ترجمه و شرح (فلما انقضت أيامه أقام وليه علي بن أبي طالب صلواتک عليهما و آلهما هاديا).
ترجمه و شرح دعاي ندبه (10)
بدان که بر حسب روايات وارده از عامه و خاصه در سال دهم هجرت و نزول سوره ي «اذا جاء نصر الله والفتح» جبرئيل نازل شد و گفت «که اجل تو نزديک شده بايد خليفه و جانشين خود را که علي بن ابي طالب است و شايستگي آن را دارد به مردم مسلمان معرفي نمائي، تا مسلمانان پس از تو متحير و سرگردان نشوند و گمراه نگردند، و آن حضرت به ملاحظه آنکه مي دانست عده اي از اصحاب به اميرالمؤمنين نظر مساعدي ندارند ابلاغ آن را به تأخير انداخت، تا به حجة الوداع در مسجد خيف در مني جبرئيل نازل شد و مجددا در انجام اين امر تأکيد نمود، پيغمبر فرصت مي جست تا در مراجعت از حج در بياباني بين مکه و مدينه در موضعي معروف به غدير خم که محل افتراق و جدا شدن بيشتر حجاج و همسفران حج که از آن موضع متفرق مي شدند و به وطن خود مي رفتند رسيد، جبرئيل نازل شد و اين آيه را ابلاغ کرد «يا أيها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمک من الناس»- توبه آيه 67- (اي رسول ما، آنچه از طرف پروردگارت به تو نازل شده به مردم ابلاغ کن و اگر انجام ندهي پس رسالت او را نرساندي و خدا تو را از شر مردم حفظ مي کند).
آنگاه پيغمبر پس از نزول آيه ي مبارکه در انجام آن سه روز مکث کرد تا رسيد به جحفه، و در محل غدير خم توقف کرد و پياده شد، و دستور داد که مردم براي نماز اجتماع کنند، بانگ اذان بلند شد و مردم اجتماع کردند و با جمع کردن چند سنگ آنها را به صورت منبري تشکيل دادند، و حضرت بالاي آن رفت و خطبه اي بيان کرد، بعد دست علي بن ابيطالب عليه السلام را گرفت و بلند کرد، گويند تا به حدي که سفيدي زير بغل پيغمبر و علي ظاهر شد و تمام مردم علي عليه السلام را ديدند، و فرمود: «من کنت مولاه فعلي مولاه- الخ».
تنبيه- البته استدلال به واقعه ي غدير خم بر خلافت و جانشيني بلافصل اميرالمؤمنين متوقف بر دو امر است يکي اثبات وقوع اين واقعه است، و به موجب کتابهاي متعددي که در اين باره تأليف شده و اخبار و روايات متعددي که نقل شده شخص منصف به وقوع آن يقين پيدا مي کند. و ديگر اثبات دلالت اين واقعه بر خلافت آن حضرت مي باشد. و در اينجا هر چند براي لفظ مولي معاني متعدده اي در لغت ذکر شده ولي به موجب قرائن کثيره و موقعيت زماني و مکاني و شأن نزول آيه و لفظ «مولي» که در اين جمله «من کنت مولاه فعلي مولاه» ذکر شده به معني اولي باشد به همان معني اولي که براي پيغمبر اکرم در سوره احزاب آيه 6 ذکر شده، که فرمود: «النبي أولي بالمومنين من أنفسهم».
قرينه اول- قول پيغمبر صلي الله عليه و آله است که اکثر مفسرين عامه هم آن را نقل کرده اند که ابتدا پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود: «ألست أولي بکم من أنفسکم» (و همه بلي گفتند) بعد از آن فرمود: «من کنت مولاه فعلي مولاه» و حمل لفظ مولي در اين جمله بر غير معني لفظ در جمله قبلي بر حسب قواعد عربيه و استعمال اهل لسان لغو خواهد بود.
