوده و چندی است این مفاهیم از طریق وسایل ارتباطی فنّاورانه در برخورد با مردم، سازمانها، زبانها و کشورها که در آنها اصالتاً مدیریت مفهوم خود را باز مییابد، شناخته شده است. امروزه وظایف و اصول مدیریتی در سازمانها وجهی جهانی یافته و در هر سازمانی مطابق با موقعیت یا محیط خاص آن برای تحصیل نتایج و اهداف مؤثر به کار میآیند.آنچه بیشتر در مبحث مدیریت مورد توجه بوده، مدیریت سازمان و یا مؤسسه تجاری و اداری بوده است و اگر بحث از عناصری مانند مدیریت اطلاعات، نظامهای اطلاع رسانی و ... شده است، سعی بر آن داشتهاند که مقایسهای عمل کنند و تفاوت را فقط از جنبه هدف و نتایج حاصله به شمار آورند؛ چرا که تفاوت عمده این است که در یک مؤسسه تجاری کارایی در قالب «سود» یا «درآمدهای مالی» اندازه گیری میشود؛ در حالی که در یک مرکز اطلاعاتی و یا نظام اطلاع رسانی دیگر، کارایی در قالب «خدمت» ارزیابی میشود. بنابراین در یک نظام مدیریت اطلاعات، و مدیریت دادههای الکترونیکی و یا مدیریت امنیت شبکهای و جز آن، اهداف و مقاصد بر محور «خدمت» و در یک مؤسسه تجاری بر محور «سودآوری» استوار است. از این رو از جهات اصول و وظایف مدیریتی مشابه تلقی شدهاند.
مدیریت در هر طیفی، وقتی بر پایه روش شناسیها و اصول علمی استوار است که برای مسائل مدیریتی پیچیده راهحلهای کافی پیدا کند. مدیریت موفق در مقولهای مانند مدیریت دانش وقتی فراهم میشود که از یک رهیافت سیستمی و رهیافتی رفتاری در مدیریت بهرهمند باشد. یعنی اولاً یک دسته از اجزای وظیفه مند و مرتبط به یکدیگر برای به نتیجه رسیدن (یا راه حل مناسب برای یک مشکل پیدا کردن)، در تعامل با یکدیگر باشند تا یک مدل نظام مند (سیستماتیک) را در عرصه عمل ارائه نمایند و ثانیاً از جنبه رفتاری برای رسیدن به اهداف برنامه ریزی شده، از رهبریِ هدایتگرانه برخوردار باشند.
واژههای رهبر و مدیر یکی نیستند. رهبری یکی از صفات بسیار مهم مدیر هم هست. بدین سان، یک مدیر خوب، ممکن است یک رهبر خوب نباشد. از نظر کلی، رهبری به عنوان فرآیند بین فرد فرد انسانها برای تأثیرگذاری بر روی فکر و فعالیتهای دو شخص و یا گروه، برای رسیدن به اهداف مطلوب تعریف میشود. بدین روی به منظور ارائه مدلی نظاممند در عرصه عمل برای مدیریت دانشهای انسانی اسلامی و هم چنین سازمان مدیریتی برخوردار از رهبریِ هدایتگرانه با بیان وظایف و فعالیتهای مهم نظام مدیریت. دانش انسانی اسلامی، از پایههای اصلی و فرآیند تحقق آنها بحث خواهیم کرد.
وظایف مهم در مدیریت دانش انسانی اسلامی
در نظام مدیریت دانش انسانی اسلامی فعالیتها یا وظایفی مهم و به هم پیوسته وجود دارد که فرآیند تحقق نظام را در عرصه عمل نشان میدهد. این وظایف عبارتند از: 1. برنامه ریزی و آیندهنگری 2. فراهمآوری و سازماندهی 3. دانش گستری 4. نگهداری و ارزشیابی 5. نقد و بررسی 6. تولید دانشمؤثر نشان میدهد.
برای رسیدن به اهداف و مقاصد مطلوب، تمامی عناصر و فعالیتهای نظام مدیریت دانش در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. در این تأثیر و تأثر، عناصر سیستمی و رفتاری هر دو به وسیله مدیریت هدایتگر که رهبری نظام را بر عهده دارد، برای اجرای کامل اهداف و مقاصد از پیش برنامه ریزی شده، هماهنگ، کنترل و هدایت میشوند.(9)
پایههای اصلی در مدیریت دانش انسانی اسلامی
درباره ارکان و عناصر مؤثر در نظام مدیریت دانش انسانی اسلامی که عبارتند از: چهار عامل: 1. برنامه ریزی و آیندهنگری 2. فراهم آوری و سازماندهی 3. دانش گستری 4. سازمان مدیریتی؛ به اختصار توضیح میدهیم.اول: برنامه ریزی و آیندهنگری
برنامه ریزی و توسعه، متأثر از یکدیگرند، اگر در آغاز برنامه ریزی درستی نباشد، توسعه موفقی در کار نخواهد بود. هر نظامی با اهداف و مقاصدی ایجاد میشود، که چگونگی رسیدن به این اهداف از طریق برنامه ریزی مشخص میگردد.الف) برنامه ریزی
نکات اساسی که باید در برنامه ریزی مشخص شود عبارت است از:-اهدافی که باید به آن رسید، چیست؟
- فعالیتهایی که باید برای رسیدن به اهداف انجام شود، کدامند؟
- چرا باید فعالیت خاصی برای رسیدن به اهداف مورد نظر انجام شود؟
- کجا باید آن فعالیتها انجام شود؟
- تسهیلات و تجهیزات مورد نیاز برای رسیدن به اهداف چیست؟
- چه کسانی برای رسیدن به هدف، مورد نیازند؟
- چگونه و از چه راهی باید به اهداف برسیم؟
- مواد و یا اشیای اطلاعاتی مورد نیاز برای رسیدن به هدف چیست؟
- بودجه لازم چه مقدار خواهد بود؟
- راهها و وسایلی که برای ارتقای سطح خدمات و تولیدات لازم است.
- ارتباط فعالیتهای جاری با انتظارات آینده چیست؟
- برای کارایی و اجرای نظام مدیریت دانش چه باید کرد؟
- برای ارزیابی نظام چه اقداماتی لازم است؟ (10)
ب) آینده نگری
برنامه ریزی نظام، آینده نگری، طرح توسعه و انجام همه برنامههای مربوط به نظام را دربردارد. زمینههای کلیدی که در توسعه باید مدنظر باشد عبارتند از:-تسهیلات و تجهیزات برای نظام
- نیروی انسانی
- بودجه لازم
- عناصر اطلاعاتی و اشیای محتوایی
دوم: فراهم آوری و سازمان دهی
الف) فراهم آوری
برای این که نظام مدیریت دانش کاملاً اجرایی و کارآمد باشد، فراهم آوری و گزینش مواد دانش و اشیای محتوایی یکی از عوامل ضروری است. فراهم آوری اشیای محتوایی عمدتاً بر چند مرحله استوار است:-ایجاد سیاستهای مربوط به اشیای محتوایی
- انتخاب اشیای محتوایی
- گردآوری اشیای محتوایی
- مجموعه سازی اشیای محتوایی
اشیای محتوایی حاوی انواع مدارک و اسناد است، مانند: کتاب، تک نگاشت، پایاننامهها، کتابهای مرجع، مجلات، گزارشها، نسخههای خطی، استانداردها و مشخصات فنی، گزارشهای تحقیقی داخلی، پیش چاپها، ترجمهها، جزوهها، پایگاه دادهها، میکروفرمها، مواد سمعی بصری، مواد گرافیکی، نرم افزارها، پایگاههای اطلاعاتی تخصصی و غیر اینها.
این تنوع مواد باید به گونهای گزینش و فراهم آوری و سپس به مرحله سازمان دهی و تنظیم سپرده شوند تا هم اصل اسناد و مواد و هم محتوای آنها برای استفاده در زمان مناسب، با سرعت و دقت و به سادگی قابل دسترسی و بازیابی باشند.
تردیدی نیست که پیشرفتهای اطلاع رسانی، فنون گردآوری، نگهداری و بازیابی یافتهها و دانستنیهای علمی، با یاری ماشینهای الکترونیکی و موتورهای جستجوی پیش رونده گامهای مهمی در فراهمآوری و هم چنین مدیریت دانش بوده است. اما فنّاوری مدرن، خود در انفجار دانش نقشی فوق العاده داشته است؛ چون تجمیع سریع و آسان دانستههای آدمی را ممکن کرده است. و از یک زاویه نگاه، فنّاوری، خود مشکل آفرین شده است. میدانیم که فزایندگی میزان انتشارات و مواد مختلف دانشی در دنیا بس سریع است. و آن به آن، هزاران اثر بدیع به انبوه عظیم دانش مدون انسانی افزده میگردد. فراهم آوری همه این آثار برای هیچ مجموعهای هر اندازه هم عظیم باشد، ممکن نیست. بنابراین باید در آغاز به گزینش پرداخت. اگر دانش مدون انسانی، واحد زندهای است که برای استفاده، ارتقا و توسعه یک جامعه ضروری است، پس میبایست براساس اصولی، فراهم آوری شود؛ یعنی ابتدا آثاری که مورد نیاز و خواست جامعه مخاطب است گزینش شده و آن گاه گردآوری و سپس در مجموعههای منتظم مجموعه سازی گردد.