قرينه ي دوم- آنکه بر هيچ عاقلي مخفي نيست که خصوصيات واقعه ي غدير خم از نظر موقعيت زماني و مکاني و اينکه گويند عده نفرات جمعيت بيش از هفتاد هزار نفر بوده که در سير و حرکت متفرق بودند و پيغمبر دستور داد همه را جمع نمايند بخصوص وقت ظهر در شدت گرما و حرارت هوا به طوري که فرمود: مردم رداي خود را بر سر افکنند و پارچه به پاهاي خود بپيچند، تا بتوانند تحمل توقف در آن مکان را از شدت گرما داشته باشند، و محلي مرتفعي همانند منبر از سنگ و يا جهاز شتر تهيه کنند، و ديگر نزول آن قافله در مکاني که هيچ وقت معهود نبوده، و بلند کردن رسول خدا دست آن حضرت را به قسمي که زير بغل مبارک آن هر دو نمايان شود و روي به جميعت کند و بگويد «ألست اولي بکم من أنفسکم» و تصديق نمودن آنان «بلي يا رسول الله»، بعد بگويد «من کنت مولاه فعلي مولاه» و دعا نمودن آن حضرت به قوله: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» اين قرينه ي قطعيه و دليل واضحي است بر اينکه مقصود رسول خدا جز ثبت نمودن خلافت و امامت علي بن ابي طالب عليه السلام چيز ديگري نبوده.
قرينه ي سوم- صريح آيه ي مبارکه ي «يا ايها الرسول بلغ» مي باشد که بر حسب روايات وارده از بسياري از علماي عامه در واقعه غدير خم نازل شده و دستور مؤکدي با فشار و تهديد به پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله داده شده به اينکه پيغام تازه را به مردم ابلاغ نمايد که اگر آن را تبليغ نکني اداي رسالت ننمودي، و امر به قدري مهم است که ممکن است خطراتي در اين ابلاغ متوجه او شود، خدا هم وعده نگهداري و حفظ او را داده و با اين وضع معقول نيست که مراد جمله «من کنت مولاه» اين باشد که هر کس را که من يار و دوست او هستم علي هم يار و دوست اوست و بايد او را دوست بدارد.
اکنون از خوانندگان انصاف مي خواهيم که قطع نظر از روايات و اتفاق آراء آيا غير از بيان مقام خلافت و ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام چه امر مهمي بوده است که خداوند متعال با تهديد امر به تبليغ آن نمايد.
قرينه ي چهارم- قصائدي که شاعران در آن روز گفته اند که جمعي از علماي عامه آن را نقل کرده اند (1). و عمر در آن رز به عنوان خلافت به علي عليه السلام تبريک گفت در کتاب کفاية الخصام ص 147 روايت بيست و هشتم نقل مي کند از ابوالحسن فقيه ابن مغازلي شافعي به سند خود از شهر بن حوشب از ابوهريره که گفت هر که روز هيجدهم ماه ذي الحجة را روزه بدارد در نامه عمل او ثواب شصت ماه روزه نوشته شود، و آن روز غدير خم است که در آن روز رسول خدا صلي الله عليه و آله دست علي را گرفت و به مردم فرمود: «ألست أولي بالمؤمنين» يعني آيا من أولي به تصرف نيستم در امور مؤمنان؟ عرض کردند «بلي يا رسول الله» آنگاه فرمود: «من کنت مولاه فعلي مولاه» يعني هر کسي که من مولاي اويم علي مولاي اوست.
آنگاه عمر بن خطاب گفت: «بخ بخ لک يا ابن أبي طالب» (2) مبارک باد تو را اي پسر ابوطالب، امروز تو مولاي من و مولاي هر مؤمن و مؤمنته شدي، آنگاه آيه نازل شد: «اليوم أکملت لکم دينکم و أتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا»- مائده آيه ي 3- يعني «امروز دين شما را برايتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و از جهت دين، دين اسلام را براي شما پسنديدم».
پي نوشت :
1. به کتاب «الغدير» علامه ي اميني مراجعه شود که اخبار و روايات عامه و قصائد شعراء در آن جا ذکر شده است.
2. مرحوم مؤلف در ذيل يادداشت اين قسمت از کلام خود مي نويسد «اين کلام بخ بخ را عرب در حال شوق و ميل و هنگام تعجب بکار مي برد و بجاي آن لفظ «به به» در فارسي است».
/س