فراهم آوی – ارزیابی، گزینش، گردآوری و مجموعه سازی – نخستین ستون مدیریت دانش مدون است. کتابداری و اطلاعرسانی، علمی است که در این باره اصول و قواعد مفید و کارآمدی ارائه کرده است. (11)
ب) سازمان دهی
دانش فراهم آوری شده، در صورتی به آگاهی مناسب جامعه و ارتقا و توسعه علمی آن میانجامد که با بهره گیری از آن، زمینه تبادل فکری ایجاد شود و ارتباط اندیشه به جریان بیفتد. دانستنیهای فراهم آمده هنگامی قابل بهرهبرداری است که سازماندهی شود؛ یعنی به نحو مناسب و براساس اصولی از قبل طراحی شده نظم بندی شود. نگهداری درست و تنظیم داناییهای ضبط شده حیاتیترین عامل تبادل و به جریان افتادن افکار و اندیشههای علمی در جامعه است؛ زیرا ذخیرهسازی، پردازش، دسترسی آسان به انبوه داشتههای علمی آدمی و بازیابی سریع و جامع و مانع را ممکن مینماید.1. سازمان دهی فیزیکی منابع
سازمان دهی فیزیکی کتاب (به عنوان مهمترین محمل دانش انسان) و کتابخانه (به عنوان نهادی که دانش مدون انسان را گردآورده است) در طول تاریخ علم توجه اندیشمندان را پیش از هر پدیده دیگری به خود معطوف کرده است. نهایت آنکه در آغاز، چنین نظمی خام و ابتدایی بوده است و هرچه درخت تناور دانش آدمی بارورتر شده، بر وسعت و کمال نظم و سازمان دهی آن افزوده شده است. از نخستین ایام، این نظم به دو صورت انجام شده است. ابتدا براساس اندازه و شکل ظاهری و آن گاه بر پایه محتوا و متن منابع مدوّن که آن را سازمان دانش (12) خواندهاند.به موازات آثار کاغذی – کتاب، مجله، جزوه و مانند آن – شکل منابع و محملهای دربردارنده دانش انسان، دگرگونی روزافزون یافته است و موادی مانند میکروفیلم، میکروفیشن، نرم افزارها، فایلهای الکترونیکی و بسیاری دیگر از این گونه اشکالی که محتوای دانش آدمی را دربر دارند ظهور یافته است که تنظیم و سازماندهی آنها به آسانی انجام نمیپذیرد. با این حال آنچه از نظر استفاده کنندگان اهمیت دارد، موضوع و متن محتوای نوشتههاست، نه قالب و شکل آنها.
باید توجه داشت که سازمان دهی و نظم بخشی مجموعههای روزافزون و متنوع منابع که همچنان در حال فزونی است، دشواریهای خاصی یافته است؛ چرا که از یک سو فزونی دانش پایان ناپذیر است و زمینههای جدید علمی، ارتباط علوم و از هم گسستگی رشتههای دانش بشری، مسئله را پیچیده کرده است، و از سوی دیگر شکلهای متنوع محملهای دانش نهایتی ندارد. زبان نوشتهها بر اثر تماس تمدنها آن به آن افزایش مییابد و در نتیجه آثار علمی و اشکال آن از نظر فنی پیچیدهتر خواهد شد. مسائل پیش گفته و اموری غیر آن، که قطعاً با ملاحظه فنّاوریهای پیش رو، مسائل و موضوعات تازهای را به ارمغان خواهد آورد، از جمله مشکلات فرارو برای سازمان دهی دانش بشری است.
به هر حال تاکنون برای سازمان دهی فیزیکی آثار فراهم آوری شده، عناصری مانند فهرست نویسی و رده بندی مورد توجه بوده است. هرچند درباره فهرستنویسی (13) و ردهبندی (14) آثار فیزیکی، اصول و قواعد، تجربههای طولانی و مفید، تحولات و اقدامات مهم و اثربخشی انجام یافته و هم اکنون نیز معیار عمل است، ولی ما در این جا به آنها نمیپردازیم و فقط به اختصار از آن سخن میگوییم.
1-1. فهرست نویسی
«پانتیسی» یکی از نخستین واضعان قوانین فهرست نویسی است. 91 قانون او که در سال 1841 میلادی منتشر شد، دستوراتی درباره مؤلف، عنوان و فهرست توصیفی در آن ارائه کرد. در سال 1876 «قوانین فهرست فرهنگی» اثر «چارلز امی کاتر» انتشار یافت و هدفهای کلی از این فهرست هم چنان اعتبار خود را حفظ کرده است. در سال 1967 قوانین فهرست نویسی انگلو امریکن به وسیله آمریکا، انگلیس و کانادا منتشر شد و در فهرستنویسی انگلو امریکن به وسیله آمریکا، انگلیس و کانادا منتشر شد و در فهرست نویسی کشورهای مختلف مورد توجه واقع شد. در واقع از نیمه دوم قرن بیستم قوانین فهرست نویسی روندی عام یافت. فهرست مؤلفان، فهرست عنوانها و فهرست موضوعی از عناصر مهم در فهرست نویسی به شمار میآمد. (ابرامی، 1379: 131؛ 133 – 134) «با رشد علوم و تکنولوژی که موضوع و محتوای کتاب اهمیت روزافزون یافت، اهمیت فهرست موضوعی نیز فزاینده گردید تا بدان حد که از نظر امور پژوهشی، فهرستهای مؤلف و عنوان را پشت سر گذاشت. (ابرامی، 1379: 137)فهرست نویسی دستی و الکترونیکی از ابزارهای مهم سازمان دهی اشیای محتوایی است، پس از آن که اطلاعات، مدارک و دانش مدون فراهم آمد، فهرست نویسی به شناسایی و جایابی آنها کمک میکند. فرآیند انتقال جزئیات کتاب شناختی (مؤلف، عنوان، خصوصیات فیزیکی، شماره بازیابی، حجم فایل و نوع فرمت الکترونیکی و غیره) که بر طبق اصول و قواعد از قبل تعیین شده، فهرست نویسی نام دارد. به عبارت دیگر در فهرست نویسی، شناسههای کتاب شناختی مشخصی بر روی برگهها و یا سایر رسانهها از قبیل فرمهای الکترونیکی و دیجیتالی، برای دانش مدون آماده میشود. در فهرست نویسی وضعیت فیزیکی یک سند توصیف میشود. (15) و ما در سازماندهی دانش از انجام و یا تهیه آن ناگزیریم.
1-2. رده بندی
نام مؤلف، عنوان و موضوع و مانند آن، محل بازشناسی اثر را در فهرست نویسی معلوم میکنند؛ اما وسیلهای لازم است تا محل خود کتاب در قفسه مربوط تعیین شود؛ این وسیله شماره مخصوص کتاب است که معمولاً براساس نوعی رده بندی انتخاب میشود.آثار و کتابها ممکن است با معیارهای ظاهری نام مؤلف ردهبندی شوند و شاید هم بر پایه موضوع و محتوا گروهبندی گردند. بنابراین الزاماً هر ردهبندی، موضوعی نیست. در حال نخست، رده بندی کتابها (16) و در حالت دوم رده بندی دانش (17) مورد نظر است. (ابرامی، 1379: 143)
به هر حال، دانش مدون آدمی باید به منظور بازیابی سریع و مؤثر، نظم یابد. کاربردی که جویای اطلاعات است یا نشانی از اثر مورد نظر دارد، یا ندارد، در حال نخست، این نشان مربوط به پدیدآور اثر و یا عنوان آن است. در این حالت مستند نام پدید آوران و سیاهه عنوان آثار به آن نشان داده میشود. در وجه دوم که نه عنوان و نه صاحب آن را میشناسد، قاعدتاً به دنبال موضوعی معیّن خواهد بود، که کلید واژهها و اصطلاحات، نمایشگر موضوعات متنوعی هستند که کاربران به سراغ آن میآیند، در این حالت اصطلاحنامه و سرعنوان موضوعی به او ارائه میشود و ممکن است جویای مؤسسه و یا سازمان و مرکز علمی اجتماعی باشد که در این صورت فهرست تنالگانی به او عرضه خواهد شد. این منابع ممکن است یک جا و با هم تنظیم شوند و یا به صورت جداگانه در نظمی الفبایی و احیاناً نظام یافته ارائه گردند. در هر دو صورت، براساس شیوههای مشخصی به وجود میآیند.
بر این نکته باید تأکید شود که نظم نوشتهها در هر قالب و شکل که باشد، براساس شکل ظاهری، اندازه، تاریخ و مانند آن و هم چنین بر حسب موضوع، همیشه و در همه حال پاسخگو و راضی کننده مراجعه کنندگان نیست، به خصوص در حجم انبوه و مجموعههای وسیع و متنوع.
به عنوان مثال ممکن است نوشتهها در ذیل اموری مانند: مؤلف، مترجم، عنوان اثر، موضوع کلی و اصلی و شکل ظاهری قرار گیرد، ولی مسلّم است که این نظم فیزیکی اگر به فرض، گروهی از مراجعان را راضی کند، گروههای دیگر را سرگردان و ناراضی خواهد کرد. از این رو چنین نظمی به تنهایی ناقص است و باید ابزار دیگری برای کامل کردن آن به کار گرفته شود که ما در سازماندهی دانش از آن بحث میکنیم.
2. سازمان دهی دانش
نظم نوشتههای علمی از دیرباز مورد توجه انسان اندیشمند بوده است. و به شکلهای گوناگونی برای سازماندهی اندوختههای علمی و آگاهیهای مدون خود تلاش کرده است. مواردی مانند: انواع طبقه بندیها، تنظیم متن آثار – کتب، مقالات، نوشتهها – عنوان گذاری مطالب آنها، و سپس تهیه فهرست در ابتدای مقدمه به صورت گزارشی و یا فهرست مندرجات، چکیدهها، نمایههای موضوعی، فهرستهای دستی و الکترونیکی، تدوین اصطلاحنامهها و ترسیم ساختار درختی دانشها از این قبیلند. نظم دانش بر پایه محتوا و متن منابع مدون، همان سازمان دهی دانش است که اگر به درستی انجام شود به مدیریت دانش منتهی خواهد شد. در این جا عناصر مؤثر در سازمان دهی دانش را گوشزد مینماییم:-تعیین اصطلاح نامه
- نمایه سازی
- طبقه بندی
1-2. تعیین اصطلاحنامه
اصطلاحنامهها، نقش اساسی در دسترسی به موضوع مشخص در یک نظام معنایی و دانشی ایفا میکنند، فهرستنویس، ردهبند یا نمایهساز در بررسی و تحلیل یک شیء محتوایی، موضوع یا موضوعات مشخصی را به اثر اختصاص میدهد تا دامنه استفاده کاربر را از آن اثر گسترش دهد. اصطلاحنامهها واژگان کلیدی و استاندارد در حوزههای دانشی را با بیان روابط معنایی و جنبههای اصلی و فرعی ارائه میکنند و انتخاب موضوع مناسب را برای نمایهساز و استفاده کننده آسان و سریع مینمایند. و علاوه بر اثربخشی، به دقت و عمق نمایه سازی و فهرست نویسی و مراحل مختلف ورود، ذخیره و طبقه بندی اطلاعات، در خروجی و بازیابی نقش بسیار اساسی را بر عهده میگیرند؛ به خصوص که مدتی است اصطلاحنامههای بازیابی مطرح شدهاند.برای حفظ یک دستی در انتخاب اصطلاحات – کلیدواژهها و موضوعات – قبل از هر اقدام در امر ساماندهی باید اصطلاحنامههای موجود شناسایی و به تناسب موضوع کلی مورد نظر، مناسبترین آنها از نظر جامعیت و استحکام محتوا انتخاب شود.
2-2. نمایه سازی
گسترش فعالیتهای علمی پژوهشی، نیازهای جدیدی را برای دسترسی به اطلاعات موجود در مواد اطلاعاتی، اشیای محتوایی و دانش مدون پدید آورده است. نمایه سازی کوششی است برای مشخص کردن محل مفاهیم، واقعیات و موضوعاتی که در جای جای منابع و اشیای محتوایی وجود دارد.به همین منظور نظامهای نمایه سازی متعددی پیشنهاد و بعضاً به اجرا درآمده است. واژه نمایه سازی به فرآیند تشخیص و تعیین کلیدواژه، برچسبها، اصطلاحات و سرعنوانها برای یک اثر علمی گفته میشود، به گونهای که مفاهیم موضوعی شناخته شده و نمایه ایجاد شده بتواند در بازیابی مواد خاص محتوایی به استفاده کننده کمک کند. به عبارت دیگر، نمایه، راهنمای منظم برای مکان یابی مفاهیم، موضوعات، کلمات و دیگر عناصر موجود در اشیای محتوایی است.
نمایه ساز پس از تحلیل متن اثر، موضوع مناسب آن را درک میکند و با انتخاب کلیدواژه یا توصیفگر مناسب از نظام زبانهای کنترل شده (مانند اصطلاحنامهها) محل آن را در شناسهای خاص تنظیم مینماید. تفاوت اصلی فهرست نویسی و نمایه در این است که فهرست نویسی به توصیف وضعیت فیزیکی سند موضوعی میپردازد، در حالی که نمایه سازی جای موضوعات را در درون سند مشخص میکند.
غالباً استفاده کننده تنها علاقهمند به دریافت توصیف فیزیکی اشیای محتوایی که از طریق فهرست نویسی به او عرضه میشود نیست، بلکه به مندرجات اندیشههای آن نیز علاقه دارد. محل این مندرجات مفهومی، موضوعات و دیگر عناصر را از طریق نمایه سازی میتوان به دست آورد.
مفاهیم، موضوعات و سایر عناصر اخذ شده بیانگر موضوعات با جزئیات کامل موجود در آثار مدونند که در یک نظم شناخته شده و قابل مرور و بازیابی (الفبایی، درختی و ...) قرار میگیرند. هیچ نظام مدیریت اشیای محتوایی بدون نمایه سازی کامل نیست. بسامد ذخیره، بازیابی و مدیریت درست وابسته است به دقت و توانایی نمایهساز که عملاً تکنیک نمایه سازی را به کار میبرد و یکی از مهمترین عناصر سازمان دهی دانش را بر عهده دارد.
همه همتهای یاد شده (فهرست نویسی و نمایه سازی و ...) وقتی استفاده کننده اندیشمند را راضی خواهد کرد که نظام مورد نظر، او را به اصل مدرک، سند و متن برساند. قابلیتهای موجود در محیطهای مجازی این امکان را به خوبی در اختیار میگذارد. برای نمایهسازی نظامها و روشهای متعددی وجود دارد که جامعترین مباحث را آقای لنکستر در کتاب نمایه سازی و چکیده نویسی در نظر و عمل خود آورده و آقای گیلوری آن را ترجمه کرده است. (18)
3-2. طبقه بندی
طبقهبندی، در حقیقت مهندسی سازمان دهی دانش است که به ترتیبی منظم انجام میشود. برای سازماندهی مؤثّر اشیای محتوایی و جای دادن موضوعات در جایگاه مفهومی درست آن به طرحی نیاز است که مجموعه محتواهای متنوع فیزیکی و دیجیتالی دانشها را پس از فهرست نویسی و نمایهسازی براساس زبان کنترل شده – ترجیحاً اصطلاح نامهای – بتواند در کنار یکدیگر با یک نظام سازوار و هماهنگ در اختیار کاربرد قرار دهد؛ به نحوی که دسترسی به داشتههای علمی در قالبی ساخت یافته ممکن شود و علاوه بر امکان مرور و جستجو، بازیابی شناسههای متعدد را به دست دهد. (19)رشد سرسام آور اشیای محتوایی، چه در حجم و چه در پیچیدگی موضوعات، موجب پیدایش طبقه بندیها (20) و توسعه تعدادی طرحهای طبقه بندی شده است تا آنجا که بعضی از روشهای طبقه بندی مدعی شدهاند که همه موضوعات و موضوعات فرعی آنها را مد نظر قرار دادهاند. (21) بعضی طرحهای طبقه بندی، طبقه بندی شمارهای نام دارند، مثل رده بندی دیویی، که البته تعدادی از طرحهای پشرفتهتر تأکید بر تجزیه و تحلیل مطالب دارند، به این معنا که ابتدا موضوع تجزیه و سپس به اجزای فرعی تقسیم میشود و سرانجام برای نمایاندن یک سند با هم ترکیب میشوند. این نوع طرحها را، طبقه بندی تجزیه و تحلیلی نامیدهاند؛ مانند: طبقه بندی رانگاناتان. (22)
طبقه بندیهای متداول
طرحهای طبقه بندی فراوانی از سوی اندیشوران و بزرگان علم و دین ارائه شده است که بحث از آن را به جای خود واگذار میکنیم و در اینجا فقط تعدادی از طرحهای متداول و معمول در کتابخانههای دنیا را به ترتیب تاریخ نام میبریم.1. طبقه بندی دهدهی. ملویل لوئیس کاسوت دیویی در 1876 یا 1873 میلادی (23) ایالات متحده.
2. طبقه بندی گسترشی از سی. ا. کاتر 1891، ایالات متحده.
3. طبقه بندی کنگره از کتابخانه کنگره آمریکا، 1899 یا 1920. (24) ایالات متحده.
4. طبقه بندی موضوعی از جی. دی. براون 1906، انگلستان.
5. طبقه بندی کولون از شیالی رامام ریتا رانگاناتان، 1924 یا 1933 (25) هند.
6. طبقه بندی کتاب شناختی، اچ. ای. بلیس، 1934، ایالات متحده.
7. طبقه بندی دهدهی جهانی، آی. آی. بی (اکنون فید) 1936. بلژیک.
8. طبقه بندی بین المللی از فری نورت رایدر، 1964. ایالات متحده. (26)
طرحهای طبقه بندی از جمله آنچه هم اکنون متداول است، با ابهامات و چالشهای جدی مواجه است؛ مانند: فقدان اجماع نظر، نبود معیار و ملاک هماهنگ، عدم توجه به کار گروهی و عزم جهانی، و پرسشهای اساسی دیگر. (27)
ویژگیهای یک طرح طبقه بندی قابل قبول
طبقه بندی یکی از مهمترین عوامل سازمان دهی دانش است و نوع طرح طبقه بندی رابطه مستقیم با چینش و نظامدهی دانش مدون آدمی دارد. تاکنون طرحهای زیادی درباره طبقه بندی ارائه شده است که بعضی از آنها به دلائلی گسترش پیدا کرده است. آن چه باید بررسی شود این است که نشانههای یک طرح طبقه بندی خوب چیست؟ مارگارت مان و شیالی رامام رانگاناتان، پدر علم اطلاع رسانی هند، ویژگیهایی را برای یک طرح خوب طبقه بندی نام بردهاند.ما به نقل از «موهیندر سینق» به آنها اشاره میکنیم و مواردی دیگر نیز بر آن افزودهایم. (سینق، 1373: 99)
1.باید منظم باشد و از کل به جزء برسد.
2. باید تا حد امکان کامل باشد، یعنی همه جنبههای یک موضوع را پوشش دهد.
3. باید به طور کافی ریز شود تا همه مراتب یک کلیت را شامل شود.
4. باید امکان ترکیب مفاهیم و طبقه بندی از چند نقطه نظر در آن وجود داشته باشد.
5. باید منطقی باشد، یعنی توالی مفاهیم و اندیشهها را دربرداشته باشد.
6. باید ساده و روشن، ولی دقیق باشد.
7. باید نوشتن و یادگیری آسان باشد.
8. باید در طرح و یادگیری قابل گسترش و انعطاف باشد.
9. باید نمایهای الفبایی داشته باشد تا استفاده درست و دقیق از آن آسان باشد.
10. باید برای آثار کلی و نیز در هر موضوعی برای کلیات آن موضوع طبقه بندی درستی منظور شده باشد.
11. باید به گونهای تنظیم شود که با یک نگاه مختصر، موضوع کلی مورد نظر حدس زده شود.
12. باید در بازبینیهای دورهای بازبینی روزآمد شود. (28)
13. باید منحصر به شرایط محلی و تاریخی خاص نباشد.
14. باید علمی و عملی باشد.
15. باید به طبقه بندی و سازماندهی دانشها منتهی شود.
16. باید مبتنی بر قواعدی علمی و قابل قبول برای انسان اندیشمند باشد تا ادامه و گسترش آن برای همه اندیشمندان ممکن شود، نه براساس دیدگاه و سلیقه افراد خاص، هر چند دانشمندان دورهای خاص.
17. باید نسبت به تمدنهای مختلف و علوم متنوع پاسخگو باشد.
18. باید تابع نظام منطقی جهان پسند طرح ریزی شود، نه قراردادی و ساختگی.
19. باید با انعطاف پذیری منطقی و نظاممند، صلاحیت جامعیت یافتن و جهانی شدن را دارا باشد.
20. از یک سری قواعد مشخص، ساده و قابل فهم و اجرا برای همه اندیشمندان با هر فکر و مسلکی برخوردار باشد.
21. زمینه پیوستگی و ارتباط علوم را به درستی ممکن کند.
22. روابط منظم درون علوم را براساس سازوارهای سلسله مراتبی و درختی منعکس کند.
23. از تعصّب و دخالت سلیقههای شخصی، فرهنگی و مذهبی مبرّا باشد.
24. بر مبنای تفکر و اقدام گروهی و جمعی استوار گردد، نه شخصی و فردی.
25. باید طرح به نحوی انتظام یابد که عناوین تداخل نکنند و تفکیک ردهها در علوم مختلف به درستی ارائه شود. (29)
26. باید امکان انتخاب موضوع و یا موضوعات مختلف در حوزههای دانشی متعدد را فراهم کند؛ نه این که فهرست نویس، نمایهساز، و ردهبند مجبور باشد یکی را ترجیح دهد و یا به موضوع کلیتر ارجاع دهد.
27. باید آن قدر انعطاف پذیر باشد که اگر برای موضوع مورد نظر جایی پیش بینی نشده باشد، امکان پیشنهاد جدید وجود داشته باشد؛ نه اینکه به نزدیکترین موضوع ارجاع دهد.
28. باید انواع ارجاعات را فراهم کند تا راههای ورودی کاربر را پاسخ دهد؛ نه این که فقط به مواردی که بیشتر مورد استفاده است ارجاع دهد.
29. ... .
طرحی نو برای سازماندهی و مدیریت علوم انسانی اسلامی
طرحهای طبقه بندی موجود، عموماً از ویژگیهای یاد شده برای یک طرح قابل قبول برخوردار نبوده و مورد نقد بسیاری از اندیشوران شرقی و غربی واقع شدهاند. (30)یکی از ابهامات مهم، عدم انتظام طبقه بندیهای ارائه شده و تداخل عناوین و عدم امکان تفکیک ردههاست. مثلاً در طرح ارسطو که علوم را به نظری و عملی ردهبندی کرده، سؤال این است که آیا در حکمت عملی، نظر راه ندارد. آیا اندیشه و نظر توأم با عمل نیست؟ اگر نیست، چگونه شناخته میشود؟ آیا عمل در حکمت نظری چه جایگاهی دارد؟ کسانی که علوم را به عقلی و نقلی و یا به دنیوی و اخروی و ... ردهبندی کردهاند، چگونه زیربخشهای آنها را تفکیک میکنند؟ و چگونه میتوانند علوم متعدد و متنوع را با همه ابعاد و فروعات، طبقه بندی و سازماندهی نمایند. ضمن آن که طبقهبندی دیویی و کنگره در حقیقت طبقه بندی علوم نیستند – دیویی در واقع ده موضوع را معیار قرار داده است، طبقه بندی کنگره هم درصدد تنظیم کتابخانه کنگره بوده است، نه طبقه بندی علوم. حقیقت آن است که آن چه بیشتر دغدغه طراحان طبقهبندیها بوده است، در ابتدا نظم دادن به آثار در اختیار و در نهایت تنظیم کتب و دانش مدون بشری است. نظم کتاب به عنوان یک رسانه گروهی (31) و کتابخانه به عنوان نهادی که دانش مدون بشری را در بردارد و حیاتیترین عامل تبادل فکری است، از دیرباز مورد توجه دانشمندان بوده است.
از این رو گرایش اصلی در طراحی طبقه بندیها، نظم بندی کتابها و کتابخانهها است؛ زیرا بهترین کتاب و جامعترین اطلاعات وقتی قابل بهرهبرداری هستند که قابل دسترسی بوده و بازیابی آنها خالی از دشواری باشد. حال اگر حجم آثار علمی سرسام آور شود، دستیابی به مطالب مورد نظر کاری بس دشوار خواهد شد. اگر کتابخانه دسترسی آسان به انبوه دانش مدون بشری را ممکن کند، اثربخشترین وسیله تبادل فکری انسان است. امروز نیز معیار سنجش کتابخانه، بازیابی سریع اطلاعات است و هرقدر آگاهیها سریعتر در اختیار مراجعان قرار گیرد، ارزش کتابخانه بالاتر است. (32)
بدیهی است که کتابخانهها صرفاً مخزن کتاب نیستند، بلکه نماد فرهنگ و تمدن بشری در هر جامعهای به شمار میآیند، از این رو آن چه مهم است موضوعات، مسائل و محتوای نوشتههاست و نه قالب آنها. به دیگر سخن، آثار علمی، کتب و نوشتهها را میتوان با معیارهای ظاهری و اتفاقی گروهبندی کرد و یا بر پایه موضوع و محتوا طبقه بندی نمود که حالت نخست را رده بندی کتابها (33) و حالت دوم را طبقه بندی دانش (34) مینامیم.
یک طرح طبقه بندی، برای این که در عمل مفید و مؤثر افتد، باید به طبقه بندی دانش بپردازد؛ یعنی موضوعات علوم را شناسایی کند و روابط میان موضوعات را نشان دهد و این جز از طریق سازمان دهی فکری و مفهومی و مبتنی بر نظم درونی شاخههای دانش، که عموماً از نظام وارهای منطقی و درخت وارهای منتظم برخوردارند، حاصل نمیشود. (35)
در آن صورت است که ردهبندی کتابخانهها نیز خودسرانه نخواهد شد و خدمت رسانی به گروههای مخاطبان بر اصولی علمی استوار گشته و با منطق ذاتی موضوعات که نمودار واقعیتهای نهفته در علوم و روابط معناشناختی (36) میان موضوعات و مسائلی است که در فرم اصطلاحات علوم متبلور میشوند، مطابقت خواهد داشت، و مسیر ارتقا و تولید علم را باز خواهد کرد. بدون سازمان دهی دانش، رده بندی علمی در کتابخانهها نیز میسر نخواهد شد. همان طور که «سه یرز» میگوید: به اعتقاد گروه بزرگی از کتابداران، «رده بندی در کتابخانهها باید صرفاً یک ردهبندی فلسفی باشد که ردههای شکلی، نشانهها و نمایههای لازم به آن اضافه شده باشد.» (37)
از این رو ما باید از پایین به بالا حرکت کنیم؛ چرا که نمیشود به طبقه دهم دست یافت مگر طبقههای پیشین آن را طی کنیم. اگر به طبقه بندی منطقی و ساختارمند درون علوم دست یافتیم، پلههای اولی در طبقهبندی علوم را به درستی کشف کردهایم. در آن صورت ممکن است عناوین علوم را در یک نظامی سازوار، تنظیم نموده و با تلفیق میان معیارهای طبقه بندی، راهی مناسب تر برای طبقه بندی میان علوم پیدا کنیم.
با توجه به آنچه درباره ویژگی طرح خوب طبقه بندی بیان کردیم، نگارنده معتقد است بهترین طرح برای تنظیم، چینش، طبقه بندی و مدیریت علوم – از جمله علوم انسانی اسلامی – اصطلاحنامه (38) است که به شیوههای مختلفی ارائه میشود و شیوه درختی به ضمیمه شیوه نظام یافته آن میتواند مؤثرترین نقش را در مدیریت محتوای دانش مدون ایفا کند؛ زیرا از شیوهای منطقی و ساخته یافته استفاده نموده و تمامی موضوعات اصلی و فرعی موجود در علوم را با توجه به منابع آنها در نظاموارهای کاملاً مرتبط و سلسله مراتبی براساس اصولی تعریف شده، ترسیم میکند.
اصطلاحنامه مجموعهای است نظام مند از اصطلاحات (39) و واژگان کلیدی (40) یک علم. به عبارت دیگر مجموعه اصطلاحات گزیده شده و نظام یافته است که بین آنها روابط معنایی، ردهای و سلسله مراتبی برقرار است و توانایی آن را دارد که موضوع آن رشته را با تمام جنبههای اصلی، فرعی و وابسته به شکلی نظام یافته و به قصد ذخیره و بازیابی اطلاعات و مدیریت دانش و مقاصد جنبی دیگر عرضه کند. اصطلاحنامه منبع و مرجعی است که هر یک از اجزای آن کلیدی است برای گشودن و بازیابی اطلاعات انباشته شده و انبوه. واحد تشکیل دهنده اصطلاحنامه مدخلها و واژههایی است که تبلور اصطلاحات و یا دربرگیرنده مسائل متن و مدرک مورد نظر میباشد. (41) این استاندارد از ویژگیها و کارکردهای مهمی که در ذیل اشاره میشود، برخوردار است:
ثبت و ضبط واژگان مترادف و شبه مترادف و تعیین واژه رایجتر و ارجاع سایر واژگان به آن؛ تعیین روابط سلسله مراتبی و اعم و اخص میان اصطلاحات؛ بیان ارتباطات متنی و تداعی معنایی؛ کشف مشترکات لفظی و وجوه تمایز آنها؛ همچنین در عمل کاربردهایی دارد مانند: نمایهسازی و سازماندهی دانش دستی و الکترونیکی؛ انتخاب مدخلهای فرهنگنامهای و دایرة المعارفی، کمک به فرآیند تحقیق و پژوهش؛ مدیریت اطلاعات با هدف مدیریت دانش؛ طبقه بندی علوم؛ انعکاس تحولات رشتههای علوم؛ علم سنجی و مطالعه روابط میان رشتهای و مانند آن، (42) که به اختصار درباره آن توضیح میدهیم.
چیستی اصطلاحنامه
تعریف (THESAURUS): اصطلاحنامه مجموعهای است نظام مند از اصطلاحات و واژگان کلیدی یک علم. اصطلاحنامه مجموعهای است مشتمل بر واژهها، اصطلاحات و حتی اطلاعات درباره حوزه خاصی از معرفت بشری. این مجموعه، واژگان زبان نمایهای کنترل شده است که به گونهای سازمان یافته تا روابط پیشین میان مفاهیم (اعم و اخص و ...) را روشن کند. به عبارت دیگر مجموعه اصطلاحات گزیده شده و نظام یافته است که بین آنها روابط معنایی، ردهای و سلسله مراتبی برقرار است و توانایی آن را دارد که موضوع آن رشته را با تمام جنبههای اصلی، فرعی و وابسته به شکلی نظام یافته و به قصد ذخیره و بازیابی اطلاعات و مقاصد جنبی دیگر عرضه کند. اصطلاحنامه منبع و مرجعی است که هر یک از اجزای آن کلیدی است برای گشودن و بازیابی اطلاعات انباشته شده و انبوه. واحد تشکیل دهنده اصطلاحنامه مدخلها و واژههایی است که تبلور اصطلاحات و یا دربرگیرنده مسائل متن و مدرک مورد نظر میباشد. (43)برای آشنایی بیشتر به مقوله اصطلاحنامه برخی از ویژگیها و کاربردهای آن با تأکید بر علوم اسلامی گوشزد میشود.
ویژگیها
1. ثبت و ضبط واژگان مترادف و شبه مترادف و تعیین واژه رایجتر و ارجاع سایر واژگان به آن
در ساختار اصطلاحنامه، واژگانی که به نوعی نسبت به همدیگر همپوشانی معنایی دارند، مترادف تلقی گشته و از میان آنها یک واژه به عنوان واژه مرجح انتخاب شده و سایر اصطلاحات به آن ارجاع داده میشود؛ به همین جهت مفهوم ترادف در اصطلاحنامه عامتر از مفهوم ترادف در لغت است. ثبت و ضبط واژگان مترادف و ایجاد رابطه میان آن ها هم در هنگام بازیابی اطلاعات بسیار مفید و کارآمد است و هم در ذخیره اطلاعات (هنگام نمایهسازی اطلاعات)؛ زیرا چه بسیار اتفاق میافتد که نمایه ساز علیرغم تخصص و هوش بالا به دلیل گستردگی اصطلاحات، به وجود ترادف بین آنها وقوف پیدا نمیکند. برای مثال در «فلسفه» از «حکمت اشراق» به «حکمت یثربیه» و یا «فلسفه فیضیه» نیز تعبیر شده است، که چه بسا نمایهساز با دیدن آنها به «حکمت اشراق» منتقل نمیشود، و در سیستم ارجاعات که در شیوه نمایهسازی بدون اصطلاحنامه وجود دارد نیز به واسطه گستردگی اصطلاحات و عدم امکان مراجعه دوباره به متون، به این ترادف توجه نمیشود که در نتیجه منجر به ریزش اطلاعات میگردد. در اصطلاحنامه فلسفه آمده است:-حکمت اشراق
- بج: حکمت ذوقی
- حکمت یثربیه
- فلسفه فیضیه
2. تعیین رابطه اعم و اخصی میان اصطلاحات
یکی از ویژگیهای بارز اصطلاحنامه رابطه سلسله مراتبی (اعم و اخصی) است که شاکله و ساختار اصلی یک علم را به نمایش درمیآورد. این نوع از رابطه به دلیل این که از یک منطق معینی تبعیت میکند، موجب میشود ساختار و بدنه اصلی یک علم با تمامی جزئیات و ریزموضوعات هویدا شود.3. بیان ارتباطات متنی و بحثی و تداعی میان اصطلاحات
یکی از مشخصههای اصلی اصطلاحنامه بیان روابط وابسته (رابطه تداعی و پیوندهای بحثی) میان واژگان است؛ این نوع از رابطه که با علامت اختصاری « ا . و: » نمایش داده میشود، منعکس کننده هر نوع ارتباطی میان دو واژه، غیر از رابطه ترادف و اعم و اخصی است؛ مانند رابطه اصطلاح ولایت فقیه با واژگان ذیل:ولایت فقیه
ا. و: ولی فقیه
آیات ولایت فقیه
اثر ولایت فقیه
جعل منصب ولایت فقیه
روایات ولایت فقیه
اجرای احکام الهی
اختیارات ولی فقیه
ادله ولایت فقیه
...
4. کشف مشترکات لفظی و تبیین وجوه تمایز از طریق ارائه واژگان دارای توضیحگر
یکی از معضلات علوم انسانی، وجود مشترکات لفظی از یک طرف و عدم عنایت صاحبان فکر و اندیشه به این مشترکات لفظی است؛ نقش اصطلاحنامه در این بخش، کشف مشترکات لفظی و منعکس نمودن آن با علامت مشخصی (توضیحگر) است. توضیحگر، یعنی مطالب مختصری که بین دو هلال قرار گرفته و موجب میشود مشترکات لفظی از هم متمایز گردند. مانند: آیات (معجزه) – آیات (قرآن)؛با توجه به این که ماهیت اصطلاحنامهها در نحوه ارتباطات میان واژگان و اصطلاحات است؛ هیچ اصطلاحی در اصطلاحنامه نیست مگر این که با یک واژه یا واژگان متعدد در ارتباط است. به همین علت واژگانی که دارای اشتراک لفظی میباشند، منطقاً نمیتوانند بدون تعیین حدود و ثغور معنایی خود در اصطلاحنامه وارد شوند؛ برخلاف دایرةالمعارفها، فرهنگها و لغتنامهها که ممکن است مشترکات لفظی بدون تعیین حدود معنایی در این دسته از منابع مرجع وارد شوند؛ مثلاً واژه «رهن» در فقه را نمیتوان بدون توضیحگر در اصطلاحنامه فقه وارد نمود، زیرا گاهی از این واژه، عقد رهن را اراده میکنند که زیر مجموعه عقد لازم از طرف واحد است؛ گاهی هم به معنای عوض مسابقه است که با واژه مسابقه در ارتباط است؛ لذا حتماً باید از طریق توضیحگر از همدیگر متمایز شوند تا اجازه ورود به اصطلاحنامه را داشته باشند.
رهن (عقد)
اعم: عقد لازم از طرف واحد
رهن (مرهون)
اعم: محل رهن
رهن (عوض مسابقه)
بک: عوض مسابقه
کاربردهای اصطلاحنامه
اصطلاحنامه برای سازماندهی اطلاعات میتواند در مواردی مانند ذیل، کارایی خود را نشان داده و محققان و دانش پژوهان را در دستیابی به اطلاعات مورد نیاز یاری کند: (44)نمایهسازی و فهرستنویسی منابع و مدارک
نمایه سازی موضوعی اطلاعات و فهرستنویسی منابع و مدارک به صورت دستی و الکترونیکی از رایجترین و کاربردیترین شیوههای سازماندهی در جهان میباشند.نمایهسازی (45) (Indexing)
عبارت است از: ثبت و ضبط محتوای اطلاعاتی مدارک با استفاده از روشهای مشخص، به منظور سازمان دادن اطلاعات به قصد سهولت بازیابی.انواع نمایهها
نمایه، تقسیمبندیهای گوناگونی دارد که به لحاظ نحوه پرداختن به مدرک به دو دسته تقسیم میشود:1) نمایه توصیفی (46) (Descriptive Index)
پرداختن به ویژگیهای اطلاعاتی یک مدرک را که معمولاً به اطلاعات کتاب شناختی موسوم میباشند «نمایه توصیفی» میگویند، که در سازماندهی منابع و مدارک موجود در کتابخانهها و اشیای دیجیتالی به کار گرفته میشود.هرگاه چنین نمایههایی برای مدرک براساس اصطلاحنامه تهیه گردد، بیتردید یافتن آنها را براساس موضوعی آسان مینماید و به پژوهشگر امکان میدهد که ساختار درختی و نظام یافته موضوعی هر رده از علوم را مشاهده ومدارک و منابع مربوط به هر رده را به راحتی پیدا کند.
2) نمایه موضوعی (47) (Subject Index)
ساخت و پرداخت زمینههای اطلاعاتی مدرک که بار موضوعی دارد و دسترسی به محتوای مدرک را از طریق موضوع امکان پذیر میسازد، «نمایه موضوعی» مینامند.انتخاب مدخلهای فرهنگنامهای و دایرة المعارفی
اصطلاحنامه میتواند فرهنگنامهنویسی و یا دایرةالمعارف نگاری را متحول کرده و آنها را نیز براساس ساختار طبیعی هر علم و یا هر رده علمی مرتبط با آن سازمان دهد.معمولاً فرهنگنامهها و دایرةالمعارفها براساس الفبایی تهیه و تنظیم میگردند و بدین جهت گاهی پیش میآید دو واژه مربوط به هم (وابسته به یک دیگر) به خاطر اختلاف الفبایی در جاهای دور قرار میگیرند که دسترسی به آنها مشکل و یا غیرممکن است و چه بسا به فکر و خاطر محقق و یا جوینده نمیرسد تا برای جستجوی آن اقدام کند.
اما اگر این دو نیز براساس اصطلاحنامه تهیه و تدوین شوند، سازماندهی و بازیابی اطلاعات متفاوت خواهد شد و کاربر نیز میتواند اصطلاحات و یا واژههای مرتبط و یا وابسته به یکدیگر را یکجا مشاهده نماید.
نقش بیبدیل در فرآیند تحقیق و پژوهش
محققانی که برای تحقیق و پژوهشهای خود اصطلاحنامه را برگزینند، بیتردید با وسعت نظر بیشتر و دید کاملتر میتوانند فرآیند تحقیق خویش را پشت سربگذارند. به عنوان مثال اگر کسی بخواهد درباره «اعجاز قرآن» تحقیق کند، تردید دارد که از کجا و از چه مسئلهای آغاز و به کجا ختم کند، اما اگر به اصطلاحنامه مراجعه کند، آگاه میشود که این واژه چه واژههای فراتری دارد و هم چنین واژههای مترادف و ارجاعی آن و ساختار معنایی میان واژگان این بحث را به درستی درمییابد. از همه مهمتر نشان میدهد که اعجاز قرآن ردههای فروتری مانند ذیل دارد:اعجاز بیانی قرآن/ اعجاز ترکیبی قرآن/ اعجاز زیبایی قرآن/ اعجاز علمی قرآن/ اعجاز معنوی قرآن.
و هر یک از آنان چند اصطلاح خاص و خاصتر و یا وابسته دارند که نحوه ارتباطشان به درستی بیان شده است.
بنابراین میتوان گفت که در تدوین یک تحقیق، همانند پایان نامهها میتواند در موارد ذیل کمک شایانی به محقق بنماید و تحقیق وی را مفیدتر و روانتر کند:
1) انتخاب دقیق و جامع موضوع
2) پیشینه و تاریخچه بحث
3) پرسشها و فرضیههای تحقیق
4) گردآوری اطلاعات و ...
مدیریت اطلاعات با هدف مدیریت دانش
اصطلاحنامه قادر است برای هر گونه اطلاعات در هر حجم و هر قالب اطلاعاتی، نقش مدیریت (یعنی گردآوری، سازمان دهی و اشاعه و بازیابی) ایفا کند که در عصر ارتباطات و تکنولوژی یکی از دغدغههای اصلی دانشمندان است. تکنولوژی موجود تاکنون با انواع ابداعات و اختراعات نتوانسته است اطلاعات را مدیریت نماید و بالعکس بهرهمندی از تکنولوژی ارتباطات و شبکههای اینترنتی به انبارسازی اطلاعات و سردرگمی بیشتر محققان و نیازمندان به اطلاعات منتهی شده است.با بهرهمندی از اصطلاحنامه به عنوان زیرساخت اساسی در مدیریت اطلاعات میتوان علاوه بر مجموعه سازی و گردآوری اطلاعات، به سازماندهی آنها پرداخت و برای عرضه و ارائه آن به مخاطبان مختلف در سطح ملی و جهانی برنامه ریزی کرد و با تحقق این فرآیند به مدیریت دانشها نیز دست یافت. روشن است که تسلط نسبی بر داشتههای علمی و گشودن افقهای جدید از لوازم اصلی تولید علم به شمار میآید.
طبقه بندی علوم
یکی از دغدغههای بزرگ مطالعات اسلامی، طبقه بندی علوم است که در گذشتهی تمدن اسلامی، بسیاری از دانشمندان مسلمان، طبقه بندیهای منظم و جا افتادهای ارائه کردهاند که گاه دانشمندان غربی نیز از آنها اقتباس نمودهاند (مانند: احصاء علوم الدین فارابی). پس از تحولات علوم و گسترش شاخههای علمی، قهراً تحولاتی در نظام طبقه بندی دانشها پدید آمده است و میبایست آن نظام، شناسایی و ترسیم گردد. اصطلاح نامههای علوم اسلامی به دلیل اینکه از منطق سلسله مراتبی تبعیت میکنند، ارتباطات درون علمی را نشان میدهند و قابلیت این را نیز دارند که ارتباطات میان رشتهای و بسامد وام گیری علوم از یکدیگر را به درستی ارائه کنند و در طبقه بندی علوم نقشی کلیدی و زیرساختی ایفا نمایند.انعکاس تحولات رشتههای علوم
اصطلاحنامه بازنمود رشته تخصصی موضوع خود است. بنابراین هر تحولی که در رشتهی مربوط رخ نماید، در اصطلاحنامهها بازتاب خواهد یافت. برای همین است که در رشتههای پویا، الزاماً در هر دورهای میبایست اصطلاحنامه آن ویرایش مجدد شود تا به روزرسانی شده و انعکاسی از وضعیت آن رشته باشد. با مقایسه دو یا چند ویرایش در چند بازه زمانی، تغییر و تحولات، موضوعات جدید و مباحث متورم شده و ... به درستی نشان داده میشود.ارزشیابی دانشها
به دلیل برقراری رابطههای سببی و نسبی (شجرهای) در اصطلاحنامهها، امکان این تحلیل وجود دارد که رشتههای علوم چه تعداد مباحث هستهی انحصاری دارند و چه تعداد بخش مباحث مرتبط و وابسته، که از جاها و دانشهای دیگر، وام گرفتهاند؛ یعنی وجود رابطههای سببی بیشتر حکایت از وابسته بودن یک شاخه علمی میکند، همان طور که محقق رابطه شجرهای (نسبی) و سلسله مراتبی، حکایت از رابطه معنایی و هرمی و ساخت یافته یک رشته علمی خواهد نمود.مطالعه روابط میان رشتهای
یکی از مباحث مهم در تحولات علوم، تفکرات و استدلالهای استعاری است که هر علمی برای سرپا کردن خود چقدر از علوم دیگر بهره برده است. یعنی مفهومی از یک رشته عاریه گرفته شده و با کاربردی دیگر در علم جدید استقرار یافته است. اصطلاحاتی که در اصطلاحنامهها قرار میگیرد، هر کدام نماینده طیفی از منابع است. با مطالعه اصطلاحنامه، و بررسی روابط وابسته میان اصطلاحات (نه سلسله مراتبی که شجره یک دانش را ترسیم میکند) به روشنی میتوان میان رشتهای بودن یک دانش را از غیر آن بازشناخت. در حالی که امروزه از طریق بررسی منابع با ابزار علم سنجی و تحلیل استنادی به مطالعه روابط بین رشتهای پی میبرند و این کار فرصت زیاد و زمان طولانی را نیاز دارد.سوم: دانش گستری
پس از فراهم آوری دانش مدون و سازماندهی آن، سومین پایه در مدیریت دانش، گسترش دانش است. دانش فراهم آمده و نظم یافته اگر به کار نیاید و مورد استفاده مخاطبان قرار نگیرد، سودی نخواهد داشت. نوشتهها پس از گرآیی و نظم بخشی باید مورد بهرهبرداری و پژوهندگان و اندیشوران قرار گیرند تا با بهرهگیری از داشتههای موجود، آثاری ارائه نمایند و به تولید دانش روی آورند وگرنه ارتقای علمی جامعه فراهم نخواهد شد. از این رو ترویج، اشاعه و عرضه داناییهای نظم یافته به راههای متنوعی باید بینجامد و توسعه یابد. مانند: کتابهای مرجع الکترونیکی، پایگاههای اطلاعات علمی عمومی و تخصصی در محیطهای پیوسته و ناپیوسته و مانند آن.اینترنت یک زمانی در اوائل کار، صرفاً کار مشترک آزمایشی وزارت دفاع و جامعه دانشگاهی ایالات متحده بود، ولی اکنون هم چون شعبدهبازی به نظر میرسد که همه کس به صورت پیش گام، به آن مینگرند و پایگاههای دادهای عظیمی را ایجاد کرده و دسترسی رایگان برای کسانی که رایانه و مودم و تمایل به دسترسی به آن دادهها را داشته باشند، فراهم کرده است. با رجوع به این منابع مرجع میتوان عنوان مورد نظر را که وارد شده باشد به دست آورد و یا موضوعات مدنظر خود را در جای جای منابع ملاحظه نمود.
بدیهی است آگاهی از منابع دانش، پایه اساسی برای جلب توجه یک اندیشمند به داناییهای سازمان یافته است. از این رو عناصری مانند منابع راهنما (شامل کتاب شناسیها، نمایهها، چکیدهها)، منابع دانش (شامل دائرة المعارفها، کتابهای سال، فرهنگهای زبان، زندگینامههای مجموعی، اصطلاحنامهها، نشان نامهها که اصطلاحات علمی، نام افراد و سازمانها با نظمی معیّن به همراه اطلاعاتی از آنها را دربردارد)، نقشههای جغرافیایی و فهرست آثار کتابخانهها و مراکز علمی از آثار مهم ارجاعی برای استفاده کنندگان بوده و پلههایی به سوی دانش تلقی میشوند.
فنّاوری نوین این امکانات را با سرعت و دقت و ویژگیهای متنوع و نو شونده، در اختیار استفاده کنندگان میگذارد. کتابدار مرجع الکترونیکی میتواند بخشهای زیادی از پاسخگوییهایی سنتی را برعهده گیرد و دامنه دانش گستری را از نظر کمّی و کیفی و سطوح متنوع مخاطب وسعت بخشد. اکنون مکان، زمان، مخاطب، نوع و شکل منبع و یا اثر و ... دخالتی ندارند و داناییهایی مدون انسانی به سهولت در هر سطح اجتماعی گسترانده میشود. تردیدی نیست در صورتی که علوم انسانی اسلامی، به درستی طبقه بندی، سازماندهی و مدیریت شود و با بهرهگیری از قابلیتهای فنّاورانه، اصل متون ومنابع به ساختار دانش، متصل گردد (به صورت موضوعی و نه لفظی) قطعاً تحولی اساسی در بهرهوری، تولید و ارتقای علوم به وجود خواهد آمد.
عوامل جریان اطلاعات و دانش گستری
پس از کتاب، مجلات، متون علمی آموزشی، ابزار سنتی و الکترونیکی، ضبط صدا و فیلم، از عوامل مهم تولید و توزیع برای جریان اصلی اطلاعات و انتقال دانش به شمار میآیند. ویدیو، رایانه و ماهواره زمینه تلاش برای سود بردن از دانش بشری را در مقیاس جهانی به وجود آورده است و در سراسر دنیا مصرف کنندگان این فنّاوریها به صورت طبیعی و خود به خود در حال فزونی است. ویدیو تکسها، ویدیو کنفرانسها و ابزارهای علمی دیگر برای تولید و توزیع جریانها و موارد اطلاعاتی و علمی جهان را به صنعت عظیم خانگی اطلاعات مبدل کرده است. با انبوه اطلاعات عمومی و تخصصی علوم در شکل مکتوب و به خصوص الکترونیکی آن، لزوم به کارگیری فنّاوری در باب تولید، توزیع، جستجو و بازیابی داشتههای علمی (همانند امور تجاری و صنعتی) را حتمی کرده است.اینترنت یک زمانی در اوائل کار، صرفاً کار مشترک آزمایشی وزارت دفاع و جامعه دانشگاهی ایالات متحده بود، ولی اکنون هم چون شعبدهبازی به نظر میرسد که همه کس به صورت پیش گام، به آن مینگرند و پایگاههای دادهای عظیمی را ایجاد کرده و دسترسی رایگان برای کسانی که رایانه و مودم و تمایل به دسترسی به آن دادهها را داشته باشند، فراهم کرده است. اینترنت عمدتاً بدون کنترل دولت و بر اصولی کاملاً غیرمتمرکز، مثل ناهارخوری مجانی است، هیچ کس مسئول هدایت کاربر نیست، اما از جنبههای دیگری هدایت میشود. دسترسی جهانی در پرتو این تار چشم و گوشنواز یک واقعیت عینی شده و دورترین کاربران به همان راحتی که به یک تاجر هندی یا پژوهشگر مصری در محلشان دسترسی دارند، به آن نیز دسترسی دارند.
جریان دادهها در بستر جهانی از حریم خلوت انسان تا مرحله فرمانروایی به جریانی فرامرزی تبدیل شده است. دادههای علمی و فنی از جمله پایگاههای کتاب شناختی و دادههای پردازش شده، برای جامعه علمی بین المللی در دسترس قرار گرفته است.
امروز، از تعداد استفاده کنندگان از این فنّاوری و اهداف آن به درستی گزارشی ارائه نشده است. سه نقطه ضعف جدی وجود دارد: کنترل بالقوه محتوا، اثرات بالقوه محروم نمودن ارتباط و استفاده از این امکان فنّاورانه جهانی، تأثیر اجتماعی عمیقی که از طریق واسطههای الکترونیکی اتفاق خواهد افتاد. (پروفسور مولانا، 1384: 133 و 144)
آنچه مهم است این خواهد بود که با این بستر فوق تصور فراهم شده، ما به عنوان متولیان فرهنگ ناب اسلامی انسانی که بسیاری از شرایط برون مرزی پذیرش دانشهای الهی را در سطح وسیع مردمی جهان داریم، چقدر به تولید دانش مورد نیاز انسان در این هنگامه تولید و توزیع و انتقال و انتشار دانش توجه کرده و یا خواهیم کرد. حقیقتاً، تا کی باید مصرف کننده باشیم؟
چهارم: سازمان مدیریتی
هر پدیده اجتماعی برای سرپا شدن و اداره درست نیازمند سازمانی است که چرخه امور را بر عهده گیرد؛ زیرا اصول اساسی علوم اداری منحصر به مبحث ما نیست، ولی از سوی دیگر مدیریت دانش مانند مدیریت محتوای دیجیتالی و عناصری از این قبیل، مباحثی نوپدید هستند. لذا ضمن استفاده از اصول تجربه شده مدیریتی میبایست جانب احتیاط نیز رعایت شود. از ابتدا باید توجه داشت که مدیریت دانش، ویژگیهایی دارد که نباید تحت سیطره امور اداری فراموش و یا نادیده گرفته شود؛ این ویژگیها عبارتند از:1.غیر انتفاعی است؛ با سود مالی کمتر و زیان بیشتر سروکار دارد و با معیارهای مادی اندازهگیری نمیشود. در حالی که یک مؤسسه تجاری با ملاحظه اصول و قواعد معیّنی از مدیریت، با تراز مالی میتواند بگوید که با اجرای آن اصول و قواعد، سود برده است.
2. دانش، سرمایه تمدنی یک جامعه است و مدیریت آن نباید تحت شرایط و اقتضائات مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، نادیده گرفته شود.
سازمان مدیریت دانش انسانی اسلامی (زمینهها و فرآیندها)
برای ایجاد سازمان مدیریت دانش در حوزه علوم انسانی اسلامی و فراهم کردن زمینههای تحقق آن و همچنین فرآیند پیدایش آن، مباحثی مانند ذیل میبایست مشخص شود:-هسته مرکزی یا مرکز راهبردی یا مرکز هدایت کننده – و هر نام مشابه دیگر – براساس نگرش کار گروهی و تقسیم کار به تناسب قابلیتها
- سیاست تحقیقاتی و اطلاعاتی در جامعه پژوهشی اسلامی انسانی
- اقدامات مربوط به جنبههای حقوقی و قانونی
- اقدامات مربوط به امور مالی
- تدوین اهداف، وظایف، خدمات و برنامههای نظام مدیریت دانش
- سیاستهای اجرایی و اهداف کمّی (شامل: نیازسنجی، تدوین دستورالعملها و ضوابط، ارتباطات، سیستم نظارت، بازاندیشی و بازآفرینی)
- بایستههای مهم دیگر (شامل: آگاه کردن تصمیم گیران در امر فرهنگ و دانش، بررسی نیازهای علمی، تأمین نیروی انسانی و جذب افراد متخصص، نظام ارتباطات و مشارکت و همکاری با مراکز مشابه داخلی و بین المللی، برنامهریزیهای تکنولوژیکی و مانند آن)
پینوشتها:
1. عضو هیئت علمی مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی – پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
2. Weisman Herman-m.
3. B. C. Brockes
4. معانی مختلف دانش (= علم) را بنگرید. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، ج1 ، ص 64؛ زمینه جامعه شناسی، اقتباس، امیرحسین آریان پور، چاپ اول، ص 46؛ به نقل از روش تحقیق در علوم اجتماعی، بهروز نبوی، کتابخانه فروردین، چاپ 12، 1373، ص 8 – 7؛ پاورقیهای اسفار در الحکمة المتعالیة، صدرالدین محمد شیرازی، سید محمد حسین طباطبایی، انتشارات مصطفوی، قم، بی تا، ج 1، ص 30.
5. در زبان فارسی تاکنون برابر Knowledge management واژه مدیریت دانش را به کار بردهاند. در حالی که بین واژه انگلیسی Knowledge و Science تفاوت فراوانی وجود دارد. Science به فرآیند خاصی از اطلاعات و دانایی ساخت یافته تجربی اطلاق میشود؛ در حالی که Knowledge به تمامی آگاهیهای بشر به طور کلی گفته میشود.
6. تفاوت مدیریت اطلاعات و مدیریت دانش (سازمانی) را بنگرید. مدیریت دانش، محمد حسنزاده، نشرکتابدار، 1386 ، تهران، ص 20.
7. برای بررسی مباحث مربوط به برنامه ریزی، نیازسنجی، روشها و مدلهای مختلف مفهومی، بنگرید نیازسنجی اطلاعات، محمود بابایی، مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، تهران، 1382.
8. عناصر و محورهای موردنظر در این الگو از منابع مختلفی برداشت شده است که عمدتاً در پاورقیها به آنها اشاره شده است. نیز ر.ک: مدیریت اطلاعات و اطلاع رسانی (مفاهیم و روشها) سید محمد حسین شاهنگیان، دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، 1365؛ اطلاع رسانی نظامها و فرآیندها، عباس حری، نشر کتابدار، تهران؛ مجموعه مقالات همایش ملی اصطلاح نامه و کاربردهای آن در محیط الکترونیکی یعقوب نژاد و طاهری، نشر کتاب، 1391، تهران.
9. مدلهای مفهومی به ضمیمه شکلهای گرافیکی در حوزه اطلاعات را بنگرید: نیازسنجی اطلاعات، همان، فصل 6، ص 197 – 147.
10. مراحل و گامهای اصلی در برنامه ریزی پویا را از زوایای گوناگون بنگرید: همان، ص 96 – 81.
11. ر.ک: اصول فهرست نویسی و طبقهبندی، مارگارت مان، ترجمه: هوشنگ ابرامی، مؤسسه تحقیقات و برنامه ریزی علمی و آموزشی، مرکز خدمات کتابداری، فرانکلین؛ اصول تدوین فهرست موضوعی در نوشتههای فارسی، هوشنگ ابرامی، تهران، دانشگاه تهران.
12. Organization of Knowledge
13. Cataloging
14. Classification
15. برای اطلاع از هدفها، شیوهها و انواع فهرست نویسی رجوع کنید به: شناختی از دانش شناسی، ص 158 – 131؛ اصول فهرست نویسی و طبقه بندی؛ مارگارت مان، ترجمه: هوشنگ ابرامی.
16. Classification of books
17. Classification of knowledge
18. ر. ک: نمایه سازی و چکیده نویسی – مبانی نظری و عملی، عباس علی گیلوری، نشر چاپار، تهران، زمستان 1382. Indexing and abstracting in thory and practice, Lancaster, Frederick wilfrid
19. ر. ک: تقسیم بندی از نظر غزالی، احمد طاهری عراقی، کتابخانه ملی، تهران، ص 89 – 81؛ درآمدی بر طبقه بندی علوم، مقدم، کتابخانه آیت الله نجفی مرعشی، 1373، قم، ص 234 به بعد؛ مراتب العلوم، ابن حزم اندلسی، علی بن احمد بن حزم، تحقیق احسان عباس، ترجمه: محمد علی خاکساری، بنیاد پژوهشهای آستان قدس، مشهد، 1369، ص 17 – 35.
20. همان.
21. مانند روش طبقه بندی کنگره، دیویی و غیره، مدیریت کتابخانه و نظام اطلاع رسانی، ص 98.
22. همان؛ تاریخ اصول کتابداری، جیمز تامسون، ترجمه: محمود حقیقی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1366 (چاپ اول) ص 148 – 144؛ 137 – 50.
23. التصنیف العملی للمکتبات، محمد امین البنهاوی، چاپ دوم، مصر، ص 19 – 18؛ تاریخ اصول کتابداری، ص 150 – 139.
24. شناختی از دانش شناسی، ص 149.
25. تاریخ اصول کتابداری، همان، ص 144؛ مدیریت کتابخانه و نظام اطلاع رسانی، ص 99.
26. همان
27. ر. ک: طبقه بندی علوم و چالشهای فرارو، (از نویسنده).
28. همان، ص 100 – 99.
29. ر. ک: طبقه بندی و چالشهای فرارو، (مقاله)، از نویسنده.
30. درآمدی بر ردهبندی علوم، ص 191 – 121.
31. شناختی از دانش شناسی، ص 41.
32. همان، ص 54.
33. Classification of books
34. Classification of knowledge
35. اصطلاح نامهها، تزاروسها (Thesaurus) بهترین استانداردهای موجود برای کمک به سازمان دهی دانش و رده بندی علمی به شمار میآیند.
36. Semantic
37. تاریخ اصول کتابداری، همان، ص 146.
38. اصطلاحنامه معادل کلمه لاتینی تزاروس (THESAURUS) است که به واژگاننامه، گنج واژه و کنزالاصطلاح نیز معروف است.
39. «اصطلاح» (term) واژه یا عبارتی است که در مواردی خاص، معنایی کاملاً دقیق و محدود را بیان کند، و یا ویژه علم، هنر، حرفه، تجارت یا موضوعی خاص باشد.
40. کلیدواژه: (Keyword) کلمه مهمی از یک عنوان یا از یک متن است که به عنوان اولین کلمه یک شناسه در نمایهسازی یا فهرست به کار برده میشود. در عرف اطلاع رسانی کلید واژه به اصطلاحاتی اطلاق میشود که از مدارک، عناوین کتاب، یا مقاله، چکیده و دیگر متون اطلاعاتی استخراج میگردند و پایه نمایه سازی قرار میگیرند.
41. آوستین، درک، ویل، پیتر، راهنمای تهیه و گسترش اصطلاحنامه یک زبانه، ترجمه: عباس حری، تهران، مرکز اسناد و مدارک علمی ایران، 1365، درآمدی بر مبانی اصطلاحنامه علوم اسلامی، محمد هادی یعقوبنژاد، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1375.
42. ر. ک: اصطلاح نامه فلسفه اسلامی، شورای علمی اصطلاح نامه، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1376، قم. و اصطلاح نامههای تولید شده در نه رشته علوم اسلامی مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی. www.islamicdoc.org
43. آوستین، درک، ویل، پیتر، راهنمای تهیه و گسترش اصطلاح نامه یک زبانه، ترجمه: عباس حری، تهران، مرکز اسناد و مدارک علمی ایران، 1365. درآمدی بر مبانی اصطلاح نامه علوم اسلامی، محمد هادی یعقوب نژاد، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1375.
44. کاربردهای اصطلاح نامه را بنگرید: اصطلاحنامه و تولید دانش (همایش علمی) مرکز همایشهای دفتر تبلیغات اسلامی، مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، 1389، مقاله آقایان دکتر عباس حری و دکتر محمد تقی سبحانی www.islamicdoc.org،؛ همچنین بنگرید: مجموعه مقالات همایش ملی اصطلاحنامه و کاربردهای آن در محیط الکترونیکی، محمد هادی یعقوب نژاد، سید مهدی طاهری، نشر کتابدار، تهران، 1391.
45. Indexing
46. Descriptive Index
47. Subject Index
1. آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، با حاشیه آیتالله مشکین، قم، انتشارات اسلامی
2. آوستین، درک؛ ویل، پیتر، ترجمه: حری، عباس، 1365، راهنمای تهیه و گسترش اصطلاحنامه یک زبانه، تهران، مرکز اسناد و مدارک علمی ایران
3. آریان پور، امیرحسین، زمینه جامعه شناسی، تهران، کتابخانه فروردین
4. ابرامی، هوشنگ، 1379، شناختی از دانش شناسی، تهران، نشر کتابدار
5. ابرامی، هوشنگ، اصول تدوین فهرست موضوعی در نوشتههای فارسی، دانشگاه تهران
6. ابن حزم اندلسی، علی بن احمد بن حزم، تحقیق احسان عباس، ترجمه: محمد علی خاکساری، 1369، مراتب العلوم، مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس
7. بابایی، محمود، 1382، نیاز سنجی اطلاعات، تهران، مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران
8. البنهاوی، محمد امین، التصنیف العملی للمکتبات، مصر، تاریخ اصول کتابداری
9. تامسون، جیمز، ترجمه: حقیقی، محمود، 1366، تاریخ اصول کتابداری، تهران، مرکز نشر دانشگاهی
10. حری، عباس، اطلاع رسانی نظامها و فرآیندها، تهران: نشر کتابدار
11. حری، عباس، 1381، دائرةالمعارف کتابداری و اطلاع رسانی، تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران
12. حری، عباس و سبحانی، محمد تقی، 1389، اصطلاح نامه و تولید دانش (همایش علمی)، مرکز همایشهای دفتر تبلیغات اسلامی، مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی
13. حسنزاده، محمد، 1386، مدیریت دانش، تهران، نشر کتابدار
14. خسروی، فریبرز و دیگران، 1374، اصطلاحنامه اصفا، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی
15. دامپییر، ویلیام سسیل، 1371، ترجمه: عبدالحسین آذرنگ، تاریخ علم، تهران، سازمان سمت
16. سازمان فرهنگی یونسکو، 1995، اصطلاحنامه یونسکو، پاریس
17. سلطانی، پوری، 1365، اصطلاح نامه کتابداری، تهران، کتابخانه ملی ایران
18. سینق، موهیندر، ترجمه: غلامرضا فدایی عراقی، 1373، مدیریت کتابخانه و نظام اطلاع رسانی، تهران، دبیرخانه هیئت امنای کتابخانههای عمومی کشور
19. شاهنگیان، سید محمد حسین، 1365، مدیریت اطلاعات و اطلاع رسانی (مفاهیم و روشها)، دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
20. شیرازی، صدرالدین محمد و طباطبایی، سید محمد حسین، بیتا، پاورقیهای اسفار در الحکمة المتعالیه، قم، مصطفوی
21. طاهری عراقی، احمد، تقسیم بندی از نظر غزالی، تهران کتابخانه ملی
22. طاهری عراقی، احمد، 1376، رده BP، تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران
23. فارابی، ابونصر محمد، ترجمه: خدیو جو، 1384، احصاء العلوم، تهران، بنیاد فرهنگی ایران
24. فتاحی، رحمت الله، 1384، فهرست نویسی اصول و روشها، تهران، نشر کتابدار
25. گیلوری، عباس علی، 1382، نمایه سازی و چکیده نویسی – مبانی نظر و عملی، تهران، چاپار
26. مان، مارگارت، ترجمه: هوشنگ، ابرامی، اصول فهرست نویسی و طبقه بندی، تهران، دانشگاه تهران، مؤسسه تحقیقات و برنامه ریزی علمی و آموزشی، مرکز خدمات کتابداری، فرانکلین
27. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 1
28. مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، صدرا، ج 1
29. مقدم، محمد باقر، 1373، درآمدی بر طبقهبندی علوم، قم، کتابخانه آیت الله نجفی مرعشی
30. مولانا، حمید، ترجمه: اسدالله آزاد و دیگران، 1384، اطلاعات و ارتباطات جهانی، تهران، نشر کتابدار
31. نبوی، بهروز، 1373، روش تحقیق در علوم اجتماعی، کتابخانه فروردین
32. یعقوبنژاد، محمد هادی، 1375، درآمدی بر مبانی اصطلاحنامه علوم اسلامی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی
33. یعقوبنژاد، محمد هادی؛ طاهری، سید مهدی، 1391، مجموعه مقالات همایش ملی اصطلاحنامه و کاربردهای آن در محیط الکترونیکی، تهران، نشر کتابدار
34. یعقوبنژاد، محمد هادی و دیگران، 1376، اصطلاحنامه علوم قرآنی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی
منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1394)، مجموعه مقالات نخستین کنگره بینالمللی علوم انسانی و اسلامی، تهران: انتشارات آفتاب توسعه، چاپ اول.